شماره درس: 232
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۱۱/۱۵
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسماللّه الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهواقولى
گناه دوازدهم كه از گناهان كبيره است و هفته گذشته يك مقدارى دربارهاش صحبت كردم عداوت، اختلاف و كينه توزى است و گناه اين فوق العاده بزرگ است و اسلام حاضر است خيلى چيزها فدا بشود تا اين اختلاف، عداوت نباشد ما برويم در فقه مىبينيم كه اسلام حاضر است خيلى چيزها فداى اين اتحاد و برادرى بشود چنانچه هفته گذشته مىگفتم كه هر چه كه موجب اختلاف بشود نه تنها گناه است گناهش خيلى بزرگ است از نظر روايت ما نظير غيبت، تهت، شايعه، نمام و سخن چينى تعيير و سرزنش گناه اينها فوق العاده است چناچه هر چه موجب اتحاد بشود ثوابش خيلى بالا است محير العقول است برآوردن حاجتى از مسلمانى دل مسلمان را خوش كردن ثواب حج عمره آنهم عمره مقبول مبرور بيست حج بيست عمره لذا به اين اتحاد برادرى فوق العاده بايد اهميت بدهيم مخصوصا در ما طلبهها مخصوصا در اهل علم و بعضى اوقات مىبينيم كه بزرگان چه اهميتى به اين اتحاد برادرى و اينها مىدهند در فقه ما بحث تقيه بحث بالاى است انصافا و از جمله تقيهها، تقيه مداراى است امام صادق عليهالسلام مىدانند نماز سنىها خيلى اشكال دارد اول اشكالش اينكه اصلاً نماز بدون طهارت است وضويش باطل است ديگر سر تا پا نماز هم خراب است در حمد بسماللّه ندارد در سورهاش يا سوره ندارد يا كم دارد برويم تا آخر تا السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته خراب است مرحوم علامه براى اينكه اين شاه خدا بندهم يك آدم عادى بود ديگر براى اينكه بهش بفهماند دو ركعت نماز در مقابلش خواند كه راستى نماز در تاريخ نوشتهاند خيلى عجيب بود داد سنىها در آمد كه ما همچين نمازى نداريم بعد هم اثبات كرد اين نمازتان است سر تا پا خراب است اما همين امام صادق عليهالسلام مىفرمايد برويد پشت سر اينها نماز بخوانيد نماز خواندن پشت سر اينها مثل نماز خواندن پشت سر پيغمبر اكرم است حالا اختلاف آيا نماز مجزى است يا نه مثل حضرت امام مىگويند نماز مجزى است ما مىگويم كه نه اين نماز امام صادقى است بايد بخوانيم اما قبلاً يا بعدا اعاده داشته باشيم به عقيده ما يا نداشته باشيد به عقيده حضرت امام اين نماز خواندن پشت سر اينها ثوابش مثل اين است كه پشت سر رسول گرامى نماز جماعت بخوانيم خوب اين محير العقول است اما مىخواهند با«التقية دينى و دين آبائى» مىخواهند جدى مىخواهند و راستى اگر اين اتحاد حفظ بشود حفظ شده بود استثمارگرها نمىتوانستند مسلط بر عالم اسلام بشوند به قول عوام مىگويند كه اختلاف بينداز و رياست كن آنها خوب بلد هستند اختلاف بيندازند رياست بكنند و نظيراين تقيه مداراى ما در اسلام زياد داريم كه اسلام مىخواهد همه با هم برادر باشند همه شما مىدانيد وقتى كه پيغمبر6 آمدند مدينه قبل از همه چيز همه را با هم برادر كردند بعد هم مسجد ساختند نماز جماعت درست كردند در نماز جماعت گفتند يك محور بايد باشد همه با هم دور اين محور امام جماعت بگويد اللّه اكبر همه با هم بگويند اللّه اكبر امام جماعت برود به ركوع همه بروند به ركوع امام جماعت سراز ركوع بردارد همه سر از ركوع بردارند امام جماعت بگويد «السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» آنها هم بگويند «السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» خيلى حرف است ديگر و اين همه ثواب اين نماز جماعت كه اينقدر ثواب استحبابى ندارد اگر يك زن وشوهر پشت سر هم نماز بخوانند ثواب صد و پنجاه ركعت نماز تا برسد به آنجا كه در رسالهها آمده است اگر يك امام جماعت نه تا مريد داشته باش كه ده نفرى نماز جماعت بخوانند ثوابش را بغير خدا هيچكس نمىتواند بنويسد اين ثواب استحقاقى كه نيست اين ثواب براى همين است كه ما رمز اين نماز جماعت را درك كنيم همه با هم برادر «كلٌ يد على ما سواهم» بله مىفهماند محور مىخواهيم از همين جهت هم آنكه پيغمبر اكرم روى آن سفارش داشتند ولايت بود «بنى الاسلام على خمس الصلوه و الزكاة و الصوم والحج و الولاية و ما نودى شىء بما نودى بالولايه» آن محور، محور اسلام، آن محور همه به دور آن محور همه مسلمانها يك اتم يك محور مىخواهد ما بقى هم پلاتنها هر كسى كار خودش را بكند اما هماهنگ، هم سو ذرهاى اصطكاك نباشد اصطكاكى بيايد عالم را برهم مىزند اين اتم خوب همه وقتى برويم در روايات مىبينيم كه اين جورى است قرآن مىگويد آقا هم مىشوى «لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسونه باذنه حتى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم من بعد ما اراكم ما تحبون» كه اين تفشلوا كه مقدم شده است در آيه ديگر مىگويد از همين اختلاف پيدا مىشود مىفرمايد خدا وعده داده است دشمن به دست شما ذليل مىشود نه اينكه شما به دست دشمن ذليل بشويد خدا وعده داده است اينكه مربوط به جنگ احد نيست يك قائده كلى براى مسلمانها «لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسونه باذنه» مگر اينكه اختلاف در شما بيفتد كه اگر اختلاف افتاد ديگر بى تفاوت مىشويد راجع به اصل اسلام ديگر دنيا پرست مىشويد ديگر اسلام را رها مىكنيد و دين را ميگيريد و اين آيه عجيبى است انصافا خيلى آيه بالا است و عده خدا ما آقا باشيم بر جهان اگر با هم برادر باشيم اگر اختلاف با هم نداشته باشيم اگر حرف ولايت را بشنويم محور او همه به دور آن محور اين وعده خداست بعد هم قرآن خيلى اصرار دارد به اينكه اين عداوت و كينه توزى بد گفتن به يك ديگر اين مال اهل جهنم است بالعكس آن هم مىفرمايد اين اتحاد برادرى همسو و هم گام بودن اين هم صفت بهشتيان است اين درقرآن تكرار شده «كلّما دخلت امة لعنت اختها» اين وصصف جهنميان است او، او را لعن مىكند او، او را لعن مىكند او ميگويد تو تقصير كار هستى او مىگويد تو تقصير كار هستى كه پروردگار عالم هم مىگويد همه شما تقصير كار هستيد «لكل ضعف ولكن لا تعلمون» همه شما تقصير داريد اين مال اهل جهنم، مال بهشت «ونزعنا ما فى صدورهم من غل اخوانا على سرر متقابلين» هفت هشت جا اين آيه تكرار شده است كه ما يعنى اصلاً بهشتيان اين جورى هستند كه اصلاً كينه ندارند ديگر همه با هم برادر هستند با هم گفتگو، گفتگوى انسانى، گفتگوى مسلمانى و بالاترين نعمتها هم همين نعمت اتحاد است كه يكى از نعمتهاى اهل بهشت «على سرر متقابلين» و يعنى خوش، خرم، با هم متحد، هم سو، هم گام و زبان نيش داشتن و امثال اينها ديگر نيست چرا «ونزعنا ما فى صدورهم من غل اخوانا» آن صفت اهل بهشت، آن هم صفات اهل جهنم بعد قرآن مىفرمايد كهاى مسلمان شخصيت دارى مواظب باش شخصيت تو به واسطه نزاع از بين نرود مىفرمايد «اطيعوا اللّه واتبعوا الرسول فلا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم» متابعت از خدا از پيغمبر متابعت از آن محور همه با هم «فلاتنازعتوا» باهم اختلاف نكنيد چرا «تفشلوا» ديگر آن نزاع شما موجب مىشود بى تفاوت شويد راجع به اصل كلام راجع به اصل اسلام خوب حالا چى «وتذهب ريحكم» شخصيت وآگاهى شما ار بين مىرود ديگر دشمن جسور مىشود ديگر دشمن مىتواند بر سر شما مسلط شود، نزاع بينداز استفاده بكن به جاى كه به جان دشمن بيفتيم به جان هم ديگر مىافتيم يك آيه در قرآن است راجع به همين بحث ما كه راستى آيه تكان دهنده است مىفرمايد «قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبثكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض» اگر بد شديد خدا قادر است اينكه آتش از آسمان و زمين بر شما نازل كند يا اينكه بين شما اختلاف بيندازد تا به جان يكديگر بيفتيد «و يذيق بعضكم بأس بعض» وقتى به جان هم افتاديد او او را مىزند، او او را ترد مىكند و در اين بين دشمن سود خود مىكند دشمن استفاده خود را مىكند و نظير اين آيه كه هفته گذشته هم دو سه آيه خواندم خيلى به ما چيز مىفهماند حتى زن و شوهر در خانه اين همه سفارش شده محبت درخانه، احترام به بچهها به پدر و مادر مهربانى پدر و مادر به نچهها همه آنها هم ثواب جهاد «جهاد المرئه حسن التبعل الكاد لعيا كالمجاهد فى سبيل اللّه» اين محبت اگر باشد همسو، همگام، حرف شنوايى كوچكترها از بزرگترها، بزرگترها ترحم به كوچكترها اگر باشد اين محبت سرشان است من نمىدانم اميدوارم در شماها نباشد اما اگر خداى نكرده بين زن و شوهر محبت نباشد آن زندگى ولو لرد باشد ولو در رفاه خيلى در رفاه باشد اما زندگى سلول است زندان است بالعكس اگر اين محبت، اتحاد، يگانگى بين زن و شوهر در خانه باشد و شام هم نداشته باشند ولو در مضيقه حسابى باشند اين خانه فوق العاده در رفاه است بهشت است خانهمان همين است صنف و اهل علممان هم همين است جامعه مان همين است و حتى مذهب و غير مذهبمان همين است اين جمله «كلٌ يد على ما سواهم» اگر داد داريم سر دشمن بزنيم پرخاشگرى داد زدن سر زن در خانه سر بچهها اين مردانگى نيست اين خداى نا كرده اگر ضربه به محبت بخورد اين محبت ديگر بر نميگردد يك قاعد كلى داشته باشيد مثل شيشه كه بشكند شيشه بشكسته را پيوند دادن ديگر نمىشود خيلى مشكل است كه دودفعه محبت برگردد كه اگر خداى نكرده محبت نباشد وا مصيبتها است اين محبت زود هم مىشكند با يك داد زدن سر زن با يك داد زدن با يك زخم زبان زدن به بچه، به دختر، به پسر محبت مىرود ديگر محبت در خانه نباشد سلول است بدتر از سلول است به قول يك كسى مىگفت كه مىخواهد به سگ نگاه كند به شوهرش نگاه نكند بعضى اوقات اين جورى است وقتى كه محبت نباشد مىخواهد به عقرب نگاه كند به زنش نگاه نكند خدا رحمت كند، يك كسى اختلاف داشت مىگفت من به زنم مىگويم كه نه من تو را دوست دارم نه تو من را اما مجبور هستيم با هم بسازيم و اين ديگر مرگ تدريجى است اين ديگر زندگى نمىشود اين مىشود مرگ تدريجى اين راجع به خانه مان در اهل علممان هم همين جور است ديگر اين اختلاف و حسادتها و رقابتهاو امثال اينها خوب اين ديگر هم همين است كه روحانيت زمين مىخورد كى زمين زده است مردم، نه خودمان روحانيت را زمين مىزنيم او او را زمين مىزند، او او را زمين مىزند او براى خودش يك كسى را درست مىكند آن هم براى خودش حالا درست كردن طورى نيست اما آن پشت سر آن حرف ميزند او هم پشت سر آن حرف مىزند او او را بى سواد مىداند آن او را بى سواد مىداند مردم هر دوى آنها را بى سواد مىداند مردم هم ديگر علاقهاى ندارند همين كه اين آيه شريفه مىفرمايد «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم» روحانيت خيلى بايد شخصيت داشته باشد شخصيت اجتماعى و اين شخصيت اجتماعى را كى ضربه مىزند مردم نه، خودمان، خودمان ضربه مىزنيم دشمن از اين ضربهها استفاده مىكند و اين آيه را فراموش نكنيد كه «و يذيق بعضكم بأس بعض» يك مثال عوام شايد هم واقعيت داشته باشد نمىدانم واقعيت دارد يا نه مىگفتند دو نفر اهل علم رفتند روضه بخوانند در يك دهى كدخداى ده خيلى زرنگ بود مىخواست اين دو تا را امتحان كند ببيند اين دو تا چه كاره هستند يك كدام از اينها پا شد برود تطهير كند پرسيد اين رفيق تو چه كاره است گفت يك گاوى است هيچ چيزى سرش نمىشود بعد آن دومى رفت تطهير كند پرسيد اين رفيق تو چه كاره است گفت يك الاغى است چيزى سرش نمىشود موقع شام يك بشقاب برنج براى خودش يك مقدار پنبه دانه براى آن گاو آورد و يك بشقاب جو براى آن الاغ بعد گفت خوب من كه شما را نمىشناختم خوب معرفى كرديد ميزبان بهترين غذا را بايد براى ميهمان مىآورد بهترين غذا همين است كه پنبه دانه براى گاو است و جو براى الاغ برنج براى آدمى من آدم هستم تو گاوى معرفت هم اين است تو الاغى معرفت آن است من معلوم است اقا هستم، جدا حرف حضرت امام است آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند و نتوانست بكند ديگر هشت سال جنگ كرد نتوانست اما مىدانيد كه مىتواند اين بحرانى كه الان پيدا شده خوب مىتواند خوب هم دنبالش است و اگر سر و كله پيدا شد و صد هزار نفر را به كشتن داد تقصير كى است تقصير همين بحرانى كه جلو آمده آن هم دنبالش است بعد هم اين ديگر ذنب لا يغفر هم هست من هيچ فراموش نمىكنم بعضى اوقات هم گفتم يك خاطره عجيبى است حضرت امام آمدند درس مسجد سلماسى آنوقتها درس مىگفتند مرجعبت هم نداشتند كم داشتند انقلابى هم نبود سنه سى و چهار سى و سى پنج ايشان آمدند نفس ايشان به شماره افتاده بود و گفتند نيامدم درس بگويم آمدم يك نصيحت به شما بكنم چه افرادى پيدا مىشود و ما قدرشان را هم نمىدانيم گفتند كه مرحوم ميرزاى بزرگ يك كسى را فرستاد اصفهان براى تبليغ براى اينكه آقاى آنجا باشد اين بد در آمد يك آقاى به مرحوم ميرزا نوشت از اصفهان كه آقا وقتى آقاى را مىفرستيد جاى، آن آقا سه تا شرط بايد داشته باشد بايد هم ملا باشد هم متدين باشد هم عاقل اگر نمىتوانى يك كسى را بفرست كه متدين باشد و عاقل و اگر نمىتوانى يك كسى را بفرست كه عاقل باشد با عقلش اقلاً در ميان مردم اختلاف نيندازد و اين آقاى كه شما فرستادهايد نه متدين است نه ملا است نه عاقل بعد حضرت امام نتيجه گرفتند گفتند همان كه مرحوم مييرزا گفتند من هم به شما مىكويم اكر ملا نيستيد اكر متدين نيستيد عاقل باشيد نخواهيد حوزه چهل ساله مرحوم حاج شيخ را به هم بزنيد با اين حرفها حالا چى شده بود بر نفع حضرت امام پشت سر يكى از مراجع غيبت كرده بودند ماها يعنى يكى از آن خواص حضرت امام كه در درس بود درس هم نگفتند نتوانستند درس بگويند بعد هم رفتند خانه يك تب مالتى داشتند اين عود كرد و سه روز براى خاطر اين اختلاف از خانه نتوانستند بيايند بيرون و درسهاى ايشان تعطيل بود يكى از بزرگان به من مىگفت كه راستى اين جور بود چهل سال من دست عنايت حضرت امام روى سرم بود اين جور نبود كه من فقط شاگرد ايشان باشم چهل سال با ايشان همين كه اين آقا مىگفت براى من حق اليقين بود مىگفت اگر به حضرت امام بگويند كه امريكا از آن طرف شوروى از آن طرف اروپا از آن طرف حمله كردند مثل قضيه متفقين ايشان هيچ چيزشان نمىشود قد علم مىكند و با همه آنها مىجنگند مىگويند بايد با همه جنگيد اما اگر بشنوند در مدرسه فيضيه بين دو تا طلبه نزاع شده است تب مىكنند راستى چنين بود براى اينكه درك مىكرند مىدانستند كه بين دو تا طلبه وقتى نزاع باشد به كجاها مىرسد دو تا مسلمانش هم همين است يك زن و شوهر هم همين است و على كل حال مسئله اختلاف در قرآن در روايت ما خيلى گناه دارد گناهش خيلى بالا است مسئله اتحاد، برادرى، همسو، همگام بودن او او را بزرگ كردن اين در اسلام در قرآن در روايات روى آن خيلى پا فشارى شده و ثواب هم از هر حج عمرهاى بالا است و من از همه شما تقاضا دارم اولاً در خانه با زنتان با بچه هاتان در خانه همسو باشيد همگام باشيد گذشت، ايثار، فداكارى قرآن در اين باره به اندازهاى اهميت مىدهد كه مىفرمايد كه عفو بالاتر صفح بالاتر آن بدى مىكند تو خوبى كن «وان تغفروا فان اللّه غفورٌ رحيم» آنوقت رحمت خدا در اين خانه نازل مىشود من تقاضا دارم اين جور باشد و تقاضا دارم با هم اهل علم با هم، هم سو همگام درد او درد او شادى او شادى او شخصيت او شخصيت او خوشحالى او خوشحالى او بعدش هم بگويد خودمان هم در جامعه مان بايد همسو همگام و اگر اين همسويى همگامى باشد هيچ كسى نمىتواند به ما ضرر بزند اين وعده خدا است بلكه ما مىتوانيم آنها را نابود كنيم اين وعده خدا است خدا را قسمش مىدهم به حق پيغيمبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم كه روى اين مسئله خيلى اهميت مىدادند اين صفت دوستى اتحاد برادرى به همه مسلمانان مخصوصا به ما عنايت بفرما
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.