شماره درس: 219
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۶/۵
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
يكى از گناهان بسيار بزرگ در اسلام فتنه گرى است، نمامى، سخن چينى، گناه به اندازهاى بزرگ است كه دربارهاش «الفتنه اشد من القتل» در قرآن آمده است گناهش به اندازهاى بزرگ است كه «ان الذين فتنوا و المؤمنين و المؤمنات ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنم فلهم عذاب عليم فى الدنيا و الاخره» دربارهاش آمده است و به تجربه هم اثبات شده است كه عذاب دنيائى هم هست همين كه قرآن مىفرمايد به اندازهاى گناهش بزرگ است كه امام صادق (ع) از رسول گرامى نقل مىكند كه فرمود مسلمان نيست كسى كه فتنه گر و نمام و سخن چين باشد و بالاخره اين جمله «الجنة محرمة على النمام» در روايات ما آمده است و نظير اين روايات در روايات ما زياد است امّا عمده قرآن است و شايد بتوانيم از مصاديق مفسد فى الارض محسوبش مىكند «انما جزاء الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف او ينفوا من الارض» [1] كه يك مصداق اينكه توطئه گرى بكند جمعيتى را بهم بريزد يا حكمى از احكام اللّه را به فساد بكشاند و يا اينكه بين دو مسلمان را به هم بريزد البته آن حكم قتل و امثال قتل براى آن مفسد فى الارض كه جمعيتى را به هم بريزد امّا اگر كسى مصداق درست كند براى مفسد فى الارض همين كسى كه فتنه گرى مىكند فتنه گرى كرده است شايد اشتباه نباشد و على كل حال اين فتنه گرى نمامى و سخن چينى خيلى گناهش بزرگ است وحدت بين مسلمانها را از بين بردن وحدت دو تا مسلمان را از بين بردن معلوم است گناه خيلى بزرگ است چيزى كه بايد به آن توجه داشته باشيم اينكه مثل غيبت كه صحبت كرديم غيبت كردن حرام است گوش دادن به غيبت آن هم حرام است اگر كسى غيبت كرد ما بايد دفاع بكنيم اگر دفاع نكنيم مسلم پيش اصحاب است غيبت كن و غيبت شنو گناهش يكى بلكه بعضى از بزرگان گفتهاند آنكه غيبت مىشنود گناهش بزرگ است در مسئله ما هم چنين است استاد عزيز ما مرحوم آقاى داماد مىفرمودند كه يك كسى آمد پيش مرحوم حاج شيخ يك نمامى كرد گفت فلانى پشت سر شما چنين گفت مرحوم حاج شيخ فرمودند آن را كه نمىدانم گفت يا نه «اصالة الصحه فى فعل الغير» بايد بگويم نگفته است امّا راجع به تو «ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا» بايد اصلاً قبول نكنم زيرا با همين نمام و سخن چينى فاسق شدى اگر فاسق نبودى و گفته فاسق را نمىشود پذيرفت. راستى اين ديگر پيش مرحوم حاج شيخ نمامى و سخن چينى نخواهد كرد نمىكند اگر با همين جمله متنبه نشود اصلاً دست از نمامى و سخن چينى بر دارد لااقل تا اين اندازه كه پيش مرحوم حاج شيخ نمامى و سخن چينى نمىكند مىگويند همهمان چنين باشيم امّا متأسفانه به عكس است اگر نمام و سخن چينى كرد ازش تشكر مىكنيم، قبول مىكنيم او را دوست خودمان حساب مىكنيم در حاليكه فاسق دوست نيست بايد هم قولش را قبول نكنيم بايد هم حتما او را طرد بكنيم و الا همان گناهى كه بر نمام و سخن چين بار است همان