شماره درس: 1
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۸/۱۵
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلوه و السّلام علي خيرِ خلقهِ، اَشرفِ بريّته ابي القاسم محمّد صلّي الله عليه و آله الطّيبيّن اَلطَّاهرين و علي جميع الانبياء و المرسلين سيّما بقيّه اللهِ في الارضين و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين.
بحثي را كه به خواست پروردگار عالم و لطف حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف با شما دارم بحث خودسازي است. بحث تهذيب نفس است. اينكه ما بايد صفات رذيله نداشته باشيم. اينكه ما بايد فضايل را كسب كنسم. بحث تهذيب نفس مهمترين بحثها در اسلام است. و اگر كسي مهذَّب باشد قطعاً خير دنيا و خير آخرت دارد. و اميدوارم اين بحث تا آخر به جايي برسد و براي من و شما مفيد باشد. قبل از آنكه وارد اصل بحث بشويم امروز يك مقدماتي براي شما بگويم.
1- بايد بدانيم كه تهذيب نفس از اوجب واجبات است. از نماز و زوره و خمس و زكات و حج و جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهي از منكر و تولي و تبري واجبتر است. كه اتفاقاً در اين واجب تسامح ميشود. آنطور كه مسلمانها بايد به آن اهميت نميدهند. براي اهميت بحث بايد به شما بگويم كه قرآن كتاب اخلاق است. در قرآن همه چيز هست. قرآن فلسفه دارد. قرآن عرفان دارد. قرآن اقتصاد دارد. قرآن فقه دارد. حتي قرآن علوم طبيعي دارد و به قول قرآن «تبياناً لِكُلِّ شَيءٍ» (سوره نحل، آيه89) است. و به قول قرآن «ما فَرَّطنا فيِ الكِتابِ مِن شَيءٍ» (سوره انعام، آيه38) چيزي نيست كه در قرآن نباشد اما همه آن چيزها كه در قرآن هست رنگ اخلاقي دارد. و اين رنگ اخلاقي داشتن قرآن موجب شده است كه اگر از بزرگان بپرسند كه ايا قرآن كتاب فلسفه است؛ ميگويند: نه ـ فلسفه در قرآن هست اما قرآن كتاب فلسفه نيست ـ آيا قرآن كتاب عرفان است؛ ميگويند: نه ـ عرفان و آن هم به معناي بالا و عالياش در قرآن هست ـ آيا قر آن كتاب قانون است؛ نه ـ اما بهترين قوانين در قرآن هست ـ آيا قرآن يك كتاب مربوط به علوم طبيعي است! نه ـ اما ـــــ800 آيه در علوم طبيعي از قرآن تفسير كرده است ـ و بالاخره آيا قرآن كتاب همه علوم و يك جُنگي از همه علوم است؛ نه ـ اما همه علوم در قرآن نهفته است. «تبياناً لِكُلِّ شَيءٍ» «ما فَرَّطنا فيِ الكِتابِ مِن شَيءٍ» پس قرآن چه كتابي است؟ قرآن كتاب اخلاق است. قرآن آمده است انسان بسازد. قرآن آ«ده است آدم بسازد و اگر بگوئيم ـ قرآن در حاليكه ميگويد«وَ لا رَطبٍ وَ لا يابسٍ اِلّا في كِتابٍ مُبينٍ» (سوره انعام، آيه59) چيزي نيست كه در قرآن نباشد ـ اين قرآن كتاب اخلاق است اشتباه نكردهايم. خود قرآن خود را به همين كتاب اخلاق معرفي ميكند. قرآن در آيات فراواني ميفرمايد: قرآن كتاب اخلاق است و پيامبر اكرم هم معلم اخلاق است. در حاليكه پيامبر اكرم معلم همه علوم است در حاليكه علمي نيست كه بهترش را بهطور تمام پيامبر اكرم نداشته باشد اما قرآن ميگويد اين پيامبر معلم اخلاق است. تأكيد روي اين مطلب هم دارد حتي قرآن ميفرمايد پروردگار عالم منت بر سر شما گذاشته است قرآن و پيامبر فرستاده است و اين قرآن يك كتاب تربيتي است. يك كتاب اخلاق است. پيامبر اكرم هم يك معلم تربيتي و يك معلم آموزشي است. «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَي المُومِنينَ اِذ بَعَثَ فيهم رَسولاً من انفسهعم يَتلوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَكيهم وَ يُعَلّمُهُم الكتابَ وَالِحكمَه» (سوره آلعمران، آيه164) خدا منت گذاشته است بر سر مردم و يك قرآن فرستاده است كه معجزه است. يك قرآني فرستاده است با يك آدمي كه سرتاپا معجزه است. اين قرآن براي چه نازل شده است؛ اين پيامبر براي چه مبعوث شده است؟ براي اينكه آدم بسازند «يزكيهم و يعلهم الكتاب و الحكمه». آدم بسازد. آدم عالِم بسازد. آدم بسازد، صفات زذيله را از انسانها بگريد. فضايل رسوخ در آن انسانها بكند. و بعد از آنهم اين آدم را عالم كند. يك كسي بسازد كه دو بال داشته باشد ـ 1- بال تعهد 2- بال تخصص ـ پرواز كند برسد به جايي كه بجز خدا نداند ـ به جز خدا نبيند و اين آيه در چندين جاي قرآن تكرار شده است و از جمله در سوره جمعه ـ تكرار قرآن يعني تأكيد قرآن هر كجا كه قرآن يك محتوي را تكرار بكند گاهي به همان لفظ و گاهي با لفظ ديگر، دليل بر تأكيد مطلب است ـ «هُوَ الْذي بَعَثَ فيِ الاُمِيينَ رَسُولاً مِنهُم يَتلوا عليهم آياتِه و يُزكيهم و يُعَلِّمُهُمُ الكتابَ وَ الحِكمَه » (سوره جمعه، آيه2). خدا پيامبر فرستاده است، با معجزه. معجزه پيامبر چيست؟ خود پيامبر يك آدم بيسواد يك آدمي كه در ميان يك مشت آدمهاي بيسواد و بيفرهنگ زندگي كرده است اسن آمده است آدم بسازد و اين يك كتابي آورده است كه همه علوم را دارد. ايم نعجزه پيامبر است ـ براي چه آمده است؟ براي اينكه مردم را مهذب بكند. صفات رذيله را از انسانها بگيرد و صفات خوب را در انسانها رسوخ بدهد و جايگزين كند و انسانها را عالم كند «يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه». لذا اگر از ما بپرسند پيامبر كيست؟ بايد بگوئيم كه در قرآن معرفغي شده است به يك معلم تربيتي و يك معلم آموزشي. هم معلم تربيتي است و هم معلم آموزشي. اگر از ما بپرسند قرآن چه كتابي است؟ بايد بگوئيم كتاب اخلاق است. براي اينكه اخلاق منهاي علم نمِشود و علم منهاي اخلاق نميشود پس قرآن يك كتاب اخلاق است. اين كتاب يك فردي دارد كه تفسير و تبيين ميكند و آن شخص، پيامبر اكرم ايت در درجهي اول. كه هم معلم تربيتي است و هم معلم آموزشي. و ما اگر براي اهميت اخلاق چيزي جز اين نداشتيم كافي بود كه همه بدانيم: از واجب واجبات تهذيب نفس است. بايد بدانيم. لازم و واجب است كه ما صفات رذيله را از دل بكنيم و صفات رذيله را ريشه كن كنيم و بهجاي آن صفات خوب جايگزين كنيم و غرس كنيم و آبياري كنيم و مواظبت كنيم و بارور كنيم و از بار آن استفاده كنيم. بهقول قرآن آن كلمه طيبه و شجره طيبه را ـ آن درخت طيب راـ در دل رسوخ بدهيم و بارور كنيم و از ميوه آن هميشه استفاده بكنيم «اَلَم تَرَ كَيفَ ضربَ اللهُ مثلاً كلمهً طيّبهً كشجرهٍ طَيّبهٍ اَصلها ثابتٌ و فرعٌها في السماء. تؤتي اُكُلَها كُلَّ حينٍ بِاِذنَ رَبِّها» (سوره ابراهيم، آيه25-24) درخت فضيلت يك درختي است كه هميشه ميوهدار است. درخت فضيلت يك درختي است كه ريشههاي آن در عمق جان انسان است. شاخههاي او در آسمانها است نافع براي همه است و من جمله براي خود انسان. لذا مطلب اول كه همه بايد به آن توجه داشته باشيم، اين است كه همه پيامبران و من جمله پيامبر خاتم آمده است براي اينكه آدم بسازد. قرآن ميفرمايد تمام پيامبران براي اين آمدهاند كه مردم آدم بشوند «لَقَد اَرسَلنا بالبَيِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الكتابَ وَ الميزانَ لِيقُومَ النّاسَ بالقِسطِ وَ اَنزَلنا الحَديدَ فيه بأسٌ شديدٌ وَ منافِعُ لِلناسِ» (سوره حديد، آيه25). ميفرمايد ما همه پيامبران را با معجزه فرستاديم. علاوه بر اين همه پيامبران ابزار تقنين داشتند ابزار قضاوت داشتند. ابزار اجرا داشتند يعني در حالي كه اين پيامبران با معجزه آمدهاند قوه مقننه مال آنها بود. قوه مجريه و قوه قضائيه كه ابزار آنها به تمام معنا بود را هم داشتند. براي چه آمدهاند) «ليقوم الناسُ بالقسط» براي اينكه مردم را بسازند قسط در جان آنها و در عمق جان انسانها حكم فرما بشود و معناي قسط در عمق جان انسان حكمفرما بشود يعني درخت رذالت از دل كنده بشود و درخت فضيلت بهجاي آن غرس بشود. اين زبان قرآن است. لذا اگر از شما بپرسند ـ مخصوصاً از جوانها بپرسندـ پيامبران براي چه آمدهاند؟ 124هزار پيامبر كه خيلي از اينها كتاب داشتند و تمام اينها وصي داشتند و از جمله پيامبر اكرم و اوصياء پيامبر اكرم و از جمله روحانيت كه از طرف پيامبر اكرم هستند و از جمله روحانيت كه ولايت فقيه در ميان اين روحانيت است و از طرف اوصياء پيامبر است همه اينها براي چه آمدهاند؛ بايد بگوئيد قرآن ميگويد براي اخلاق آمدهاند. قرآن ميفرمايد همه اينها آمدهاند انسانها را مهذب كنند ـ و به عبارت امروزيـ همه اينها براي خودسازي و ديگرسازي آمدهاند و از جمله پيامبر اكرم و قرآن. اگر از جوانها بپرسند قرآن مسلمانها چه كتابي است. بايد بگوئيم كارخانهي آدمسازي است. اگر از جوانها بپرسند پيامبر مسلمانها چه پيامبري است؟ بايد بگويند قرآن ميگويد: يك معلم تربيتي و يك معلم آموزشي است. آمده است انسان بسازد. آمده است درخت رذالت را از دل بركند و درخت فضيلت بهجاب آن غرس كند.
2- مطلب دوم كه بايد امروز به آن توجه داشته باشيم اين است كه همه بايد بدانيم كه صفت رذيله داريم. كسي نيست كه بگويد من صفت رذيله ندارم. به اين زوديها نميشود درخت رذالت را از دل كنده شود به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوانالله تعالي عليه چهل سال خونجگر ميخواهد تا انسان بتواند حسادت را ريشه كن كند به قول پيامبر اكرم يك عمر مشقت و زحمت ميخواهد تا انسان بتواند رياستطلبي را ريشهكن كند. پيامبر اكرم ميفرمايد«آخَرُ ما يَخرُجُ عَن قُلُوبِ الصِّدّيق حُبُّ الجاهِ» آخرين چيزي كه انسان ميتواند آنرا ريشهكن كند جاهطلبي است. اگر انسان «متقي» باشد باز نميشود. اگر به مقام «ورع» هم برسد باز نميشود. به مقام «صديق» برسد آنوقت ادعا كند كه من رياستطلبي ندارم. مرحوم بحر العلوم رضواناللهتعاليعليه ـ از افرادي است كه بارها خدمت امام زمان رسيده است. به او گفتند آقا ميشود خدمت امام زمان رسيده يا نه؟ گفت چه بگويم در حاليكه مرا بغل كرد و سينه من چسبيده بود به سينه آقا و يك دنيا علم به من داد. چرا نشود؟ ـ يك وقتي با طلبهها ـنه با مردم با خواص روي منبر در درس مدعي شد كه من توانستهام ريشهي ريا را از دل بكنم و ريشهي خلوص در آن جايگزين كنم و آنرا درختي كنم و بارور كنم و از بار آن خلوص استفاده كنم. بحرالعلوم چه موقع اينرا ميگويد؛ بعد از چهل، پنجاه سال متوغل شدن در علم و عمل. لذا خيال نكنيد كه خودسازي كار آساني است. خيال نكنيد شما كه اينجا نشستهايد و خوب هستيد حسود نباشيد متكبر نباشيد. پولطلب نباشيد. رياستطلب نباشيد. بخل نداشته باشيد. تظاهر و ريا نداشته باشيد. اگر كسي اينجور ادعا بكند خيلي جاهل است. همه بايد بدانيم كه صفات رذيله داريم. آنها كه يك عمر راجع به خودسازي كار ميكنند بهجائي نميرسند. شماها كه اين حرفها برايتان تازگي دارد و در مدت عمرتان خودسازي نكردهايد. با حسادت مبارزه نكردهايد با رياستطلبي مبارزه نكردهايد با ولپرستي مبارزه نكردهايد ـ كجا مبارزه كردهايد ـكار ميخواهد و بهقول حضرت امام شيانهروز خونجگر مِخواهد كسي نيست كه يك ساعت بنشيند و با اين صفات رذيله بجنگد در درون ما جنگ است. جنگ بيت فطرت درون به قول پيامبر اكرم جهاد اكبر است. جبهه جهاد اصغر است. جهاد اكبر يعني مبارزه با نفس. مبارزه با صفات رذيله. وقتيكه جوانها و بسيجيها از جبهه برميگشتند پيامبر اكرم منبر ميرفتند و به آنها مرحبا ميگفتند و آنها را تشويق ميكردند. باركالله به شما كه رفتيد و پيروز برگشتيد «مرحباً بقوم عَزَوُا الجهادَ الاَصغَرَ فَعَلَيهِم بِالجهادِ الاكبرِ» ميفرمود: بسيجيها باركالله رفتيد و پيروز برگشتيد اما يك جهاد اكبر هم هست كه در درون شماست و بايد در اين جبهه پروز بشويد «قيل يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر قال جهادد النفس» يك بسيجي سؤال ميكرد كه جهاد اكبر كدام است ميفرمود مبارزه با نفس اماره. مبارزه با هوي و هوس. مبارزه با صفات رذيله اين جهاد اكبر است. لذا مقدمه دوم كه همه بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه همه ما صفت رذيله داريم و خشكاندن ريشه اين صفات رذيله و خشكاندن ريشههاي صفات رذيله كار بسيار مشكلي است. لااقل انسان اگر بتواند بعد از خودسازيها و بعد از تفرع و زاريها و بعد از خواستند از خدا مسلط شود بر اين صفات رذيله كه اينها شعلهور نشوند خيلي كار خوبي است. يعني بدانيد همه مشا صفت حسادت داريد كه اگر اين حسادت گل كند حاضر هستيد خواهرتان را بكشيد خواهرتان را بيشوهر كنيد. حاضر هستيد برادرتان را بكشيد. حاضر هستيد همكارتان را نابود بكنيد. خدا نكند حسادت گل كند وقتي گل كرد مثل برادرها ييوسف ميشويد كه يوسف را در چاه مياندازند و قابيل و هابيل را ميكشد. زياد ديدهايم كه ره گاه حسادت گل كند انسان به چه مصائبي مبتلا ميشود. ما بتوانيم كار بكنيم با تضرع و زاري از خدا بخواهيم كه قدرت پيدا كنيم شجاعتي پيدا كنيم . مسلط بر اين حسادت تا اين حسادت گل نكند. مسلط شويم بر پولپرستي تا خمس و زكات خود را بدهيم. حقوق واجبه خود را بدهيم. مسلط شويم بر پولپرستي تا نماز اول وقت خود را خوانيم و نماز خود را روي مغازه و پول نگذاريم. مسلط بشويم بر شهوت تا لااقل موقع نماز به سينما نرويم و نماز خود را بخوانيم و بالارخه مسلط بشويم بر رياستطلبيةا تا دين خود را فداي رياست نكنيم. همين بسيار كار مشكلي است اما از اوجب واجبات است. من به همه ـ مخصوصاً جوانها ـ ميگويم:ـ العياذبالله ـ اگر صفت زذيلهاي گل كند ناگهان جهاني را ميسوزاند. اثر يك صفت رذيلهاي گل كند آبرو ميرود ـ آبروي يك طايفه و يك شهري را ميبرد ـ اين آتش معمولي نيست كه اگر آتش گرفت انسان بيتفاوت باشد. آتش صفات رذيله اگر طوفاني بشود اگر طغيان كند اگر يك صفت رذيلهاي آتش بگيرد هيچ چيزي نمِتواند در مقابلش بايستد ناگهان ميسوزاند ـ چه سوزاندني! ـ ناگهان خراب ميكند ـ چه خراب كردني! ـ آبروي انسان را ميبرد. دنياي انسان را از بين ميبرد ديده انسان را از بين ميبرد. شما خيال نكنيد آن كساني كه بدبخت شدند مثل عمر سعد اينها حسين (ع) را نميشناختند. عمر سعد حسابي حسين (ع) را ميشناخت قطعاً چون در زمان امام حسين(ع) بود امام حسين (ع) را خيلي بهتر از من و شما ميشناخت اما چرا كار به اينجا رسيد كه امام حسين (ع) دو، سه جلسه با اين عمر سعد در اين دهه محرم جلسه داشته است و او عذر ميآورد آقا امام حسين به او زنگ خطر ميزدند ولي به خرج او نميرفت و تا اينكه در جلسهي آخر عذر آورد به اينكه مال مرا مصادره ميكنند حضرت فرمود من مال به تو ميدهم. گفت مرا ميكشند. گفت من به تو پناه ميدهم و ترا به مدينه ميبرم. گفت زن و بچه مرا مصادره ميكنند. گفت هيچطوري نميشود من قول ميدهم گفت رياست نميگذارد من بايد به ري بروم ـ يعني تهران فعلي ـ استاندار بشوم. امام حسين (ع) عصباني شدند فرمودند اميدوارم از گندم آنجا نخوري ـ يعني اميدوارم رياست به تو نرسد ـ اين عصباني شد و در مقابل امام حسين (ع) به امام حسين (ع) جسارت كرد و گفت جُو آنجا براي من كافي است ـ يعني به قول خودش يك الاغ شده بود يك الاغ بهتمام معنا ـ يعني اگر يك صفت رذيلهاي طوفاني بشود انسان را يك الاغ به تمام معنا ميكند. شعور و فكر او را ميگيرد. دين او را ميگيرد. و نميتواند روي ارزشها فكر كند. آنچه كه به آن فكر ميكند همان صفت رذيلهاي است كه طوفاني شده است. همان صفت رذيلهاي است كه طغيان كرده است. غريزه جنسي باشد همين است. غريزه رياستطلبي باشد همين است غريزه پولپرستي باشد همين است. حسادت و بخل و تكبر باشد همين است و هر صفت رذيلهاي اگر طوفاني شد انسان را بدبخت ميكند. چه بايد كرد؟ بايد خودسازي كرد. بايد خودسازي را از همهي واجبات واجبتر بدانيم. و به آن فوقالعاده اهميت بدهيم تا بتوانيم
لااقل آنرا كنترل كنيم. به اينزوديها نميتوانيم درخت رذالت را بكنيم اما لااقل كنترل بكنيم و اين، كار ميخواهد. اين بحث كه امسال جلو آمده است من تصميم نداشتم اين بحث را شروع كنم و دغدغه داشتم تا اينكه استخاره كردم و اين بحث را شروع كردم شايد الهامي از طرف حق بشود و بتوان اين يك ماه كاري كرد مخصوصاً براي جوانها.
3- مقدمه سوم اين است كه بايد بدانيم كه ما نميتواينم خودسازي كنيم خدا بايد كمك كند ما فقط به اندازهي وسعمان بايد كار كنيم اما بايد بدانيم كه معلم اخلاق خدا است. يك آيه در قرآن هست كه اين آيه به ما يك زنگ خطر ميزند و يك تشويق هم راجع به دعا و رابطه با خدا ميكند. ميفرمايد «وَلَو لا فَضلُ اللهِ عَلَيكُم وَرَحمتُهُ ما زَكي مِنكُم مِن اَحَدٍ اَبَداً وَلكنَّ اللهَ يُزَكّي مَن يَشاءُ» (سوره نور، آيه21) اگر فضل و رحمت خدا نباشد هيچ كس نميتواند خودسازي بكند و بعد ميفرمايد بدان، معلم اخلاق خدا است «ولكنَّ اللهَ يُزَكّي مَن يَشاءُ» پس بنابراين معلم اخلاق خدا است. اين گفتوگوها و اين نماز و روزهها، اين دعا و تضرع و زاريها مقدمه است براي خودسازي، براي اينكه پروردگار عالم ما را بسازد. لذا در وقت اخطار يكي از دعاهاي شما اين بتشد كه خدايا دست مرا بگير. خدايا معلم اخلاق من باش. در وقت سحر يكي از دعاهاي شما اين باشد كه خدايا دست مرا بگير. خدايا معلم اخلاق من باش. اما دعاي فقط نباشد تضرع و زاري فقط نباشد همت هم بايد باشد. لااقل به اين جلسه اهميت بدهيد. اقلآً براي ما اين مسئله مهم باشد. اقلاً در 24 ساعت يك ساعت بنشينيم و فكري بهحتال خود و صفات رذيله خود بكنيم. اين همت تؤام با دعا باشد مخصوصاً در ماه مبارك رمضان. ماه مبارك رمضان براي خودسازي خيلي خوب است. خود روزه و خود ماه مبارك رمضان و شبهاي ماه مبارك رمضان براي خودسازي و براي اينكه به انسان ملكه تقوي بدهد خيلي عالي است. قرآن وعده داده است «كُتِبَ عَلَيكُم الصّيامُ كَما كُتِبَ عَليَ الذَّينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَكُّم تَتَّقُون» (سوره بقره، آيه183) اگر حس پرهيزكاري ميخواهيد اگر تقوي ميخواهيد اگر تقواي رسوخي مي خواهيد روزه بگيريد. ماه مبارك رمضان براي حس پرهيزكاري. ماه مبارك رمضان براي پيدا شدن تقوي، ماه مبارك رمضان براي خودسازي و بذاي رفع صفات رذيله و كنترل صفاتت رذيله بسيار عالي است اين مقدمه ناتمام است. پايان