بسم الله الرحمن الرحيم
«شرايط نماز»
آن چه پيش رو داريد گزيدهاى از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 23/06/87 مطابق با شب سيزدهم ماه مبارک؛ رمضان 1429 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا، الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا، الْمُؤدِّينَ لَهَا فِي أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ - صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ - فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ، وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ.
در جلسات گذشته ضمن توضيحاتى درباره اين دعاى شريف گفتيم سيدالساجدين(ع) بعد از حمد و سپاس الهى بر نعمتهايى كه خداوند در ماه مبارك رمضان به بندگان عنايت فرموده، خواستههاى خود را در پيشگاه بارى تعالى مطرح كردند. اولين فقره از عرض حاجت امام(ع) اين بود كه خدايا! معرفت فضيلت ماه رمضان و وظايفى را كه در اين ماه داريم به ما الهام كن و به ما توفيق بده كه روزه را با كمالش انجام دهيم؛ نه تنها امساك از مفطرات، بلكه امساك از هر آن چه تو نمىپسندى؛ و در مقابل، بكار گرفتن تمام اندامها در راهى كه تو دوست دارى.
فرازهاى بعدى اين دعا در واقع تفصيل خواستهاى است كه اجمالاً در فقره قبل از خدا خواستند؛ توفيق انجام همه آن چه كه او مىخواهد و پرهيز از هر چه او دوست ندارد و همانطور كه مىدانيد، آنچه خدا از انسان مىخواهد ابواب مختلفى از رفتارها، گفتارها و حتى خلجانات قلبى را شامل مىشود و طبعا همه آنها را نمىتوان در يك دعا ذكر كرد؛ لذا آنچه را اولويت و اهميت بيشترى دارد مطرح مىكنند.
نماز، ستون دين
در جلسات گذشته عرض كرديم كه روزه در واقع يك برنامه تربيتى است، تا ما بعد از يك ماه تمرين، در يازده ماه ديگر از نتايج آن بهرهمند شويم. اصل اين تمرينها هم براى اين است كه مسلمان، منضبط بشود و تقوا داشته باشد؛ رها و افسار گسيخته نباشد. ارايه يك برنامه عملى و تعيين وقتى براى اينكه امساك را از چه وقتى شروع كنيد و كى افطار كنيد و رعايت چيزهايى كه در طول اين مدت بايد ترك كرد و شخص روزهدار بايد مواظب باشد از آنها تخلف نكند؛ اين بهترين تمرين عملى است براى رعايت انضباط و متقى شدن؛ و روح روزه همين است.
اما اولين چيزى كه در مقام عمل نزد ائمه اطهار ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ اهميت فوقالعادهاى دارد، نماز است. مىدانيم كه در اسلام مهمترين عبادات نماز است. حتى يك كودك مسلمان هم مىداند كه الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين1،؛ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا2. نماز حكم عمود خيمه دين را دارد؛ اگر اين عمود برپا بود، دين برپا مىماند. اما اگر عمود خيمه افتاد، خيمه هم فرو مىافتد. اگر نماز قبول بشود، اين اميد هست كه ساير عبادات هم به قبولى برسد. اما اگر نماز رد شد، ديگر جايى براى رسيدگى به ساير اعمال نيست و عبادات و اعمال ديگر به طريق اولى رد خواهد شد. اين مطلب جزء واضحات دين اسلام و به خصوص مكتب اهل بيت ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است.
اهميت رعايت وقت نماز
البته نماز ابعاد مختلفى دارد؛ اما يك بعد آن كه به خصوص به اين برنامه تمريني مربوط مىشود و ويژگى خاصى دارد، رعايت وقت نماز است. اگر كسى مىخواهد منضبط باشد، برنامه منظمى داشته باشد و درست عمل كند، اولين شرط آن است كه وقت هر يك از كارهاي خود را معين كند. اگر زمان هر كار معين نشود، كارها سهل گرفته مىشود و يكى پس از ديگرى تعطيل مىشود، ترك مىشود و فراموش مىشود. برنامهاى موفق خواهد بود كه شخص نسبت به رعايت اوقات آن اهتمام داشته باشد. بر همين اساس هنگامي كه امام(ع) در اين فقره براي انجام نماز از خداى متعال توفيق مىخواهد، به خصوص با چند تعبير درباره وقت نماز تأكيد مىكند: خدايا اوقات نماز را به ما بشناسان! به ما توفيق بده نماز را در وقتش ادا كنيم! حفاظت بر وقت آن داشته باشيم! در قرآن كريم هم غير از اصل اقامه نماز، در چند آيه به خصوص رعايت وقت آن مورد تأكيد قرار گرفته كه حضرت سجاد(ع) ضمن اين دعا تلويحاً اشارهاى به اين آيات دارند: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ3، وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ4. شايد يكى از نكتههاي تاكيد قرآن بر اين امر همين باشد كه در برنامههاى تربيتى و تمرينى رعايت وقت از اهميت بسزايى برخوردار است. بزرگان دين، علماى اخلاق و اصحاب كرامات و مكاشفات هم درباره وقت نماز مطالب عجيبى گفتهاند كه هر چند شايد بعضى؛ از آنها اعتبار فقهى نداشته باشد، اما از مجموع اين تأكيدات مىتوان فهميد در اينجا خبرى هست كه ما درست اطلاع نداريم. خدا توفيق داد و ما هم در سالهاى گذشته در همين مجلس جلساتي را درباره نماز صحبت كرديم. اما اهميت نماز بهقدري است كه هر چه درباره آن بحث و گفتوگو شود، كم است؛ چون ستون خيمه دين است. با اين وجود به لحاظ اهميت فوقالعاده؛ نماز و مخصوصاً ارتباط آن با مضمون اين دعا، جا دارد اشارهاى به بعضى نكات در زمينه نماز داشته باشيم.
اولين چيزى كه در اين دعا برآن تأكيد شده رعايت وقت نماز است. اين كار بهقدري اهميت دارد كه نه تنها با بسيارى از عبادات و رياضات قابل مقايسه است، بلكه بالاتر از آنهاست. از بعضي بزرگان با تعبيرات مختلف نقل شده كه اگر كسى تعهد كند و مراقب باشد كه نماز را در اول وقت به جا بياورد، من تعهد مىكنم كه به مقامات بسيار عالى نائل بشود؛ مقاماتى كه تصورش از فكر امثال بنده بالاتر است. چه سرّى در اين كار وجود دارد، ما نميدانيم. چه فرقي ميکند كه نماز را اول وقت بخوانيم يا يك ساعت ديگر؟ يكى از اساتيد بزرگ _حفظهم الله تعالى وزاد الله فى بركاتهم_ مىفرمودند تا كسي خودش مقيد نباشد كه نمازش را اول وقت بخواند، سِّر آن را نمىفهمد و در نمييابد كه نماز اول وقت چه تأثيرى در تعالى روح انسان و تقرب به خداى متعال دارد . اين راز قابل تبيين نيست و آن را بايد در عمل يافت. شايد هم مصلحت نبوده كه براى ما تبيين كنند. اما همينقدر ميدانيم كه رعايت وقت نماز و خواندن آن در اول وقت بسيار مهم است.
بدعت ممنوع
نكته ديگري كه در اين دعا براي اقامه نمازِ مقبول ذكر شده اين است كه از خدا مىخواهيم به ما توفيق دهد نماز را طبق سنت پيغمبر(ص) انجام دهيم؛ روشى كه پيغمبر(ص) نماز مىخواند، نه روشهاى من درآوردى كه بعضى افراد مطابق سليقه خودشان در كيفيت يا كميت نماز يا در بعضى اذكار و اوراد آن ابداع مىكنند. چنين ابداعاتي كار مطلوبي نيست و اگر به قصد ورود باشد بدعت و حرام است و چنين نمازي بهجاى اينكه عبادت باشد، معصيت است. حتي اگر نمازي به قصد رجا هم خوانده ميشود، بهتر است آنطور كه پيغمبر(ص) مىخوانده، خوانده شود. همانطور كه ميدانيد، بنا بر آنچه در روايات نقل شده، نماز در معراج به پيغمبر اكرم(ص) تعليم داده شد. البته قبل از معراج آن حضرت عبادتى را به عنوان خضوع و كرنش در پيشگاه الهى انجام مىدادند؛ اما بر اساس روايت اين نماز، با اين كيفيت و ركوع و سجود و اذكار در شب معراج به پيغمبر اكرم(ص) تعليم داده شد5. اين نماز را خدا تشريع كرده، بهترين نمازگزار هم پيغمبر(ص) است، برترين جايى هم كه نماز اقامه شده، در شب معراج و در پيشگاه الهى است، جايى كه ما نمىدانيم كجا وچه مقامى است، فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى6؛ همين اندازه ميدانيم كه مقام بسيار بالايى است. در چنين مقامي خداوند به پيامبرش ياد داده كه چگونه نماز بخواند. آيا بهتر از اين شيوه هم مىتوان؛ نماز خواند؟ يعنى روش بهتري هم وجود داشت و خدا به پيغمبرش ياد نداد؟! قطعاً خداوند در آن زمان و در آن مقام بهترين شيوه عبادت را به پيغمبرش آموخت. آن حضرت هم بر ما منت گذاشتند و كيفيت نماز را كه در شب معراج به ايشان تعليم داده شده بود، براى ما بيان كردند. حال ما بياييم از پيش خود چيزهايى را مطابق سليقه خودمان از نماز كم يا زياد كنيم؟ مثلاً طبق آنچه از برادران اهل تسنن نقل شده، در صدر اسلام بعضى گفتند اگر نمازگزار در نماز دستهايش را روي سينه بگيرد، نشانه احترام بيشترى است. گويا با مشاهده نحوه اداي احترام بعضى ايرانيان در مقابل سلاطينشان، اين روش را براى احترام كردن پسنديدند و گفتند بهتر است با حالت تكتف نماز بخوانيم.
شايد اين فراز از دعاي سيدالساجدين(ع) اشاره به چنين مواردي باشد. حضرت در اين دعا از خدا مىخواهند: خدايا به من توفيق بده نماز را آنطور كه پيغمبر تو تشريع فرموده و سنت او بوده اقامه كنم؛ نه به روشهاى من درآوردى. اگر كسي به قصد تشريع يا به قصد استحباب، به حالت تكتف نماز بخواند با اينكه مىداند پيغمبر(ص) به صورت دستبسته نماز نمىخوانده، اين بدعت و گناه است. كسي كه چنين بدعتي را ايجاد كند بزرگترين كبائر را مرتكب مىشود. كساني هم كه به آن عمل كنند به جاى اينكه با اين كار ثوابي ببرند و به خدا تقرب پيدا كنند، مرتكب گناهى شدهاند و از خدا دور مىشوند.
البته، همه كسانى كه امروز اينچنين نماز ميخوانند به اين مسأله توجه ندارند و بسيارى از ايشان يقين دارند نمازي كه امروز اكثريت مسلمانان مىخوانند، همانطوري است كه پيامبر(ص) مىخواند. اما كسى كه مىداند پيغمبر(ص) اينگونه نماز نمىخوانده، در عينحال به قصد تشريع و با اين نيت كه چنين نمازي بهتر است، اينگونه نماز بخواند، اين كار گناه، خلاف سنت و بدعت است و بدعت در دين طبق بعضى از روايات مساوى با كفر و شرك است7. عمل كردن به بدعت هم در حكم تبعيت از كفار وحرام است.
نماز، خشوعِ ذرهاي ناچيز در برابر عظمتي بيكران
امام سجاد(ع) بعد از اينكه در اين دعا توفيق رعايت سنت پيغمبر(ص) در ركوع و سجود نماز و مراقبت بر«حدود»؛ و «اركان»؛ آن را خواسته، از خداوند درخواست ميكنند كه بتوانند نماز را با بهترين «خشوع»؛ انجام بدهند. چون غير از اصل اقامه نماز و محافظت و مداومت بر آن كه در قرآن هم مورد تأكيد قرار گرفته: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ»، «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»، «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»8، ولى علاوه بر اين موارد كه مربوط به ظاهر نماز يا اوقات آن مىشود، بيش از هر چيز بر خشوع در نماز تكيه شده است. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»9، «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ»10. «خشوع»؛ در نماز عمدتاً مربوط به قلب است و اثر آن در بدن ظاهر مىشود كه معمولاً به آن «خضوع»؛ گفته مىشود. پيش از اين چند جلسه درباره خشوع در نماز، فضيلت آن و راه دسترسي به خشوع در نماز بحث كرديم و جاي تكرار آنها نيست. تنها به اين نكته اشاره ميكنم كه بر خلاف تصور بعضي، «خشوع»؛ اين نيست که انسان در نماز گردنش را كج كند، يا صدايش را شكسته كند. اينها آثار خشوع است كه در نمازگزار خاشع ظاهر مىشود؛ اما هر كس چنين رفتارهايى دارد اهل خشوع نيست. به تعبير بعضى از علماى اخلاق، مادر داغديدهاي كه فرزندش را از دست داده، يك جور نوحه خوانى و گريه و زارى مىكند؛ كسي هم كه در مجالس عزادارى نوحهخواني مىكند جور ديگري نوحه مىخواند. گرچه در ظاهر هر دو نوحه خوانى و زاري است؛ ولى مادرى كه بچهاش مرده، از سوز دل ضجه و ناله مىزند؛ اما كسى كه نوحه مىخواند در واقع اداى آن مادر را درمىآورد و از خودش سوز و گدازى ندارد. بعضي از نمازهاي ما هم كه درظاهر با لحن شكسته، گردن كج و قيافه خاضعانه؛ ميخوانيم مثل ادايى است كه آن نوحهخوان درمىآورد.اين رفتارهاي ظاهري زماني اثرداردكه دل انسان بسوزد وانعكاس حالت قلبي باشد؛ خشوع در نماز وقتى حاصل مىشود كه دل بشكند.شايد نزديكترين واژه فارسى به «خشوع»؛ تعبير«فروشكستن»؛ باشد.
علاوه بر كاربرد واژه «خشوع»؛ براي دل، اين واژه براي چشم هم به كار مىرود: خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ11؛ همچنانكه به صدا هم نسبت داده ميشود: وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ12؛ و جامع همه اين معاني حالت فروشكستگى است. انسان اگر عظمت خدا را درك كند، در برابر او فرو ميشكند. هر چند خود گوينده هم نمىفهمد كه درك عظمت خدا يعنى چه، اما راههايى وجود دارد كه كمابيش انسان بتواند كوچكى خود را در مقابل عظمت الهى درك كند. سادهترين راه اين است كه انسان به عظمت آفرينش فكر كند. كهكشانهاي عظيم، اين عالم پهناور كه گاهى از يك ستاره تا ستاره ديگر ميلياردها سال نورى فاصله است. همه اين فضاى گسترده بخشى است كه بشر تا به امروز شناخته و هنوز ماوراي آن فضاهاي گستردهتري وجود دارد كه تاكنون بشر به آنها دست نيافته است. در چنين فضايى، يك چيز كوچكي به نام كره زمين هست كه در مقام مقايسه به اندازه يك گردو در مقابل فضايى كه ما در ذهن تصور مىكنيم حساب نمىشود. روي اين كره كوچك با همه كوهها، درياها، بيابانها و جنگلها شش ميليارد انسان زندگى مىكنند؛ گوشه كوچكي از اين كره كه به اندازه يك سر سوزن روى آن گردو حساب مىشود، شهر ما است؛ حال جايگاه من در اين شهر در مقابل آن عظمت هائل كجا و چه اندازه است؟ اين حقارت بشر در مقابل عظمت اين عالم است كه به هزار زحمت مىتوانيم آن را تصور كنيم؛ اما عظمت خود خدا را كه كسي نمىتواند درك كند. حال در مقابل خدايى كه همه اين عالم پهناور را با يك اراده آفريده و مىتواند با يك اراده هم نابود كند، من چيستم؟ اصلاً خود اين عالم گسترده در مقابل اراده او چيست؟ حال چنين كسى، با اين همه حقارت، در مقابل خدا قد علم كند و بگويد: تو يكى؛ من هم يكى؟! تو امر كردى؛ اما من انجام نمىدهم؟! چقدر بى شرمى! با اينكه هر چه دارد از اوست؛ زبانش، چشمش، گوشش، نفسى كه مىكشد، فكرى كه مىكند، خواستهاى كه دارد، لذتى كه مىبرد، همه را او داده؛ آن وقت انساني كه در مقايسه با همه عالم هستي به چشم نميآيد، در مقابل خدايي كه همه اين عالم را آفريده، بگويد: تو گفتى؛ ولى بيخود گفتى! اگر انسان درست اين مسأله را تصور كند و بفهمد كه چقدر كار زشت و شرمآوري است، ، كمترين كار براى او اين است كه از خجالت آب شود و در زمين فرو برود. چنين حالتى براي انسان خشوع مىآورد و طبعاً چشمهاى آدم هم فرو مىشكند؛ شايد گاهى گردن اوهم كج شود؛ صدايش هم مىشكند. اگر اينها اثر آن حالت قلبى باشد، خشوع حقيقى است؛ نه اين كه ادا و اطوار و تقليد باشد. در غير اين صورت مثل همان نوحهخوانى است كه اظهار دلسوزى و آه كشيدن مىكند؛ ولى در دلش خبري از سوز و ضجه نيست. به همين دليل است كه در همه عبادات بهخصوص نماز، غير از رعايت آداب و احكام آن بايد سعي كنيم با خشوع باشيم.
خلاصه آنچه در توضيح اين فراز از دعا گفته شد اين؛ است كه رعايت وقت در برنامههاى تربيتى اهميت فوق العادهاي دارد و اگر كسى مىخواهد منضبط باشد شرط اول اين است كه براي كارهاي خود برنامه داشته باشد و هر كارى را مطابق برنامه و سر وقت انجام دهد. بهترين تمرين هم اين است كه وقت نماز را رعايت كند. ما غافليم از اينكه خداى متعال با تشريع نماز و اوقات آن چه منت بزرگى بر مسلمانها گذاشته است. اينكه مسلمانان، عمدتاً حتي اگر شب، دير وقت هم خوابيدهاند، اما براى نماز صبح سراسيمه بلند مىشوند؛ مبادا نمازشان قضا شود. اين نتيجه تربيت دينى است كه چنين هنرى را دارد. خدا براى ما اين برنامه تربيتى را قرار داده و هيچ برنامه ديگرى چنين نتيجهاي ندارد. البته به شرط اينكه ما درست از آن استفاده كنيم؛ نه اينكه موقع آفتاب زدن نماز صبحمان را بخوانيم. پس اول: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ ؛ دوم اينكه نماز طبق سنت پيغمبر(ص) باشد و آداب من درآوردى در نماز و عبادات نداشته باشيم؛ و سعى كنيم بهترين آداب عبادت را از بهترين بندگان خدا ياد بگيريم و دقيقا همانها را عمل كنيم؛ و سرانجام، سعى كنيم در نماز خشوع داشته باشيم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ،؛ خدايا! ما را بر اوقات نمازهاى پنجگانه با احكامي كه براي آن تشريع فرمودي، آگاه كن. حدود يعني مرزها؛ براى هر چيزى يك مرز، قاعده و راهكاري است. در اينجا ميتوانيم به احكام معنا كنيم. وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ،؛ و همچنين رعايت واجبات و ساير وظايفى كه ما را در نماز موظف به آنها كردى؛ وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ،؛ در ابتداي اين فراز امام(ع) فرمود قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ؛؛ اما مجدداً مىفرمايد ما را موفق بدار كه نماز را طبق همان وقتهايى كه تعيين كردى، بخوانيم. در همين جمله دو مرتبه راجع به رعايت وقت نماز اهتمام شده است. وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا،؛ نكتههاى ادبى زيبايي در كاربرد مكرر ماده «نزل»؛ در اين عبارت هست كه اهل فصاحت و بلاغت بايد به آن بپردازند. مسأله مهم در اينجا ذكر اين نكته است كه معناي اين تعبير امام اين است كه اولاً نماز مراتب و منازلي دارد و اگر كسى بگويد منازل نماز از حد فهم ما خارج است، سخن گزافى نيست. يعنى همه نمازها در يك مرتبه نيست. بين نماز كسي كه تنها واجبات را رعايت ميكند تا فقط تكليف از او ساقط بشود، با نماز كسى كه يك تكبيرش بر عبادت ثقلين رجحان دارد، چقدر فاصله است؟ اگر كسى گفت يك تكبير اميرالمؤمنين _صلوات الله عليه_ افضل من عبادة الثقلين است، تعجب نكنيد. آن حضرت چه مقامى داشت، چه معرفتى نسبت به خدا داشت، چه نمازى مىخواند. ما چه مىدانيم على(ع) چه نمازى ميخواند؟ ما خيلى هنر كنيم، نمازمان از نظر فقهى باطل نباشد و مخرج ضادش را درست ادا كنيم! اما نماز او چه نمازى بود كه تير را از پايش مىكشيدند، ولي او نمىفهميد. پس نماز منازلى دارد و ما بايد همت كنيم اندكى از آنچه هستيم بالاتر بياييم. درست است كه ما نمىتوانيم مثل على(ع) نماز بخوانيم، حضرت امير(ع) هم فرمود: إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ13، و لکن أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ،؛ اندكي سعى كنيم از آنچه هستيم بالاتر بياييم؛ مگر ما شيعه على نيستيم؟ پس بايد با ديگران فرق داشته باشيم؛ بايد سعى كنيم نمازمان با نماز على شباهت پيدا كند.
الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا،؛ ركن پايه و ستون ساختمان است كه اگر فرو بريزد، ساختمان هم مىريزد. نماز هم اركانى دارد. هر چند به حسب فقهى نماز پنج ركن دارد ، اما امام بيش از اين را اراده فرموده؛ آنچه ركن نماز است و قوام نماز به آن است نمازى است كه اولياي خدا مىخوانند. مجدداً امام(ع) برمىگردد به وقت نماز و تكرار مىكند:؛ الْمُؤدِّينَ لَهَا فِي أَوْقَاتِهَا،؛ كسانى كه قدر نماز را مىدانند، سعى مىكنند كه اركانش را درست رعايت كنند و آن را در وقت خودش ادا كنند. اين مرتبه سوم است كه امام سجاد(ع) در اين فراز از دعا به وقت نماز اشاره ميفرمايد. آيا نبايد ما از اين اشارات بفهميم كه وقت نماز چقدر اهميت دارد؟
عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ - صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ؛؛ مسأله دوم بعد از تأكيد بر رعايت وقت نماز اين است كه آن را طبق سنت پيغمبر(ص) اقامه كنند و در آن بدعت وكارهاى من درآوردى نباشد، فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ؛؛ اين مسأله هم موردعنايت واقع شده كه در طهارتى كه براى نماز رعايت مىشود، شاداب باشيم؛ مخصوصا در بعضى روايات هست كه در سرما بيشتر شادابى وضو را رعايت كنيد. چون وقتى هوا گرم است، اگر آدم با آب خنك و با شادابي وضو بگيرد، جاي تعجب نيست. اما اگر كسي بخواهد در سرما وضوي شاداب بگيرد بايد كلاسش قدري بالاتر از اين باشد. در روايات وارد شده كه چند چيز درجات را بالا مىبرد؛ يكي از آنها إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِي السَّبَرَاتِ14؛ است، وضو در هواى سرد. البته شاداب وضو گرفتن از مستحبات است؛ به شرط اينكه اسراف نشود. چون از طرف ديگر، در روايات فرمودهاند: حتى اگر در نهر آبى مثل شط فرات وضو مىگيريد، مواظب باشيد اسراف نكنيد.
أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ؛؛ آخرين مسألهاي كه امام درباره نماز از خداى متعال مىخواهد اين است كه اين توفيق را به من بده كه در ماه رمضان با آشكارترين و رساترين خشوع نماز بخوانم.
وفقنا الله و اياكم انشاءالله
--------------------------------------------------------------------------------
1. وسائلالشيعة، ج 4، ص 27، باب 6.
2. الكافي، ج 3، ص 268، باب «من حافظ على صلاته...»؛ .
3. بقره / 238.
4. مؤمنون / 9.
5؛ . ر.ك: بحارالأنوار، ج 25، ص 98، باب 3.
6. نجم / 9.
7؛ . ر.ك: بحارالأنوار، ج 2، ص 303، روايت 39.
8. معارج / 23.
9. مؤمنون / 1-2.
10. بقره / 45.
11. قمر / 7.
12. طه / 108.
13. نهجالبلاغة، ص 416، نامه 45، «و من كتاب له «ع»؛ إلى عثمان بن حنيف الأنصاري».
14. وسائلالشيعة، ج 1، ص 487، باب «استحباب إسباغ الوضوء».