گناه بر شنونده بار است بر قبول كننده بار است و ما وظيفه داريم روايت داريم، روايت فراوان داريم كه آقا بايد در كارها در اصالة الصحهها محمل درست بكنيم. روايت هم داريم درجاتشان عالى است عالىتر ما مكاسب مىخوانديم پيش مرحوم فياض اين مردى كه خيلى حق به اصفهان دارد خدا درجاتشان عالى است عالىتر بكند و علاوه بر اينكه ملاى متدينى بود انصافا عاقل معلم اخلاق و ايشان يك وقتى در مكاسبشان يا فرائدشان مىفرمودند كه ما بايد چنين باشيم اگر هفتاد محمل درست كرديم نشد بايد بگوئيم كه ما چه قدر بد هستيم كه نمىتوانيم محمل درست بكنيم، آن وقتها ما خيلى مىكرديم اقرار است بعد من هم همين فرمايش آقاى فياض را ديدم نه روايت هم هست روايت داريم كه بايد بد بين نشد نگران نشد دلخور نشد هى محمل درست كرد بعد هم نشد بگوئيم ما خراب هستيم ما، و اين قبول كردن نمام و سخن چينها خيلى گناهش بد است كار او خيلى بد است آتش بر افروزى است قبول كردن ما آن هيزم را هم خيلى بد است آن هم آتش بر افروزى است و من سراغ دارم بعضى از حجرهها جاى غيبت، جاى نمام و سخن چينى، جاى متلك گفتنها، توهينها و معلوم است اين حجره ديگر چه مىشود بعضى اوقات البته من نمىگذارم امّا بعضى اوقات نيم ساعت با يك اهل علم ميبينم از اول تا آخر غيبت بود به جاى اينكه از اول تا آخر تعريف شده باشد غيبت بود و ما بايدمثبت باف باشيم نه منفى باف يك روايت هست روايت خوبى هست كه حضرت عيسى با حواريون مىگذشتند يك بز مردهاى، هر كسى چيزى گفت و رد شد حضرت عيسى آرام، آرام رد شدند و گفتند به چه دندان سفيدى دارد چه حرف خوبى انصافا ما خوب است به جاى اين حرفها به جاى اين نا مربوطها به جاى اين جهنمها حرف خوب بزنيم تعريف ديگران را بكنيم و اين تعريف از ديگران هر چه نمام و سخن چينى ضرر دارد آن نفع دارد موجب وحدت مىشود بين مسلمانها موجب رفاقت مىشود بين مسلمانها اگر يك كسى مىخواهد نمامى و سخن چينى بكند به جاى نمام و سخن چينى يك جملهاى از همان بگيرد و بگويد فلانى پشت سر شما چنين گفت اين چه قدرموجب رأفت موجب الفت موجب رفاقت امّا بين دو تا را ما تفرقه بيندازيم مىدانيد گناهش چه قدر است رگهاى بدن يك كسى را از بدن بيرون بكشى چه قدر گناه دارد چه قدر شكنجه است تفرقه بين دو تا مسلمان اين مقدار است امام حسين عليهالسلام به آن مرد كه بين عروس و پسرش فاصله انداخته بود فرموده بود بين دو تا مسلمان تفرقه انداختن مثل اين است تمام رگهاى بدن او را زنده از بدنش بيرون بكشى و راستى چنين است و بد است اين نمام و سخن چينى معمولاً اين نمام و سخن چينىها آنجا مىآيد مىخواهد بگويد من مريد تو هستم مىخواهد بگويد من طرفدار تو هستم مىخواهد اظهار ارادت بكند از راه احمقى از اره نفهمى اين جورى اظهار ارادت مىكند من يك وقتى يك بررسى مىكردم مىديدم خيلى از قتلها نظير شهادت حضرت جواد عليهالسلام مترتب بر همين نمام و سخن چينى هست شما يك مقدار برويد توى مقاتل مىبينيد كه بسيارى از شهادتها بسيارى از قتلها بسيارى از توطئهها همين نمام و سخن چينى علتش شده است و اين جمله مرحوم محقق نراقى را در معراج السعادة فراموش نكنيد بعضى اوقات راستى چنين است نه اينكه اينها از باب مثال باشد واقعيت نداشته باشد كه ايشان مىفرمايد يك غلامى را مىخواست بخرد خيلى ارزان بود بهش گفت چرا ارزان است گفت براى اينكه اين نمام و سخن چين است و اين غلام را آورد موجب كشتن دو طائفه شد يك مقدار كه اين غلام توى اين خانه ماند مىخواست خود شيرينى بكند يك روز به زن گفت كه اين شوهر تو زن متعدد دارد رفت به مرد هم گفت كه اين زن تو، تو را دوست ندارد يا العياذ باللّه شوهر ديگرى دارد و بالاخره چه بكنيم گفت كه سه تا مو بده از ريش اين شوهر كه من درست بكنم به شوهر هم گفت اين بناى كشتن تو را دارد و اين خودش را به خواب زد و اين آمد مو از صورت بگيرد خيال كرد آمده اين را بكشد، زن را كشت، آنها آمدند مرد را كشتند به جان هم افتادند عدهاى كشته شدند از دو طائفه براى خاطر نمام و سخن چينى. اينها را سبك نگيريد اگر هم گفته صاحب معراج السعادة از باب مثال باشد كه نه امّا راستى بعضى اوقات مىبينيم كه يك نمام و سخن چينى يك تفرقه بين دو نفر و ديگر هم خوب نمىشود، شيشه بشكسته را پيوند كردن مشكل است بين دو برادر كدورت بيفتد ديگر كم كم بين اولاد و اولاد، كى كرده است يك خود شيرينى يك نمام و سخن چينى بين پسر و پدر كدورت بيفتد ديگر خوب شدنش كار مشكلى است بين دو نفر مسلمان كدورت بيفتد و ديگر اين پاك شدن كارى است مشكل يك دفعه غيبتها، تهمتها، تفرقهها، العياذ باللّه قتل و غارتها از كجا سرچشمه گرفته از يك جمله هفته گذشته مىگفتم كه شهيد دوم در يك دستورالعملى نقل مىكنند كه گاهى يك گناه هفتاد سال زندان دارد، زندان توى جهنم راستى بعضى اوقات انسان مىبيند كه يك نمام و سخن چينى چه مفاسدى دارد به اندازه همين مفاسد جهنم دارد حتى مىرسد به اينجا بعضى اوقات ذنب لا يغفر مىشود و اين ذنب لايغفر معنايش اين است كه اين ديگر موفق به توبه نخواهد شد اين نمام و سخن چينى مراتب دارد اقسام دارد يك قسمش اينكه بين دو نفر را به هم زدن حالا اين راست باشد يا دروغ اگر راست باشد نمام و سخن چينى است اگر دروغ باشد علاوه بر اينكه نمام و سخن چينى است تهمت هم هست و دو سه آتشه مىشود. اين قسمت اول كه فراوان است اميدوارم توى مجلس ما نباشد امّا فراوان است خيلى امّا قسمت دوم نمام و سخن چينى به عنوان توطئه به معنا اينكه يك توطئه اجتماعى درست بكند جناح بندى، جناح بندى يعنى نمام و سخن چينى اين حرفهائى كه الان در روزنامهها نوشته مىشود اين حرفها علاوه بر اينكه صد و هفتادش دروغ است صد و هفتادش يك توطئه اجتماعى است يك نمام و سخن چينى اجتماعى و اين اگر آن صورت اول مفسد فى الارض نباشد اين حتما مفسد فى الارض است نمام و سخن چينى راجع به اسلام عزيز، راجع به اين نظام مقدس و اين در اصفهان زياد است نمام و سخن چينى راجع به نظام، راجع به بزرگان نظام و اين توطئه اين نمام و سخن چينى ديگر مصداق كامل «ان الذين فتنوا المومنين و المومنات ثم لم يتبوا فلهم عذاب جهنم فلهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره» من يك تقاضا از همه دارم و آن اين است كه در وقت گفتن توجه به حرفها داشته باشيد مىدانيد كه روايت هم داريم كه اميرالمومنين عليهالسلام مىفرمايد فرق بين احمق و عاقل اين است كه عاقل اول فكر مىكند بعد مىگويد امّا احمق اول مىگويد بعد فكر مىكند در گفتارتان فكر داشته باشيد يعنى وقتى مىخواهيد چيزى را بگوئيد ببينيد آيا آثار سوء بار بر آن هست يا نه اگر آثار سوء بار بر آن هست نگوييد. از راه گناه نمىشود كسى به جائى برسد اين روايت امام حسين عليهالسلام كه امام سجاد هم نقل مىكنند در تحف العقول هم هست كه هم از امام حسين عليهالسلام و هم از امام سجاد عليهالسلام نقل مىكنند «من حاول امرا بمعصية اللّه فهو افوت لما يرجو و اسرع» كسى از راه گناه بخواهد چيزى را به دست بياورد دوان دوان به ضد مطلوب رفته است حتما به آنچه مىخواسته نه نمىرسد به ضد او مىرسد اين به تجربه هم اثبات شده است براى خاطر دنياتان براى اينكه نمىدانم مريدى درست بشود براى خاطر اينكه نفعى پيدا بشود امّا از راه گناه از راه خراب كردن ديگران از راه نمام و سخن چينى به جائى نخواهيم رسيد نرسيدند نمىرسيم امّا اينجا مرادم است كه بعضى اوقات انسان يك جملهاى مىگويد اين جمله موجب تفرقه بين دو تا مسلمان مىشود اين دو مسلمان غيبت هم مىكنند كدورت هم دارند هر چه اينها گناه بكنند آنها گناه در نامه عملشان نوشته مىشود به همين اندازه در نامه عمل اين نمام و سخن چين هم گناه نوشته مىشود اگر آن نمام و سخن چينى موجب بشود يك سال با هم قهر باشند يك سال با هم بد بين باشند يك سال غيبت بكنند تمام گناه او مىآيد در نامه عمل اين البته آن گناه را مىبرد به همين اندازه اين گناه هم مىبرد «من سنّ سنة حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها و من سنّ سنة سيّئة فله و زرها و وزر من عمل بها» بيائيد در اين جلسه شما هيچ كدام نمام و سخن چين نيستيد امّا بيائيد يك تقاضا از شما دارم اين تقاضا را از من قبول كنيد و اينكه در مجالس ديگران تعريف ديگران بكنيد به جاى نمام و سخن چينى يك چيزى پيدا بكنيد كه دل ديگران را با هم دوست كنيد با هم رفيق كنيد خيلى كار خوبى است به جاى غيبت تعريف بكنيد به جاى نمام و سخن چينى دل به دست بياوريد تحبيب قلوب كنيد. ثواب خيلى دارد و هر چه آن نمام و سخن چينى گناه دارد اين ثواب دارد و ما اگر مجلسمان چنين باشد تعريف از يكديگر اين تعريفهاى توى رو اگر اشكال نداشته باشد معلوم نيست ثواب داشته باشد امّا تعريفهاى پشت سر خيلى عالى است ولى متأسفانه نيست اين جور حتى در ما. گفتم نمام و سخن چينى نمىكنيد امّا مردم نمام و سخن چين زياد دارند من نمىدانم درست باشد يكى از علماى بزرگ فارس به من مىگفت كه يك گرگهائى هستند در فارس اينها دسته جمعى حركت مىكنند و اينها يكديگر را هم مىخورند و وقتى جائى هستند اينها در مقابل يكديگر و به يكديگر نگاه مىكنند مواظب يكديگر هستند و اگر يكى از اينها غفلت بكند مىريزند روى سر و اين گرگ و اين گرگ را مىخورند و نابود مىكنند بعد آن آقا مىگفت اگر اين را قبول نداريد بيا توى مجلس مسلمانها هفت هشت نفر نشستهاند اين تعريف از او اين تعريف از او به قول آن آقا مىگفت كه اگر يك كدام دست پاچه هم بشود پا نمىشود براى اينكه مىداند اگر پا شد و از جلسه رفت بيرون دو مىگيرند يكى او يكى او و آبروى اين بدبخت را مىبرند لذا اين از مجلس بيرون نمىرود اگر چه دست پاچه هم باشد نداريم در ميان ماها كه نيست اين جور چيزها امّا راستى ما اين جور باشد ما هفت هشت نفرى كه مىنشينيم تعريف يكديگر را بكنيم امّا اگر يك كدام خداحافظى كرد و رفت بيرون هر يك كدام يك غيبت خيلى بد است به جاى اينكه او نيست كداممان يك تعريف هم لازم نيست دروغ باشد اغراق باشد هر چه هست و بعد به او بگويند ما نمىدانستيم اين قدر امتياز داريد اين آقا گفت چه قدر خوب مىشود اسلام اين را مىخواهد جدى مىخواهد مخصوصا از ما طلبهها تهمت، غيبت، نمام و سخن چينى، تفرقه و امثال اينها را نمىخواهد و تفرقه ممنوع است ولو مسجد باشد «و الذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المومنين و ارصادا لمن حارب اللّه»[2] ببينيد يك حجره اگر در اين حجره غيبت، تهمت، نمام و سخن چينى اين مصداق «ضرارا، كفرا و تفريقا بين المومنين و ارصادا لمن حارب اللّه» است لذا امام زمان (عج) اين حجره را خراب مىكنند پيغمبر اكرم آن مسجد را خراب كرد ما نبايد توطئه گر باشيم راجع به مسلمانها حال چه شخصى باشد يا نوعى جناحى باشد يا غير جناحى بد است انسان حجرهاش جاى توطئه عليه نظام باشد با كمال شرمندگى بگوئيم هست اين مصداق «مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا و ارصادا لمن حارب اللّه» است. بيائيد از من بشنويد با اينكه مىدانم نمام و سخن چينى نمىكنيد، غيبت نمىكنيد، دروغ نمىگوييد، تهمت نمىزنيد، امّا آن طرفى كه هميشه تعريف ديگران را بكنيد تعريف همكارتان را بكنيد خيلى خوب است شما روى منبر آن منبرى كه آمد پائين و رفت مخصوصا رفت بنشيند نه، وقتى كه رفت شما قبل از آنكه وارد بحث بشويد چند كلمه در مورد او صحبت بكنيد به چه مجلس خوبى بود الحمدللّه ما چه افراد خوبى داريم چه قدر خوب مسئله گفت چه قدر خوب بيان كرد بگوئيد آقا تعريف ديگران بكنيد و نمىگوئيم دروغ هم بگوئيد نه مىشود عالى مىشود تخريب نكنيد بيائيد غيبت نكنيد به جاى غيبت خير خواهى بكنيد فراوان است كه من بزرگ شده در اينمجالس هستم كه راستى يك ساعت دو ساعت غيبت در اين جلسه نمىشود حرف هم در آن جلسه زياد زده مىشود از اول تا آخر شب حرف زده مىشود حتى تفريح در آن جلسه كرده مىشود امّا يك غيبت در اين جلسه نيست، يك تهمت نيست، يك نمام و سخن چينى نيست واسلام. اين را مىخواهد جدى اين را مىخواهد مخصوصا از ما طلبهها. خدايا به عزت و جلالت قسمت مىدهيم خدايا به اولياى دين قسمت مىدهيم توفيق تهذيب نفس توفيق اينكه بتوانيم اين صفات رذيله را ريشهكن بكنيم به جاى آن صفات خوب جايگزين كنيم از ميوه آن استفاده كنيم به همه ما عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.
[1]- سوره مائده آيه 33.
[2]- سوره توبه آيه 106.