پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

شماره درس: 40

تاريخ درس: ۱۳۸۲/۲/۱۸

متن درس:

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث ما درباره‌ي تهذيب نفس بود و اين‌كه چه كنيم مهذب شويم؟ به عبارت ديگر چه كنيم آدم شويم؟ بتوانم درندگي‌ها، صفات رذيله را از دل بكنيم، به جاي آن فضائل انساني فضائل آدمي جاي آنن غرس كنيم. بارور كنيم و از ميوه‌ي آن هم خود استفاده كنيم هم ديگران هم دنيايمان تأمين بشود، هم آخرت در اين‌باره قبلاً راه‌هايي را نشان دادم و بحث جلسه‌ي قبل به جاي حساسي رسيده بود و آن اين بود كه تمسك به قرآن تمسك به ولايت ما را خيلي جاها مي‌تواند برساند مي‌تواند دو تا بال سود براي ما براي پرواز بتوانيم تخليه كنيم، بتوانيم تحليه كنيم، بتوانيم تجليه كنيم و بالاخره بتوانيم به قاعده‌ي لقاء به مقام فنا برسيم. از همين جهت پيامبراكرم به اين دو تا بال فوق‌العاده سفارش كردند و شما نمي‌توانيد در كلمات پيامبراكرم چيزي را پيدا كنيد كه به اين اندازه روي آن سفارش شده باشد و اين روايت ثقلين كه بش از هزار مرتبه، پيامبراكرم در فرصت‌ها،‌در مواقع حساس فرموده است. حتي دم مرگ به ما مي‌فهمند كه اين دوتا بال ما را به خيلي جاها مي‌تواند برساند. اين جمله را سني‌، شيعه نقل كرده است مسلم مثل روز روشن است پيامبراكرم بارها، بارها فرموده است «اني تارك فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض ما ان تمسكتم بها فلن تضلوا ابداً» كه اين روايت شريف اول كاري كه مي‌كند سقيفه‌ي بني‌ساعده را خراب مي‌كند. دوم كاري كه مي‌كند خلافت بلافصل اميرالمؤمنين را بعد از مرگ رسول‌الله زنده مي‌كند. و سوم كاري كه مي‌كند به ما مي‌فهماند كه الان امام‌زمان است و او با قرآن، قرآن با او تا ظاهر شود. بعد هم كه ظاهر شد. قرآن با ولايت به قول پيامبراكرم تا روز قيامت. اما چيزي كه اين روايت ثقلين به ما مي‌فهماند و شايد مهم‌تر از اين امور باشد اين است كه تمسك به قرآن، تمسك به ولايت دو تا بال است براي پرواز دو تا بال است براي رسيدن به مقصود، رسيدن به مطلوب كه اگر اين دو تا بال يا يكي از اين دو تا بال نباشد انسان زمين‌گير است. به قول‌ پيامبراكرم ضلالت است،‌گمراهي است و بلاخره جهنم است. در جلسه‌ي قبل مي‌گفتم تمسك به قرآن،‌ تمسك به ولايت منقسم مي‌شود به سه قسم و في‌الجمله درباره‌ي سه قسم صحبت كردم تمسك در محبت تمسك در اطاعت تمسك در اين‌كه ولايت حاكم بر دل ما باشد هر سه لازم، هر سه واجب ما بايد تا سر حد عشق تا سر حد عمل، عشقي كه منجر به عمل بشود. اهل‌بيت عليهم‌السلام را دوست داشته باشيم. براي دنيايمان خيل مفيد است، براي آخرت‌مان خيلي مفيد است و بالاخره موجب رستگاري براي ما. مابايد مطيع اهل‌بيت عليهم‌السلام باشيم. «اطيعوا الله و اطعيوا الرسول و اولي الامر منكم» اما بالاتر از اين‌ اين‌كه بايد علي عليه‌السلام اهل‌بيت عليهم‌السلام بر دل ما حكومت داشته باشد و اگر اين‌ها بر دل ما حكومت پيدا كنند، رستگاري براي ما، غلبه براي ما،‌ غلبه بر نفس اماره، غلبه بر دشمن،‌غلبه بر هوي و هوس و من جمله غلبه بر صفات رذيله سه تا آيه در قرآن است و اين سه آيه آيات عجيبي است در قرآن آيه‌ي اول مخي‌فهماند كه سقيفه‌ي بني‌ساعده ارتداد مي‌آورد. يك دسته‌اي بعد پيامبراكرم اين‌ها مرتد مي‌شوند يعين دست از روايت ثقلين برمي‌دارند. و در اين آيه‌ي‌ شريفه مي‌فهماند كه يك دسته‌اي مي‌آيند و اين‌ها روايت ثقيلن را نزده مي‌كنند ـ و زنده كردن روايت ثقيلن گاهي به اين‌كه خود عمل به آن مي‌كنند و گاهي هم به آن‌جا مي‌رسد كه با روايت ثقلين پرچم اسلام را روي كره‌ي زمين افراشته مي‌كنند آن دسته‌اي كه مرتد مي‌شوند خوب تاريخ به ما مي‌گويد «ارتد الناس بعد رسول الله الا ثلاث يا ثلاثين» بعد پيامبراكرم اين ثلاث از بابا مثال است پيامبراكرم مي دانيم كه مردم از ولايت برگشتند. در حقيقت از گفته‌ي پيامبراكرم برشگتند كه قرآن اشاره‌ي به اين دارد. از معجزات بزرگ قرآن همين است. مي‌فرمايد «يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم فسوف يأتي الله بقوم يحبهم و يحبونه» اي مسلمان اگر برگشتي مرتد شدي بدان كه اين دين خدا را يك دسته‌ي ديگري ياري مي‌كند. وقتي آيه نازل شد هنوز پيامبراكرم در دنيا بوده است زدند روي شانه‌ي سلمان فرمودند: اين ها يعني ايراني‌ها «فسوف يأتي الله يحبهم و يحبونه اذله عن المؤمنين اعزه علي الكافرين، يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومه لائم» علامت اين‌ها كه تمسك به روايت ثقلين مي‌كنند اين است كه خدا اين‌ها را دوست دارند. اين‌ها هم خدارا دوست دارند. همان ولايت در اطاعت اين‌ها در مقابل يكديگر متواضع‌اند. وحدت، برادري و اين‌ها در مقابل دشمن حسابي خشن‌اند. «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» اين‌ها در راه خدا جهاد مي‌كنند. جهاد بانفس اماره جهاد با هوي و هوس جهاد با آن شيطان درون و هم‌چنين جهاد با شيطان برون با دشمن سرسخت اسلام «ولايخافون لومه لائم» اين‌ها از اين‌كه ملامت‌شان بكنند، هوچي‌بازي سرشان درآورند، نه از هوچي‌بازي از ميدان در نيم‌روند. اين آيه اول كه آيه اول را مردم مرتد مي‌شوند از ولايت برمي‌گردند خوب بلافاصله بعد رسول‌اكرم ديديم و اما آن‌هايي كه اسلام را نگاه مي‌دارند. تا بالاخره به دستشان به رهبري امام‌زمان روي كره‌ي‌ زمين پرچم اسلام افراشته مي‌شود آن را هم پيامبراكرم دست زدند روي شانه‌ي سلمان گفتند: اين‌ها از اين جهت هم ما مدعي هستيم به دست ايراني، به دست جوان‌هاي ايراني، به رهبري حضرت ولي‌عصر پرچم اسلام روي كر‌ه‌ي زمين افراشته مي‌شود و بوي ظهور هم مي‌آيد و اميدواريم كه در زمان ما باشد. به دست شما جوان‌ها باشد و همين طور كه جمهوري اسلامي به دست شما محقق شد، ان‌شاءالله آن اسلام كل، صلح كل به دست شما به رهبري امام‌زمان متحقق بوشد و نعمت روي نعمت نعمت جمهوري اسلامي يك نعمتي بود بالا البته قدرش را هم نمي‌دانيم و ان‌شاءالله نعمت بعد نعمت اين باشد. مسلم به دست ايراني است. مسلم اين كار شدني است قطعاً به دست جوان‌ها به رهبري اما‌م‌زمان پرچم اسلام روي كره‌ي زمين افراشته مي‌شود خود آيه مي‌فرمايد علاوه بر اين‌ پيامبراكرم هم دست زدند روي شانه‌ي سلمان و گفتند اين ايراني ـ آيه‌ي اول.

آيه‌ي دوم بلافاصله آن آيه‌ي بالايي است كه افتخار بالايي است براي شيعه‌ ـ آيه‌ي ولايت كه اميرالمؤمنين عيل عليه‌السلام را، آيه نازل شد معرفي كرد ولايت كيه؟ آن عترت چيه؟ فرمود كه: «انما وليكم الله والرسول و الذين آمنوا يقيمون الصلوه و يؤتؤن الزكوه و هم راكعون » آن‌ك سرپرشت دل ديگران است. آن‌كه امام است بايد اطاعت از او بشود. آن‌كه امام است بايد او را دوست داشت. آن‌كه تال و تلو پيامبر و خدا است. بعضي از بزرگان اهل تسنن مي‌گويند كه اين آيه شريفه كه اميرالمؤمنين را پهلوي پيامبر، و پيامبر را پهلوي خدا گذاشته است مي‌فهماند اين‌كه قدرت اميرالمؤمنين مثل قدرت خدا است علم اميرالمؤمنين مثل علم خدا است و بالاخره سرپرستي دل انسان‌ها، مثل سرپرستي دل انسان‌ها كه خدا دارد، ولايت دارد و آيه‌ مي‌فرمايد سرپرست دل انسان‌ها كيست؟ ولايت. آن معناي سوم ولايت به معناي اطاعت، ولايت به معناي محبت يعني تمسك، تمسك به معناي محبت، تمسك به معناي اطاعت، تمسك به معناي اين‌كه اميرالمؤمنين حكومت داشته باشد بر دل ما. اين هم آيه‌ي دوم.

آيه‌ي سوم نتيجه‌گيري مي‌كند مي‌فرمايد « و من يتولي الله و رسوله و الذين آمنوا، فأن حزب الله هم الغالبون» علي اگر بر دل كسي سرپرستي كرد. قرآن و عترت اگر بر دل كسي سرپرستي كرد، لين حزب الله مي‌شود. حزب الله كيه، آن است كه غلبه دارد، غلبه بر چي؟ غلبه بر نفس اماره، غلبه بر صفات رذيله ـ‌ غلبه بر نفس اماره و هوي و هوس، غلبه بر دشمن درون و دشمن برون، بر شيطان انسي بر شيطان جني «الا ان حزب الله هم الغالبون» حزب الله غالب است. حالا يك دفعه غلبه اين است كه بر نفس اماره غلبه پيدا مي‌كند. به مقام آدميت مي‌رسد. يك دفعه غلبه اين‌كه د رجمهوري اسلامي مي‌تواند دشمن را اين جور عقب بزند. يك دفعه هم غلبه اين است كه به دست او، به رهبري امام‌زمان پرچم اسلام را روي كره‌ي زمين افراشته مي‌كند.« الا ان حزب الله هم الغالبون» در آيه‌ي ديگر مي‌فرمايد اين حزب الله مفلح هم هستند، رستگار،« الا ان حزب الله هم المفلحون » لذا اين سه تا آيه را كه پهلوي هم گذاشتيم اين نتيجه را مي‌گيريم كه اگر راستي تمسك به ولايت داشته باشيم ـ راستي رابطه‌مان با ولايت مثل يك آب قليلي كه متصل بشود به دريا‌ ـ ديگر مي شود ريا ـ اگر راستي اين‌جور باشد. به عبارت قرآن اگر ولايت بر دل ما حكم‌فرما باشد كه خواه ناخواه ولايت در اطاعت پيدا مي‌شود. ولايت در محبت پيدا مي‌شود. ولايت در حكومت عترت بر دل ما پيدا مي‌شود. اگر آن شد قرآن اين را اسمش را گذاشته حزب الله اين حزبالله است. نتيجه چي؟ اين حزب الله غالب است نتيجه چي؟ اين حزب الله رستگار است. رستگاري يعني چه؟ يعني اين حزب الله است كه به دستش به رهبري آن ولايت، به رهبرب آن عترت پرچم اسلام را روي كره‌ي زمين افراشته مي‌كند. من از جوان‌ها تقاضا دارم يككاري بكنيد تمسك به قرآن، تمسك به ولايت لااقل كم‌رنگ اما به هر سه معنا در مشا موجود بشود. دنيايتان آباد مي‌شود آخرت‌تان آباد مي‌شود. مي‌توانيد كارهاي خرق عادتي بكنيد كه بلاترين كار خرق عادت در سر حد محال به مقام آدميت برسد. اهل‌بيت را تا سر حد عشق دوست داشته باشيد احساساتي نه، راستي دوست داشته باشيد ـ حاضر باشيد همه چيز را فداي امام زمان بكنيد. گذشت، ايثار، فداكاري راجع به امام زمان البته نه مثل آن‌ها. اما يك شباهتي به اصحاب ابي‌عبدالله‌الحسين پيدا كنيد. آن گذشت و ايثار و فداكاري آن عشق به حسين عشق عملي يك شباهتي به آن‌ها پيدا بشود. تمسك در محبت ـ قرآن مي خواهد ـ‌جدي مي‌خواهد ـ‌قرآن مي‌فرمايد كه پيامبر اجر رسالت نمي‌خواهد،‌نمي‌خواهد مزد بهش بدهيد. تشكر نمي‌خواهد ازش بكنيد اما بايد اهل‌بيتش را تنا سرحد عشق دوست داشته باشيد.« قل لا اسئلكم عليه اجراً الا الموده في القربي» من تقاضا دارم مطيع امام زمان باشيد. مطيع اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام باشيد. اگر مطيع شديد كارتان به خيل جاهاي خوب، خوبي مي‌رسد. به سلمان فارسي گفتند: آقاي سلمان چه جور رسيدي به جايي كه ده درجه ايمان را بردي؟ درجه‌ي سلمانٌ منا اهل البيت گرفتي؟ گفت براي خاطر اين‌كه مي‌خواست اميرالمؤمنين را در همه چيز، مقدمانداختم بر خواست خودم. به اين مي‌گويند تمسك در اطاعت. كه راستي ما مطيع اميرالمؤمنين باشيم. مطيع امام زمان باشيم. مطيع قرآن باشيم. همين سلمان فارسي يك ايراني بوده ـ شما هم مي‌توانيد سلمان فارسي بشويد ـ يك بي‌سواد بوده ـ شما كه سواد هم داريد. اما بالاخره رسيده كارش به آن‌جا كه درجه‌ي سلمان منا اهل‌البيت گرفته. اين را خود گرفته، بهش ندادند. رسيد به آن مقام خود گرفت با چي؟ گذشت،‌ ايثار، فداكاري ـ استاندار در مدائن بود به اين مي‌گويند استاندار در اسلام ـ آمد رد بشود يك كسي يك چمداني، باري داشت دنبال يك حمال بود. اين خيال كرد اين حمال است. از نظر لباس، از نظر تنهايي، كسي همراهش نبود گفت آقا مي‌شود اين چمدان مرا، بار مرا ببري فلان جا. گفت: بله. بار را گرفت به دوش و طي هم كرده بود 10 تومان مي‌گيرم بار را مي‌برد آن‌جا ـ اين حمال به جلو، آن آقاي صاحب بار به عقب ديد هي هر كه مي‌رسد به اين سلام مي‌كند گفت اين چه جمالي است كه اين قدر احترام دارد؟ از يكي كه رد شد، احترام كرد و سلام كرد، پرسيد اين كيه؟ گفت اين سلمان فارسي آمد هي روي دست و پايش افتاد، سلام آقا ببخشيد مرا،‌ نشناختم شما را، جسارت كردم به شما ـ فرمودند چه شده؟ گفت آخوند من چمدانم را دادم به شما ـ‌گفت خوب من خدمت به خلق خدا بكنم اسن خيلي پاداش دارد. افتخار مي‌كنم خدمت به يك مسلمان مي‌كنم. گفت آقا ببخشيد، بدهيد به من، فرمودند نه با تو طي كردم بايد بياورم تا آن‌جا پول را بگيرم ـ براي اين‌كه از بيت‌المال نمي‌خواهم مصرف كنم مي‌خواهم همين اقلاً يك شبانه‌روز من را اداره بكند. اين معلومه به مجا مي‌رسد. اما همين دم مرگ دارد گريه مي‌كند. گفتند آقاي سلمان تو كه رسيدي به آن مقام سلمان منا اهل البيت. گريه چرا؟ گفت يك روايتي از پيامبراكرم يادم آمد اين ناراحتم كرده ـ پيامبراكرم فرمودند: روز قيامت پليس راه‌هايي است ـ‌ هفتاد گردنه ـ پليس راه ـ‌ نجي المخفون و هلك المثقلون ـ آن‌هايي كه سبك‌بار باشند از اين پليس راه‌ها خوب مي‌توانند بگذرند. اما كساني كه سنگين‌بار باشند در اين گردنه‌ها مي‌مانند به جهنم مي‌افتند راوي مي‌گويد من يك نگاه اطراف اين آقاي استاندار مدائن كردم، ببينم چرا سنگين بار است. ديدم كه يك مغازه‌ي اجازه‌اي، اين خانه‌اش است. هم استانداري‌اش است هم خانه‌اش ـ زن نداشت ـ ديدم يك پوست. اسن هم فرشش هم رخت‌خوابش ـ‌ ديدم كه يك قلم و دوات براي نوشتنش ـ يك كاسه‌ي گلي، يك آفتابه‌ي گلي يك عصا هيچ چيز ندارد. اما باز هم گريه مي‌كند. مي‌گويد: سنگين بارم ـ سنگين بار ـ معلوم اين سلمان مي‌رسد به آن‌جا مي‌تواند كارهاي خر عادت بكند ـ اميرالمؤمنين حكومت بر دلش دارد. ديگر اين است كه راستي توجه دارد كه اگر استاندار باشد وظيفه‌اش چيه؟ اگر هم نباشد وظيفه چيه؟ در وقت استانداري آيا بايد از بيت‌المال مصرف كند يا نه و اگر نكرد چقدر پاداش دارد. شباهت دارد به اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام اميرالمؤمنين سلام‌الله‌عليه در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد اي عراقي‌ها با يك كوله بار آمده‌ام. با همين كوله‌بار يا مي‌ميرم يا مي‌روم. در حكومت ولايت بر دل انسان ـ اميرالمؤمنين حكومت دارد بر دل. آن وقت همان آب قليل ودريا مي‌شود. ديگه علم او مي‌شود علم عترت ـ قدرت او مي‌شود قدرت عترت، ديگر كارهاي او مي‌شود خرق عادت ـ‌اين جوان‌هايي كه ان‌شاءالله آن 313 نفر و آن جوان‌هايي كه راستي به يك مقامي رسيدند در زمان امام زمان خوب كارهاي عجيب و غريبي مي‌كنند. آصف‌بن‌برخيا مي‌شوند و مي‌توانند كاخ سياه و آمريكا را به يك چشم به هم زدن براي امام‌زمان بياورند ومي‌توانند همين‌ها به رهبري امام‌زمان، به يك شبانه‌روز، مسلط بر كره‌ي زمين بشوند. به قول پيامبراكرم مي‌فرمودند كه غلبه، ليس الا بقه، به يك شبانه‌روز اگر انسان راستي تابع ولايت شد ديگر عملش اين‌طور است ـ قدرتش آن‌جور است. ديگه يك شباهت‌ تامي مثل همان آب قليل متصل به كر به دريا مثل اين لامپ متصل به كارخانه نباشدو يك مقدار شيشه بيشتر نيست، يا يك مقدار سيم تاريك است. متصل مي‌شود به كارخانه. اين‌جا را روشن مي‌كندو وروشنايي‌اش از كجا از كارخانه ما مي‌توانيم راستي با خرق عادت خودسازي بكنيم. قدرتي پيدا كنيم كه نه فقط تسلط بر دشمن برون ـ مسلط بر دشمن درون بشويم خيلي كار مي‌شود كرد ـ خيلي و كردند و شد. خيال نكنيد كه اين گفته‌ي من باشد، نه ما در تاريخ مي‌بينيم افراد بالايي را مي‌بينيم كه راستي يك كارهاي فوق‌العاده بالا،‌بالا هفته گذشته گفتم كه ميثم‌تمار 4 سال بيشتر شاگردي نكرده اما رسيده به آن‌جا كه چون متصل به علم اميرالمؤمنين بود و مي‌گويد كه اي مردم من علم ما كان و ما يكون و ما هو كائن دارم ـ راجع به رشيد ـ‌ اين يكي از اصحاب اميرالمؤمنين است در راه اميرالمؤمنين هم مثل ميثم‌ شهيد شد. اين ابن‌زياد كه بعد قضيه‌ي‌ كربلا دنبال اين‌هابود و اين‌ها را مي‌گرفت شكنجه مي‌كرد، بعد هم شهيد مي‌كرد. دنبال اين رشيد بود. رشيد كه اين قدر جاسوس‌ها، مأموران سري دنبالش بودند. ناگهان ديدم كه توي بازار دارد راه مي‌رود، آمد در خانه‌ي من خيلي ترسيدم كه حالا اگر ابن‌زياد بفهمد اين د رخانه‌ي من است، مرا مي‌كشد. زن و بچه‌ام را مي‌كشد اين را مي‌كشد مي‌گويد رفتم پيش ابن‌زياد ببينيم چه خبر است؟ ديدم كه دنبال رشيداند و حرف رشيد است و چرا نمي‌توانيد پيدايش كنيد و.... ناگهان ديدم رشيد آمد در جلسه‌ي ابن‌زياد من مي‌ديدم رشيد است. ديدم ابن‌زياد بلند شد، معانقه كرد، گرم گرفت يك نيم‌ساعت نشست و هي حرف زد. تعجب كردم بعد رشيد خداحافظي كرد، رفت، وقتي رفت ابن‌زياد رو كرد به ما گفت اين رفيق شامي من است مدت‌ها بود نديده بودمش و حالا ديدمش ـ يعني مي‌تواند تصرف در تكوين بكند اين جوري ـ نه ابن‌زياد نبيندش ـ ابن‌زياد ببيندش اما به صورت ديگر مي‌بيند. اين كار مال كيه؟ وقتي متصل به ولايت بشود، وقتي متصل به قرآن بشود، چنين است. با يك بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم قرآن مي‌تواند خيلي جاها برود، خيلي كارها بكند ـ‌يك آقايي بود به نام سيدعبدالكريم پينه‌دوز اين چند سال قبل از دنيا رفت ديگه راستي كار مي‌رسد به اين‌جا آقا امام‌زمان بعضي اوقات فرموده، كاري بكنيد مثل اين‌ها، خودم بيام، نمي‌خواهد بياوريدم. بارها همين سيدعبدالكريم گفت كه آقا امام‌زمان آمدند مرا با يك بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم با هم رفتيم مشهد آن‌جا زيارت‌مان را خوانديم بعد آمديم ري و آن‌جا سر قبر شاه عبدالعظيم آن‌جا زيارت كرديم بعد هم مرا بردند سر قبر يك اولياءاللهي سيد علي مفسر ديدم آمده از قبر بيرون منتظر امام زمان است. آن‌جا هم فاتحه خوانديم و آقا امام‌زمان بعد هم مرا آوردند در خانه،‌ گفتند خداحافظ متصل به امام‌زمان همين مي‌شود مثل اتصال اين برق به كارخانه ديگه خودسازي برايش آسان مي‌شود همان‌كه در سر حد محال است. مرحوم آشيخ رضوان‌الله‌تعالي‌عليه مي‌فرمايد كه آخوند شدن، ملا شدن چه مشكل، آدم شدن محال است. خوب معلومه براي مثل مرحوم آشيخ ديگر خيلي آسان مي‌شود ديگر يك توسلش به خيلي جاها مي‌رسد همين مرحوم آشيخ رضوان‌الله‌تعالي‌عليه راستي مرد عجيبي بوده ايشان فرموده بودند من در كربلا بودم، خواب ديدم به من گفتند 10روز ديگر مي‌ميري من خواب را حجت نمي دانستم خواب حجت نيت لذا اهميت به خداب ندادم مثل اين خانه زن‌ها و شما نيست كه هي مرتب مزاحم اين و مزاحم آن، تعبير خواب كن. تعبير خواب چيه؟! مي‌گويد به خواي اهميت ندادم. روز دهم در يك بالاخانه‌اي بودم كه مشرف هم بود به گنبد مطهر امام حسين عليه‌السلام دديم كه مي‌خواهم ببرم راستي تب كردم و ديدم رفتمدم مرگ لذا يك توسل به امام حسين، گفتم آقا مردن طوري نيست اما من كاري براي اسلام نكردم، بارك‌الله به اين‌ها و شما مرا برگردانيد من يك كاري براي اسلام بكنم و بميرم ـ‌ مي‌گويم ديدم عمر عزرائيل آمد با اعوانش اما ناگهان پيغام آمد از حسين عليه‌السلام رهايش كنيد. گفتند آقا مرگ حتمي است. به مادستور داده‌ شده آن آقا گفت كه آخر امام حسين فرمودند رهايش كنيد. مي‌گويد حالم خوب شد همان وقت خوب شد و همين مرحوم آشيخ انصافاً كار كرد ديگر حوزه‌ي علميه قم مرهون مرحوم آشيخ است خوشا به حال آن كساني كه اتصال به ولايت دارد يك آه مي‌كشد يك حرف با امام‌زمان مي‌زند، كار به اين‌جا مي‌رسد قم خيلي موفق است انصافاً در اين 40،‌50 سال قم مراجعي مثل امام تحويل جامعه داد. اولياءاللهي تحويل جامعه داد، فضلايي تحويل جامعه داد. مراجعي كه الان هستند. جتي آقاي آيت‌الله ‌سيستاني، آن هم از قم است. همه‌ي مراجع الان از قم از اين مرحوم آشيخ است. خيل كار كرد، چرا تمسك به قرآن، تمسك به ولايت گفته‌ي پيامبراكرم عمل شد مرحوم آشيخ شد گفته پيامبراكرم عمل بشود رشيد هجري‌ها مي‌شود ميثم‌تمارها مي‌شود سيدكريم پينه‌دوز‌ها مي‌شود و فراوان هم داريم كه راستي خيلي كاسب معمولي هيچي ندارد اما امام‌زمان دارد طي‌الارض دارد مرتب از اصفهان مي‌رود شب‌هاي جمعه كربلا از نجف مي‌رود كربلا از كربلا مي‌رود نجف مي رود مكه و امثال اين‌ها من از جوان‌ها تقاضا دارم رابطه‌ي با امام‌زمانشان را محكم كنيد. اگر دنيا بخواهيد همين است آخرت بخواهين همين است اگر حزب‌اللهي هستي اين بايد باشد رابطه‌ي با اما‌م‌زمان محكم حسابي محكم. هم رابطه به معناي محبت،‌ هم رابطه به معناي اطاعت، هم رابطه به معناي حكومت امام‌زمان بر دل شما.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group