پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

شماره درس: 10

تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۲۲

متن درس:

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

بحث ما دربارۀ کلمۀ حیا بود. این کلمه مخصوصاً برای خانمها یک تقدّس خاصی دارد. چنانچه اگر کسی بی حیا باشد، یک ابتذال خاصی در میان مردم دارد. گفتم این حیا منقسم می­شود به اقسامی که یک قسمت اینکه خانۀ ما باید با حیا باشد. زن و مرد از نظر لباس متعارف باشند و چیزهای مبتذل نظیر ماهواره و فیلمهای مبتذل در خانه نباشد، و اگر العیاذ بالله بی حیایی در خانه آمد، شقاوت و بدبختی بچه­ها از همین جا شروع می­شود و نه بچه­ها بلکه بزرگترها و همه و همه.

قسم دوم در حیا، گفتم حیای اجتماعی و اینکه مرد و زن باید از نظر لباس در جامعه متعارف باشند. لباسشان بنمایاند که این باحیاست. لذا چادر برای خانم که قرآن می­فرماید، حیا را خوب حفظ می­کند و لباس حیا برای زنها چادر است. مردها باید مواظب باشند که لباسهای جِلف نداشته باشند. باید مواظب باشند که یقۀ آنها باز و پیراهن کوتاه و بالاخره رنگ لباس جلف و اینها یک نحو بی حیایی است و شخصیت مرد را ضربه می­زند. علاوه بر اینکه اینها حرام هم هست و حالا مشهور شده یک حرف دیگری است. مشهور هم شده که قالب شما ریش ندارید و یا ریشی که صدق ریش بکند، ندارید. این حرام است اما معمولاً مردها و حتی بازاریها و پامنبریها و مسجدیها، ریش ندارند. متأسفانه زنهایشان هم آنها را در بی ریشی ترغیب می­کنند. پیر است اما ریش ندارد. این معلوم است که جلف است اما این خیال می­کند که خوب است. زنش خیال می­کند حالا که این ریش ندارد، جوان است. علی کل حالٍ این چیزها خیلی مشهور شده اما حرام است و ما خیلی حرام داریم و اهمیت به آن هم نمی­دهیم. لباس تنگ برای مردها و مخصوصاً برای زنها، خیلی گناهش بزرگ است. لباس جلف برای زن و مرد، خیلی گناهش بزرگ است. همین طرز لباسی که الان در اجتماع ما شهرت دارد، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می­فرمایند خیلی گناه دارد. امیرالمؤمنین (ع) می­فرماید که وقتی بیاید بر این مردم که زنها، کاسیاتٌ عاریات، اینها در حالی که پوشیده­اند، برهنه­اند و در حالی که برهنه­اند، پوشیده اند. این لباسها، این مانتوهای کوتاه و تنگ و این زیر گلو باز و زلف داشتن خانمها، همۀ اینها کاسیاتٌ عاریات است. نه فقط لباس بدن نما که آن لباس بدن نما که خیلی گناه است اما بدن نما هم نباشد، همچنین که الان مشهور است که یک لچکی سرش می­­کند که در دهان کدخدا را ببندد و الا همین هم نبود. یک لباس تنگ و جلفی و هرچه بتواند آستینش کوتاه باشد هست. مردها همین طور و زنها هم همین طور و همۀ اینها کاسیاتٌ عاریات است. امیرالمؤمنین (ع) می­فرماید: فی الفتن داخلاتٌ. اینها فتنه ایجاد می­کنند. جامعه فتنه انگیز، جامعه تحریک آمیز. امیرالمؤمنین (ع) می­فرماید: فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. اینها باید به جهنم بروند و همیشه هم در جهنم باشند و این جملۀ آخر امیرالمؤمنین (ع) خیلی تکان دهنده است برای اینکه شیعه جهنم هم برود بالاخره آن جهنم او را پاک می­کند. آتش جهنم یکی از الطاف خفیۀ خداست. در جهنم مورد لطف پیغمبر و ائمۀ طاهرین می­شود. به خلاف آنکه نجس است مثل کافر که نمی­شود پاک شود و او مخلّد است. و این جملۀ امیرالمؤمنین (ع) می­فرماید که زنهای اینطور مخلّد در جهنم هستند. فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. و انصافاً وضع لباس زن و مرد فعلاً در جامعه نه به جمهوری اسلامی بلکه به تشیّع و به اسلام نمی­خورد. این که طرز لباس اسلامی نیست. مشهور هم شده به حجاب اسلامی که این انسان را به درد می­آورد. اینها که حجاب اسلامی نیست. اولاً اسلام جداً چادر می­خواهد و بعد هم اگر کسی بگوید چادر نه، خوب سر تا پا پوشیده و نه این لباسهای تحریک آمیز و نه این لباسهای جلف و نه این لباسهای بدن نما. اینها همین است که امیرالمؤمنین (ع) می­فرمایند: کاسیاتٌ عاریات، فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. و خیلی باید رنج ببریم از این وضعی که الان جامعۀ ما دارد.

قسم سوم حیا، حیا در چشم است که این هم الان قُبحش رفته است. زنها به مردها و مردها به زنها نگاه آلوده دارند و گناهش خیلی بزرگ است. قرآن می­فرماید اگر مؤمنی باید نگاه آلوده نداشته باشی. چه زن و چه مرد و بعد قرآن می­فرماید می­دانی که این نگاههای آلوده است که منجر به فساد می­شود و منجر به فواحش می­شود. قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ. ای مؤمن چشم آلوده نداشته باش، و قُل للمؤمنات یغضُضن مِن ابصارهِنَّ. ای خانم نگاه آلوده نداشته باش. این نگاههای آلوده منجر به زنا می­شود و منجر به آلودگی می­شود و بالاخره آن پاکی اجتماع از بین می­رود. اگر می­خواهید جامعه­ات مزکّی باشد. قرآن می­فرماید باید به یکدیگر نگاه آلوده نداشته باشیم. گناهش هم خیلی بزرگ است. روایت داریم که زن و مردی که نگاههای آلوده دارند در روز قیامت اول خدا دستور می­دهد که اینها را با سیخ آتشین از جهنم کور کنند و بعد به جهنم ببرند. و متأسفانه این بی حیایی هم الان در جامعه هست. هم در اداره­ها هست و هم در کاسبها. کاسب می­خواهد یک چیز مختصری از یک خانمی استفاده کند، آن خانم چه خنده­ها و او چه نگاههای آلوده. معلوم است که این غذا را بچه­ها بخورند، همین بچه­های ناسالم هستند که الان تحویل جامعه می­دهیم. چرا بچه­های ما اینقدر ناسالم هستند و چرا بچه­های ما از منبرها فراری هستند. این منبرها در ماه مبارک رمضان خیلی پرجمعیت بود. من طلبه بودم، در مسجد سید که یک آقایی منبر می­رفت و مسجد امام که آن موقع می­گفتند مسجد شاه، در آنجا هم منبر می­رفت. مسجد سید پر می­شد، بعد هم دنبال این آقا راه می­افتادند و آن مسجد پر می­شد. عصرها مسجد سید منبر بود و آنجا هم پر می­شد. هم پیر بود و هم مسن و هم جوان و هم زن و هم مرد. الان پای منبرها جوان نیست. مخصوصاً دبیرستانیها و دانشگاهیان. اینجا از کجا پیدا شده؟ از غذای شبهه ناک و از غذای حرام و گناه روی گناه و بالاخره این چشم چرانی که الان در میان مردها و در میان زنها و در میان جوان و غیر جوان هست، این یعنی بی حیایی در چشم و حیای چشم اینست که قرآن می­­گوید. لازم نیست که چشمهایت را به هم ببندی، همین که حد بصر، قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا، و قُل للمؤمنات یغضُضن. چشم پوشی. یک مثال بزنم تا ببینید که قرآن چه می­گوید. شما از اینجا تا بازار پیاده بروید، چند تا مرد می­بینید؟ مثلاً صد تا. این مردها پیر بودند یا جوان و یا زیبا بودند یا نه، نمی­توانید تشخیص بدهید چون نگاه خیره­ای نکردید. حد بصر داشتید. اما در همین از اینجا تا بازار ده تا زن ببینید، می­توانید بگویید که این زن پیر بود یا جوان یا زیبا بود یا زشت. به این می­گویند نگاه آلوده. و اینکه بعضیها می­گویند نمی­شود چشم را بست، کسی نگفته که چشم را ببند بلکه گفتند حیا در چشم داشته باش و این حیای در چشم کم شده است.

قسم دیگر دربارۀ حیا، حیا در زبان است. انسان باید مؤدب باشد. انسان باید حرفهای رکیک در زبان نداشته باشد. بعضیها به اندازۀ بی حیا شدن در خانه با بچه­هایشان زبان رکیک دارند. می­رسد به اینجا که روزه است و عصبانی می­­شود و زبان رکیک با خانمش دارد و یا خانم عصبانی می­شود و با بچه­اش رکاکت در زبان دارد. معمولاً همۀ ما ضعف عصب گرفتیم در اثر غم و غصه و اضطراب خاطر و در اثر اینکه همه به دنیا چسبیدیم و همه آخرت و مسجد و محراب را رها کردیم و لذا همه ضعف عصبی شدیم. ضعف عصب و ناگهان می­بینیم که سر هیچ چیز دو تا رفیق به هم برمی­گردند و عصبانی می­­شوند و چه حرفهای رکیکی به هم می­زنند. اینها بی حیایی است و گناهش هم بزرگ است. در روایات می­خوانیم: إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ کلَّ فَحّاشَ الْبَذِیَّ. خدا دشمن دارد کسی که نمازش بی حیایی باشد. زبان بی حیا، زبان رکیک، زبانی که فحش می­دهد و جسارت و توهین می­کند و این بی حیایی در زبان است. انسان باید صد در صد زبانش کنترل باشد. و این کنترل زبان فقط این نیست که انسان دروغ نگوید و غیبت نکند. بله باید دروغ نگوید و غیبت نکند. اگر می­خواهد فشار قبر نداشته باشد، باید حرفهای مالایُعنی نزند. حرفهای بیخود و بی مورد نزند. اما یک چیزی که فوق العاده مهم است،باید زبان مؤدب باشد. در صدا کردن دیگران، در تعارف کردن با یکدیگر، در صحبت زن با شوهر و شوهر با زن و زن و شوهر با بچه­ها و بالاخره همه با یکدیگر. با یک عفت خاصی و با یک تلطّف خاصی و با یک حیای خاصی ما باید با یکدیگر برخورد کنیم. ما گذشتیم از آنچه دستور است. مسلمانهای صدر اسلام به هم می­رسیدند به یکدیگر سلام می­کردند و بعد سلام سورۀ والعصر می­خواندند و این تعارفشان بوده است. حالا مسلمانها به هم می­رسند و سلام نمی­کنند و سلام دِمُده شده و حالا سلام هم بکند، بعد یک تعارفهای مخزرف و به درد نخوری دارند. اما متأسفانه اینست که زبان ما فحاش شده و رکیک و توهین آمیز شده است واین یعنی زبان حیا ندارد و حیا ندارد همانست که روایتش را خواندیم. مَن لا حیاءً له، لا دینَ له، من لا حیاءً له، لا عقل له. کسی که حیا ندارد دین ندارد و کسی که حیا ندارد عقل ندارد.

آخر چیزی که راجع به حیا است، راه رفتن در کوچه است و این راه رفتن گاهی بی حیایی است. مخصوصاً راجع به خانمها که به گونه­ای راه می­رود که جلب نظر می­کند و این گناه خیلی بزرگ است. در همین خصوص پیغمبر اکرم(ص) هم فرموده این دیوانه است. پیغمبر اکرم رد می­شدند و دیدند که زنها اطراف یک خانم را گرفتند. پیغمبر فرمودند چه خبر است. گفتند یک دیوانه است. پیغمبر فرمودند نه، این که دیوانه نیست این مریض است. یعنی یکی از رگهای مغزش خراب شده و عقل نمی­تواند فرمان بدهد و معنای دیوانه هم این نیست که عقل از بین می­رود بلکه عقل هیچگاه از بین نمی­رود فقط نمی­تواند فرمان دهد. بعد پیغمبر اکرم (ص) فرمودند این دیوانه نیست و این مریض است و فرمودند می­خواهید یک دیوانه نشانتان دهم. فرمود دیوانه آن خانمی است که در کوچه به طرزی راه می­رود که جلب نظر نامحرم می­کند. و الان در خانمها می­بینیم که حتی چادر دارد اما جلب نظر نامحرم می­­کند. چه رسد به بی حجابها و بدحجابها و آنهایی که اصلاً بیرون آمدند تا جلب نظر این جوانهای بدبدخت را بکنند و آنها را تحریک کنند. اینها همه بی حیایی است و گناهش بزرگ است و پیغمبر اکرم(ص) فرمودند اصلاً این دین ندارد تا ما روی او حساب کنیم و اصلاً این عقل ندارد تا ما بگوییم که این عاقل است. آدم بی حیا و مخصوصاً این جلف بازیها. طرز نشستن، طرز راه رفتن، همۀ اینها دستور در اسلام است و ادب باید در نشستن و هم در راه رفتن و هم در صحبت کردن رعایت شود. اما اینکه الان موردنظر من است همۀ ما باید در چشممان و در زبانمان و در راه رفتنمان مخصوصاً خانمها، ادب را مراعات کنند و به عبارت دیگر با حیا باشند و این بی­حیایی در راه رفتنها و مخصوصاً زنها و این بی حیایی در گفتار مخصوصاً توهینها و این بی حیایی و جلفی در نشستنها و اینها همه و همه مصادیق بی حیایی است و باید همۀ ما مراعات کنیم. چون می­خواهم کمی جلو برویم در این فضایل فراموش شده پس به همین اندازه اکتفا می­کنم.

چیزی که مهمتر از این بحث است، اینست که این حیا به اعتبار دیگری منقسم می­شود به اقسامی.

اول ـ حیا با خدا ـ ما باید در مقابل خدا حیا داشته باشیم و راجع به خدا هم بی حیا هستیم. چه کسی حیا دارد؟

یک جمله از حضرت امام برای شما نقل کنم که از روایات اهل بیت (علیهم­السلام) گرفته شده است.

همه جا محضر خداست، ما در محضر خداییم، ادب حضور باید مراعات شود.

در مقابل خدا گناه کردن، بی حیایی است. در مقابل خدا به دیگری توهین کردن، بی حیایی است و بالاخره ادب حضور در مقابل خدا یعنی گناه نکردن، چه در خلوت و چه در جلوت. ما در خلوت خدا حاضر و ناظر است و در جلوت خدا حاضر و ناظر است و ادب حضور را باید حتماً مراعات کنیم.

یک روایتی است که مسلّم پامنبریها از منبرها شنیدند که روایت خوبی است. یک کسی آمد خدمت امام صادق (ع) و گفت یابن رسول الله من عادت به گناه دارم و نمی­توانم گناه را ترک کنم. چه کنم؟. آقا امام صادق (ع) دیدند که از راه تحریک عاطفه باید با این حرف زد. فرمودند گناه کن. اما جایی برو که خدا تو را نبیند. این آدم با انصاف و فهمیده­ای بود. گفت آقا کجا بروم که خدا نباشد؟. خدا يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ. آنچه در دلم است و آنچه نگاه­های مخفیانه است را خدا می­داند. آقا فرمودند گناه کن اما در محضر مقدس خدا، روزی خدا را نخور. نمک نشناسی خیلی بد است.

آن کسی که نمک خورد و نمکدان بشکست پیش رندان حقیقت سگ به از اوست

فرمودند گناه کن اما روزی خدا را نخور. گفت هرچه بخورد مال خداست. فرمودند در مقابل خدا روزی خدا را بخور اما از خانۀ خدا بیرون برو و از آنجا که مال خداست بیرون برو. یک کسی شما را مهمان کند و شما به آنجا بروید و زیرچشمی به زنش و به محرمش نگاه کنی، چقدر زشت و بد است. گفت آقا هرکجا من بروم، ملک خداست. فرمودند خوب، در مقابل خدا و روزی خدا و ملک خدا، اما وقتی عزرائیل می­خواهد جانت را بگیرد، نگذار. گفت اینکه نمی­شود. گفت وقتی که می­خواهند تو را به جهنم ببرند تو نرو. گفت این هم نمی­شود. فرمودند ای بدبخت اینقدر ذلت و گناه، آنهم در محضر خدا. انصافاً روایت خوبی از نظر روانی است. لذا قسمت اول حیا، بالاتر از همه حیا در مقابل خداست.

دو ـ حیا در مقابل پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) . قرآن روی این خیلی پافشاری دارد. قرآن هفت هشت جا می­فرماید: اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما کُنتُم تَعمَلون. هرکار می­خواهی بکن اما توجه به این مطلب داشته باش که خدا می­بیند، پیغمبر می­بیند و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) می­بینند. و روز قیامت این بی حیایی را باید جواب بدهیم. در روایات فراوان داریم، ائمۀ طاهرین می­فرمایند که اینقدر بدن پیغمبر اکرم را با گناهتان نلرزانید. شما را به خدا قسم که به این روایتها خیلی اهمیت بدهید. هم معجزه است و هم اظهار ارادت به اهل بیت است و هم به راستی نیروی کنترل کننده است. ما سرسری می­شنویم اما رد می­شویم. امام صادق (سلام الله علیه) در منی منبر بودند،فرمودند ای مردم! ای شیعیان ما! اینقدر بدن پیغمبر اکرم را نلرزانید. یک کسی بلند شد و گفت یابن رسول الله اینها چیست؟ ما شیعه هستیم و کجا بدن پیغمبر اکرم(ص) را می­لرزانیم. فرمودند: تو. مگر یادت نیست که دو سه روز قبر می­آمدی به منی. یک آدم خسته کنار راه ایستاده بود و گفت مرا سوار کن و مرا به منی ببر. تو می­توانستی او را سوار کنی و نکردی و بدن پیغمبر اکرم را لرزاندی. می­توانستی گره از کار مردم بگشایی و نگشودی. اهل بیت اینطور هستند. این هم که حرف من نیست، مثلاً حرف روایت نیست که یک کسی بگوید روایت است بلکه قرآن است و آنهم به تکرار. اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما کُنتُم تَعمَلون. ما در محضر خداییم و در محضر پیغمبر اکرم هستیم و در محضر ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) هستیم و هرچه بکنیم، اینها حاضر و ناظر هستند و اعمال را می­بینند. اگر اعمال خوب است، خوشحال می­شوند و اگر اعمال بد است، ناراحت می­شوند. حال هرچه باشد، مخصوصاً در همین عفت که اینها این بی عفتی را می­بینند و بدنشان می­لرزد و وای به کسی که در اثر کارهایش بدن پیغمبر اکرم(ص) را بلرزاند. زن و مرد! چرا اینقدر گرفتاریم و ما نباید اینقدر گرفتار باشیم؟ چرا همه یک دنیا غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی دارند؟ چرا اینقدر گره داریم؟ چرا اینقدر پریشانیم؟ معلوم است کسی که بدن پیغمبر اکرم (ص) را بلرزاند، پریشان است.

یک کسی آمد خدمت حضرت رضا (سلام الله علیه) و گفت یابن رسول الله! التماس دعا. فرمود بدنم را می­لرزانی و می­گویی التماس دعا. فرمودند این گناهات تو بدن ما را می­لرزاند و این آیه می­­فرماید که ما لاأقل برای دنیا هم باشد، باید حیا داشته باشیم. حیا با خدا، حیا با پیغمبر اکرم(ص) و حیا با ائمۀ طاهرین (علیهم السلام). ما باید در مقابل دین اسلام حیا داشته باشیم. این دین اسلام که همینطور به دست ما نرسیده است. پیغمبر اکرم که به مدینه آمدند، در ده سال هشتاد و چهار جنگ برای پیغمبر جلو آوردند. یعنی هر سال هفت ـ هشت تا جنگ با نبود امکانات. اما بالاخره این مسلمانها این جنگها را کردند تا توانستند این اسلام عزیز را جا بیندازند. ما باید در مقابل اینها احترام قائل باشیم. جمهوری اسلامی جلو آمد و هشت سال جنگ را به او تحمیل کردند. این شهدای ما، این معلولین و مجروحین ما. بعضی اوقات این معلولین و مجروحین با من درد و دل فساد اخلاقی می­کنند و به راستی هم خود گریه می­کند و هم من. می­بینم که دلش می­تپد از این فساد اخلاقی در جامعه. ما باید احترام این را نگه داریم. بگوییم این الان قطع نخاعی است و برایش زندگی سخت است و چرا قطع نخاعی شده است؟ برای اینکه اسلام عزیز به دست ما برسد و برای اینکه ما مقدّس شویم و دین را زنده کنیم. او اینطور دین را زنده کرد و ما هم با عملمان دین را زنده کنیم. یکی از اینها به من می­گفت من وقتی چشمم به این زنها می­افتد، بدنم می­لرزد. این قطع نخاعی بود و گفت ما رفتیم جبهه و آن همه شهید و حالا این لختی تحویل جامعه شده است. اینها دلشان می­سوزد و وقتی دلشان سوخت، ما گرفتار می­شویم و بدبخت می­شویم و غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و ناگهان می­­رسد به آنجا که می­بینیم بچه­هایمان خراب شدند. نباید اینطور باشد. نباید بچه­های ما اینقدر بی تفاوت راجع به دین و اینقدر با تفاوت راجع به شهوت و این اوضاع و احوال فساد اخلاقی. نباید اینطور باشد. ما به بزرگان بی احترامی می­کنیم. این مراجع تقلید خیلی به ما حق دارند. الان این مراجع تقلید ناراحتند و به شما التماس می­کنند. این مرجع تقلید هفتاد ـ هشتاد سال یک رساله نوشته و به دست شما داده است. کدام یک از شما مسئله بلدید؟ چه کسی می­تواند در این جلسه که مقدس است، بگوید من مسلط به رسالۀ مرجع تقلیدم هستم؟ هیچ کدام نیستید. نه پیر و نه جوان و نه زن و نه مرد و نه باسواد و نه بی سواد. اما به یک فیلم که مزه کرده باشد، مسلط هستید و خصوصیاتش را برای دیگران می­گویید و می­خندید و لذت می­برید. ببینید رسالۀ مرجع تقلید مثل آن فیلم نیست. اینها بی­احترامی به مراجع تقلید است و گرفتاری می­آورد. مراجع تقلید خیلی به ما حق دارند و این شهدای صدر اسلام و بعد از آن ، این طلبه­ها به ما خیلی حق دارند. اگر طلبه نبود الان تشیّع نبود. امام صادق (سلام الله علیه) تشکیل طلبگی دادند و چه صدمه­ها و چه خون جگرها و چه کشتار دسته جمعی، تا توانستند این روایات را جمع آوری کنند.

ابن ابی عمیر یک طلبه است و به جرم طلبگی محکوم شد به بیست و یک هزار تازیانه، که به تناوب عصرها او را می­آوردند در میان مردم و صد تازیانه، زخم روی زخمها می­زدند. اما بالاخره این ابن ابی عمیرها توانستند این روایات اهل بیت را از نسلی به نسلی، با محرومیتها، تا رسیده به این مراجع و این رساله­ها. این رساله­ها از همین روایتهاست. همین قال الباقر و قال الصادق حوزه­هاست. این حوزه ها خیلی به ما حق دارند. ما به جای اینکه خیلی به آنها احترام بگذاریم، خیلی بی احترامی می­کنیم. به جای اینکه به راستی به آنها برسیم، چه کسی خمس می­دهد؟ صدِ نود یا بیشتر این بازاریها خمس نمی­دهند. آنوقت هم که می­خواهد خمس دهد، طوری می­دهد که دلش می­خواهد این راضی شود. مثلاً می­گوید اجازه دهید من نصفش را به فلانی بدهم و نصفش را چه کار کنم. اینها که قدر طلبه دانستن و قدر مرجع دانستن، نیست و ما باید در مقابل مراجع، در مقابل شهدا، در مقابل حوزه­ها، خیلی احترام قائل باشیم. این مدرسه­ها که ساخته شده که در شرف خرابی است. متأسفانه این نظام که آمده در این سی و دو ساله مدرسه ساخته نشده است. اگر ما یک مدارسی ساختیم، یعنی مراجع یک کارهایی کردند و آنهم با چه در به دریها، و الاّ مردم مدرسه نساختند و مردم مسجد نساختند. مثل اینکه مدرسه ساختن و مسجد ساختن، دِمُده شده است. اما یک چیزهای دیگر که امام زمان (عج) نمی­خواهد و به نام دین خیلی مشهور شده، خودسری است و این خودخواهی و خودسری خیلی زشت و بد است. خودسر باشد در سیاست، بد است. خودسر باشد در مسئله،بد است. خودسر باشد در من درآوردیها، بد است. و اتفاقاً اینطور شده و اینها درد است روی دل آن کسانی که می­فهمند و نمی­دانند چرا جامعه اینقدر بی حیا شده است. راجع به خدا، راجع به پیغمبر و ائمۀ طاهرین، راجع به مراجع، راجع به حوزه­ها، اما عمده راجع به شهدا، معلولین و مجروحین.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group