شماره درس: 222
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۷/۱۶
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث روز چهار شنبه ما درباره ظلم بود اين كلمه كه خيلى شوم است ظلمات فى الدنيا و الاخره در اين باره يك مقدارى صحبت كردم ظلم به خداى تعالى ظلم به رسول گرامى ظلم به ائمه طاهرين عليهمالسلام ظلم به اجتماع و ظلم به خودش در اين اقسام صحبت شد و بحث رسيد به دو ظلم يكى ظلم به اولاد يكى هم ظلم به مردم حق الناس راجع به ظلم به اولاد دو قسم است يك قسمت اينكه كارى مىكند كه كه آتشى مىافروزد سعادت بچهاش را از بين مىبرد قرآن روى اين پا فشارى دارد مىفرمايد سعادت بچهها دست شما اگر آدمهاى خوبى شديد اين خوبى شما موجب سعادت بچههايتان مىشود اگر آدم بدى شديد اين بدى شما موجب بدى بچههاى شما مىشود«و اليخشى الذين لا تركوا من خلفهم ذرية ضعافا خافوا عليهم فليتقوا اللّه و يقولوا قولاً سديدا» اگر براى عاقبت بچه هاتان مىترسيد اگر مىخواهيد تأمين آتيه براى بچه هاتان بكنيد بايد تقوا داشته باشيد و اين تقواى ما موجب سعادت براى بچهها زمينه سعادت براس بچهها چنانچه از همين آيه معلوم مىشود اگر متقى نباشيم اگر فاسق و فاجر نباشيم آن گناه ما موجب شقاوت براى بچههاى ما زمينه ساز براى بچههاى ما و ايراد هم نشود اينكه گناه را پدر و مادر مىكنند چرا بدبختىاش را بچهها بايد بكشند اين اثر وضعى اين است مثل اين است كه شما يك آتشى بر افروزيد اين شما را مىسوزاند زنتان را مىسوزاند بچه توى گهواره را هم مىسوزاند حالا بگويم چرا اين بچه سوخت اينكه ظلم است اثر وضعى آتش بر افروختن توى اتاق اثاثيه سوختن زن و بچه سوختن خودت سوختن لذا اثر وضعى اين است بله آن بچه وقتى بسوزد پروردگار عالم پاداش به آن بچه مىدهد اما بالاخره گناه اين پدر دست و پا پيچ اى بچه مىشود در قضيه حضرت موسى و خضر كه به قول استاد بزرگوار ما يك دنيا اين چند آيه مسئله دارد يكى از حرفهايش همين است كه در دو جا قضيه حضرت موسى و خضر مربوط به بحث ما است يكى آنجا كه وقتى حضرت موسى و خضر آمدند ساحل حضرت خضر بچه را گرفت و كشت اعتراض شد چرا كه بعد تفسير شد گفت كه اين بچه اگر بزرگ شده بود پدر و مادر مومن را كافر كرده بود براى اينكه اين جور نشود ما اين بچه را كشتيم بعد در روايات مىخوانيم پروردگار عالم يك دخترى به اين داد كه از نسل او هفتاد پيغمبر از بنى اسرائيل به دنيا آمد اما مهمتر از آن در آخر مىفرمايد ديوار كشيدند وقتى ديوار را كشيدند حضرت موسى اعتراض كرد كه در اين ده ناهار به ما نداند «فابا ان يضيفوها» پس اقلاً خوب بود يك ناهار از اينها بگيرى حضرت خضر برايش تفسير كرد گفت اين گنجى است حالا يا معنويت يا ماديت زير اين ديوار بود ما حفظ كرديم براى دو تا بچه يتيم «و كان ابوهما صالحا» اين جمله «وكان ابو هما صالحا» يعنى ابوتب صالحات موجب تأمين آتيه براى اولاد ابو هما فاسقا موجب شقاوت براى اولاد اين به تجربه هم اثبات شده است انسان برود توى اجتماع مىبيند كه پدر و مادرهاى سالم پدر و مادرهاى كه سلامت نفس دارند خدمتگزار به خلق خدا هستند پروردگار عالم اولاد صالح و شايسته اولاد تأمين آتيه براى آنها هست، توى جامعه يك چيز خيلى واضحى است هم در پدر و مادر ظالم هم در پدر و مادر صالح وقتى چنين باشد باى به اولادمان ظلم نكنيم يعنى مقدس باشيم و اگر تأمين آتيه اولادمان را خراب بكنيم اين ظلم است اين ظلم به اولاد است بدبخت نكبت زده كم كم منجر به فسق اين يك نحو ظلم است كه پدر و مادر به اولاد مىكنند نحو دوم عدم تربيت اين تربيت اولاد چيز واجبى است چيز لازمى است حق بچهها به ما است كه اينها را تربيت صحيح كنيم و قرآن هم مىفرمايد ورشكستهترين افراد آن كسانى كه در روز قيامت با فسق اولاد جهنم بروند «انّ الخاسرين الّذين خسروا انفسهم و اهليهم يوم القيامه على ذلك هو الخسران المبين» روز قيامت به دختر بى حجاب مىگويند جهنم به مادرش هم مىگويند جهنم مادرش مىگويد من كه چادر داشتم من كه رو و روگيرى داشتم حتى از نامحرمهاى خودى من چرا مىگويد براى اينكه خوب تربيت نكردى و آن وضع نكبت بارى كه الان توى جامعه ما هست همين است كه مادر چادر دارد رو مىگيرد اما دخترش ثل طوله سگ همه جايش پيدا است و اين وضع نكبت بارى كه الان داريم يك پسر بى نماز ظالم و پدر كوتاهى داشته باشد در تربيتش مسلم گناه دارد تربيت حق اولاد است و ما بايد مواظب تربيت اين اولاد باشيم به همه معانى و اين مسئله بغرنجى هم هست و همين كه مىبينيم راستى جامعه بدنبالش است دليل بر اين است كه مسأله مبتلى به است بايد ما يك كتاب تربيت فرزند از اول تا آخر مطالعه داشته باشيم و يك دفعه بچه مان را خراب نكنيم در روايات مىخوانيم پيغمبر اكرم رد مىشدند رسيدند به چند تا بچه اين بچهها داشتند بازى مىكردند پيغمبر اكرم رو كردند به اصحاب با يك تبسمى فرمودند واى به بچههاى دوره آخر الزمان از دست پدر و مادرهاشان اصحاب فرمودند يا رسول اللّه پدر و مادرهاشان كافر هستند فرمودند نه مسلمان هستند به فكر دنياى بچه هاشان هستند اما به فكر آخرت بچه هاشان نيستند مثل الان مثل جامعه فعلى من نمىگويم الان دوره آخر الزمان است نه دوره آخر الزمان را هم نمىدانم يعنى چه اما الان مصداق كامل فرمايش پيغمبر است آقا چه زحمتها مىكشد چه خون جگرها مىخورد تا اينكه اين بچه رفوزه نشود اين بچه نمره اول بياورد دنياى خودسش را مىدهد آخرتش را مىدهد براى اينكه زن بگيرد براى اين بچه جهيزيه درست كند براى دختر تشكيل خانه بدهد و جتنش را بلكه دينش را مىدهد براى اينكه بچه هايش دختر و پسر در رفاه باشند اما حالا اين اين پسر و دختر نماز نمىخوانند يا نه حجابشان خوب است يا نه اصلاً فكر نيست اين جهنم دارد قرآن مىگويد جهنم دارد روايت هم مىگويد جهنم دارد و اين آيه «ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم و اهليهم يوم القيامه على ذلك هو الخسران المبين» متأسفانه ما طلبهها هم مثل بازارىها يك بزرگى خيل بزرگ اين بچه هايش خراب در آمدند دختر اين بزرگ مىگفت تقصير پدرم است در حالى كه خيلى ارادت به پدرش داشت همه مان خيلى ارادت به پدرش داشتيم اما اينكه مىگفت مقصر پدرم براى اينكه شبانه روز سرش در كتاب و قرآن بود و هيچ فكرى براى اين پسرها نكرد پسرها اين جور در آمدند و بعضى اوقات اين جورى است اميدوارم در شما نباشد يادم نمىرود يك روضه بود در قم منزل يك طلبهاى يك آقاى طلبهاى منبر رفته بود و در آن جلسه هم زن طلبهها بودند و هم خود طلبهها آنوقت اين آقا مىگفت اين زنهاى ما اخص العوام هستند و راستى بعضى مىبينيم زن طلبه مسئله حيض و نفاس را بلد نيست نمازش هم غلط است شوهدش از فضلاى خوب است مسئله بلد است اما خانمش مسائل خودش راهم بلد نيست اينها چيزهاى هست كه هست توى ماها در حالى كه يكى از حقوق زن كه به دارد اين است بايد مسائل دينش را ا ز اصول دين از فروع دين از اخلاق بداند اين وظيفه است اين ظلم است او جهنم مىرود ما هم جهنم مىرويم براى اينكه مسئله بلد نبوده است دروغم گفته غيبت مىكرده تهمت مىزده شايعه پراكنى مىكرده نمازش غلط بوده اعتقادات را شك و شبهه در او داشته است خوب جهنم مىرود در او لنگ هستيم ديگر درخت كمبزه اللّه اكبر ديگر بازارىها نه خودش بلد است، و رسم است واجب است آقا متدين مسئله گو اين بيايد توى خانه پولش بدهد اين براى زنش مسئله بگويد براى بچه هايش مسئله بگويد خيلى وضع ما بد شده است حالا هم كه جلسه روضه دارند وا مصيبتها با آن خرافاتى كه توى جلسهها هست آن آخوندش با آن بى سواد و خرافات پذريها اين جلسه روضهمان خودمان هم كه اصلاً به فكر نيستيم حالا خوبش اين است كه خودمان خيلى هامان اصلاً مسئله بلد نيستيم و اينها هم اشكال است با غفلت با تسامح و تساهل از اين اشكالها مىگذريم همه مان كى است تسامح و تساهلى كه آن آقا گفت حالا نتوانست آنكه دل مىخواست پياده بشود حال ابيا توى خانههاى ما راجع به دينمان فراوان تسامح و تساهل هست بچه هامان وقت تعطيلىها مثل اينكه مىخواهد برود در تلويزيون تكرار، تكرار محرم وقت تحصيلى هم كه ما ترويج ترغيب اين ترويج و ترغيب خوب است اما چيز ديگر هم بايد باشد اما ترويج و ترغيب نمره بيست بياورد نمره بيست نياورى كتكت مىزنم از تو قهر مىكنم و او هم رفته توى كتاب نمره بيست بياورد حالا كى نوبت نماز اول وقتش مىرسد كى نوبت مسائل دينى و مرجع تقليد و رساله عمليه مىرسد كى نوبت اصول دينش و اينكه دانشگاه نتواند گولش بزند مىرسد و اينها يك چيزهاى هست كه ما داريم حق اولاد و زن از نظر همه فقها از نظر رواياتمان اين است كه الهم الدين و معناى دين يعنى اخلاق اصول دين انما العوم ثلاثه بايد من و شما يك تسلط خوبى بر رساله داشته باشيم بايد من و شما يك تسلط خوبى بر اصل دين نه در آن پنج تا اين اعتقاداتى كه در رساله من چهل تا فرع در اصول دين من آنجا آوردم همهاش بايد استدلالى باشد يعنى اصول دين كه منحصر نيست به پنج تا كه مشهور شده نه هر چه كه مربوط به دين است از نظر عقلى به اين مىگويم اصول دين اين سى چهل فرع است ما طلبه ها زن و بچه مان بايد يك نحو تسلطى بر آن داشته باشند و اين از نظر احكام است از نظر اخلاقش هم همين است يعنى ما بايد بدانيم حسد يعنى چه چه مضراتى دارد ما بايد بدانيم دروغ، كينه، رياست طلبى چه مفاسدى دارد زن ما بايد مواظب باشد حسود نباشد يم دفعه كار برسد به آنجا كه با خواهرش، با دخترش هم حسادت بازى كند نداند كار به همين جاها مىرسد و اين تسلط بر رساله و تسلط بر اعتقادات و تسلط بر اخلاق براى همه ما واجب است لازم است چنانچه منبر هامان بايد روى هيمن چيزها بگردد بايد منبر هامان احكام داشته باشد اخلاق داشته باشد اعتقادات داشته باشد در فراخور جامعه در فراخور مجلسمان و اين حقى است كه اولاد دارد بله غير از اين حالا نمىدانم باز حق اخلاقى اخلاقى مىشود يا حق فقهى ما بايد اين را مؤدب بارش بياوريم انصافا جامعه ما خيلى بى ادب شده است از نظر زبانش از نظر چشمش از نظر گفتارش از نظر كردارش خيلى بى ادب شده است و اين ادب چيز خوبى است انصافا انسان توى جامعه مؤدب باشد در رفتارش در كردارش و جورى كه بگويند بارك اللّه به اين پدر و مادر چه بچه خوبى تحويل جامعه داده است بعضى اوقات آدم مات است بچه يك سالش است مادرش مىخواهد بگويد بچه خوبى دارم مىگويد ناناى كن شروع