شماره درس: 2
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۱
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
در جلسۀ قبل عرض کردم يکي از فضائل مهم براي انسان که متأسفانه فراموش هم شده است، فضيلت ادب است. انسان بايد در مقابل ديگران مؤدب باشد. شما اگر شخصيت يابي کنيد، ميفهميد آنکه ادب ندارد، شخصيت ندارد. شخصيت از آدمهايي است که ادب دارند. چيزي که بايد امروز به آن توجه داشته باشيد، اينست که قرآن شريف گاهي راجع به اهل جهنم، با يک دادۀ خاصي به ما ميفهماند. مثلاًدر سورۀ دخان ميفرمايد که جهنمي را به جهنم مياندازند و آب جوشان روي سر او ميريزند. با يک خواري و ذلت با او حرف ميزنند و با او رفتار ميکنند. در آيۀ ديگر ميفرمايند جهنميان را مثل گوسفندها به صورت گله گله بر سر چشمۀ حميم يعني آب جوشان ميبرند و آنها از تشنگي آن آب را ميخورند و همۀ اجسام و همۀ آنچه در دل آنهاست، پاره پاره ميشود. اين خواري و ذلتها از طرف خداست نيست، بلکه از طرف ماست. يعني اصلاً عذابهاي جهنم را ما، خود تهيه ميکنيم. به قول قرآن ميفرمايد: (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديکُمْ)، اگر آتش جهنم است، ما تهيه ميکنيم و اگر مار و عقرب است و اگر ماذقوم است، ما تهيه ميکنيم و اگر آن نعمتهاي در بهشت و آن آبهاي کذايي و آن قصرها و آن باغها و درختهاي سر به فلک کشيده است، ما خود تهيه ميکنيم. و قرآن روي اين قضيه خيلي پافشاري دارد. بيش از صد آيه در قرآن راجع به تجسم عمل است. قرآن راجع به جهنميان،وقتي عذاب جهنم را ميفرمايد بعد ميفرمايد (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديکُمْ)، خودتان اين آتش جهنم و اين نقمتهاي جهنم را تهيه کرديد. راجع به بهشتيان هم، آن ملائکه که در بهشت، مواظب بهشت هستند؛ وقتي بهشتي وارد ميشود ميفرمايند: (کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا أَسْلَفُتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ)؛ بخوريد و بياشاميد و از اين نعمتها استفاده کنيد که اينها را خود تهيه کرديد. حتي در ذيل همين آيه، روايت ميگويد به روزه داران خطاب ميشود. (فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ) يعني در روزهايي که شکمتان خالي از غذا بود، يعني روزه گرفته بوديد. به اينها خطاب ميشود که اين نعمتها را خود تهيه کردهايد. آن احترام خاصي که اهل بهشت دارند، از ادبي است که در اين دنيا داشتند. آن خواري و ذلتي هم که جهنميان دارند، از بي ادبي سرچشمه گرفته است.
وقتي يک کسي راجع به خدا و راجع به پيغمبر اکرم و راجع به ائمۀ طاهرين و راجع به قرآن و راجع به روحانيت بي ادب شد، اين يک تجسم عمل دارد و اين بي ادبي او خواري و ذلت در روز قيامت ميشود. او پرت ميشود و آب حميم روي سر او ريخته ميشود و اين را خود تهيه کرده است. اگر به صورت گله وار او را بر سر آب ميبرند، خود بي ادبي کرده است و تجسم عملش به اين صورت درآمده است. اگر به راستي در مقابل خدا متواضع و مؤدب باشد و در مقابل قرآن و اهل بيت مؤدب باشد؛ آن احترامي که در بهشت دارد، حتي از طرف خدا؛ که پروردگار عالم به بهشتيان خيلي احترام ميگذارد و با آنها گفت و گو ميکند. (سلامٌ قولاً من رب رحيم) که در سورۀ يس آمده، همين است. پروردگار عالم به آنها سلام ميکند و از آنها تشکر ميکند و بالاخره در بهشت، بهشتيان از طرف ملائک مقرب خدا و از طرف خدا و اهل بيت «سلاماللهعليهم» يک احترام خاصي دارند و اين احترام خاص را از ادبي که در دنيا دارند، پيدا شده و تجسم شده است.
لذا خيال نکنيد که بحث ديروز و امروز بحث سادهاي است بلکه بحث فوق العاده مهمي است. و آن اينست که آدم مؤدب به بهشت ميرود و دربهشت يک احترام خاصي براي او قائلند. بي ادب به جهنم ميرود و در جهنم يک خواري خاصي و يک ذلت خاصي دارد، به اندازهاي که غل و زنجيرشده او را بر سر چشمۀ آب جوشان ميبرند و همۀ اينها را خود تهيه کرده است. (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديکُمْ). به قول مولوي چه خوش گفته است. مولوي چند شعر راجع به تجسم عمل دارد، هم راجع به بهشتيها و هم راجع به جهنميان و خيلي عاليست. ميگويد:
آنچه مي نوشي همه روزه خودت تهيه ميکني و آنچه ميپوشي هميشه خود تهيه ميکني.
ايـن سخنهاي چـو مار و كژدمـت مـار و كژدم گردد و گيرد دمت
آنچه ميپوشي در اين دنيا خود تهيه ميکني؛ هرچه مينوشي،خود در اين دنيا تهيه ميکني. اگر در اينجا مؤدب باشي، در آنجا احترام خاص داري و اگر در اينجا بي ادب باشي، در آنجا خواري و ذلت داري و با بي ادبي با تو رفتار ميکنند. خدا با بي ادبي با کسي رفتار نميکند و ملائکه با بي ادبي با کسي رفتار نميکنند بلکه تجسم عمل بي ادبي ما، خواري و ذلت در جهنم ميشود.
توجه به اين مطلب امروز خيلي ضروري و لازم است. ادب را منقسم کردند به اقسامي. ادب در مقابل خدا، «همه جا محضر خداست و ما در محضر خدائيم، ادب حضور بايد مراعات شود». ادب در مقابل پيغمبر اکرم، ادب در مقابل قرآن، ادب در مقابل اهل بيت «سلاماللهعليهم».
ما الحمدالله يک صفت خوبي داريم و پدر و مادرمان اين صفت خوب را به ما دادند و آن اينست که راجع به قرآن يک احترام خاصي قائليم. حتي مثلاً اگر کسي قرآن از دستش بيفتد، خيلي ناراحت ميشود و حتي از آقا سؤال ميکند که کفارۀ اين چيست و من نميخواستم اما قرآن از دستم افتاد و خيلي ناراحت ميشود. بايد شکر اينها را کرد. ما در حرم مطهر ائمۀ طاهرين و حتي در حرم مطهر امامزادهها يک احترام خاصي براي آنها قائليم. مواظب هستيم که حتي نماز نخوانيم و پشتمان به ضريح مطهر باشد. اينها خيلي خوب و عاليست و اما وقتي خوبتر و لازم است که ادب قرآن را مراعات کنيم، يعني به قرآن عمل کنيم؛ و اين مهم است. بي ادبي راجع به قرآن نداشته باشيم. يک دفعه يک کسي قرآن را زير پا ميگذارد و شم در سر او ميزنيد و داد و فرياد ميکنيد و اگر به راستي جداً روي عمد اين کار را بکند، کارش مشکل ميشود؛ اما راجع به عمل به قرآن معمولاً بي ادب هستيم و ادب قرآن بايد مراعات شود. من بارها گفتم ما راجع به اهلبيت«سلاماللهعليهم» خيلي احترام قائليم. اولاً آنها را تا سرحد عشق دوست داريم و اين خيلي عاليست. ما الحمدالله راجع به اهل بيت از نظر شعار خيلي مواظبيم که يک دفعه بي ادبي نشود. هرکجا اسم اميرالمؤمنين آورده ميشود، يک صلوات حسابي فرستاده ميشود. اما يک جا هم بي ادبي ميشود يعني بايد متابعت از مولا اميرالمؤمنين بکنيم اما نميکنيم؛ و اين مهمتر از آن اولي و دومي است. اولي بايد باشد يعني عشق به اميرالمؤمنين و دومي هم بايد باشد يعني شعار راجع به اهل بيت؛ اما آنچه خيلي از نظر اهل بيت مهم است، متابعت از اميرالمؤمنين است. اگر اميرالمؤمنين يک راهي برود و ما راه ديگري برويم، پشت به اميرالمؤمنين کردهايم و همينطور که پشت کردن به ضريح اميرالمؤمنين، بي ادبي است، مخالفت با اميرالمؤمنين هم بي ادبي است. لذا ديروز ميگفتم که اينها از شيعه است و بايد توجه داشتيم که ما در محضر مقدس اميرالمؤمنين علي «سلاماللهعليه» هستيم. لذا ادب حضور بايد مراعات شود، يعني بايد احترام به اميرالمؤمنين باشد و اعتقاد به اميرالمؤمنين باشد و اما بالاتر از اين دو اينست که بايد راه اميرالمؤمنين را برويم و اطاعت از اميرالمؤمنين داشته باشيم،و از همۀ ائمۀ طاهرين و پيغمبر و فاطمه زهرا و همه فرمودند که شيعه آنست که اعتقاد بالا و شعار عالي و متابعت از ما هم عالي باشد و الاّ ناقص است و در قرآن به نام کفر ناميده شده است. لذا بايد مواظب باشيم که ادب در مقابل خدا و ادب در مقابل پيغمبر و ادب در مقابل قرآن و ادب در مقابل ائمۀ طاهرين «سلاماللهعليهم» داشته باشيم. همه جا را محضر ائمۀ طاهرين بدانيم، من جمله آقا امام زمان؛ و ادب حضور را چه در خلوت و چه در جلوت مراعات کنيم.
گفتم که ما بايد به مراجع تقليد فوق العاده اهميت دهيم. باز اينجا همين است که ما به مراجع تقليد اهميت ميدهيم و آنها را دوست داريم و به آنها احترام ميگذاريم و اگر آنها را ببينيم دست آنها را ميبوسيم و به آنها دعا ميکنيم، اين خيلي عاليست اما يک چيز مهمتر هست و آن عمل کردن به رسالۀ مرجع تقليد است. در اين ماه مبارک رمضان همۀ شما بايد رساله بخوانيد. همۀ شما بايد در شبانه روز يک ساعت رساله بخوانيد و رساله مانند موم در دست شما باشد و همۀ مسائل را بدانيد. مسلمان آنست که احکام را بداند، اعتقادات را بداند و اخلاق و روش و سنت ائمۀ طاهرين را بداند براي اينکه به آن عمل کند. همۀ ما بايد رساله خوان باشيم و همه بايد عمل به رساله کنيم. متأسفانه در همين جا همۀ ما لنگيم. رساله کم ميخوانيم و جوانها رساله نميخوانند و در مسائل فوق العاده سطحي گيريم. درحالي که اين رساله يک عمر هفتاد ـ هشتاد سالۀ يک مرجع تقليد است و به صورت مجاني به شما داده است و البته پاداش خود را از خدا و اهلبيت ميگيرد و اما يک رساله براي شما نوشته براي اينکه به رساله عمل کنيد. ادب در مقابل مراجع تقليد اينست که ما همه احکام دان و رسالهخوان باشيم و رساله دان باشيم. اين سريالها را ببين اما يک در ده آن را هم رساله ببين. اين فيلمها را ببين اما يک در صد آن را رساله ببين و اين يک در صد، واجب و لازم است. اگر يک کسي نماز بخواند و روزه بگيرد، اما مسئله بلند نباشد،در چاه ميافتد و يک وقت ميبيند هفتاد سال نماز باطل خوانده و يک عمر روزۀ باطل گرفته و يک عمر غسل باطل کرده و وضوي باطل گرفته است. در مدرسه و مکتب و دبيرستان و دانشگاه به ما رساله ياد نميدهند، درحالي بايد ياد دهند. در دبستان بايد ياد دهند و در دبيرستان بايد جزء ترم باشد اما نيست و حال که نيست همۀ ما، چه خانم و چه آقا، چه براي خودش و چه براي بچههايش بايد اين رسالۀ مرجع تقليد را از اول تا آخر مرتب مطالعه کنند. اين ادب در مقابل مرجع تقليد است و الاّ مرجع تقليد را احترام بگذارند و دستش را ببوسند و دعايش کنند و شعار هم براي او بدهند؛ اينها خوب است اما آنچه لازم است و آنچه واجب است، رساله خواندن است.
همچنين ما بايد احترام به روحانيت بگذاريم. اين احترام به روحانيت واجب و لازم است براي اينکه پيغمبر اکرم خيلي تعريف روحانيت را کرده است. به اندازهاي که پيغمبر اکرم فرموده است: «علماء أمتى أفضل من انبياء بنى اسرائيل»؛ يعني علماي امت من مانند انبياي بنياسرائيل هستند. در زمان حضرت موسي و در زمان حضرت يوسف و در زمان حضرت عيسي و بالاخره در زمان بني اسرائيل، پيغمبر داشتند و پيغمبران زيادي هم داشتند و به جاي آن پيغمبران، روحانيت در زمان ما و در زمان غيبت کبري است. و بالاخره پيغمبر اکرم فرموده است که اين روحانيت از آن انبياء افضل و از آن انبياء بهترند و لاأقل مثل آن انبياء هستند. راجع به روحانيت بايد ادب مراعات شود. مراعات ادب اينست که: 1ـ احترام به روحانيت گذاشتن و دفاع از روحانيت کردن. اگر ديديد که در جلسهاي پشت سر روحانيت حرف ميزنند، دفاع کنيد. اينها خوب است و واجب و لازم است اما مهمتر از اين، اينکه پاي منبر روحانيت، جمعيت عالي باشد و اين عالي نبودن جمعيت را پيغمبر اکرم خيلي مذمت فرموده است.
پيغمبر اکرم در يک روايتي ميفرمايند: «سيأتي زمان على أمتي يفرون من العلماء كما يفر الغنم عن الذئب»؛ يک وقتي بيايد که مردم از علما فرار ميکنند، يعني پاي منبر آنها نمينشينند و پاي منبرها خلوت ميشود و بعد ميفرمايند مثل گوسفندي که از گرگ فرار کند، به اينگونه از محراب و منبر فرار ميکنند. مسجدها خلوت است و محرابها خلوت است. بعد پيغمبر اکرم ميفرمايند: «فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ». وقتي چنين شد،خدا به اين مردم،سه بلا و مصيبت ميدهد. مصيبت اول: «سلّط الله عليهم من لارحم له و لا علم له و لاحلم له»؛ خدا مسلط ميکند بر سر آنها کسي را که نه رحم دارد و نه علم دارد و نه حلم دارد. مصيبت دوم: «یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ، تُرفعُ البرکة مِن أعمارهم»؛ عمر آنها بي برکت ميشود و مال آنها بي برکت ميشود. اما مهتر از اين دو بلا را ميفرمايند: «یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَان»؛ يعني عاقبت بخير نميشوند و نميتوانند تشيّع خود را ببرند و حال انحرافي براي آنها پيدا ميشود و شيطان جني و شيطان انسي ميآيد و يک حال انحرافي و يک جرقۀ انحرافي ميزند و بالاخره بدبين به روحانيت و تشيع و بدبين به دين ميشوند و بدون ايمان ميروند.
پيغمبر اکرم راجع به روحانيت اين را فرموده است و ما متأسفانه راجع به روحانيت خيلي بي ادب هستيم. صف نمازهاي ما خلوت است و اين بي ادبي است. بالاترين بي ادبيها اينست که مسجدها خلوت باشد. بالاترين بي ادبيها اينست که پاي منبرها خلوت باشد و از منبر خوب استفاده نشود. اينطور نباشد که فيلمها و سريالها و بالاخره مجالس لهو و لعب و مجالسي که گفت و گوي دنياست، مقدم شود بر منبرها و مقدم شود بر محرابها؛ و پيغمبر اکرم فرموده بايد احترام روحانيت را نگاه داشت. پيغمبر فرموده اين نبي شماست و اين از طرف من پيغمبر تبليغي است و از طرف من مبلغ است و بايد به اين مبلغ خيلي اهميت دهيد. اهميت دادن يکي احترام به اوست و يکي دفاع از اوست و يکي هم از نظر اقتصادي او را در رفاه گذاشتن است ولي مهمتر از همۀ اينها، اينست که مسجد پر باشد و پاي منبرها جمعيت زيادي باشد.
من جوان بودم، در همين اصفهان منبري از خارج ميآمد و پاي اين منبر به اندازهاي جمعيت بود که مثل مسجد امام فعلي پر ميشد و مثل مسجد سيد پر ميشود. ماه مبارک رمضان بود و من جوان بودم و تابستان بود و مثل الان گرما بود و آنوقت ماشين و تاکسي هم نبود و وقتي اين آقا از منبر پائين ميآمد، خودش پياده و مردم هم به دنبالش ميرفتند به مسجد ديگر و بالاخره اينکه به اينگونه دو ـ سه منبر مينشستند. صبح تا ظهر، بازاري کارش را ميکرد اما بعدازظهر در ماه مبارک رمضان، براي مسجدش بود. من جوان بودم در همين اصفهان و طلبهاي بودم و خود من مقيّد بودم که پاي دو منبر بنشينم. بعضي اوقات اين مسجد و بعضي اوقات آن مسجد و بعضي اوقات از اين مسجد و آن مسجد و اين مربوط به من طلبه هم نبود بلکه مربوط به همه مخصوصاً بازاريها هم بود. بازاريها عمرشان و مالشان بي برکت شده است براي اينکه اعراض از روحانيت کردهاند و براي اينکه اعراض از مسجد و اعراض از نماز جماعت کردهاند و اعراض از نشستن پاي منبر کردهاند. آنوقت هم پاي منبر مينشيند، حالش را ندارد و مرتب چرت ميزند و آن منبري نگاه ميکند و ميبيند اينطور چرت ميزنند و آن طرف هم يک وضع خسته و آن طرف هم خلوت است و اين منبري چه کند. آيا اين بي احترامي و بي ادبي نيست! و روايتش را خواندم و روايتي از پيغمبر اکرم است که ميفرمايد: آقا و خانم! بي ادبي به روحانيت عمرت و مالت را بي برکت ميکند و اولادت را بي برکت ميکند. چرا اين اولادهايي که داريم،اينقدر بد شدهاند؟! اين قضيۀ دوست يابي براي چيست؟! اين قضيۀ بي عفتي و بي عصمتي در خانمها و دخترها براي چيست؟! به اين ميگويند عمر و مال و اولاد بي برکت و متأسفانه خود، براي خود آورديم. اول منبر گفتم و به اين اهميت دهيد که پروردگار عالم اين کارها را نميکند و پروردگار عالم مبدأ رحمت است و خود ما هستيم که اين کارها را ميکنيم. اگر عذاب دنياست، قرآن مرتب ميفرمايد: «بما کانوا يکسبون، بما کانوايصنعون»؛ اگر هم عذاب قبر و برزخ است، قرآن ميفرمايد: «بماکانوا يکسبون و بما کانوا يصنعون»،اگر هم آتش جهنم و خواري در جهنم است، قرآن ميفرمايد: «بما کانوا يکسبون، بما کانوا يصنعون؛ ذلک قدمّت بما أيديکم».
خود ما بايد حال پيدا کنيم تا خدا به عمرمان و مالمان برکت دهد و به اولادمان برکت دهد تا اينکه خدا مواظب ما باشيم تا بتوانيم دينمان را ببريم. در مقابل اميرالمؤمنين علي «سلاماللهعليه» دم مرگ سرافراز باشيم.
صحبت به اينجا کشيده شده اما مثل اينجا بجا بود و الحمدالله لطف آقا امام زمان منبر خوبي بود. اميدوارم آقا امام زمان قبول کند و شما هم عمل کنيد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بامام زماننا، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک