سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 6

تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۱۷

متن درس:

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین


برای اینکه پروردگار عالم تأثیری در این جلسه داشته باشد، هم برای من و هم برای شما، اظهار ارادت کنید خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) با سه صلوات.


بحث دیروز ما راجع به ادای امانت بود. این فضیلت فراموش شده. گفتم که اقسامی دارد. یکی راجع به مال بود و اقسامی داشت که دیروز صحبت کردم. قسم دیگر این ادای امانت راجع به گفتار است و راجع به اسرار است. ما باید مواظب باشیم که سرّ کسی را فاش نکنیم. اگر گناهی از کسی دیدیم حق نداریم این طرف و آن طرف بگوییم. مسئله، مسئلۀ شهادت و آنهم یک قوانین خاص به خود دارد، که انسان پیش قاضی شرعی شهادت بدهد علیه کسی و الاّ غیر از این مورد کسی حق ندارد که سرّ کسی را فاش بکند. حتی دیده است که یک خانمی یا یک آقایی کار ناشایسته کرده است، حق ندارد این طرف و آن طرف بگوید و حتی حق ندارد زن به مردش و مرد به زنش بگوید و گناهش هم خیلی بالاست و خیلی بزرگ است. قرآن می­فرماید: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ (سوره نور، آیه 19) اگر کسی اسرار دیگران را فاش کند، اسرارش را فاش خواهند کرد و عذاب دردناکی در همین دنیا و عذار دردناکتر در آخرت است. و حتی قرآن نمی­فرماید که کسی سرّ کسی را فاش کند بلکه می­فرماید اگر دوست داشته باشی که سرّ کسی فاش شود و آبروی کسی برود، این گناهش بزرگ است و کیفر دارد هم در دنیا و هم در آخرت. اسرار مردم پیش ما امانت است. و باید امانت داری بکنیم و سرّ کسی را فاش نکنیم. مخصوصاً زن و شوهر با هم یک اسراری دارند، زن حق ندارد این اسرار را به پدر و مادرش بگوید. مرد حق ندارد این اسرار را به خواهرش و به پدر و مادرش بگوید. این اسراری که بین زن و شوهر است، باید محفوظ بماند. یک امانت است و باید این امانت را حفظ بکنیم و الاّ روایتش را خواندم و بیش از دویست روایت می­فرماید که مسلمان نیستی. علامت اسلام، علامت تشیّع اینست که ما اسرار دیگری را نگاه بداریم و به احدی نگوییم و اگر کسی سرّ کسی را فاش کند، گناهش مثل اینست که خودش آن عمل ناشایسته را انجام داده باشد و یا بالاتر، برای اینکه این آیه­ای که خواندم، می­فرماید کیفر داری، هم کیفر دنیا و هم کیفر آخرت. باید سرّپوش باشید و باید انسان مواظب باشد که اسرار خانوادگی­اش را از خانه بیرون نبرد. باید مواظب باشد که آبروی دیگران را نبرد. باید مواظب باشد که اینجا و آنجا نگوید. این یک قسمت است، که متأسفانه یک فضیلت فراموش شده است و می­بینیم که آدمهای مقدس و نمازی و مسجدی اما سرّپوش نیستند. اسرار دیگران را که فاش می­­کنند، اسرار خانوادگی را هم فاش می­کنند. بعضی اوقات به آنجا می­­رسد که این اسرار در خانه بین زن و شوهر را همۀ خویشان می­دانند و اینها خیلی غلط است و خیانت در امانت است و خیانت در امانت گناهش خیلی بزرگ است. این یک قسمت و قسمت دوم نمام و سخن چینی است. نمام و سخن چینی معنایش اینست که یک کسی پیش شما غیبت کرد و این غیبت را منتقل کنید به آن کسی که پشت سرش غیبت شده است. یک کسی پشت سر کسی حرف زد و شما این حرف را منتقل کنید به آن کسی که پشت سرش حرف زده شده است. به اندازه­ای گناه بزرگ است که پروردگار عالم وقتی بهشت را خلق کرد به بهشت فرمود حرف بزن. بهشت گفت سعید آن کسی که جاه و منزلش در من باشد. پروردگار عالم جواب داد به عزت و جلالم که نمام و سخن چین در تو جای ندارد. و این جمله از طرف خدا در روایات ما آمده است. پروردگار عالم فرموده است که من نمام و سخن چین را نمی­آمرزم. یعنی اگر کسی به راستی نمام و سخن چین باشد، مثلاً بعضیها یک عادتی دارند که حرفها را اینطرف و آنطرف می­زنند و حتی مثلاً می­خواهند از کسی حرف در بیاورند و بعد منتقل کنند به آن کسی که درباره­اش حرف زده شده است. اینها خیلی بدجنس هستند و پروردگار عالم فرموده به عزت و جلالم من این را نمی­آمرزم، و معنای اینکه من این را نمی­آمرزم یعنی موفق به توبه نمی­شود. معمولاً این افراد موفق به توبه نمی­شوند و با این گناه بزرگ به صف محشر می­روند. این جملۀ اول سورۀ همزه: ویلٌ لکلّ همزةٍ لمزة. بسیاری از مفسرین معنا می­کنند که وای به کسی که نمام و سخن چین است و وای به کسی که غیبت­کن است. همزه را به معنای نمام و سخن چینی معنا کرده­اند. و این وای خیلی خطرناک است. یک معنایش اینست که خدا می­گوید وای به کسی که نمام و سخن چین است. یعنی دنیا و آخرتش را خراب می­کند. پیغمبر اکرم (ص) می­فرماید ویل یک چاهی در جهنم است که نمام و سخن چین را به جهنم می­برند و سلولش در آن چاه و غل و زنجیر شده در آن چاه است. اینها را من می­گویم و پیغمبر اکرم (ص) هم فرموده و متأسفانه جامعۀ ما می­شنود اما به آن عمل نمی­کند. و این فضیلت فراموش شده الان در جامعۀ ما فراوان است. چیزی که باید توجه داشته باشیم اینست که قبول کردن ما هم گناهش خیلی بزرگ است. یک کسی نمام و سخن چینی کند و شما قبول کنید و به او بارک الله بگویید، خیلی گناه دارد. مرحوم آیت الله العظمی آقا شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزۀ علمیۀ قم، که به این می­گویند مرد و به این می­گویند متقّی. یک کسی آمد و دربارۀ کسی دیگر نمام و سخن چینی کرد. آقا فرمودند آن را که نمی­دانم گفته یا نه، اصالة الصحة در اسلام می­گوید که بگو نگفته، اما تو را می­دانم که فاسق و فاجری، برای اینکه نمام و سخن چینی می­کنی و هرکه نمام و سخن چینی کند فاسق و فاجر است و حرفش را نباید قبول کنیم. إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا. با یک خجالتی بلند شد و رفت. اگر همه اینطور باشیم و جلوی غیبت و نمام و سخن چینی را بگیریم که این واجب و لازم است. اگر در یک مجلسی از کسی غیبت شد، واجب است که ما دفاع بکنیم. اگر العیاذبالله دشمن به یک شهری هجوم آورد، چطور بر همه واجب است که دفاع کنند و آن دشمن را نابود کنند، آبروی مردم از این خیلی بالاتر است. اگر در جلسه پشت سر کسی غیبت کردند شما باید از او دفاع کنید، دفاع نکردی گناه همان غیبت را داری. همۀ مراجع تقلید می­گویند غیبت کردن حرام است و گناهش بزرگ است اما آن کسی که غیبت را می­شنود و دفاع نمی­کند به همان اندازۀ غیبت­کن گناه دارد. گوینده و شنونده گناهشان خیلی بزرگ است. متأُسفانه ما خیلی غیبت می­کنیم و دفاع هم اصلاً از آبروی دیگران نمی­کنیم و اینها بلا دارد. هم بلا در دنیا و هم بلا در آخرت. لذا قسم دوم هم در ادای امانت اینست که ما سرّپوش باشیم و ما نمام و سخن چین نباشیم. بدانیم که نمام و سخن چینی گناهش بزرگ است و خیانت در امانت است و من خیال می­کنم که این خیانت در امانت، مهمتر از خیانت در امانت مالی است. برای اینکه همه، همه چیز را برای آبرویشان می­خوانند و ما ببینیم که آبروی کسی در راه رفتن است و دفاع نکنیم و حتی برسیم به آنجا که یک تمایلی نشان دهیم تا آن کسی که گناه می­کند و نمام و سخن چینی می­کند تا آخرش بگوید و دروغها را به هم ببافد. چقدر هم خوشحال می­شویم و به جای اینکه به حال این گریه کنیم، خوشحال هم می­شویم که نمام و سخن چینی کرده است. راجع به غیبت هم همین است. اگر پیش شما غیبت شد، باید دفاع کنید. نمی­شود که ساکت بمانید. دفاع از آبروی مردم. اینهم قسم دوم راجع به اغوار.

قسم سوم جاسوسی است. این جاسوسی گناهش خیلی بزرگ است. متأسفانه در میان خودیها چون ضدّ انقلاب است جاسوس می­شود. نظام را به هم می­ریزد. دشمن خارجی آنچه می­خواهد به او می­گوید. حال بعضیها پول خیلی می­گیرند و بعضیها مجانی جاسوسی می­کنند. حتی جاسوسی یک دفعه برای خارج است و یک دفعه برای ارگانی که اسرار آن ارگان را پخش می­کند. مثلاً سپاه، اسراری دارد و اسرار سپاه را یک سپاهی بخواهد در جلسۀ خودمانی بگوید، حق ندارد. هر ارگانی برای خودش اسراری دارد. و این اسرار باید محفوظ بماند. بعضی اوقات دیدیم که یک جمله سرّ یک ارگانی را پخش کردن، چه ضررهایی نظام دید. مخصوصاً آن هشت سال جنگ، یکی از کارهای زشت منافقین این بود که تلفن می­کرد به بزرگان و تلفن می­کرد به مسئولین و به طور خیرخواهی از آنها چیزی می­گرفت و ناگهان می­دیدیم که چه ضررها برای جنگ و چه ضررها برای نظام و چه ضررها برای مملکت پیدا می­شد. ما بخواهیم اسرار ارگانی که در آن ارگان هستیم و یا العیاذبالله اسرار وطنمان یعنی چیزهایی را که دشمن نباید بداند و ما بخواهیم اینها را پخش کنیم. قرآن در این باره یک آیه دارد که آیه منحصر به فرد است. می­فرماید: لاَ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ (سوره آل عمران). این جملۀ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ، روی هیچ گناهی نیامده و در اینجا آمده است و این معلوم است که گناه خیلی بزرگ است. می­فرماید حق نداری رابطه با کفار داشته باشی و حق نداری اسرار نظام را فاش کنی. حق نداری عیوب را به دشمن بگویی چون دشمن خوشحال می­شود. بعد قرآن می­فرماید که جاسوس، دست عنایت خدا روی سرش نیست و وای به کسی که دست عنایت خدا روی سرش نباشد. یکی از دعاهای پیغمبر اکرم (ص) در دل شب موقعی که حالی دارد همین است. من از همۀ آقایان و از همۀ خانمها تقاضا دارم که این دعا را همیشه برای خودتان و مخصوصاً برای نسل جوان و برای بچه­هایتان بخوانید. پیغمبر (ص) در آن حال راز و نیاز با خدا. زنهای پیغمبر می­گویند مثل باران به سجده گریه می­کرد و می­فرمود: اللّهم لا تَكِلنا اِلى اَنفُسنا طرفة عين ابدا. یعنی خدایا مرا مرا یک حال به خودم وانگذارد. یک مثال عوامانه بزنم و ببینید که معنایش چیست. الان برق اینجا کار می­کند. اگر این صدای بلندگو و اگر آن سردی کولر و اگر این روشنایی لامپ که در اثر آن کارخانه است و این کارخانه یک آن خاموش شود، آنگاه اینجا خاموش است و آنوقت اینجا وحشتناک است، وحشتناک. پروردگار عالم اگر یک آن ما را به خودمان واگذارد، خیلی خطر دارد. هنوز الحمدلله حسابی ما را به خودمن وانگذاشته است. در اثر گناهانمان و در اثر فضایل فراموش شده­مان رسیدیم به اینجا که فساد اخلاقی داریم. خیال نکنید که این فساد اخلاقی ساده است، نه، بلکه این فساد اخلاقی یک وقت موجب می­شود که خدا غضب کند و ناگهان همۀ کاسه و کوزه­ها به هم ریخته شود. ناگهان بلا بیاید و همه چیز نابود شود. و این فساد اخلاقی الان دارد ریشۀ نظام را می­کَند و متأسفانه همه ساکتند، بلکه مسئولین دامن می­زنند. صدا و سیما دامن می­زند. گناه خیلی بزرگ است. به خاطر اینکه فی الجمله خدا دست از روی سر ما برداشته و به اینجا رسیده است. حال اگر العیاذبالله پروردگار عالم به طور کلی دست از روی سر ما بردارد، آنوقت زندگی تاریک است، تاریک و زندگی وحشتناک است، وحشتناک. و این آیه که مربوط به جاسوسی است همین را می­گوید که آدم جاسوس دست عنایت خدا روی سرش نیست و به اینجا می­رسد که یک کسی که حسابی انقلابی بوده و به راستی در نظام هم مؤثر بوده، ناگهان حالا حمّال دشمن شده است و مجانی هر روز دشمن را خوشحال می­کند. رفته زیر پوشش دشمن و آنجا علیه نظام و علیه ایران کار می­کند و افتخار هم می­کند. اینها بلاست. لذا باید همه و همه مواظب باشیم که جاسوس نباشیم و اسرار را پخش نکنیم و مواظب باشیم که دشمن را خوشحال نکنیم و آیۀ دوم که راجع به همین جاسوسی می­فرماید: وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ. زیر پرچم دشمن نرو، که اگر رفتی دیگر جایگاه تو آتش است و هیچ کس نمی­تواند تو را نجات دهد و باید به جهنم بروی. اینهم قسمت دوم راجع به ادای امانت که با این سه قسم شد.

قسم دیگری راجع به ادای امانت، مربوط به ما و خداست. این روح مقدس ما، این پیش ما امانت است. قلب المؤمن عرش الرحمن. این دل ما، این بُعد روحانی ما به اندازه­ای مقدس است که مسجود ملائکه است. به اندازه­ای محترم است که در قرآن هست که پروردگار عالم وقتی می­رسد به خلقت روح، می­فرماید: فتبارک الله أحسن الخالقین. ثم أنشأناه خلقاً آخر فتبارك الله أحسن الخالقين. فقط اینجا آمده و دیگر در قرآن هیچ جا نداریم. خدا به خودش بارک الله می­گوید و می­گوید بارک الله به خدا که چه چیزی آفرید. روح، مربوط به خداست. روح الله. در قرآن هم به خودش نسبت داده است. خطاب شد به ملائکه که: فإذا سويته ونفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين. روحهم را در این می­دمم و وقتی دمیدم همۀ شما به این سجده کنید برای اینکه این روح است و این را مسجود ملائکه قرار می­دهد. روح خیلی بالاست. البته احدی نمی­داند که حقیقت روح چیست. فلاسفه و علما و علمای علم اخلاق درباره­اش خیلی صحبت کردند و موضوع بحث علمای علم اخلاق همین روح است اما واقعاً این روح چیست، معلوم نیست. ولی می­دانیم که ما روح داریم و این روح مقدس است. ما باید امانتدار باشیم. ما باید این روح را حفظ کنیم. چه چیز به این روح ضرر می­زند؟ گناه. دروغ، غیبت، نمام و سخن چینی، مال مردم خوردن، شکم از حرام پر شود، صداقت از بین برود و جای آن را دروغ بگیرد و بالاخره گناه.

امام صادق (ع) می­فرماید اگر گناه کردی یک نقطۀ سیاه در این روح پیدا می­شود و اگر توبه کردی که توبه کردی و اگر گناه دوم آمد سیاهتر می­شود و گناه سوم و بالاخره گناه روی گناه، یک وقت می­رسد به اینجا که روح می­میرد و سرتاپا سیاه می­شود. امام صادق (ع) می­فرماید: فلم یبله ابدا. این دیگر رستگار نمی­شود. که قرآن می­فرماید که وای به تو: وَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِّنْ ذِکْرِ اللَّهِ. ما خیلی باید مواظب این روح، این بُعد معنوی و این که از خداست، باشیم. و متأسفانه خدا به شدت از ما گِله دارد و می­گوید بندۀ من چرا این امانت را حفظ نمی­کنی و چرا تقویت نمی­کنی. چرا برای مرکَب برایش درست نمی­کنی تا به من برسی و به مقام عنداللهی برسی. و بالاخره این روح ما امانت از طرف خداست و باید ما این امانت را حفظ بکنیم. چه چیز روح را جَلا می­دهد؟ این روزه­ها. اگر به راستی روزه باشد و خوشحال از روزه باشد. یک دفعه روزه گرفتن برایش سخت است اما برای اینکه جهنم نرود، روزه می­گیرد، این خوب است اما این روزه­ای نیست که دل را جلا بدهد و روح را صفا بدهد. حضرت مریم مُرد و در بیابانها هم مُرد. با پسرش روزه بودند و پسرش رفته بود علف جمع کند و علف بیابان را بپزند و افطار کنند. وقتی آمد مادر مُرده بود. مادر را غسل داد و کفن کرد و دفن کرد. خودش بود و مادرش. گفت مادر می­خواهی برگردی؟ گفت آری. گفت برای چه؟ این همه زحمت و مشقت و بیابانگردی و اینها را من می­گویم و حضرت عیسی نگفته است. حالا مُرده و رفته پیش خدا. چون صدیقه است و خیلی مقام دارد. گفت برای چه می­خواهی برگردی؟ گفت به خاطر دو چیز. یکی اینکه روزه بگیرم در روزهای بسیار گرم و رابطه با خدا در شبهای بسیار سرد و در شبهایی که خواب مسلط می­شود. یعنی حضرت مریم می­خواهد برگردد به خاطر دو چیز و آن دو چیز یکی روزه و یکی نماز است. معلوم است که این نماز و این روزه، روح را جلا می­دهد و می­شود روح مریمی و روحی عیسوی.

دوم اینکه این مالی که ما داریم این مربوط به خداست و پیش ما امانت است و قرآن هم که سند متعبر است، می­گوید این مالی که داری، امانت است. آنچه می­گویم به آن عمل کن. وَآَتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللهِ الَّذِي آَتَاكُمْ. به تو می­گویم پول به تو دادم پس خودخور نباشد و یک پنجمش خمس است، خمست را بده. همین چیزی که الان به طور کلی فراموش شده است. می­گوید من مال به تو دادم هم برای خودت و هم برای دیگران، به هر اندازه­ای که می­توانی به دیگران هم رسیدگی کن. خیانت در امانت آن کسی می­کند که خدا مال به او داده و همه را برای خودش بخواهد. این تجمل گراییها، که خدا گفته با مال من تجمل گرایی نکن و این می­کند. خدا گفته با مال من در وجه حلال صرف کن و این مال را در حرام صرف می­کند. این خیانت در امانت است و آنهم خیانت با خدا.

یکی هم این اعضا و جوارح ما. چشم ما، گوش ما، دست و پای ما، اینها نعمتهای خداست و اینها امانت پیش ماست و خیلی ارزش دارد. ببینید ارزشش چقدر است. یک خانمی یا یک آقایی که الان وضع مالیش خیلی بد است و افطار هم ندارد و بچه­هایش روی دستش ماندند و اینقدر برایش مشکل است. به او می­گویند خانم! دو تا چشمت را می­گیرم و تمام جهان را به تو می­دهم. چه کسی حاضر می­شود که بدهد. میلیاردها به تو می­دهم و دو تا دستت را می­گیرم و شلت می­کنم. چه کسی حاضر است؟. اینها نعمتهای خداست و خدا به ما گفته که من این نعمتها را مجانی به تو می­دهم و اینها امانت است پس خیانت نکن. خیانت چیست؟ چشم چرانی. و این فیلمها و این ماهواره­ها و گوش دادن به این برنامه­های غلط. خیانت چیست؟ اینکه با دست در سر مردم زدن و با پا رفتن در راه گناه. لذا، صَرفُ العَبدِ جَمیعَ ما أنعَمَ اللهُ تَعالى فیما خُلِقَ لاِجلِهِ. ما وقتی امانتداریم که چشم را به جا و گوش را به جا و زبان را به جا استعمال کنیم و الاّ خیانت در امانت است. اینهم راجع به خدا و سه صورت امانتداری.

حرف آخرمان مربوط به پیغمبر اکرم (ص) است. پیغمبر اکرم (ص) دو چیز نزد ما امانت گذاشته است و خیلی هم روی این امانت پافشاری دارد و آن قرآن، عترت و عترت، قرآن است. شاید پیغمبر اکرم (ص) هزار جا بلکه بیشتر فرموده است : انّی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. دو چیز امانت نزد شما گذاشتم. یکی قرآن و یکی عترت. قرآن، علی و علی، قرآن. دوش به دوش هم باید خیانت به امانت نکنید و عمل به قرآن و متابعت از اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشیم و هرکه عمل به قرآن نکند و متابعت از اهل بیت نکند، خیانت در امانت و آنهم با رسول گرامی کرده است. ببینید که گناه چقدر بزرگ است.

یک چیز دیگر هم هست که بعد راجع به عفت و حیا صحبت می­کنم. اینجا اشاره می­کنم که عفت خانم، مال شوهرش است. باید خیلی مواظب باشد که خیانت در امانت نکند. خیانت در امانتش به اندازه­ای گناه دارد که پیغمبر اکرم(ص) می­فرماید که آن کسی که خیانت به شوهر بکند در عفت، یا آن مردی که خیانت به زنش بکند، در غیرت، اینجا جهنم می­روند و بدنشان بوی گند می­دهد و جهنمیان از بوی گند اینها آزرده خاطر می­شوند و اینها را نهی می­کنند و پیش خدا شکایت می­کنند. و این خیانت در امانت راجع به عفت و غیره، باید صد در صد عملی شود. راجع به این آخرین مطلب، ان شاء الله بعد صحبت می­کنم. گرچه بحثها رساست و اگر کسی چُرتی نباشد و گوش دهد، طوری بحث می­کنم که خوب فهمیده می­شود اما این را هم تصدیق دارم که این بحثی که دیروز و امروز درباره­اش کردم یک بحث ده روزه است اما برای اینکه جلو برویم، راجع به این هم به همان اندازه صحبت می­کنم. بحث فردا که مهمتر از همه است، حیاست. این فضیلت فراموش شده در میان مردم. وای به این بی حیایی، بدا به این بی حیایی، وای به همه مخصوصاً مسئولین که بی تفاوت راجع به این بی­حیایی هستند. بعد درباره ­اش صحبت می­کنم.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group