بهره مندی از رزق بکاء بر سیدالشهداء و آثار آن در رشد همه عوالم
در شب قبل اشاره کردیم که رزق های مقدر الهی بعضی ظاهری و بعضی باطنی هستند. رزق، نعمتی است که خدای متعال به مخلوقات عطا می کند. نعمتی که ضامن بقاء و حیات مخلوقات است، رزق الهی می باشد. خدای متعال رزاق هر نعمتی است. ما قوای فراوانی اعم از ظاهری ـ مثل گوش، چشم ـ و باطنی ـ مثل عقل، روح، قلب، سرّ ـ داریم که هرکدام از این قوا برای حیات شان نیاز به رزق های مقرر الهی دارند. رزق های وسیعی که در ادعیه ذکر شده اند ناظر به وسعت حیات ما هستند و در واقع، رزق هرکدام از قوای ما را فرموده اند.
همچنین اشاره کردیم بعضی از رزق های الهی در فرصت های خاصی نازل می شوند و ما باید خود را در معرض آن ها قرار بدهیم مثل رزق های ناشی از عاشورا. رزق هایی در عالم منتشر شده که سرچشمه اش عبادت عظیم و فداکاری بی بدیل سید الشهدا است. البته رزق های عاشورا اختصاص به عالم انسان ها ندارد، همه کائنات از جمادات تا ملائک مقربین محتاج رزق های عاشورا هستند. درست است که رزق هایی که خدای متعال از مدخل عاشورا نازل کرده در همه سال قابل استفاده هستند ولی فصل بهره مندی از آن ها دهه محرم است. ایامی که به راحتی می توان از رزق های عاشورایی استفاده کرد و تصمیم های بزرگی برای زندگی گرفت ـ مثل جناب حر که مسیر زندگی اش را به برکت امام حسین عوض کرد ـ دهه محرم است.
رزق بکاء بر سید الشهدا، رزقی برای رشد تمام عوالم
از جمله رزق هایی که از ساحت عاشورا بر تمام عالم نازل شده رزق گریه بر سید الشهدا است. این که در روایات داریم امام حسین «قتیل العبرة» یعنی «کشته شده اشک» هستند یعنی یکی از آثار و برکات این شهادت، جریان اشکی است که از عاشورا نازل می شود. این رزق اشک که از بلاء سید الشهدا جاری می شود شامل تمام عوالم ـ از جمادات و نباتات و حیوانات و انسان ها و جنیان تا ملائکه و عوالم فوق ملائکه مثل انبیاء ـ می شود چه قبل از عاشورا چه بعد از عاشورا و چه حتی در قیامت. عجیب این است که حتی بهشت و بهشتیان، جهنم و جهنمیان، همگی غیر از سه دسته بصره و دمشق و آل عثمان بر مصیبت سید الشهدا می گریند. شاید بتوان گفت معنایش این است که همه خلق غیر از این سه دسته به برکت سید الشهدا از جهنم نجات پیدا می کنند.
انبیاء و بکاء بر سید الشهدا
پس گریه بر سید الشهدا رزقی است که از آستان شهادت حضرت در تمام عالم نازل می شود. اگر این شهادت نبود، این رزق هم در عالم منتشر نمی شد. همه انبیا با این رزق مقرب شدند. انبیا بر مصیبت سید الشهدا گریستند و با این گریه، فتوحات معنوی ای برای آن ها حاصل شده، درهایی از معرفت و محبت خدای متعال گشوده شده که بدون این گریه به دست نمی آمد. گریه انبیاء بر سید الشهدا فراوان در روایات ذکر شده است. در روایت است که خدای متعال روضه سید الشهدا را بر زکریا خواند؛ زکریای نبی آنچنان منقلب شد که اول محرم را روزه گرفت و از خدا خواست فرزندی به او عطا کند که به سختی به شهادت برسد تا بتواند در مصیبت نبی اکرم بر سید الشهدا شریک بشود، خدای متعال هم یحیی را به او عطا کرد.
از همه لطیف تر روایتی از امام رضا است که آیه «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ»(صافات/107) – که فدیه اسماعیل، ذبح عظیم بود - را تفسیر کردند. ظاهر این فدیه همان حیوانی بود که از بهشت آمد و قربانی شد ولی امام رضا باطن آیه را معنا کرده فرمودند بعد از این که خدای متعال به ابراهیم فرمود تکلیفت را به نحو کامل انجام دادی ابراهیم خلیل به خدا عرضه داشت کجای کار من خوب انجام نشد که من موفق نشدم فرزندم را در راهت قربانی کنم و به ثواب اعظم مصائب برسم. گویا تلقی حضرت ابراهیم این بود که بلا از این عظیم تر نمی شود که پدری با محبت پدری، فرزندی مثل اسماعیل را فدا کند. امام رضا فرمودند خدای متعال اول از ابراهیم اقرار محبت در مورد نبی اکرم و سید الشهدا گرفت. ابراهیم فرمود پیامبر آخر زمان را از خودم بیشتر دوست دارم. سید الشهدا را هم از اسماعیل خودم بیشتر دوست دارم. اگر فناء در محبتی باشد، این جا است. چون خدای متعال، نبی اکرم را بیشتر از ابراهیم و سید الشهدا را بیشتر از اسماعیل دوست می دارد، خلیل الله هم نبی اکرم را بیشتر از خودش و سید الشهدا را بیشتر از اسماعیلش دوست می دارد. بعد از این اقرار بر محبت، خدای متعال روضه قتلگاه را برای ابراهیم خواندند. در نقل هست ابراهیم خلیل آن قدر غصه دار شد که اگر اسماعیل را سر می برید آن قدر غصه دار نمی شد.
اعظم ابتلائات، بلاء نبی اکرم است؛ مصیبت شان هم قربانی شدن سید الشهدا است. هرکس می خواهد به ثواب اعظم بلاءها برسد باید وارد وادی عاشورا بشود. جالب است که حتی نبی اکرم و ائمه هم بر مصیبت سید الشهدا گریستند و این عجیب است که گریه حضرت چه ثوابی دارد که این وجودهای مقدس هم می گریند بلکه شاید بتوان گفت جزو اعظم ثواب های نبی اکرم، مصیبت سید الشهدا و گریه بر مصیبت ایشان است. مصیبت سید الشهدا و عاشورا، آن فتح عظیم خدا برای نبی اکرم است. درهای معنویت، محبت و معرفت از عاشورا بر سید الشهدا و از سید الشهدا بر همه کائنات گشوده شد.
ظهور، مزد بلاء سید الشهدا
اصلا ظهور حضرت حجت، مزد سید الشهدا است. در روایات هست که وقتی شهادت سید الشهدا به نبی اکرم و صدیقه طاهره عرضه شد هر دو عرض کردند خدایا اگر اختیار با ما است، ما فرزندی که این گونه مبتلا بشود را نمی خواهیم. خدای متعال قول داد که در مقابل این شهادت، امامت و به خصوص وجود مقدس بقیة الله را در صلبش قرار می دهم. وقتی خدا این وعده را داد، نبی اکرم و صدیقه طاهره راضی شدند. یعنی مزد تحمل نبی اکرم در بلاء سید الشهدا، ظهور امام زمان است. حالا عاشورا چگونه به ظهور ختم می شود و در ظهور چه اتفاقی می افتد، خودش بحث مفصلی است. ظهور چند معنا دارد. خود امام، کلمه غیب است. این غیب بنا هست در عالم ظاهر بشود. این مزد سید الشهدا است که غیب ولایت، در عالم ما با شهادت سید الشهدا ظاهر می شود. اگر شهادت حضرت نبود، غیب ولایت در عالم ظاهر نمی شد.
آثار و برکات بکاء بر سید الشهدا
رحمت های خاص الهی با گریه بر سید الشهدا نازل می شود. روایت هست اگر کسی بر سید الشهدا گریه کند هنوز اشکش جاری نشده رحمت خدا بر او نازل می شود. این رحمت، رحمت رحیمیه است؛ رحمت رحمانیه که همه جا هست. در ادامه فرمودند اشکش که جاری شود، اگر قطره اشکش بر جهنم بیفتد آتش جهنم را خنک می کند. البته شاید جهنمِ خود ما مقصودشان باشد. همه عالم از آستان سید الشهدا، بکاء را دریافت می کند و همگی با رزق گریه بر سید الشهدا در حال رشد هستند حتی جمادات و حیوانات. در روایت هست کبوتری نزد حضرت می خواندند، حضرت فرمودند این کبوتر قاتلین سید الشهدا را لعن می کند. در این حال، حیف است که ما محبین و شیعیان نتوانیم از این رزق بهره کافی را ببریم.
پنج دستور امام رضا برای سلوک عاشورائی
روایتی از امام رضا هست که در روز اول محرم به ابن شبیب فرمودند روزه گرفتی؟ امروز روزی است که زکریا روزه گرفت و خدا یحیی را به او عطا کرد. اگر می خواهید حاجت روا شوید، امروز را روزه بگیرید. فرمودند محرم ماهی است که جاهلیت حرمتش را نگه می داشتند. این امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبی اکرم را. ذریه سید الشهدا را به شهادت رساندند. زنانش را به اسارت بردند. کاروانش را غارت کردند. خدای متعال هرگز اینان را نیامرزد. ابن شبیب اگر می خواهی بر کسی گریه کنی، فقط بر امام حسین گریه کن «فانه ذبح کما یذبح الکبش». هجده نفر از جوانانی که شبیه نداشتند در کنارش به شهادت رسیدند. آسمان ها و زمین ها بر شهادتش گریه کردند. چهار هزار ملک برای نصرت حضرت آمدند ولی زمانی رسیدند که کار تمام شده بود. آن ها غبارآلود و اندوه گین ماندند تا در کنار حضرت حجت خون خواهی کنند و شعارشان «یا لثارات الحسین» است. پدرم از جدم امام سجاد حکایت کردند که وقتی سید الشهدا به شهادت رسیدند آسمان خون گریه کرد. در ادامه حضرت پنج دستور فرمودند که همیشگی است اما موطنش محرم است.
فرمودند فرزند شبیب اگر بر سید الشهدا گریه کردی تا اشکت بر گونه ات جاری شد، خدا هر گناهی که کردی ـ کم یا زیاد، صغیر یا کبیر ـ را می بخشد. این روایات مثل آیات توبه است. آیات توبه در مومن غرور ایجاد نمی کند بلکه به مومن بشارت می دهد که مأیوس از رحمت خدا نشود. این روایات هم مؤمن را جسور بر گناه نمی کند.
بعد دستور دوم را فرمودند که اگر می خواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهی نداشته باشی، سید الشهدا را از نزدیک و شاید هم از دور زیارت کن. این دو دستور یعنی انسان هر وقت احساس کرد سنگین شده، آلوده شده، نمی تواند عبادت کند، باید خودش را با گریه یا زیارت، بدون تأخیر ،به سید الشهدا که سرچشمه طهارت است برساند. بعد فرمودند اگر خوشحال می شوی در غرفه هایی از بهشت ساکن شوی که در جوار نبی اکرم باشی، لعن قاتلین سید الشهدا را ترک نکن. در ادامه نیز دستور چهارم که خیلی عجیب است را فرمودند. اگر می خواهی از ثوابی مثل ثواب شهداء کربلا بهره مند شوی، هر وقت سید الشهدا را یاد کردی عرض حاجت به ایشان کن و بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما»(نساء/73) ای کاش من هم در کربلا با شهدای تو بودم و به فوز خون دادن پیش روی تو می رسیدم. اگر همیشه از امام چنین طلبی داشته باشی، به آن ثواب می رسی. خدای متعال نیتش را به تو می دهد، وفور نیت کارت را درست می کند.
در مورد پنجمین دستور نیز فرمودند اگر دوست داری در بهشت در درجات ما باشی، غصه و شادی ات را از ما جدا نکن. آن جا که ما خوشحالیم خوشحال باش و آن جا که ما غصه داریم غصه دار باش. البته واضح است که هیچ کس به مقام امام نمی رسد، مقصود این است که اگر می خواهید بین ما و شما در بهشت حائل نباشد این گونه باش. ممکن است کسی در بهشت باشد ولی هفتصد سال یک بار هم سید الشهدا را نبیند. حضرت در انتهای این روایت فرمودند تلاش کن خودت را به ولایت ما برسانی. اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خدای متعال او را با آن سنگ محشور می کند. محبت، خودش همراهی است. سعی کن به ولایت ما که سرچشمه اش محبت ما است برسی.