نصرت و پیروزی سیدالشهداء بوسیله ظهور حضرت بقیه الله(عج) / جریان باطل توهم و سرابی بیش نیست
بحث ما در جلوه های پیروزی سید الشهدا علیه السلام و نصرت خدای متعال نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا بود. عرض کردیم که غیر از جنبه اسم اعظم الهی که در وجود مقدس سید الشهدا وجود دارد و به هیچ وجه مغلوب نمی شوند، به حسب ظاهری هم هرچند دستگاه شیطان با تمام وسعتی که داشته در مقابل حضرت صف آرایی کرده اما به هیچ وجه نتوانسته است راه حضرت را برای رسیدن به هدف مسدود کند. هدف حضرت هم در یک قدم، وفای به عهد خودش با خدای متعال بود.
پیروزی دیگر این بود که سید الشهدا علیه السلام قصد شفاعت و دستگیری و هدایت عالم را داشتند، و این هم به بهترین وجه اتفاق افتاد و شیطان به هیچ وجه نتوانست راه را بر دستگیری سید الشهدا و اصحاب ایشان، اعم از خواصی که دور و برشان بودند و یا آنهایی که دورتر بودند؛ ببندد. حضرت یک صحنه ای از بلا را رقم زدند که اثر این بلا، شفاعت نسبت به همه ی عوالم خلقت و هر موجود و مخلوقی است و به جز آنهایی که نسبت به حضرت دشمنی و عناد دارند باقی افراد به اندازه خودشان از این شفاعت سید الشهدا علیه اسلام بهره مند شده اند.
نصرت سوم هم این است که حضرت به دنبال جمع کردن بساط شیطان و شیطنت بوده اند. اساسا کار دستگاه شیطان و شیاطین خیال انگیزی است، وعده می دهد، تحریک می کند و بعد هم تخلف می کند، کل این دستگاه را که سراسر خیال انگیزی می کند، حضرت خاموش کرده اند؛ لذا حق ظاهر و آشکار شده است.
همه تمدن مادی، سراب عالم خیال و کف روی آب است
کل جبهه باطل از آغاز تا انتها، وسوسه و خیال انگیزی است. آنچه در عالم، حق است، واقعیت دارد و باقی می ماند بندگی خداوند متعال است «کل شیء هالک الا وجهه». در روایات، این وجه، هم به امام تفسیر شده است و هم به بندگی، فرمود بندگی خدای متعال در عالم می ماند، از همه ی کارهایی که انسان انجام می دهد آنچه را که برای خدا است و چهره بندگی دارد، وجه الهی در آن وجود دارد و ماندگار است.
همه ی دستگاه باطل از اول تا آخر شیطنت و استکبار، تزئین، اغوا، اوهام و خیال انگیزی است. شیطان با خیال انگیزی دعوت به دنیا می کند. اگر شما اوهام را کنار بزنید کل این تمدن های مادی، اول و آخرش در عالم خیال است، در عالم واقعیت و ورای خیال، خبری نیست، «کل شیء هالک الا وجهه». همه ی دستگاه شیطان همین طور است، آن چه که واقعیت دارد جبهه ی حق است. حضرت با کار خودشان پرده را کنار زدند. قرآن تعابیری که در این زمینه ها دارد تعابیر لطیفی است. قرآن وقتی دستگاه باطل را توصیف می کند این دستگاه را با همه ی طول و عرضش توصیف می کند، مثلاً در آیه ای که بحث از ظلمات است دستگاه شیطان با تفصیل بیان شده است. دستگاه باطل را این گونه توصیف می کند که یک ظلماتی در ته دریای عمیق مواجی که موجها ی آن بر روی هم می غلطند قرار گرفته و بر فراز موج ابر تیره ای است و ظلماتی که بعضی بر فراز بعضی قرار دارند، ظلماتی متراکم. یک دستگاهی را خداوند متعال توضیح می دهد که تفسیر به سقیفه و بنی امیه شده است. «ظلماتٌ بعضها فوق بعض»، بعد هم خبر می دهد که این ظلمات، ظلماتی است که اگر شما دستتان در این تاریکی ها به نور الهی نرسد و خدای متعال برایتان چراغی روشن نکند تا قیامت در این ظلمات می مانید «و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور».
«یوم یقول المنافقون و المنافقات» منافقین یعنی آنهایی که ظاهر اسلام را دارند و باطنش را ندارند و از ولایت برخوردار نیستند، «للذین آمنوا» به مؤمنین یعنی کسانی که دارای ولایت هستند و به امام رسیده اند و با امام راه خدا را می روند و در پرتو این چراغ روشن حرکت می کنند، منافقین به این ها می گویند، یک مهلتی بدهید تا ما یک شعله از چراغ شما بگیریم.
کل دستگاه کفار، مثل یک سراب در کویر است، آدم تشنه خیال می کند آب است، آدم تشنه محاسبه اش این است، «والذّین کفرُوا اعمالُهُم کسَراب بقیعةٍ یحسَبُهُ ظمانَ ماء» آدم تشنه ای که دنبال حقیقت است، از دور خیالش او را به حرکت در می آورد از دور گمان می کند، آب است ولی نزدیک که می رسد می بیند هیچ نیست، کل دستگاه باطل این طوری است کل دستگاه باطل یک سراب است، حقیقت نیست آن چه که انسان طالبش هست این نیست، این سراب و آب نماست.
مؤمنین اگر به نور امام نرسند، راه نجاتی نیست حضرت فرمودند فتنه های تاریکشان اینقدر ظلمانی است که مومن دست خودش را نمی تواند ببیند. مؤمنین باید حواسشان را جمع کنند و هشیار باشند و این هشیاری برای ما است. کل دستگاه کفر، از روز اول تا وضعیت امروز آن که این تمدن مادی است، همه سراب است. از زاویه ای که قرآن نگاه می کند کل دستگاه باطل و تمام تلاشش، یک بازدم است که تمام می شود، «یریدون ليطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولو كره الكافرون» در کافی شریف از وجود مقدس حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل کرده اند فرمودند «یریدون ليطفئوا ولایت علی بن ابی طالب».
قرآن وقتی درگیری حق و باطل را توضیح می دهد، می فرماید «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِيةٌ بِقَدَرِهَا» این آب در وادی ها به اندازه ظرفیت این وادی ها جاری شد. سیلاب هایی در وادی ها به راه افتاد. آب از آسمان آمد و به اندازه ظرفیت وادی، این حقیقت درش جاری شد. ولی «فَاحْتَمَلَ السَّيلُ زَبَدًا رَّابِيا» این سیل که حقیقت آبی است که از آسمان نازل شده است بر روی خودش یک زبد و کفی را برداشت که روی آب حرکت می کند، بعد می فرماید، «وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ» آن جواهراتی که شما ذوب می کنید برای این که کالایی درست کنید، آن هم یک کفی روی خود بر می داد، در ادامه خداوند می فرماید «كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال» این مثال جریان حق و باطل این است.
اگر از این زاویه نگاه کنید پیروزی وجود مقدس سیدالشهدا خیلی واضح و نصرت الهی حتمی و قطعی است. از اول هم پیروزی قطعی بوده است. یک کف روی آبی وجود دارد و این کف روی آب هم برای آن موجودات زنده ای که در این کف گرفتار شده اند عالمی است. ممکن است برای خودشان خیال کنند که خبری است؛ موجوداتی که عمرشان ثانیه ای است ده ها نسل شان در این کف آب، می آیند، می میرند و می روند در حالی که این کفِ آب است.
وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه یکی دیگر از وجوه نصرت سیدالشهدا علیه السلام
یکی از وجوه نصرت خدای متعال نسبت به سیدالشهدا، وجود مقدس امام زمان(عج) است. وقتی جریان امام حسین علیه السلام به وجود مقدس پیامبر اکرم و صدیقه طاهره عرضه شد این مطلب نیز را خدای متعال وعده داد. از این روست که در روایات وارد شده است وقتی عاشورا به نقطه اوج خودش رسید در عالم ملائکه غلغله شد، کار به جایی رسید که خدای متعال سیمای ائمه و سیمای نورانی امام زمان را به آنها ارائه کرد. فرمود با این شخص انتقام می گیرم، یک قسم از نصرت خدای متعال نسبت به سیدالشهدا در وجود مقدس امام زمان(روحی فداه) است.
«وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَى وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى»، «واللّیل» دولت باطل است که حجاب ولایت امیرالمؤمنین شده است، ولایت امام زمان این حجاب را برمی دارد و حقیقت ولایت آشکار می شود. یک معنی ظهور همین است که خود امام زمان(عج) یک حقیقت و آیه غیبی خدا است که آشکار می شود. آشکار شدن امام زمان(عج) آشکار شدن امام حسین است.
امام زمان(عج) حقیقت غیب است/ ایمان به غیب، ایمان به ولی عصر(عج) است
خود امام زمان است که حقیقت غیب است. «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» متقین را هدایت می کند. اول صفت شان این است که «الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ» متقی آنهایی هستند که ایمان به غیب دارند. قرآن هادی این افراد است. غیب به قیامت تفسیر شده است. در روایت وارد شده که غیب وجود مقدس امام زمان(عج) است. آنهایی که ایمان به حضرت دارند قرآن دست شان را می گیرد. آنهایی که دنبال ظهور حضرت هستند قرآن راه را به ایشان نشان می دهد. راه را برای متقین روشن می کند.
خدای متعال از زبان کفار می فرماید که «لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِّن رَّبِّهِ» چرا بر این پیغمبر آیه نازل نشد. چرا آیه غیبی نیاوردی؟ موسای کلیم، عصا و ید و بیضا آورد، عیسای مسیح تصرف می کرد و شفا می داد چرا شما با خودت چیزی نیاوردی؟ علامه طباطبایی نکته لطیفی دارند و دیگران هم شاید گفته اند. آن نکته این است که اینها می خواهند قرآن را کوچک بشمارند، درصدد تحقیر قرآن هستند. معجزه اصلی، قرآن است. قرآن، روح و جان نبی اکرم است. این را می خواهند کوچک بشمارند، قرآن را می خواهند تحقیر کنند. قرآن جواب خیلی عجیبی می دهد می فرماید «و یقولون لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيبُ لِلّهِ» آن معجزه ای که می خواهید غیب است، این آیات نیز از غیب نازل می شود ، غیب در اختیار خدا است. آنچه می خواهید آیه غیبی است. می خواهید از غیب یک حقیقتی بیاید، عصای موسی یک حقیقت بود که وقتی عصا را می انداخت آن غیب ظاهر می شد و کار خودش را می کرد از غیب یک معجزه و آیه ای به دست موسی داده بودند که به اذن الهی موسای کلیم تصرف می کرد و این عصا در دست موسی اژدها می شد.
غیب دست خداست، یک آیه غیبی خدا به من داده است منتظر باشید «فَانْتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ» به موسای کلیم عصا داده است ببینید به من چه داده است. این غیب، امام زمان است. من هم دنبال آیه هستم و وقتی این آیه آمد کار تمام می شود «فَانْتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ» این آیه غیبی چه کسی است؟ امام زمان است. امام زمان خود، غیب است که در عالم ظاهر می شود. ظهور یعنی این، آن غیب در این عالم آشکار می شود و عالَم، عالَم دیگری می شود.آن حقیقت غیب در این عالم ظاهر می شود و حجاب ولایت برداشته می شود. این نصرت خدا نسبت به سید الشهدا است که به ملائکه فرمود به واسطه او انتقام عاشورا را می گیرم. اگر کسی به عالم این طوری نگاه کند واقعاً سیدالشهدا پیروزی شان یک پیروزی قطعی و صد در صدی است هر چند فعلاً این کف روی آب موجی دارد. زیر این کف، زلال آب است. آنهایی که در این کف گرفتار هستند خیال می کنند این تمدن، خبری است آنهایی که از بالا نگاه می کنند و حقیقت را می بینند، می بینند که باطل با همه وسعت و طول و عرضش، یک کف روی آب است ، یک اوهام و خیالات و سراب است، چیزی جز خیال انگیزی نیست، بهره ای از حقیقت جز خیال ندارد.
بنابراین نصرت الهی قطعی است و در این نصرت، غلبه سیدالشهدا علیه السلام حتمی است. این آشکارترین چهره نصرت خدای متعال نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا علیه السلام است و از همین زاویه است که این نصرت ها، جلوه جمال سیدالشهدا است. زینب کبری سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد وقتی بحث از کار خدا با سید الشهدا است، همین جلوه ها را می بیند که می فرماید «ما رأیتُ الا جمیلا».
هیچ نقصی در جمال عاشورا نمی توان یافت/ وفای اصحاب سید الشهداء در اوج زیبایی است
جمال کار خدا در عاشورا دیده می شود. عبادت سیدالشهدا در اوج زیبایی است. هیچ کسی نمی تواند نقصی بگیرد و بگوید اینجای کار سیدالشهدا در اوج زیبایی نیست. وفای اصحاب سیدالشهدا در اوج زیبایی است. فداکاری اهل بیت در اوج زیبایی است. هیچ نقصی در جمال عاشورا نمی توانید ببینید؛ یعنی اگر همه عالم شروع کند به خیال انگیزی، نمی تواند جلوه ای از جمال بندگی را تخیل کند که در عاشورا نبوده است، لذا بندگی سیدالشهدا در نهایت جمال و زیبایی است؛ البته خدایی خدا زیباتر است.
بلایی که خدا برای سیدالشهدا رقم زده است بلای جمیلی است. اما کجای کار خدا زیبا است کجای این بلایی که قد همه عالم را خم کرده و همه اولیای خدا گرفتارش شده اند زیبا است؟ اگر اوج پیروزی معنوی سیدالشهدا که جلوه ای از آن در شفاعت است دیده شود، اگر غلبه و نصرت نهایی سیدالشهدا که از طریق وجود مقدس امام زمان است، دیده شود معلوم می شود که کار اباعبدالله سراسر، جمال و زیبایی است. «ما رأیت الا جمیلا»، زینب کبری از یک طرف کار دشمن را می بیند و لعن می کند و از آن طرف اوج بندگی سید الشهدا را می بینند. البته هر چه جمال بندگی سیدالشهدا را می بیند بلایش سنگین تر می شود. اینطوری نیست که وقتی جمال کار سیدالشهدا را می بیند بگوید تمام شد برویم جشن بگیریم. ضیافت، ضیافت بلا است این است که موهایش سفید شده و قدش خمیده است.