شماره درس: 6
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۵
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
امروز چون مربوط به امام زمان است، بايد يک اظهار ارادتي خدمت آقا داشته باشيم. سال گذشته ميگفتم يک فضيلت فراموش شده است. ما امام زمان را فراموش کردهايم. بايد خيلي به ياد ايشان باشيم و سال گذشته چند جلسهاي راجع به اين فضيلت فراموش شده، صحبت کردم.
اين سورۀ والعصر، سورۀ عجيبي است. به اندازهاي که مسلمانان صدر اسلام وقتي به هم ميرسيدند، به جاي تعارفهاي معمولي، سورۀ والعصر ميخواندند. بعد از سلام و جواب و سلام، يکي از آنها ميگفت «بسم الله الرحمن الرحيم* والعصر* ان الانسان لفي خُسر» و ديگري ميگفت: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر».
ان شاء الله بعد راجع به تلاش و کوشش و کار دربارۀ اين سوره صحبت ميکنم. اما الان بحثمان راجع به اين کلمۀ «والعصر» است. در اين والعصر، خدا قسم خورده به عصر. عصر يعني چه؟!
دربارۀ آن صحبتها شده است. بعضي گفتند مراد نماز عصر است. چون نماز در اسلام خيلي فضيلت دارد، نماز عصر در ميان نمازها فضيلتش بيشتر است و قرآن آن را نماز وسط ياد کرده است؛ لذا معناي والعصر يعني قسم به نماز عصر. فخررازي در تفسيرش يک روايت عجيبي نقل ميکند و خلاصۀ روايت اينست که يک خانمي گناه فوق العاده بزرگي کرده بود. آمد خدمت پيغمبر اکرم و پيغمبر اکرم را ناراحت کرد. اما خانم چون توبه کرده بود، پيغمبر اکرم، توبۀ او را قبول کردند و بعد پيغمبر يک جملهاي دارند که يک پيام براي همۀ ماست. پيغمبر فرمودند: «اِنَّی ظَنَنْتُ اَنَّکِ تَرکَتِ صَلواةَ اَلعَصْر»، ميداني چرا در اين چاه افتادي؛ ميداني چرا خدا دست خدا تو را نگرفت و اين گناه بزرگ را کردي؛ خيال ميکنم که نماز نميخواني. و الاّ اگر نماز عصر بخواني، پروردگار عالم در وقت گناه توفيق ترک گناه به تو ميدهد. در آن وقتي که ميخواهي زمين بخوري، به تو کمک ميکند. قرآن هم ميفرمايد: (وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ)؛ نماز براي همه سنگين است، مگر براي افراد خاصي. درحالي که ميشود از نماز و از روزه کمک گرفت، براي پيشرفت و براي سعادت دنيا و آخرت، براي توفيق از اجتناب از گناه. لذا فخررازي در تفسيرش ميگويد مراد از اين والعصر، يعني نماز عصر.
بعضي از مفسرين بزرگ گفتند مراد از «والعصر» يعني عصر پيغمبر اکرم. اگر بزرگان، روز دارند، پيغمبر اکرم عصر دارد و روزها دارد. پيغمبر اکرم آن روزي که توانست عرب جاهلي را آقا کند، آن روز پيغمبر اکرم بود. روزي که توانست ظلم و تبعيض و دخترکشي را از ميان مردم بردارد، آن، روز پيغمبر اکرم بود. آن روزي که توانست به دست اميرالمؤمنين، سيصد و شصت بُت را بشکند و بعد هم آن دعاي وحدت را بخواند، آن روز پيغمبر اکرم بود. در آن روزي که اميرالمؤمنين را منصوب به خلافت کرد و صد در صد با اميرالمؤمنين بيعت کردند و نبوت، توأم با ولايت شد،آن روز، روز پيغمبر اکرم بود و بالاخره «والعصر»يعني قسم به روزهاي مبارک پيغمبراکرم«صلياللهعليهوآله».
بعضي گفتند که مراد از «والعصر»، يعني عصر امام زمان. وقتي که آقا امام زمان بيايد، با خرق عادت پرچم اسلام را روي کرۀ زمين افراشته کند و قوانين اسلام، سرتاسري شود، آن روز امام زمان است. آن روزي که بتواند عدالت را سرتاسري کند و ظلم را به طور کلي از بين ببرد، آن روز امام زمان است. آن روزي که حکومت اهل بيت تشکيل شود و هزاران سال آن حکومت طول بکشد، آن روز امام زمان است. و بالاخره آن روزي که بهشت دنيا و بهشت موعود در اين کرۀ زمين تشکيل شود و همۀ امکانات از انسانها شود و همۀ انسانها، انسانهاي کاملي شوند و از نظر علم و قدرت و فضيلت، به جاي بالايي برسند؛ آن روز امام زمان است. در آن روزي که امام زمان بيايد و جهل را نابود کند. عجز و نبود امکانات و فقر و درد و بالاخره عجز، از دنيا برداشته بشود، آن روز امام زمان است. و بالاخره روز امام زمان، «بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»، بعد از آنکه دنيا، دنياي جاهليت شود و ظلم سرتاسر دنيا را بگيرد، آقا امام زمان ميآيد و به دست اين شيعه و به رهبري امام زمان، پرچم اسلام را روي کرۀ زمين افراشته ميکند، آن عصر امام زمان است. لذا گفتند معناي «والعصر»، يعني عصر امام زمان. اين هم معناي خوبي است.
