پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

بسم الله الرّحمن الرّحيم

فتنه‌هاي اجتماعي و ترفندهاي شياطين
آن چه پيش رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت الله مصباح يزدي (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 15/02/89 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

خلاصه مباحث گذشته
در جلسات اخير تحليلي از کيفيت پيدايش فتنه­هاي اجتماعي در جوامع ديني را ارائه داديم. عرض کرديم: اين فتنه‌ها معمولاً به وسيله سه گروه انجام می‌گيرد: يک گروه کساني که به تعبير قرآن کريم از شياطين هستند و براي رسيدن به اغراض شوم خود يک سلسله پديده­هاي اجتماعي را طراحي می‌کنند. گروه دوم عامل مباشر در ايجاد فتنه در جامعه هستند که از عوامل پشت پرده، إلهام می‌گيرند و پشتيباني می‌شوند و براي رسيدن به آمال و آرزوهاي پست دنيوي، دينشان را مي­فروشند. گروه سوم کساني هستند که اهل اطاعت و عبادت­اند و احياناً معلوماتي هم دارند؛ ولي نسبت به فعاليت­هاي شياطين و نقشه‌هاي آن‌ها آگاهي ندارند؛ گاهي به گمان انجام وظيفه‌، کاري مي­کنند که در واقع عامل تأييد فتنه‌گران مي­شود. گاهي تأثير ايشان در جامعه از هر دو گروه ديگر بيشتر است؛ ما نسبت به اين گروه بايد حساسيت بيشتري داشته باشيم. در اين‌جا نبايد اسلحه­اي به کار برد، نبايد بي­احترامي کرد؛ اما بايد از راه­هاي عاقلانه آن‌ها را متوجّه اشتباهشان کرد.
البته در مسائل انساني و اجتماعي که اراده و اختيار افراد در تحقق آن‌ها نقش دارد، فرمولي که صد در صد نتيجه بدهد، وجود ندارد. هيچ پيغمبري نتوانست تمام قومش را هدايت کند؛ هيچ امامي نبود که بتواند جامعه خودش را صد در صد اصلاح کند. قرآن از قول ايشان مي­فرمايد: «... إِنْ أُريدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفيقي‏؛ إِلاَّ بِاللَّهِ ...»1. بالأخره موضوع هدايت، انسان است و انسان هم موجودي مختار است. تدبير انسان يک تدبير مکانيکي نيست، به طوري­که يک فردي را وارد کارخانه­اي کنند و از آن طرف يک کالاي خاصّ خارج شود. هر چقدر روي يک انسان کار تربيتي شود، نهايتاً فکر و اراده خودش مؤثر است که آن هم به مقدار معرفت و ايمانش بستگي دارد.

استراتژي و تاکتيک‌هاي شياطين در ايجاد فتنه اجتماعي
ما براي اين‌که بتوانيم به سهم خودمان از وقوع فتنه‌ها در جامعه جلوگيري کنيم يا از شدّت آن‌ها بکاهيم، بايد تلاشمان را بيشتر صرف گروه سوم کنيم. ولي اين کار ساده­اي نيست؛ نقشه‌هاي آن شياطين، نقشه­هايي است که با کمک إبليس و اتباعش طرح مي­شود و به خصوص در اين عصر و زمانه بعد از تجارب چند هزار ساله‌ي ابليس، آن­قدر اين طرح‌ها پيچيده شده است که افراد بسيار زيرک را هم به دام مي­اندازد. البته با استفاده از بيانات قرآن معلوم مي­شود که وجود اين فتنه­ها چيز تازه­اي نيست؛ بلکه از روزي که جامعه انساني تشکيل شده و شياطين هم در ميان انسان‌ها فعّال شده‌اند، اين امور به صورت­هاي مختلف وجود داشته، ولي پيچيدگي­هاي آن به تدريج افزوده شده است. مواجه شدن با اين فتنه­هاي پيچيده کار آساني نيست؛ ولي يک سري راه­هاي کلّي وجود دارد که بايد آن‌ها را مد نظر قرار دهيم. يک دسته از اين راه­ها ـ‌به اصطلاح امروزی‌ـ جنبه راهبردي و استراتژيک دارد؛ يعني يک خط مشي­هاي کلي دنبال مي­شود، و يک دسته جنبه تاکتيکي و کاربردي دارد؛ يعني در شرايط مختلف و در رابطه با اشخاص، گروه‌ها، احزاب و قشرهاي مختلف جامعه و جنسيت‌هاي مختلف، تفاوت می‌کند و نسبت به هر گروه خاصّ، يک راه و شيوه متناسب با آن گروه انتخاب يا ابداع می‌شود. به طور کلي نقشه‌هايي که شياطين براي ايجاد فتنه طرح می‌کنند، به اين دو دسته کلي تقسيم می‌شود.

اولين ترفند شياطين: تحقير و استهزا
در چندين آيه از قرآن کريم تأکيد شده است که ما هيچ پيامبري نفرستاديم مگر اين که از طرف مردم، به خصوص از طرف مترفين و نخبگان جامعه، مورد تکذيب و استهزاء قرار گرفت.
بايد توجه داشت که مسائل روان­شناختي چيزي نيست که جعلي و قراردادي باشد؛ بلکه در ارتکاز همه انسان‌ها وجود دارد. بعد از اين­که اين ارتکازات را دسته بندي و تدوين کردند، به صورت يک علم در آمد، وگرنه همه انسان­ها از يک نوع روان­شناسي بهره­مندند. يکي از روش­هايي که از قديم­ترين ايّام، با استفاده از يک قاعده روان­شناختي، براي منحرف کردن مردم و محروم کردن آنها از هدايت انبياء و ايجاد فتنه در جامعه از آن استفاده مي‌کردند، تحقير انبياء و اولياء خدا بود. مي‌ديدند اين‌ها در ميان جامعه، صرف نظر از مقام نبوّتشان، مردم محترم، پاک، شريف، امين، درستکار و راستگويي هستند و همه انسان‌ها اين طور افراد را به طور فطري دوست مي‌دارند. همه انبياء معصوم بودند و گناهي مرتکب نمي‌شدند؛ مهربان بودند و به ديگران خدمت مي‌کردند. حال چنين انسان­هايي وقتي حرف‌هاي منطقي هم بزنند، قاعدتاً بايد خيلي زود پذيرفته شود؛ امّا بر عکس، تاريخ نشان مي‌دهد و قرآن هم بيان مي‌فرمايد که اين گونه نبوده است. پيغمبراني مبعوث مي‌شدند، عدّه­ي معدودي به آن‌ها ايمان مي‌آوردند و بقيه تکذيبشان مي‌کردند. عمده عاملي که باعث مي‌شد، توده مردم به انبياء گرايش پيدا نکنند، شياطيني بودند که انبياء را در ميان مردم تحقير مي‌کردند؛ «يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»2: افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبري براي هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مي‌‏كردند!
اگر چند نفر دور شخص محترمي را در وسط خيابان بگيرند و مسخره­اش کنند، هر قدر هم متين و مؤدب باشد، در نظر مردم سبک مي‌شود. اگر بچه‌ها هم يک کسي را مسخره کنند، سبک مي‌شود، چه رسد به اين که افراد بزرگ و حسابي اين کار را انجام دهند. اين مسخره کردن يک پشتوانه و يک ضمائمي هم داشت؛ اول ايشان را متّهم مي‌کردند که عقلشان کم است و گاهي صراحتاً مي‌گفتند: اين‌ها ديوانه هستند و حرف‌هاي نامربوط مي‌زنند. وقتي انبياء الهي حرف‌هاي متين، زيبا و مستدل مي­زدند،‌؛ مي‌گفتند: اين حرف­ها شعر است و اين‌ها شاعرند؛ لذا حرف‌هاي قشنگ مي‌زنند. اين تقريباً يک بخش از برنامه‌اي بود که از صدر پيدايش زندگي اجتماعي بشر بين همه اقوام جريان داشته است؛ قرآن مي‌فرمايد: «؛ كَذلِكَ ما أَتَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ * أَ تَواصَوْا بِهِ ...»3: آيا اين اقوام مختلف در طول تاريخ همديگر را سفارش کرده بودند که اين طور با پيغمبران برخورد کنند؟ پيداست که اين شيوه شيطاني خيلي سابقه دارد؛ تنها امروز نيست که وقتي کسي مورد توجّه مردم قرار مي‌گيرد، افرادي از سنخ همان شياطين او را مسخره مي‌کنند.

دومين ترفند شياطين: تهمت‌زني
اگر شياطين از راه استهزاء موفق نمي‌شدند که اولياء خدا را از راهشان باز دارند، سعي مي‌کردند آن‌ها را به رفتارهايي که جامعه نمي‌پسندد و ناهنجار است، متّهم کنند. کمابيش در همه جوامع رفتارهاي نامشروع با جنس مخالف، محکوم و مردود بوده است؛ حتّي در جوامعي که اين امور رواج داشته و علني بوده، به عنوان يک کار زشت و پست تلقّي مي‌شده است. البته زشتي و زيبايي کارها در همه جوامع کاملاً مثل هم نيست؛ ولي اين گونه مسائل تقريباً در تمام جوامع بشري زشت شمرده شده است. الآن هم حتّي در جوامعي که اين مسائل رواج دارد، وقتي مي­خواهند يک شخصيّت سياسي مهمّي را بدنام کنند، راست يا دروغ، يک چنين نسبت‌هايي به او مي‌دهند. مقصودم اين است که زشت شمردن اين کارها يک امر فطري است؛ حتّي اگر اين امور را به آن‌هايي که مرتکب مي‌شوند، نسبت دهند، ناراحت مي­شوند. اگر به کسي که هر روز دزدي مي­کند، نسبت دزدي بدهند، ناراحت مي­شود. اين امور هم همين طور است.
همين شياطين بعضي از انبياء را به اين امور متّهم کردند تا آن­ها را از چشم مردم بياندازند. کار به جايي رسيد که آن قدر اين مسائل عموميّت پيدا کرد و قبح آن ريخت که در متن کتاب تورات فعلي که کتاب مقدّسِ ميليون‌ها انسان است، به بعضي از انبياء نسبت داده شده است که اين عمل نامشروع را حتّي با دختران خودشان انجام داده‌اند! قرآن به خصوص روي اين مسأله تأکيد فرموده و مي­فرمايد: «؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذينَ آذَوْا مُوسى‏؛ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجيهاً»4. پيداست که زمينه اين گونه اتّهامات براي پيغمبر هم بوده که مي‌فرمايد: همانند كساني نباشيد كه موسي را آزار دادند، و خداوند او را از آنچه در حق او مى‏گفتند، مبّرا ساخت. اين نسبت‌ها کمابيش در بعضي از مجامع رواييِ بعضي از فرق جهان اسلام هم وارد شده است.
اموري را به انبياء نسبت دادند که اصلاً شائبه‌اش هم درباره آن‌ها مطرح نبود. آن‌ها به قدري پاک و منزّه بودند که حتّي به شدت مراقب بودند که چشمشان به نامحرم نيافتد. اين اتّهامات براي اين بود که مردم را از انبياء دور کنند. آن اتّهام اول باعث مي‌شد که مردم به افکار انبياء دلبستگي پيدا نکنند و افکارشان را نپذيرند؛ وقتي مي‌گويند: مجنون و کم عقل است، مردم ديگر به فکر و حرفش و به مسائل نظري و علمي که مطرح مي‌کند، توجّه نمي‌کنند. اين اتّهام دوم براي اين بود که به رفتار انبياء هم توجّه نکنند و تحت تأثير رفتارشان قرار نگيرند؛ يعني آن­ها را انسان­هايي شايسته و اخلاقي ندانند. امور زندگي ما، يک منشأ فکري و يک منشأ رفتاري دارد. مردم، هم از فکر انبياء و هم از سيره عملي و رفتارشان تأثير مي‌گرفتند. امّا وقتي در فکرشان به جنون و در رفتارشان به گناه، فساد و انحراف متّهم شوند، چيزي براي پيروي از آن­ها باقي نمي‌ماند.

آخرين راهکار شياطين: آزار، اذيت و قتل
سرانجام اگر هيچ يک از راهکارهاي فوق نتيجه نمي‌داد، شروع به اذيّت و آزار انبياء مي‌کردند و گاهي آن­ها را از شهر بيرون مي‌کردند و نهايتاً آن­ها را به شهادت مي­رساندند؛ «... قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ ...»5. اين رفتاري بود که طي مراحلي نسبت به همه انبياء واقع مي­شد و قرآن آنرا نقل مي‌کند. البته قتل نسبت به همه انبياء صورت نگرفت؛ ولي بيرون کردن از شهر، اذيّت کردن، زندان کردن و انواع ايذاها عموميّت داشته است.
شياطين امروز نيز در ايجاد فتنه در اجتماع از همين مدل استفاده مي‌کنند. آنها در جامعه ديني ما، با جامعه‌اي مواجه هستند که بر اساس مباني دينيِ اسلامي شکل گرفته و اين انقلاب بر اساس اسلام و بر اساس باورها و ارزش‌هاي اسلامي به وجود آمده است و قوامش به همين باورها و ارزش‌ها است. اگر اين امور از آن گرفته شود، ديگر انقلاب اسلامي نخواهد بود. در مواجهه با چنين انقلابي، اوّلين کار شياطين متزلزل کردن افکاري است که هم مايه پيدايش اين حرکت انقلابي شد و هم عامل تثبيت اين نظام است. اين شياطين بهتر از من و شما اين را مي­دانند. آن­ها سعي مي­کنند آنچه منشأ فکر انقلابي شد و در طول تاريخ انقلاب و بعد از پيروزي انقلاب، تکيه­گاه کلام رهبر بود، يعني اسلام، قرآن، ... را تضعيف کنند.

ترويج گناه و اعمال ناهنجار
در کنار تضعيف باورهاي ديني، سعي مي­کنند کاري کنند که به ارزش‌هاي عملي، ارزش‌هاي اخلاقي و هنجارهاي ديني توجه نشود و مردم کم کم به گناه کشيده شوند و پابند به عمل به دستورات اسلام و رعايت ارزش‌هاي اسلامي نباشند. اين دو کار اصلي آن­ها است؛ يعني همان کاري که شياطين با انبياء مي‌کردند. البته در گذشته امکانات ساده­اي براي اين اهداف داشتند؛ يک شايعه ساخته مي­شد و دهان به دهان پخش مي­شد؛ امّا امروز انواع و اقسام وسايل رسانه‌اي در اختيار آن­هاست. هر کسي وبلاگ شخصي دارد و هر چه مي‌خواهد، مي‌نويسد و ديگران هم از آن استفاده مي‌کنند. امکانات رسانه‌اي اصلاً قابل مقايسه با گذشته نيست. در گذشته وقتي مي‌خواستند يک حرفي را حتّي در يک جامعه­ي هزار نفري پخش کنند، به آساني ممکن نبود. امّا اکنون در عرض يک دقيقه يک خبر به کل دنيا منتشر مي‌شود. وسايل ارتباط جمعي و به همان ميزان، نقشه‌هاي شياطين، پيچيده شده است؛ امّا ريشه و اساس کار همان است. پس در طول جريانات همواره دو کار اساسي و استراتژيک فتنه جويان، يعني تلاش در جهت تغيير افکار مردم و تلاش در جهت تغيير رفتار مردم، ادامه دارد. براي امثالِ ما اين دو مورد خيلي مهم است. با دقت در گذشته معلوم مي­شود از روزهاي اول انقلاب تا به حال يک سلسله تلاش­هايي در جهت تضعيف باورها، اصل اعتقاد به خدا، وحي، اعتقادات شيعه، امام زمان و سيد الشّهدا ـ‌عليهما‌السلام‌ـ صورت گرفته، و اين اواخر همه چيز را زير سؤال برده‌اند. ايجاد شبهه کار مشکلي نيست؛ سنگي است که به قول معروف ديوانه­اي در چاه مي‌اندازد؛ امّا صد نفر عاقل بايد تلاش کنند تا آنرا بيرون بياورند. تلاش ديگري که از اول انقلاب تا به حال صورت گرفته، اين بوده است که سعي کنند مباني ارزشي مسلمانان‌، حزب اللهي‌ها و انقلابيون را از آنان بگيرند؛ سعي کرده­اند چيزهايي که براي ايشان مقدّس و محترم است، کم کم کمرنگ شود. کمرنگ کردن يک ارزش گاهي در اثر ايجاد شبهه‌هاي فکري، و گاهي به وسيله برنامه‌هاي عملي است. مثلاً ربا در جامعه اسلامي يکي از خط قرمزها است که در قرآن به عنوان جنگ با خدا از آن ياد شده است: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّه‏؛ ...»6: اگر دست از ربا بر نمي‌داريد، اعلان جنگ با خدا کنيد. شياطين در دو جنبه به آن مي­پردازند؛ اولاً: شبهه مي­کنند که اين ربا نيست و راه شرعي دارد و حيله­هائي مطرح مي­کنند که عملاً ربا باشد، امّا اسمش ربا نباشد. در نهج البلاغه به خصوص در مورد فتنه‌هاي آخرالزمان به همين امر تأکيد شده است. مي‌فرمايد: در آينده فتنه‌هاي عظيمي در ميان مسلمان‌ها اتّفاق خواهد افتاد. يکي اين است که «... فَيَسْتَحِلُّون‏؛ ... الرِّبَا بِالْبَيْع‏؛ ...»7: ربا را به نام خريد و فروش مي‌خورند. اين يکي از برنامه­هاي شياطين است که مفهوم و اسم ارزش يا ضد ارزشي را عوض کنند. ثانياً: سعي مي­کنند عملاً آن­قدر انجام گيرد که قبح آن از بين برود. اين بُعد جريان، نقشي است که امروز فيلم‌ها و تلويزيون‌ها و ... بازي مي‌کنند. اين، شبهه‌اي در مسائل فکري و نظري نيست؛ نمي‌خواهند بگويد: آيا اين ارزش است يا ضد ارزش، بلکه آن­قدر آن را انجام مي‌دهند تا ارتکاب به گناه براي جوانان عادت شود. بالاخره آدمي­زاد چقدر مي‌تواند مقاومت کند؟ جوان در موقعيتي که با اوج فعاليّت غريزه مواجه است، مثل يک ماده محترقه‌اي است که براي انفجار فقط به يک چاشني و يک اشاره احتياج دارد؛ آن وقت اگر نه يک اشاره، بلکه از در و ديوار آتش ببارد، چه بر سر او مي­آيد؟ اين­جا بحث از خوب يا بد بودن عمل نيست؛ اين يک عاملي است که عملاً رفتار را عوض مي‌کند.
نمونه ديگر، وضعيت لباس در جامعه ماست. در بازار به زحمت مي­توان لباسي که با شئون اسلامي، تناسب داشته باشد، پيدا کرد. مدل­هايي عرضه مي­شود که به صورت­هاي مختلف تبليغ فرهنگ غربي است. روي بسياري از لباس­ها، نوشته­ها و علائم خيلي بدي وجود دارد که مربوط به گروه­هاي فاسدي است، و مصرف کنندگان هم نمي­دانند. عملاً کارهاي اقتصادي و تأمين نيازمندي­هاي مردم را طوري طراحي مي­کنند که خود به خود به اين‌ها گرفتار مي­شوند. اين دو نحو فعاليّت براي آن­ها جنبه استراتژيک دارد.

ترويج ارزش‌هاي ملي به جاي ارزش‌هاي اسلامي
گاهي مطالب خيلي ظريفي وجود دارد که اکثراً متوجّه نمي­شوند، و اگر کساني هم توجّه پيدا کنند، جرأت نمي­کنند، بيان کنند؛ چراکه فوراً متّهم به خشونت­طلبي و ارتجاع مي­شوند. از سياست­هاي ديکته شده به شاهِ مخلوع، حمايت از ملي‌گرايي بود. بر همين اساس تاريخ دو هزار و پانصد ساله را به بهانه زنده کردن مليت ايراني، جايگزين تاريخ هجري کرد. قصد داشتند اسلام تحت الشّعاع مليّت ايراني قرار گيرد. کلمه ميهن‌پرستي و وطن‌پرستي را در کتاب­هاي سال اول ابتدايي مي­نوشتند و به جاي تقويت شعارهاي ديني، روي مسائل ملّي و ايراني تأکيد مي­کردند. اين کارها از شاه عجيب نبود؛ اين­ها جزء سياست­هاي ديکته شده به آن­ها براي کمرنگ کردن اسلام و ارزش­هاي اسلامي بود. آن­ها مي­دانستند که جامعه خالي از ارزش نمي‌شود و مردم به طور فطري دنبال ارزش­هايي مي­گردند، تا پابند به آن­ها باشند؛ لذا مي­دانستند اگر بخواهند ارزش­هاي ديني از بين برود، بايد ارزش ديگري را جايگزين آن­ها کنند. چيزي که مي­توانست جاي ارزش­هاي ديني را بگيرد، ارزش­هاي ملّي بود. هر چقدر آن­ها بزرگ شود، مسائل ديني کم کم بي­اهميت­تر مي­شود. متأسفانه بعد از انقلاب هم گاهي در بين افرادي که خوش نيّت هم هستند، از اين نوع گرايش­ها، گاهي ضعيف و گاهي قوي، ديده مي‌شود. از اين مسئله غافل مي­شوند و تفکّري را ترويج مي­کنند که دل دشمنان را خنک مي­کند. ترويج اين تفکّر که ما ملّتي با چند هزار سال سابقه هستيم، وسيله­اي براي فراموشي اسلام و ره­آورده­هاي اسلام از ياد مردم است. مطرح کردن ارزش­هاي به اصطلاح انساني به جاي ارزش­هاي ديني و الهي، جزء‌؛ اسلوب­هايي است که براي تضعيف مباني فکري، اعتقادي و ارزشي به کار گرفته مي‌شود.

تحريف مفاهيم و بازي با واژه‌ها
نمونه ديگر، مفهوم آزادي است که يکي از ارزش­هاست. باور من اين است که هيچ کس در دنيا جرأت نمی‌کند نسبت به اهميّت و ارزش و قداست اين شعار ترديدي داشته باشد. امّا با اين مفهوم بازي مي­کنند؛ آن چنان آن را توسعه مي­دهند که حاصل آن اين مي‌شود که هر چه دلت مي­خواهد عمل کن و هيچ قيد و بندي نداشته باش! اين حرف شوخي نيست؛ امروز بزرگ­ترين افتخار فرهنگ آمريکايي همين است که مي­گويند: «ما نسبت به اروپايي­ها برتري داريم؛ زيرا ما مشغول فراهم کردن زمينه­اي هستيم که هر کسي هر طور دلش مي­خواهد، زندگي کند، و حتي المقدور قيد و بندها و قانون­ها و هنجارهاي اجتماعي شکسته شود.»؛ من اوّلين بار که در بعضي از دانشگاه­ها و مجامع آمريکا صحنه­هايي را مي­ديدم، واقعاً تعجب مي­کردم که آيا اين‌ها بشر هستند. از ما دعوت کرده بودند سر يک کلاسي بحثي داشته باشيم. جناب آقاي دکتر حداد عادل هم آن وقت تشريف داشتند و حرف­هاي بنده را ترجمه مي­کردند. يک صحنه­هايي را ما در کلاس دانشگاه مي­ديديم که تعجب مي­کرديم که آيا اينجا واقعاً دانشگاه است؟! در دانشگاه­هاي اروپا اين طور نيست؛ ولي آمريکايي­ها با افتخار مي­گويند: «ما اين قدر آزاد هستيم که هر کس هر کاري دلش مي­خواهد، مي­کند. اين هديه­اي است که ما براي انسان­ها آورده­ايم.»؛ از يک وزير ارشادي در دولت جمهوري اسلامي ـ البته حالا در خارج از کشور پناهنده است ـ سؤال شد: وزارت ارشاد اسلامي شما چه خدمتي به فرهنگ اسلامي ما کرده است؟ گفت: «بزرگ­ترين خدمتي که ما کرديم دادن آزادي به مردم بود؛ چه ارزشي از اين بالاتر؟ ما سعي کرديم مردم آن‌طور که دلشان مي­خواهد آزاد باشند؛ ايران هم بايد مثل برخي کشورها بشود که خانم­هاي باحجاب و بی‌حجاب کنار هم هستند.»؛ طرح اين مسائل يعني فراهم شدن زمينه­هاي فتنه؛ يعني طوري کار فرهنگي در جامعه انجام بگيرد که باورهاي مردم سست شود، و مکتب­هاي فلسفي مختلفي مثل شک گرايي، نسبي گرايي، پوچ گرايي، سکولاريسم، اومانيسم، در جامعه رواج پيدا کنند، که البته اکنون به صورت­هاي گوناگون در کتاب­ها، فيلم­ها و ... منعکس مي‌شود و کسي هم خيلي متوجّه نيست. کار به جايي رسيده بود که بعضي از تئوريسين­هاي بعضي از دولت­هاي گذشته کتابي به نام سکولاريسم نوشتند و از اين تفکّر حمايت کردند. عدّه­ي ديگري صريحاً گفتند: «ايدئولوژي ما ليبرال‌ـ‌دموکراسي است و اصلاً حزب ما فقط همين تفکر را مي‌شناسد!»؛ اين‌ها يک سري کارهاي اساسي شياطين است که از اول انقلاب شروع شد و همچنان ادامه دارد. شياطين انتظار داشتند که سال گذشته اين تلاش­ها به ثمر بنشيند و فاتحه اسلام و جمهوري اسلامي خوانده شود؛ امّا اراده خدا و برکت خون شهدا بود که اجازه­ي به ثمر نشستن آن فتنه­ها را نداد و الّا شياطين کم نگذاشته بودند.
و سرانجام اگر نتوانستند افکار برخي از دانشمندان و بزرگان را تحريف کنند و يا شخصيّتشان را ترور کنند، خودشان را ترور کردند. اين ايّام متعلّق به بزرگ­ترين دانشمند دوران انقلاب است که در اوّلين بهار انقلاب به دست اين نادانان يا مزدوران به شهادت رسيد و همه ما را از آثار علمي و قلمي و رفتاري ايشان محروم کردند.
پروردگارا! تو را به محمّد و آل محمّد ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ قسم مي‌دهيم که ايشان و ساير شهداي ما را با شهداي کربلا محشور بفرما.


--------------------------------------------------------------------------------

1. هود / 88

2. يس / 30

3؛ . الذاريات / 52 و ؛ 53

4؛ . الاحزاب / ؛ 69

5؛ . البقره / 91

6؛ . البقره / 279

7؛ . نهج البلاغه، خطبه 156

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group