شماره درس: 24
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۲۳
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث اين دو سه روز ما، از نظر اخلاق يک بحث فوقالعاده مهمي است. بحث زيربنايي است. قرآن و روايات اهل بيت هم ميگويند بحث زيربنايي است و اگر نباشد، روبنا نيست. ولو کوه باشد، کاه است و گردوي پوچ است. و آن بحث، بحث خلوص بود که ما در زندگيمان و در گفتار و کردارمان بايد مخلِص باشيم، تا اينکه برسد به جايي که مخلَص شويم. پيغمبر اکرم در يک روايتي ميفرمايد: «النّاس کُلّهم حالکون الاّ العالمون»؛ همه و همه در بدبختي و در هلاکت و نابودي هستند مگر کسي که به احکام دينش و اعتقادات و اخلاق دينش آشنا باشد. بعد ميفرمايد: «والعالمون کلّهم حالکون الاّ العاملون»؛ همۀ علما هم در هلاکت و بدبختي و نابودي هستند مگر اينکه بر طبق علمش عمل کند و احکام و اخلاص و اعتقادات را بداند و بر طبق آن عمل کند. بعد ميفرمايد: «والعاملون کلهم حالکون الاّ المخلصون»؛ آن کساني هم که عالم و عامل هستند، اينها هم نابودند و در هلاکت بدبختي هستند مگر اينکه مخلص باشند و کارهايشان رنگ خلوص داشته باشد. همان رنگي که خدا ميگويد بهترين رنگهاست. (صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً)؛ بعد ميفرمايد: «والمخلصون في خطرِعظيم»؛ آن کساني هم که مخلصند، در مخاطرۀ عجيبي هستند. يعني به دست آوردن کلمۀ خلوص مشکل است، اما لازم است. اگ نباشد، اعمال ولو کوه باشد، اما کاه است و اگر درياست، قطره است. ولو گردو به حسَب ظاهر سالم باشد، اما پوچ است. لذا بحث خلوص، بحث مهمي است. پروردگار عالم هم در قرآن ميفرمايد خيلي مهم است. ميفرمايد همۀ شما بايد عابد و عامل باشيد. اما با خلوص باشيد. اگر خلوص باشد، آن عمل به درد ميخورد. حتي در بحثهاي اين دو سه روزه فهميديم که قطره، دريا ميشود و ذره، کوه ميشود. هرکسي به اندازۀ خوصش، به خدا تقرّب پيدا ميکند و اگر مخلص شد، شيطان هم حق ندارد به طرفش بيايد. قرآن ميفرمايد: (إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَولَونه)؛ شيطان با کسي کار دارد که زير پرچمش باشد و اما اگر مخلص باشد و زير پرچم خدا باشد، حتماً و يقينا و بدون شبهه، شيطان با اين کاربرد ندارد.
لذا از همۀ شما تقاضا دارم به اين بحثي که تا آخر ماه رمضان جلو آمده، خيلي اهميت دهيد و خيلي مهم است. هم از نظر قرآن و هم از نظر روايات. ما يک روايت از پيغمبر اکرم داريم و هم سنّيها نقل کردند و همه شيعه نقل کردند و ميگويند تواتر لفظي هم دارد. يعني بارها و بارها پيغمبر اکرم ميفرموده: «إنَّما الأعمال بالنيات»؛ اعمال ما متوقف بر خلوص و قصد قربت ماست. بعد پيغمبر اکرم ميفرمودند: «من هاجرَ الي الله و رسوله و هجرته الي الله و رسوله و من هاجر الي مال يصيبُهُ أو امرأة يصيبها فهجرته اليه»؛ هرکس براي خدا کار کند، معلوم است که پاداشش خداست و هرکه براي غير خدا کار کند، پاداشش همان غير خداست. لذا در روايات ميخوانيم در روز قيامت آن کساني که مخلص نبودند و اعمالي به جا آوردند، خدا به اينها ميگويد من شريک خوبي هستم. همۀ اعمالتان براي آنهايي که برايشان به جا آورديد و من اصلاً نميخواهم. ديروز ميگفتم که ريا، گناهش در سرحد شرک است. علاوه بر اينکه عمل را باطل ميکند، گناه در سرحد شرک است. (لا تُبْطِلوا صَدَقاتِکُم بِالْمنِّ وَ الأذي کَالّذي يُنفقُ مَالَهُ رِئاءَالنّاسِ و لا يؤمن باللّه وَ اليوم الآخر)؛ مواظب باش که عملت را باطل نکني. يکي اينکه منت بر سر ديگران نگذار،اگر کار خوبي براي آنها انجام دادي که عمل باطل ميشود. يکي هم اينکه مواظب باش ريا نباشد که عمل باطل ميشود. بعد قرآن ميفرمايد نه فقط عمل باطل است بلکه گناه هم در سرحد کفر است. لذا بحث فوق العاده مهم است و گفتم که از بحثهاي زيربنايي در اخلاق است.
