جلسه اول محرم 94 حسینیه حضرت زهرا(س) / آداب ورود به ماه؛ رها کردن تعلقات و داشتن حالت انکسار و اخبات
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. در سوره مبارکه طور داستان حضرت موسی(ع) آمده است که به سمت مصر می رفت و خانواده اش را هم می برد. آتشی دید و در آن وضعیت سختی که داشت به سمت آتش رفت که نور و کمکی بطلبد. در آنجا بود که از شجره ای آتش شعله ور بود و وحی آمد که «إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی»(طه/12) در این باب روایات بیان می کند به این معنی بود که دو ترس پشت سر و پیش را کنار بگذار (که نگرانی و ترس نسبت به خانواده در بیابان بود و از طرفی ترس مصر و شهر پیش رو که سالها بدنبال او بودند. این رب توست که با تو صحبت می کند دیگر جای این خوف ها نیست. در روایت فرمود که موسی(ع) بیان می کرد که دلم را برای تو خالص کردم و لذا خداوند بیان می کند که پس همه اینها را باید پشت سر بگذاری و به سمت آیی. باید تعلقات را کنار بگذاری تا به سرزمین طوی وارد شوی.
از بعض روایات بدست می آید که این سرزمین مقدس کوفه یا کربلا بوده است و باید توجه کرد که در باب زیارت حضرت هم همین معنا آمده است که ادب زیارت سیدالشهداء غسل و تغییرلباس و برهنه کردن پا است که آنجا حرمی از حرم های الهی است. و ادب باطنی آن هم این است که همه تعلقات را کنار بگذاری و وارد شوی. آنجا جایی است که گویی به زیارت خداوند رفته ایم. جایی است که شب جمعه همه عالم آنجا جمع می شوند.
محرم وقتی تکرار می شود تجلی جدیدی از آن حقیقت دیده می شود. اینکه شیعیان اینگونه به تلاطم می آیند یک جریانی واقعا در عالم راه می افتد. در این فضا برای ورود باید آداب را رعایت کرد. اگر کسی اهل رعایت نباشد جایی در نهایت جدا خواهد شد. این تعلقات انسان را جایی زمین می زند. اگر انسان درست وارد شد می تواند تا عاشورا همراه شود و از مستشهدین بشود. اگر بخواهیم مشارکت با اصحاب داشته باشیم که فرمود: «فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّا قَدْ شَارَكْنَا أَوْلِيَاءَكُمْ وَ أَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِينَ، فِي إِرَاقَةِ دِمَاءِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ، وَ قَتَلَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ يَوْمَ كَرْبَلَاءَ، بِالنِّيَّاتِ وَ الْقُلُوبِ، وَ التَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ الْمَوَاقِفِ»(1) باید این مسائل را رعایت کند. با این شروط هم فیض و بساط خاصی هم خواهد بود. و بدانید که تجلیات کربلا می تواند انسان را کربلایی و حسینی کند. مثل موسی که برای آتش رفت و پیامبر آمد. یک تجلی اینگونه است. در این ایام حضور حضرت بسیار نزدیک است و اگر کسی شرائط را فراهم کند به همراهی ها و معیت های بلندی می رسد.
اما نکته دیگر اینکه هر رزق و فیضی که برایمان فراهم شد و حضوری در هر موقعیتی پیدا کردیم باید حضور مخبتین داشته باشیم. یعنی حال انکسار باشد و انسان دست خود را خالی ببیند و خود را طلبکار نبینند. «وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُون»(مومنون/60) انسان در این فضا باید خود را بدهکار امام ببیند و در همین مسیر به همه چیز می رسد. در روایات بحث صله امام ذکر شده است که اگر کسی به امام چیزی داد و گمان کرد که امام محتاج است مشرک شده است. همه کلیدهای عالم در دست اوست. سیدالشهداء در شب عاشورا اگر می گوید بروید زیرا او محتاج ما نیست. بله او منت ما را می کشد و بار ما را برمی دارد. بله زبان گلایه ما را هم می خرند ولی باعث رشد و تعالی نیست. در حلقه خواص نباید طلبکاری باشد. اصحاب حضرت در کربلا اینگونه بودند و بدنبال وفای عهد خودشان بودند و می دیدند که هرچه به امام بدهیم تطهیر می شود و می ماند و رشد می کند که فرمود: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم»(توبه/103) که مال انسان را تطهیر می کنند چه رسد به آبرو و هستی و جان انسان. امام مبدأ طهارت است و اگر به امام رسید حفظ می شود وگرنه شیطان از دست مان می گیرد. پس همه چیزمان را باید بیاوریم و البته بدانیم که طلبی نیست و همه اش بدهی ماست. اصلا دنیا برای همین است که ما بتوانیم با امام ملاقات کنیم و بهره برداریم تا وارد وادی امام و صراط مستقیم شویم. لذا اگر در دنیا کسی به امام نرسید دیگر فرصتی نیست.
پس ما باید با طهارت و کنار گذاشتن تعلقات مان وارد ماه شویم و انکسار و خضوع و خشوع را به همراه داشته باشیم. بله آداب بالاتری هم هست که برای محبین است. در روایات ما در باب محبین روایات خاصی هست که یکی از آثارش این است که با امام در بهشت می باشد و این بعید نیست که نشان می دهد همین الان در بهشت است. مگر بهشت چیزی جز تجلی وجود امام است؟! و یا حب دنیا از قلب او کنار می رود که دنیا این عالم مادی نیست بلکه محیط ولایت دشمنان خداست. از آثار محبت سخاوت است که همه چیزش را سخاوتمندانه به امام می دهد. ان شاء الله ورود ما در این ایام ورود محبین و مخبتین باشد و از رزق هایی که برای عده ای فراهم شده است ما هم بهره ببریم که ایام شب قدر عده ای خواهد بود. بتوانیم با امام در عاشورا همراه باشیم و اگر جسممان عقب افتاد از حیث نیت عقب نباشیم. السلام علیک یا اباعبدالله....
پی نوشت ها:
(1) المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 299