بسم الله الرحمن الرحيم
راز و نياز
«حقيقت توبه»
آن چه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 24/06/86 هم زمان با سوم ماه مبارك رمضان 1428 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
مناجات تائبين
اولين مناجات از اين مناجاتهاي پانزدهگانه صحيفه سجاديه مناجات تائبين است. كلمه توبه در لغت عربي به معني بازگشت است. اما در عرف و ادبيات ما هر بازگشتي را توبه نميگويند. بازگشت از راه خطا به راه صواب؛ اين توبهاي است كه به انسان نسبت داده ميشود. در قرآن كريم كلمه توبه به خدا هم نسبت داده شده است. توبه وقتي به عبد نسبت داده ميشود با «الي»؛ (تاب الي الله) و وقتي به خداي متعال نسبت داده ميشود با «علي»؛ (تاب عليه) متعدي ميشود. در اصل معنا هر دو به معني رجوع است منتها توبه عبد اين است كه از گناه به صواب رجوع ميكند و توبه خدا بر عبد اين است كه رحمتش را به عبد باز ميگرداند. در ترجمه فارسي «تاب عليه»؛ را توبه پذيرفتن معنا ميكنند ولي اصل معنايش اين است كه خدا رحمتش را به آنها برميگرداند.
در معني توبه اين نكته لحاظ شده است كه انسان بايد به طرف خدا برود. فطرت اصلياش اقتضا ميكند كه به سوي خدا حركت كند. وقتي كه در اين مسير فطري انحراف پيدا ميشود توبه اين است كه به راه راست برگردد.
اين بازگشت از لغزش به حكم عقل براي هر انساني ثابت است. وقتي عقل توجه پيدا كند به اينكه آدم راه عوضي رفته ميگويد: بايد برگردد. اما اينكه اين وجوب، وجوب شرعي است يا وجوبي كه عقل وجوب آن را كشف ميكند، بحثهايي كلامي است كه پرداختن به جزئيات اين بحث اكنون خيلي ضرورت ندارد.
اراده توبه
بايد توبه كرد؛ خيلي وقتها خوشمان نميآيد كه اين حرفها را بشنويم! اگر فكر كنيم ميفهميم كه بايد دست از گناه كشيد و از راه خطا برگشت. هم عقل ميگويد و هم شرع. اما بسياري از اوقات آدم حال و انگيزهاي قوي براي توبه پيدا نميكند. چه كار بايد كرد تا آدم اراده توبه پيدا كند؟ و چرا در حال عادي از انسان چنين ارادهاي بر نميخيزد؟ توبه چگونه شروع ميشود؟ چه چيز مانع از توبه كردن ميشود؟
بدون شك توبه يك حالت اختياري است و هيچ كس مجبور نميشود توبه كند. كار اختياري تابع اراده آدم است. بايد اراده كنيم كه توبه كنيم. اما اراده گزافي نيست. اين جور نيست كه هر وقت براي هر كاري دلش خواست اراده كند. اراده بعضي چيزها خيلي ساده است و مقدماتي ندارد. راحت ميتوانم حرف بزنم يا سكوت كنم. خيلي مؤونهاي ندارد. نه توابع زيادي دارد و نه آثار زيادي بر آن مترتب ميشود. ولي همه ارادهها اين طور نيست.
مقدمات اراده
وقتي ما در حالات خودمان دقت كنيم و ارادهمان را بكاويم، ميبينيم اراده يك كاري كه پيدا ميشود مقدماتي دارد. اگر اين مقدمات پيدا بشود اراده از انسان سر ميزند. اگر اين مقدمات نباشد اراده هم تحقق پيدا نميكند. معمولاً اراده به اين شكل تحقق پيدا ميكند كه ابتدا آدم چيزي را ميداند يا اگر نميدانست ياد ميگيرد، فرض بفرماييد به طور اتفاقي پيچ راديو را باز ميكنيد از راديو كه دارد راجع به خوراكيها صحبت ميكند كه خوردن سبزيجات و ميوهها چقدر مفيد است ياد ميگيريد؛ يا ميدانستيد اما فراموش كرده بوديد و توجه نداشتيد. تصميم ميگيريد امشب افطار نان و پنير و سبزي بخوريد. يا در غذايتان سبزي باشد يا از ميوهجات استفاده كنيد. مقدماتش از اينجا شروع شد كه شما توجه پيدا كرديد به فايده سبزي خوردن. اين قدم اول است كه آدم بداند كاري مفيد است. اما گاهي آدم چيزي را ياد ميگيرد ولي بعد امور ديگري مانع ميشود و فراموش ميكند. وقت غذا خوردن كه ميبيند چلوكباب فعلاً آماده است و غذاي لذيذي است يادش ميرود كه بنا بود سبزي بخورد.
پس قدم دوم اين است كه چيزي را كه آدم ميداند تا موقع عمل در ذهنش نگهدارد و در ذهنش زنده باشد. شرط ديگري هم دارد كه تكويني است و آن اين است چيزي كه آدم فايدهاش را ميداند، ميلي هم به انجام آن داشته باشد؛ در غير اين صورت باز انگيزه انجام دادن آن را پيدا نميكند.
ولي گاهي با اين كه ميدانيم يك چيزي فايده دارد، چندان كار مشكلي هم نيست، زحمتي هم ندارد، بي ميل هم نيستيم، ولي در عين حال انگيزه انجام آن كار را پيدا نميكنيم. دقت كه بكنيم ميبينيم كار و يا يك ميل ديگري مانع از اين كار شده است. لذت ديگري غالب است. با اين كه هر دو هم حاضر است اما آن يكي را ترجيح ميدهد چون از آن بيشتر لذت ميبرد. به طور طبيعي وقتي دو تا لذت براي انسان تزاحم داشته باشد ميرود سراغ آن لذتي كه بيشتر و قويتر است.
چه كار بايد كرد؟
اگر بخواهيم توبه كنيم بايد چه كار كنيم؟ اول بايد بدانيم كه توبه چقدر خوب است بعد اين دانسته خودمان را در ذهن زنده نگهداريم و توجه به آن داشته باشيم. چيزي هم مزاحم اين نباشد. ولي با اين كه ميدانيم توبه خوب است ولي اقدام نميكنيم. به امروز و فردا مياندازيم و به اصطلاح «تسويف»؛ ميكنيم. شيطان ما را فريب ميدهد ميگويد: يك مقدار تأخير، حالا دير نميشود. گاهي جوانها ميگويند كه حالا وقت جوانيمان است لذت خودمان را ببريم پير كه شديم توبه ميكنيم! سرّش چيست كه آدم اراده توبه كردن از او متمشي نميشود؟ اول آنكه آن علم خيلي جدي نيست. آدم يقين ندارد و شيطان آدم را به شك مياندازد؛ پس بايد سعي كنيم آن قدم اول را محكم برداريم. درست فكر كنيم و باور كنيم كه توبه كار خوبي است. سپس هميشه تا موقعي كه موفق به عمل شويم، اين فكر را زنده نگهداريم و نگذاريم فراموش بشود.
بعد ببينيم چه چيز مانع از اين ميشود كه توبه كنيم. دود سيگار دود كثيفي است، بدبو و متعفن است، همه پزشكان دنيا ميگويند ضرر دارد، در راديو و تلويزيون ميگويند و در روزنامهها مينويسند، اما ضررهاي گناه اين جور نيست. هر گناهي را ما باورمان نيست كه اين قدر بد است. مخصوصاً وقتي كه لذتهاي آني و لذتهاي شديدي هم دارد. اينجا باور كردن اين كه توبه حتماً چيز خوبي است و واجب است و بايد اين كار را انجام داد و ترك آن ضرر دارد، مقداري مشكل است. مثال من براي سيگار بود. كساني كه عادت به سيگار دارند خيلي سختشان است ترك كنند، اينجا خيلي سختتر است؛ چون ضرر گناه محسوس نيست.
بسياري از گناهان است كه آدم ضرر آنها را به زودي درك نميكند. ضرر آنها را بيشتر از راه بيانات شرعي و آيات و روايات و يا دلايل عقلي و اين چيزها بايد بفهمد. بايد باور كند كه گناه ضرر دارد و متقابلاً مبارزه با گناه و توبه كردن اهميت زيادي دارد. گاهي ممكن است صد مرتبه صيغه استغفار را هم بخواند اما اراده توبه از او متمشي نميشود چون در قدم اولش سست است. يقين ندارد كه گناهان واقعاً ضرر دارند.
پشيماني، اصل توبه
بعضي گفتهاند اين دانستن خودش جزء توبه است. مرحوم فيض(ره) ميفرمايد: توبه از سه چيز تشكيل شده است: اول علم؛ علم داشته باشد به اين كه گناه زيان دارد و بر عكس توبه مفيد است. بايد يك حالت تألم و حال پشيماني هم پيدا كند كه چرا من كاري كردم كه اين همه ضرر داشت و بعدش تصميم بگيرد كه جبران كند.
ولي خود ايشان هم ميگويد: ظاهراً اين نكته دوم از لحاظ تحليل مفهومي قويتر باشد كه توبه همان است كه آدم تصميم بگيرد كه ديگر گناه نكند و برگردد. وقتي بر ميگردد كه از كار قبلياش پشيمان شده باشد. اصلاً توبه همان پشيماني است. مقدمهاي دارد و مؤخرهاي. اول بايد بداند، بعد پشيمان شود و بعد تصميم بگيرد كه ديگر نكند.
اين پشيماني ندارد؟
به هر حال توجه به ضرر گناه و اينكه توبه ميتواند اثر گناه را جبران كند نقش بسيار مؤثري دارد. اگر آدم متوجه شود غذايي كه خورده است مسموم بوده، در گوارشش اثر سوء ميگذارد بعد سردرد ميگيرد و سپس مريض ميشود. اول چيزي كه براي آدم پيدا ميشود يك حالت تأثري است. ناراحت ميشود چرا چنين كردم چرا دقت نكردم تا غذايي سالم تهيه كنم. اگر باور داشته باشد كه آن غذا موجب مسموميتش شده، اين باور مريضش ميكند و چند روز از راحتي او كم ميشود خواه ناخواه پشيمان ميشود. حالا بعضيها سريع التأثر هستند و خيلي زود ناراحت ميشوند و اوقاتشان تلخ ميشود. اما هر عاقلي وقتي بفهمد كاري كرده است كه برايش ضرر داشته از كار خودش پشيمان ميشود.
ما بايد باور كنيم كه گناه چيزي است كه سمي را وارد روح ما ميكند و خواه ناخواه يك بيماري روحي براي ما ايجاد ميشود. ممكن است قابل علاج باشد. خب هر بيماري بدني هم معمولاً قابل علاج است ولي اين باعث نميشود آدم پشيمان نشود. اگر توجه پيدا كند با اين گناهي كه كرده است خيلي ضرر كرده؛ اول اينكه عمري را تلف كرده كه ديگر بر نميگردد. ساعتي را كه به گناه پرداخته ميتوانست به جاي آن به عبادتي بپردازد، خدمتي براي انساني انجام بدهد، به عيادت مريضي برود و... اما وقتش را تلف كرد و صرف گناهي كرد. نشست به تماشاي يك فيلم مبتذل. سرمايهاي را مفت آتش زد، اين پشيماني ندارد؟ سرمايهاي كه آدم ميتوانست به فاصله يك ساعت عبادت يك قصر بهشتي براي خودش بخرد و الي الابد از آن استفاده كند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشيماني ندارد؟
اول اينكه عمر را سرمايهاي بايد بداند كه اگر از لحظههاي از دست رفته آن درست استفاده ميكرد و قدر ميدانست حتي با دو ركعت نماز، پاداشش به حساب نميآمد و با هيچ چيزي از لحاظ ارزش قابل مقايسه نبود. براي دو ركعت نماز پنج دقيقه وقت صرف كرديد اما پاداش اين تا بينهايت براي شما در بهشت محفوظ است. اين بهاي پنج دقيقه وقت ماست!
دوم اينكه نه تنها اين را مفت از دست دادم بلكه در مقابلش چيزي خريدم كه آن بلاي جانم است، عذابي خريدم كه اگر اين عذاب جبران نشود اليالابد خواهد بود. در مقابل آن ثواب، عذابش هم همينطور است. عذاب اگر بماند و از آن گناه توبه نشود روز قيامت هميشگي خواهد بود.
به جاي اين كه از اين سرمايه سودي ببرم، زياني كردم كه اگر آن را جبران نكنم الي الابد دامنگير من خواهد بود. اگر به اينها توجه كنم حتماً حالت پشيماني برايم پيدا ميشود و اگر آدم پشيمان شد اولين اثرش اين است كه فعلاً ترك كنم و ديگر مرتكب نشوم و بعد تصميم بگيرم كه بعداً هم انجام ندهم چون اين ضرر را هميشه خواهد داشت. بعد اگر كاري كه كردم آثارش هنوز باقي است، سعي كنم آثار آن را بر طرف كنم. مثلاً اگر نمازي را ترك كردهام يا درست نخواندهام، قضايش را به جا بياورم. اگر مال كسي را بيجا تصرف كردهام بروم و جبرانش كنم؛ اين ميشود توبه.
در عين حال اگر بگويم خب، باشد، از فردا توبه ميكنم، نشانه اين است كه قضيه را جدي نگرفتهام، باورم نيست كه ضرر داشته است. اگر بدانم كه اين غذا مسموم است، ميگويم: امروز ميخورم و از فردا ديگر نميخورم؟! هيچ عاقلي چنين كاري مي كند؟ مگر اين كه آنچنان انسان در دام شيطان اسير شده باشد يا آنچنان به آن عادت كرده باشد كه نتواند به راحتي آن را رها كند.
خدايا! مددي
به هر حال آن قدرتي كه ما داريم و تواني كه خداي متعال به ما داده در مقابلش هم عوامل مزاحمي وجود دارد. ولي مؤمن ميتواند از همان وقت بگويد: خدايا! به فريادم برس. اگر اين را جدي بگويد، در همان حال خدا به كمكش ميآيد. و اگر مثل ما شيعيان راه توسل به اولياي خدا را هم بلد باشد ديگر خيلي راهش آسانتر ميشود. بنابراين بعد از اين كه ما درباره ضرر گناهان فكر كرديم اولين قدمي كه بايد برداريم توجه به خداست. خدايا به ما كمك كن تا اين گناه را ترك كنيم، تا توبه كنيم. البته اگر اين حال را هم پيدا نكنيم اين جور نيست كه اصلاً نتوانيم ترك گناه بكنيم، ولي سخت است. اگر كمك و توفيق الهي شامل حال آدم بشود خيلي كارش آسان ميشود. اگر ما بفهميم گناهي كه مرتكب شديم چقدر قلب مقدس ولي عصر(عج) و قلب فاطمه زهرا(س) را ناراحت كرده است، انگيزه بيشتري پيدا مي كنيم كه زودتر ترك كنيم. غير از اينكه به خودمان ضرر زدهايم، كاري كردهايم كه دل بزرگاني مثل ائمه اطهار (عليهم السلام) به درد بيايد. توجه به اينها باعث ميشود كه انگيزه انسان براي تصميم بر ترك گناه و توجه قوي به خدا شود. اميدواريم به بركت توسل به اهل بيت خداي متعال توفيق توبه نصوح به همه ما مرحمت بفرمايد.