بسم الله الرحمن الرحيم
«پيوند با خويشاوندان»
آن چه پيش رو داريد گزيدهاى از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 25/06/87 مطابق با شب پانزدهم ماه مبارک؛ رمضان 1429 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
وجوب شرعي و وجوب اخلاقي
«وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِيَّةِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ،»؛ حضرت امام سجاد (ع) در آغاز درخواستها، توفيق براي خواندن نماز _ طبق سنت پيغمبر اكرم (ص) و در اوقاتي كه خداي متعال مقرر فرموده _ را از خداوند طلب نمودند. در بخش دوم از درخواستها، آن حضرت به مسائل اخلاقي و مالي ميپردازند. امام سجاد (ع) از خداي متعال ميخواهند كه خدايا به ما توفيق بده تا در اين ماه رمضان صله رحم داشته باشيم و با خويشاوندان خود پيوند برقرار نماييم و به همسايگان رسيدگي كنيم و حقوقي كه به اموال ما تعلق گرفته، بپردازيم و با پرداخت زكات، مال خود را پاك كنيم. انجام وظايف مالي، در تزكيه انسان نقش بهسزايي دارد. در شريعت مقدس اسلام، پس از نماز و حفظ ارتباط با خدا، به انجام تكاليف مالي بسيار سفارش شده است. در قرآن وقتي به يك سلسله رفتارها يا خلقيات سفارش و امر ميشود به اين معنا نيست كه همه آن سفارشها در يك سطح هستند. ممكن است مجموعهاي از امور که در يك آيه ذكر شدهاند، بعضي؛ از آنها واجب و بعضي ديگر مستحب باشند. علاوه بر آن ممكن است بعضي از اين عناوين مصاديق گوناگوني داشته باشد به اين معنا كه هم مصداق واجب و هم مصداق مستحب داشته باشد. بايد توجه داشت كه لفظ واجب در روايات، فراتر و اعم از لفظ واجب است كه در فقه بكار ميرود. بعضي از امور در روايات به عنوان واجب ذكر شده، در صورتي كه با يقين روشن است، وجوب فقهي ندارد. درباره غسل جمعه، در روايات تعبير واجب نقل شده اما عده بسيار اندكي از علما، بر وجوب غسل جمعه، فتوا دادهاند. بعضي؛ از فقها در اين باره احتياط نموده و گفتهاند: «احتياطاً غسل جمعه ترك نشود»؛ اما تعبير در روايات، اين است كه غسل جمعه واجب است. در روايات ذكر صلوات در هنگام شنيدن نام پيغمبر اكرم (ص) و اهل بيت (ع)، واجب شمرده شده و حتي تأكيد شده که اگر كسي با شنيدن نام آن بزرگواران صلوات نفرستد، عاق اهل بيت خواهد شد، همچون فرزندي كه از پدر و مادر خود عاق شود. امّا فقها بر وجوب آن فتوا ندادهاند. بر همين اساس تعبيراتي كه در روايات وجود دارد، نبايد موجب اين تصور شود كه مسائل رسائل عمليه و فتواي فقها با روايات و قرآن هماهنگ نيستند. در روايات و قرآن تعابير به صورت عامتري به كار رفته است.
قرآن، هم قانون، هم تربيت
روش قرآن كريم اين نيست كه، مسائل حقوقي يا واجبات را جداي از مسائل اخلاقي ذكر كند. يك سلسله مسائل حقوقي وجود دارد كه قاضي بايد در دادگاه براساس آن قوانين، حكم كند، اما نحوه بيان و تعبيرات آيات قرآن و روايات شريفه، همچون حكم قانون و حكم دادگاه نيست. به عنوان مثال ميفرمايد: اگر همسرانتان را در يك شرايطي طلاق داديد و مصلحت زندگي شما و آنها در اين بود كه از هم جدا شويد، نفقه آنها را بدهيد و زنان نيز چهار ماه و ده روز عده بگيرند. در قرآن پس از بيان اين حكم حقوقي، در يك موعظه اخلاقي كوتاه، بر تقوا و عدم تجاوز از احكام الهي و حاضر دانستن خدا، تأكيد ميشود. اين روش تربيتي قرآن است. روايات نيز همين گونه هستند. در روايات، واجبات دقيقا از مستحبات تفكيك نشده است. احكام حقوقي و احكام اخلاقي نيز تفكيك نشدهاند و به اين شكل نيست كه آيات و روايات در بخشي به احكام قضايي و در بخشي به احكام اخلاقي بپردازند. قرآن از آن جهت كه كتاب هدايت و تربيت ميباشد، به اين شكل تنظيم يافته است. خداوند متعال نزول قرآن را، در اين قالب مصلحت دانسته؛ است.
فقه و تفكيك موضوعات و احكام
كار فقها، تنها فهم لغوي روايات و آيات نيست، بلكه استنباط احكام از منابع فقهي است. اين احكام در زمينههاي گوناگون بايد استنباط شوند تا كتاب قانون، از يك طرف و احكام عبادي از طرف ديگر و همچنين ابعاد گوناگوني همچون مسائل اخلاقي، مسائل تربيتي و مسائل اجتماعي تبيين شوند. اگر فقها اين تفكيك را انجام ندهند، يك مسلمان در انجام تكليف الهي، ممكن است دچار مشكل شود. تصور كنيد براي نماز زمان بسيار اندكي باقي مانده است و هر لحظه امكان قضا شدن نماز وجود دارد. اگر انسان بخواهد همه مستحبات را انجام دهد چند ركعت نماز، خارج از وقت انجام ميشود. در اين لحظه نمازگزار بايد به واجبات اكتفا كند. اگر به واجبات و مستحبات علم نداشته باشد، نميداند كه بايد چه كار كند. اينكه واجب است كه نمازگزار كوتاه و مختصر به واجبات نماز بپردازد تا همه نماز در وقت خوانده شود و تشخيص واجبات از مستحبات مسئلهاي است كه فقها با استنباط از منابع فقهي به آن پي ميبرند.
همه اسلام، رساله نيست!
البته بايد توجه داشت كه مسايل تربيتي و اخلاقي غير از مسئله رسائل عمليه يا كتاب قانون است. مسائل تربيتي را بايد از متن قرآن و بيانات اهل بيت(ع) ياد گرفت. در اين كريمه نوراني قرآن آمده است: «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكِينِوَ الْجارِ ذِي الْقُرْبي وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ»1؛ فقها در برخي از بخشهاي اين آيه هيچ وجوبي را درنيافتهاند. انسان اگر در سفر با كسي همسفر شد، همسفر حقوقي بر انسان پيدا كرده، بايد رعايت حال او را نموده و با او به نرمي و مهرباني روبهرو شده و در توشه راه او را شريك كرده و احتياجات او را برآورده سازد. اينها مجموعهاي از حقوقي است كه همسفر بر عهده انسان پيدا ميکند. اما اين حقوق مثل احسان به والدين واجب نيست كه تكليف واجب برشمرده شود. در اين فراز از دعا نيز هنگامي كه از ارحام و نزديكان و همسايگان نام برده ميشود، براي آن است که اهميت فوق العاده رسيدگي به آنان را يادآور شود كه در قرآن و روايات به آن سفارش جدي شده است. يك مسلمان نبايد تنها به رساله عمليه اكتفا نموده و فقط به انجام واجبات و ترك محرمات ذكر شده در آن بپردازد. اگر همه رسالههاي عمليه را بررسي و جست و جو كنيد، بخشي درباره احسان به والدين يا صله رحم را در آن، كمتر مييابيد. در حالي كه احسان به والدين و صله ارحام، از واجبترين واجبات است. اين مسئله نشانه نقص رسالههاي عمليه نيست بلكه براي آن است كه رسالههاي عمليه، براي نيازهاي روزمره مردم نوشته شده تا بدانند در زندگي به چه احكامي عمل كنند. نبايد فراموش كرد كه همين مجموعه احكام اوليه و رسالهها با زحمات و تلاش فراوان فقها و مراجع والاقدر، تهيه ميشوند. شكر الله مساعيهم! ولي بايد توجه داشت كه دين را تنها از رساله نمي توان شناخت بلكه دستورات فراوان اخلاقي و تربيتي وجود دارد كه آنها را بايد از كتابهاي اخلاق و روايات، يافت. احكام با شرايط روز بايد تبيين شوند. از سوي ديگر علما و بزرگان و دلسوزان دين نيز نبايد تنها به احكام رساله اكتفا كنند بلكه بايد اجتهادها و تحقيقات را نسبت به ساير ارزشهاي ديني توسعه دهند. جامعه امروز بسيار نيازمند آن است تا احكام خانواده تبيين شود. به عنوان مثال زن و مرد به عنوان همسر، چگونه بايد با هم رفتار كنند؟ برخي از افراد احكام و حقوق واجب فقهي؛ خود را به خوبي نميدانند. ممكن است يك مرد با شنيدن اين روايت كه «اگر سجده براي غير خدا جايز بود، به زنها امر ميكردم، براي شوهران خود سجده كنند»؛ تصور كند، در خانه ميتواند همچون يك ديكتاتور عمل كرده و هرچه خواست با خشونت و تندي اعمال نمايد. نخست بايد ديد كه اين روايت تا چه اندازه صحت دارد. در صورت صحيح بودن روايت آن سوي هم مسئله نبايد فراموش شود. اسلام ميفرمايد: «مرد حتي حق ندارد به همسر خود بگويد يك ليوان آب براي من بياور يا غذا فراهم كن!»؛ اين نيز حكم خداست. اينها رواياتي است كه جنبه اخلاقي دارد. بر فرض صحيح بودن؛ سند آن روايت، آشكارا مشخص است كه بنا بر مسامحه گفته شده و در آن قيد شرعي و تكليف وجود ندارد. متأسفانه برخي از افراد براساس سليفه شخصي و هوس به برخي از روايات تكيه ميكنند و از سوي ديگر رواياتي كه با منفعت آنان سازگار نيست را نميپذيرند.
اسلام ناب، نه افراط، نه تفريط
با تأسف بايد گفت كه فرهنگ غرب به تدريج در جامعه جاي فرهنگ اسلامي را ميگيرد. بايد به گونهاي عمل كرد كه جوانان امروز و نسل آينده تصور نكنند، احكام دين خدا در زندگي امروز ديگر كار بردي نداشته و به كار نميآيد. نبايد با افراط و تفريط و برخي تصورات غلط، احكام اسلام را به گونهاي نشان داد که جامعه به اين نتيجه برسد كه اسلام ديگر پاسخگوي زندگي جديد و كنوني نيست و بايد به فرهنگ غرب و دنياي كفر رو آورد. ما در برابر اسلام به وظيفه خودمان، درست عمل نكردهايم. اسلام را آنگونه كه هست، بايد بدون افراط و تفريط و با توجه به مسايل اجتماعي به خوبي تبيين نماييم تا برداشتهاي غلط باعث دوري جوانان از اسلام نشود. البته از اين بيان نبايد سوء استفاده شود و با نگاه روشنفكري خيال شود كه زن و فرزند آزاد هستند كه به هر شكلي ميخواهند، زندگي كنند و هيچ محدوديتي نبايد براي آنان، به وجود بيايد. اين نگاه با اسلام هيچ سازگاري ندارد. اسلام براي رفتار انسانها مرزها و محدودههايي تعيين نموده است كه به جاست علما و فقهاي اسلام، با مطرح شدن مسائل روز، آنها را براي مردم تبيين نمايند.
صلهي رحم
نيكي به والدين از واجبترين واجبات به شمار ميآيد. آيا اگر فرزندي بخواهد از محسنين و نيكوكاران و «بارّين بالوالدين»؛ به شمار آيد، چه اموري بر او واجب است تا رعايت كند و چه اموري بر او حرام است که اگر مرتكب آنان شود، دچار عقوق والدين ميشود؟ يا در موضوع صله رحم وقتي گفته ميشود «اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي»2؛ خديا! هر آن كس كه به من بپيوندد، با او پيوند داشته باش و هر آن كس كه پيوند با من را قطع كند از او بِبُر! در اين فراز، دعا و نفرين درباره صلهرحم است. مسلمان بايد چه كاري انجام دهد تا صله رحم به حساب بيايد. متأسفانه در اين زمينهها به اندازه باب طهارت و صلاة، آثار تأليفي و كتاب نوشته نشده است.
نماز شب را به خاطر مادر قطع كن!
يكي از واجبترين واجبات شرعي كه در قرآن و روايات فراوان مورد تأكيد قرار گرفته است وجوب احترام و حرمت آزار والدين است. هرگونه رفتار فرزند كه موجب ناراحتي و آزردگي پدر و مادر را فراهم سازد، حرام است. ممكن است مطرح شود بعضي از پدر و مادرها توقعات فراواني دارند، يا با محيط آشنا نيستند و يا شرايط زندگي امروز را نميدانند. برآورده ساختن همه خواستههاي والدين با شرايط زندگي امروز ممكن نيست. به ويژه آنكه اگر پدر و مادر از سواد پائيني برخوردار و از احكام دين كم اطلاع باشند. بايد به گونهاي با تدبير رفتار نمود تا اين توقع در آنها ايجاد نشود. در برخي موارد با زمينه سازي و فراهم كردن مقدماتي ميتوان اين مشكل را حل نموده و رضايت آنان را به دست آورد. در برخي موارد نيز نبايد براي والدين توقع ايجاد كرد. هنگامي كه انسان ميداند شرايط برآوردن خواستههاي آنان را ندارد، نبايد با مطرح كردن آنها از جانب خود، آن توقعات را در والدين ايجاد كند. آنچه كه فقها و علماي اسلام همه بر آن نظر واحد دارند، حرمت آزار است. البته در مورد ميزان اطاعت از والدين اختلاف وجود دارد، تا جايي كه برخي فقها گفتهاند اگر انسان در حال قنوت وتر نماز شب باشد و مادرش او را صدا بزند و از او يك ليوان آب درخواست كند، واجب است فرزند نماز را قطع كرده و به مادر آب برساند. چرا كه قطع نماز مستحبي اشكال نداشته و حرام نيست (البته در نماز واجب حرام است.) برخي از فقها از اين سخن نيز فراتر گفتهاند و بر اين نظرند كه اگر در حال نماز مستحبي، مادر فقط نام فرزند خود را صدا زد و چيزي درخواست ننمود، فرزند بايد نماز مستحبي را قطع و به مادر خود پاسخ دهد. در اسلام تا اين اندازه رعايت ادب در حضور پدر و مادر سفارش شده است. با اين وصف بايد براي نسل كنوني اينگونه احكام را روشن و آشكارا تبيين نمود كه در كجا و چه شرايطي بايد سخن والدين اطاعت شود و در كجا ميتوان از آن سر باز زد؟ در پاسخ بايد گفت در جايي ميتوان از اطاعت والدين سر باز زد كه مخالفت با پدر و مادر موجب ايذاء و آزار آنان نشود. براي اينكه ايذاء حرام است و انسان نبايد با والدين مخالفت كند مگر آنكه بتوان از آنان رفع آزردگي نموده و رضايت آنان به دست آيد. ممكن است سؤال شود كه آيا لازمه احسان به والدين كمك مالي است؟ قطعا كمك مالي استحباب دارد و از بهترين مستحبات است، به ويژه اگر والدين نياز مالي داشته باشند. اگر فرزند از جهت مالي امكان كمك را داشته باشد واجب است كه به پدر و مادر كمك نمايد تا نياز آنان رفع شود. در اينجا گفته ميشود كه پدر و مادر واجب النفقه، ميشوند. اما اگر نياز آنان تأمين شده باشد، براي رفاه بيشتر آنها مستحب است تا به والدين كمك نمايد. البته اين مستحب، بسيار مؤكد است.
نگويند از خويشان جدا شدهايد!
شبيه اين مسائل درباره رحِم و نزديكان نيز مطرح ميشود. انسان بايد با خويشاوندان و نزديكان خود پيوند داشته و صله رحم بكند. «صله»؛ از ماده «وصل»؛ است مثل «عده»؛ و «وعد»، يعني رابطه بايد محفوظ باشد تا پيوند برقرار باشد. انسان بايد با خويشاوندان خود چه پدر و مادر كه در درجه اول هستند و چه خويشاوندان درجه بعد همچون خواهر، برادر، عمو، عمه، خاله، دايي و بچههاي آنان ارتباط و پيوند داشته باشد. نبايد به گونهاي باشد كه از جهت عرفي گفته شود شخص از خويشاوندان خود جدا شده است. در اين صورت به فتواي همه فقها چنين كاري حرام و قطع رحم به شمار آمده و قطع رحم از گناهان بزرگ است. بااين وجود هيچ كتاب فقهي حد و مرز صله رحم را تعيين نكرده است و از جهاتي، تشخيص چنين اموري كه فقهاء، خيلي به آن نپرداختهاند، به عرف واگذار شده است. يعني انسان در محيط و شرايط اجتماعي كه زندگي ميكند به ميزان دوري و نزديكي به خويشان و نزديكان، بايد احوال آنان را جويا شده و با آنان ارتباط داشته باشد. به ويژه آن كه با پيشرفت امكانات و وسايلي همچون ارسال نامه از طريق پست، تلفن و ديگر امكانات اين كار بسيار آسان شده است. اگر به گونهاي شد كه عرف جامعه بگويند كه شخص از خويش و قوم؛ جدا شده و قطع رحم كرده است، قطعاً انسان كار حرامي مرتكب شده است. علاوه بر وجوب صله رحم، احتمال وجوب كمك مالي به رحم نيازمند و مستحق نيز وجود دارد. ممكن است مطرح شود كه آيا حفظ ارتباط با خويشاوندان مخصوص مؤمنين است يا خويشاوندان و نزديكاني كه رعايت احكام شرعي را نميكنند، شامل اين حُكم نميشوند؟ به عنوان نمونه حجاب را رعايت نميكنند يا در مراسم خود موسيقي حرام پخش ميكنند. در چنين حالتي انسان بايد با تدبير، فرصتهاي كوتاهي را براي ديد و بازديد قرار دهد. البته بايد به گونهاي باشد كه انسان به حرام مبتلا نشود. در صورت امکان چنين کاري، رابطه ديد و بازديد حضوري را ترك نكند. اگر چنين امكاني را نداشت بايد به وسايلي همچون تلفن، مكاتبه، پيغام و هديه اكتفا بكند.
صلهرحم با اهل فسق
راتر از اين سؤالي كه بسيار مطرح ميشود اين است كه آيا مراوده با كساني كه رعايت احكام شرعي نميكنند يا اهل فسق و معصيت هستند، جايز است يا خير؟ شرط نخست آن است كه انسان بايد مراقب باشد تا در اين رفت و آمدها، ضرر و آسيب معنوي و شرعي نبيند. يعني باعث نشود تا خود نيز مبتلا به فسق شود. شرط دوم آن است كه حضور انسان، منجر به تأييد كار فسق آنها نشود. در برخي موارد ممكن است حضور در مجلس فسق، كارهاي خلاف شرع حاضران در جلسه را تأييد كند. حضور انسان ممكن است اين تصور را ايجاد كند كه حاضرين با خود بگويند كه: «حتماً كار فسق ما خيلي كار بدي نيست، در غير اين صورت اين فرد مؤمن اينجا نميآمد.»؛ در صورتي كه انسان از رابطه آسيب؛ نبيند و كار حرام آنها را نيز تأييد نكند، بايد صله رحم كرد. چه بسا همين رفت و آمد افراد مؤمن به خانه اهل فسق و معصيت، به تدريج باعث خوشبيني آنان به اهل ايمان شده و منجر به اصلاح آنان شود. البته در ارتباط؛ با اهل فسق و معصيت، بايد از روشهاي صحيح معقول، حسن خلق، رفتارهاي حساب شده، پرهيز از رفتارهاي تند و خشن، استفاده نمود. به اين اميد که اين رفت و آمدها زمينهاي فراهم كرده تا آنها متنبه بشوند. اگر اينگونه باشد، وجوب مضاعف ميشود. هم صله رحم واجب است و هم نوعي امر به معروف و نهي از منكر غير مستقيم به حساب ميآيد. البته بايد توجه داشت تا در اين ارتباطها نوجوانان به معصيت و فسق چنين خانوادههايي آلوده نشوند و از رفت و آمد و صلهرحم، تأييد و همراهي با معصيت آنان برداشت نشود.
--------------------------------------------------------------------------------
1. نساء / 36.
2. الكافي، ج 2، ص 151، باب «صلة الرحم».