تاريخ پخش :: 1358/6/21 معیارهای عزل و نصب
بايگاني سالانه - 1358
قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنته الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین
بحث ما معیارهای عزل و نصب در حكومت اسلامی است. در حكومت طاغوت یك معیارهایی داشتیم كه كسی را عزل یا نصب كنیم چند تا از معیارهای آن زمان را مینویسم آنوقت معیارهای عزل و نصب در این حكومت را هم میگویم.
این معیارها در نظام طاغوتی یكسری چیزهایی است گاهی تملق است و اسلام خیلی درباره تملق حرف دارد میگوید باید خوبی را هم به اندازه گفت. مثلاً اگر كسی از كسی خوبی دید امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید خوبی كه دیدی، مردم سه دسته هستند یك دسته خوبی را زیادی تعریف میكنند مثلاً كم خوبی میبیند زیادی تعریف میكند اینها افراد بی شخصیت و متملق و چاپلوسی هستند(احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَابَ) منلایحضرهالفقیه ج 4 ص 11- حضرت میفرماید خاك بریزید توی دهان كسی كه تعریف بیجا میكند و غرور بی جا میدهد فرعون مقداری از جنایتهایش بخاطر متملقین بود چون قرآن میفرماید «زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ» غافر/37 عملش بود سوء عمل داشت اما متملقین افراد بد را برای او خوب جلوه میدادند.
اگر خوبی دیدی و زیادی تعریف كردی این تملق است اما اگر خوبی دیدی و كم تعریف كردی این هم ریشهاش حسادت است كه انسان روحش قبول نمیكند و زبانش بر نمیدارد كه خوبی را بگوید اگر هم كاری كرد میگوید بله كمكی به او كردند اینكه مهم نیست خوب اینكه هست بگو اما اگر به مقدار تعریف كرد این به اندازه است.
گاهی پُست میگرفتند روی زور، گاهی خودش زور نداشت اما پارتی نداشت عزل و نصب در رژیم قبل به این خاطر بود گاهی بخاطر قبیله بود بخاطر اینكه بند به فلان فامیل بود به او پستی میدادند گاهی روی حیله بود و گاهی پستی را به طرف میدادند برای اینكه طرف قدرت تخریب مردم را داشت میتوانست برود منطقهای و عدهای را تحقیر كند و مردم منطقه را به آرامش دعوت میكرد. گاهی پستی را میگرفتند بخاطر زیبائی گاهی بخاطر شهرت و گاهی هم بخاطر مدرك اینها معیارهای عزل و نصب بود قبل از آنكه ایران شصت هزار شهید بدهد. اما بعد از انقلاب، بسوی قرآن كه برگردیم ببینیم قرآن میفرماید كه چه كسی باید پستی را بگیرید معیار عزل و نصب در حكومت اسلامی چیست؟ به سراغ قرآن برویم كه ببینیم قرآن وقتی میخواهد پستی را بگیرد و یا بدهد معیارهایش چیست؟
امتیاز به آگاهی و علم، این معیار است ولذا در حكومت اسلامی گفتهاند كسی كه نظارت بر قانون را دارد باید حتماً عالم باشد نه اینكه فقط فقه بلد باشد(العالم بزمانه) هم باشد یعنی سیاست را بلد باشد جو اجتماع دستش باشد دردها و دواها را بداند او میتواند نظارت كند اگر كسی عالم بود ولی عالم به زمانه نبود یا عالم به زمانه بود اما فقیه نبود به طور اتوماتیك عزل میشود.
دوم اینكه قدرت بر تحفظ اموال داشته باشد، مثلاً در قرآن داریم كه حضرت یوسف(علیه السلام) احساس خطر كرد و نزد پادشاه مصر آمد كه من احساس خطر میكنم طبق خواب پیش بینی میكنم كه در مملكت خطر هست بنابراین اگر خواستید دفع خطر كنید «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» یوسف/55 پستی به من بده كه اموال ملت در اختیار من باشد اقتصاد و نیازمندیهای مردم در اختیار یوسف باشد بعد گفت چرا؟ نگفت چون زیبا هستم، نگفت چون نورچشمی هستیم، بخاطر تملق نبود زوری نداشت پارتی نداشت فقط فرمود این پست را به بده بخاطر اینكه «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» من هم قدرت بر تحفظ دارم. . . یعنی نمیگذارم كه اموال مردم حیف و میل بشود بعد عالم هم هستیم افراد را میشناسم تولید را میشناسم. پس حضرت یوسف وقتی میخواهد پُستی را بگیرد معیار نصب خودش را حفیظ و علیم میگوید نه فامیل و پارتی و زیبا بودن.
معیار عزل و نصب مسئله تقواست، در سوره حجرات میخوانیم كه چند چیز محو میشود محو نژاد این محو میشود كه من چه نژادی هستم، محو زبان، عربم، عجمم، تركم، منطقه جغرافی محو است، فامیل محو میشود و چیزی كه جای اینها را میگیرد «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» الحجرات/13 جالب این است كه میگوید عند الله باشد میگوید گرامیترین شما نزد خدا كسی است كه با تقوا باشد ولی با تقوا باشد دلیل بر این نمیشود كه پول بیشتری به جیب بزند حالا كه تقوا داشته باشد ماشین و خانه داشته باشد افراد با تقوا نزد خدا آبروی شایستهای دارند اما از نظر زندگی نه، مسئله امتیاز زندگی در این آیه مطرح نیست.
معیار عزل و نصب مسئله امانت است، دربار و دستگاه فرعون موسی را تحت تعقیب قرار داد و موسی فرار كرد مقداری كه رفت و دور شد رسید به یك منطقهای كه چاه آبی داشت دید كه مردم گوسفندهایشان را آوردهاند كه آب بدهند دو تا دختر هم آن كنار ایستاده اند، حس و روح مظلوم یابی خاصیت یك مسلمان است كه باید روحیهاش اینطور باشد كه مظلوم یاب و ظالم كوب روح مظلوم یابی موسی باعث شد كه موسی برود سراغ این دو تا دختر خانم گفت «مَا خَطْبُكُمَا» القصص/23 شما چرا كنار ایستاده اید؟ گفتند «قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ كَبِیرٌ » ما یك پدر پیری داریم كه نمیتواند كار كند ما هم گوسفندان را آوردهایم اینجا كه آب بدهیم حالا هم میبینیم كه یك مشت جوانان قوی هیكل هستند ما كنار ایستادهایم كه اینها گوسفندهایشان را آب بدهند خلوت كه شد ما هم برویم آب بدهیم حضرت موسی دید بخاطر اینكه اینها قدرتی ندارند و كنار ایستادهاند و مظلوم هستند با اینكه خود حضرت موسی تحت تعقیب بود رفت این جمعیت را كنار زد نوبت آنها را گرفت و گوسفندها را آب داد بعد پدرشان كه پیرمردی بود گفت چه شد كه امروز زود آمدید؟ گفتند جوانی آمد كه روحیه مظلوم یابیاش ما را مورد تفقد قرار داد اینها را آب داد و ما زودتر آمدیم.
یكی از دخترها آمد منتهی «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ» القصص/25 این یك درسی است برای دختران ما كه وقتی توی خیابان راه میروند با حیا راه بروند وقتی این دخترها خانه رفتند پدرشان گفت به آن جوان بگوئید بیاید خانه، آمد و گفت «قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ» بابام گفته به تو بگویم برویم خانه پول این زحمتی را كه كشیدهای را به تو بدهد، عمل مسلمان احترام دارد نباید كسی از كسی كار مفت بكشد.
شخصی مهمان امام رضا(علیه السلام) بود شب بود كه فتیله چراغ خراب شد یكی از مهمانها دستش را دراز كرد كه فتیله چراغ را درست كند حضرت دست او را پیش كشید و فرمود تو در خانه ما حق نداری كه كار كنی تو مهمان من هستی نباید كار كنی و حدیث داریم ناجوانمردند كسانی كه از مهمانشان كار میكشند این مهمان گفت آقا تو امام هستی و من مهمان تو هستم در ثانی زحمتی نداشت فرمود به همین مقدار هم من راضی نیستم كه تو در خانه من كار بكنی.
یكی از دخترها گفت «یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» القصص/26 اینرا برای كار كردن بخدمت بگیر اینرا معاون كاری خودت قرار بده او را برای كارگری بپذیریم برای اینكه این جوان قوی است بعد امین هم هست اما قوی چون با همین بازوهایش توانست جمعیت را كنار بزند و نوبت ما را حفظ كند. اما امین است چون وقتی میخواستم او را بیاروم، چون دختر جلو افتاد و حضرت موسی عقب او میآمد تا بروند خانه حضرت شعیب تا مزدش را بگیرد حضرت موسی پیشنهاد كرد كه شما جلوی من راه نرو شما عقب من بیا یا كنار من باش و راهنمائی كن جلوی من راه نرو من نگاه به قدر و بالای تو نكنم بهتر است به عفت و به تقوا نزدیكتر است امین است با اینكه من جلوی او بودم گفت كنار من بیا و هیچ سوءقصدی هم به من نداشت حتی به اندم من هم نگاه نكرد. پس بنابراین چون قوی و امین است برای نصب خوب است.
روی چه معیاری عزل و نصب كنیم؟ گروهی خواستند دست با انقلاب بزنند از پیامبرشان خواستند كه رهبر تعیین كند رهبری بنام طالوت معین شد بعد گفتند آیا این میتواند یا نه؟ بله قدرت دارد برای اینكه «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» البقرة/247 چون طالوت آگاهیهای ارتش دارد و قوی هست.
معیار عزل و نصب، سابقه خدمت، شما میدانید كه پیغمبر چهل سالگی به پیغمبری رسید یك زمانی پیغمبر و مسلمانها در فشار بودند یك زمانی هم كه مكه را فتح كردند عزت داشتند قرآن میفرماید كسانی كه سابقه خدمت داشتند و در زمانهایی كه به مسلمانها سخت میگذشت به اسلام خدمت میكردند آنها حسابشان با دیگران جداست «لَا یَسْتَوِی مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنْ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» الحدید/10 مساوی نیستند كسانی از شما زمانی كه پول دادند به اسلام قبل از فتح مكه و كسانی كه بعداً هستند قرآن روی سابقه عنایت دارد «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ الواقعة/10 »أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ« الواقعة/11 كسانی كه سابقه دارند با كسانی كه سابقه ندارند فرق میكنند.
معیار عزل و نصب در حكومت اسلامی مسئله هجرت است، قرآن میفرماید عدهای ایمان دارند اما اهل هجرت نیستند كسانی كه ایمان دارند اما اهل هجرت نیستند رهبری اینها را نپذیرید چون وا رفتهاند چون گفتیم كه دو نوع تقوا داریم تقوای وارفتگی و تقوای وارستگی مومنین وارفته «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجَرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ» الأنفال/72 كسانی كه ایمان دارند اما هجرت نمیكنند آنها بر شما ولایتی ندارند.
مسئله ایمان، در زمان ما همینطور است در زمان قبل هم اینطور بوده كه میگویند آقا فلانی در فلان زمان چه خدمتی كرده است اسلام روی خدمت به خودی خود تكیه ندارد خدمتی كه با ایمان باشد آن ارزش دارد امام علی(علیه السلام) عبور میكرد دید دو نفر با هم دعوا میكنند یكی میگوید من كلید دار كعبه هستم دیگری میگوید مسئله آب دادن به تمام حجاج دست من است حضرت امیر فرمود اینها پُز نیست كه شما میدهید من زودتر از همهی شما ایمان آوردم سه نفری خدمت پیغمبر رسیدند حضرت فرمود ایمان حسابش با خدمت جداست خدماتی كه ریشهی ایمانی ندارد ارزشی ندارد «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ التوبة/19 آیا مسئولیت آبرسانی به حجاج و مسئولیت تعمیر مسجد الحرام آیا اینها را مثل مسئله ایمان قرار میدهید همیشه عمل باید از مبنا باشد.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته