شماره درس: 39
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۲/۱۱
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت حضرت رسول محمد ابن عبدالله و شهادت فررزند عزيزشان امام دوم حضرت مجتبي و شهادت فرزند عزيزشان امام هشتم حضرت رضا را به همهي شما تسليت ميگويم و از ظرف شما عزيزان اين مصائب بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولي عصر و مقام معظم رهبري تسليت ميگويم واز طرف همهي شما مخصوصاًخانمها از حضرت زهرا سلاماللهعليها ميخواهم نظر لطفي به جلسه عنايت كنند انشاءالله.
با لطف حضرت زهرا با حاجت برآورده شده از جلسه بيرون رويم بحث ما دربارهي اين بود چه كنيم خودسازي كنيم چه كنيم آدم شويم گفتيم كار بسيار مشكل است و از جمله چيزها كه اين كار مشكل را آسان ميكند تمسك به قرآن و ولايت دو بال ميشود براي انسان و ميتواند پرواز كند به آدميت ميتواند برسد به آنجا كه به جز خدا نداند ميتواند برسد به مطلوبي كه خدا راجع به عالم وجود داشته است راجع به خلقت اين انسان داشته است در رابطهي با قرآن يك مقداري صحبت كردم و امشب مخصوصاً اينكه شب ولايت هم هست يك مقداري راجع به رابطهي با ولايت با شما صحبت كنم قبل از آنكه وارد اصل بحث بشو.يم يك جملهايي كه همهي شما ميدانيد تذكر بدهم و آن جمله فوقالعاده در بحث ما اهميت دارد امرزو پيامبر اكرم تشريف آوردند نماز، نماز ظهر و عصر را خواندند اما نشسته خواندند حال ايشان بسيار سخت بود كه ايشان را كشان، كشان آوردند مجسد سبب آمدن مسجد براي دو چيز ود. 1- خبر دادند توطئهاي در شرف وقوع ولايت را تضعيف كند يكي هم آمدند براي سفارش براي ولايت لذا بعد از نماز منبر رفتند نتواسنتند منبر بروند روي پلهي اول نشستند اول مردم را مهيا كردند با تحريك عاطه با تحريك احساسات مردم را مهيا كردند كه بهترين راه براي اينكه مردم مهيا بشوند براي شنيدن حرف تحريك احساسات است تحريك عاطفه است فرمودند: مردم من براي شما چه جور پيامبري بودم گريه بلند، بلند از مردم شنيده شد بعد خودشاان جواب دادند يارسولالله پيامبر خوبي بودي علاوه بر اينكه براي ما اسلام، قرآن آوردي ما را از ذلت نجات دادي ما ذليلترين مردم بوديم تو ما را آقاترين مردم كردي بعد پيامبراكرم باز از راه ديگري مردم را مهيا كردند يك ضربه به عقل مردم زدند و آن اين بود كه فرمودند مردم حقالناس مشكل است مشكل و من در روز قيامت نميتوانم جواب حقالناس بدهم اگر كسي بر من حقي دارد همين الان بيايد بگيرد. كه يك عربي آمد جلو يارسولالله حقي دارم و حقم اينكه شما بدون اينكه بخواهيد سر عصايتان به سينه من خورد سياه شد پيامبر فرمودند همان عصا را بياوريد آوردند دادند به عرب گفتند بزن گفت بدن من لخت بود و شما عصا را به پوست بدن زديد پيراهن را عقب كنيد پيامبراكرم پيراهن را عقب كردند و آن عرب سينه پيامبر را بوسيد و گفت ميخواستم در آخر كار سينهي مبارك شما را ببوسم بعد از اين حرفها يك روايتي براي رابطه با قرآن و رابطه با ولايت خواندم و اين روايت را اسم آن را گذاشتند روايت ثقلين برا ياينكه لفظ ثقلين يعني پشتوانه در اين روايت آمده اما توجه همه مخصوصاً جوانها اين است كه اولاً بدانيد اين روايت را سنيها بيش از شيعه نقل كرده است با 504 سند اين روايت الان در دسترس ما در كتابخانههاي سني و شيعه است و جوانها بدانيد هر وقتي كه پيامبراكرم اين روايت ثقلين را براي مردم خواندند. و از نظر لفظي هم تواتر دارد. يعني پيامبراكرم مقيد بودند لفظ تكرار بشود. يعني در ده سال بيش از هزار مرتبه يك جمله را از نظر لفظ تكرار فرمودند. «اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض ما ان تمسكتم بلهما فلن تزلوا ابدا» فرمودند: از ميان شما ميروم اما به جاي من دوتا پشتوانه كه ميتواند جبران نبود مرا كند و ميتواند عزت باشد براي شما پشتوانه يكي قرآن ديگري عترت بعد ميفرمودند اين دو با هم هستند تا روز قيامت كه جوانها خوب ميفهمند همهميفهمند مخصوصاً جوانها اينكه اين روايت به خوبي دلالت ميكند بر وحود مقدس امامزمان و اينكه غايب است روزي ظاهر ميشود پرچم اسلام را روي كرهي زمين افراشته ميكند براي خاطر اينكه اگر العياذبالله كسي بگويد امام زمان نه اين روايت را منكر شده برا اينكه اين روايت ميفرمايد قرآن با عترت، عترت با قرآن تا روز قيامت پس الان بايد عترت باشد قرآن عترت، عترت قرآن بعد هم فرمودند اگر هدايت بخواهيد اين است اگر ميخواهيد گمراه نشويد اين است به عبارت ديگر ميفرمود اگر ميخواهيد آقاي دنيا و آخرت باشيد اين است قرآن علي، علي قرآن، قرآن عترت، عترت قرآن بعد آمدند خانه حال ايشان بسيار سخت بود سر مبارك درد ميكرد به اندازهايي كه چشمها را هم ميگذاشتند گاهي باز ميكردند گاهي فرو بستند ديگر دم مرگ يك ساعت قبل از مرگ فرمودند: قلم و دوات بياوريد همينكه ميگفتم بنويسيد ميفرمود: قلم و دوات بياوريد و اين نوشتن پيامبراكرم فوقالعاده اهميت داشت از آن هزار مرتبه گفتن اهميتش بيشتر بود براي اينكه پيامبر در مدت عمرشان ننوشتند اصلا ابدا و حال ميخواهند يك معجزه ميخواهند بنويسند توطئهگرها ديدند اگر بنويسند كار يك ساعت بعدشان خنثي ميشود توطئه خنثي ميشود لذا با يك پررويي با يك جسارت بزرگ به پيامبراكرم نگذاشتند كه پيامبر بنويسد جسارت را سنيها نقل ميكنند شيعه نقل ميكنند كه گفت پيامبر حرفشان سخت است هزيون ميگويد توجه ندارد. به حرف ايشان گوش نكنيد كه پيامبراكرم ناراحت شدند فوقالعاده فرمودند گمشويد همه را از اتاق بيرون كردند. و فقط كسي كه در اتاق ماند اميرالمؤمنين بود فاطمه زهرا (س) بعدش حسن و حسين آمدند روي سينه پيامبر و روي سينه پيامبر بودند تا پيامبراكرم از دنيا رفتند. خوب اين روايت را به آن ميگويند رويات ثقلين و اين روايت به ما ميگويد اگر ميخواهي آدم شوي قرآن عترت، عترت قرآن اگر ميخواهي دنيادار و اقاباشي قرآن عترت، عترت قرآن اگر ميخواهي به سدت تو پرچم اسلام روي كرهي زمين افراشته شود و قرآن سر تا سري بشود قرآن عترت، عترت قرآن و اگر آخرت ميخواهي و ميخواهي به مقام بالا به مقام عنداللهي برسي قرآن عترت، عترت قرآن اين روايت ثقلين به ما خيلي چيز ميفهماند خلافت بالافصل اميرالمؤمنين را ميفهماند براي اينكه پيامبراكرم فرموده قرآن عترت، عترت قرآن اين دوتا از هم جدا نميشوند در زمان پيامبر باشد يا بعد از زمان پيامبر بلافاصله بعد از زمان پيامبر ديگر قرآن عترت، عترت قرآن بعد هم ضعيفهي بنيساعده را باطل ميكند ميگويد كه ضعيفهي بنيساعده در مقابل ولايت در مقابل تفرقه بين قرآن و عترت است پس بنابراين ضعيهي بنيساعده و هر كه در اوست پوچ است بعدش هم به ما ميگويد عترت يكي پس از ديگري تا روز قيامت خوب 250 سال عترت بود تا به امام حسن عسگري بعدش چي؟ ميگويد بايد مهدي روحيفداه باشد تا انشاءالله ه دست اين شيعه به رهبري ايشان آنكه پيامبر ميخواستند و نگذاشتند آنكه خدا ميخواست 124000 پيامبر فرستاد و نگذاشتند جامعه عمل بپوشد اينكه جهان قرآن روي آن حكومت كند عدالت سر تا سري امنيت اجتماعي امنيت اقتصادي اميت سياسي بر جهان حكمفرما بشود چيزي كه بايد توجه به آن داشته باشيم و بحث امشب مرا تشكيل ميدهد اين است تمسك به ولايت تمسك به قرآن سه قسمت است كه اگر اين سه قسمت جامه عمل بپوشد حتكماً بدانيد آقا امامزمان ميآيد و معناي انتطار فرج هم يعني اينكه اين تمسك اين راطه با ولايت و قرآن هر سه قسمش جامه عمل بپوشد و ما اگر اين سه قسم را راجع به قرآن راجع به ولايت رابطه درست باشد رابطه درست بكنيم يك شيعه واقعي آن شيعهاي كه قرآن خبر داده ميآيد حزبالهي است كه غلبه بر جهان پيدا ميكند پيامبراكرم فرمودند: ايرانيها يعني ماها و دست زدند روي شانه حضرت سلمان و فرمودند اينها «الا ان حزب الله هم الغالبون» اينها ما اگر بخواهيم حزب الله واقعي شويم ما اگر بخواهيم راستي منتظر فرجي باشيم كه آن همه ثواب بار بر اوست و به عبارتي ديگر ما اگر بخواهيم حرف پيامبراكرم را شنيده باشيم بايد رابطه با ولايت، رابطه با قرآن در سه قسمت در ما موجود باشد. 1- رابطه در اطاعت «اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اللامر منكم» آي مسلمان اطاعت از خدا بكن اطاعت از پيامبر بكن اطاعت از اللامر بكم يعني ائمهطاهرين عليهمالسلام مطيع صد در صد اينها باشيم خوبو معلوم اسن مطيع بودن هر چه قرآن ميگويد ما عمل بكنيم هر چه ائمهطاهرين عليهمالسلام ميخواهند ما عهمل بكنيم اهميت به واجبات همه، همه اهميت به مستحبات به اندزاهايي كه ضرر به كار اجتماعيمان نزند عمده اجتناب از گناه به اين ميگويند اطاعت در قرآن، اطاعت در ولايت به اين ميگويند رابطه در اطاعت اين قسم اول از تمسك به قرآن و اهلبيت است قسم اول تمسك، رابطه داشتن با قرآن،رابطه داشتن با ولايت است قسم دوم رزاطه با مودت كه قرآن اين را خيلي پافشاري دارد ميخواهد يعني ما ميرالمؤمنين را تا رس حد عشق دوست داشته باشيم حاضر باشيم همه چيز را فداي عترت بكنيم همه چيز را فداي قرآن بكنيم كه قرآن ميفرمايد: اين پيامبراكرم چيزي نيمخواهد بگو چيزي نيمخواهم از شما كه آقايتان كردم برايتان قرآن آوردم«المودت في القربي» الا رابطه با ولايت به اين ميگويند رابطه در مودت به ائلي ميگفتند رابطه تمسك در اطاعت به اين دوم ميگويند رابطه در مودت رابطه براي محبت، تمسك در محبت و معنايش هم همين استن به جاي محبت هم قرآن فرموده مودت بعد هم در آيه ديگر ميفرمايد اگر مودت را ميخواهم براي خاطر خودتان است براي اينكه اگر در سر حد عشق اهلبيت را دوست داشتيد حاضريد همه چيز را فداي او كنيد يك ايثار و گذشت و فداكاري در زندگي شما پيدا ميشود كه او موجب ميشود به دست شما به رهبري عترت پرچم اسلام روي كرهي زمين افراشته بشود قسم سوم رابطه در عمل كه اين رابطه در عمل تمسك در عمل كاري است بسيار مشكل اما قرآنميخواهد پيامبراكرم ميخواهد و آن اين است كه عمل ما بخواند با عمل اميرالمؤمنين علي (ع) عمل بخواند با ائمهطاهرين علي عليهمالسلام عمل با بخواند با فاطمهزهرا واعمال فاطمهزهرا سلاماللهعليها كه قرآن در اينباره اسرار دارد «ولكم في رسول الله اسوه حسنته لمن كان يرج الله و اليوم الآخر» اگر كسي اميد دارد آقا شود خدا نظر لطف به آن بكند اگر كسي اميد دارد بهشت بورد بايد از پيامبراكرم از عترت سرمشق بگيرد سرمشق زندگي علي باشد فاطمهزهرا باشد خيلي مشكل است اما بايد باشد اگر ما بخواهيم بگوييم شيعه هستيم اگر ما بخواهيم آقاي دنيا و آخرت بشويم اگر ما بخواهيم به دستمان پرچم اسلام روي كرهي زمين افراشته بشود اگر ما بخواهيم حزباللهي بشويم كه هم رسنتگار باشيم از نظر قرآن همم غلبه پيدا كنيم بر جهان از نظر قرآن بايد از آنها سرمشق بگيريم. البته به قول اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه ميفرمايد نيمگويم كه مثل من باش خبر دادند به اميرالمؤمنين كه استاندار شما در يك مهماني رفته كه اين مهماني خيلي مفصل بوده از آن نظر هم اغنياء بودند فقرا نبودند اميرالمؤمنين سلاماللهعليه خيلي عصباني شدند عثمانابنحنيف كه استاندار ايشان بود بسيار آدم خوبي بود اما اين اشتباه را كرده بود. اميرالمؤمنين سلاماللهعليه يك نامهي تندي برايش نوشتند حتي مأمورهاي سري گفته بودند كه طرز غذا خوردنش استخواني كه گوشت داشت و گوشتها را خورد و استخوان را زمين گذاشت اميرالمؤمنين سلاماللهعليه خيلي تند به اين نوشتند كه من شنيدم در اين مهماني رفتي من شنيدم در مهماني كه فقرا نبودند رفتي من شنيدم استخوان گوشتدار دست گرفتي و خوردي بعد ميفرمايد كه من كه رهبر شما هستم من كه اما شما هستم با دو لباس كهنه در شبانه روز با دو دانه نان جو زندگي كردم ام شما نميتوانيد مثل من ولي «اعتيوني بورع و اجتهاد و سداد» علي را كمك كنيد عترت را كمك كنيد به چي كمك كنيم؟ به تقوا موئاظب باشيد حرام نخوريد مواظب باشيد به اندازه قدرتتان كمك به ديگران بكنيد. و بالاخره مواظب باشيد يك دفعه اين جور مهمانيها دل فقير را به دست نياوريد اين جور خانهها دل فقير را جريحه دار نكنيد و عصباني نكنيد بعد هم فرمودند درزندگي بايد محكمكاري كني مواظبت كني و بالاخره ايد از من سرمشق بگيريد. اين نهجالبلاغه است ما اين تمسك به معناي سوم كه به آن ميگويند تمسك در اسوه رابطه در اسوه سرمشق گرفتن از ولايت بايد در زندگي ما باشد اگر اين سه مرتبه ايجاد شد بدانيد كه خودسازي اسان ميشود و انسان ميتواند با رابطه با قرآن با رابطه با ولايت پرواز كند اين كاري كه در سر حد محال است آسان كند البته قرآن كمك ميكند و ولايت ميكند انسان به جاهاي بالا بالا ميرسد راستي اگر اين سه قسمت رابطه پيدا شود كمكم جوانها ميرسد به آنجا يك آب كمي متصل شود به دريا ميشود دريا ديگر ميتواند كارهايي كه اميرالمؤمنين ميكرد و ميگفت بكند و بگويد ميثمتمار يك غلام است يك پيرمرد است اين منايا داشت و به آن گفته بود كه كجا به دارت ميزنند براي چي به دارت ميزنند دارت چيه، كيه، چيه؟ تمام خصوصيات را اميرالمؤمنين به او گفته بود دارهاي آن زمان اين جور نبود كه فوراً خفه بكند شكنجه بود ميبردنش سر دار آنجا بايد بماند تا از گرسنگي تشنگي بميرد ميثمتمار را براي حب اميرالمؤمنين علي (ع) به جرم شيعهگري به همان داري كه اميرالمؤمنين گفته بود همان جايي كه اميرالمؤمنين گفته بود سردارش كردند حالا اين مرادم است جوانها سردار گفت كه بياييد از من پبرسيد هر چه ميخواهيد من ميتوانم هر چه بخواهيد بگويم من علم ما كان دارم ما يكون دارم ما هو كائن دارمهمان جمله اميرالمؤمنين را اين ميگويد يعني اين آب قليل اين آب يك ظرغ متصل شده به درياي وجود اميرالمؤمنين رسيده به آن جاذبه آدم شده علم غيب آن هم «و ما كان و ما يكون و ما هو كائن» دارد و نظيرش را ما زياد داريم كه اگر انسان متصل به قرآن متصل به ولايت بشود با يك لفظ يا علي ميتواند خيل يكار بكند گفت: شيري جلو آمد يك كسي كه رابطه با علي داشت با يك جمله يا علي شير متوقف شد شير آرا م شد اين آقا رفت دست كشيد روي يال پير و بالاخره شير از صحنه رفت بيرون با يك بسماللهالرحمنالرحيم روي آب راه ميرود با يك بسماللهالرحمنالرحيم اش با ياعلياش همان ظرف آب قيلل متصل بشود به دريا ميشود دريا و نظيرش را ما زياد داريم لذا اين جمله پيامبراكرم كه امروز هي گفتند و گفتند و دم مرگ خواستند بنويسند و نگذاشتند اگ رما دو تا بال داشته باشيم يكي بال قرآن يكي بال عترت به اين سه معناي رابطه كه گفتم حتماً ميتوانيم پرواز كنيم به آدميت حتماً ميتوانيم پرواز كنيم و به دست ما پرچم اسلام روي كرهي زمين افراشته بشود ما مهيا نيستيم والا معنا ندارد آقاامامزمان نيايد مهيا نيستيم بارها امامصادق سلاماللهعليه به مريدعها ميگفتند مهيا نيستند والا حرفها درست ميشد كارها درست ميشد اان هم من به شما ميگويم از طرف ائمهطاهرين ميگويم مهيا نيستند والا آقاامامزمان فدا ميآيد تهيع ميخواهد تمسك به قرآن تمسك به ولايت ميخواهد وقتي كه تمسك به قرآن تمسك به ولايت به هر سه معنا تمسك در اطاعت تمسك در مودت تمسك در اسوه پيدا شد انسان به هر كجا بخواهد ميرسد از جمله خواستهها آمدن حضرت وليعصر (عج) است. پايان