شماره درس: 27
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۲۶
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث روزهاي پنجشنبۀ ما دربارۀ آقا امام زمان بود. لذا امروز هم اضهار ارادتي خدمت ايشان داشته باشيم. اميدوارم با دل پاک شما و با توجه شما، امروز نظر آقا امام زمان را جلب به جلسه کنيم.
قبل از آنکه وارد بحث شوم، چيز لازمي را بايد تذکر دهم. گرچه تذکر دهم يا ندهم، شما به آن عمل ميکنيد. فردا روز قدس است. الحمدلله اين شعار جمهوري اسلامي و اين يادگار حضرت امام، در دنيا جا افتاده است و روز قدس عليه اسرائيل راهپيمايي ميشود.
همه ميدانيد که فعلاً غدۀ سرطاني جامعۀ بشريت اسرائيل است. سرۀ استکبارها اسرائيل است. نه اين تحريمها بلکه جنگ هشت ساله و اين براندازيها راجع به نظام و اين دشمنيها راجع به نظام، همه و همه زير سر اسرائيل است. لذا فردا همه بايد در اين راهپيمايي شرکت کنند. گفتم که من بگويم يا نگويم،شما مردم فهميده و مردمي که توانستيد اين نظام را پيروز کنيد و در جزر و مدها اين نظام را حفظ کنيد، امسال هم قطعاً شرکت ميکنيد.
اينکه چه شده است و چه ميشود و وضع بد است و تقصير کيست؛ ميدانم که شما راجع به نظامتان اين فکرها را نکرده و نخواهيد کرد. نظام ما و جمهوري اسلامي ما همان حکومت اسلامي است که بايد آن را نگاه داريم که انشاء الله به دست شيعه و به رهبري امام زمان، اين حکومت اسلامي سرتاسري شود و پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته شود و از نظر قرآن، اين افتخار از شيعه است. يعني به دست شيعه و به رهبري امام زمان، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته ميشود و آن بهشت موعود و آن بهشت دنيا، تحقق پيدا ميکند. آن حکومت اهل بيتي که خبر دادهاند، تحقق پيدا ميکند. اين راهپيمايي فردا هم تقويت نظام است و من بارها گفتم که هم تبلي است و هم تبرّي است. يعني هم تقويت نظام و حکومت اسلامي است و بايد شرکت کنيم و هم تبرّي است. يعني بيزاري از غدۀ سرطاني جامعۀ بشريت، يعني صهيونيست است. لذا واجب و لازم است که همۀ ما در اين راهپيمايي شرکت کنيم.
الحمدلله مردم فهميده، مخصوصاً اصفهانيها که هرچه آنها بر ما سخت بگيرند، به اين روزها بيشتر اهميت ميدهيم. الان يک وضع بحراني داريم و معلوم است که زندگي براي همه مشکل شده است. من ميدانم و فردا هم معلوم ميشود که راهپيمايي امسال بهتر از راهپيمايي سال گذشته است. انشاءالله
براي اينکه پروردگار عالم توجه به اين گونه حرفها به همۀ ما و مخصوصاً به جوانها عنايت کند، باز خدمت حضرت ولي عصر«عجلاللهتعاليفرجهالشريف»، صلوات بفرستيد.
هفتۀ گذشته ميگفتم راجع به امام زمان ما از نظر قرآن و روايات اهل بيت، دو انقلاب داريم. يکي انقلاب دفعي است که ناگهان آقا امام زمان ميآيد و به يک شبانه روز بر جهان مسلط ميشود و به شش شبانه روز در جهان مستقر ميشود. به قول قرآن همينطور که وقتي پدر بميرد، فوراً تمول و ارث پدر به اولادش ميرسد، اين حکومت جهاني هم با آن انقلاب دفعي، ناگهان متحقق ميشود. البته خرق عادت و معجزه است و خاص خداوند است. (ماشاءَ رَبّی کانَ وَ مالَم يَشَا لَم يَکنُ).
راجع به اين انقلاب دفعي صحبت کردم. اميدوارم در زمان ما باشد و به دست ما و به رهبري آقا پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته شود و ما در حکومت اهل بيت، هزار سال در زير پرچم اهل بيت «سلاماللهعليهم» زندگي کنيم.