مىكند بچه برقصد پدرجان اين بچه يك سالش است رقص را بلد شد بگو سلام كن، نمىكنيم ديگر از روز اول بايد اين بچه را ادب بياموزيم در مقابل بزرگترها احترام اول چيزى كه هست دودش در چشم خودمان مىرود راجع به خودمان بى ادب مىشود بابايش رامى زند به مادرش فحش مىدهد و اين اگر ادب داشت در مقابل پدر و مادر «وقروا كباركم ورحموا صغاركم» توى خانه اين جنجال بازى را در نمىآورد همين جنجال بازى مىشود از ارذل و اوباش و بيست خرداد امسال را جور مىكند اين از اول كه دزد نبود از اول كه از اراذل و اوباش نبود مادر اراذل و اوباش اين جورى كرد كه حاضر است بيايد همين جورى چون آمريكا گفته است كه برو آمده توى خيابان براى چى خيلى من دلم از اين چيزها مىسوزد دو روز قبل آموزش و پرورش اين معلمها اگر مؤدب بودند از اين غلطها نمىكردند دو روز بچهها سرگردان خوب اصل كارشان حرام است از نظر فقهى، حالا مدرسه را تعطيل كردند آمدند حق خودشان را مىخواهند ناگهان عليه نظام عليه رهبرى دو سه ساعت شعار دادند خاك بر سر شما نظام چه كار كرده دولت خودتان است نظام چه كرده است آقاى خامنهاى چه كرده است او كه مىگويد او كه غير از گفتن چيز ديگرى در دستش نيست بنابر اين اصلاً تصرف كند اگر بى ادب نبودند جسارت به مقام معظم رهبرى نمىكردند اين چه كرده بود كجا كوتاهى كرده است اين نظام چه كار كرده با تو شهدايش را ديگران دادند افتخار هم رويش شار عليه آنها چرا اين معلممان است زير دست اين معلم همين لاابالىها اراذل و اوباش مىآيند بيست خرداد براى بر اندازى تقصير معلم است تقصير پدر و مادر است معلم پدر و مادر بايد ادب بياموزند بچهها مؤدب باشند گفتارشان كردارشان، گفتارت روى عقل باشد كردارت روى عقل باشد حالا مىخواهى اعتصاب كنى بكن حق تو است باشد اما حالا اينها به اين نظام چه ولى ديگر وقتى كه طوطى صفت هم پشت آيينه داشتم ديگر هرچه آمريكا بگويد بگو مىگويم مىگويد بگو مرگ بر رهبرى مىگويم، بگو مرگ بر نظام مىگويم اين نظام بدرد نمىخورد شاه بهتر است مىگويم همچنين تا آخر شايد هم نداند چه غلطى دارد مىكند و ما تقاضا داريم از شما كه اين بچه هاتان را مواظب باشيد خانمتان را بچه هاتان را مواظب باشيد اينها حق به گردن ما دارند اينها همين جور كه حق تعليم تعلم دارند نمىشود كه بچه بى سواد باشد بچه را بايد با سوادش كرد همين جور كه حق سواد دارند حق دين دارند حق اخلاق دارند حق ادب دارند و ما بايد يك بچه مؤدب باسواد متدين تحويل جامعه بدهيم و الا گير هستيم خيلى هم مشكل است حالا اگر اول مشكل نباشد از اول مشكلها همين تربيت اولاد است كه ما كوتاهى مىكنيم برايش همه و همه، كم پيدا مىشود يك كوتاهى نيايد توى تربيت اولاد و ابين ظلم است من يك وقتى آن زمان طلبهگى به اين زنها مىگفتم كه اى خانمها اگر مىخواهيد توى اتاق كناه بكنى ساز و آواز ببينى و از اين اراذل و اوباشها اول بچهات را برو بگذار بيرون ولو وسط برفها سرما بخورد بهتر از اين است كه اين گناه تأثير روى مغز اين بگذارد و علم به ما مىگويد همان سال اول نه همان روز اول اگر بچه بيدار است زن و شوهر حق همبسترى ندارند براى اينكه اگر اين خراب در آمد «لا يلومن الانفس» اينها روايت است همه چيز براى ما گفتند آنهاى كه معلم اخلاق بشريت بودند. خدايا به عزت و جلالت قسمت مىدهيم حال تنبه برداشت از دين آنهم برداشت صحيح به همه ما عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.