پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

بسم الله الرحمن الرحيم‏
راز و نياز
«حقيقت و مراتب قرب»
آن چه پيش رو داريد گزيده‏اي از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 09/08/86 ايراد فرموده‏اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
 
«إلهي مَنْ ذَا الَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ، فَرامَ مِنْكَ بَدَلا». آغاز مناجات محبين اين مطلب را القاء مي‏كند كه اگر كسي شيريني محبت خدا را بچشد سراغ محبوب ديگري نخواهد رفت. طبعاً كسي كه اين حرف را مي‏زند، يك ادّعاي ضمني دارد كه من كه مي‏خواهم وارد محبت خدا شوم، مزه‏اش را چشيده‏ام؛ و الّا نمي‏آمدم و به سراغ ديگري مي‏رفتم. اكنون در اين مقام، از خدا چه بخواهم؟
«إلهي فَاجْعَلْنا مِمَّن اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِك». اكنون اقتضاي محبت اين است كه انسان به محبوب نزديك شود. پس از تو مي‏خواهم مرا از كساني قرار دهي كه آنها را انتخاب كردي و برگزيدي تا به قرب و ولايت تو نائل شوند.
 
قرب حسي‏
مفهوم قرب مثل بسياري از مفاهيمي كه در محاوراتمان به كار مي‏بريم، ابتدا براي مصاديق جسماني وضع شده است. زيرا ادراك‏هاي ما به وسيله قواي طبيعي انجام مي‏گيرد و مفاهيمي كه به كار مي‏بريم منشأ و خاستگاه اوليه‏اش مفاهيم طبيعي است. بعد كم كم اين قدرت را پيدا مي‏كنيم كه اين معاني را تجريد كنيم تا معناي لطيف‏تر و پاك‏تري به دست آوريم كه قابل اطلاق بر غير ماديات و غير طبيعيات هم باشد و بلاخره قابل اطلاق بر خداي متعال باشد. خود اينكه انسان بتواند چنين كاري را انجام بدهد يك قدرت الهي است تا بتواند اين نوع مفاهيم را از درك‏هاي حسي و طبيعي تجريد كند. مفهوم قرب از شايع‏ترين مفاهيمي است كه در اسلام و اديان وجود دارد. حتي ادياني كه منشأ الهي نداشته‏اند اين مفاهيم را به كار مي‏بردند. مشركان درباره‏ي پرستش بت‏ها مي‏گفتند: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفي‏1»؛ ما بتها را پرستش مي‏كنيم تا آنها ما را به خدا نزديك‏؛ كنند. حالا اين قرب يعني چه؟ معناي نزديك خدا شدن، چيست؟ بدون شك اين مفهوم هم مثل همه‏ي مفاهيم ديگر، در ابتدا از حسيات ناشي مي‏شود. دو چيز را كه از حيث فاصله با هم مقايسه مي‏كنيم، وقتي فاصله‏شان كم است، مي‏گوييم به هم نزديك هستند و وقتي فاصله‏شان زياد است مي‏گوييم، از هم دورند. اين مفهوم را در مورد زمان هم به كار مي‏بريم.
 
قرب معنوي‏
وقتي كه درباره‏ي خداي متعال و رابطه‏اش با انسان صحبت مي‏كنيم و مي‏گوييم انسان مي‏خواهد به خدا نزديك شود، به چه معناست؟ افراد كم معرفت فكر مي‏كنند خدا در آسمان‏هاست و دورِ دور، و يا نوري است در وراي آسمان‏ها. تصور مي‏كنند كساني كه به خدا نزديكند فاصله‏ي جسماني‏شان كم است. ولي ما به بركت تعاليم انبياء و ائمه‏ي معصومين(ع) ياد گرفته‏ايم كه خدا جسماني نيست و فاصله‏ي ما با خدا مكاني نيست، پس وقتي مي‏گوييم به خدا نزديك شويم، معنايش اين نيست كه فاصله‏ي مكاني‏مان كم شود؛ فاصله‏ي زماني هم كه معنا ندارد؛ زيرا خدا هميشه هست. اما بايد اعتراف كنيم كه حقيقتش را نمي‏دانيم. توجيه‏هايي در اين مورد وجود دارد كه اين يك قرب معنوي است. دو نفر كه همديگر را دوست دارند، اگر يكي از ديگري درخواستي كند او قبول مي‏كند؛ مي‏گوييم به او نزديك است. گاهي هم مي‏گوييم كسي پيش فلاني مقرب است يا در مورد سلاطين و شخصيت‏هاي اجتماعي مي‏گويند: او از مقربين درگاه است؛ يعني رابطه‏اش طوري است كه حرفش را گوش مي‏كنند. پس قرب معنوي غير از قرب حسي است و آن رابطه‏ي روحي انسان با انسان ديگر است؛ كه يكي به ديگري اهتمام داشته باشد، اهميت دهد، حرفش را گوش كند و اگر درخواستي دارد آن را بپذيرد. بعضي تعبير كرده‏اند كه معناي نزديك شدن به خدا اين است كه: با اطاعت خدا طوري شويم كه خدا بپسندد. مؤيد اين مطلب هم روايت معتبر و با اهميتي است كه نقل شده است، «لا يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل مخلصا لي حتي أحبه فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و يده التي يبطش بها2». در اين حديث قدسي خداوند مي‏فرمايد: بنده‏هاي من مي‏توانند تدريجاً به من نزديك شوند. به چه وسيله‏اي؟ با انجام كارهاي مستحب. آن قدر به من نزديك مي‏شود تا حالتي پيدا مي‏كند كه من چشم و گوشش و دستش مي‏شوم. كاري كه مي‏خواهد انجام بدهد من برايش انجام مي‏دهم، چيزي كه مي‏خواهد ببيند، من مي‏بينم. تعبير خيلي عجيبي است. سپس مي‏فرمايد: «إن سألني أعطيته و إن استعاذني أعذته»؛ اگر دعا كند اجابت مي‏كنم و اگر چيزي از من بخواهد به او مي‏دهم. جمله ‏ي آخر تفسيري از قرب است. اين همان است كه مي‏گويند وقتي كسي مقرب مي‏شود هر چه حبيب مي‏خواهد محبوب قبول مي‏كند. نمي‏شود گفت اين معنا غلط است، مخصوصاً با اين توجيه و ذيل اين روايت، مي‏شود في‏الجمله تاييد كرد. لااقل مي‏شود گفت اين تفسير يكي از تفسيرهاي قرب به خداست. اما تعبيراتي رساتر، يا بفرماييد غليظتر هم وجود دارد .
 
مراتب قرب‏
خداوند درباره‏ي شهدا مي‏فرمايد: فكر نكنيد شهدا مرده‏اند، «بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ3». اين «عِنْد»؛ همان معناي قرب را مي‏دهد. نزديك و پيش‏؛ خدا روزي داده مي‏شوند. صحبت اين نيست كه درخواستي مي‏كنند و اجابت مي‏شود؛ بلكه پيش خدا هستند و نزد خدا روزي داده مي‏شوند. يا آن آيه‏ي شريفه در مورد متقين مي‏فرمايد: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ4»؛ متقين در بهشت‏ها در كنار نهرها هستند و در يك جايگاه راستين. كجاست آنجايي كه آنها مي‏نشينند؟ «عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر». نزد سلطان مقتدر. اين باز صحبت اين نيست كه درخواستي مي‏كنند تا اجابت شود؛ جاي قعود و نشستنشان پيش خداست. «جِوار»؛ يعني همسايه‏ي خدا هستند. آن دعايي كه آسيه همسر فرعون كرد، خيلي عجيب است و اين را مي‏رساند كه نزديكي، بيش از مسئله‏ي دعا كردن و جواب دادن است. او وقتي زير شكنجه‏ها بود گفت: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ5»؛ خدايا! خانه‏اي در بهشت پهلوي خودت براي من بساز. اين الگوي همه‏ي مؤمنين است. از آن طرف خدا نسبت به همه‏ي انسانها مي‏گويد: من نزديك‏ترينِ موجودات به شما هستم؛ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ6». اينجا صحبت از دعا كردن و جواب دادن و اجابت كردن نيست، اين «أَقْرَبُ إِلَيْه»؛ اعم از مؤمن و كافر است. معنايش اين نيست كه هر چه بخواهد به او مي‏دهم. اينجا دو سؤال مطرح مي‏شود؛ اولاً اين قربي كه خدا با بنده دارد؛ چه گونه است؟ سپس اين كه تفاوت اين قربي‏؛ با آن قربي كه اولياء خدا به آن نائل مي‏شوند و مانند حضرت سجّاد(ع) و ائمه‏ي اطهار و انبياء عظام(ع) اين قرب را از خدا درخواست مي‏كنند چيست؟
 
درجات قرب‏
وقتي خدا هستي را به انسان اعطا مي‏كند گويا از دست خدا اين هستي صادر مي‏شود. براي تقريب به ذهن از تشبيه معقول به محسوس؛ يك نفر وقتي چيزي به كسي مي‏دهد، بايد دستش به او نزديك باشد تا آن را در دستش بگذارد. اين كه ما هستي‏مان را دائماً و آن به آن از خدا دريافت مي‏كنيم، نشانه نزديكي او به ماست، يا اين كه هر وقت خواست جانمان را مي‏گيرد. از اين طرف كه بگوييم خدا به همه‏ي موجودات و همه‏ي انسانها نزديك است خيلي فهمش مشكل نيست؛ البته منظور قرب جسماني نيست، و از طرف ديگر همان رابطه‏ي اعطاء و افاضه و رابطه‏ي خلاقيت و ايجاد كه خدا دارد هم نيست. اما اين كه افرادي به اختيار خودشان در سايه‏ي اعمالي تدريجاً به خدا نزديك شوند، مربوط به همه نيست؛ «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ7». مخصوص انبياء، ائمه‏ي اطهار(ع) و كساني است كه شبيه آنها هستند. اين چگونه قربي است؟ آن اندازه‏اي كه عقل انسان مي‏تواند مفاهيم را تجريد و تنزيه كند، چه اندازه مي‏توانيم درك كنيم؟ اين را با مقدمه‏اي به ذهن نزديك مي‏كنيم؛
 
سنخ قرب مقربين‏
در غير ماديّات، وجودِ موجودات غير مادّي از سنخ موجودات علمي و ادراكي است. اينكه مي‏گويم من هستم، خيال مي‏كنم اين «من»، دست و پا و هيكل است. ولي وقتي دقت كنم مي‏بينم اينها «من»؛ نيست! براي اينكه من شعور دارم ولي دست من شعور ندارد. آن من كه انسان درك مي‏كند از سنخ درك است. آن كه حرف مي‏زند، تصميم مي‏گيرد و اراده مي‏كند، روح ماست. اين از سنخ علم است. ذاتش درست عين علم است، و تنها خاصيت نفس ما نيست. همه‏ي موجوداتي كه بهره‏اي از تجرّد داشته باشند، يعني عين مادّه نباشند، اين خاصيت را دارند كه وجودشان عين علم است. اين يك مقدمه كه روح انسان از سنخ علم است و تكامل او با تكامل علم توأم است. علم كه مي‏گوييم منظور مفاهيم علوم حصولي نيست. آن علمي كه عين نفس است، علم حضوري است. كمال يافتن اين نفس هم به اين است كه علم حضوري‏اش قوي‏تر باشد. هر قدر نفس قوي‏تر باشد علم حضوري‏اش وسيع‏تر، شديدتر و كامل‏تر است، و آنهايي كه به درجات عالي مي‏رسند، كساني هستند كه موفق مي‏شوند حقايقي را با حضور و شعور درك كنند. پس كامل شدن انسان به اين است كه علم حضوري‏اش كامل‏تر شود. منظور از كامل شدن، نزديك شدن انسان به خدا در سايه‏ي اعمال اختياري و عبادات است. يعني به گونه‏اي شود كه خدا را بهتر بشناسد؛ البته نه شناختن از راه الفاظ و مفاهيم، بلكه طوري كه خدا را بهتر درك كند.
 
درك خدا با علم حضوري‏
اكنون معناي درك كردن خدا و صفات الهي با علم حضوري چيست؟ حتماً براي اكثر شما اتفاق افتاده است كه گاهي انسان در حالت مناجات و دعا به حالي دست پيدا مي‏كند كه انسان احساس مي‏كند گويا خدا را مي‏بيند. آن وقتي كه انسان احساسِ نياز شديد مي‏كند، يا گرفتاري سختي دارد، گويا آن موقع خدا را مي‏بيند. خوب است اشاره كنم به آن روايتي كه آن شخص منكر خدمت امام صادق‏(ع) آمد و عرض كرد كه مي‏خواهم خدا را طوري برايم ثابت كني كه گويا او را مي‏بينم. حضرت تأملي فرمودند و گفتند: هيچ وقت سوار كشتي شده‏اي؟ گفت: بله. حضرت فرمودند: آيا شده است كه كشتي در دريا بشكند؟! گفت: يك مرتبه مسافرتي رفتيم و كشتي‏مان در دريا شكست. حضرت فرمود: آيا در آن موقع مشرف به غرق شدن شدي؟ (امام مي‏دانست چنين اتفاقي افتاده است) گفت: بله، اتفاقا چنين چيزي شده است. حضرت فرمود: آن وقت به هيچ كس اميد داشتي كه تو را نجات بدهد؟ تأملي كرد و گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ8». زماني كه انسان دستش از همه جا كوتاه مي‏شود، آن وقت در مي‏يابد كه خدا به او نزديك است. حالي پيدا مي‏كند كه خودش را پهلوي خدا مي‏بيند. اگر دور باشد بايد داد بزند تا خدا بشنود! ولي در چنين حالي احساس مي‏كند اگر زير لبي هم بگويد، خدا مي‏شنود. اين همان علم حضوري است. اين دانستن و اين نوع درك خدا، غير از اين است كه با برهان صديقين يا با برهان امكان و يا حدوث خدا را اثبات كنند. اين حال و دركي است كه غير اختياري براي انسان پيدا مي‏شود. درك خدا بي‏نهايت لذت دارد. لذتش خيلي بيش از اين است كه طفلي در آغوش مادر باشد و مادر نهايت نوازشش را نسبت به او ابراز كند. كودكي كه وقتي احساسِ غربت و تنهايي مي‏كند و از مادرش جدا است وقتي مادرش را پيدا مي‏كند، كه او را در بغل مي‏گيرد، فشارش مي‏دهد و مي‏بوسد چه احساسي دارد؟! چقدر آرامش پيدا مي‏كند؟! اين قرب است. قبلا اين درك را نداشت. اين قرب، قربي است كه توأم با علم و درك است، قربي است كه انسان با دلش خدارا مي‏بيند.
 
قرب حقيقي‏
شخصي از اميرالمؤمنين‏(ع) سؤال كرد: «هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؟»؛ حضرت فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ9»؛ من خداي نديده را عبادت نمي‏كنم. آن شخص‏؛ تعجب كرد، حضرت فرمود: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ فِي مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان»؛ با اين چشم نمي‏بينم بلكه دل است كه با حقيقت ايمان، خدا را مشاهده مي‏كند. اين يك درك و ديدن و علم و قرب ديگري است. كساني كه اين گونه شوند، آن وقت خدا اين عنايت را به آن‏ها مي‏فرمايد كه هر چه بخواهند بهشان مي‏دهد. مقرب يعني چه؟ يعني طوري شده كه هر چه بخواهد به او مي‏دهند. اما طبق اين تفسير، يعني واقعاً وجودش به وجود خدا نزديك شده است. خدا را با قلبش مشاهده مي‏كند و خودش را در آغوش خدا مي‏بيند. وقتي چنين حالتي پيدا شود خدا مي‏گويد: «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ10»؛ تنها اينها نيستند كه خدا را دوست دارند بلكه در ابتدا خدا آن‏ها را دوست دارد. اين قرب حقيقي است. يك‏؛ حقيقتي است كه انسان واجد آن مي‏شود. قرب هم داراي مراتب است. وقتي مي‏گويد: «يتقرب إليّ بالنوافل»، من و شما كه نافله مي‏خوانيم، يك مرتبه قرب مي‏شود، اما علي‏(ع) كه نافله مي‏خواند قربش بيشتر از من و شما بود، نبود؟ پس به يقين قرب مراتب دارد و آن كه حقيقتش را نمي‏دانم اين است كه رؤيت هم مراتب دارد. حقايقِ ايمان در همه يكسان نيست. همه‏ي مؤمنين با حقيقت ايمانشان مي‏توانند خدا را ببينند، اما اين ايمان در بندگان تفاوت دارد. حقيقت اميرالمؤمنين‏(ع) چنان بود كه، «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً11». پس احتمالاً مشاهده و رؤيت هم مراتب دارد. يك مرتبه‏اش اين است كه: «فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسي‏؛ صَعِقاً12». آن جلوه وقتي پيدا بشود، هيچ موجودي تابِ ديدنش را ندارد. لااقل موجودِ اين جهاني تابِ تحملش را ندارد. اين حقيقتي است كه ما نمي‏فهميم چيست. يعني چه خدا براي كوه تجلّي كرد و كوه از هم متلاشي شد؟! نمي‏توانيم بفهميم، اما بايد بدانيم كه اين يك حقيقت است.
 

--------------------------------------------------------------------------------
 
1. زمر / 3.
 
2. إرشادالقلوب، ج 1، ص 91، الباب الثاني و العشرون في فضل صلاة الليل.
 
3. آل‏عمران / 169.
 
4. قمر / 55.
 
5. تحريم / 11.
 
6. ق / 16.
 
7. واقعه / 11.
 
8. انعام / 124.
 
9. الكافي، ج 1، ص 97، باب في إبطال الرؤية، روايت 6.
 
10. مائده / 54.
 
11. غررالحكم، ص 119، باب فضائله(ع)، روايت 2086.
 
12. اعراف / 143.
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group