معناي چهارمي هم براي «والعصر» شده است که ديروز راجع به کار و تلاش و کوشش و جديّت، کمي صحبت کردم و گفتم مراد از «عصر» يعني فشار. اين کلمه اسم مصدر است. چرا خدا قسم به فشار داده است؟! براي اينکه در اثر کار و کوشش و زحمت و تحمل مشقّتها و بالاخره در اثر کار، انسان ميتواند به هرکجا که بخواهد، برسد. اين انسان است که به واسطۀ کار، آقا ميشود، هم در دنيا و هم در آخرت. پس معناي «والعصر» يعني قسم به کار و تلاش و کوشش و قسم به صبر و استقامت در اينکه انسان خود را از مهلکهها نجات دهد. اين معناي چهارم هم معناي خوبي است.
معناي پنجم که بهترين معناهاست، گفتند «والعصر» يعني قسم به عصارۀ عالم خلقت. شما اگر يک پارچهاي را آب بکشيد و فشار دهيد، عرب به اين ميگويد «عصر». آن آبي که از اين بيرون ميآيد، عصارۀ اين فشار است. گفتند عصارۀ عالم خلقت، امام زمان است. قسم به «عصر»، يعني قسم به وجود مقدّس امام زمان. امام زمان، سرّ مستودع است. اين دعايي که مربوط به حضرت زهراست و براي استجابت دعا و رفع گرفتاريها خيلي خوب است.
اَللّهُمَ إِنّي اَسْئَلُکَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ أَبيها، و بَعْلِها وَ بَنيها، وَ السَّر الْمُسْتَودَعِ فيها؛ أَنْ تُصَلّيَ عَلي مُحمَّدٍ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بي ما أَنْتَ اَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلَ بي ما اَنَا اَهْلُهُ (و ان تقضي حوائجه).
گفتند اين سرّالمستودع، يعني اين عصارۀ عالم خلقت که در زهرا «سلاماللهعليها» نهفته بوده است، يعني آقا امام زمان. لذا عصارۀ عالم خلقت، شيره کشيدۀ عالم خلقت، آقا امام زمان است.
در روايت ميخوانيم که پيغمبر اکرم «صلياللهعليهوآلهوسلم» ميفرمايند در شب معراج، من انوار ائمۀ طاهرين «سلاماللهعليهم» را در عرش ديدم. نور مقدس دوازدهم، مثل ماه در ميان ستارهها، درخشندگي داشت.
پيغمبر اکرم به وجود مقدس امام زمان خيلي افتخار کردند. حضرت زهرا به اين سرّ المستودع، خيلي افتخار ميکردند. همۀ ائمۀ طاهرين راجع به اين سرّ المستودع، نه فقط صحبت کردند بلکه افتخار ميکردند. حتي انتظار فرج داشتند. اين انتظار فرجي که ما بايد داشته باشيم و ثواب زيادي هم بگيريم و ان شاء الله انتظار فرج موجب شود که به دست ما و به دست آقا، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته شود و اگر مرديم، آقا امام زمان ما را زنده کند و در حکومت اهل بيت «سلاماللهعليهم» باشيم. اين انتظار فرج را خود ائمۀ طاهرين «سلاماللهعليهم» داشتند.
راوي ميگويد روز جمعهاي رفتم خدمت امام صادق و ديدم که مثل باران گريه ميکنند. مرتب دست روي زانو ميگذارند و ميگويند عزيزم کجايي! عزيزم کي ميآيي! عزيزم کي اين اسلام و مسلمانها را از ذلت نجات ميدهي! ميگويد بالاخره صبر کردم تا دعاي آقا تمام شود و ظاهراً همين دعايي بود که ما الان ميخوانيم. ميگويد از آقا پرسيدم اين عزيز شما که انتظار او را داريد، چه کسي است؟ فرمود اين فرزند ششم من «مهدي» است. وقتي بيايد، به دست او پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته ميشود و حکومت جهاني از اهل بيت «سلاماللهعليهم» است. بعد آقا فرمودند هرکه منتظر اين فرزندم باشد، مثل اينست که در خيمهاي با امام زمان زندگي کند. يعني مستخدم امام زمان است و آن هم هميشگي، تا اينکه بميرد. به اندازهاي ثواب دارد که پيغمبر اکرم ميفرمايد اگر کسي منتظر اهل بيت ما و منتظر مهدي ما باشد، مثل اينست که در مقابل من در خون خود شهيد شود. يعني نه ثواب جبهه، بلکه ثواب شهادت و نه ثواب شهادت معمولي بلکه شهادت کسي که در مقابل پيغمبر اکرم شهيد شود. لذا همۀ آنها انتظار اين فرج را داشتند و همه به اين سرّ المستودع افتخار ميکردند و بالاخره همۀ آنها اين را عصارۀ عالم خلقت ميدانند.