اين خلوص،منقسم ميشود به 5 قسم. خلوص عبادي، خلوص خانوادگي، خلوص اجتماعي، خلوص سياسي و خلوص کاري.
اگر بخواهم راجع به اين پنج خلوص صحبت کنم، دو سه هفته طول ميکشد. حال ببينيم که آيا ميشود اين پنج قسم خلوص را امروز به طور فشرده تمام کنيم.
اول ـ خلوص عبادي: اينست که انسان عبادتي که انجام ميدهد، مانند نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و امثال اينها؛ بايد براي خدا باشد. به اين خصوص عبادي ميگويند. همين است که الان آيهاش را خواندم (وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ)؛ امري نيست مگر عبادت و آن هم رنگ خدا داشته باشد. خيال نکنيد آسان است. يک مثال بزنم که ببينيد مشکل است.
بهلول رد ميشد و ديد کسي مسجد ميسازد. به آن آقا گفت اجازه ميدهي من هم يک خشت در اين مسجد کمک کنم و در اين مسجد شريک باشم. گفت مانعي ندارد. بهلول يک آجر برداشت و روي آجر نوشت مسجد بهلول و بر سر در اين مسجد نصب کرد. يک خشت به مسجد کمک کرد. صاحب مسجد آمد و دادش بالا رفت و گفت من مسجد ميسازم و به نام بهلول باشد. آجر را بکنيد و دور بيندازيد. بهلول رسيد و گفت چرا عصباني هستي. اگر مسجد را براي خدا ساختي، چه به اسم من باشد و چه به اسم تو و اگر هم مسجد ساختي براي مردم که آنها ببينند و بارک الله بگويند؛ هرچه مسجدت مهمتر باشد، اما ذرهاش ارزش ندارد.
لذا بين ما طلبهها مشهور شده که مواظب باشيم يک دفعه قضيۀ بهلول جلو نيايد. لذا همين نمازهايمان و در همين روزههايمان و همين حج رفتنها و جبهه و جهادمان و مابقي امور عباديمان، فقط براي خدا باشد، مشکل است. اگر هم براي خدا و غير شد، ذرهاش ارزش ندارد،بلکه عمل باطل است و گناه در سرحد کفر است. به اين خلوص عبادي ميگويند.
دو ـ خلوص خانوادگي: خانم شوهرداري و بچهداري و خانهداري کند براي خدا؛ و آقا ادارۀ خانه و بالاخره از نظر زندگي کار و تلاش و کوشش کند تا زن و بچه در رفاه باشند؛ به اين خانواده ميگويند که رئيس خانواده و آن کسي که بايد نفقۀ خانواده را بدهد، مرد است و مدير خانواده خانم است و بچهها هم صد در صد بايد حرف پدر و مادر و حرف اين مدير و رئيس را بشنوند و يک خانوادۀ با نشاطي را تشکيل دهند. اين بايد خلوص داشته باشد که چند روز قبل گفتم اگر خلوص آمد، هر دو ثواب جهاد دارند. راجع به زن، «جهاد المرأة حسن التّبعّل»؛ و راجع به مرد، «الکادُّ علي عياله کالمَجاهِدِ في سبيل الله». اما اگر خلوص نشد، ذرهاش ارزش ندارد و برکت ندارد و اختلاف در خانه زياد ميشود. بايد رنگ خدا باشد.
حال من يک آيه ميخوانم و در هر خانهاي که اين آيه است، اين خانه جهاد و جبهه است. هم خانم ثواب جبهه دارد، يعني خلوص و هم آقا ثواب جبهه دارد، يعني خلوص دارد. هر دو براي خدا کار کردند و يک خانواده در رفاه و آسايش دارند. آيه اينست: (وَ إِن تَعْفُوا وَ تَصفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ الرَّحيم). بين زن و شوهر توافق اخلاقي صد در صد نميشود و محال است. فقط حضرت زهرا و اميرالمؤمنين و آن هم براي اينکه نور واحد بودند و يکي بودند و الاّ اختلاف سليقه و روش و منش و اختلاف عقيده مسلّم در خانه هست. اگر پنجاه درصد توافق اخلاقي باشد، خوب است. اگر هفتاد درصد توافق اخلاقي باشد، اين خانم و آقا نمونه است. حال سي درصد باقي ميمانم و چه کنيم تا صد در صد شود. قرآن ميفرمايد اگر ميخواهي صد در صد شود؛ يکي اينکه بايد از بدي يکديگر گذشت کنيد و عفو و گذشت و ايثار و فداکاري در خانه حکمفرما باشد. علاوه بر اينکه بايد گذشت کني، حتماً بايد بدي يکديگر را به دل نگيريد. حال اگر خانم يک نيشي زد، آقا به دل نگيرد و اگر آقا يک بداخلاقي کرد، نميشود به دل گرفت و اين کينه توزي است و آدم کينه توز وضعش در روز قيامت خيلي خراب است. و همين خراب را قرآن ميفرمايد مورد عفو ما واقع نخواهي شد. قرآن ميفرمايد ميخواهي مورد عفو ما واقع شود،بايد گذشت و ايثار و فداکاري داشته باشي و علاوه بر اين بايد صفح باشد و به دل نگيريد. قرآن ميفرمايد باز کم است، (وَ إِن تَعْفُوا وَ تَصفَحُوا وَ تَغْفِرُوا)، اگر يک کدام بدي کرد، ديگري خوب کند. آقا عصباني شد و بد کرد و در عصباني شدن حرفهاي نامربوط زد، خانم نميتواند قهر کند و در مقابلش بايستد و بايد خوبي کند. ولو اينکه آقا تقصير دارد اما خانم از او عذرخواهي کند و بگويد ببخشيد که شما را عصباني کردم و دست شوهر را ببوسد. به عکس اگر خانم و يا بچهها بدي کردند، آقا بايد خوبي کند و با تسلط بر اعصاب و اينکه خانم ببخشيد و زندگي مشکل است و برايتان سخت است اما براي خدا انجام دهيد و بالاخره از خانم عذرخواهي کند. قرآن ميفرمايد اگر اين شد، رحمت خدا در اين خانه نازل است. و الاّ اگرنه، در اين زندگي معلوم است که آن کسي که عفو و گذشت و صفح و غفران ندارد، زندگي را براي خودش ميخواهد و نه براي زن و بچهاش. آن خانمي که عفو و صبر ندارد و نميتواند در مقابل بديها صبر کند، معلوم است که زندگي را براي خودش ميخواهد و نه براي شوهر و بچههايش. و اين انسانيت نيست. انسانيت اينست که زندگي را براي ديگري بخواهد. به عبارت ديگر تشکيل خانواده دهد چون خدا گفته است و صد در صد گذشت و ايثار و فداکاري و آنگاه خلوص ميشود. خانم ثواب جبهه دارد و آقا هم ثواب جبهه دارد. معلوم است که اين مشکل است. الان شما خانمها و اقايان معلوم است که آدمهاي خوبي هستيد که پاي منبر نشستيد اما آيا شما عمل به اين آيه ميکنيد؟! (وَ إِن تَعْفُوا وَ تَصفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ الرَّحيم). به اين خلوص خانوادگي ميگويند.
سه ـ خلوص اجتماعي: خلوص اجتماعي را چند روز قبل راجع به کار و کوشش معنا کردم و يک شعري از سعدي خواندم که گرفته شده از پانصد روايت بود.
بني آدم اعضاي يکديگر است که در آفرينش ز يک گوهر است
چـو عضوي به درد آورد روزگـار دگر عضـــو ها را نمانــد قـــرار
توکز محنت ديگران بي غمـي نشايــد کــه نامت نهنــد آدمــي
در پانصد روايت ميگويند که نشايد که نامت نهند مسلمان. به اين خلوص اجتماعي ميگويند.
يک جمله که پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين بيش از صد مرتبه تکرار کردند، اينست که مسلمان کسي است که «ان يحب لغيره ما يحب لنفسه و ان يکره لغيره ما يکره لنفسه»؛ هرچه براي خود ميپسندد براي ديگران هم بپسندد و هرچه براي خود نميپسندد، براي ديگران هم نپسندد.
حال کداميک از ما اينطور هستيم؟! آيا شما دوست داريد که سر ميز آقايي برويد و آن آقا کارهايت را انجام دهد بلکه بياعتنايي هم به تو بکند! تو آزرده خاطر ميشوي. خوب اي آقايي که پشت ميز هستي، بايد ديگران را آزرده خاطر نکني.
آيا شما دوست داريد که کسي کلاه سر شما بگذارد و غش در معامله کند و گرانفروشي کند؟! نه. پس اي بازاري بايد هرچه براي خود نميپسندي براي ديگران هم نپسندي. آيا شما دوست داريد که کسي پشت سر شما غيبت کند؟! نه. پس مسلمان کسي است که پشت سر ديگران غيبت نکند. هرچه براي خود ميپسندد براي ديگران هم بپسندد و هرچه براي ديگران نميپسندد براي ديگران هم نپسندد. به اين خلوص اجتماعي ميگويند. (کلٌّ يدٌ علي ما سِواها). همه و همه در مقابل دشمن و در خودمان هم اختلاف غلط است و امانت نداري غلط است و غش در معامله غلط است.
پيغمبر اکرم رد ميشدند و يک ميوه فروشي طبق ميوه داشت. پيغمبر اکرم جلب شد و جلو رفتند و دست زدند زير ميوهها و ديدند که آب پاشيده و رنگ خوبي پيدا کرده است. پيغمبر اکرم فرمودند چرا چنين کردي؟! گفت يا رسول الله! من نکردم، باران آمد. پيغمبر اکرم فرمودند چرا هم نزدي و زير و رو نکردي. بعد فرمودند فلاني، «مَن غشنّا فليس منّي». هرمسلماني که غش در معامله کند، مسلمان نيست. ما بايد در اجتماعمان همه امين باشيم. الان ناامني در اجتماع ما زياد است و هيچکس به ديگري اطمينان ندارد و هيچکس ديگري را امين نميداند و همۀ جنسها نامرغوب است و غش در معامله فراوان است و گرانفروشي زياد است و بالاخره در ادارهها چه خبرهاست! وقتي فساد اداري و اجتماعي و اقتصادي باشد، چطوربگوييم اين مردم مخلصند. اين هم در مورد خلوص اجتماعي بود.
چهار ـ خلوص سياسي: آيا اسلام سياست دارد يا نه؟!
به قول مدرس که خدا رحمتش کند، بارها در مجلس کذايي در مقابل رضاشاه ميگفت سياست عين دين ما و دين ما عين سياست ماست. معلوم است که اصلاً سياست و درايت در جمهوري اسلامي خوابيده است. همه بايد سياستمدار باشند و همه بايد فهميده باشند و مواظب باشيد که دشمن کلاه سرشان نگذارد. اما سياست ما فعلاً رسيده به اينجا که روزنامه هايمان،فحش نامه شده و سايتهايمان، تهمت نامه شده و جوانها به بزرگترها جسارت ميکنند و بالاخره به نام ولايت فقيه و جمهوري اسلامي و نظام، به ديگران توهين ميکنند. اين سياست بازي است و خلوص در سياست نيست. مسلّم همه بايد سياستمدار باشيم اما اينکه آنچه من عقيده دارم به تو تحميل کنم و آن هم به زور و با فحش دادن و تهمت زدن و آبروي ديگران را بردن، سياست نيست. اينکه آبروي ديگران را ميبرد به نام سياست، اين چه سياستي است! اين سياستي است که در آن خلوص نيست و وقتي خلوص در سياست نباشد، به اينجا ميرسد.
پنج ـ خلوص کاري: معناي خلوص کاري اينست که ما کارهايمان محکم و مستحکم باشد. به راستي بايد گريه که کارهايمان بايد مثل ژاپنيها و غربيها محکم و مستحکم باشد و ما کار سردرهمي نداشته باشيم.
جنسي را به خانه ميآورد و هنوز به خانه نياورده، خراب است. عمله و بنا و لوله کش و برقي، سرتا پا کارشان سرهم بندي است. اين خلوص نيست. بعضي اوقات يک لوله کش، يک سرهم بندي ميکند و موجب ميشود که يک سال ديگر يک عمارت به طور کلي خراب شود. برقي ميآيد و برق را درست ميکند و هفتۀ ديگر خراب ميشود و بالاخره اين بايد خاموش بنشيند براي اينکه برقي سرهم بندي کرده است.
ميدانيد چه کسي سرهم بندي ندارد؟!
يک جواني مرده بود و لحد او را پيغمبر اکرم بستند. اما خيلي محکم بستند و مرتب ميفرمودند گِل بده. يک کسي در بالاي قبر گفت يا رسول الله اين قبر يک ساعت ديگر خراب ميشود و اين خاکهارا روي او ميريزيم و لحد پايين ميرود. پس اين محکم کاري براي چيست؟! پيغمبر فرمودند: «إن اللّه تعالى يحبّ من العبد إذا عَمِلَ عَمَلاً استحکمه»، خدا دوست دارد بندهاي را که وقتي کاري را انجام ميدهد، محکم کار باشد. سرهم بندي يعني دزدي، سرهم بندي يعني کلاه گذاشتن سر مردم، سرهم بندي يعني پول گرفتن و کار نکردن، سرهم بندي يعني مردم را فريب دادن؛ و اين سرهم بندي در ادارهها و بازار هست و در عمله و بناها هست و در لوله کشيها هم هست. حتي رسيده به آنجا که مرد کلاه سر زنش ميگذارد و زن هم کلاه سر مردش ميگذارد و هر دو کلاه سر بچه ها ميگذارند. آنگاه بچه هم ياد گرفته و بچۀ سه چهار ساله کلاه سر پدر و مادرش ميگذارد و دروغ ميگويد. «إن اللّه تعالى يحبّ من العبد إذا عَمِلَ عَمَلاً استحکمه»، بايد صاف و با صداقت و محکم کار باشيم و آنچه براي خود ميپسنديم براي ديگران هم بپسنديم و آنچه براي خود نميپسنديم براي ديگران هم نپسنديم. به اين سياست کاري ميگويند و به اين خلوص کاري ميگويند و به اين کار اسلامي ميگويند.
اين پنج قسم خلوص بود. خلوص عبادي از همه مهمتر است و خلوص خانوادگي بعد از آن از همه مهمتر است. خلوص اجتماعي هم خيلي مهم است و خلوص سياسي در وضع فعلي و در جمهوري اسلامي و در اين نظام، خيلي مهم است و بالاخره خلوص کاري را همه بايد داشته باشيم تا يک مسلمان مخلِص شويم.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بحق الحسين و اخته زينب، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک