پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيش رو داريد گزيده‌‏اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح يزدي (دامت بركاته) است كه در تاريخ16/8/1383 مصادف با 22 رمضان 1425 در دفتر مقام معظم رهبري (دام ظله‌‏العالي) ايراد فرموده‏؛ اند.

بحث ما در چند شب گذشته شرح خطبه شريفه قاصعه بود. محور كلي مطالب اين خطبه، نكوهش تكبر و ارتباط آن با مسأله آزمايش الهي است و اين‏كه تكبر ريشه بسياري از مفاسد اخلاقي و اجتماعي است. گفتيم كه تكبر منشأ عصبيت مي‏شود و تعصبات بي‏جا و رفتارهاي نامعقولي كه از تعصبات كور و بي‏منطق پديد مي‏آيد، مفاسد زيان‌باري را در سطح جامعه به وجود مي‏آورد. اين تعصبات منشأ اختلاف، دشمني و كينه‏توزي مي‏شود و وقتي اين صفات در جامعه گسترش يابد، صفا و صميمت از جامعه رخت بر مي‏بندد و چنين جامعه‏اي محكوم به ذلت خواهد بود.
اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايند: درباره سرگذشت اقوام گذشته بينديشيد كه چگونه به عزت و تعالي رسيدند و چه وقت به عذاب خدا و ضعف و سقوط گرفتار شدند. از آنان عبرت بگيريد و بكوشيد كه آن چه را موجب عزت اقوام گذشته شده، در خودتان ايجاد كنيد و آن چه را سبب ذلت و خواري آن‏ها شده، از خودتان دور كنيد؛ «وَ احذَروا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمثلاًتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِيمِ الْأَعْمَالِ فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ...»؛ از عقوبت‏هايي كه بر اثر رفتارهاي بد و اعمال ناشايست امت‏هاي پيشين بر آنان نازل شده، بپرهيزيد و حالاتشان را در خير و شر يادآور شويد. هم بهره‌مندي ايشان از نعمت‏ها را بنگريد و هم سقوط و پستي‏شان را؛ و سپس بكوشيد ترقي و تكامل آن‏ها را در خودتان ايجاد كنيد. «وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ»؛ بينديشيد كه چه چيز سبب كرامت و بزرگي آن‏ها شد. سپس خود حضرت نمونه‏هايش را مي‏فرمايند: «مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ...»؛ آن چه موجب عزت و سعادت اقوام گذشته شد، پرهيز از اختلاف بود. تعصبات قومي و نژادي باعث ايجاد اختلاف بين افراد مي‏شود؛ پس شما سعي كنيد وحدت خودتان را حفظ كنيد و با هم‏ديگر الفت و مهرباني داشته باشيد. «وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُم...»؛ از جمله اسبابي كه پشت امت‏هاي گذشته را شكست و توان آن‏ها را به سستي تبديل كرد، آن بود كه دل‏هايشان از كينه لبريز گشت، نسبت به هم دشمني ورزيدند و دست ياري هم‏ديگر را رها كردند.
هر ملتي، هر چند مشرك، در سايه وحدت، دوستي و صميميت به عزت دنيايي رسيدند و آن چه موجب ذلت اقوام گذشته شد، اختلاف، پراكندگي و دشمني بود. سپس حضرت(ع) به اين نكته اشاره دارند كه: بعضي از امت‏هاي مؤمن قبل از شما سختي‏هاي بسيار كشيدند، ولي اين بلاها به عزت و عظمت تبديل شد. درباره آن‏ها به خوبي بينديشيد و ببينيد چه چيزي سبب شد تا از آن مشكلات نجات يابند؟ از شواهد و قرائن بر مي‏آيد كه منظور حضرت، قوم بني‌اسرائيل بود كه سال‏ها در چنگال فرعونيان تحت شكنجه و اسارت بودند. به تعبير قرآن كريم «يسومونكم سوء العذاب يذبحون ابنائكم و يستحيون نسائكم‏»1؛ فرعونيان شما را به انواع عذاب مبتلا مي‏كردند؛ فرزندانتان را سر مي‏بريدند و زن‏هايتان را براي كنيزي به كار مي‌گرفتند. با همه اين بلاها، بني‌اسرائيل دست از ايمان به خدا برنداشتند و به توصيه علمايشان، با دعا و تضرع به درگاه خدا متوسل شدند؛ تا آن كه خدا حضرت موسي(ع) را براي نجات آن‏ها مبعوث فرمود. در برخي روايات آمده كه مقدر شده بود بني‌اسرائيل چهارصد سال ديگر در چنگال فرعونيان باشند، ولي به واسطه تضرع و توبه‏اي كه كردند، آن چهارصد سال به چهل سال تبديل شد. از اين جا استفاده مي‏شود كه دعا و تضرع چگونه مي‏تواند تقديرات ما را عوض كند.
امير مؤمنان(ع) در ادامه مي‏فرمايند: «وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَيْدِي وَ تَدَبَّرُوا أَحْوَالَ الْمَاضِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ...»؛ در سرگذشت مؤمنان پيشين بينديشيد كه وقتي خدا مي‏خواست امتحانشان كند، آيا گرفتاري‏شان از همه سنگين‏تر و بلاهايشان از همه سخت‏تر نبود؟ بلا از اين سخت‏تر كه ايشان اختيار جوان‏هايشان را نداشتند و به محض اين‏كه جواني در خانواده‏اي از بني‌اسرائيل رشد مي‏كرد، سرش را مي‏بريدند؛ و يا حتي جاسوس‏ها در خانه‏هاي بني‌اسرائيل جست‌وجو مي‏كردند، تا اگر نوزاد پسري بيابند، نابودش كنند؟ چون منجمان پيش‏بيني كرده بودند كه بناست كسي از بني‌اسرائيل ظهور كند كه تاج و تخت فرعونيان را بر باد دهد. «فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ جَرَّعُوهُمُ الْمُرَارَ فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِي ذُلِّ الْهَلَكَةِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَة...»؛ شربت تلخ و زهرآگيني را به آن‏ها ‏نوشاندند، و اين حال ذلت و بدبختي هم‏چنان ادامه داشت. نه توانايي خودداري از اين تكاليف سخت را داشتند و نه مي‏توانستند خود را از اين مهلكه نجات دهند. پس چگونه اوضاعشان دگرگون شد؟ چرا خدا موسي(ع) را براي نجات آن‏ها فرستاد؟ از ديدگاه اسلامي و فرهنگ ديني ما، «اتفاق»؛ معني ندارد. همه چيز تحت تدبير الهي است و هيچ چيز به گزافه نيست. پس چه شد كه اين‏ها از آن گرفتاري‏ها نجات يافتند؟
«حَتّي إِذَا رَأَي اللَّهُ سُبْحَانَهُ جِدَّ الصَّبْرِ مِنْهُمْ عَلَي الْأَذَي...»؛ وقتي خدا امتحانشان كرد و ديد براي حفظ ايمانشان همه سختي‏ها را تحمل مي‏كنند، وقتي صبر و بردباري راستين آنان را درباره دين مشاهده كرد، ذلت‏شان را به عزت و ترس و ناامني‏شان را به امنيت تبديل كرد. «فَصَارُوا مُلُوكاً حُكَّاماً وَ أَئِمَّةً أَعْلَاماً». روزگاري اين‏ها برده بودند؛ ولي بعد از اين به سلطنت رسيدند و پيشواياني معروف و مورد توجه گشتند.؛ «وَ قَدْ بَلَغَتِ الْكَرَامَةُ مِنَ اللَّهِ لَهُمْ مَا لَمْ تَذْهَبِ الآمَالُ إِلَيْهِ بِهِمْ»؛ خدا به قدري آن‏ها را عزيز كرد كه در خيالشان هم نمي‏گنجيد. «فَانْظُرُواكَيْفَ كَانُوا حَيْثُ كَانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَِفقَةً»؛ بنگريد كه چه چيز موجب نجات آنان شد. آنان افزون بر اين كه در برابر خدا تسليم بودند و حاضر نشدند از دين‏شان دست بردارند و پذيراي كفر و شرك شوند، دل‏هايشان نيز با هم بود؛ به هم‏ديگر محبت مي‏ورزيدند و نسبت به هم خدمت مي‏كردند. بعدها همين بني‌اسرائيل وقتي كه اين روح وحدت و الفت را از دست دادند و به دنبال اختلافات قومي و طايفه‏اي برآمدند، به چند دستگي و عصيبت مبتلا شدند.
بني‏اسرائيل فرزندان حضرت يعقوب بودند. آن حضرت دوازده پسر داشت كه نسَب هركدام از بني‌اسرائيل به يكي از اين پسرها مي‏رسيد. اين اختلاف‏ها باعث شد كه بني‌اسرائيل به دوازده تيره تقسيم شوند. آن قدر اين‏ها نسبت به طايفه و تيره و عشيره خودشان عصبيت مي‏ورزيدند كه حتي وقتي در بيابان گرفتار شدند و از فرط تشنگي در معرض مرگ قرار گرفته بودند، و حضرت موسي(ع) با عنايت الهي معجزه كرد و چشمه آبي جاري شد، گفتند: ما دوازده طايفه هستيم، بايد دوازده چشمه باشد؛ ما نمي‏توانيم با هم‌ديگر از يك چشمه آب بخوريم. وقتي چنين روحيه‏اي پيدا شد بار ديگر به ذلت و بدبختي گرفتار شدند.
مؤمنان بايد ميان خود محبت و الفت و صميميت برقرار كنند و از دشمني‏ها و اختلافات ــ‌كه شيطان سبب‌ساز آن است‌ــ بپرهيزند؛ «إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ»2. هر جا شيطان ببيند كه دو مؤمن با يك‏ديگر دوست هستند، بدنش مي‏لرزد؛ و هرجا ببيند بين دو مؤمن كدورتي ايجاد شده، شاد مي‏شود. بايد اسباب كدورت را از خودمان دور كنيم و دل‏ها را از كينه خالي سازيم؛ البته كينه‏هايي كه بر اثر امور دنيوي پيدا مي‏شود. اما نبايد در برابر كساني كه مي‏خواهند دين‏مان را از بين ببرند، محبت داشته باشيم. ما در كنار تولّي، تبرّي هم داريم. اگر تبرّي نداشته باشيم، تولّي‏مان هم ناقص است. «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّه و رسوله‏»3؛ نمي‏شود مؤمني با دشمنان خدا و رسول خدا(ص) دوست باشد. منظور اين است كه حفظ وحدت و الفت و صميميت بين مؤمنين براساس وحدت ايماني آن‏هاست.
«فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانُوا حَيْثُ كَانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَة...». اگر تاريخ بني اسرائيل را بررسي كنيد، مي‏بينيد وقتي كه با هم يكي بودند، افتراق و دوئيت بين ايشان نبود و همه يك چيز را مي‏خواستند، نسبت به هم‏ديگر بغض و كينه‏اي نداشتند، دست‏ها به كمك هم‏ديگر دراز مي‏شد و شمشيرها به پشتيباني هم كشيده مي‏شد، بصيرت‏ها نافذ و عميق بود و فريب نمي‏خوردند. مردمي كه سطحي‏نگر هستند با چند تبليغ و فيلم و سخنراني فريب مي‏خورند. «أَ لَمْ يَكُونُوا أَرْبَاباً فِي أَقْطَارِ الْأَرَضِين...»؛ آن وقتي كه چنين حالت وحدت و الفتي داشتند، در سراسر زمين آقايي مي‏كردند. اما وقتي عوض شدند و بين‏شان اختلاف به وجود آمد، نسبت به هم كينه‏توزي و دشمني كردند، ببينيد سرانجام كارشان به كجا انجاميد. سخن‏ها و دل‏ها از هم جدا شدند؛ آرزو و آرمانشان يكي نبود؛ هر كدام براي خودشان هدف و آرماني خاص داشتند. «وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِينَ وَ تَفَرَّقُوا مُتَحَارِبِينَ»؛ گروه، گروه پراكنده شدند؛ تا جايي كه به جنگ هم‏ديگر رفتند. «قَدْ خَلَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ لِبَاسَ كَرَامَتِهِ وَ سَلَبَهُمْ غَضَارَةَ نِعْمَتِهِ»؛ وقتي اين چنين شد، خدا هم لباس عزت و كرامت را از تن آن‏ها بيرون كرد و خرمي نعمت‏ها را از آن‏ها گرفت. «وَ بَقِيَ قَصَصُ أَخْبَارِهِمْ فِيكُمْ عِبَراً لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنكم»؛ بعد از اين پراكندگي‏ها، از آن همه عزت، عظمت و شكوه، امروز فقط داستاني از آن‏ها براي شما باقي مانده، از اين داستان‏ها پند بگيريد.


--------------------------------------------------------------------------------

1؛ بقره: 49

2؛ مائده: 91

3؛ مجادله: 22

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group