توصيفي از انقلاب اسلامي در ايران
معرفي برخي ويژگي هاي قيام عاشورا
شناخت تاريخ اجتماعي بشر براي بررسي عاشورا
ظهور كلمه توحيد
معيار كمال در تاريخ اجتماعي بشر
مراحل تكامل تاريخ
يادکردي از عوامل اثرگذار بر سير تاريخ اجتماعي بشر
تبيين جايگاه، نقش و ميزان توانايي شيطان در برابر جبهه حق
تبيين مطالبات هر يک از جبهه ها
حجت هاي بالغه انبيا و اوليا
حادثه عاشورا، واقعه اي براي ايجاد تحول
برنامه بلندمدت امام در ايجاد حکومت اسلامي
تلاش امام براي مبارزه با منکر و ايجاد معروف
معروف چيست؟
هدف امام، ايجاد حب و بغض الهي
قيام امام حسين (عليه السلام ) پشتوانه قيام حضرت مهدي (عليه السلام)
احقاق خون سيدالشهدا (عليه السلام ) توسط امام زمان (عليه السلام)
پذيرش ولايت حقه
تبيين برخي برکات قيام عظيم عاشورا
تعبير و توصيف حضرت از مسلمان نماها
باور مسلمان ها
پيگيري اهداف عاشورا از سوي امام سجاد (عليه السلام)
دليل گريه هاي آشکار و مداوم امام چهارم
بهترين راه براي سلوک الي الله
مصيبت عاشورا
بروز عيني نتايج قيام حسيني در دوران امام سجاد و امام باقر(عليه السلام)
ولايت فقيه، حكومت ديني تشيع
امواج بيداري اسلامي در جهان
جنبش هاي عدالت خواهانه، متاثر از قيام عاشورا
تبيين شماري ديگر از نتايج عاشورا در دوران معاصر
قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين
حرکت عالم به سمت غلبه اسلام
ذکر مصيبت امام حسين (عليه السلام)
حادثه عاشورا جزو حوادث اثرگذار تاريخي است. كم تر حادثه اي است كه به اين اندازه مورد توجه بشريت قرار گرفته باشد. از ديرباز، مخالفان گسترش فرهنگ عاشورا درصدد كنترل شعاع اين حادثه و دامنه اثرگذاري آن بودند و يكي از اقدامات مهمي كه در اين زمينه اتفاق افتاده، تحريف اين حادثه بزرگ تاريخي است، تحريف هايي كه در دامنه اين حادثه روي داد، متفاوت هستند، ولي مهم ترين تحريف ها اين است كه تلاش شده از قدر واقعي اين حادثه كاسته شود. متأسفانه کساني كه طرفدار جبهه حق بودند، از اين نكته غفلت كردند و از عظمت تاريخي اين حادثه كاستند که يكي از بدترين نوع تحريف هاست.
توصيفي از انقلاب اسلامي در ايران
اگر كسي انقلاب اسلامي را با مبارزه ضد استبدادي يا نژادگرايانه مقايسه كند و آن را در حد مبارزه اي ضد استكباري كه با ادبيات مادي هم قابل تفسير و توجيه است، خلاصه كند، از قدر و اندازه و حقيقت نوراني اين انفجار نور كاسته است. انقلاب اسلامي، انقلابي تمدني است كه به احياي تمدن اسلام انجاميد و در مقياس جهاني تا حد درگيري تمدن ها و برخورد تمدن ها پيش رفت.
معرفي برخي ويژگي هاي قيام عاشورا
بر اساس تحليل هاي مثبت، عاشورا يك قيام مصلحانه، با هدف امر به معروف و نهي از منكر و يك قيام عدالت خواهانه و ظلم ستيز است كه درصدد ادامه حكومت عدل بوده است. اين قيام براي تحريك عواطف تاريخي بشر شکل گرفته که گاهي در تحليل آن از قدر آن كاسته شده است. براي اين که اين حادثه عظيم را در جايگاه حقيقي خودش به اندازه فهم بشر غير معصوم تبيين كرد، بايد بسيار کوشيد. هر چند ما هر چه تلاش كنيم، با واقعيت اين حادثه كه در ماوراي عالم ملكوت اتفاق افتاده، بسيار فاصله داريم. يك ضلع اين حادثه در زمينه تحول عظيم در نظام تكوين است. از اين منظر، براي شناخت حادثه عاشورا به تبيين فلسفه خلقت و جايگاه ولي خدا و فعل او در نظام خلقت نياز است.
شناخت تاريخ اجتماعي بشر براي بررسي عاشورا
اگر بخواهيم تأثير حادثه عاشورا را در تاريخ اجتماعي بشر و زندگي اجتماعي بشر توضيح بدهيم، ناچار بايد تاريخ اجتماعي بشر را مطالعه کنيم و عوامل اثرگذار بر اين حادثه، مراحل تكامل تاريخ و مفاهيمي كه امروز تحت عنوان فلسفه تاريخ قرار مي گيرد، مورد كاوش قرار بدهيم تا بتوانيم ابعاد اجتماعي و تاريخي اين حادثه عظيم را تحليل كنيم. بر همين اساس، بعضي مفاهيمي كه در حوزه فلسفه تاريخ اجتماعي بشر قابل بحث هستند، بررسي مي کنيم.
ظهور كلمه توحيد
تاريخ اجتماعي اين دوره بشر، از هبوط جناب آدم به عنوان خليفه الله همراه با اسماي الهي و با پشتوانه عالم ملكوت، به اضافه يك هدايت الهي آغاز مي شود كه سعادت بشر به تبعيت از آن هدايت تعريف، و پايان آن هم با عصر ظهور و رجعت و ظهور خلافت الهي در عالم و ظهور كلمه توحيد تمام مي شود.
معيار كمال در تاريخ اجتماعي بشر
معيار كمال در تاريخ اجتماعي بشر، توسعه رفاه، عقلانيت و اخلاق معنوي نيست. معيار اصلي تكامل تاريخ اجتماعي بشر توسعه خلافت الهي و ظهور خلافت الهي در روي زمين و ظهور دين الهي است. البته هر گاه دين در گستره زمين بسط پيدا بكند، به گسترش معنويت ديني و الهي، عقلانيت مذهبي و كارآمدي بشر منتهي مي شود، ولي معيار اصلي تكامل اديان الهي، تكامل خلافت الهي در روي زمين و ظهور كلمه عقل و روح است.
مراحل تكامل تاريخ
نكته ديگر اين است كه مراحل تكامل تاريخ هم بر اساس شكل گيري اديان الهي و ظهور انبيا و خلفاي الهي تعريف مي شود. بنابراين، هرگاه پيغمبري به ويژه پيامبر اولوالعزمي مبعوث مي شد، رابطه اي حقيقي بين او و عالم ملك و ملكوت عالم و بالاتر از آن برقرار مي گشت و حقايق ملكوتي در عالم بشري تنزل پيدا مي کرد. اين معيار تكامل تاريخي است. بر همين اساس، سر حلقه هاي تكامل تاريخ اجتماعي بشر، تكامل اديان الهي و ظهور خلافت تا عصر ظهور نبي خاتم و اوصياي حضرت و عصر ظهور و رجعت است.
مروری بر عوامل تأثیرگذار بر سير تاريخ اجتماعي بشر
اراده خداي متعال بر اين است كه دين، كلمه و ولايت حقه را در عالم، ظاهر و غالب قرار بدهد و در طول اراده الهي، آن چه محور تكامل تاريخ است، اراده خليفه مطلق خداي متعال، يعني نبي اكرم و اوصياي ايشان و در ادامه، انبيا و اولياي الهي و امت شيعي و اسلامي است. خداوند متعال مي فرمايد: «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون». (توبه :33)
تبيين جايگاه، نقش و ميزان توانايي شيطان در برابر جبهه حق
خداي متعال به دستگاه ابليس به اندازه اي کمک مي کند كه در نهايت به ظهور كلمه حق بيانجامد. منتهي جبهه حق و باطل در تاريخ، دو جبهه موازي نيستند، بلكه كل جبهه باطل تحت سيطره خليفه خداي متعال است و نسبت جبهه كفر، نفاق و ايمان، اين سه جبهه تاريخي، به وسيله ولي حق تبيين مي شود و شكل مي گيرد. غير از درگيري هايي كه در درون جبهه باطل بر اساس تعلق به دنيا شكل مي گيرد، حتي در مقياس جنگ جهاني اول و دوم كه ميليون ها انسان كشته و كشورها و شهرها ويران مي شوند، درگيري و نبردي اساسي در طول تاريخ وجود دارد كه در اين نبرد، جبهه طاغوت و شيطان و امت باطل در يک سو و امت حق و امت انبياي الهي در سويي ديگر است.
تبيين مطالبات هر يک از جبهه ها
درگيري بين اين دو امت بر سر امكانات طبيعي نيست، بلكه بر سر گسترش عبوديت يا استكبار است. موضوع اصلي درگيري توحيد و كفر و خلافت الهي و ظهور نفسانيات انسان است. يك جبهه دنبال ظهور خلافت الهي است و جبهه ديگر، دنبال غلبه نفسانيات و گسترش حيات مادي انسان. در اين درگيري موضوع اصلي انسان است. دعوا بر سر سرپرستي انسان و هدايت و گمراهي انسان است. در اين درگيري، تفاهمي بين جبهه حق و باطل نيست.
حجت هاي بالغه انبيا و اوليا
حجت و موعظه بليغه و حجت هاي بالغه از طرف انبيا و اولياست و باب گفت وگو و مذاكره و مصالحه و قرارداد اجتماعي بين نبي اكرم و شيطان بسته است. اين درگيري ادامه دارد تا به غلبه مطلق يك جبهه ختم بشود. هيچ گاه بر سر دنيا، بين نبي اكرم و شيطان تفاهم حاصل نمي شود. بحث استدلال و احتجاج و گفت وگو هست، ولي بحث گفت وگو به معناي پاي ميز قرارداد نشستن و سر دنيا مصالحه كردن نيست.
حادثه عاشورا، واقعه اي براي ايجاد تحول
براساس اين نگاه، حادثه عاشورا، نقطه كانوني اين درگيري تاريخي است كه همه انبيا و امم گذشته به او چشم داشتند و اقوامي هم كه بعد از عاشورا مي آيند، تحت تأثير اين حادثه بزرگ تاريخي هستند. بر اين اساس جنگ امام حسين (ع)، درگيري براي تغيير ساختار اجتماعي نيست، بلكه درگيري براي ايجاد تكامل تاريخي و تحول همه جانبه ارزش هاي حاكم بر تاريخ است. اقدام حضرت، اقدامي براي ايجاد تحول عميق و همه جانبه در اعماق جامعه بشري بود که دامنه هاي زندگي اجتماعي بشر در مقياس جامعه جهاني حاكم بشود. اين ارزش ها و ابعاد حيات اجتماعي انسان بايد تحت پوشش ارزش هاي الهي قرار بگيرد و آهنگ توحيد بر سراسر زندگي اجتماعي بشر حاكم شود و اين آهنگ هم يك آهنگ رو به كمال باشد.
برنامه بلندمدت امام در ايجاد حکومت اسلامي
حضرت جنگي را كه اداره كردند، از يک سو، جنگي تمام عيار و يك استقامت تاريخي بود و از سويي ديگر، جنگ عاطفه هاست. حضرت متغيرهاي روح بشر و تكامل تاريخ را مي شناسند و آن ها را برگزيدند. جنگي را اداره كردند كه عامل ارتقا وجدان و بلوغ اخلاق و عاطفه بشري و ظلم ستيز است. لذا در تحليل اين حادثه، نظريه حكومت درست است. حضرت دنبال حكومت بودند، اما نه حكومت سال 61 و تغيير ساختار سياسي دولت اموي، بلكه حكومت تاريخي اسلام و شكل گيري حكومت علوي، بر اساس تحول عميق و بنيادين در جامعه بشري و حاكميت ارزش هاي الهي و اراده انسان به جايي برسد كه با بلوغ اراده خودش، همه ارزش هاي الهي را بپذيرد و رو به حكومت الهي بياورد.
تلاش امام براي مبارزه با منکر و ايجاد معروف
کساني كه معتقدند حضرت به امر به معروف و نهي از منكر مي انديشيد، اعتقاد درستي دارند. حضرت دنبال امر به معروف و نهي از منكر بودند، اما فقط با لايه هاي رويي منكر مبارزه نمي كردند، فقط نمي خواستند پوشش ظاهري منكر را هدف قرار بدهند. ايشان به اقامه كلمه حق نظر داشتند و مي خواستند عميق ترين لايه هاي اجتماعي را تغيير بدهند و با منكر حقيقي كه اولياي طاغوت و ابليس است، درگير شدند. ايشان به اقامه معروف حقيقي مي انديشيدند. معروف حقيقي خود اميرالمومنين (عليه السلام ) و ولايت حقه ايشان است.
معروف چيست؟
ابوحنيفه از امام صادق(عليه السلام ) سؤال كرد: معروف چيست؟ ايشان فرمودند: «الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ».[1] ابوحنيفه گفت: پس منكر چيست؟ فرمودند: «اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَه ».[2]
حضرت دنبال اقامه معروف و نهي از منكر در اين مقياس بودند. هم چنين حضرت به اصلاح اجتماعي نظر داشتند. «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ».[3] اصلاحي كه حضرت دنبال مي كردند، براي رويارويي با فساد، به معناي كفر و نفاق بود. حضرت، كفر و نفاق را فساد اصلي و صلاح اصلي را در توحيد و مقابله با نفس و شيطان مي دانستند. ايشان بر اين باور بودند که بايد همه اعماق حيات اجتماعي بشر تا لايه هاي رويين آن غرق در عبادت و بندگي و سجده شود.
هدف امام، ايجاد حب و بغض الهي
ايشان در پي احياي عزاداري براي خودشان و تأثر تاريخي و عاطفي بودند. مي خواستند دل ها بسوزد و اشك ها جاري بشود و دل ها به ياد ايشان باشد که بي ترديد از اين راه، گناهان شسته مي شود، ولو گناه به اندازه دريا باشد. در اين شكي نيست که اين بيان معصوم است. منتهي معناي آن اين نيست که مي خواستند مردم دلشان به حال حضرت بسوزد تا چيزي نصيب حضرت بشوند، بلكه براي اين بود كه اساس كمال، رسيدن به توحيد است و سير در مراتب توحيد و در درجات حب و بغض و تولي و تبري است. حضرت دنبال اين بودند كه تولي و تبري بشر را اصلاح بكنند.
قيام امام حسين (عليه السلام ) پشتوانه قيام حضرت مهدي (عليه السلام)
حادثه عظيم عاشورا، نقطه كانوني تهذيب معنوي بشر است كه در آن همه مظاهر اخلاقي، در نهايت مظلوميت و در قداست و در نهايت شهامت و حماسه ظهور كرده است. اين حادثه مبدأ تحول عاطفي بشر و فوران احساسات و اشك و ايجاد کانون عظيم تمايلات و عواطف و انرژي انساني مي شود. اين عواطف پشتوانه قيام حضرت مهدي (عج) است. قيام حضرت مبتني بر انگيزه هاي نژادي و قومي و برتري نسل و خاك و نژاد نيست، بلكه قيامي است كه بر انگيزه دفاع از حق مبتني است. عاشورا همان چيزي است كه اين انگيزه را در وجدان انسان و در عاطفه و در اعماق اراده هاي انساني، به صورت يك انباره تاريخي انرژي و قدرت فراهم مي كند. حضرت با اين قدرت كلمه، حق را در عالم پيش مي برند و عالم را آماده مي كند و براي درگيري با باطل، آن هم درگيري در مقياس حذف باطل در جهان پي ريزي مي کنند.
احقاق خون سيدالشهدا (عليه السلام ) توسط امام زمان (عليه السلام)
در بعضي روايات هست، وقتي گاهي حضرت سخت مي گيرند، بعضي ترديد مي كنند در اين كه اين چگونه پسر نبي رحمت است. حضرت جلوه اي از عاشورا را آشکار مي کنند و همه اعتراف مي كنند كه هر چه حضرت سخت گيري كنند، جبران آن ظلم نمي شود. در روايت داريم: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ».[4]
پذيرش ولايت حقه
آيه نوراني قرآن است که ما براي ولي آن خون، كسي كه صاحب آن خون است، سلطه اي قرار مي دهيم، ولي او در قتل و كشتار زياده روي نبايد بكند يا نمي كند. حضرت در روايت، ذيل اين آيه فرمود: اگر همه عالم مقابل حضرت بايستند و حضرت همه را به قتل برساند، زياده روي نكردند. بنابراين، حادثه عاشورا مبتني بر تحريك احساسات و عواطف و ايجاد ارتقا وجدان بشر است و جنگ اخلاقي و عاطفي تمام عياري است. حضرت با احاطه به همه متغيرهاي عاطفي تاريخ بشر، اين جنگ را به گونه اي شكل دادند كه عواطف تاريخي بشر براي عصر ظهور و رجعت و پذيرش ولايت حقه آماده شود.
تبيين برخي برکات قيام عظيم عاشورا
عاشورا كه اتفاق افتاد، جامعه محبين حضرت شكل گرفت و در جامعه محبين حضرت، گرايش به توحيد و اهل بيت و ولايت حقه كه طريق سير انسان به سمت توحيد هست، محقق شد. اگر بخواهيد دين را سه لايه بدانيد، شريعت، ولايت و الوهيت است. در جامعه مسلمان ها دو لايه باطني فراموش شده و اين حاصل جريان سقيفه است.
تعبير و توصيف حضرت از مسلمان نماها
وقتي حضرت وارد كربلا شدند، در محاصره قرار گرفتند. در همان لحظه ورود به كربلا، سيدالشهدا به اصحابشان فرمودند: «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا».[5] اين مردمي كه در دنياي اسلام مي بينيد، به اسم مسلمان اند. همه اين ها برده دنيا هستند. «الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون».[6] اين هايي كه مي بينيد، دين لقلقه زبان آن هاست. مظاهر و ظواهر دين را دارند، ولي در وجود آن ها از باطن دين اثري نيست. وقتي موقع ابتلا و امتحان است، مي بينيد در اعماق وجود آن ها خبري از اسلام نيست.
باور مسلمان ها
جرياني كه اسلام را به يك پوسته تبديل كرده، وقتي سر مطهر سيدالشهدا عليه السلام را در مقابل خودش در كاخ اموي، در حضور امرا و سياست مداران و نمايندگان دولت ها مي بيند، با كمال جسارت مي گويد: «لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحي نزل ».[7] بازي با قدرت بود. وحي و نبوتي در کار نبود. اين سخن اولين و آخرين آن هاست.
در چنين شرايطي، قيام سيدالشهدا (عليه السلام) بر اساس تحول معنوي همه جانبه در جامعه اسلامي است. جامعه محبين بر مدار عبوديت و توجه به ولايت حقه شكل گرفت.
پيگيري اهداف عاشورا از سوي امام سجاد (عليه السلام)
يكي از مهم ترين سرحلقه هاي شكل گيري جامعه معنوي و معنويت، بعد از افول ارزش ها در دنياي اسلام، وجود مقدس امام سجاد (عليه السلام ) است. امام سجاد (عليه السلام ) شخصيتي است كه حقيقت را در كالبد جامعه اسلامي از نو دميد. ايشان گرايش به توحيد و معنويت را پديد آورد كه ظهورش در صحيفه سجاديه است. حضرت دنبال احياي معنويت از يك سو و از سوي ديگر، احياي توجه به اهل بيت و عاشورا و زنده نگه داشتن عاشورا و عواطف عاشورايي هستند.
دليل گريه هاي آشکار و مداوم امام چهارم
امام سجاد (عليه السلام ) بيش از سي سال، بعد از عاشورا مي گريستند. حضرت مي توانست عواطف خود را پنهان كند و در خفا گريه كند. اين شيوه حضرت براي احياي نام امام حسن و امام حسين (عليه السلام) و حادثه عاشورا در اعماق وجدان بشر است.
بهترين راه براي سلوک الي الله
اگر بخواهيم سالك الي الله باشيم، مهم ترين و بهترين نردبان سلوك، سلوك با بلا ولي خدا و سيدالشهداست. راهش اين است كه انسان وارد ميدان بلا بشود. به اندازه اي كه اعماق جانش در بلاي عاشورا درگير و دردمند شود، به همان اندازه نيز سالك الي الله مي شود.
مصيبت عاشورا
در فرازي از زيارت عاشورا مي خوانيم: «وَ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا یُعْطى مُصَاباً بِمُصِيبته».[8]
در اين فراز پرفضيلت ترين، پاداش و ثواب و قربي را كه براي صاحبان مصيبت در نظر مي گيرد، در غصه و مصيبت ما براي مصيبت سيدالشهداست. اين باري است كه مي شود بست، که مدخل آن امام سجاد (عليه السلام ) است. بايد از وجود مقدس حضرت اين نکته را فرا گرفت.
بروز عيني نتايج قيام حسيني در دوران امام سجاد و امام باقر(عليهما السلام)
حضرت از نو حقيقت توحيد و توجه به اهل بيت را در اعماق جامعه اسلامي، به ويژه در جامعه محبين احيا كردند كه آثار آن در دنياي اهل تسنن نيز ظهور اخلاق و اعتقادات و احكام اسلامي، به وسيله وجود مقدس امام باقر و صادق (عليه السلام ) است و بعد از اين دو امام بزرگوار، همه فرق اسلامي، محتاج اين فقه شيعه بودند. اگر در پژوهشكده هايي در اين زمينه تحقيقاتي انجام شود، معلوم مي شود چه قدر معارف دنياي اسلام، تحت تاثير اين دو امام بزرگوار است.
ولايت فقيه، حكومت ديني تشيع
در دوره وجود مقدس موسي بن جعفر(عليه السلام )و امام رضا (عليه السلام )، با ايجاد يك وطن و پايگاه جغرافيايي براي شيعه در ايران بر مدار امام رضا (عليه السلام ) و امام زاده ها و زيارت حضرت، معارف حقه، مبتني بر مكتب تشيع حول ائمه شكل گرفت. قبل از امام جواد (عليه السلام ) انشعاب در دنياي اسلام و دنياي تشيع داريم، ولي بعد از امام رضا (عليه السلام ) در دوره امام جواد (عليه السلام ) با اين كه به حسب ظاهر امام خردسال اند، هيچ انشعابي نداريم. معناي انشعاب جدي اين است که شيعه به درك حقيقي از امامت و بلوغ رسيده است.
امواج بيداري اسلامي در جهان
كم كم دولت شيعي در اين منطقه برقرار مي شود و در نقطه بلوغ تاريخي تشيع، حكومت ديني بر محور ولايت فقيه عادل كه نشانه بلوغ فرهنگي و سياسي تشيع است، در دوره غلبه دموكراسي، در اين منطقه جهان شكل مي گيرد كه دعوتي جديد و يك بناي تازه در دنياي امروز و كانون احياي تمدن اسلامي است. اين حركت شيعي رو به پيش، به تدريج دامنه هاي زندگي اجتماعي شيعه را تحت پوشش قرار داد و به بلوغ عقلانيت و ايمان تشيع انجاميد. تا قبل از انقلاب اسلامي، حرف دنياي غرب، اعم از كمونيست ها و ليبراليست ها و طرفداران نظام سرمايه داري يا سوسياليستي يکي بود.
سي سال از برقراري حکومت ديني در ايران مي گذرد. امواج بيداري اسلامي در دنياي اسلام و اطراف و اكناف جهان را گرفته و حتي رد پاي بيداري معنوي در امريكاي لاتين نيز پيداست. سران مرتجع دنياي اسلام و اعراب و علماي آن ها از اين حركت ها و خيزش هاي اسلامي دفاع نمي كنند يا با آن مقابله مي كنند. به خاطر اين كه اين حركت ها مبتني بر فرهنگ اسلام ناب است و شالوده آن براساس فرهنگ اهل بيت است. اين افراد از خيزش معنويت، آن هم از كانون عاشورا و اهل بيت نگران هستند.
جنبش هاي عدالت خواهانه، متاثر از قيام عاشورا
خيزش هاي عدالت خواهانه براساس انديشه و معارف اهل بيت عليه السلام است. تا قبل از انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي پرچم عدالت خواهي دست سوسياليست ها و كمونيست ها بود. بسياري از مسلمان ها و محبين اهل بيت، سياسي نبودند. در روزگار ما دامنه تشيع سياسي و به دنبالش مكتب اهل بيت در جهان گسترش يافت. به تعبير امام (ره) قرائت هايي از اسلام هست كه امام آن را اسلام امريكايي ناميدند. اسلامي كه امريكا حاضر است در مقابل مكتب اهل بيت تبليغ و ترويج كند، سبب گسترش مکتب اهل بيت امريکايي ها مي شود. آن ها تلاش كردند براي اين مكتب بدل سازي داشته باشند. از اين رو، حركت هاي سلفي گري را راه انداختند و طالبان را تجهيز کردند که خوش بختانه به غلبه مكتب اهل بيت انجاميد.
تبيين شماري ديگر از نتايج عاشورا در دوران معاصر
مكاتبي كه از عاشورا بي بهره اند، هرگز نمي توانند پاي حركت هاي عدالت خواهانه تا مرز جان و مال و نواميس بايستند. كساني مي توانند با استراتژي غلبه خون بر شمشير كه استراتژي امام بزرگوار ما بود، در ميدان دفاع از حق ظهور پيدا بكنند كه چشمشان به عاشورا و دلشان در گرو عاشوراست. امروزه نيز حركت هاي عدالت خواهانه جهان به نحوي با عاشورا پيوند دارند. اگر امكاني براي تحقيقات وسيع ميداني باشد، مي توان اثبات كرد كه حتي سوسياليست ها و كمونيست ها و طرفداران ليبرال ها، با شعار آزادي و دفاع از حقوق بشر و برادري و عدالت که به ميدان مي آيند، همه ناشي از عاشوراست. كساني كه زندان گوانتانامو را درست و از اسراييل دفاع و به اسم دموكراسي و لشكركشي مي كنند، به فرهنگ عاشورا نظر دارند. اين موردها جزو بركات و آثار عاشوراست كه تاكنون ظهور يافته و شكل گيري جامعه محبين و گسترش آن نشانه هاي سپيده عاشوراست و تا طلوع صبح و فجر عاشورا كه عصر ظهور و رجعت است، فاصله دارد. در آن دوره در مقياس ديگري، حقيقت عبوديت و عدالت خواهي و معنويت و دعوت انسان به قرب و امنيت، به واسطه ولي خدا در جامعه جهاني محقق خواهد شد.
قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين
امام (ره) در يكي از بيانات نوراني شان فرمودند: اين قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است. من گمان نمي كنم مستضعف در ادبيات امام (ره) مستضعف در ادبيات سوسياليستي باشد، بلكه همان مستضعفي است که قرآن به آن اشاره دارد: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ». (قصص:55)
حرکت عالم به سمت غلبه اسلام
وقتي خداي متعال در طبيعت تصرف مي كند و طبيعت را به سمت بهار پيش مي برد، نمي شود جلوي آن را گرفت. از اين رو، اقدام هاي ديگران كارساز نيست. عالم به سمت ظهور، طلوع حقيقت و غلبه اسلام پيش مي رود. علائم غلبه اسلام در همه آفاق عالم مشهود است. اهل بصيرت اجتماعي غرب، عمق و دامنه اثرگذار مكتب تشيع و اسلام ناب و مكتب اهل بيت را ديده اند. آن ها هستند كه پيش دستي كردند و براي اين كه به فروپاشي مبتلا نشوند، دست به اقدام هاي پيش گيرانه زدند. بنابراين، آثار حقيقت عاشورا، در حال ظهور و تجلي است.
ذکر مصيبت امام حسين (عليه السلام )
«السلام عليك يا ابا عبد الله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين». [9]
چه كسي ديده که زينب (سلام الله عليها) بدون امام حسين (عليه السلام ) سفر كند؟ زينب كبري (سلام الله عليها ) با امام حسين (عليه السلام ) به كربلا آمد، ولي يك دفعه نگاه كرد و دور و برش را ديد و دريافت که بايد از كربلا برود، ولي بدون امام حسين (عليه السلام ). براي وداع آخر با برادر، وارد قتل گاه شد و سراسيمه اين طرف و آن طرف رفت. در پي بوي حسين در قتلگاه مي گشت، ولي هر چه مي گشت، او را نيافت. ندايي شنيد: خواهرم اين طرف بيا. دقت كرد. ديد صدا از زير تلي از سنگ مي آيد. او جبران همه بي ادبي ها را كرد و با كمال ادب، موانع را كنار زد. با كمال تعجب ديد اين آن حسيني نيست كه از او خداحافظي كرده است. سر از بدن جدا شده و يك جاي سالم در بدنش نمانده و لباس و زره اش را به غارت بردند.
خواهر عمرو بن عبدود، وقتي به ديدار برادرش آمد، گفت: برايت گريه نمي كنم، چون قاتلت جوانمرد بوده است. لباس جنگي گران قيمتت را از بدنت در نياورده است. حضرت مؤدبانه و با كمال خشوع، دست هايش را زير بدن برد، بعد روضه خواند. در گودي قتلگاه غوغا به پا شد. سرانجام رو كرد به رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) گفت: «صَلَّى عَلَيْكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَيْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ».[10]يا رسول الله اين همان حسيني است كه جايش در آغوش يا روي دوش شما بود.
يك جوري روضه خواند که دوست و دشمن گريستند. امام سجاد (ع) در غل و زنجير، بالاي شتر نشسته بود. يك جوري نگاه مي كردند که گويي مي خواهند جان بدهند. جلو آمد و گفت: «مالي اراك تجود بنفسك يا بقيه الماضين».[11]
________________________________________
[1] بحار الأنوار، مجلسي، ج 10، ص208، باب 13، احتجاجات الصادق صلوات الله عليه على الزنادقة و المخالفين و مناظراته معهم ...، ص 163.
[2] همان.
[3] همان، ج44، ص329، باب 37، ماجرى عليه بعد بيعة الناس.
[4] الكافي، شيخ کليني، ج2، ص3.
[5] بحارالأنوار،مجلسي،ج44،ص382، باب 37، ماجرى عليه بعد بيعة الناس.
[6] همان.
[7] الاحتجاج، احمدبن طبرسي، ج2، ص307، احتجاج زينب بنت علي بن أبي طالب حين .
[8] مستدرك الوسائل،محدث نوري،ج،10 ص،412،86، باب نوادر ما يتعلق بأبواب المزار.
[9] مفاتيح الجنان،زيارت عاشورا.
[10] اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاووس، ص 133،المسلك الثاني في وصف حال القتال و ما يقرب من تلك الحال.
[11] بحار الأنوار، ج 45، ص،179، باب 39،الوقائع المتأخرة عن قتله صلوات الله عليه إلى رجوع أهل البيت ع إلى المدينة و ما ظهر من إعجازه صلوات الله عليه في تلك الأحوال...،ص 10