اما يک انقلاب تدريجي هم داريم. اين انقلاب تدريجي معجزه و خرق عادت نيست و مربوط به اهل بيت و امام زمان هم نيست و مربوط به خود ملت است و مربوط به شيعه است و آن تهيّأ و انتظار فرج است. اين انتظار فرج و تهيأ اگر تحقق پيدا کند، آن انقلاب دفعي تحقق پيدا ميکند. اين تهيأ و انتظار فرج و اين انقلاب تدريجي اگر تحقق پيدا نکند، آن انقلاب ناگهاني هم تحقق پيدا نميکند. يعني انقلاب دفعي وابسته به انقلاب تدريجي است. انقلاب تدريجي را هم ما بايد تحقق بدهيم. اگر ما مهيا شديم، يقين داشته باشيد که آقا امام زمان فردا ميآيد. پس تهيأ و ايثار و گذشت و فداکاري ميخواهد. به قول قرآن ميفرمايد آن انقلاب دفعي به دست افراد صالح و شايسته تحقق پيدا ميکند.
قرآن ميفرمايد ما اين وعده را نه در قرآن بلکه در همۀ کتابهاي آسماني داده ايم؛ (وَ لَقَد کَتَبنا فِي الزّبورِ مِن بعدِ الذّکرِ أنَّ الأرضَ, يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحون). ما وعده داديم و در کتابهاي آسماني نوشتيم که حکومت کرۀ زمين را به ارث يعني ناگهان، اين شيعه و افراد صالح و شايسته ميبرند. هرگاه ما مصداق اين آيه شديم، همان وقت امام زمان ميآيد. اگر نيايد و نيامده است، تقصير خود ماست.
درجاتش عالي، عاليتر، مرحوم خواجه نصرالدين طوسي چه عالي ميگويد: «وُجودُهُ لُطف ٌوَ تَصَرُّفهُ لُطفٌ آخِر وَعَدَمُهُ مِنّا»؛ وجود مقدس امام زمان، يک لطفي از طرف خداست. واسطۀ فيض بودن و تصرف در جهان کردنش، يک لطف روي لطف از طرف خداست و غيبتش تقصير ماست. خيال نکنيد که مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي اين جمله را از خود ميگويد، بلکه از بيش از صد آيه و بيش از چندين هزار روايت ميگويد. اينقدر که ما روايت دربارۀ مهدي «روحنافداه» داريم، راجع به هيچ حکمي از احکام اسلام نداريم. روايتها ده هزار به بالاست و در اين ده هزار روايت به بالا از سني و شيعه، يک چيز متحقق و يقيني هست و آن اينست که به دست اين شيعه و به رهبري امام زمان، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته ميشود و حکومت اهل بيت جهاني ميشود و بهشت دنيايي و بهشتي که همه و همه در رفاه و آسايشند، متحقق ميشود؛ و اين انقلاب هم دفعي و ارثي است و تدريجي نيست اما خرق عادت است. ولي ما هستيم که زمينۀ اين انقلاب دفعي را فراهم ميکنيم و به اين انقلاب تدريجي ميگويند. هرگاه اين انقلاب تدريجي متحقق شد، آنگاه آن انقلاب دفعي بار و مترتب بر اين ميشود. اگر امام زمان نيامده، بدانيد که مهيا نيستيم و آن تهيّأ را نداريم و آن گذشت و ايثار و فداکاري را نداريم.
يکي از علماي اصفهان که درجاتش عاليست، خدا عاليتر کند؛ روي منبر در يک جمعيت مفصلي در اين اصفهان ميگفت آقايان! چه کسي ميتواند وقتي امام زمان ميآيد، او را به خانهاش ببرد.
در وقتي که پيغمبر اکرم از مکه به مدينه آمدند، همه ميگفتند به خانۀ ما بيا و پيغمبر فرمودند شتر من در خانۀ هرکه خوابيد، آنجا ميروم و شتر پيغمبر در خانۀ يک مستضعف اما مقيّد به ظواهر شرع، خوابيد. يک زن و مردي که سر تا پا ايثار و گذشت و فداکاري و فداي اسلام و پيغمبر اکرم بودند و شتر در آنجا خوابيد.
حال الان اگر امام زمان بيايند، به خانۀ چه کسي بروند؟! آن خانه اي که در آن خانه ماهواره است، آيا ميرود يا نه ؟! نه نميرود. آيا به خانهاي که از پول خمس نداده، ساخته شده ميرود يا نه؟! نه نميرود. و بالاخره به خانهاي که مال شبههناک غذاي آنهاست، نميرود. به خانۀ کسي که تظاهرش عالم را گرفته و يک واقعيت هم ندارد، نميرود. پس به خانۀ چه کسي ميرود؟! (وَ لَقَد کَتَبنا فِي الزّبورِ مِن بعدِ الذّکرِ أنَّ الأرضَ, يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحون)؛ آن کسي که روبنا تقوا،و زيربنا ايمان يعني تشيّع و صالح باشد يعني به يک دستش قرآن و به دست ديگرش اهل بيت باشند و اين زيربناست و روبنا هم اهميت به واجبات صد در صد و اهميت به مستحبات به هر اندازه که ميتواند و اجتناب از گناه هم صد در صد باشد. روح خداترسي در عمق جانش و روح خداترسي و عمق خانهاش و روح خداترسي در عمق مالش حکمفرماست. به اين صالح ميگويند. لشکريان امام زمان اين افراد صالح و شايسته هستند.
سعد بن عبدالله يکي از رواة عالي ماست. ميگويد چهل مسئله تهيه کردم تا از امام حسن عسکري «سلاماللهعليه» بپرسم. يعني در وقتي که آقا سرّ من رعي بودند. نزد وکيل آقا رفتم و وکيل آقا يک جمله به من گفت و ديدم جملۀ خوبي است. گفت به جاي اين نامهاي که مينويسي بيا با من برويم. من ميروم به سرّ من رعي تا سهم امام را براي آقا ببرم و تو هم همراه من و رفيق من به آنجا ميرويم و خدمت آقا ميرسيم و سوالهايت را بکن. هردو از علماي بزرگ قم هستند. هم وکيل آقا و هم سعد بن عبدالله و از رواة خوب ما هستند و مورد اعتماد اميها و از اشعريين هستند. ميگويد با وکيل آقا به سرّ من رعي رفتيم و اجازه گرفتيم و به خدمت امام حسن عسگري رفتيم. پارۀ ماهي خدمت ايشان بود و فهميديم که اقا امام زمان است. وقتي مسائل گفته شد، نوبت رسيد به دادن سهم امام و خمس؛ آقا امام حسن عسکري به امام زمام زمان که يک بچهاش بودند، فرمودند عزيزم! اين خمسها از شيعيان قمي تو است. بردار. گفت بابا بعضي از اينها حلال نيست و شبهه ناک است و حيف نيست که دست پاک من روي اين کيسههاي شبهناک بخورد. آقا امام حسن عسکري فرمودند آنهايي که شبهه ناک است، پس بده و آنهايي که حلال است، بردار.
آقا امام زمان نشستند و کيسه را برميداشتند و ميگفت اين از فلان آقا است و صد درهم هم در آن است و حلال هم هست و کنار ميگذاشتند. اما يک کيسه را هم برميداشتند و ميگفتند اين شبهه ناک است و صاحبش غش در معامله کرده و غش د معامله اين نان را شبهه ناک کرده است. آنگاه پول را پس ميدادند و ميگفتند به صاحبش بده. يک کيسه را برميداشتندو ميگفتند اين از فلاني است و اسم ميآوردند. اما يک آدم گرانفروشي اجحاف کرده و اين پول به درد ما نميخورد و کيسه را پس ميدادند و مي گفتند به صاحبش بده. و همينطور از صد و شصت کيسه، يکي يکي حلالها را برميداشتند و شبهه ناکهاي آن را پس ميدادند. حرام نبوده اما شبهه ناک بوده و مثلاً گران فروش بوده و غش در معامله ميکرده و امانت را مراعات نميکرده و آنطور که بايد با مشتري عمل کند، نميکرده و آنچه اسلام عزيز از يک کاسب ميخواسته، نبوده است. پس آقا امام زمان پولهايش را قبول نکرده است. بعد هم سعد بن عبدالله چهل مسئله را که ميگويد بعضي مسائل فقهي بود و بعضي احکامي بود و بعضي کلامي و مربوط به امامت بود؛ من از آقا سوال ميکردم و آقا بدون فکر و سريع جواب قانع کننده ميدادند. اين امام زمان است. حال اگر الان بيايد، به خانۀ چه کسي برود و از مال چه کسي بخورد و مهمان چه کسي باشد! نگوييد همۀ ما که اگر بشکافيم، مشکل ميشود.
آن صد و سيزده نفر از ياران آقا امان زمان، افرادي هستند که گذشت و ايثار و فداکاري صد در صد دارند و اين ايثار و گذشت و فداکاري راجع به ما خيلي کم است. ما راجع به مال امام زمان زورمان ميآيد که خمس دهيم و اگر هم بدهيم چقدر چک ميزنيم و اينکه کمي را بردارد و کمي از آن را بگويد ميخواهم به فقير بدهم و بالاخره يک دردسرهايي براي نائب امام زمان درست ميکند و ميخواهد خمس بدهد. معلوم است که اين مرد اين کار نيست که بخواهد جهانگير باشد.
يک مثال عوامانه بزنم. ببينيد الان غالب شما ريش نداريد. حال يا تراشيدهايد و يا ماشين کردهايد و مثل تراشيدن است و اين ماشين کردن و ريش تراشيدن که صدق ريش نکند، حرام است. به او ميگويند حاج آقا پايت لب گور است، چرا ريش نداري. ميگويد تقصير زنم است و خيليها تقصير خانمها ميگذارند. در ميان شما هم هست که تقصير خانمها ميگذارند. حال وقتي هم بخواهد ريش بگذارد، پروفسوري ميگذارد و به قول حضرت امام ريش پروفسوري، ريش نيست و نيش است. بعضيها گونهها را ميتراشند و تقصير خانمها ميگذارند و يا ريش گيوهاي ميگذارند و بالاخره ميخواهند کاري کنند که هم ريش داشته باشند و هم نداشته باشند. اين نميشود.
يادم نميرودم يک شخصي به قم آمده بود و ميخواست خدمت آيت الله العظمي آقاي بروجردي برود اما ريشش کوتاه بود. به من ميگفت آيا ميشود يک دستمال ببندم به عنوان اينکه زخم است و به اينگونه بروم تا آقاي بروجردي ريش مرا نبيند. گفتيم نه، اينطور نميشود و بالاخره چهار پنج روز در قم ماند تا يک ته ريش پيدا کرد و خدمت آقاي بروجردي رفت. حال اگر امام زمان بيايد، چه فرقي با آقاي بروجردي ميکند. اگر آقاي بروجردي محترم است، قطرهاي از درياي معرفت امام زمان است و نائب امام زمان است. وقتي ميخواهد پيش اين آيا برود، ريش ندارد و صبر ميکند تا ريشدار شود. ما هنوز در ريش لنگيم، بعد هم ميگوييم «عجل فرجک يا امام زمان». بله اينها خوب است و شکي نيست و همين انتظار فرج و عجل فرج ما خيلي خوب است و دعاي ندبۀ ما خيلي عاليتر است و الحمدلله فراوان هم شده و جمعيت دعاي ندبه زياد شده و اين خيلي عاليست اما گذشت و ايثار و فداکاري به گونهاي که بتواند تناسب با امام زمان داشته باشد. اگر اين تناسب پيدا شود، يقين داشته باشيد که آقا امام زمان ميآيد.
