پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 4

تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۱۵

متن درس:

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین


برای اینکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نظر لطفی به جلسه عنایت کنند و جلسه برای من و برای شما مفید باشد، اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

جلسۀ قبل ما دربارۀ صداقت، صفا و صمیمیت بود. گفتم که این فضیلت فراموش شده است. درحالی که پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) روی آن خیلی پافشاری دارند. علامت مؤمن آنست که باصفا و با صداقت و با صمیمیت باشد. به همۀ پیامبران سفارش شده است که دربارۀ این صداقت خیلی صحبت شود. اسلام از نظر قرآن و از نظر روایات روی این صفا و صداقت و صمیمیت و اینکه انسان یکرو باشد و نه دورو، خیلی سفارش شده است. این صداقت را منقسم کردم به چند قسم. یکی، صداقت با خدا، اگر می­گوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین، راست بگوییم. قسم دوم، صداقت با پیغمبر اکرم و با ائمۀ طاهرین (علیهم السلام). اگر ادعا می­کنیم که پیغمبر دوستیم، اگر ادعا می­کنیم که شیعه هستیم و اظهار ارادت به ائمۀ طاهرین (ع) داریم و می­کنیم، از نظر عمل هم چنین باشد. عملمان با گفتار و با عقیده­مان بخورد. قسم سوم، صداقت در خانه است که زن و شوهر با هم صداقت داشته باشند و با صفا و صمیمیت باشند. علاوه بر اینکه زن و شوهر هستند، با هم رفیق باشند. به طور فشرده در این سه قسم صحبت کردم.

بحث امروزمان راجع به قسم چهارم است و اینکه ما با مردم صداقت داشته باشیم. با مردم با صفا باشیم و با مردم یکرو باشیم. و این صدق الحدیث و اداء الامانة که بیش از دویست روایت روی آن دارد، راجع به همین مطلب است که ما باید با مردم با صفا و با صداقت و رفاقت باشیم. اگر با هم آشنا هستیم، رفیق هم با هم باشیم. لذا باید دروغ در گفتار و در کردار ما نباشد. آدم دروغگو، دشمن خداست. آدم دروغگو، مسلمان واقعی نیست. انّما يَفْتَرِ الكَذِبْ اَلذّينَ لا يوُمِنوُنَ. قرآن می­فرماید آنکه دروغ بگوید، اصلاً مسلمان نیست. فاجتنب الرجس من الأوثن واجتنبوا قول الزور. قرآن می­فرماید دو کار نکن. یکی اینکه بت پرستی نکن و یکی هم دروغ نگو. یعنی گناه به اندازه­ای بزرگ است که دروغ گفتن را پیش بت پرستی قرار داده و نهی از هر دو کرده است. یعنی همینطور که بت­پرست مسلمان نیست، آدم دروغگو هم مسلمان واقعی نیست. به اندازه­ای گناه دروغ بزرگ است که پیغمبر اکرم (ص) می­فرمایند وقتی کسی دروغ بگوید یک بوی بدی از دهانش بیرون می­آید و ملائکه متعفی می­شوند و ناراحت می­شوند و ملائکه این را لعن می­کنند. یعنی آدم دروغگو مورد لعن ملائکه است. در روایات می­خوانیم که مورد لعن خدا و مورد لعن رسول خدا و مورد لعن ائمۀ طاهرین و من جمله مورد لعن ملائکۀ مقرب خداست. و بدا به حال کسی که خدا او را لعن بکند. این جملۀ لعنة الله علی الکاذبین، در قرآن آمده است. همینطور که لعنة الله علی الظالمین آمده است. موسی بن جعفر (سلام الله علیه) می­فرمایند در روز قیامت آدم دروغگو را اول سیخ داغش می­کنند. یک سیخی از آتش جهنم که داغ شده به شکم او فرو می­کنند و از پشت بیرون می­کشند و از پشت فرو می­­کنند و از سینۀ او بیرون می­کشند. از این پهلوی او فرو می­کنند و از آن پهلوی او بیرون می­کشند و اگر برای گناه دروغ، چیزی نداشتیم جز همین روایت بس بود اینکه ما باید مواظب زبانمان باشیم و مواظب کردار در کسبمان باشیم. غش در معامله گناه کسبی است و گناهش بزرگ است. پیغمبر اکرم (ص) رد می­­شدند، میوه فروشی که در طبقش میوه بود، پیغمبر اکرم را جلب میوه­ها کرد. پیغمبر اکرم (ص) رفتند جلو و دیدند که آب روی این میوه­ها پاشیده و زرق و برق این میوه­ها در اثر آن آب است. پیغمبر اکرم(ص) خیلی ناراحت شدند و فرمودند چرا؟ گفت یا رسول الله من نکردم بلکه باران آمد و این زرق و برق در اثر آن باران است. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند چرا هم نزدی تا زرق و برق پیدا کند. بعد پیغمبر اکرم (ص) یک جمله فرمودند که: من غشّنا فلیس منّا. اگر کسی غش در معامله کند و جنسش زیر و رو داشته باشد و مردم را فریب بدهد، این دروغ در کسب است و این مسلمان نیست. ما باید با مردم با صداقت باشیم و با مردم رفیق باشیم. همینطور که نمی­خواهیم دیگران ما را فریب بدهند، باید دیگران را فریب ندهیم. همینطور که نمی­خواهیم کسی به ما دروغ بگوید، ما هم دروغ نگوییم. تظاهر نداشته باشیم و زیر و رو نداشته باشیم. در تعارفها اگر می­گویی که ارادتمند شما هستم، واقعاً ارادتمند او باشید. و الاّ اگر این ارادت را نداشته باشی و بگویی ارادتمند تو هستم، تظاهر است و گناهش بزرگ است. حتی بعضی از علما وقتی در خانه می­رسیدند اگر مهیا نبودند برای اینکه کسی را راه بدهند، بفرمایید نمی­گفتند. یکی از علما را نقل می­کنند که وقتی برای این غذا می­آوردند وقتی احتیاج داشت و گرسنه بود نمی­گفت بفرمایید. اگر به راستی این بفرما واقعیت داشت آنگاه می­گفت بفرمایید. یعنی ما باید حتی در تعارفهایمان هم دروغ نداشته باشیم. ما باید در کسبمان صاف، صفا، صمیمیت و انصاف داشته باشیم و اجحاف نداشته باشیم و گرانفروش نباشیم و بالاخره ما باید غش در معامله نداشته باشیم. چنانچه از نظر رفتار هم باید چنین باشیم. با مردم یکرو باشیم و این دورو بودن یعنی نفاق. بالاترین گناه در قرآن نفاق است. لذا می­بینید که اول قرآن راجع به مسلمان واقعی پنج آیه و راجع به کفار واقعی سه آیه. اما وقتی می­رسد به منافق و نفاق بیش از ده آیه هست. یعنی همان اول قرآن به ما می­فهماند که مسلمان باید نفاق نداشته باشد و باید دورو نباشد. متأسفانه این فضیلت فراموش شده است. به یکدیگر دروغ می­گوییم. راجع به کسبمان دروغ می­گوییم. راجع به تعارفهمایمان دروغ می­گوییم. راجع به حرفهایمان دروغ می­گوییم و این دروغ گفتن گناهش خیلی بزرگ است و اگر کسی روزه باشد، روزۀ او واقعاً باطل می­شود. حال به حسب ظاهر هم واقع نشود یعنی به این معنا که قضا نداشته باشد اما آدم دروغگو نمی­تواند بگوید که روزه هستم. وقتی روزه هست که دروغ نداشته باشد. در کلماتش دروغ نباشد. وقتی می­­تواند بگوید که من مسلمان واقعی هستم که در گفتار و رفتار و کردارش، تظاهر نباشد. این تظاهر چیز بدی است. انسان را بخواهد یا نخواهد، از چشمها می­اندازد. یکی از چیزهایی که موجب می­شود انسان محبت اجتماعی پیدا کند، اینست که صفا و صداقت داشته باشد و یکی از چیزهایی که انسان را از چشم مردم می­اندازد و مردم هم نمی­دانند چرا و خودش هم نمی­داند چرا، اما واقعاً پیغمبر اکرم (ص) فرموده به خاطر اینکه افرادی که متظاهر باشند، افراد پشت سر هم انداز و افراد دروغگو، شخصیتش ضربه می­خورد. گرچه امام دوم راجع به همۀ گناهان می­گویند. امام دوم به جناده فرمودند: من أراد عزاً بلاعشیرة و هیبتاً بلاسلطنة فلیخرج من ظُلّ معصیت اللَّه الی عزّ طاعته. اگر شخصیت اجتماعی می­خواهی باید متقی باشی اما راجع به خصوص دروغ، انسان بخواهد یا نخواهد از چشمها می­افتد و شخصیت اجتماعیش خواه یا ناخواه ضربه می­خورد. تظاهر شخصیت اجتماعی انسان را لکه دار می­کند و ضربه دار می­کند. لذا ما باید صداقت داشته باشیم، همان که جایش خالیست و از فضیلتهای فراموش شده است. کم کسی پیدا می­شود که دروغ نگوید. کم کسی پیدا می­شود اینکه تظاهر نداشته باشد. کم پیدا می­شود اینکه غش در معامله نداشته باشد و در معامله زیر و رو نداشته باشد. صاف و پوست کنده و با صفا و با صمیمیت با طرف حسابش. طرف حساب بدتر از او و او بدتر از طرف حساب. بعد درباره­اش صحبت می­کنم این افرادی که نسیه می­کنند، باید مواظب باشند که سر دقیقه و سر ساعت پول مردم رارد کنند و الاّ این مسلمان نیست که خیانت در امانت بکند. اینکه می­گویم مسلمان نیست، این لفظ من نیست بلکه لفظ بیش از دویست روایت است. یعرفُ المؤمن بصدق الحدیث اداء الامانة. مؤمن آنست که علاوه بر اینکه دروغ نمی­گوید، ادای امانت هم می­کند و راجع به مال مردم امین است و راجع به مال مردم صداقت دارد و صفا و رفاقت دارد. و اگر ما العیاذبالله تظاهر داشته باشیم، با این تظاهرها نمی­شود به جایی رسید. حتی زن راجع به شوهر و شوهر راجع به زن، اگر با هم رفاقت نباشد و تظاهر باشد، این تظاهر نمی­تواند محبت آمیز باشد، بلکه به طور ناخودآگاه شوهر را از چشم زن و زن را از چشم شوهر می­اندازد. تظاهر انصافاً چیز بدی است. دروغ گفتن چه از نظر رفتار و چه از نظر کردار، انصافاً چیز بدی است. گناهش هم بسیار بزرگ است. متأسفانه الان می­بینیم که روزنامه های ما پر از دروغ است و در سایتهای ما یک تظاهر و یک دروغ آشکار است. مسئولین ما به ارباب رجوع و به مردم دروغ می­گویند. مردم به دولت و به اداره­ها دروغ می­گویند و بالاخره این صفا و صمیمیت و صداقت که رفته و به جای آن دروغ نشسته است. چه دروغهای عجیب و غریبی دولت به ملت می­گوید و ملت به دولت می­گوید. چه دروغهای عجیبی بازاریها به یکدیگر، و چه پشت سر اندازیها در اداره­ها و چه پشت سر اندازیها در بازار هست. در بازار مسلمان فریب فراوان است. در بازار مسلمان تظاهر و پشت سر هم انداز و فریب دادن یکدیگر و چند نرخی هست. این مغازه یک طور و آن مغازه طور دیگر است و اینها همه و همه با اسلام عزیز سازگار نیست. اسلام عزیز چیست؟ روایتش را در جلسۀ قبل خواندم. بیش از هزار روایت می­فرماید اسلام عزیز اینست که: یحب لغیره ما یحب لنفسه و یکره لغیره ما یکره لنفسه. یعنی هرچه برای خود می­خواهی برای دیگران هم همان را باید بخواهی. هرچه برای خود نمی­پسندی برای دیگران نباید بپسندی. شما دوست ندارید که فریبتان بدهند، پس باید فریب در کار شما و در گفتار و کردار شما نباشد. آیا شما دوست دارید که اجحاف و گرانفروشی برای شما باشد؟ نه. پس باید اجحاف و گرانفروشی و در کسبتان دروغ نباشد. آیا شما می­خواهید که در اداره­ها کسی شما را فریب دهد؟ نه. پس باید اگر اداری هستید، فریب در کارتان نباشد. همه با صفا و همه با صداقت و همه با رفاقت و بالاخره، یحب لغیره ما یحب لنفسه و یکره لغیره ما یکره لنفسه. چیزی که در آخر کار بگویم این ریاست که عمل را باطل می­کند. علاوه بر اینکه عمل را باطل می­کند، گناهش در سرحد کفر است. یک کسی در کارهایش ریاکار باشد و بخواهد مردم را گول بزند بر اینکه من آدم خوبی هستم. العیاذبالله نماز جماعتش و روزه و حجش و بالاخره سایر عباداتش را دوست باشد که به مردم بگوید و مردم تعریفش را بکنند و بالاخره غیر از خدا پای کس دیگری در میان باشد. گناه به اندازه­ای بزرگ است و قرآن می­فرماید: لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الیَوم الاخر. مواظب باش که اگر خدمت به کسی کردی، منت سر او نگذارد. این منت گذاشتن عمل را باطل می­­کند و عمل را حبط می­کند. ممکن است در نامۀ عمل شما خوب نوشته شده باشد و بهشت نوشته شده باشد، اما اگر منت گذاشتی این عمل حبط می­شود و مبدل به جهنم می­شود. دو ـ ریاکاری. مواظب باش ریا نباشد که اگر ریا آمد عمل باطل می­شود و علاوه بر اینکه عمل باطل است، گناه در سر حد کفر است. خیال هم نکنید که کسی بتواند به این زودیها مخلص شود. الناس كلّهم هالكون الاّ العالمون و العالمون كلهّم هالكون الاّ العاملون و العاملون كلهم هالكون الاّ المخلصون و المخلصون في خطر عظيم. همۀ مردم در خطرند جز عالم، همۀ علما در خطرند جز عامل، همۀ عاملین در خطرند جز مخلص، آن مخلص هم در خطر عجیبی است. بتواند به راستی عمل را بدهد دست خدا و رنگ خدا داشته باشد. یک مثالهای عوامانه­ای هست که این مثالهای عوامانه آئینۀ فکر جامعه است. خیال نکنید که این مثال است و این مسخره و شوخی است، بلکه بعضی اوقات می­بینیم که به راستی چنین هست. می­گویند یک کسی ایستاده بود و خیلی مؤدب نماز می­خواند. دو نفر که رد می­شدند گفتند بَه، چه نماز خوبی می­خواند. این نتوانست طاقت بیاورد و نمازش را شکست و گفت نمی­دانید که روزه هم هستم. خیال نکنید که این نیست، بلکه بعضی اوقات می­بینیم که در جلسه می­نشیند برای مکه و برای کربلا و برای نماز شب و برای انفاقهایش چه حرفها می­­زند و چه تعریفها می­کند. هر تعریفی یک پتک است و یک ضربه است به اعمالش. ببینیم مثلاً کار خیری انجام داده و به این بگو و به آن بگو و خیال می­­کند حالا که به دیگران بگوید شخصیت پیدا می­کند. هرچه به دیگران بگوید شخصیتش ضربه دار می­شود. هرچه به دیگران بگوید عمل فاسد است، فاسدتر می­شود و گناه هم در سرحد کفر است. خلوص هم مشکل است. باید بگوییم از فضائل فراموش شده است. مشهور است که بحرالعلوم (رضوان الله تعالی علیه) در آخر عمر ادعا می­کرد که من مخلصم و توانسته­ام رنگ ریا را از اعمالم بزدایم و رنگ خدا به اعمالم بدهم . خیال نکنید بحرالحلوم روی منبر برای طلبه­ها می­خواست تعریف خودش را بکند بلکه می­خواست بگوید که طلبه­ها! خلوص مشکل است مشکل، اما لازم است، لازم. مشکل است که انسان در کارهایش ریا و تظاهر نداشته باشد و این ریا یک چیز مشهوری بوده و الان یک چیز مشهوری در میان همه و همه و در میان مسئولین و در میان غیرمسئولین، می­­بینیم که این ریاکاریها و این تعریفهای از خود و این تخریبهای از دیگران، چقدر فراوان شده است، و ما باید صاف و صفا و صمیمیت و صداقت و باید خلوص به همۀ کارهایمان بدهیم. و بالاخره باید زبانمان صداقت داشته باشد. ما باید دروغ در کارهایمان و در گفتارمان نباشد. امیدوارم در مجلس ما نباشد، اما بعید است که کسی ادعا کند که من کسی هستم که دروغ نمی­گویم، اگر بتواند بگوید معنایش اینست که من یک مسلمان واقعی هستم و اما اگر خودش کلاه خودش را قاضی کند و ببیند که با خدا دروغ می­­گوید و با پیغمبر اکرم (ص) دروغ می­گوید و در خانه دروغ فراوان است و با مردم و سر کسب و در اداره دروغ فراوان است، باید بگوید که این جامعه از نظر پیغمبر اکرم (ص) جامعۀ اسلامی نیست. برای اینکه جامعۀ اسلامی آنست که: یعرفُ باداء صدق الحدیث اداء الامانة. دو چیز علامت مؤمن است و دو چیز علامت اینست که این مسلمان است. یکی اینکه زبان صداقتی داشته باشد و دروغ در زندگیش نباشد و یکی هم راجع به امانت، که حسابی امانتدار باشد. مشکل است اما لازم است. انسان باید گریه کند. همۀ ما باید گریه کنیم که جامعۀ ما می­چرخد روی دروغ و روی تظاهر و روی تعریفهای بیجا. جامعۀ ما می­گردد روی ریاکاری و بالاخره صداقت در جامعه کم شده است. پیغمبر اکرم (ص) می­فرمود وقتی صداقت در جامعه کم شود، پروردگار عالم بلا می­دهد. بلاهایی که رفعش مشکل است. بلاهایی که خوبان دعا می­کنند اما دعایشان مستجاب نمی­شود.

بحث فردا ان شاء الله راجع به همین ادای امانت است. این روایت که گفتم بیش از دویست روایت از اهل بیت (علیهم السلام) هست و تعریف می­کند مؤمن را به اینکه دو بال دارد، دو چیز دارد، یکی صدق الحدیث، در همه چیز و یکی هم اینکه خیانت در امانت ندارد، بلکه صد در صد امانتدار است.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group