پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

موضوع اصلی: توجیه عقلانی حرکت انسان در جهت حق و باطل
 
موضوع فرعی:
 
توجیه های انسان در مسیر باطل و آثار آن
 
شعر در فراق صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
 
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است   ***   ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان
 
گر قسمتم شود که تماشا کنم تو را   ***   این دیده نیست قابل دیدار روی تو
 
هر روزه جمعه نوحه کنان در دعای صبح   ***   لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
 
نوکر رخ ارباب نبیند سخت است   ***   ای نور دیده جان و دل دعا کنم تو را
 
چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را    ***   از کردگار خویش تمنا کنم تو را
 
شعر درباره وداع اباعبدالله علیه السلام و زینب کبری(علیها السلام)
 
یکی از مصائبی که دل  حجه بن الحسن سوزانده، مصیبت وداع جدش ابی عبدالله است. وقتی راهی میدان شد، دید صدای آشنا می‌آید «يا أباعبداللّه، كلّ يوم عاشورا، كلّ أرض كربلا، مهلًا مهلا، يا ابن الزّهرا» [1]
 
شه ز شوق دوست در تاب و تب است    ***   این که راهش را گرفته زینب است
 
در دو دست آن بتول عالمین   ***   بند اسب و رشته قلب حسین
 
بر کشید آنی جهانی سوزد جگر   ***   کی فلک فرش رهم آهسته‌تر
 
ای شتابان بیشتر از آفتاب   ***   روز زینب شام شد کم کن جدال
 
حسین من ای برادر تو میرانی فرس   ***   صبر کن آخر فتادم از نفس
 
من نگویم بازگرد سوی حرم   ***   لیک گویم صبر کن من خواهرم
 
بس که سوز از قلب دل ساز کرد   ***   چشم هر چشمی به سویش باز کرد
 
ای فراتم اشک دامن دامنت   ***    ای مرا سوزانده مهلا مهلنت
 
صبر کن خواهر به جان مادرت   ***  محملت را با سر خود می‌برم
 
آنکه از من جان نثاری خواسته   ***   از تو صبر و بردباری خواسته
 
جز به صبر این ره نیارد خاتمه   ***   صبر کن ای پای تا سر فاطمه
 
جز به ذات لامکان تمکین مکن   ***    هر چه دیدی صبر کن نفرین نکن
 
صبر کن در خود سیلی دخترم   ***   این بود میراث زهرا مادرم
 
ای پناه دین و مشتی بی پناه   ***   وعده دیدار ما در قتلگاه
 
مسلمانان در مقابل سیدالشهدا علیه السلام 
 
چیزی که موجب شد سیدالشهداء را با تمام خصوصیاتی که داشت تنها بگذارند، تعلق خاطر به دنیا بود. این اتفاقات سنگینی که افتاده از نامه نوشتن و بیعت کردن و سپس شکستن این بیعت‌ها و عزلت گزینی و گوشه نشینی و یا حتی در صف ابن زیاد حضور پیدا کردن و جنایت‌های روز عاشورا، حوادثی است که اتفاق افتاده و کسانی که این کارها را انجام دادند، مدعی اسلام بوده‌اند. حتی نماز هم می‌خواندند. این یک خطر بسیار جدی است که انسان را تهدید می‌کند.
 
توجیه لشکر دشمن برای کشتن سیدالشهدا علیه السلام
 
همه آنها برای خودشان توجیهی داشتند. حتی آنهایی که در روز عاشورا فرمان قتل سیدالشهداء را صادر کرده بودند، برای کار خودشان توجیه داشتند. جامعه اسلامی است و مردم بیعت را پذیرفتند. یک نفر بیعت را نمی‌پذیرد و بعد می‌خواهد وحدت مسلما‌ن‌ها را به هم بزند و در جامعه اسلامی ایجاد شکاف کند. این آرامش، جامعه مسلمین را به تشنج می‌کشاند و باید به هر قیمتی که هست جلویش را گرفت. این توجیهی است که هر کسی می‌تواند برای کار خود داشته باشد. حتی هیتلر و صدام. هیتلر معتقد بود و ایده داشت. می‌گفت نژاد برتری در عالم هست که حق رهبری دارد. رهبری از آن ماست.
 
هر جنایتی را می‌توان توجیه عقلانی کرد
 
بعضی افراد در همین مرحله مانده‌اند و گمان می‌کنند هر چه هست، همین محاسبات عقلانی است. اگر انسان بخواهد همین حد بداند که هر کس فکری دارد و مطابق فکر خودش هم عمل می‌کند، همه کارها قابل توجیه است. هر جنایتی قابل توجیه است، ولی باید منشأ این فکر را یافت. پشت این محاسبات و آنچه خودش را در قالب فکر پنهان می‌کند، انگیزه‌های انسان و انتخاب انسان است.
 
شیطان چگونه جنایت‌ها را تزیین می‌کند
 
شاید یکی از کارهای شیطان هم همین باشد. خدای متعال می‌فرماید: شیطان قدرت تزیین دارد: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ» [2] بعضی ها هم همین گونه معنا کرده‌اند؛ یعنی کاری که انسان می‌خواهد انجام بدهد و شیطان انسان را به آن دعوت می‌کند. اول توجیه عقلانی می‌کند و می‌گوید این کار اصلا باید صورت بگیرد یا نگیرد. آقای کهن سالی آمده معلوم نیست چه می گوید؟ می خواهد همه سنت‌های کهن را ایجاد و زنده کند. دوباره می خواهد مردم را سوار الاغ و اسب کند. به هر قیمت شده باید سرکوب شود، ولو با نسل کشی. بعد این توجیه و تزیین واقعا زینت پیدا می کند و کار خودش را برای ذهنیت خودش هم معقول می¬کند. عده¬ای می خواهند رفاه و آسایش 5 میلیارد آدم را به هم بزنند.
 
هدایت الهی در تشخیص نیک از بد
 
این توجیه ریشه‌اش کجاست؟ ریشه‌اش یک کلمه بیشتر نیست؟ قبلش آدم انتخاب کرده. قبل از انتخاب، هدایت الهی است. خدای متعال هم از درون، انسان را هدایت می‌کند؛ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.[3] سپس همه می‌فهمند خوبی یعنی چه و بدی یعنی چه.
 
بعد در قدم دوم هم انبیاء الهی را فرستاده؛ «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ» [4] تا راه را به بشر نشان دهد. «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» [5]، «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» [6] راه را به انسان نشان دادند، «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»؛ این دیگر خود انسان است که یا شکر نعمت می کند یا کفران.
 
دنیا طلبی، توجیه کننده جنایات بزرگ
 
بنا نیست که در این دنیا اختیار انسان‌ها را از آنها بگیرند. حالا وقتی انسان انتخاب دارد، شروع می‌کند انتخاب کردن و دنیا را انتخاب می‌کند. بعد سیاهی دل، دنیا خواهی، دنیاپرستی و میل به دنیا، آنقدر متراکم می‌شوند که در فتنه‌های سنگین الهی که خدای متعال هم پیش می‌آورد سر باز می کنند. بعد انسان در حوادث بزرگ اجتماعی دست به کارهایی می‌زند که در خیالش جریان داشته است. مرحوم شیخ فضل الله نوری، را به دار می آویزند، چرا؟ این نشانه های دنیا خواهی است که بعد هم توجیه عقلانی در پی دارد.
 
فتنه‌ها، پالایشگر آلودگی‌های نفس
 
این نشانه ها را خدای متعال پیش می‌آورد. این گونه نیست که تصادفی پیش آمده باشد. در درجه دوم، کار خود ولی خداست. خود آنها فتنه را این گونه پیش می‌آورند و هدایت می‌کنند؛ زیرا معنی ندارد این صفوف تا ابد با هم باشند. معنی ندارد عده‌ای پوسته ایمان را پوشش نفاق باطنی خودشان قرار داده باشند.
 
بزرگواری می‌فرمود: اگر برنج و فضولات قاطی باشند، نه می‌شود این را بپزی و بخوری نه می‌شود دور بریزی. اول باید این را الک(جدا) کرد بعد فضولاتش را در زباله ریخت و برنج را طبخ کرد. خدای متعال بهشتی دارد که عده‌ای را در آن جای می دهد. مگر می شود کسی که آلوده به شیطان است به بهشت برود. خدای متعال اول خود، آلود ها را غربال می کند. بلای فتنة الهی دو کار را می‌کند: یک صف حق و باطل را جدا می‌کند. دوم اینکه ناخالصی‌های خود شخص را پاک می‌کند؛ یعنی هم آن بخشی از وجود من که آلوده به شیطان شده، تطهیر می‌شود و هم جامه تطهیر می‌شود. این کار بلای الهی است که هر دو در قرآن آمده، «وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في‏ صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في‏ قُلُوبِكُمْ».[7] این یک هدف فتنه.
 
فتنه‌ها، غربال‌کننده انسان‌های خوب و بد
 
هدف دیگر «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»؛[8] مردم خیال می‌کنند با ادعای ایمان داشتن رها می‌شوند و در فتنه‌ها نمی‌افتند. ولقد فتن الذین من قبلهم؛ ما قبلی‌ها را به فتنه انداختیم. سنت ما این است. چرا؟ «الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ» [9] آنها که راست¬گو هستند، مشخص شوند؛ آنهایی هم که اهل دروغ‌اند، خود را نشان دهند. وقتی خدای متعال فتنه‌های سنگین اجتماعی را پیش می‌آورد، می‌بینی آن دنیا پرستی نهفته پنهانی که خودش را در  ظاهر نماز و روزه پوشیده سر برمی‌دارد.
 
حضرت سیدالشهدا روز عاشورا خطبه ‌خواندند. مگر پسر پیغمبری غیر من بر روی زمین هست؟ پیغمبر مگر نفرمود: «الْحَسَنُ وَالْحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ اهْلِ الْجَنَّة».[10] آخر کار به حضرت می‌گویند: بغضا لأبیک. نامه هم نوشته بودند، دعوت هم کرده بودند بعد کم کم در حوادث خودشان را نشان دادند.
 
فتنه‌گری ابن زیاد مقابل مسلم بن عقیل
 
انسان تعجب می‌کند که چطور ابن زیاد تنها وارد کوفه شده. هجده هزار نفر با مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند. اما ابن زیاد به دارالاماره آمد تا این شهررا کنترل کند. وقتی مسلم از خانه هانی بن عروه خارج شد فقط چهار هزار نفر با مسلم بودند.
 
ابن زیاد در دارالاماره بود و سی نفر سرباز و بیست نفر سران اشراف با او بودند. سران را بر بالای دار الاماره فرستاد و گفت: تهدید کنید و بگویید لشکر شام در راه است و شما نمی‌توانید در مقابل لشکر شام بایستید. گفت: بگویید اگر تا دم غروب دور دارالاماره بایستید سهمیه شما را از بیت المال قطع می‌کنم. گفت پرچم سفید بگیرید و بیرون بروید. ابن زیاد می دانست اینها تهدید پذیرند. وقتی آنها را از دور مسلم پراکنده کرد، گفت: هر که آمد، آمد و هر که نیامد اموالش، نوامیس و فامیلش در خطرند. همه را می‌کشم و به هیچکس رحم نمی‌کنم.
 
دعوت به دنیاطلبی، اولین قدم شیطان
 
آنها سیدالشهداء را کافر می‌بینند و بعد هم اجساد مطهر این شهدا را دفن نمی‌کنند. این سر بر آوردن آن دنیا خواهی است. وقتی انسان دنیا را انتخاب کرد و دنیا پرستی را هدف خودش قرار داد، متراکم می‌شود. کار شیطان در قدم اول، دعوت به دنیاست. بعد که دعوت کرد، بار خودش را بر دوش انسان می‌گذارد. امیرالمومنین  علیه السلام فرمودند: «وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً» [11] اینها را شریک خودش می‌کند و دست و پای مومنان را با اینها می‌بندد. «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» [12] انسان را به طرف ظلمات می¬کشاند و از عالم انوار جدا می‌کند.
 
جلوه های دنیا خواهی
 
دنیاخواهی هم جلوه‌های مختلفی دارد. این گونه نیست که دنیا پرستی فقط انسان را از ولی خدا جدا می‌کند و مقابل سیدالشهداء قرار می‌دهد. گاهی ببینید فرد هیچ ندارد، ولی آنقدر دنائت دارد که در صحنه‌های حساس، به بزرگ ترین جنایت ها دست بزند. البته گاهی انسان می تواند مانند حر بن یزید ریاحی(علیه السلام) در یک لحظه، همه گذشته خودش را جبران کند. یک نفر پیدا می شود که مرد این میدان است و مي‌تواند جلو غوغای این دنیا پرستی بایستد. عده ای را خدا این گونه خلق کرده است. پس خدا، صف ها را خوب جدا می¬کند تا ناخالصی ها جدا شوند.
 
ذکر مصیبت
 
زبان حال دختر سه ساله سیدالشهدا علیه السلام
 
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ[13]
 
ای کرده ترک جان و سر   ***   از سوی جانان ره سپر
 
آهسته رو آهسته‌تر    ***   تند از چه میرانی فرس
 
افتادم آخر از نفس   ***   آهسته رو آهسته‌تر
 
اینک سه ساله دخترت   ***   آید به دنبال سرت
 
بنشین و بنشانش به بر   ***   آهسته رو آهسته‌تر
 
من سد راهت نیستم   ***   لکن نگه کن کیستم؟
 
آرام از پیشم گذر   ***   آهسته رو آهسته‌تر
 
جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین
 
________________________________________
 
[1]. فرهنگ عاشورا، جمعی ازنویسندگان، ص 176، ج 3، رجزها و شعارها .....  ص 175
 
[2]. الحجر : 39
 
[3]. الشمس : 8
 
[4]. النساء : 165
 
[5]. البلد : 10
 
[6]. الإنسان : 3
 
[7]. آل‏عمران : 154
 
[8]. العنكبوت : 2
 
[9]. العنكبوت : 3
 
[10]. زمينه‏هاى قيام امام حسين(ع)(ج‏2)/جمعی ازنویسندگان/183/حسين بن على(ع)، سرور جوانان بهشت .....  ص : 183
 
[11]. بحارالأنوار/مجلسی/34/211/[الباب الثالث و الثلاثون‏] باب نوادر...ص:183
 
[12]. البقرة : 257
 
[13]. بحارالأنوار/مجلسی/98/293/باب 24- كيفية زيارته صلوات الله علیه...ص:292
 
               

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group