يک جمله اي مشهور است و نميدانم تا چه اندازه درست باشد اما بايد درست باشد؛ که بزرگان قم يک وقتي جلسه گرفته بودند و ميگفتند اگر سيصد و سيزده نفر باشد، آقا امام زمان ميآيد و ما که بيشتر از سيصد و سيزده نفريم، پس چرا نميآيد. در ميانشان يک نفر را انتخاب کردند و گفتند تو در شب به بيابان برو و توسل کن و امام زمان را بياور و با او حرف بزن. اين آقا از قم بيرون رفت و يک شهري پيدا شد و گفتند شهر امام زمان است. رفت در خانۀ امام زمان و يک کسي آمد و گفت آقا امام زمان فرمودند فلان دختر تاجر را برايت عقد کردم، امشب آنجا برو و فردا با هم ظاهر ميشويم. اين خيلي خوشحال شد و رفت و مشغول دخترخانم شد. يک دفعه در زدند و گفتند آقا امام زمان فرمودند بيا. اين ديد که نميتواند دختر را رها کند. گفت چشم الان ميآيم. در ضمن اينکه حرف ميزد، دوباره آمدند و گفتند آقا فرمودند من رفتم، بيا. گفت آقا شما تشريف ببريد، من فردا ميآيم. يک دفعه ديد که بيابان همان بيابان قم است و خبري نيست. آمد و گفت گذشت و ايثار و فداکاري نيست. روايت درست است، اينکه اگر انتظار فرج باشد، ميآيد، درست است و اگر مردم تهيّأ داشته باشند، ميآيد، درست است اما آنچه درست نيست، هرچه هست از قامت ناساز بي اندام ماست.
مرحوم محدث قمي در اين مفاتيح قضيۀ حاج علي بغدادي را در اعمال کاظمين نقل ميکند و خيلي عاليست. ميگويد آقا را ديدم ولي نميشناختم. آقا به من گفتند برگرد تا شب جمعه به کاظيم برويم و جدم موسي بن جعفر را زيارت کن. ميگويد درحالي که خيلي کار داشتم، اما اين گفته و جاذبۀ آقا مرا گرفت. دست من در دست آقا بود و به ايشان گفتم آقا من سهم امام را در نجف به فلان مرجع داد. فرمود درست است، به دست ما رسيد. ميگويد يک غيبت کردم. تا غيبت کردم، يک تشر به من زدند و دستشان را از دست من بيرون کشيدند و فرمودند چرا غيبت کردي! بالاخره نزديک غروب به حرم مطهر موسي بن جعفر رسيديم و آقا برايم زيارت وارث خواندند. بعد مؤذن گفت الله اکبر. ايشان فرمودند برو براي نماز که نماز اول وقت و نماز جماعت مقدم است بر همه چيز. حتي بر زيارت موسي بن جعفر و حتي بر ملاقات امام زمان. ميگويد به صف رفتم و ناگهان متوجه شدم که درّ گرانبها را از دست دادم. يعني آقا امام زمان حاضر نيست يک غيبت شود و آقا امام زمان حاضر نيست، نماز اول وقت از بين برود. شما اگر به راستي منتظر امام زمان هستيد، پس چرا مسجدها در موقع نماز خلوت است و چرا مغازهها باز است؟! چرا در موقع ناهار و شام، نماز فداي آن ميشود. قرآن شريف ميفرمايد که چه کسي مهياست؛1ـ (يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيئا)، هيچ بتي در او نباشد. نه بت نفس اماره و نه بت هوي و هوس و نه بُت درون و نه بُت برون.
2ـ (أَقِيمُوا الصَّلَاةَ)،در وقت نماز همه و همه تعطيل باشد و فقط مسجدها پر باشد. (وَ اتو الزَّکاة) يک فقير در ميانتان نباشد و همه به همديگر رسيدگي کنند. 3ـ (وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ)،صد درصد تابع پيغمبر اکرم باشند. يعني همان عشقي که به اهل بيت داريم و همان شعاري که با اهل بيت داريم، متابعت از اهل بيت هم داشته باشيم. (لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)، خدا دوست دارد که امام زمان بيايد و خدا دوست دارد شما در يک زندگي بهشتي در حکومت اسلامي باشيد. حال که خدا دوست دارد، پس بايد خودتان تهيه کنيد. (يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيئا، و أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ اتو الزَّکاة وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ). اين آيه وقتي در ميان شيعه متحقق شد، بلافاصله امام زمان ميآيد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بامام زماننا، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک