بسماللهالرّحمنالرّحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 30/01/91 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
بايستههاي خودسازي
به دنبال الگوي خودسازي
در جلسات اخير به دنبال يافتن راهکاري براي موفقيت در ميدان خودسازي، اصلاح نفس و تهذيب اخلاق بوديم. مسلما آنچه در اين راه نقش تعيين کننده دارد اراده و انتخاب ماست. الگوي کلي براي رسيدن به اين هدف، سير از آسان به مشکل است. انجام برخي کارهاي خوبْ آسان است و اگر انسان خود را به انجام آنها مقيد سازد به تدريج براي انجام کارهاي مشکلتر آماده ميشود و راه تکامل براي او باز خواهد شد، اما اگر در انجام اين کارهاي کوچک هم سهلانگاري کند، به تدريج زمينه را براي گناهان بزرگ فراهم کرده و توفيق از او سلب ميشود.
براي يافتن چنين الگويي به تحليل رفتارهاي اختياري انسان پرداختيم و سرانجام به اين نتيجه رسيديم که انسان از انجام هر کار اختياري به دنبال يافتن نوعي لذت است که يا به محض انجام کار حاصل ميشود يا زمينه و مقدمه آن در آينده فراهم ميشود. مسلما هر انگيزهاي که در وجود ما از ساير انگيزهها قويتر باشد ما را وادار به عمل ميکند. کساني که به عالم قيامت، نعمتهاي بهشتي و رضوان الهي اعتقاد دارند ميدانند که هيچ لذتي به شدت و پايداري آنها نميرسد. لذا انگيزه رسيدن به آنها در ايشان قويتر خواهد بود و از چيزهايي که مزاحم لذتهاي اخروي است (لذتهاي گناه) اجتناب ميکنند.
تلاش در دو حوزه آگاهي و اراده
بنابراين و با توجه به اين نکته که فعل اختياري ما از دو عامل آگاهي و انگيزه سرچشمه ميگيرد، اگر ندانيم چه اموري واقعا ارزش و لذت بيشتري دارند طبعا مغلوب هوسها و وسوسهها ميشويم و لذتهاي آني و حسي را مقدم ميداريم. از طرف ديگر، هر لذتي براي انسان جنبه عادت پيدا کند ثبات پيدا خواهد کرد و انسان ديگر چندان معطل فکر کردن نميشود و همين که زمينه استلذاذ براي او فراهم شود گويا اختيار از کف داده، به سراغ آن ميرود. پس هم بايد راه تقويت انگيزه و اراده را بيابيم و هم راه جلوگيري از اينکه انگيزههاي گناه در ما به صورت عادت درآيند، چراکه در اين صورت مقابله با آنها بسيار مشکل ميگردد.
براي اين منظور ما بايد از يک طرف شناختهاي صحيح را در خود تقويت کنيم و از طرف ديگر بايد برنامههايي عملي براي تقويت اراده داشته باشيم. پس به طور کلي براي خودسازي ما به دو نوع فعاليت نيازمنديم؛ يکي فعاليت در جهت تقويت شناختهاي صحيح و ديگري فعاليت در جهت تقويت اراده براي انجام کارهاي نيکو. در هر کدام از اين دو قسم فعاليت هم بايد دو نوع رفتار داشته باشيم؛ يکي رفتارهاي ايجابي يعني رفتارهايي که بايد انجام داد و ديگري رفتارهاي سلبي يعني پرهيزها و خودداريها.
1. حوزه شناخت
1-1. فعاليتهاي ايجابي؛ کسب و زنده نگه داشتن معارف
راه دستيابي به شناخت صحيح، بعد از عقل، رجوع به کتاب، سنت و بيانات اهلبيت صلواتاللهعليهماجمعين است که الحمدلله خداوند اين نعمت را به جامعه شيعه بيش از همه انسانها مرحمت کرده است و ما بايد تنبلي را کنار گذاشته، دستکم قرآن را در طول سال يک مرتبه دوره کنيم، و سعي کنيم با بيانات اهلبيت انس پيدا کنيم و براي مطالعه، تفکر، و مباحثه اين بيانات برنامهاي داشته باشيم. نکته ديگر زنده نگهداشتن اين معارف است. اگر ما ميبينيم که در مقام عمل، دانستههاي ما چندان اثري ندارد و در هنگام عمل آنها را فراموش ميکنيم بدين جهت است که اين معارف گرچه در وجود ما هست، اما زنده و فعال نيست و گويا اصلا آنها را نميدانيم. از اين رو علاوه بر دانستن، تلاشي ديگر بايد کرد تا آن دانش زنده و بيدار بماند و انسان از آن غافل نشود.
پس فعاليتهاي ايجابي ما در راستاي شناختهاي صحيح يکي بايد کسب شناختهاي صحيح باشد و ديگري با يادآوري و تکرار بايد اين شناختها را زنده نگه داريم. اگر در شرع مقدس بر تکرار برخي از اذکار دستور داده شده حکمت اصلي آن – همانطور که از نام آنها (ذکر) مشخص است – يادآوري و زنده نگه داشتن آن واقعيتها است. برخي ميپرسند: فايده تکرار اصل نماز يا تعداد رکعات نماز يا برخي اذکار در نماز چيست؟ در حقيقت اين تکرارها به خاطر اين است که انسان به گونهاي خلق شده است که اگر اين حقايق را تکرار نکند آنها را فراموش ميکند و امور ديگري جاي آنها را خواهد گرفت و توجه انسان را به خود جلب خواهد کرد، اما اگر انسان برنامهاي براي تکرار دائمي آن حقايق سعادتبخش داشته باشد براي سعادت او مفيد خواهد بود، گرچه اغلب به گفتن الفاظ اکتفا ميشود و به عمق معنا توجهي نميشود، اما در همين حد هم انسان بالاخره توجه به خدا پيدا ميکند و به حال او مفيد خواهد بود. مسلما اگر به معنا و لوازم آن هم توجه داشته باشيم نور علي نور است و اثر آن بسيار زياد خواهد شد. مقصود از شناختهاي صحيح در اين بحث، دانستهها و علمهايي است که يا مستقيما يا بهطور غير مستقيم در شناخت خدا و در بندگي خدا مؤثر است.
2-1. فعاليتهاي سلبي؛ پرهيز از سخنان و افکار باطل
اما فعاليت سلبي ما در راستاي شناختهاي صحيح بايد اين باشد که از مطالبي که در واقع جهل، غلط و نادرست است پرهيز کنيم و اين نکته مهمي است. يکي از حقايقي که در دوران ما گاه از آن سوءاستفاده ميشود اين سخن شريف قرآن است که ميفرمايد: «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛1 بندگان مرا بشارت ده! همان كسانى كه آن سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند.» برخي ميگويند: بنابر اين آيه بايد همه سخنان را شنيد و بعد بهترين آنها را انتخاب کرد. اما آيا معناي آيه اين است که بايد همه اقوال را شنيد يا «ال» در القول براي عهد است نه جنس قول؟ بله، انسان اگر تحقيق کند و بتواند سره را از ناسره تشخيص دهد و با تحقيقْ به امري معتقد شود بسيار کار خوبي است، اما حتي اگر صلاحيت اين کار را هم داشته باشيم، مگر ظرفيت زندگي و عمر ما تا چه اندازه اجازه ميدهد که همه دانستنيهاي عالم و اضداد آنها را مطالعه کنيم و صحيح را از غير آن جدا کنيم؟ آيا چنين امري امکان دارد؟ نکته مهم اين است که خود قرآن به ما ميگويد: به هر سخني گوش ندهيد! خداوند که خالق انسان است به خوبي ميداند اگر بنا باشد انسان ذهن خويش را به روي هر مطلبي باز کند و به هر گويندهاي گوش فرا دهد آن قدر اباطيل در ذهن او انباشته ميشود که ديگر جايي براي شنيدن سخن حق باقي نميماند. قرآن خطاب به خود رسول خدا صلياللهعليهوآله ميفرمايد: وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ؛2 و خطاب به مؤمنان ميفرمايد: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً؛3 اگر ديديد کساني سخنان ناصواب ميگويند در کنار آنها ننشينيد! نميفرمايد: به سخنان آنها گوش ندهيد، بلکه ميفرمايد: تا زماني که سخنان ناصواب ميگويند و مطمئن نشدهايد که دست از آن سخنان باطل برداشتهاند اصلا در کنار آنها ننشينيد!
نفاق، عاقبت گوش سپردن به سخنان باطل
سپس خداوند به نتيجه عمل نکردن به اين نصحيت اشاره کرده، ميفرمايد: «اگر به اين نصيحت گوش ندهيد شما هم مثل آنها خواهيد شد.» و در پايان به صورت کلي ميفرمايد: «إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِر ِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا؛ ...» ذکر اين کبراي کلي به اين معناست که نشست و برخاست با چنين انسانهايي، ايمان انسان را از بين ميبرد و انسان را منافق ميکند و جايگاه منافقان در کنار کفار و در جهنم خواهد بود. آيا صحيح است که انسان هر چيزي را به دهان خويش بگذارد و بگويد: اگر زهر بود بيرون ميريزم؟! بايد ابتدا به شنيدني بودن سخنْ اطمينان پيدا کرد. اگر به خواندن قرآن، روايات و کلمات بزرگان اصرار شده است به خاطر اين است که انسان به درستي آنها اطمينان دارد. اگر اهل خبره که قابل اعتماد هستند شهادت به خوبي کتابي بدهند شايسته است که انسان از آن استفاده کند، اما وقت گذاشتن براي خواندن سخنان مشتبه يا مطالب نادرست که وقت انسان را تلف و ذهن او را مشغول ميکند و قلب انسان را در معرض شبهات، شکوک و بيايماني قرار ميدهد راهي است که انسان را به نفاق ميکشاند (إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ). امروزه هزاران سايت که محتواي آنها چيزي جز وساوس شيطاني نيست در دسترس جوانها قرار گرفته و متأسفانه بسياري از جوانان هم شاخه به شاخه آنها را دنبال ميکنند. برخي از اين شبهات آن چنان در ذهن انسان جاي ميگيرند که رهايي از آنها کار دشواري است. کساني بايد به دنبال مطالعه شبهات بروند که قدرت علمي داشته باشند و بتوانند حق را از باطل تشخيص دهند. کسي ميتواند با يک پهلوان کُشتي بگيرد و او را زمين بزند که همآورد او باشد و قدرت لازم را داشته باشد. کسي که توانايي لازم را ندارد پيشاپيش معلوم است که بازنده است. مسائل علمي هم از اين قاعده مستثني نيست. اسلام نميگويد: اصلا به شبهات گوش ندهيد، بلکه ميگويد: کسي بايد وارد اين ميدان شود که توانايي لازم را داشته باشد. کسي که از نظر علمي ضعيف است اگر با کسي که شيطنت دارد و براي فريب ديگران تمرين کرده وارد بحث شود زود شکست ميخورد.
نه تنها بايد از گوش دادن به سخنان باطل پرهيز کرد بلکه اگر افکار فاسد هم به ذهنمان آمد بايد آن را طرد کنيم و اجازه ندهيم در ذهن ما جولان پيدا کند. برخي افراد به نوعي وسواس ذهني مبتلا ميشوند و هنگامي که شبههاي به ذهنشان ميآيد صدها سخن حق را رها کرده و به آن شبهه ميچسبند و رهايش نميکنند و شبانهروز به آن شبهه فکر ميکند. درحالي که اگر شبهه او را اذيت ميکند بايد پيش عالمي برود که توانايي پاسخ دادن به آن را دارد و نگذارد ذهن او با آن شبهه انس بگيرد. وقتي ذهن انسان با مطلبي انس ميگيرد به راحتي نميتواند آن را رها کند.
2. حوزه اراده
1-2. فعاليتهاي ايجابي؛ رعايت سير آسان به مشکل
اما در جهت تقويت اراده ابتدا لازم است فرمولي بيابيم که ما را از آسان به سخت پيش ببرد. اگر ابتدا از کارهاي آسان شروع کنيم و چنين کارهايي را به درستي انجام دهيم توانايي براي کارهاي مهمتر را هم پيدا ميکنيم و از شرور و آفات بسياري مصون ميمانيم.
2-2. فعاليتهاي سلبي؛ پرهيز از ديدنيها و شنيدنيهاي بيجا
از جمله چيزهايي که اثر فراواني در اراده ما ميگذارد ديدنيها و شنيدنيها هستند و بيش از همه، ديدنيها اراده ما را تحت تاثير خود قرار ميدهند. اگر چشم ما به ديدنيهاي خوب بيافتد انجام کار خوب را براي انسان راحتتر ميکند و اگر چشم به ديدنيهاي بد بدوزيم زمينه گناه براي ما فراهم ميشود. از اين رو قرآن ميفرمايد: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛4 به مؤمنان بگو: نگاهتان را پايين بيندازيد!» اگر انسان عادت کند که به همه چيز نگاه بياندازد و چشمش همه جا بچرخد در وضعيت خطرناکي قرار ميگيرد. نگاه چنين انساني گاه به جايي حرام ميافتد و ديگر نميتواند چشم بردارد و ذهن او شب و روز مشغول ميشود. براي اينکه انسان در دام شيطان نيافتد شايسته است که از برخي امور حلال هم چشم بپوشد. اگر انسان در نگاههايش احتياط کند و چشمش را کنترل کند اراده او بسيار تقويت ميشود و به آساني ميتواند براي کارهاي خوب تصميم بگيرد. با يک چشم بستن که چندان سخت هم نيست، انسان ميتواند صدها باب گناه را به روي خود ببندد.
عضو مؤثر ديگر گوش انسان است. شنيدنيهايي که ما در معرض آنها هستيم ميتوانند منشأ گناهان فراواني شوند. اگر انسان گوش خود را کنترل کند ريشه بسياري از سوءظنها، تهمتها و ... از بين ميرود. هنگاميکه انسان ميشنود که کسي سخنان ناصواب ميگويد، اگر بتواند بايد مسير سخن را تغيير دهد و گرنه بايد بهانهاي فراهم کند و از آن مجلس خارج شود.
سنت الهي، ياري خوبان و بدان در مسير انتخابي
قرآن در اين باره باز تأکيدي عجيب دارد و ميفرمايد: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ.5 خداوند در اين آيه شريف سنت خود را در تدبير عالم گوشزد ميکند و ميفرمايد: ما در اين عالم مقرر کردهايم که در مقابل عوامل خير (عقل، انبيا و اولياي الهي، و ملائکهاي که مؤمنين را تأييد ميکنند) عوامل شري باشند تا زمينه انتخاب و امتحان انسان فراهم شود. اين عوامل شر سخنان تزيين شده و زيبا را به همديگر الهام ميکنند؛ سخناني زيبا اما مضر و بيمحتوا (زُخْرُفَ الْقَوْلِ). کار شياطين اين است که سخنان زيبا را به دوستانشان از شياطين انس و به کساني که تحت تأثيرشان واقع ميشوند الهام و القا ميکنند. کساني که ايمان به آخرت ندارند يا ايمانشان ضعيف است و آخرت را جدي نميگيرند با وجود صدها سخن خوب، گوينده خوب، و نويسنده خوب، به اين سخنان شيطاني تزيين شده دل ميدهند! آنها حوصله خواندن قرآن را که کتاب خدا و زيباترين و مفيدترين سخن است و هيچ نقصي در آن نيست ندارند، اما براي خواندن برخي مقالات و کتابها بسيار وقت ميگذارند! کار شياطين اين است که حرفهاي تزيين شده را در ميان مردم پخش کنند تا افراد ضعيفالايمان به آن دل ببندند. اين تدبير الهي است تا آنهايي که ايمان به آخرت ندارند امتحان شوند و بتوانند در آن مسيري که در پيش گرفتهاند رشد کنند. خداوند در اين عالم هر کسي را در هر مسيري که در پيش بگيرد ياري ميکند (كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء).6 البته خداوند خوبان عالم را دهها برابر ياري ميکند، اما به هر حال خداوند هر دو گروه را ياري ميکند و هنگاميکه کسي مسيري را برگزيد راه او را سد نميکند (فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ).7 بنابراين گوش دادن به سخنان ديگران مسأله بسيار مهمي است. بايد مراقب بود که به هر صدايي گوش فراندهيم.
پس براي خودسازي بايد برنامه داشت. از يک طرف بايد سعي کنيم دانستههاي صحيح خود را افزايش دهيم و آنها را زنده نگه داريم و از طرف ديگر فعاليتي سلبي داشته، به سخنان باطل بياعتنايي کنيم. براي تقويت اراده هم بايد اختيار خانه دل خود را در دست داشته باشيم و به شياطين اجازه ورود ندهيم. مهمترين راه ورود شياطين چشم و گوش است. اگر اين دو کنترل شوند راه شياطين بسته ميشود. در اين صورت راه فرشتگان و اولياي خدا به درون دل انسان باز ميشود و انسان ميتواند روز به روز کارهاي بهتر و مهمتر را با شوق و علاقه بيشتر و با ارادهاي قويتر انجام دهد.
وفقنا الله و اياکم ان شاءالله
--------------------------------------------------------------------------------
1 . زمر، 17 و 18.
2 . انعام، 68.
3 . نساء، 140.
4 . نور، 30.
5 . انعام، 112 و 113.
6 . اسراء، 20.
7 . کهف، 29.