عصارۀ عالم خلقت خيلي معنا دارد و بالاخره معنايش اينست که آقا ميآيد و کار همۀ انبياء که ناقص مانده است،تمام ميکند. انبياء، صد و بيست و چهار هزار پيغمبر آمده است و بعد هم اوصياء و روحانيت و بالاخره تا الان؛ اما هنوز دين ناقص است و ناقص به اين معنا که هنوز جهان گير نشده است و هنوز احکام اسلام پياده نشده است. لذا چه وقت احکام اسلام صد در صد پياده ميشود؟ چه وقت همۀ انبياء خوشحال ميشوند و کارشان که ناقص مانده است، تمام ميشود؟ همۀ متوقف بر اينست که آقا امام زمان بيايد و اسلام تامّ شود. الان اسلام تمام است؛ «اليوم اَکْمَلْتُ لَکُم دِيْنکُمْ و اَتْمَمْتُ عليکم نِعْمَتِي و رَضيتُ لَکُم الاِسلامَ دِيناً»، اما از نظر پياده شده و از نظر عمل و از نظر اينکه جهاني شود، ناقص است. چه کسي اين آيۀ «اليوم اَکمَلتُ لکم دينکُم» را جامۀ عمل ميپوشاند؟! آقا امام زمان،به دست شيعه. قرآن ميفرمايد که شيعه است که جهاني ميشود. به دست اين شيعه است که اسلام جهاني ميشود و همۀ احکام اسلام، پياده ميشود و همۀ بلاها رفع ميشود و مفاسد رفع ميشود. انسان ميرسد به آنجا که هرچه بخواهد براي او مهيّاست و به قول اميرالمؤمنين که در نهج البلاغه ميفرمايد به آدم وعده داده شده است که در اين بهشت دنيا برگردد و زندگي کند و ما بايد يک بهشت دنيايي پيدا کنيم. بهشت دنيا يعني يک بهشت و يک زندگي منهاي غم و غصه و يک زندگي منهاي دلهره و اضطراب خاطر و يک زندگي منهاي فقر و يک زندگي منهاي اختلاف و يک زندگي منهاي ظلم و يک زندگي صد در صد اسلام. چه وقت ميشود؟! به دست اين شيعه و به رهبري امام زمان ميشود. لذا آقا امام زمان، عصارۀ عالم خلقت است. همۀ فضايل که جمع شود، عصارهاش امام زمان ميشود. تمام شدن همۀ کارهاي انبياء که ناقص مانده است، به دست اين شيعه و به رهبري امام زمان است. لذا گفتند «والعصر»،يعني قسم به عصارۀ عالم خلقت؛ يعني قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بين غيب و شهود، يعني حضرت ولي عصر «عجاللهتعاليفرجهالشريف».
انشاء الله بعد دربارهاش صحبت ميکنم و سال گذشته هم صحبت کردم که اين آقا امام زمان ميآيد و اين حکومت جهاني را ميآورد، با خرق عادت و با معجزه؛ و يک انقلاب دفعي است. اما چيزي که بايد همۀ ما توجه داشته باشيم، اينست که دو انقلاب داريم. يکي انقلاب دفعي؛ اينکه با خرق عادت و با معجزه و خواست خدا، آقا امام زمان ميآيد و به يک شبانه روز مسلط بر جهان و به شش شبانه روز مستقر در جهان ميشود و حکومت اهل بيت در جهان سرتاسري ميشود. اين انقلاب دفعي و فوري است و معجزه و خرق عادت است. خدا ميخواهد به دست ولياش، حکومت اسلامي در سرتاسر جهان مستقر شود. اما يک انقلاب ديگري داريم به نام انقلاب تدريجي؛ که اين در دست ماست و تا اين انقلاب تدريجي نشود، آن انقلاب دفعي نخواهد شد.
انقلاب تدريجي همان انتظار فرجي است که الان گفتم که آن ثوابها را دارد. انقلاب تدريجي يعني تهيّأ. شيعه اگر مهياي آمدن امام زمان باشد، حتماً امام زمان مي آيد. قاعدۀ لطف ميگويد همان وقتي که اين شيعه انتظار فرجش زباني و قلبي نباشد و عملي باشد، آقا امام زمان همان وقت ميآيد و انقلاب تدريجي مربوط به امام زمان و مربوط به خدا نيست بلکه مربوط به شيعه است. مربوط به سني و مربوط به عالم تمدن و يا عالم غيرتمدن نيست بلکه انتظار فرج يک صفتي است که از شيعه است و اين شيعه هر وقت اين انقلاب تدريجي را پيدا کرد و براي آمدن امام زمان مهيّا شد و با ايثار و گذشت و فداکاري رسيد به جايي که حاضر باشد همه چيزش را فداي دين کند؛ اگر اين حالت براي شيعه پيدا شود، حتماً امام زمان ميآيد. انقلاب دفعي، مترتب بر انقلاب تدريجي است.
انشاء الله بعد در اين باره صحبت ميکنم.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بحق الحسين و اخته زينب و بحق الحسين و عياله، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک