پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

دو مطلب در فرهنگ تشيع وجود دارد که در ديگر فرقه هاي مسلمانان اين گونه نيست: 1 - توجه به مصائب اهل بيت علیهم السلام ؛ 2 - زنده نگهداشتن ياد اهل بيت علیهم السلام. اين عوامل بر فرهنگ شيعه تأثيرگذارند. هم در پرورش جامعه شيعه نقش مهمي دارند و هم در پرورش اجتماعي و مهم تر اين که در تداوم تاريخي جامعه تشيع نقش جدي را ايفا کرده اند.
 
توجه به مصائب اهل بيت علیهم السلام
 
اولين نکته توجه به مصائب اهل بيت علیهم السلام و بلاي آنها و توجه به وفاي عهد ايشان با خداي متعال در راه اقامه کلمه توحيد است. در اين ميان توجه به مصيبت سيدالشهداء علیه السلام از ارکان فرهنگ شيعه است. روايات ائمه علیهم السلام هم سرشار از تاکيد بر احياء مصيبت سيدالشهداء علیه السلام و عزاداري بر ايشان است. آنها تلاش کردند ياد مصيبت اهل بيت علیهم السلام و به ويژه حادثه عاشورا را زنده نگه دارند. فضيلت هايي که در روايات ائمه علیهم السلام براي عزاداري سيدالشهداء علیه السلام نقل شده، از فضيلت هاي استثنايي است که کمتر عمل خيري است که اين حد براي او ثواب بيان شده باشد.
 
احياي ولايت، احياي توحيد است
 
عزاداري سيدالشهدا علیه السلام به منزله حضور در اقامه کلمه توحيد است. اين امري فراتر از عمل است. اين عزاداري ها خود نهي ولايت اولياي طاغوت، يعني امر به معروف و نهي از منکر است. اقامه عزاداري اهل بيت علیهم السلام يکي از تأثيرگذارترين افعال بر احياي ولايت اهل بيت و احياي محبت آنها در قلوب انسان ها و در جامعه و تاريخ است. اين يکي از ويژگي هاي فرهنگ تشيع است.
 
پس دومين ويژگي فرهنگ تشيع که باز هم در دستورات خود اهل بيت علیهم السلام ريشه دارد مسئله زيارت اهل بيت علیهم السلام است که در معارف ايشان بر آن تاکيد فراوان شده است. در ديگر فرقه مذاهب اسلامي اين موضوع به اين صورت ديده نمي شود.
 
حرمت متبرک شدن به قبور اولياء از ديد اهل سنت
 
شما بارها به مدينه منوره و مرقد نبي مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم مشرف شده ايد؛ ديده ايد که همه مسلمانان حاضرند ولي عرض ادبي که شيعه در آستان يک امامزاده دارد، آنها در محضر نبي اکرم ندارند. مثلاً عرض ارادت شيعيان نسبت به کريمه اهل بيت، فاطمه معصومه علیها السلام بسيار بالاتر از احترام اهل سنت نسبت به نبي اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. آنها آشکارا اعلام مي کنند که حضرت مرده و کار تمام شده است. بن باز گفته بود من سي سال امام جماعت مسجدالنبي بودم و از افتخارات من اين است که يک بار هم به نبي اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم سلام نکردم. آنها اين زيارت را شرک تلقي مي کنند.
 
اما شيعه معتقد است بايد به ايشان عرض ادب کرد. وقتي به مسجدالنبي مي رويد، اهل سنت بيشتر به تلاوت قرآن مشغولند و شيعيان بيشتر به زيارت نبي اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم ، عرض ادب به آستان حضرت و صديقه طاهره علیها السلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و اهل بيت عصمت طهارت مشغولند. اين تحت تاثير تعليم خود اهل بيت علیهم السلام است. ريشه اين توجه به آستان اهل بيت علیهم السلام و زيارت ايشان در دستورات مؤکد و مکرر اهل بيت علیهم السلام و بيش از آن در پرورش عملي ائمه است. در روايات مي خوانيم که خود امام معصوم به محضر امام ديگر مي آمدند و آن امام را زيارت مي کردند. يعني دستورهايشان فقط براي ما نيست. حتي گاهي نايب مي گرفتند يا از سوي آنها به زيارت بروند، اين موضوع درباره زيارت امام حسين علیه السلام بارها و بارها تکرار شده است.
 
وجوب زيارت در فتوي علامه مجلسي رضوان الله علیه
 
بعضي از بزرگان به وجوب زيارت فتوي داده اند. مرحوم مجلسي در کتاب شريف بحارالانوار در ذيل رواياتي که بر زيارت سيدالشهداء علیه السلام تأکيد مي کند نظر خودشان را اين گونه مي آورد: «نظر من بر اينکه هر کسي که مستطيع است در عمرش، واجب است که يک بار لااقل به زيارت سيدالشهداء علیه السلام از نزديک برود و مشرف بشود.» مرحوم مجلسي بزرگ پدر ايشان هم رأيشان همين است.
 
دستورالعمل امام صادق علیه السلام براي زيارت سيدالشهدا علیه السلام
 
سدير که از ياران امام صادق علیه السلام است، مي گويد امام صادق علیه السلام به من فرمود: سدير! آيا جدم را هر روز يک بار زيارت مي کني؟ روزهاي جمعه جدم را پنج بار زيارت مي کني؟ با تعجب به حضرت گفتم: آقا! من با کربلا بسيار فاصله دارم. نمي توانم. حضرت فرمودند: برو بر بالاي بام و به سمت راست و چپ خودت و آسمان نگاه کن. بعد رو به حرم سيدالشهدا رو کن و بگو، السلام عليک يا ابا عبدالله، السلام عليک و رحمة الله و برکاته. بعد حضرت فرمودند: سدير! اگر کسي اين زيارت را انجام بدهد، به منزله يک حج و يک عمره است. سدير مي گويد بعد از اين گاهي روزي بيست بار وجود مقدس سيدالشهداء علیه السلام را به همين کيفيت زيارت مي کنم.
 
همچنين ائمه علیهم السلام زيارت هايي را انشاء کردند و راه و رسم زيارت را به ما آموخته اند. حتي درباره حرکت پيش از خروج منزل هم آدابي را بيان کردند. مثلاً فرموده اند: اگر مي خواهيد به زيارت برويد، سه روز روزه بگيريد و دستوراتي از اين قبيل. بايد گفت احياء زيارت در فرهنگ تشيع تأثير بسياري بر رشد معنويت و احياء قلوب شيعه و حيات قلوب شيعه داشته است.
 
عزاداري و زيارت، دو حرکت اجتماعي
 
عزاداري سيدالشهداء علیه السلام يک حرکت عمومي اجتماعي شيعي است. همچنين زيارات اهل بيت علیهم السلام غير از اينکه امري روحي و باطني با ولي خداست، يک حرکت اجتماعي به شمار مي رود. اگر شما اين را از شيعه حذف کنيد، دوام جامعه تشيع به خطر مي افتد.
 
شبهه افکني در باب زيارت
 
البته دشمن هم به اشکال مختلف تلاش کرده که در مقابل گسترش اين امر بايستد. آنها با القاء شبهات فرهنگي در طول تاريخ، به شکل هاي گوناگون درباره عزاداري سيدالشهداء علیه السلام ترديد ايجاد مي کردند. ابليس خوب مي داند که کجا بايد سنگربندي کند و کدام عوامل در رشد دستگاه اهل بيت علیهم السلام مؤثرند. پس همان جا را سنگربندي مي کند. براي مثال مي گفتند گريه بر اهل بيت علیهم السلام تحقير اجتماعي مي آورد يا گريه بر اهل بيت علیهم السلام، ناشي از ضعف عاطفه و به بلوغ نرسيدن عاطفي است. اين شبهاتي است که از قديم بوده. براي توجيه گفته هايشان هم اين باور را تقويت مي کردند که اگر سيدالشهداء را درک کنيد، روز عاشورا بايد جشن بگيريد.
 
تاريخ نشان مي دهد که از زمان خود اهل بيت علیهم السلام اين مقابله وجود داشته است. ائمه بر احياء عزاداري اصرار داشتند و بني اميه و بني عباس، جلوی عزاداري را مي گرفتند. در دوره رضاخان عزاداري ممنوع بود؛ به طوري که محافل عزاداري مخفيانه برگزار مي شد. اکنون هم وهابيت در حال فعاليت است. آنها زيارت اهل بيت علیهم السلام را شرک تلقي مي کنند و بر اين باورند که ائمه مرده اند و کاري از ايشان ساخته نيست.
 
احياي امر اهل بيت علیهم السلام  در زيارت شيعيان
 
در کتاب شريف کافي و ديگر کتب روايي ائمه علیهم السلام دستور داده اند که شيعيان به ديدار همديگر بروند، يکديگر را زيارت کنند و در محافلشان روايات ما را بخوانند. در روايات ديگر دليل اين سفارش بيان شده است: اين موجب حيات قلب شما و احياء امر ماست.
 
در کتاب شريف کافي باب زيارت الاخوان، حديثي به چشم مي خورد که شيعه را به تقواي الهي دستور مي دهد: «أَنْ يَعُودَ غَنِيُّهُمْ عَلَى فَقِيرِهِمْ وَ قَوِيُّهُمْ عَلَى ضَعِيفِهِم»[1]؛ به فکر هم باشيد، از هم دستگيري کنيد «وَأَنْ يَشْهَدَ حَيُّهُمْ جِنَازَةَ مَيِّتِهِمْ»[2]. حتي به مرده خودتان احترام بگذاريد. در خانه هايتان به ديدار همديگر برويد. اين موجب احياء امر ماست. هم ولايت ولي الله در قلوب شما احياء مي شود و هم اقامه ولايت آنها در جامعه است. سپس حضرت فرمودند: رحم الله عبداً احيا امرنا؛ خدا رحمت کند کسي را که در احياء امر ما مي کوشد و امر ما را احيا مي کند.
 
تفاوت جامعه در زمان غيبت و حضور معصوم
 
گاهي انساني گرسنه است و امکانات نيز وجود دارد. شما براي سير کردنش دستور مي دهيد نان تهيه کنند. ولي گاهي هيچ زمينه اي فراهم نيست و جامعه گرسنه و دچار فقر است. شما دستور مي دهيد زمين تهيه کنند و زمين ها را آماده کشت نمايند. وقتي کشت شد گندم ها برداشت مي شود و مردم سير مي شوند. اين اقدامي است در مسير سير کردن گرسنه ها. البته اين روش با سير کردن يک گرسنه خيلي فاصله دارد. گاهي، هم غذاي آماده را به فقير مي دهيد. آن هم کمک کردن است که در اين حالت فاصله تا سير کردن آن گرسنه کم است.
 
حال بايد گفت در جامعه اي که براي عصر ظهور آماده مي شود، دستورها با جامعه زمان ائمه علیهم السلام متفاوت است. بايد خوردن مان، خوابيدن مان، دوست گرفتن مان، روحيات مان بر اساس امر ولي خدا باشد و اگر چنين بود، امر ولي خدا در زندگي شخصي ما احياء شده است.
 
مخالفت ائمه با اجتهاد به رأی
 
مرحوم علامه طباطبائي در تحليلي که از انقلاب سيدالشهداء علیه السلام دارند مي فرمايند: سيدالشهداء علیه السلام قبل از قيامشان ده سال امام بودند. بعد از وفات امام مجتبي علیه السلام ايشان امامت داشتند. در طول اين ده سال من تصور مي کردم حتي يک مسئله فقهي از امام حسين پرسيده نشده است. گاهي ممکن است مثلا از امام صادق علیه السلام حديث نقل کنند ولي در جايي ديده نشده که کسي از امام حسين علیه السلام پرسشي فقهي کرده باشد. اهل سنت از افرادي که تنها يک بار در عمرشان نبي اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم را زيارت کردند، روايات بسياري نقل مي کنند، در حالي که يک روايت فقهي مستقيم از امام حسين علیه السلام نقل نشده است. در چنين شرايطي ائمه علیهم السلام دستور دادند تا مؤمنان به ديدار هم بروند و معارف ما را ضبط کنند.
 
در جاي ديگر نيز فرموده اند: کسي که چهل حديث از احاديث ما را حفظ کند، خداي متعال روز قيامت او را فقيه محشور مي کند. اگر نبود همين حلقه ها شيعه اکنون فرهنگ مدوني نداشت. در حالي که در ميان همه مذاهب عالم، تنها مذهب شيعه از همه مدون تر است. در دين هاي ديگر به دليل محدوديت هاي معارفي، بسيار به اجتهاد روي مي آوردند. در حالي که ائمه علیهم السلام با اجتهاد به رأی به شدت مخالفند. در کتاب شريف کافي، کتاب العلم و الجهل چنين مي خوانيم که شخصي به حضرت فرمود: آقا رأي شما. فرمود: رأي ما يعني چه، ما هر چه مي گوييم وحي است و ديگران اهل رأي و اجتهادند.
 
معارف اهل بيت علیهم السلام سرچشمه حيات
 
بايد دانست که امام علیه السلام سرچشمه اي است که حيات از او مي جوشد و آن سرچشمه حيات معارف اهل بيت علیهم السلام است. معارفشان آن چنان که در روايات مي خوانيم عامل حيات قلب است. در واقع قلوب، تشنه معارف توحيدي اهل بيت علیهم السلام است. شيعه يک مکتب رو به رشد و بالنده بوده.
 
کسي که تاريخ تشيع را از بعد سقيفه پي جويي کند، در مي يابد که انحرافي جدي در روند تشيع پيدا شد، ولي اميرالمؤمنين علیه السلام و اهل بيت علیهم السلام  از نو شيعه را متولد کردند. جامعه اي که به دست اهل بيت احيا شده، دايم در حال شکوفايي بوده است. مکتب تشيع از زمان سقيفه به اين سو، هرگز عقب گرد نداشته و همواره در حال رشد کمي و کيفي بوده است.
 
محافل مؤمنين، عامل احياي معارف اهل بيت علیهم السلام
 
يکي از عوامل مهم تأثيرگذار بر حيات تشيع را همين محافل مؤمنان دانسته اند. بسياري از امور احيا شده معارفي غريب بوده اند که اکنون جزء معارف شيعه شده است. اين که ما ائمه را معصوم مي دانيم و آنها را عالم به غيب مي شماريم حاصل همين جمع هاي مؤمنان است. در روايات مي خوانيم که معارف ما اهل بيت صعب است و تحملش سخت.  شيعه اکنون اين معارف را تحمل مي کند و مي پذيرد که انساني به عنوان امام محيط به کون است و بر همه صدر و ذيل انسان ولايت دارد.
 
ذکر مصيبت اباعبدالله علیه السلام از زبان دعبل
 
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِكَ عَلَيْكُمْ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمْ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين». [3]
 
شايد بسياري از عزيزان دعبل را بشناسيد. دعبل آن شاعر معروفي است که در رساي اهل بيت قصائد و سروده هاي فراواني دارد. از جمله همان قصيده معروفي که در محضر امام رضا علیه السلام خواند. قصيده دعبل از معروف ترين قصائد است. نقل مي کنند ماه محرم بود. نزد امام رضا علیه السلام حاضر شدم ديدم «فَرَأَيْتُهُ جَالِساً»[4] ديدم حضرت غصه دار نشسته و اصحاب شان هم گرد ايشان نوشته اند. وقتي حضرت مرا ديدند خوشحال شدند. فرمودند: «مَرْحَباً بِكَ يَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ» [5] مرحبا به دعبل که با زبان و دستش ياور ماست و مارا ياري مي کند. حضرت کنار خودشان به من جاي دادند. بعد به من فرمودند: دعبل! از همان اشعارت براي ما بخوان. اين روزها ايام حزن ما اهل بيت و ايام خوشحالي دشمنان ماست. به ويژه بني اميه در اين روزها خيلي خوشحال بودند. آنها سيدالشهداء علیه السلام را به شهادت رساندند و بعد جشن گرفتند. يکي از فرازهاي زيارت عاشورا اين است: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ[6]وَ هَذا يَومٌ فَرِحَت بِهِ الُ زِيَادٍ وَالُ مَروَان بِقَتلِهِمُ الحُسَين صلوات الله عليه». بعد حضرت فرمودند: «يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى عَلَى مُصَابِنَا»[7] کسي که بگريد و بگرياند بر مصيبت ما «وَلَوْ وَاحِداً كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[8] و لو يک نفر را بگرياند، اجرش با خداست. اين عبارت بسيار بلندي است. دعبل! کسي که چشمش در مصيبت ما اشک ببارد خداي متعال او را در قيامت در زمره ما محشور مي کند. «مَنْ بَكَى عَلَى مُصَابِ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ»[9]؛ کسي که در مصيبت جد ما بگريد، خداي متعال گناهان او را مي آمرزد و اتصالش با شيطان قطع مي شود.
 
بعد حضرت دستور داد اهل بيتش پشت پرده نشستند تا بر مصيبت جدشان امام حسين علیه السلام گريه کنند. سپس از دعبل خواست بر امام حسين علیه السلام رثا بخواند و دعبل خواند. وقتي دعبل به ابياتي رسيد که درباره امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است، مرحوم محدث در منتهي الامال مي نويسد حضرت برخاستند و سر را خم کردند و دستشان را روي سرشان گذاشتند. سپس براي ظهور حضرت دعا کردند. يکي از فرازهاي حساس و شايد حساس ترين فراز اين قصيده دعبل و تحول انگيزترينش همان جايي است که از فاطمه زهرا ياد کرده و او خطاب به فاطمه زهرا علیها السلام اين تعابير را دارد:
 
أَفَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا     وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَات[10]
 
اي دختر پيغمبر خدا اگر اين صحنه را از خاطر بگذراني که حسينت را با لب تشنه کنار نهر فرات از پا درآوردند، چه مي کني؟
 
إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ     وَأَجْرَيْتِ دَمْعَ الْعَيْنِ فِي الْوَجَنَاتِ [11]
 
تعبير دعبل اين است فاطمه بي بي دو عالم اگر چنين حادثه اي را مرور کند، حتماً تحت تأثير قرار مي گيري، اشک هايت جاري مي شود و به صورت خود لطمه مي زني.
 
أَفَاطِمُ قُومِي يَا ابْنَةَ الْخَيْرِ وَ انْدُبِي     نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ[12]
 
اي دختر بهترين انسان، گوشه چشمي بيانداز.
 
زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد
 
فرياد العطش ز بيابان کربلا
 
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکيد
 
خاتم ز قحط آب سليمان کربلا
 
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
 
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
 
________________________________________
 
[1]. عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ خَيْثَمَةَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع أُوَدِّعُهُ فَقَالَ يَا خَيْثَمَةُ أَبْلِغْ مَنْ تَرَى مِنْ مَوَالِينَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ أَنْ يَعُودَ غَنِيُّهُمْ عَلَى فَقِيرِهِمْ وَ قَوِيُّهُمْ عَلَى ضَعِيفِهِمْ وَ أَنْ يَشْهَدَ حَيُّهُمْ جِنَازَةَ مَيِّتِهِمْ وَ أَنْ يَتَلَاقَوْا فِي بُيُوتِهِمْ فَإِنَّ لُقِيَّا بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَيَاةٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا يَا خَيْثَمَةُ أَبْلِغْ مَوَالِيَنَا أَنَّا لَا نُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِعَمَلٍ وَ أَنَّهُمْ لَنْ يَنَالُوا وَلَايَتَنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَيْرِه
 
الكافي /شيخ کليني/2/175باب زيارة الإخوان ..... ص : 175
 
[2]. همان
 
[3]. بحارالأنوار/مجلسي/ 98 /292 / باب 24- كيفية زيارته صلوات الله علي
 
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي حَارَبَتِ الْحُسَيْنَ ع وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ قُلْ مِائَةَ مَرَّةٍ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِكَ عَلَيْكُمْ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمْ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين
 
[4]..بحارالأنوار/ مجلسي /45 /257/ باب 44- ما قيل من المراثي فيه صلوات
 
[5]. أَقُولُ رَأَيْتُ فِي بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ الْمُتَأَخِّرِينَ أَنَّهُ قَالَ حَكَى دِعْبِلٌ الْخُزَاعِيُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِي مِثْلِ هَذِهِ الْأَيَّامِ فَرَأَيْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِينِ الْكَئِيبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ فَلَمَّا رَآنِي مُقْبِلًا قَالَ لِي مَرْحَباً بِكَ يَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِي فِي مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِي إِلَى جَانِبِهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا دِعْبِلُ أُحِبُّ أَنْ تُنْشِدَنِي شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَيَّامَ أَيَّامَ حُزْنٍ كَانَتْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَيَّامَ سُرُورٍ كَانَتْ عَلَى أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِي أُمَيَّةَ يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى عَلَى مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ يَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَيْنَاهُ عَلَى مُصَابِنَا وَ بَكَى لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِي زُمْرَتِنَا يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى عَلَى مُصَابِ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ الْبَتَّةَ ثُمَّ إِنَّهُ ع نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَيْنَنَا وَ بَيْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِيَبْكُوا عَلَى مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَيْنِ ع ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ لِي يَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَيْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَيّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِي وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ _بحارالأنوار/ 45/257 /باب 44- ما قيل من المراثي فيه صلوات
 
[6]. همان
 
[7]. همان
 
[8]. همان
 
[9]. همان
 
10]].أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا     وَقَدْ مَاتَ عَـطْشَاناً بِشَـطِّ فُرَاتٍ
 
إِذاً لَلَطَمْتِّ الْخَدَّ فَاطِـمُ عِنْــدَهُ     وأَجْرَيْتِ دَمْعَ الْعَيْنِ فِي الْوَجَنَاتِ
 
أَ فَاطِمُ قُومِي يَاابْنَةَ الْخَيْرِوَانْدُبِـي     نُـجُومَ سَـمَـاوَاتٍ بِـأَرْضِ فـَلَاةٍ
 
قُبُـورٌ بِكُوفَـانَ وَ أُخْرَى بِطَيْتبَـةَ     وَأُخْرَى بِــفَخٍّ نـَالَهَا صَـلَوَاتِــي
 
وَأُخْرى بِأَرضِ الْجَوْزَجَانِ مَحَلُّهَا     وَ قَبْرٌ بِبَاخَـمْرَى لَدَى الْغُرُبَــاتِ
 
وَ قَبْـرٌ بـبَـغْدَادَ  لِنـَفْسٍ  زَكـِيَّـةٍ     تـَضَمَّنَهَا الرَّحْمَنُ فِـي الْغـُرُفـَاتِ
 
وَ قَبْرٌ بِطُوسَ يَا لَهَا مِنْ مُصِـيبـَةٍ     أَلَـحَّتْ عَلَى الْأَحْـشَاءِ بِالـزَّفَرَاتِ
 
إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً     يُـفَرِّجُ عَـنَّـا  الْغَمَّ  وَ الْـكُرُبَـاتِ
 
عَلِيُّ بْنُ مُوسَى أَرْشَـدَ اللَّهُ أَمـْرَهُ     وَ صَلَّى عَـلَيْهِ أَفـْضَلَ الصّـَلَوَاتِ
 
فَأَمَّا الْمُمِضَّاتُ الَّتِي لَسْتُ بَالِغـاً     مَبَـالِغَـهَا  مِنِّـي  بِـكُنْهِ  صِـفَاتٍ
 
قُبُورٌبِبَطْنِ النَّهْرِ مِنْ جَنْبِ كَرْبَلَاءَ     مـُعَرَّسُـهُمْ مِنْـهَـا بـِشَـطِّ فُـرَاتٍ
 
تُوُفُّـوا عِطَاشاً بِـالْفـُرَاتِ فَلَـيْتَنِي     تُوُفِّيتُ فـِيهِمْ قَـبْلَ حِـينِ وَفَاتِـي
 
إِلَى اللَّهِ أَشْكُو لَوْعَةً عِنْدَ ذِكْرِهِمْ     سَقَتْنِي بِكَأْسِ الثَّكْلِ وَ الـْفَظَعَاتِ   
 
أَخَافُ بِأَنْ أَزْدَارَهُـمْ فَتَشُوقـَنِـي     مَصَـارِعُهُمْ بِـالْجَزِعِ فَـالـنَّـخَلَاتِ
 
تَغَشَّاهُمْ رَيْبُ الْمَنُونِ فَمَا تَـرَى     لـَهُمْ عَـقْرَةً مـَغْشِيَّـةَ الْـحَجَرَاتِ
 
خَـلَا أَنَّ مِنْهُمْ بِالْمَدِيـنَةِ عُـصْبَةً     مَـدِينِينَ أَنـْضَـاءً مـِنَ اللّـَزَبَـات
 
بحارالأنوار/مجلسي /49/ 248 /باب 17- مداحيه و ما قالوا فيه صلوات
 
[11]. همان
 
[12].  همان
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group