شماره درس: 6
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۸/۲۱
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلوه و السّلام علي خيرِ خلقهِ، اَشرفِ بريّته ابي القاسم محمّد صلّي الله عليه و آله الطّيبيّن اَلطَّاهرين و علي جميع الانبياء و المرسلين سيّما بقيّه اللهِ في الارضين و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين.
از بحث اين چند روزه استفاده كرديم كه از نظر قرآن واجبترين چيزها براي انسان خودسازي و تهذيبنفس است. لااقل مسلط شدن بر صفات رذيله نگذارد در امتحانةا و در بنبستها طوفاني بشود. و اگر بتواند درخت رذالت را بكند ـ كه كار بسيار مشكل است ـ چه بهتر. و ارگ بتواند از آن صفات را بهجاي آن غرس كند و صفات خوب بر دل حكمفرما بشود چه بهتر. و اگر بتواند از آن صفات خوب استفاده كند. بسيار عالي است. و منتهاي اين بحث خودسازي همين است كه خدا كمك كند كه يك كسي درخت رذالت را از دل بكند و ديگر صفت رذيله نداشته باشد. وب رعكس آن صفات خوب داشته باشد به اين معنا كه درخت فضيلت را در دل غرس كند و ميوهدار كند و ا زميوه آن استفاده كند. از اين بحث خودسازي فهميديم كه خودسازي و تهذيبنفس از اوجب واجبات است. فهميديم كه افضل از همهي اعمال است. مسئله خودسازي و تهذيبنفس روزه و خمسي و از هر اتفاقاتي از هر مستحباتي نظير مكه و كربلا و خواندن قرآن و توسلها از همه اينةا افضل است. و چون جوانها مرتب ميگويند چه كنيم خودسازي كنيم؟ راه خودسازي چيست؟ ـ كه اين سؤال سؤال عالي است من امروز يك راه را نشان ميدهم تا انشاءالله بعداً دربارهي اصل خودسازي باز هم صحبت كنم و راه هاي ديگري هم كه هست براي تهذيبنفس از نظر قرآن و روايات اهلبيت و علماي علم اخلاق ارائه بدهم انشاءالله آن راهي كه امروز دربارهاش صحبت ميكنم اين است كه «متقي» باشد ميتواند بر صفات رذيله كمكم مسلط شود. كه معناي «متقي» اين است كه به همه واجبات اهميت بدهد و بهجا آورد مخصوصاً نماز، و نماز اول وقت و نماز با جماعت، و نماز با تعقيب و اگر بشود نماز با حضور قلب 1- اهميت به همهي واجبات براي بحث ما عالي است. و از همه عاليتر نماز است. و از جمله واجبات فروع دين است. اهميت دادن به فروع دين و عمل كردن به فروع دين انسان را در خودسازي شجاع ميكند. به انسان قدرت ميدهد كه بر صفات ريذله مسلط شود. قرآن دربارهي همين امروز ميفرمايد اين روزه حس پرهيزكاري به انسان ميدهد و يك معناي حس پرهيزكاري همين است كه بر صفات رذيله مسلط ميشود «كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون» (سوره بقره، آيه183) دادن خمس و زكات انسان را به مرور زمان بر صفات رذيله مسلط ميكند. رفتن به حج واجب، جهاد در راه خدا مخصوصاً جبهه خيلي كار ميكند و جوانهايي كه جبهه رفتهاند ميدانند كه قبل از جبهه چه بودهاند و بعد از جبهه چه بودند. امر به معروف و نهي از منكر براي خودسازي فوقالعاده تأثير دارد تأثير به سزائي دارد. تولي و تبري توسل به اهلبيت خواندن مثل زيارت عاشورا براي تبري از دشمنان اهلبيت تأثير به سزائي براي خودسازي دارد و بالاخره همه واجبات ـعلاوه بر اينكه ما بايد به آن اهميت دهم تا يك مسلمان واقعي باشيم ـ براي تسلط بر صفات رذيله بسيار مؤثر است.
2- اهميت به مستحبات. اين مستحبات در اسلام انسان را به خيلي جاها ميرساند. حتي در روايات ميخوانيم اهميت به مستحبات چشم بصيرت وگوششنوا و دل درك حقيقت به انسان خداگونه ميشود. اعضا و جوارح انسان خداگونه ميشود به اندازهاي كه ميتواند تصرف در تكوين بكند. در جايي كه بتواند تصرف در تكوين بكند معلوم است ميتواند تصرف در خود بكند يعني صفات رذيله را كنترل بكند. در ميان مستحبات خواندن دعا و راز و نياز با خدا توسل به اهلبيت عليهمالسلام خواندن قرآن به هر اندازه كه بشود چه از روي قرآن چه از حفظ چه رو به قبله چه در وقت خوابيدن چه در حال راه رفتن يعني قرآن مونس او شدن بسيار اهميت دارد و از جمله چيزهايي كه امام عسگري عليهالسلام به آن اهميت ميدهند و ميفرمايند خودسازي بدون آن نميشود نماز شب و سحرخيزي است يعني نيمساعت قبل از اذان صبح و نيمساعت بعد از اذان صبح براي تسلط بر اعصاب و تسلط بر غرايز و تسلط بر صفات رذيله بسيار مؤثر است و من از همه ـ مخصوصاً جوانها ـ به 2 چيز سفارش ميكنم و تقاضا دارم كه به آن اهميت بدهيد 1- نماز اول وقت: مقام معظم رهبري به من گفتند من به يك اهلدلي گفتم كه چه كنم كه بهجايي برسم فرمود نماز اول وقت. سال ديگر نيز همان آقا را ملاقات كردم گفتم چه كنم كه به جايي برسم فرمود نماز اول وقت. اگر ده سال هم سؤال ميكردند چه كنم كه به جائي برسم جواب همان بود ـ و من از همه شما تقاضا دارم نماز اول وقت را اگر بشود با جماعت و در مسجد حتماً مؤدب و شمرده شمرده و حتماً توسل به اهلبيت يعني صلوات در نماز و بعد از نماز و تسبيحات حضرت زهرا و تعقيب. و اگر بشود با حضور قلب ـ كه آن مشكل است ـ هر اندازه كه بشود با حضور قلب نماز بخوانيد يعني توي نماز بودن و از نماز بيرون نرفتن. اين تقاضا را از همه ـ مخصوصاً جوانها ـ دارم چون براي خودسازي فوقالعاده مؤثر است. 2- نماز شب. سحر بيدار بودن. لااقل نيم ساعت قبل از اذان صبح و نيمساعت بعد از اذان صبح. يك نماز شب خواندن قبل از اذان صبح و بعد هم يك زيارت عاشورا اگر بشود يك زيارت جامعه كبيره. تا يقين كنيد اذان صبح شده و نماز صبح را خواندن و بعد اگر ميخواهيد بخوابيد، بخوابيد چون ديگر معلوم نيست كراهت داشته باشد، اگر سحرخيزي كنيد و نماز صبح را اول وقت بخوانيد و عل يكل حال تقاضا دارم به اين سحرخيزي يعني بيدار بودن يك مقدار قبل از اذان صبح و يك مقدار بعد از اذان صبح اهيمت بدهيد. و به نماز اول وقت در اذان صبح و به نماز شب اهميت بدهيد. و قرآن ميفرمايد كه اين مقام محمود پيدا ميكند: «و من الليل فتهجد به فاقله لك عسي ان يبعثك ربك مقاماً محموداً» (سوره اسراء، آيه79) يك مقدار شب را براي نماز شب. اگر نماز شب خواندي مقام محمود پيدا ميكني. و مقام محمود مراتب دارد كه يكي از مراتبش همين تسلط بر نفس اماره است. تسلط بر صفات رذيله و هوي و هوس است. تسلط بر اعصاب و قدرت و شجاعتو طمأنينه و سكونت پيدا شدن است. و اين مقام محمودي كه قرآن ميفرمايد همين بحث ما است يعني اين:ه نماز شب خوانها ميتوانند خودسازي كنند ميتوانند صفات ريذله را لااقل كنترل كنند و به مرور زمان صفات ريذله را ريشهكن كنند و به مرور زمان فضايل را بهجاي صفات رذيله غرس كنند. بكارند فضايل را دل و به مرور زمان آبياري كنند بارور كنند و از ميوهي آن استفاده كنند چيزي كه در اهيمت مستحبات فوقالعاده مهم است خدمت به خلق خدا است. انفاقات. همه بايد توجه كينم كه اسلام راضي نيست به اينكه انسان فقط خمس خود را بدهد. آن خمس مال شما نيست. مال نيست. آن خمس را خدا در مال ما قرار داده است. يك پنجم براي امام زمان عليهالسلام، مال او است. و انسان مال كسي را به كسي بدهد اين خيلي زرنگي نيست خيلي از او نبايد تشكر كرد شما مثلاً 100 تومان به يك كسي بدهكار باشيد و برويد آنرا بدهيد اگر آن از شما تشكر نكند شما نبايد بدتان بيايد اگر بدتان بيايد معلوم است شما آدم خيلي بدي هستيد چون امانت مردم و بدهي مردم را دادهايد. خمس دادن زرنگي نيست براي اينكه مال امام زمان است و بايد داد و اسلام هم فقط راضي به اين خمس دادن نيست بيش از 100 جا در قرآن ميفرمايد «و مما رزقناهم ينفقون» (سوره بقره، آيه3) آن خمس را قرآن ميفرمايد برو خمس خود را بده «و اعلموا انما غنمتم من شيئٍ فان الله خمسه و للرسول ولذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل» (سوره انفال، آيه41). و آن زكات را ميفرمايد برو زكات خود را بده. اما آنچه كه براي خودسازي خيلي مؤثر است آنچه كه خشنودي خدا در آن است آن{ه كه مال را پربركت ميكند و آنچه كه علم و عمر را پربركت ميكند و انسان را ميرساند به جايي كه به جز خدا نداند، انفاقات غير از واجبات است. «و مما رزقناهم ينفقون» (سوره بقره، آيه3) يعني از آنچه دارد ديگران شريك در آن باشند. اگر مال دارد مردم شريك در مالش باشند. اگر علم دارد مردم شرك در علمش باشند. اگر قدم به قلم و آبرو دارد مردم شريك در آن باشند علمش را هم براي خود بخواهد و هم براي ديگران. آبرويش را هم براي خود بخواهد و هم براي ديگران. قدم و قلم و آبرويش را هم براي خود بخواهد و هم براي ديگران. و من جمله مالش را هم براي خود بخواهد و هم براي ديگران. اين انفاقات است كه از آن تشكر ميشود. اين است كه حضرت وليعصر به او باركالله ميگويد اين است كه خدا عنايت ميكند توفيق ميدهد كه شجاعت پيدا كنيم، قدرت پيدا كنيم و مسلط شويم بر هوي و هوس. مسلط شويم بر نفس اماره. مسلط شويم بر صفات رذيله كمكم خدا توفيق عنايت ميكند درخت رذالت را بكنيم. كمكم خدا عنايت ميكند كه درخت فضيلت بهجاي آن غرس كنيم.
3- كه مهمتر از اول و دوم است اجتناب از گناه است. آنچه كه خوب ـ مثل نمك در آب آب ميشود ـ صفات رذيله را آب ميكند اجتناب از گناه است اجتناب از گناه خيلي كار ميكند. دشمن سرسخت صفات رذيله است. و سببش م اين است كه صفات رذيله ـ بهقول قرآن ـ امّاره بالسّوء است ـ انّ النّفس لامارهٌ بالسّوء الا ما رحم ربِّ ـ (سوره يوسف، آيه53) و در ذات اين صفات رذيله گناه خوابيده است. ميوهي صفات رذيله گناه است. حسادت ميوهاش چيست؟ غيبت كردن است. آدم حسود چه كار ميكند؟ زخمزبان ميزند، تهمت ميزند، مردم را كوچك ميكند؟ اينها همه گناه است پس ميوهي حسادت، گناه است. آدم متكبر، آدم خودخواه چه ميكند؟ مردم را سبك ميكند. به مردم ظلم ميكند. مردم را كوچك ميكند. مردم را استشمار ميكند از مردم، بيجا استفاده ميكند. توقع دارد ديگران به او احترام بكنند و ديگران نوكر او باشند. و اين ديوانهبازيها ـ بهقول قرآن ـ قرآن به آدم مكتبر ميگويد ديوانه. «انّ الله لا يحبّ كلّ مختالٍ فخور» (سوره لقمان، آيه18) اين ديوانه است و الا اگر ديوانه نبود كه تكبر معنا نداشت. اين ديوانگي يعني تكبر ميوهاش چيست؟ گناه است. زن، زيبا است آن زيبا بودنش موجب تكبر او ميشود تكبرش چيست؟ اينكه تا ميتواند خودنمايي ميكند. و به وضع نكبتبار فساد اخلاقي دامن ميزند اين تكبر، اين گناهش است. اگر انسان واقعاً اجتناب از گناه بكند به خيلي جاها ميرسد بعضي اوقات جوري ميشود كه به جاي اينكه اين دنبال امام زمان باشد امام زمان دنبال او ميآيد يكي از بازرگانان گفته بود كه در زمان پهلوي من رفتم مشهد و تصميم گرفتم كه در هر روز علاوه بر اين:ه روزه باشم در هر مسجدي هم يك زيارت جامعه بخوانم ميگويد 40 شبانه روز اين زيارت جامعه را خواندم تا شايد خدمت امام زمان برسم و از آقا امام زمان بخواهم اين فساد اخلاقي برداشته شود ميگويد روزه چهلام متوجه شدم آقا امام زمان توي خانهي پهلوي اين مسجد است ـ شايد به او گفتند ـ ميگويد ديدم آقا آنجا هستند. تا آنجا چشمش به من افتاد فرمود اين قدر نميخواهد از اين مسجد به آن مسجد ـ اين زيارت و آن زيارت ـ برويد يك كاري يكن ـ مثل اين خانم ـ من خودم بيايم. ديدم خانم مرده است و آقا آمدهاند نماز اين خانم را بخوانند بعد رو كرد به من و گفتند اين خانم 7 سال است كه از خانه بيرون نيامده است براي حفظ چادرش ـ كه معلوم است وقتي خانم 7 سال از خانه بيرون نيايد براي حفظ چادرش. براي حفظ عفتش، بهجاي اينكه او به دنبال امام زمان باشد امام زمان ميآيد و نمازش را هم ميخواند ـ. اين اجتناب از گناه خيلي كار مي:ند. گناه كه جلو آمد پا روي آن گناه گذاشتن. به عبارت ديگر توي امتحانها نمرهي خوب آوردن. و اگر خداي ناكرده نمره نياورد و رفوزه شد فوراً جبران نمايد با گريه زاري و عذرخواهي. جدي از خدا از امام زمان عذرخواهي كند. براي اينكه اين گناه د رمحضر خدا بوده است. در محضر پيامبر اكرم بوده است در محضر همه ائمهطاهرين بوده است. اين گناه در محضر حضرت زهرا بوده است و اين عقيده ما است اگر شيعه اين عقيده را نداشته باشد.اصلاً شيعه نيست اصلاً مسلمان نيست. قرآن اين آيه را تكرار ميكند و ميفرمايد «و قل اعملوا ـــــ الله عملكم و رسوله و المؤمنون» (سوره توبه، آيه105) هر چه ميخواهي بكن اما توجه داشته باش كه خدا ميبيند، در محضر خدا هستي. پيامبر ميبيند، در محضر پيامبر هستي. حضرت زهرا ميبيند در محضر حضرت زهرا هستي. همه ائمهطاهرين ميبينند. در محضر ائمهطاهرين هستيم. اين قرآن است. الان كه من حرف ميزنم و شما اينجا نشستهايد در محضر مقدس امام زمان هستيم. من اگر خوب بگويم امامزمان خوشحال ميشود اگر من بد بگويم امامزمان ناراحت ميشود شمااگر به حرفهاي من توجه داشته باشيد امامزمان ميبيند. اگر چُرت ميزنيد و به حرفهاي من توجه نداريد اين را هم امامزمان ميبيند يك مقدار بالاتر دل ما در محضر امامزمان است يعني اينرا كه من ميگويم آيا با خلوص ميگويم نه؟ براي چه ميگويم. اين نحوهي گفتهي من در محضر حضرت وليعصر است. شما كه اينجا نشستهايد براي چه اينجا نشستهايد؟ اين دل ما هم در محضر مقدس امامزمان است وقتي چنين باشد ديگر گناه در محضر خدا و در محضر ائمهطاهرين عليهمالسلام معنا ندارد گناه خيلي بد است اما چيزي فوقالعاده اهميت دارد براي خودسازي همين اجتناب از گناه است. چه گناه كوچك باشد چه بزرگ باشد. چون مخالفت خدا است و مبغوض اهلبيت و مبغوض ولايت است ولو كوچك باشد خيلي بزرگ است. اگر اجتناب از گناه شود خدا همه گناهان را ميآمرزد اين قرآن است ميفرمايد:«ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم» (سوره نساء، آيه31) اگر يك گناه بزرگي جلو آمد و شما پا روي آن گذاشتيد مثل بچهاي ميشويد كه تازه از مادر بهدنيا آمده باشد اصلاًگناه نيست خدا همه گناهان را ميآمرزد اين يك نتيجهي اجتناب از گناهان است و نتيجهي بالاتر از اين دارد و آن اينكه شما ميتوانيد با اجتناب از گناه قدرت و شجاعت پيدا كنيد براي تسلط بر نفساماره و صفات رذيله و هوي و هوس. و اين تقوي مرتبهي اول است. يعني اهميت به واجبات همه، همه. اهميت به مستحبات به اندازهاي كه ضرر به كار نخورد. اجتناب از گناهان همه، همه. و مخصوصاً حقالناس. يك تقاضا از جوانها دارم كه گناه نكنيد. براي اينكه گناه موجب سقوط است مخصوصاً حقالناس در زندگي شما نباشد حقالناس خيلي خطر دارد و يكي از خطرهاي حقالناس ـ بلكه هر گناهي اين است كه انسان را در مقابل صفات رذيله ضعيف ميكند. قدرت و شجاعت را از انسان ميگيرد انسان را به اندازهاي ضعيف ميكند كه هر گناهي بر او مسلط ميشود و گناه براي او يك چيز عادي ميشود. ـخدا نكند در مجلس ما باشد ـ دروغ گفتن براي او يك چيز عادي ميشود. روزه است اما دروغ ميگويد. اين گناه به اين بزرگي را ميگويد چون عادت كرده است. و انسان اگر خودش را بهدست گناه بدهد ديگر ضعف ميشود به اندازهاي ضعيف ميشود كه هر گناهي مسلط بر سر او است. و معلوم است خودسازي ديگر نميتواند كار بكند. نميتواند. بلكه به واسطه گناه همان درخت رذالت را ريشهدار ميكند ميوهدار ميكند بارور ميكند بار آن حنظل و بدبختي است و از حنظل آن استفاده ميكند. اين مرتبهي اول تقوي است اما اسلام خيلي بالاتر از اينها ميخواهد. جوانها اين تقواي ظاهر است و اين تقواي درجهي اول است اسلام ميگويد من بالاتر از اينها را ميخواهم و آن ملكه تقوا است. لذا حتي امام جماعت ايد علاوه بر اينها بايد ملكهي تقوي داشته باشد تا بشود پشت سر او نماز خواند ملكه تقوي يعني روح خداترسي در عمق جان انسان حكمفرما باشد. اسلام اينرا ميخواهد و جدي هم ميخواهد يعني از رهبر، از قاضي، از مرجعتقليد، از امام جماعت و از همه، همه. ميگويد تو علاوه بر آنكه آن مرتبهي اول تقوي را بايد داشته باشي، كه به آن تقواي ظاهري ميگويند بايد ملكه تقوي هم داشته باشي. يعني تقواي رسوخي يعني روح خداترسي در عمق جان تو حكمفرما بشود كه فقها به آن ميگويند ملكه عدالت و ملكه عدالت را معنا ميكنند براي اينكه انسان قدرت پيدا كند بر اهميت دادن به واجبات و اهميت دادن به مستحبات و اجتناب از گناهان كه كمكم آن روح خداترسي ميرساند او را به آنجا كه ديگر گناه نكردن براي او نه تنها آسان است بلكه بهطور خودكار ديگر گناه نميكندو و ما زياد ديدهايم كه راستي زبانش كنترل شده است غيبت نميكند. دروغ نميگويد.مسخره نمي:ند. بالاخره گناه زباني ندارد. بهطور ناخودآگاه ندارد. و اين مرتبه دوم از مرتبه اول پيدا ميشود. يعني ما اگر به واجبات اهميت داديم. به متحبات اهميت داديم. به اجتناب از گناهان اهميت داديم به مرز و زمان ملكه عدالت پيدا ميكنيم روح خدا ترسي در عمق جان ما حكمفرما ميشود. اما جوانها قرآن از اين هم بالاتر ميخواهد و جدي هم ميخواهد و ميفرمايد «فاتقوالله ما استطعتم» (سوره تغابن، آيه16) «اتقوا الله حق تقاته» (سوره آلعمران، آيه102) به اندازهاي كه ميتوانيد تقوي داشته باشيد يعني اجتناب از شبهات. اين در زمان ما نميشود ــــ اجتناب از شبهات در گفتن كه ميشود. انسان نميداند اين دروغ است يا نيست. نگويد. نميداند غيبت است يا نيست. نگويد نميداند تهمت است يا نيست نگويد. اين شايعهها معمولاً غيبت است. اين شايعهها كه در سلام و احوالپرسيها كه از هم ميپرسيد چه خبر؟ و شروع ميكنيد ه گفتن كه اين روزنامهها نوشته ميشود و 80 درصد آن دروغ است و شايعه است و گناهش هم خيلي بزرگ است. قرآن ميفرمايد مرگ بر آن كسي كه شايعه پخش ميكند. «قتل الخراصون الذين هم في غمره ساهون» (سوره ذاريات، آيه10-11) تا اين اندازه كه ميشود انسان ساكت باشد. ك عالمي رفتدر يكمغازهاي براي خريد جنسي و آماده شدن جنس او مقداري كار داشت. مثل اينكه ميخواست آن جنس را بسازد. نشست. اين آقا شروع كرد به گفتن و گفت و گفت و گفت. و يك و نيم ساعت گفت. اين عالم از زياد حرف زدن او عاجز شد. آخر كار هم گفت هر آقائي ميآيد اين}ا يك نصيحت به من ميكند شما هم يك نصيحت به من بكنيد فرمود نصيحت من به تو سكوت. اينقدر اذيت به رقيب و عتيد چرا؟ اگر گناه نباشد ولي خدا ميفرمايد هرچه بگوييد مينويسيم «ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد» (سورة قاف، آيه18) مينويسند. چرا ما اينقدر به رقيب و عتيد اذيت كنيم؟ خدا رحمت كند حضرت آيتالله آقاي مفيد را از بيد آباد پياده ميآمد توي بازار دو تا درس ميگفت و ظهر به خانه برميگشت. ميگفت صبح ساعت 8 كه ميآمدم دو تا خانم در خانه ايستاده بودند و با هم حرف ميزدند وقط ظهر كه برميگشتم اين دو تا خانم هنوز حرف ميزدند. مؤذن اذان ميگفت آن خانم به خانم ديگر گفت حرفها كه تمام نشد انشاءالله براي روز ديگر. حالا ديگر دير شده برويم سر ناهار خداحافظ اين چيست؟ چرا چنين هستيم. چرا مجلس ما اين است كه همه داريد. جلسههاي ما گناه است يعني غيبت دارد. تهمت دارد. دروغ دارد. شايعه دارد آبروريزي آن هم آبروريزي مرجع تقليد دارد به عنوان اينكه من خبر دارم و خبرهاي مخفي دارم وميخواهم بگويم. اين منمنها يعني تكبرها گل ميكند و شايعه و افتراء ... اينها گناه است. اگر مثل مجالس شما كه آدمهاي مقدسي هستيد و گناه توي آن نباشد اين ور، ورها فشار قبر دارد رقيب و عتيد ميگويد مردهشور ترا ببرد چرا اينقدر به ما اذيت ميكنيد نه يك ساعت نه دو ساعت تا بيدار است ور، ور ميكند. معلوم است اين ديگر نميتواند خودسازي كند. اين مثل حوض آبي است كه سه، چهار تا تهكش داشته باشد كه هر چه آب توي اين حوض بيايد اين حوض پر نميشود. ما خيلي ور، ور داريم. پيامبر اكرم يك جواني را توي قبر گذاشتند خيلي خوب بود جبهه رفته و عالي و نماز جماعت و خدمت به خلق خدا معلوم است كسي را كه پيامبر او را توي قبر بگذار و روي قبر را بپوشاند چه قدر خوب است. مادرش آمد گفت جوانم ديگر براي تو گريه نميكنم برا ياينكه بهدست پيامبر اكرم توي قبر رفتي وميدانم كه آمرزيدهاي ـ معلوم است آمرزيده است ـ اما وقتي مادرش رفت پيامبر فرمود قبر چنان فشاري به اين داد كه تمام استخوانهاي سينهاش در هم كويبيده شد زير منگهي الهي له شد گفتند يارسولالله جوان خوبي بود. فرمود بلي بهشتي هم هست اما «مالا يعني» زياد داشت حرف بيهوده. حرفهايي كه نه نتيجه دنيايي دارد و نه آخرت. حرف بيهوده انسان را بدبخت ميكند. «اتقوالله حق تقاته» (سوره آلعمران، آيه102) لذا بيهوده نگو و مواظب زبان باش. اين زبان را براي بهشت خودت بكار بزن. براي خودسازي براي خدمت به خلق خدا بكار بزن اين را قرآن ميخواهد «فاتقوا الله ما استطعتم» (سوره تغابن، آيه16) «اتقوا الله حق تقاته» اين «اتقوا الله حق تقاته» مرته سوم است يعني ما بايد علاوه بر اينكه «تقواي ظاهري» داشته باشيم علاوه بر اينكه بايد مسلط بر نفساماره باشيم يعني «ملكه تقوي» داشته باشيم ما بايد «دربان دل» داشته باشيم. اين دل مال خدا است «قلب المؤمن عرش الرحمان»خدا چه موقع در دل ميآيد وقتي بيگانه نباشد. بيگانه كيست؟ صفات رذيله. بيگانه چيست؟ فطورات، اين تخيلها، اين تصورها، اين تصديقها در دل. و علي كل حال فطورات دل. ما بايد دربان قلبمان باشيم. اين معناي «اتقوالله حق تقاته» است معناي «فاتقوا الله ما استطعتم» است. كه انسان كمكم برسد به آنجا كه ديگر در ذهنش چيزي خطور نكند. در دلش وسوسهاي وارد نشود. خطورات بد براي او پيدا نشود. دربان دل باشد نگذارد غير در دل وارد شود ديو چو بيرون رود فرشته درآيد. بحث خوبي بود شرطي كه همه ـ مخصوصاً جوانها ـ اهميت به آن بدهند و اگر اهميت بدهيد به بحث امروز با اينكه خودساز خيلي مشكل است براي شما آسان ميشود. پايان