شماره درس: 41
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۲/۲۵
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما دربارهي اين دستورالعملي بود كه به پيامبراكرم داده شده بود براي اينكه اين بار سنگين نبوت را به منزل برساند. و در اين دستورالعمل اشارهي به هيمن حرف شده است. «يا ايها المزمل قم اليل الا قليلا نصفه اوانقص منه قليلا اوزد عله و رتل القرآن تزتيلا انا سنلقي عليك قولا ثقيلا» اين كسي كه بار نيوت را به دوشت آمده، بار سنگين است. و اگر ميخواهي اين بار به منزل برسد به اين دستورالعمل عمل بكن. گفتم خودسازي تهذيب نفس مشكل است. سنگين است. و كسي بتواند صفات رذيله را رفع كند صفات فضيلت به جاي آن غرس كند، كاري است بسيار مشكل ولي اگر به اين دستور العمل عمل بكند كار آسان ميشود اگر راستي اين دستورالعمل صد در صد مد نظرش باشد و با اين نيرو جلو بيايد ميتواند خودسازي كند. لااقل مي تواند تسلط بر صفات رذيله طوفاني نشود. طغيان نكند. گفتم اين دستورالعمل يازده جزء دارد. جزء اولش راجع به شببيداري كه امام يازدهم سلاماللهعليه ميفرمايد بدون شببيداري حتماً نميشود اين راه را پيمود. «الوصول الي الله لا يكمن الا ـــــ اليل» بدون شّبيداري نميشود در اينباره يك مقدار صحبت كردم ـ جزء دومش نماز شب ـ كه اين نماز شب كار را خيلي آسان ميكند. به قو قرآن شريف ارادهي قوي به انسان ميدهد. به قئل قرآن شريف مقام محمود به انسان ميدهد. و مقام محمود يعني ميتواند مسلط، لااقل بر نفس اماره بر صفات ريذله شود. بلكه مقام محمود كه قرآن وعده داده است ميتواند درخت رذالت را ريشهكن كند. درخت فضيلت به جاي آن غرس كند. در اينباره هم فيالجمله صحبت كردم.
جزء سومش تميك به قرآن بود. كه تمسك به قرآن را مفسر قرآن يعني پيامبراكرم در روايت ثقلين ميگويد كه توسل به قرآن، توسل به عترت فقط توسل به قرآن كارساز نيست. ضلالت است. چنانكه فقط تمسك به اهلبيت، تمسك به عترت سازگار نيست، ضالت است. با دو عصا بادوبال پرواز كردن يكي بال تمسك به قرآن يكي بال تمسك ه ولايت كه روايت ثقلين به ما توصيه همين ميكند در اين دو امر هم يك مقداري صحبت كردم ـ بحث امشب كه بحث فوقالعاده مهمي است راجع به اين جمله از اين دستورالعمل است ميفرمايد «وان لك في النهار سبحاً طويلآً» يارسول شببيداري بايد باشد خواندن قرآن و تمسك به اهلبيت بايد باشد با نماز شب نيرو گرفتن بايد باشد. اما در روز بايد انسان فعال باشد نظير ستارهها كه شناور در فضا هستند و با يك فعاليت دقيقي به فعاليت خود مشغولاند. انسان بايد چنين باشد. كار مداوم و اين كار مدوام يعين انسان بايد براي دنيايش فعال باشد، براي آخرتش فعال باشد اگر فعاليت فقط براي اخرت باشد امام صادق ميفرمايد اين شيعه نيست. چنانچه اگر فعاليتش فقط براي دنيا باشد. امام صادق ميفرمايد اين از ما نيست، اين شيعه نيست با دوبال «و ابتق في ما آتلك الله دارالاخره و لا تنس نصيبك من الدنيا» اي جوان، خدا جواني به تو داده است خدا نيور به تو داده است. از اين جواني از اين نيرو استفاده بكن. هم براي آخرت، هم براي دنيا ـحالا كه مقدس شدي، فقط آخرت نه ـ «ولا تنس نصيبك من الدنيا» تو بهرهاي در اين دنيا داري ـ تو بايد از اين لذتهاي دنيا استفاده بكني ـ بايد دو تا بال داشته باشي يكي بال كار كردن براي آخرت، يكي هم كار كردن بريا دنيا ـ به قول موشسيبنجعفر سلامالله عليها ميفرمايد كه آدم تنبل، آدم كسل، آدم بيروح، اين نه دنيا دارد، نه آخرت؛ «اياك و الكسل و الفشل، فانها يمنعانك من خير الدنيا و الآخره» مواظب باش بينشاط نباشي، افسرده نباشي، مواظب باش تنبل نباشي، فعال، بانشاط براي اينكه اگر تنبل شدي، اگر افسرده شدي اگر بينشاط شئي نه خير دنيا داري، نه خير آخرت.كسالت و فشالت،تنبلي، بيكاري مفاسد فراواني را در بردارد. و مواظب باش اين مفسدهها براي خاطر تنبلي، براي خاطر كسالت دچار تو نشود. وقتي مابرويم در قرآن شريف ميفرمايد قرآن روي اين كار فوقالعاده اهميت ميدهد. و قرآن اسمش را گذاشته عمل صالح. عمل صالح گاهي مثل عباديات است. نماز، روزه، حج، جهاد و امثال اينها گاهي همعمل صالح آن كار شايستهاي است كه انسان دنيايش را آباد كند. انسان زن و بچهاش را در رفاه بگذارد ـ اين هم عمل صالح است. اين طور نيست كه در قرآن شريف كه عمل صالح آمده معنايش يعني نماز و روزه، يعني زكات دادن، خمس دادن، مكه رفتن، نه معنايش عمل صالح يعني عمل مشروع، عمل مقبول كاري كه خدا بپسندد ـ كاري كه براي جامعه مفيد باشد ـ كار يكه عقل پسند باشد، به اين ميگويم عمل صالح و قرآن شريف بيش از صد جا تأكيد ميكند. امر به اين عمل صالح ميكند. واينكه مفسرين ما اين عمل سالح را منحصر كردهاند بهنمازو روزه و به فروع دين وجهي ندارد. اين تقيد وجهي ندارد. مخصوصاً اينكه قرآن شريف بعضي اوقات نماز و زكات را يعني رابطهي با خدا، و رابطهي با مردم را، پهلوي عمل صالح گذاشته است.ميفرمايد «ان الذسن آمنوا و عملوا الصالحات و اقام الصلوه و آتوا الزكوه لهم اجرهم عندربهم» آنهايي كه عمل صالح انجام ميدهند، آنهايي كه نماز ميخوانند، آنهايي كه زكات ميدهند و انفاقات دارند، رابطه با مردمشان خوب است. اينها پيش خدا پاداش دارند. پاداش خيلي بالا است. ميبينيم در اين آيه شريفه نمزا و زكات پهلوي عمل صالح گذشاته شده ـ از اين ميفهميم كه عمل صالح در قرآن كه بيش از 100 جا به ما امر شده است سعادت دنيا و آخرت انسان مرهون آن شده است. يك معناي عامي دارد؛ عباديات را ميگيرد، كارهاي مربوط به دنيا را هم مي"يرد. بله، باشد شايسته باشد قماربازي نباشد ـ الكل ما به بالطل نباشد العياذبالله شراب فروشي نباشد العياذبالله مواد مخدر نفروشد العياذبالله مواد مخدر است نكند. و بالاخره كارهايي كه مضر براي اجتماع است كه به اين ميگوييم عمل طالح، اينها نه، عمل صالح و عمل صالح منقسم ميشود به اقسامي، قسم اول عباديات: انسان به وقتش نماز بخواند. انسان به وقتش روزه بگيرد. انسان رابطهي با مردمش به طورمتعارف باشد. به اين ميگوييم اعمال عباديات. همينجا اگر خيلي نماز بخواند، دنيايش را بگذارد روي نماز، بيايد در مسجد معتكف بشود. هميشه نماز بخواند مسلم درست نيست. اين اسلام نيست در تاريخ ميخوانيم اميرالمؤمنين سلامالله عليه وقتي كه آمدند كوفه، رفتند در مسجد كوفه سري بزنند ديدند يك عدهاي در مسجد نشستهاند ذكر ميگويند اميرالمؤمنين پرسيدند. اينها كيانند؟ گفتند اينها رجالالحقاند. نظير سوفيگريها حالا اميرالمؤمنين فرمودند: رجالالحق ديگه كيند؟ گفتند يااميرالمؤمنين اينها آمدهاند در مسجد و نماز ميخوانند، عبادت ميكنند، ذكر ميگويند و اگر هم خدا چيزي برايشان رساند ميخورند و الا صبر ميكنند. اميرالمؤمنين عصباني شدند. يك جملهاي در تاريخ براي ما نقل ميشود كه معلوم ميشود خيلي عصباني شدند. فرمودند كه سگ هم چنين است. اگر چيزي به او بدهند، ميخورد، اگر نه صبر ميكند. بعد در تاريخ دارد اميرالمؤمنين سلاماللهعليه آن عصبانيت ديني، غيرت ديني، تازيانه را كشيد روي سر اينها فرمودند: برويد كار كنيد. وقت نماز هم بپاييد نماز بخوانيد. اينكه عبادت فقط ـ نه، كار بايد كرد فعال بايد بود ـ هم براي دنيا هم براي آخرتش «وابتغ في ما آتئك الله دارالاخره و لا تنس نصيبك من الدنيا» يك پيرمردي كه امام صادق سلاماللهعليه اين پيرمرد مرا خيلي دوست داشتند. از تجار كوفه بود. آمده بود خدمت امام صادق مثل اينكه ميخواست فيس و افاده كند كه من چي گفت يابنرسولالله من كاسبي را رها كردم آخر عمرمان ديگر رفتيم مجاور شديم آخر عمرمان گفتيم به خودمان برسيم. حضرت سه مرتيه فرمودند «هاا من عمل الشيطان» اين شيعه نيست، كار شيطان است. شيطان به تو تلقين كرده، بعد امام صادق فرمودند برو دنبال كار ـ اگر احتياج خود داري خود اگر احتياج نداري به فقراء، به ضعفا، به بيچارهها كار كن آن استفادهي كارت براي خود و زن و بچه اگر زياد است، اگر احتياج نداري، فقراء، ضعفا، بيچارهها، كارهاي خير و اينكه حالا در آخر كار بخواهد تنبل بشود. دنيايش را از دست بدهد غلط است، آخرتش را از دست بدهد، غلط است بلكه بايد با دو تا بال حركت كند، هم دنيا داشته باشد هم آخرت. به قول اماما صادق سلاماللهعليه شيعه آن است كه دو تا چشم داشته باشد، يك چشم به دنيا، دنيايش را آباد كند، يك چشم به آخرت، آخرتش را آباد بكند ـ اگر كسي بخواهد راستي درخت رذالت را بكند، معلوم است خيلي كار دارد. اگر كسي بخواهد دنيايش را، زن و بچهاش را آباد كند معلوم است خيلي كار دارد. چنانچه اگر بخواهد آخرتش را آباد كند، خيلي كار دارد وبايد انسان به فراخور حالش، به اندازهي قدرتش كار بكند. من زياد سراغ دارم پيرمرد اهل علم 16 ساعت كار ميكند. من زياد سراغ دارم اهل علم اينها لذتشان كار است اگر مطالعه نكند خسته ميشود اگر درس نگويد خسته ميشود، اگر كار علمي نداشته باشد، اگر ننويسد، افسرده مي شود و يك مسلمان يك شيعه بايد چنين باشد تنبلي او را خسته كند ماندن در خانه راسشتي بريا خدش ننگ بداند، بقراي خودش عيب بداند و بالاخره بايد كليهي كارهايش مفيد باشد ـ چشمچراني نداشته باشد، اما فضولالعين هم نداشته باشد. يعني نگاههاي بيخودي كه نه نتيجه دنيا دارد نه نتيجه آخرت. يك بزرگي رد ميشد نگاه كرد به يك قصري. از يك بچهاي پرسيد اين قصر مال كيست؟ گفت مال فلاني. فوراً به خود نهيب دارد. گفت دوتا گناه بزرگ كردي يكي اصلاً به تو چه به اين قصر نگاه كردي، اين فضولالعين است. اين فضار قبر دارد. يكي هم براي چي از اين پرسيدي اين قصر مال كيه؟ چه فايدهاي براي تو دارد؟ واين براي كفارهي اين دو نگاهش نذر كرد يك ماه روز بگيرد. انسان بايد چشمش كنترل باشد . مؤمن آن است كه گوشش كنترل باشد مؤمن آن است زبانش كنترل باشد مؤمن آن است كه كمكم برسد به آنجا دربان دلش خودش باشد و دل كنترل باشد هر هرج و مرجي هر هرزهاي وارد دل آن نشود. آن دلي كه هرزهها وارد آن دل شود، معلوم است اين دل ديگر نميتواند جاي خدا باشد به قول عوا اين ديگر كپهي گل است نه دل، دل يعني آنكه خدا در او جا دارد. به فكر خدا ـ به فكر دين، به فكر كمكي به مردم و بلاخره به فكري كه خدا از آن فكر راضي باشد و الا اگر غير از اينها باشد فضولالعين است، يعني مالايغني ميگويند فقها و علماي علم اخلاق به آن ميگويند ملايعني يعني نگاهي كرده يك حرفي زده، يك چيزي شنيده يكي چيزي تصور كرده كه نه نتيجهي دنياداشته، نه نتيجهي آخرت و اين فضار قبر دارد. پيامبراكرم يك جواني را در قبر گذاشتند و خود پيامبراكرم شركت كردند. معلوم ميشود خيلي جوان خوبي بوده، مقيد بوده، پيامبراكرم روي قبر را با دست مبارك پوشاندند. معلوم ميشود خيلي عالي بوده ـمادرش آمد و گفت كه ديگر براي تو من گريه نميكنم، به دست پيامبر در قبر رفتي، ميدانم آسوده و راحت، اين هم حرف خوبي است، درست است. اما وقتي كه مادرش رد شد ـ پيامبراكرم فرمودند قبر چنان فشاري به او داد كه تمام استخوانهاي سينهاش له شد ـ زير منگنهي الهي له شد ـ گفتند يارسولالله آدم خوبي بود. فرمود بله، اما مالايغني زياد داشت. چشمچران نبود كه نگاه به نامحرم بكند، اما بيخودي اين طرف و آن طرف را نگاه ميكرد. غيبت ندشات لذا پيامبر او را در خاك گذاشت. شايعه پراكني نداشت. نمامي و سخنچيني نداشت. دروغ نداشت، گناه زبان نداشت، لذا به مقامي رسيده بود كه پيامبر او را دفن كردند. اما زبان هرز بود. زبان ول بود. هر چه زبانش ميآمد ميگفت. پيامبراكرم فرمودند: بدبختترين مردم آن است كه هرزهاي بگويد براي اينكه ديگران بخندند. ما بايد زبانمان، گوشمان، چشممان، دلمان كنترل باشد اما فعال باشد. خوب چشم بايد فعال باشد. فعاليت چشم به چيه؟ كاري بكند خدا راضي باشد. اين خدا راضي باشد گاهي با چشم مينويسد. مطالعه ميكند. كارفرهنگي ميكند، قرآن ميخواند،كار عبادي ميكند. اما گاهي با چشم هرزهگي ميكند. معلوم است آن عمل طالح است و اولي عمل صالح. ما راجع به گوشمان اين نعمت بزرگ را خدا داده است. از اين نعمت سؤال ميشود كه آقا اگر كر بودي چه ميكردي؟ و انسان راستي يك روز در گوشتان را بگيرد، ببيند چه غوغايي است، چه مصيبتي است؟ نعمت خيلي بزرگ است. حالا شما جوانها از اين نعمت چه استفادهاي ميكنيد؟ شما بايد از اين گوش، كار دنيا، كار آخرت، كاتر مفيد و اما اگر هرزهگي شد، اگر موسيقي شد به اندازهاي تأثير ميگذارد روي دل كه قرآن ميفرمايد كارت ميرسد به آنجا كه دين را مسخره ميكند يعين چه جور شده الان در داشنگاههاي ما بعضي از اراذل و اوباش دين رامسخره ميكنند، براي آن چشمچرانيها، براي آن صفات رذيله ـ براي آن گوشچرانيها. و به عبارت ديگرآن ساز و آوازهاي شهوتانگيز كار را ميرساند به اينجا كه دانشگاه جاي علم باشد ـ افتخار مملكت شود، از نظر صنعت، از نظر علو دوش به دوش اروپا رود، رسيده كارش به اينجا كه جلسه بگيرند دين را مسخره يكنند ـ جلسه بگيرند بگويند ما جمهوري اسلامي را عيبدار است ميخواهيم حذفش بكنيم چرا انسان به اينجا ميرسد گوش انسان بايد خوب كنترل باشد بايد بشنود موعظه را بايد بشنود آن نوارهاي ديني را بايد بشنود حرف استاد را بايد بشنود آن تعلمها را، كه به واسطهي آن تعلمها افتخار بشود براي خودش براي جامعهاش. يك تو دهني باشد براي دشمن دشمن ميگويد ايراني نميتواند به جايي برسد، ما بايد سرپرستي او بكنيم. دانشگاه را براي اين گذاشتهاند كه تو دهن دشمن بزنيم. بگوييم نه بابا، من فكرم، استعدادم خيلي بيشتر از توست. من در اثر كار ميتوانم خيلي كار بكنم. چنانچه جمهوري اسلامي را فهماند كه اين ايراني خيلي كار ميتواند بكند اگر به دست خودش، خودش را خراب نكند، دانشگاهش را خراب نكند، ميتواند همين بيستودو، سه ساله راه صد ساله را پيموده است ديگر. همه ميدانند. دشمن ميداند، دوست ميداند، اينكه دشمن عصباني است براي خاطر همين است ـ گوش خيلي كارميتواند بكند. انصافاً اين زبان خيلي كار ميتواند بكند. زبان معلوم است كه باسواد درست ميكند. زبان معلم به اندازهاي اهميت دارد كه امام حسين يكي از بچههايش را برد مكتب، معلم گفت بگو بسماللهالرحمنالرحيم دهن اين معلم را امام حسين پر از جواهر كرد. خوب انصافاً اين معلمها در دبستانها خيلي كار ميكنند. پايهريزي در دبيرستانها، در دانشگاهها و اين زبان براي دنياي انسان، براي آخرت انسان فوقالعاده مهم است. اما اين را هم بايد بدانيم اگر مواظب نباشيم، يكي از بزرگان يككتابي نوشته عربي است و اين 200 آفت براي اين زبان نوشته است، از روايات استفاده كرده است. اين همان جملهاي كه همهي شما شنيدهايد جملهي شيريني است كه لقمان حكيم، اين غلام بود اول بعد آزاد شد. اربابش فهميده بود اين خيلي فهميده است روزي گفت بهترين غذاها را امروز براي من درست بكن. برايش زبانپخت فردا گفت: بدترين غذاها را براي من درست كن دوباره برايش پخت...... اصلاً همه جايي است، هرزهاي است معلوم است كه انسان را بدبخت ميكند هم در دنيا هم در آخرت. لذا كار منتقم ميشود به اقسامي. قسم اول؛ عبادياتي است. خب دربارهاش يك مقداري صحت كردم همهتان ميدانيد ما بايد اهميت به واجبات همه، همه اهميت به مستحبات به اندازهاي كه ضرر به كارمان نزند و بالاخره ما بايد اجتنا از گناه بكنيم. تقيد به ظواهر شرع تا برويم جلو اين قدم، مقدم بر تخليه و تحليه است. مقدم بر تهذيبنفس است. اما از آن طرف هم بايد مواظب باشيم كه ما دنيا داريم دنيايمان را بايد اصلاح بكنيم. قرآن ميفرنايد روايت ميفرمايد كسي كه دنيا ندارد، آخرت ندارد. قرآن يك دستورالعمل كلي به حوانها ميدهد: كه چه آيهي خوبي ميفرمايد: «من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤ«ن فلنحميينه حيواه طيبه و لنجزينهم اجرهم بأحسن ما كانوا يعملون» هر زني، هر مردي كار كند اما كار شايسته، اين يك زندگي در دنيا دارد. يك زندگي طيبتر در آخرت بعد هم با تأكيد، فلحيينه حيوه طيبه اين جمله سه، چهار تا تأكيد دارد. يعني مسلم در اثر كار انسان به خيلي جاها ميرسد به انيشتن گفتند نبوغ يعني چه؟ تو چرا چنين شدي؟ گفت من نبوغ سرم نميشود، همين مقدار ميدانم انسان اگر راستي كار كند، اما كار مداوم به هر كجا بخواهد ميتواند برسد. راستي چنين است. اگر همين آيهاي كه بحث امشبمان است، «ان لك في النهار سبحاً طويلاً» انسان شناور تلاش كوشش براي دنيا براي آخرت مسلم به هر كجا بخوهد ميرسد. فلنحيينه حيوه طيبه بعد هم اين دنيايش، آخرتش هم ميفرمايد طيبتتر «ولنجزينهم اجر هم بأحسن ما كانوا يعملون» در اين دنيا حيات طيب، در آخرت حيوه طيبتر و اگر هم تنبل شد، خير دنيا و آخرت ندارد. اگر تنبل شد، نه دنيا دارد نه آخرت، به قول عوام حرف خوبي ميزنند هر كه خوب است قسمت او روي آب دنيايش همين است. آخرتش هم همين است. يك كسي بخواهد بهشت داشته باشد اما با تنبلي، يك كارهاي آساني انجام بدهد بگويد بهشت من پيدا ميكنم كه الان در ميان شماها زياد است. مفاتيح را برميدارد اين طرف، آن طرف يك دعاي كوچكي كه خيلي ثواب دشاته باشد، پيدا كند، اين دعا را بخواند. بعد هم يك روضهخواني پيدا كند، يك آقا پيدا كند بگويد همه غرق گناهيم، يك حسين داريم تمام شد بس است. كمكم برسد به آنجا گفت كه رفتم هيأتي در يك شهري و بنا شد آنجا منبر بروم. خيلي تزيين عالي و جوانها فعال يك جواني آمد پيش من و پاهايش را دراز كرد گفت آقا سه روز است من اين كفشهايم را درد نياوردم از بس زحمت كشيدم و براي حضرت اباالفضل گفتم خوب پس نماز چي؟ وضو چي؟ عصباني شد گفت آن اباالفضلي كه جواب نمزات را ندهد، من آن اباالفضل را قبولش ندارم. معلوم است اين تنبل است. معلومه نه خير دنيا دارد، نه خير آخرت. آدمي كه نماز نخواند، يا نماز بد بخواند، امام صادق فرموده من شفاعتش نميكنم قرآن ميگويد مورد شفاعت واثع نميشود. حالا اين دنيا شفاعت امام حسين است. قرآن ميگويد نه. خود امام حسين ميگويد شفاعت نميكنم. اما نه، من يك زيارت ميروم يا ميخوانم ديگر مارها درست ميشود. فعال بايد باشيم. بايد كارهاي سخت، سخت را ك جملهاي سنيها ابنابيالحديدمعتزلي دارد ديگران هم دارند. دربارهي اميرالمؤمنين سلاماللهعليه دارند، اميرالمؤمنين اين بوده «اسده بالنهار، رهبان الليل» در شب يك عابدي يك زاهدي يتململ كتململ السليم، يقول آه مثل مار گزيده به خود ميپيچيد و يمگفت من قله الزاد و بعد السفر و وحشه الطريق غش ميكرد. مدهوش ميشد نه بيهوش. مدهوش ميشد در اثر عبادتش، در اثر خوف و خشيت از خدايش اين شبش بود. روزش، در آن 25 سال كه بيكار بود او را خانهنشين كرده بودند. در آن 25 سال، 26 مزرعه به دست مباركش آباد كرد. اين را من يا شيعه نميگويد اين را سني ميگويد آن خوراكش آن لباسش آن رفتار در دنيا براي امر زاهدانهي خودش اما آن هم كارش بريا فقرا، براي ضعفا، براي بيچارهها به جوانها ميگفتم كه ابنابيالحديدمعتزل مينويسد كه اميرالمؤمنين سلاماللهعليه داشت قنات مي كند نه چاه اين بيست و شش تا مزرعه بعضياش قنات داشته، بعضي چاه داشته كه از چاه خود اميرالمؤمنين علي عليهالسلام آب بيرون ميآورده آبكشي ميكرده آب قطرهاي ميداده اما بعضي قنات داشته كه ميشده قنات پيدا بشود. از قنات بيرون آمد ناهار بود اول نماز خواند بعد به غلالمش گفت چه داريم كدوي پخته گفت بياور كدوي پخته را آوردم، در مقابل اميرالمؤمنين گذاشتم دستهاي مباركشان را با شن شستند، با اينكه از شن بيرون ميآمد و معلوم ميوشد آن صحرا، آبكي هم بوده است بعد از آن ديدم اين كدو را اول بسمالله ميگويد لقمع كه پايين ميرود الحمدالله ميگويد اما در ضمن يك جمله هم دارد لعنت خدا باد به آن كسي كه به واسطهي شكم جهنم برود. شكمي كه با كدوي پخته ميشود پر كرد، چرا انسان بايد برايش جهنم برود. خوراند. رفتند در چاه كلنگ خورد به سنگي اب فروان كرد. به اندزاهاي كه آب گلآلود به ريش اميرالمؤمنين ديگر نشد چاه را بكنند، ديگر آمدند بيرون وقتي كه بدن مبارك از چاه بيرون بود، پاها هنوز توي چاه بود ديدند يك آب خوبي از قنات بيرون آمده همان وقت اطرافيان آقا اميرالمؤمنين هم آمده بودند يك سري به اميرالمؤمنين بزنند. گفتند چه آبي، تا اميرالمؤمنين ديدند اينها خيلي از اين آب خوششان آمده جمله اين است فرمودند كه اطرافيان من چشم داشت به اين قنات نداشته باشيد اين مال فقرا، مال ضعفا، مال بيچارهها است ابنابيالحديدمعتزلي ميگويد همانجا براي اينكه آب پاك را روي دست همه بريزد فرمودند قلم و دوات بياوريد. و هنوز از چاه بيرون نيامده اين مزرعه را با قناتش وقف كردند براي فقرا، براي ضعفا، براي بيچارهها، براي تقويت اسلام به اين ميگويند يك اسنان كامل يك كسي آن شبش باشد اين روزش ما نميخواهد مثل اميرالمؤمنين باشيم اما تنبلي موقوف. گعدههاي بيجا موقوف جوانها مواظب باشيد در اين زمان عابد بهعنوان رفاقت تو را معتاد ميكنند اول مجاني هم بهشان ميدهد و بعد ديگر ميرسد به آنجا كه كت تو را هم ميگيرد و لخت بيرونت ميكند. ميرسد به آنجا كه يك روز هم پشت ميلههاي زندان، اما چه كنم، چه كنم ديگر به جايي نميرسد. ما بايد فعال باشيم. ما از اين هرزگيها كه دشمن برايمان آورده از اين كارهاي ملاينفعي كه دشمن برايمان آورده از اين حرفهايي كه پياده نظامها برايمان ميزنند و بالاخره از تنبليها از شهوترانيها، از هوي و هوسها بايد پرهيز داشته باشيم جوان خيلي كار ميتواند بكند و روز قيامت سؤال هم ميشود. روز قيامت جوانها، امام صادق ميفرمايد قدم از قدم برنميداري، يعني هنوز به حساب و كتاب نرسيده، يك بازپرسي، قدم به قدم برنميداري يك بازپرسي از تو ميشود و از آن بازپرسي اين است عمرت را در چي مصرف كردي؟ جوانيات را در چه كهنه كردي؟ «لايزال العبد يوم القيامه حتي سيأل عن شبابه في ما ابلاه و عن عمره في ما افناه»؟ و ما بايد نه روزمان، ساعتمان بايد حساب باشد. شما بايد اين 24 ساعت كه از نعمتهاي بزرگ خدا است، ازش هم سؤال ميشود، اگر خدا پرسيد امروز چه كردي؟ خوب بتواني جواب بدهي؟ استراحت به اندازه، خواب به اندازهي احتياج، خوراك به اندازه، به اندازهي احتياج، كار، كارعبادي، كار كار براي دنيا و بالاخره همان جملهاي كه در ميان همه مشهور است: 8 ساعت خواب، 8 ساعت كار،8 ساعت عبادت، خوب حالا 8 ساعت عبادت بورد 12 ساعت كار، 16 ساعت كار، آن 8 ساعت خواب معمولاً زياد است. يك آدم كه فعال باشد نبايد 8 ساعت بخوابد بايد كار كرد. اگر دنيا ميخواهيد كار اگر آخرت ميخواهيد كار، اگر خودسازي ميخواهيد، كار، اگر ميخواهيد خير دنيا و آخرت داشته باشيد كار، اگر ميخواهيد افتخار بريا وطنتان افتخار براي دينتان افتخار اسلامتان باشيد كار، يا براي دنيا، يا براي آخرت، قرآن بيش از 100 جا سفارش ميكند به كار و اسمش را قرآن گذاشته عمل صالح. كار شايسته اين بحث ناقص است. انشاءالله سه چهار جلسه در اين بحث بايد صحبت كنم. انشاءالله