شماره درس: 5
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۸/۲۰
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلوه و السّلام علي خيرِ خلقهِ، اَشرفِ بريّته ابي القاسم محمّد صلّي الله عليه و آله الطّيبيّن اَلطَّاهرين و علي جميع الانبياء و المرسلين سيّما بقيّه اللهِ في الارضين و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين.
مسئله تهذيب نفس اگر مهم است، براي خاطر اين است كه اگر دل پاك باشد اگر فضايل بر دل حكمفرما باشد، فكر انسان مفيد است، طيب و پاك است. و كار انسان بهطور ناخودآگاه طيب، پاك و پاكيزه است و گفتار انسان هم پاك پاكيزه و مفيد است. و اما اگر دل ناپاك شد، صفت رذيلهاي بر دل حكمفرما شد و به عبارت ديگر آلوده شد، فكر ناپاك ميشود و گفتار بهطور ناخودآگاه آلوده ميشود و كردار بهطور ناخودآگاه آلوده ميشود و و فكر پاك نيست. لذا گفتار ما، كردار ما، نبات و افكار ما سرچشمه ميگيرد از دل ما. نظير چشمهاي كه آب او گوارا است. وقتي سرچشمه گوارا باشد پاك باشد آن آبي هم كه در جوي روان ميشود شيرين باشد آن آب هم شور است اگر سرچشمه تلخ باشد آن آب هم تلخ ميشود. دل ما راجع به گفتار و كردار ما و افكار ما نظير چشمه است. نظير چشمه است. اگر دل پاك باشد به طور ناخودآگاه فكر او مفيد براي خودش و اجتماع است. كردار و گفتار مفيد براي خود و ديگران ناپاك ميشود فكر خود خواه ميشود نه ديگرگرا. كارها و گفتار هم خودخواهي است نه ديگرگرا. به عبارت ديگر فكرش غيرطيب كارش آسوده و گفتارش هم آلوده است قرآن رد آيات فراوان راجع به همين مطلب متذكر ميَود گاهي ميفرمايد «و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه و الذي خبث لا يخرج الا نكداً» (سوره اعراف، آيه85) تشبيه معقول به محسوس ميكند براي اينكه مطلب را در فكر ما جا بيندازذ تشبيه ميكند به يك امر حسي و آن اين است كه اگر زميني آماده باشد و شخمزده و آبياري شده و مواظبت از علفهاي هرز به عمل آمده باشد اين زمين معمولاً تخم كه در آن ريخته ميشود حاصلخيز است و لااقل 10 برابر ميشود و مفيد براي صاحبش و ديگران است اما اگر زمين شورهزار باشد شخمزده نباشد و آبياري نشده باشد و مواظبت نشده باشد اين زمين همان تخمي را هم كه در آن ريختهاند ضررر است و باي صاحبش مفيد نيست قرآن ميفرمايد دل پاك و دل ناپاك چنين ياست نظير آن زمين آباد و آن زمين شورهزار و غيرآباد است. يك آيهاي در قرآ» است كه خيلي رسا و خيلي پرمعنا است از نظر لفظ كم و از نظر محتوا بالا كه به آن موجز ميگويند يعني لفظ كم اما محتوا زياد است. و من از همه ـ مخصوصاًجوا»ها ـتقاضا دارم اين آيه هميشه د رنظر شما باشد. اين آيه را صبح به صبح چندين مرتبه بخوانيد و تلقن كنيد در روز هر وقتي يادتان آمد بخوانيد و تلقين كنيد بخوانيد و براي خود معنا كنيد ميفرمايد «قل كلٌ يعمل علي شاكلته» (سوره زمر، آيه22) اگر بخواهم اين آيه را معنا كنم آن شعر مشهور را ميگويم:
از كوزه همان برون تراود كه در اوست. اگر در كوزه آبگوارا باشد نميشود ترواش او آبشور باشد. نميشود تراوش او آب كثيف باشد. ترواشي كه از كوزهاي كه رد آن آبگوارا است آبگوارا است. اما اگ رد ركوه شر اب باشد نميشود ترواش اين كوزه آبگوارا باشد.
بلكه ترواش آن هم شراب است. اگر در كوزه آب آلوده و كثيف بادش. آبشور باشد تراوش هم همان آبشور و آلوده و كثيف است اين معناي آيه است «قل كلٌ يعمل علي شاكلته»(سوره زمر، آيه22) پيامبر به اينها بگو هر كس عملش يعني گفتار و كردار و افكارش از سررشتهي او سرچشمه ميگيرد از دل او سرچشمه ميگيرذ اگر دل ناپاك است گفتار كردار و افكار هم ناپاك است اگر دل طيب باشد گفتار كردار و افكار هم طيب است اگر قرآن و عقل ضروري ما اگر همه، همه ميگويند كه خودسازي كن و تهذيب نفس از اوج واجبات است. اگر همهي پيامبران آدم بشود براي اينكه انسان مهذب بشود انسان آدم بشود اگر پيامبراكرم با قرآن آمدهاند براي اينكه صفت رذيله را ريشهكن كنند و صفت خوب و فضيلت بهجاي آن غرس كنند براي اين است كه وقتي دل پاك شد آمادگي پيدا ميكند براي همه چيز. آمادگي پيدا ميكند برا يخدمت به خلقخدا ـ آمادگي پيدا ميكند براي رابطه با خدا. آمادگي پيدا ميكند برا ياينكه به فرياد ديگران برسد. و ارگ دل ناپاك شد اين شخص فكر ميكند كه چهجور مردم را بدبخت كند. از چه راهي بر سر مردم كلاه بگذارد. بر سر افراد فقير و بينوا كلاه بگذارد افرايد را كه سادهلوح هستند و زرنگ نيستند را گول بزند. كارش همين است. مثل موش به جان مردم ميافتد و ديگر فكر نميكند كه اين كار خوب است يا بد ـ اگر توجيه نكند كار خودش را بو نگويد كار خوبي است بعضي اوقات انسان بدبختي او ميرسد به آنجا كه كار بد ميكند اما با توجيه شيطاني آن كار را خوب حساب ميكند. قرآن مِفرمايد ورشكستهترين افراد و بدبختترين افراد اينها هستند «قل هل ــــــ بالاخسرين اعمالاً. الذين ضلّ سعيهم في الحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعاً»(سوره كهف، آيه103) آيا به تو نشان بدهم پستترين و ورشكستهترين افراد را؟ پستترين افراد آن كسي است كهه كار بد ميكند اما خيال ميكند كار،خوب است. با توجيههاي غلط شيطاني كار را خوب جلوه ميدهد. بعضي اوقات اينجور ميشود كه اين توجهيات كه برا ي ديگران و گولزدن ديگران است كمكم ميرسد به آنجا كه توجيه ميكند تا خودش را گول بزند. و با توجيه عقل خودش را بپيچاند. و جوان اخلاق خودش را خاموش كند ضراتن وجدان اخلاقي را بگيرد. گاهي ديگران را گول ميزند و گاهي خودش را گول ميزند ربا ميخورد مثل آب اما با توجيه حيلههاي شرعي مطلب را صاف ميكند و مردم و خودش و عق و دين و وجدانش را ساكت ميكند. رشوه ميخورد وجدان اخلاقي و دين و فطرت خود را هم اكت ميكند. در بيتالمال تصرف ميكند و مثل شتر كه علف بيبان بخورد بيتالمال را ميخورد اما توجيه ميكند مثل اينكه حلالترين چيزها را ميخورد مثل اينكه ارث از بابايش به او رسيده است. خدا نكند صفت رذيلهاي بر دل انسان حكمفرما بشود من بعض اوقات به جوانةا سفارش ميكنم و الان اين سفارش را ميكنم جوان عزيزم گناه نكن. گناه موجب سقوط است. گناه ترا بيچاره ميكند گناه عاقبت ترا به شر ميكند گناه دنيا و آخرت ترا از بين ميبرد گناه نكن اما اگر گناه كردي فورآً جبران كن فوراً تدارك كن جداً از خدا عذرخواهي كن نگذار در سرازير گناه واقع بشوي براي اينكه اگر در سرازيري گناه واقع شيد گناه روي گناه. گناه روي گناه مثل يك اتومبيلي كه در سرازي ترمز او ببرد كه معلوم است اين اتومبيل و صاحبش چه مصيبتي به سرش ميآيد. انسان ارگ در سرازيري گناه واقع شد مثل آن ماشين است كه در سرازيري ترمز او ببرد تقاضا دارم گناه نكن اگر گناه كردي جبران كن ا زخدا عذرخواهي كن نگذار در سرازيري گناه واقع بشوي چون شيطان ا زكم شروع ميكند به كم قانع نيست ديگر ميرسد به آنجا كه براي اينكه ارضاء كني غريزه را آدمبكشي و آدمكشي برا ي تو خيلي آسان باشد براي خاطر اينكه غريزه جنسي را آدم بكني ميرسد به آنجا كه آبروي دو طايفه را ببري اما ريختن آبروي دو طافه براي تو آسان باشد انسان به اينجاها ميرسد قرآن ميفرمايد انسان را به بيديني ميكشاند «ثم كان عاقبه الذين اساؤ وـــــ ان كذبوا بايات الله» (سوره روم، آيه11) آن كساني كه گناه روي گناه ميكنند و در سرازيري گناه واقع ميشوند ناگهان زير پل دين ميزنند و در آيه ديگر ميفرمايد دين را مسخره ميكند. قرآن ميفرمايد افراد يكه سر و كار با موسيقي دارند. افرادي كه موسيقيهاي شهوتانگيز روي مغز اينها اثر گذاشته است. اينةا كمكم منكر دين كه مِشوند «ويتخذها هزواً» اصلاً دين را مسخره ميكنند و ميگويند دين كجا؟ دين چي؟ مسجد چي؟ روحانيت چي؟ بهطور كلي زير پل دين كه ميزنند دين را مسخره هم ميكنند «و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علمٍ و يتخذها هزواً» (سوره لقمان، آيه6) اگر دشمن ميگويد جوانةا را با مو سيقيهاي شهوتانگيز و اختلاط زن و مرد و مناظر شهوتانگيز از بين ببريد. چه بردني!! اين گفتهي شيطان بزرگ و دشمنان داخلي و خارجي را قرآن هم ميفرمايد و زنگ خطر آنرا به صدا درميآورد كه آقا، خانم اگر پسرت، دخترت در مناظر شهوتانگيز بزرگ بشود، اگر دخترت اگر پسرت با موسيقيها سروكار داشته باشد، اگر دخترت اگر پسرت يا خودت با فيلمهاي شهوتانگيز سروكار داشته باشيد اگر دخترت يا پسرت در مدرسه، دبيرستان، دانشگاه، پاركها اختلاط دختر و پسر بشود. اگر دخترت را يا پسرت را به عنوان اردوي دانشجوئي ببرند بدان كمكم زير پل دين را كه ميزند پيامبر را هم مسخره ميكند قرآن را هم مسخره ميكند. ميرسد به آنجا كه روحانيت را كه قبول ندارد بلكه قرآن را قبول ندارد «و يتخذها هزواً» متأسفانه الان به سر ما آمده است. حرف روحانيت را نشنيديم. حرف قرآن را نشنيديم حرف مسجد و محراب را نشنيديم الان رسيده است به آنجا كه جوانهاي ما براي خاطر اختلاط پسرو دختر براي خاطر موسيقيهاي شهوتانگيز و مناظر شهوتانگيز دين را مسخره ميكنند و خيال نكنيد كه اين مصيبت نيست ما الان مصيبت فقر داريم. خيلي، مصيبت بالا است. ما الان مصيبت بيكاري جوانها را داريم. خيلي، مصيبت بالا است. ما الان مصيبت اعتياد جوانها به مواد مخدر، به مسكرات داريم مصيبت خيلي بالا است. ما مصيبت غروبت يعني اينكه جوانها نميتوانند همسر انتخاب بكنند داريم و مصيبت خيلي بالا است اما ميدانيد مصيبت بالاتر از همهي اينها چيست؟ اين فساد اخلاقي كه الان جامعه ما را تهديد ميكند اين فساد اخلاقي كه در جامعه هست از مصيبت فقر بالاتر است از مصيبت بيكاري جوانها بالاتر است. از مصيبت اعتياد جوانها بالاتر است از مصيبت شوهرنداشتن دخترها و زن نداشتن پسرها خيلي بالاتر است و اين مصيبت را داريم و دشمن هم روي آمن خيلي پافشاري دارد و بارها مينويسد. متأسفانه در روزنامههاي ما هم مينويسند كه دشمن گفت جمهوري اسلامي را با جنگ و جدل نميشود نابودش كرد جمهوري اسلامي را با هوچيبازي و تبليغات نميشود نابودش كرد امنا با فساد اخلاقي ميشود نابودش كرد. جمهوري اسلامي را با مشغول كردن دختر به پسر، پسر به دختر با اردوهاي دانشجوئي، با فيلمهاي شهوتانگيز، با موسيقيها كه متأسفانه در تلويزيون و راديو هم ديده ميشود ـ من گلهي تلويزيون را به مقام معظم رهبري ميكردم ايشان به من جواب دادند كه راديو هم همينطور است ـ اين فساد اخلاقي كه الان در جامعه است اين مصيبت ات لذا به جوانةا ميگويم گناه نكن. به جامعه ميگويم زمينه گناه براي جوانها فراهم نكن اما چيزي كه به جوانها ميگويم اين است كه اگر گناه كردي گناه را توجيه نكن اين وامصيبتها است. يك دفه انسان گناه ميكند حتي در سرازيري گناه هم واقع ميشود اما ميداند گناه است ممكن است يك روزي برگردد و خدا ياري كند و آن ماشيني كه ترمز بريده است به يك سنگي يا زمين پستي برخورد كند و بعد بگويد حقش اين است كه من اين تهمت را بزنم دروغ بگويد ـ زن به شوهرش،شوهر به زن همه به همديگر توي ــــو بعد هم بگويد مگر ميشود دروغ نگغت. ربا بخورد و بگويد مگر ميشود ربا نخورد اصلاً اقتصاد متوقف بر بانك است و بانك متوقف بر ربا است و اصلاًاقتصاد منهاي بانك و بانك منهاي ربا. و قرضالحسنه منهاي كارمزد نميَود. يك توجيه. ربا بخورد روشه بخورد توجيه بكند. يك دفعه ربا ميخورد و ميگويد من ربا خوار هستم اين خيلي بد است گناهش از زناي با مادر در خانهي خدا بالاتر است. اينم ربا بخورد و يك توجيه همن روي آن بكند. ربا را حلال بكند حلال خدا و حرام خدا را حلال بكند. اردوي دانشجوئي بگذارد بعد هم بگويد آقا بايد جوا»ها شاد باشند فيلمةاي شهوتانگيز بگذارد و بعد هم بگويد آقا جوانةا اينها را نداشته باشند دنبال ماهواره ميروند. و بالاخره يك ساعت و دو ساعت اختلاط پسر و دختر در مناظر شهوتانگيز كنسرت موسيقي آن هم از طرف دولتن اسلامي و بعد هم بگويند مردم بايد شاد باشند. آن كه دل را ميسوزاند اينجا است آن مصيبت بزرگ اينجا است يعني توجيه گناه و اگر صفت رذيلهاي بر دل كسي حكمفرما باشد انسان را به اينجا ميرساند يعني فكر ميكند كه گناه را چه جوري توجيه نمايد مقاله مينويسد برا اينكه گناه را توجيه كند مقاله مينويسد براي اينكه قرآن را توجيه كند. يك وقت ميرسد به آنجا كه توجيه ميشود زير پل آنرا ميزند و راستي انسان يك مقدار فكر بكند كه صفت رذيله با انسان چهها ميكند به كجا ميرسد و تمام گناهان سرچشمه ميگيرد از همين صفات رذيله. جوانها تقاضا دارم اين آيهاي كه خواندم مرتب به خود تلقين كنيد: دل من اگر ناپاك باشد ارگ شهوت بر دل من حكمفرما باشد اگر هوي وهوس بر دل من حكمفرما باشد اين منيت و خود يت موجب ميشود در مقابل دين ايستادگي بكنم. هر كه باشد ميكندد خيلي كم پيدا ميشود،خدا توفيق بدهد كه صفت رذيله داشته باشد ولي اين بيچاره و بدبخت نشود يك جملهي تاريخي يادم آمد بريا شما بگويم. ببينيدكه صفت ريذله آدم را به كجا ميرساند. اميرالمؤمنين عليهالسلام را مردم به زور خليفه كردند هر چه اميرالمؤمنين ميگفت كار از كار گذشته و ديگر نميَود قبول نميكرد و به زور اميرالمؤمنين خليفهي مسلمانها شد. اولين چيزي كه روي دست اميرالمؤمنين گذاشتند جنگ جمل بود كه 20 هزار نفر مسلمانها را به كشتن دادند ان جنگ جمل ا زكجا سرچشمه گرفت از حسادت عايشه و پولپرستي و رياستطلبي طلحه و زبير ـ اين را تمام تاريخنويسهاي سني و يعه اقرار دارند ـ اينها يعني دشمنان اميرالمؤمنين با يك لشكر مجهزي كه عايشه سركرده آنها بود و طلحهو زبير هم گردانندهي اين جنگ بودند آمدند به بصره. وقتي آمدند بصره40 هزار نفر اطراف اين دو كسه نفر را گرفتند و ـــ عايشه بود مِگفتند زن پيامبر است امالمؤمنين است ه رچه بگويد درست است و با اين گفته اطراف عايشه را گرفتند اينها فكر كردند كه يك نفر در بصره هست اين خيلي در يمان مردم مشهور است يعني كعببنسور ـ خيلي مقدس بود به اندازهاي كه مردم او را مستجابالدعوه ميدانستند و خيل يمقدس بود و مردم به او التماس دعا مِگفتند. و در ميان جوانها مشهور بود. گفتند اگر بتوانيم اين كعببنسور را گول بزنيم و بياوريم توي لشكر و اين روحاني لشكر باشد خيلي كار كردهايم، از نظر كمي كه خوب هستيم از نظر كيفي هم عايشه را داريم كعببنسور را هم پيدا ميكنيم. اينها وقتي آمدند كه آخر شب بوئد و كعببنسور هنوز در سجادهاش نشسته بود ـاين قدر مقدس بود ـ آخر شب هنوز تعقيباتش تمام نشده بود آمدند نشستند و شروع كردند. اول كعببنسور آن دينش و تقواي تقدسش خيلي وحشت كرد. كه چرا با اميرالمؤمنين عل ي(ع) ميهواخيد بجنگيد چه نفعي دارد چرا اينطور ميكنيد. چرا كرديد در همين حين او را تحريك كردند و حسادت كعببنسور گل كرد. برذاي خاطر اينكه اميرالمؤمنين كخه بر سر كار آمده بود نور او روشنايي شمع اين كعببنسور خاموش كرذده بود. يعني مردم بهجاي كعببنسور در بصره ميگفتند علي تحريشك كردند و بالاخره آقا تو مقدس هستي، تو مشهور هستي چرا از اين شهرت استفاده نميكني تو كسي هستي كه همه روي تو حساب ميكنند چرا بايد تو منزوي باشي چر ابايد تو حاشيهنشين باشي از اين حرفها... و بعد براي اينكه كار خودشان را مسلمتر كنند پول هم هب همراهشان برده بودند يك كيسه 1000دينار يا درهم در مقابلش گذاشتند. زرنگ بود گفت ميخواهيد با گردو بچه را گول بزنيد من كه بچه نيستم با گردو گول بخورم.اينها كيسه دوم و كيسه سوم را گذاشتند اين آقا بلند شد و رفت و قرآن را آورد و حمايل كرد شمشيرش را هم حمايل كرد و يك جمله گفت گفت من هم ه رچه فكر ميكنم ميبينم اين علي لياقت خلافت ندارد او را آوردند توي لشكر. اين علاوه به اينكه تقدس داشته يك زرنگ خاصيب هم داشته. آمد توي لشكر و طايفه ازد كه يك افرادي بيفرهنگي بود و شتر و هودج عايشه را سر دست بلند كرده بودند و زندهباد زندهباد عايشه ... اين آمد در برابر اين طايفه بيفرهنگ گفت يا معشر الازد هذه امكم فانها صلاتكم و صومكم. گفت اي طايفه ازد مواظب اين خانم باشد اين امالمؤمنين است اين مادر شما است اين نماز و روزه شما است خيلي كار كرد به اندازهاي كه دل اميرالمؤمنين عليه
السلام را اين از همه بيشتر خون كرده بود بالاخره جنگ جمل را اميرالمؤمنين تمام كرد كشته خيلي دادند اما نتواسنتند كار بكنند و جنگ به نفع اميرالمؤمنين تمام شد راوي ميگويد من در خدمت اميرالمؤمنين در ميان كشتهخها ميگشتيم به كسي اهميت نميداد اما ناگهان رسيد به كعببنسور كه به رو افتاده بود ـ او ل تيري كه از طرف لشكر اميرالمؤمنين آمد به پيشاني همين پيرمرد بدبخت خورد و افتاد روي زمين و به درك واصل شد ـ اميرالمؤمنين علي عليهالسلام با چوب دستي او را به پشت انداختند و يك نگاهي به او كردند و گفتند كعببنسور ديدي حسادت تو را به كجا رساند ديدي آن تيري كه ميخواستي به قلب من بيايد بر سر تو آمد و ترا به درك واصل كرد يك مقدار اميرالمؤمنين اين جوري درد دلهايش را سر كعببنسور خالي كردند يك پيرمرد كه پايش لب گور است. يك پيرمرد مقدس كه تا آخر شب تهجد و نماز شب و با چه فلاكتي زندگي كند اما عاقبتش به خير نباشد چرا؟ حسادت. مرگ بر اين حسادت كه مثل عايشه را رئيس لشكر اميرالمؤمنين ميكند و 20 هزار نفر را به كشتن ميدهد. مرگ بر اين حسادت كه ميرسد به آنجا كه دختر خواهر، خواهر خود را بيآبرو ميكند. بعضي اوقات چونكه وضع خواهرش خوب است براي اينكه آن هم وضعش د شود به خواهرش تهمت ميزند. حتي چون وضع دختر خوب است مادرش به او تهمت ميزند و او را بيچاره ميكند. نظيرش فراوان است. پسر ملانصرالدين مُرد ملانيرالدين سر قبر پسرش ميآمد يك مقداري گريه ميركد و بعد هم دو تا لگد به قبر پسرش ميزد گفتند چرا؟ گفت گريهام براي اين است كه پسرم مرده است و اما لگدم براي اينكه همكارم مرده است لذا خوشحال هستم راستي چنين است اين هم كاريهاي بازاريها، اين حسادتي كه توي بازار است اين حسادتي كه توي خانهها است نه تنها بين دو تا هوو بلكه بين دو تا جاري بلكه بين دو تا عروس حنتي بين دو تا خواهر !! اين حسادت،كعببنسور درست ميكند، عايشه درست ميكند. حادت كخ يك صفت رذيله است اين است. و بدتر از حسادت رياستطلبي است و بدتر از رياستطلبي پولپرستي است آيا هيچ فكر كردهايد كه چرا يك افرادي كه الان بر سر سفره انقلاب آمدهاند ميخورند و رياست ميكنند ولي ميخواهند براندازي كنند تا جمهوري اسلامي نباشد. چرا مگر جمهوري اسلامي چه كرده است چرا چنين ميكنند چرا نمكشناسي و بيوفايي؟ واي به رياستطلبي، واب به پولپرستي. براي خاطر اينكه پول بيشتر بشود و رياست بيشتر بشود. اين رياست چند روزه چند روز ديگر نيز ديگر ادامه پيدا كند حاضر است كه براندازي كند و او بلغ ما بلغ نظيرش زياد است. توي خودمان هم زياد است چون همه ما صفات رذيله داريم. و بايد بدانيم با اين صفات رذيله بايد همه مبارزه كنيم اين و آن ندارد عمامه به سر و غير عمامه به سر ندارد مسئول و غير مسئول ندارد وقتي صفت رذيله باشد اگر علم باشد بهقول سعدي تيغ دادن به دست ــــــ ، ناگهان ميرسد به آنجا كه با يك منبرش و با يك اعلاميهاش جهاني را به آتش ميكشد. اگر پست حساسي هم داشته باشد همان پست حاس بهقول سعدي شمشير ميشود عليه اسلام و جهموري اسلامي و نظام و روحانيت و ولايت فقيه. تا ميتوانيد خودسازي كنيد يكي ا ز دعاهاي شما هميشه اين باشد خدايا تو ياري كن تو كمك كن. خدايا معلم اخلاق توئي خدايا اين بچههاي ما در مخاطره هستند خدايا صفات رذيله اين بچههاي ما را نابود كرده است خدايا تو بايد كمك كني. نه به پسر من به همهي پسرها نه به دختر من به همهي دخترها و من تقاضا دارم از همهي شما در موقع افطار به ياد اين جوانها باشيد جوانهاي ما در مخاطرهي عجيبي هستند.