شماره درس: 28
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۲۸
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
یکي از فضائل فراموش شده در عالم اسلام، الان اتحاد و برادري است. درحالي که قرآن و روايات روي اين فضيلت، خيلي تأکيد کردهاند. خود پيغمبر اکرم، روي اين قضيۀ اتحاد و برادري خيلي تأکيد کرده است. پيغمبر اکرم وقتي وارد مدينه شدند، تشکيل حکومت دادند. اول کاري که براي اين بقاي حکومت هست، اينست که پيغمبر اکرم مسجد ساختند. همه با هم در يک جا جمع شدند. مهمتر از اين، نماز جماعت تشکيل دادند. همه و با هم، اينکه امام جماعت بگويد الله اکبر و همه با هم بگويند الله اکبر. امام جماعت به رکوع رود و همه با هم به رکوع روند. امام جماعت سر از سجده بردارد،همه با هم سر از سجده بردارند. و بالاخره در آخر کار امام جماعت بگويد السلام عليکم و همه بگويند السلام عليکم و رحمة الله و برکاته. براي اين نماز جماعت هم که شعار اتحاد است، خيلي ثواب قائل شدهاند. حتي فرمودند اگر ده نفر يک نماز جماعت تشکيل دهند، ثوابش را احدي نميتواند بنويسد به غير از خدا. که در رسالههاي عمليه هم همين مسئله آمده است. به اين صورت آمده که پيغمبر اکرم فرمودند اگر جن و انس و ملائکه نويسنده شوند و تمام چوبهاي عالم، قلم شوند و تمام درياها مرکب شوند و بخواهند ثواب يک رکعت نماز جماعت را بنويسند، نميتوانند. به قول اهل علم اين ثواب، ثواب استحقاقي نيست، يعني نماز جماعت اينقدر استحقاق ثواب ندارد بلکه ثواب ترغيبي است. دانه ميريزند و کبوتر ميگيرند و اينقدر ثواب ميدهند براي اينکه مردم حتماً نماز جماعت بخوانند. اين نماز وحدت و شعار وحدت است. بعد هم پيغمبر اکرم همه را برادر کردند. صيغۀ اخوت را بين همه خواندند و اميرالمؤمنين علي «سلاماللهعليه» را هم برادر خود کردند. آنگاه اين آيۀ شريفه هم آمد: (انّما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويکم)؛ اگر دو مسلمان يک اختلاف جزئي پيدا کردند، بر همه واجب و لازم است که اين نزاع جزئي را رفع کنند. حتي راوي ميگويد بين دو مسلمان اختلاف بود و من رفتم و پول دادم و بين اين دو مسلمان را رفع نزاع کردم و بعد به آنها گفتم امام صادق «سلاماللهعليه» به من قول دادند که اگر يک نزاعي بين دو شيعه پيدا شد، من با پول دادن از طرف امام صادق،رفع نزاع کنم.
اما چيز مهمتر از اينها، هرچه موجب اتحاد و برادري و محبت و صفا و صميميت شود، اسلام روي آن خيلي سفارش کرده است. قانون مواساتي که پيغمبر اکرم و قرآن روي آن سفارش کرده است و بيش از هزار روايت روي آن هست و بيش از صد آيه دربارۀ آن هست، يعني اينکه همه و همه بايد به فکر يکديگر باشند و همه بايد گره گشا از يکديگر باشند و همه بايد در صدد اين باشند که دل يکديگر را به دست آورند و تأکيد اين در اسلام نمره اول است. گفتم بيش از صد آيه در قرآن و هزار روايت در روايات، تأکيد روي قانون مواسات است. حتي گره از کار يک مسلمان بگشا، خدا ثواب يک حج و يک عمرۀ مقبول و مبرور را به تو ميدهد. اين ثواب استحقاقي نيست و ثواب ترغيبي است. به قول حضرت امام دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند. اين ثوابها را ميدهند براي اينکه اختلاف اصلاًو ابدا در ميان مسلمانها نباشد،بلکه همۀ مسلمانها با هم برادر باشند و دوست يکديگر باشند. به عکس هرچه موجب اختلاف است،اسلام گناه عظيمي بار بر آن کرده است. غيبت، چون اختلاف آور است و چون آن اتحاد را ضربه ميزند، فرموده است که غيبت کردن گناهش از زنا دادن و زنا کردن بالاتر است. (الغيبَتُ أشدّ من الزنا). حتي فرموده اگر کسي روزه باشد و غيبت کند، واقعاً اين روزهاش باطل است. ولو اينکه کفاره و قضا ندارد اما اين روزه نيست. قرآن گناه شايعه پراکني را خيلي بزرگ فرموده است. حتي فرموده است که خيال ميکنيد گناهش کم است؛ (و هُوَ عندالله عظيم)، گناهش در نزد خدا خيلي بزرگ است.
گناه تهمت به اندازهاي بزرگ است که در روز قيامت اگر بدون توبه از دنيا برود، او را پنجاه هزار سال روي يک تل چرک و خون نگاه ميدارند. حسابها کرده ميشود و بعد نوبت حساب اين ميشود و خدا از تهمت نميگذرد.
توهين به يکديگر، اينکه يک نفر يک زخم زبان به کسي بزند و به کسي توهين کند و آبروي کسي را ببرد، گناهش به اندازهاي بزرگ است که در روايات آمده جنگ با خداست. خدا هم فرموده جنگ با من است. (مَنْ أهان لي وَلِيّاً فَقَدْ بارَزَني بِالْمُحَارَبَةِ)، اگر کسي به يک مسلمان توهين کند، با من مبارزه کرده است و با من اعلام جنگ داده است.
قرضالحسنه به اندازهاي ثواب دارد و اگر کسي صدقه بدهد، ده برابر است و اما اگر کسي قرضالحسنه بدهد، هجده برابر است. بعضي اوقات هم هزار و ده هزار برابر است. تا ببينيم آن کسي که قرض ميکند، چقدر احتياج دارد. ثواب اين از صدقه بالاتر است. اما گناه رباخوردن، جنگ با خداست. قرآن ميفرمايد کساني که ربا ميخورند به صف محشر ميآيند و شکمشان به اندازهاي بزرگ است که روي زمين کشيده ميشود و مست و لايعقل هستند و بعد هم به جهنم ميروند. قرآن ميفرمايد به رباخور بگو اول اعلام جنگ با خدا بدهد و بعد ربا بخورد. (فاذنوا بحرْبٍ من الله و رسُولِهِ). براي اينکه قرض الحسنه موجب اتحاد و برادري ميشود، حتي در همين قرضالحسنه اگر سر موعد نداشت که بدهد، قرآن ميفرمايد: (فَنَظره إلي المَيسره)، بايد به او مهلت دهيد و زور نگوييد. اگر ندارد بايد مهلت دهيد تا هر وقت داشت، بدهد. ديرکرد و ربا روي ربا گناهش خيلي بزرگ است. چرا قرضالحسنه اينقدر ثواب دارد، اما رباخوردن ولو ديرکرد باشد، اينقدر گناه دارد؛ براي اينست که قرض الحسنه موجب اتحاد و برادري و محبت و صفا و صميميت ميشود اما ربا خوردن و ربا دادن موجب نفاق و دوئيت و موجب اختلاف و تبعيض طبقاتي ميشود. يکي از چيزهايي که موجب اختلاف طبقاتي ميشود و اسلام اختلاف طبقاتي را قبول ندارد، همين ربا دادن و ربا خوردن است. شما برويد در قرآن و در روايات اهل بيت، ميبينيد که هرچه موجب اتحاد و برادري شود، قرآن و روايات روي آن اهميت دادهاند و هرچه موجب نفاق و اختلاف و دوئيت شود، قرآن و روايات گناه بزرگ بار بر آن کردهاند. لذا اصلاً ميتوانيم بگوييم که گناهي بالاتر از اختلاف نداريم. ميتوانيم بگوييم ثوابي بالاتر از اتحاد و برادري نداريم. شما زن و مرد الان در اينجا دلتان پر ميزند براي اينکه اي کاش مکه بوديد و چند طواف به جا ميآورديد، ولي مسلمان واقعي اينست که دلش پر بزند که اي کاش من بتوانم در معرض حوائج مردم واقع شوم. روايت داريم که هرکه خدا او را دوست داشته باشد، او را در معرض حوائج ديگران قرار ميدهد. اگر مسلمان واقعي باشيم، بايد دلمان فقط براي کربلا پر نزند، اينکه براي کربلا پر بزند خوب است و يعني شيعه و رابطه با امام حسين؛ اما دوش به دوش اين بايد دلمان پر بزند به اينکه بتوانيم يک دلي به دست آوريم. آنوقت است که امام حسين ميفرمايد بارک الله، آفرين. طواف خيلي خوب است و هر طوافي شش هزار حسنه و شش هزار درجه دارد و شش هزار گناه را از بين ميبرد، لذا حق داريم که دلمان پر بزند اما دوش به دوش آن بايد دلمان پر بزند بر اينکه يک گره از کار يک مسلمان باز کنيم. (قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً).
راوي ميگويد خدمت امام صادق بودم و فرمود طواف شش هزار حسنه و شش هزار درجه دارد و شش هزار گناه را ميبخشد؛ اما قضاي حاجت يک مؤمن و خوش کردن دل يک مؤمن، نفرمودند افضل از ده طواف بلکه يکي يکي شمردند طواف و طواف، تا رسيد به ده طواف. همينطور که دلمان پر ميزند براي طواف، بايد دلمان پر بزند براي برآوردن حاجت از ديگران، و هرکه به اندازۀ وسعش.
قرآن ميفرمايد خيال نکن که تو که هيچ چيز نداري و حتي احتياج داري که کفاره و خمس و زکات به تو بدهند، تو هيچ مسئوليتي نداري؛ بلکه (لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ)، هرکس به اندازۀ وسعش بايد اين اتحاد و برادري و صميميت و دل خوش کردن را داشته باشد. با قلم و قدممان و با مالمان و با هرچه داريم، هم براي خود و هم براي ديگران بخواهيم. چرا اينقدر ثواب دارد؟ براي اينکه در اسلام اتحاد و برادري خيلي ثواب دارد و از ارکان است.
يک جملهاي هست و نميدانم آيا روايت است يا نه و ميگويند از سيد جمال الدين اسدآبادي در غرب مثل انگلستان و فرانسه است که داد ميزد و ميگفت اي مسلمانها: «بني الاسلام علي کلمتين: کلمه التوحيد و توحيد الکلمه». نميشود که سيد جمال الدين اسدآبادي روايت نديده باشد بلکه اسلام ميگويد: «بني الاسلام علي کلمتين: کلمه التوحيد و توحيد الکلمه». همه بگوييم لا اله الاّ الله و همه با همند و وحدت و برادري و صفا و صميميت داشته باشند. از همۀ شما تقاضا دارم که اين جملهاي را که ميگويند از سيد جمال الدين اسدآبادي است اما اگر از او هم باشد، بدانيد که از قرآن و روايات اهل بيت است و بدانيد که پايۀ اسلام است و همينطور که پيغمبر اکرم به مدينه آمدند و تشکيل حکومت دادند و فرمودند بگوييد لا اله الاّ الله؛ فرمودند همۀ شما با هم برادريد و همه با هم متحد هستيد و هرکه کاري کند که ولو جزئي موجب اختلاف شود، اين جهنمي است. بايد همۀ ما با هم متحد و برادر باشيم و متأسفانه الان از بين رفته است. ما انقلاب کرديم، يعني همان حکومت اسلامي، براي اينکه اسلام عزيز را پياده کنيم و الان اسلام عزيز و اين نظام ضربه خورده و جمهوري اسلامي ضربه خورده در اثر اختلاف ما.
چپ و راست و جوان و پير و هرکه براي خودش سر از خود کاري ميکند يا توهيني ميکند. در راهپيماييها توهين به يکديگر و ادعاي داغي در جمهوري اسلامي هم ميکند. يا در سايتها ميگويد من سايت انقلابي هستم و سايت ضد انقلاب نيستم و در مقابل آن سايتهايي هستم که غربيها عليه ما پخش ميکنند. اما سايتمام فحش نامه و تهمت نامه شده است. بعضي از اين روزنامههاي ما خيلي ادعاي داغي ميکنند و طرفداري رهبري صد در صد و بالاخره ميگويند من آنم که داغم اما از داغي آن نظام ميسوزد و روزنامهاش يک فحشنامه و تهمت نامه شده است و بالاخره همۀ ما الان با هم اختلاف داريم. يکي چپ است و يکي راست و يکي داغ است و يکي سرد و يکي تند است و يکي کند و بالاخره هزاردستهاي شدهايم.
دشمن ميگويد من کردم و خوب کردم. ميگويد نتوانستم با تو جنگ نظامي کنم اما جنگ ديگري را شروع کردم و حسابي هم موفقم. جنگ ديگر را جنگ نرم ميگويند و جنگ نرم يعني فساد اداري. الان همۀ شما که اينجا نشستيد، با ادارهها بد هستيد و البته ادارهها هم با شما بدند. شما با آنها بديد براي اينکه ادارهايها کار شما را انجام نميدهند و آنها هم با شما بدند براي اينکه بايد فوراً کار شما را انجام دهند، اما نميدهند. اين فساد اداري را چه کسي آورده است؟!
فساد اقتصادي و اين تورمها و گرانيها و اين بدبختيها و نکبتها و بالاخره همۀ مردم جري شدند و داد و فرياد دارند. بايد از مردم خيلي تشکر کرد. ما به نوبۀ خودمان از مردم خيلي تشکر ميکنيم. با راهپيمايي ديروز ميگفتند ما درصحنه هستيم. اما اين اختلاف و فساد اقتصادي را داريم و اما همين مردم خوبي که به راستي در صحنه هستند و از آنها تشکر ميکنيم؛ در آن وقتي که به راستي بايد جلو بيايند، روز قدس را جلو ميآورند و بيست و دوم بهمن را جلو ميآورند و يک تودهي حسابي در دهان صهيونيسم ميزنند؛ اما فساد اخلاقي آنها کولاک ميکند. ماهوارهها در خانهها و موبايلها در دست همه و در دانشگاهها بدتر از دبيرستانها و حال اين موبايلها چه ميکند!اين فساد اخلاقي است. الان اين دوست يابي بين دختر و پسر و دوست يابي بين زن شوهردار و مرد زن دار هست که جا دارد انسان به خاطر اينها دق کند. دشمن ميگويد اين فساد اخلاقي را من آوردم. ميگويد اشتباه کردم هشت سال جنگ کردم و صدام را براي جنگ گذاشتم و از اول بايد فساد اخلاقي را آورده باشم و اختلاف آورده باشم. نميدانم در ميان شما هست يا نه و مسلّم افرادي هستند که سر و کار با سايتهاي ضد انقلاب يا سايتهاي انقلابي دارند؛ اما نميدانيد وقتي يک اختلاف کوچکي در ميان ما پيدا شود، آنها مو را کوه ميکنند و در دنيا داد ميزنند که جمهوري اسلامي پايه ندارد. در مقابل اين راهپيمايي قدس، يک چيز مو را کوه ميکنند و در سر راهپيمايي روز قدس ميزدند. نميگويند چندين ميليون نفر براي راهپيمايي قدس جمع شدند، بلکه ميگويند جوانهاي داغ در مقابل آن شخصيت شعار دادند و پشت سرش راه افتادند. لذا دشمن ميگويد بخنديد که ما خوب کاري کرديم و توانستيم اختلاف بيندازيم و وقتي اختلاف انداختيم، اين مردم مثل آنها نيستند که العياذبالله اگر يک صدام منشي جلو آمد، در مقابلش بايستند. البته غلط ميکند و دروغ ميگويد ولي اين اختلافي که در ميان ماست، کمرشکن است. قرآن ميگويد اين اختلاف نباشد. وقتي پيغمبر اکرم، اميرالمؤمنين را منصوب به خلافت کردند، آيۀ شريفه آمد: (اليوم اَکْمَلْتُ لَکُم دِيْنکُمْ و اَتْمَمْتُ عليکم نِعْمَتِي و رَضيتُ لَکُم الاسلامَ دينا)؛ دين اسلام تمام شد. اما يک جمله در آيه هست که اين جمله کمرشکن است. ميفرمايد: (اليوم يئس الذين کفروا من دينکم فلا تخشوهم واخشوني). از آن موقع تا حالا دشمن متوسل به اين بود که با اختلاف به هم بريزد. اما حال که رهبر درست شد و اميرالمؤمنين امام شد، دشمن مأيوس شد. اما بترسيد از آن روزي که اختلاف در ميانتان بيفتد. يعني همان وقتي که اميرالمؤمنين منصوب به خلافت شد و پيغمبر اکرم او را زمين گذاشت، آيۀ شريفه آمد و آيۀ شريفه يک غيب گفت که بترسيد از سقيفۀ بني ساعده، و الاّ از اسلام و وحدت اسلام و اميرالمؤمنين منصوب به خلافت و فقط همين يک چيز ناقص بود و اين هم تمام شد. پس نترسيد که شما آقاييد اما بترسيد از اينکه اختلاف در ميان شما بيفتد. آنگاه سقيفۀ بني ساعده جلو آمد و خاک بر سر همه کرد و علي «سلاماللهعليه» را خانه نشين کرد. اينها قرآن و روايت است و همۀ ما بايد با هم متحد و برادر باشيم و همه بايد به فکر دين و به فکر اين نظام و جمهوري اسلامي باشيم و به فکر اين باشيم که اين شهداي ما به ما ميگويند ما شهيد شديم براي اينکه شما حافظ اين نظام باشيد وگرنه در روز قيامت از دست شما شکايت ميکنيم.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بحق فاطمه، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک