شماره درس: 10
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۲۲
متن درس:
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
بحث ما دربارۀ کلمۀ حیا بود. این کلمه مخصوصاً برای خانمها یک تقدّس خاصی دارد. چنانچه اگر کسی بی حیا باشد، یک ابتذال خاصی در میان مردم دارد. گفتم این حیا منقسم میشود به اقسامی که یک قسمت اینکه خانۀ ما باید با حیا باشد. زن و مرد از نظر لباس متعارف باشند و چیزهای مبتذل نظیر ماهواره و فیلمهای مبتذل در خانه نباشد، و اگر العیاذ بالله بی حیایی در خانه آمد، شقاوت و بدبختی بچهها از همین جا شروع میشود و نه بچهها بلکه بزرگترها و همه و همه.
قسم دوم در حیا، گفتم حیای اجتماعی و اینکه مرد و زن باید از نظر لباس در جامعه متعارف باشند. لباسشان بنمایاند که این باحیاست. لذا چادر برای خانم که قرآن میفرماید، حیا را خوب حفظ میکند و لباس حیا برای زنها چادر است. مردها باید مواظب باشند که لباسهای جِلف نداشته باشند. باید مواظب باشند که یقۀ آنها باز و پیراهن کوتاه و بالاخره رنگ لباس جلف و اینها یک نحو بی حیایی است و شخصیت مرد را ضربه میزند. علاوه بر اینکه اینها حرام هم هست و حالا مشهور شده یک حرف دیگری است. مشهور هم شده که قالب شما ریش ندارید و یا ریشی که صدق ریش بکند، ندارید. این حرام است اما معمولاً مردها و حتی بازاریها و پامنبریها و مسجدیها، ریش ندارند. متأسفانه زنهایشان هم آنها را در بی ریشی ترغیب میکنند. پیر است اما ریش ندارد. این معلوم است که جلف است اما این خیال میکند که خوب است. زنش خیال میکند حالا که این ریش ندارد، جوان است. علی کل حالٍ این چیزها خیلی مشهور شده اما حرام است و ما خیلی حرام داریم و اهمیت به آن هم نمیدهیم. لباس تنگ برای مردها و مخصوصاً برای زنها، خیلی گناهش بزرگ است. لباس جلف برای زن و مرد، خیلی گناهش بزرگ است. همین طرز لباسی که الان در اجتماع ما شهرت دارد، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرمایند خیلی گناه دارد. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید که وقتی بیاید بر این مردم که زنها، کاسیاتٌ عاریات، اینها در حالی که پوشیدهاند، برهنهاند و در حالی که برهنهاند، پوشیده اند. این لباسها، این مانتوهای کوتاه و تنگ و این زیر گلو باز و زلف داشتن خانمها، همۀ اینها کاسیاتٌ عاریات است. نه فقط لباس بدن نما که آن لباس بدن نما که خیلی گناه است اما بدن نما هم نباشد، همچنین که الان مشهور است که یک لچکی سرش میکند که در دهان کدخدا را ببندد و الا همین هم نبود. یک لباس تنگ و جلفی و هرچه بتواند آستینش کوتاه باشد هست. مردها همین طور و زنها هم همین طور و همۀ اینها کاسیاتٌ عاریات است. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: فی الفتن داخلاتٌ. اینها فتنه ایجاد میکنند. جامعه فتنه انگیز، جامعه تحریک آمیز. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. اینها باید به جهنم بروند و همیشه هم در جهنم باشند و این جملۀ آخر امیرالمؤمنین (ع) خیلی تکان دهنده است برای اینکه شیعه جهنم هم برود بالاخره آن جهنم او را پاک میکند. آتش جهنم یکی از الطاف خفیۀ خداست. در جهنم مورد لطف پیغمبر و ائمۀ طاهرین میشود. به خلاف آنکه نجس است مثل کافر که نمیشود پاک شود و او مخلّد است. و این جملۀ امیرالمؤمنین (ع) میفرماید که زنهای اینطور مخلّد در جهنم هستند. فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. و انصافاً وضع لباس زن و مرد فعلاً در جامعه نه به جمهوری اسلامی بلکه به تشیّع و به اسلام نمیخورد. این که طرز لباس اسلامی نیست. مشهور هم شده به حجاب اسلامی که این انسان را به درد میآورد. اینها که حجاب اسلامی نیست. اولاً اسلام جداً چادر میخواهد و بعد هم اگر کسی بگوید چادر نه، خوب سر تا پا پوشیده و نه این لباسهای تحریک آمیز و نه این لباسهای جلف و نه این لباسهای بدن نما. اینها همین است که امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: کاسیاتٌ عاریات، فی الفتن داخلاتٌ و فی جهنّم خالدات. و خیلی باید رنج ببریم از این وضعی که الان جامعۀ ما دارد.
قسم سوم حیا، حیا در چشم است که این هم الان قُبحش رفته است. زنها به مردها و مردها به زنها نگاه آلوده دارند و گناهش خیلی بزرگ است. قرآن میفرماید اگر مؤمنی باید نگاه آلوده نداشته باشی. چه زن و چه مرد و بعد قرآن میفرماید میدانی که این نگاههای آلوده است که منجر به فساد میشود و منجر به فواحش میشود. قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ. ای مؤمن چشم آلوده نداشته باش، و قُل للمؤمنات یغضُضن مِن ابصارهِنَّ. ای خانم نگاه آلوده نداشته باش. این نگاههای آلوده منجر به زنا میشود و منجر به آلودگی میشود و بالاخره آن پاکی اجتماع از بین میرود. اگر میخواهید جامعهات مزکّی باشد. قرآن میفرماید باید به یکدیگر نگاه آلوده نداشته باشیم. گناهش هم خیلی بزرگ است. روایت داریم که زن و مردی که نگاههای آلوده دارند در روز قیامت اول خدا دستور میدهد که اینها را با سیخ آتشین از جهنم کور کنند و بعد به جهنم ببرند. و متأسفانه این بی حیایی هم الان در جامعه هست. هم در ادارهها هست و هم در کاسبها. کاسب میخواهد یک چیز مختصری از یک خانمی استفاده کند، آن خانم چه خندهها و او چه نگاههای آلوده. معلوم است که این غذا را بچهها بخورند، همین بچههای ناسالم هستند که الان تحویل جامعه میدهیم. چرا بچههای ما اینقدر ناسالم هستند و چرا بچههای ما از منبرها فراری هستند. این منبرها در ماه مبارک رمضان خیلی پرجمعیت بود. من طلبه بودم، در مسجد سید که یک آقایی منبر میرفت و مسجد امام که آن موقع میگفتند مسجد شاه، در آنجا هم منبر میرفت. مسجد سید پر میشد، بعد هم دنبال این آقا راه میافتادند و آن مسجد پر میشد. عصرها مسجد سید منبر بود و آنجا هم پر میشد. هم پیر بود و هم مسن و هم جوان و هم زن و هم مرد. الان پای منبرها جوان نیست. مخصوصاً دبیرستانیها و دانشگاهیان. اینجا از کجا پیدا شده؟ از غذای شبهه ناک و از غذای حرام و گناه روی گناه و بالاخره این چشم چرانی که الان در میان مردها و در میان زنها و در میان جوان و غیر جوان هست، این یعنی بی حیایی در چشم و حیای چشم اینست که قرآن میگوید. لازم نیست که چشمهایت را به هم ببندی، همین که حد بصر، قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا، و قُل للمؤمنات یغضُضن. چشم پوشی. یک مثال بزنم تا ببینید که قرآن چه میگوید. شما از اینجا تا بازار پیاده بروید، چند تا مرد میبینید؟ مثلاً صد تا. این مردها پیر بودند یا جوان و یا زیبا بودند یا نه، نمیتوانید تشخیص بدهید چون نگاه خیرهای نکردید. حد بصر داشتید. اما در همین از اینجا تا بازار ده تا زن ببینید، میتوانید بگویید که این زن پیر بود یا جوان یا زیبا بود یا زشت. به این میگویند نگاه آلوده. و اینکه بعضیها میگویند نمیشود چشم را بست، کسی نگفته که چشم را ببند بلکه گفتند حیا در چشم داشته باش و این حیای در چشم کم شده است.
قسم دیگر دربارۀ حیا، حیا در زبان است. انسان باید مؤدب باشد. انسان باید حرفهای رکیک در زبان نداشته باشد. بعضیها به اندازۀ بی حیا شدن در خانه با بچههایشان زبان رکیک دارند. میرسد به اینجا که روزه است و عصبانی میشود و زبان رکیک با خانمش دارد و یا خانم عصبانی میشود و با بچهاش رکاکت در زبان دارد. معمولاً همۀ ما ضعف عصب گرفتیم در اثر غم و غصه و اضطراب خاطر و در اثر اینکه همه به دنیا چسبیدیم و همه آخرت و مسجد و محراب را رها کردیم و لذا همه ضعف عصبی شدیم. ضعف عصب و ناگهان میبینیم که سر هیچ چیز دو تا رفیق به هم برمیگردند و عصبانی میشوند و چه حرفهای رکیکی به هم میزنند. اینها بی حیایی است و گناهش هم بزرگ است. در روایات میخوانیم: إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ کلَّ فَحّاشَ الْبَذِیَّ. خدا دشمن دارد کسی که نمازش بی حیایی باشد. زبان بی حیا، زبان رکیک، زبانی که فحش میدهد و جسارت و توهین میکند و این بی حیایی در زبان است. انسان باید صد در صد زبانش کنترل باشد. و این کنترل زبان فقط این نیست که انسان دروغ نگوید و غیبت نکند. بله باید دروغ نگوید و غیبت نکند. اگر میخواهد فشار قبر نداشته باشد، باید حرفهای مالایُعنی نزند. حرفهای بیخود و بی مورد نزند. اما یک چیزی که فوق العاده مهم است،باید زبان مؤدب باشد. در صدا کردن دیگران، در تعارف کردن با یکدیگر، در صحبت زن با شوهر و شوهر با زن و زن و شوهر با بچهها و بالاخره همه با یکدیگر. با یک عفت خاصی و با یک تلطّف خاصی و با یک حیای خاصی ما باید با یکدیگر برخورد کنیم. ما گذشتیم از آنچه دستور است. مسلمانهای صدر اسلام به هم میرسیدند به یکدیگر سلام میکردند و بعد سلام سورۀ والعصر میخواندند و این تعارفشان بوده است. حالا مسلمانها به هم میرسند و سلام نمیکنند و سلام دِمُده شده و حالا سلام هم بکند، بعد یک تعارفهای مخزرف و به درد نخوری دارند. اما متأسفانه اینست که زبان ما فحاش شده و رکیک و توهین آمیز شده است واین یعنی زبان حیا ندارد و حیا ندارد همانست که روایتش را خواندیم. مَن لا حیاءً له، لا دینَ له، من لا حیاءً له، لا عقل له. کسی که حیا ندارد دین ندارد و کسی که حیا ندارد عقل ندارد.
آخر چیزی که راجع به حیا است، راه رفتن در کوچه است و این راه رفتن گاهی بی حیایی است. مخصوصاً راجع به خانمها که به گونهای راه میرود که جلب نظر میکند و این گناه خیلی بزرگ است. در همین خصوص پیغمبر اکرم(ص) هم فرموده این دیوانه است. پیغمبر اکرم رد میشدند و دیدند که زنها اطراف یک خانم را گرفتند. پیغمبر فرمودند چه خبر است. گفتند یک دیوانه است. پیغمبر فرمودند نه، این که دیوانه نیست این مریض است. یعنی یکی از رگهای مغزش خراب شده و عقل نمیتواند فرمان بدهد و معنای دیوانه هم این نیست که عقل از بین میرود بلکه عقل هیچگاه از بین نمیرود فقط نمیتواند فرمان دهد. بعد پیغمبر اکرم (ص) فرمودند این دیوانه نیست و این مریض است و فرمودند میخواهید یک دیوانه نشانتان دهم. فرمود دیوانه آن خانمی است که در کوچه به طرزی راه میرود که جلب نظر نامحرم میکند. و الان در خانمها میبینیم که حتی چادر دارد اما جلب نظر نامحرم میکند. چه رسد به بی حجابها و بدحجابها و آنهایی که اصلاً بیرون آمدند تا جلب نظر این جوانهای بدبدخت را بکنند و آنها را تحریک کنند. اینها همه بی حیایی است و گناهش بزرگ است و پیغمبر اکرم(ص) فرمودند اصلاً این دین ندارد تا ما روی او حساب کنیم و اصلاً این عقل ندارد تا ما بگوییم که این عاقل است. آدم بی حیا و مخصوصاً این جلف بازیها. طرز نشستن، طرز راه رفتن، همۀ اینها دستور در اسلام است و ادب باید در نشستن و هم در راه رفتن و هم در صحبت کردن رعایت شود. اما اینکه الان موردنظر من است همۀ ما باید در چشممان و در زبانمان و در راه رفتنمان مخصوصاً خانمها، ادب را مراعات کنند و به عبارت دیگر با حیا باشند و این بیحیایی در راه رفتنها و مخصوصاً زنها و این بی حیایی در گفتار مخصوصاً توهینها و این بی حیایی و جلفی در نشستنها و اینها همه و همه مصادیق بی حیایی است و باید همۀ ما مراعات کنیم. چون میخواهم کمی جلو برویم در این فضایل فراموش شده پس به همین اندازه اکتفا میکنم.
چیزی که مهمتر از این بحث است، اینست که این حیا به اعتبار دیگری منقسم میشود به اقسامی.
اول ـ حیا با خدا ـ ما باید در مقابل خدا حیا داشته باشیم و راجع به خدا هم بی حیا هستیم. چه کسی حیا دارد؟
یک جمله از حضرت امام برای شما نقل کنم که از روایات اهل بیت (علیهمالسلام) گرفته شده است.
همه جا محضر خداست، ما در محضر خداییم، ادب حضور باید مراعات شود.
در مقابل خدا گناه کردن، بی حیایی است. در مقابل خدا به دیگری توهین کردن، بی حیایی است و بالاخره ادب حضور در مقابل خدا یعنی گناه نکردن، چه در خلوت و چه در جلوت. ما در خلوت خدا حاضر و ناظر است و در جلوت خدا حاضر و ناظر است و ادب حضور را باید حتماً مراعات کنیم.
یک روایتی است که مسلّم پامنبریها از منبرها شنیدند که روایت خوبی است. یک کسی آمد خدمت امام صادق (ع) و گفت یابن رسول الله من عادت به گناه دارم و نمیتوانم گناه را ترک کنم. چه کنم؟. آقا امام صادق (ع) دیدند که از راه تحریک عاطفه باید با این حرف زد. فرمودند گناه کن. اما جایی برو که خدا تو را نبیند. این آدم با انصاف و فهمیدهای بود. گفت آقا کجا بروم که خدا نباشد؟. خدا يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ. آنچه در دلم است و آنچه نگاههای مخفیانه است را خدا میداند. آقا فرمودند گناه کن اما در محضر مقدس خدا، روزی خدا را نخور. نمک نشناسی خیلی بد است.
آن کسی که نمک خورد و نمکدان بشکست پیش رندان حقیقت سگ به از اوست
فرمودند گناه کن اما روزی خدا را نخور. گفت هرچه بخورد مال خداست. فرمودند در مقابل خدا روزی خدا را بخور اما از خانۀ خدا بیرون برو و از آنجا که مال خداست بیرون برو. یک کسی شما را مهمان کند و شما به آنجا بروید و زیرچشمی به زنش و به محرمش نگاه کنی، چقدر زشت و بد است. گفت آقا هرکجا من بروم، ملک خداست. فرمودند خوب، در مقابل خدا و روزی خدا و ملک خدا، اما وقتی عزرائیل میخواهد جانت را بگیرد، نگذار. گفت اینکه نمیشود. گفت وقتی که میخواهند تو را به جهنم ببرند تو نرو. گفت این هم نمیشود. فرمودند ای بدبخت اینقدر ذلت و گناه، آنهم در محضر خدا. انصافاً روایت خوبی از نظر روانی است. لذا قسمت اول حیا، بالاتر از همه حیا در مقابل خداست.
دو ـ حیا در مقابل پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) . قرآن روی این خیلی پافشاری دارد. قرآن هفت هشت جا میفرماید: اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما کُنتُم تَعمَلون. هرکار میخواهی بکن اما توجه به این مطلب داشته باش که خدا میبیند، پیغمبر میبیند و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) میبینند. و روز قیامت این بی حیایی را باید جواب بدهیم. در روایات فراوان داریم، ائمۀ طاهرین میفرمایند که اینقدر بدن پیغمبر اکرم را با گناهتان نلرزانید. شما را به خدا قسم که به این روایتها خیلی اهمیت بدهید. هم معجزه است و هم اظهار ارادت به اهل بیت است و هم به راستی نیروی کنترل کننده است. ما سرسری میشنویم اما رد میشویم. امام صادق (سلام الله علیه) در منی منبر بودند،فرمودند ای مردم! ای شیعیان ما! اینقدر بدن پیغمبر اکرم را نلرزانید. یک کسی بلند شد و گفت یابن رسول الله اینها چیست؟ ما شیعه هستیم و کجا بدن پیغمبر اکرم(ص) را میلرزانیم. فرمودند: تو. مگر یادت نیست که دو سه روز قبر میآمدی به منی. یک آدم خسته کنار راه ایستاده بود و گفت مرا سوار کن و مرا به منی ببر. تو میتوانستی او را سوار کنی و نکردی و بدن پیغمبر اکرم را لرزاندی. میتوانستی گره از کار مردم بگشایی و نگشودی. اهل بیت اینطور هستند. این هم که حرف من نیست، مثلاً حرف روایت نیست که یک کسی بگوید روایت است بلکه قرآن است و آنهم به تکرار. اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما کُنتُم تَعمَلون. ما در محضر خداییم و در محضر پیغمبر اکرم هستیم و در محضر ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) هستیم و هرچه بکنیم، اینها حاضر و ناظر هستند و اعمال را میبینند. اگر اعمال خوب است، خوشحال میشوند و اگر اعمال بد است، ناراحت میشوند. حال هرچه باشد، مخصوصاً در همین عفت که اینها این بی عفتی را میبینند و بدنشان میلرزد و وای به کسی که در اثر کارهایش بدن پیغمبر اکرم(ص) را بلرزاند. زن و مرد! چرا اینقدر گرفتاریم و ما نباید اینقدر گرفتار باشیم؟ چرا همه یک دنیا غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی دارند؟ چرا اینقدر گره داریم؟ چرا اینقدر پریشانیم؟ معلوم است کسی که بدن پیغمبر اکرم (ص) را بلرزاند، پریشان است.
یک کسی آمد خدمت حضرت رضا (سلام الله علیه) و گفت یابن رسول الله! التماس دعا. فرمود بدنم را میلرزانی و میگویی التماس دعا. فرمودند این گناهات تو بدن ما را میلرزاند و این آیه میفرماید که ما لاأقل برای دنیا هم باشد، باید حیا داشته باشیم. حیا با خدا، حیا با پیغمبر اکرم(ص) و حیا با ائمۀ طاهرین (علیهم السلام). ما باید در مقابل دین اسلام حیا داشته باشیم. این دین اسلام که همینطور به دست ما نرسیده است. پیغمبر اکرم که به مدینه آمدند، در ده سال هشتاد و چهار جنگ برای پیغمبر جلو آوردند. یعنی هر سال هفت ـ هشت تا جنگ با نبود امکانات. اما بالاخره این مسلمانها این جنگها را کردند تا توانستند این اسلام عزیز را جا بیندازند. ما باید در مقابل اینها احترام قائل باشیم. جمهوری اسلامی جلو آمد و هشت سال جنگ را به او تحمیل کردند. این شهدای ما، این معلولین و مجروحین ما. بعضی اوقات این معلولین و مجروحین با من درد و دل فساد اخلاقی میکنند و به راستی هم خود گریه میکند و هم من. میبینم که دلش میتپد از این فساد اخلاقی در جامعه. ما باید احترام این را نگه داریم. بگوییم این الان قطع نخاعی است و برایش زندگی سخت است و چرا قطع نخاعی شده است؟ برای اینکه اسلام عزیز به دست ما برسد و برای اینکه ما مقدّس شویم و دین را زنده کنیم. او اینطور دین را زنده کرد و ما هم با عملمان دین را زنده کنیم. یکی از اینها به من میگفت من وقتی چشمم به این زنها میافتد، بدنم میلرزد. این قطع نخاعی بود و گفت ما رفتیم جبهه و آن همه شهید و حالا این لختی تحویل جامعه شده است. اینها دلشان میسوزد و وقتی دلشان سوخت، ما گرفتار میشویم و بدبخت میشویم و غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و ناگهان میرسد به آنجا که میبینیم بچههایمان خراب شدند. نباید اینطور باشد. نباید بچههای ما اینقدر بی تفاوت راجع به دین و اینقدر با تفاوت راجع به شهوت و این اوضاع و احوال فساد اخلاقی. نباید اینطور باشد. ما به بزرگان بی احترامی میکنیم. این مراجع تقلید خیلی به ما حق دارند. الان این مراجع تقلید ناراحتند و به شما التماس میکنند. این مرجع تقلید هفتاد ـ هشتاد سال یک رساله نوشته و به دست شما داده است. کدام یک از شما مسئله بلدید؟ چه کسی میتواند در این جلسه که مقدس است، بگوید من مسلط به رسالۀ مرجع تقلیدم هستم؟ هیچ کدام نیستید. نه پیر و نه جوان و نه زن و نه مرد و نه باسواد و نه بی سواد. اما به یک فیلم که مزه کرده باشد، مسلط هستید و خصوصیاتش را برای دیگران میگویید و میخندید و لذت میبرید. ببینید رسالۀ مرجع تقلید مثل آن فیلم نیست. اینها بیاحترامی به مراجع تقلید است و گرفتاری میآورد. مراجع تقلید خیلی به ما حق دارند و این شهدای صدر اسلام و بعد از آن ، این طلبهها به ما خیلی حق دارند. اگر طلبه نبود الان تشیّع نبود. امام صادق (سلام الله علیه) تشکیل طلبگی دادند و چه صدمهها و چه خون جگرها و چه کشتار دسته جمعی، تا توانستند این روایات را جمع آوری کنند.
ابن ابی عمیر یک طلبه است و به جرم طلبگی محکوم شد به بیست و یک هزار تازیانه، که به تناوب عصرها او را میآوردند در میان مردم و صد تازیانه، زخم روی زخمها میزدند. اما بالاخره این ابن ابی عمیرها توانستند این روایات اهل بیت را از نسلی به نسلی، با محرومیتها، تا رسیده به این مراجع و این رسالهها. این رسالهها از همین روایتهاست. همین قال الباقر و قال الصادق حوزههاست. این حوزه ها خیلی به ما حق دارند. ما به جای اینکه خیلی به آنها احترام بگذاریم، خیلی بی احترامی میکنیم. به جای اینکه به راستی به آنها برسیم، چه کسی خمس میدهد؟ صدِ نود یا بیشتر این بازاریها خمس نمیدهند. آنوقت هم که میخواهد خمس دهد، طوری میدهد که دلش میخواهد این راضی شود. مثلاً میگوید اجازه دهید من نصفش را به فلانی بدهم و نصفش را چه کار کنم. اینها که قدر طلبه دانستن و قدر مرجع دانستن، نیست و ما باید در مقابل مراجع، در مقابل شهدا، در مقابل حوزهها، خیلی احترام قائل باشیم. این مدرسهها که ساخته شده که در شرف خرابی است. متأسفانه این نظام که آمده در این سی و دو ساله مدرسه ساخته نشده است. اگر ما یک مدارسی ساختیم، یعنی مراجع یک کارهایی کردند و آنهم با چه در به دریها، و الاّ مردم مدرسه نساختند و مردم مسجد نساختند. مثل اینکه مدرسه ساختن و مسجد ساختن، دِمُده شده است. اما یک چیزهای دیگر که امام زمان (عج) نمیخواهد و به نام دین خیلی مشهور شده، خودسری است و این خودخواهی و خودسری خیلی زشت و بد است. خودسر باشد در سیاست، بد است. خودسر باشد در مسئله،بد است. خودسر باشد در من درآوردیها، بد است. و اتفاقاً اینطور شده و اینها درد است روی دل آن کسانی که میفهمند و نمیدانند چرا جامعه اینقدر بی حیا شده است. راجع به خدا، راجع به پیغمبر و ائمۀ طاهرین، راجع به مراجع، راجع به حوزهها، اما عمده راجع به شهدا، معلولین و مجروحین.