پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/16 نماز -2، وضو، غسل، تیمم، قبله

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما درباره نگاهى به نماز بود، البته، بحث نمازى را كه ما اینجا مى‏گیریم، با دوستان خیلى فشرده و خلاصه هست. و اگر نه اینقدر اسرار جالب و اینقدر ریزه كارى هایى دارد كه و علما هم از قدیم كتابهاى در این زمینه نوشته‏اند، مثلاً بوعلى سینا، مرحوم شهید، مرحوم فیض كاشانى، عرض كنم كه، و دیگران، كتابهاى زیادى هست كه درباره نماز نوشته‏اند، ولى حالا، آنها یك مقدارى در سطح بالا و در سطح اعلى است. ما در سطح یك محصل و در سطح یك پسر سیزده ساله‏اى، هیجده ساله، بیست ساله، در این سطح متوسطى مى‏خواهیم صحبت كنیم. سوالاتى در رابطه با نماز مطرح بود كه در نشست قبل با هم صحبت كردیم و در این نشست مى‏خواهیم، بگوییم كه، بعد از آنكه از اینها فارغ شدیم، ببینیم از نماز چه درسى مى‏توانیم بگیریم. بنابراین تحت این عنوان بحث را شروع مى‏كنیم.
گوشه‏اى از درسهایى كه مى‏توان از نماز گرفت یا از نماز مى‏توان گرفت. تیتر را این انتخاب كردم، چون نمى‏خواهم بگویم درسهایى كه از نماز گرفته شده، چون ما شاید تا حالا یك همچین درسهایى را نگرفته‏ایم اما مى‏شود این درسها را گرفت، یا از این زمین مى‏شود این حاصل را برداشت، گرچه ما هنوز از این زمین استفاده‏اى نكرده‏ایم. گاهى بزرگسالان ما، چه بسا پدران ما عمرى از آنها مى‏گذرد و دو ركعت نماز با توجه نمى‏خواندند، گاهى عمرى نماز مى‏خوانند، الفاظش را درست نكرده‏اند تا برسد به اینكه معانیش چى است، تا در معانیش، غرق بشود. حالا درسهایى كه مى‏توان گرفت، خیلى به طور فشرده، یكى قبل از نماز مسائلى مطرح است. مسائل قبل از نماز و یكى ترجمه خود نماز و یكى بعد از نماز. اما قبل از نماز چند تا بحث مطرح است. اول بحث طهارت، دوم بحث قبله، سوم بحث اذان، چهارم بحث نیت.
طهارت به معناى پاكى است. پاكى خودش یك اصلى است كه در تمام برنامه‏هاى اسلام این اصل به معناى عامش در نظر گرفته شده است. خود توحید پاكى است. در نهج البلاغه مى‏فرماید توحید پاكى از شرك است. خود رهبرى معصوم پاكى از قانونهاى غیر آسمانى است. خود نماز پاكى از تكبر، روزه «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره/183، جهاد، پاك كردن جامعه از افراد كثیف، پاكى به معناى عامش در بسیارى از برنامه‏هاى دینى به چشم مى‏خورد اما این طهارتى كه فعلاً مقدمه نماز است، عبارت است از وضو، غسل، تیمم. معذرت مى‏خواهم كه بحث را مطرح مى‏كنم براى شما، اینها بحث هایى است كه باید قبلاً خوانده باشید، شما هم بلد هستید، ولى خوب عده‏اى از هم سن‏هاى ما بلد نیستند، خیلى فشرده بگویم، با عذرخواهى از شما. درباره موضوع روایات زیاد است. یك روایات كوچكش را من بخوانم از امام رضا(ع) كه سوال مى‏كنند چرا وضو مى‏گیریم؟ امام رضا(ع) مى‏فرماید: وضو فایده این جهانى دارد و فایده آن جهانى. فایده آن جهانى آن هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح. وضو بگیریم براى نظافت و به همین خاطر با آب آلوده، با آبى كه براى چشم ما ضرر دارد، نباید وضو بگیریم. اسلام براى بهداشت خیلى عنایت كرده است. دستورات دقیقى كه اخیراً براى بهداشت هست همه آنها را در اسلام مى‏خوانیم. میان چاهى كه آب آلوده در آن مى‏رود و چاهى كه آب آشامیدنى است چقدر فاصله باشد، شب زیر درخت نخوابیم. حوله و شانه و لباس نباید شریكى باشد، اینها همه دستورات بهداشتى است. من گاهى فكر مى‏كنم كه ما مسلمانها بعضى هایمان خیلى دستوراتى را كه براى زندگى و دنیاى خودمان هم هست، چه بسا مراعات نمى‏كنیم. یك مثال كوچك حالا یادم آمد بزنم. صحنه‏اى را دیدم برایتان بگویم. شخصى سرش را از در خانه آورد بیرون و به آن كارمند محترم شهردارى جسارتى كرد. اصولاً الفاظى كه ما صدا به افراد مى‏زنیم، خیلى وقتها جسارت است. حالا نمى‏دانم، بگویم و یا نگویم. بگویم، گفت آشغالى بیا آشغالها را ببر. بعد خوب این آقاى محترم هم آمد و سطل آشغال را گرفت و وقتى خالى كرد در آن فرقون، بوى تعفن این مرد را اذیت كرد، بعد نگاه كردم، دیدم، فرقونش را برد در یك منطقه‏اى و اینها را، آشغالها را روى هم ریخت و بعد هم ماشین بارى آمد و وقتى این آشغالها را با بیل مى‏ریختند در ماشین، همه این گرد و غبار این آشغالها در حلق این مرد مى‏رفت. حساب كردم چند تا دستور غیر اسلامى، یك اول اینكه متن قرآن است، مى‏گوید«وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» حجرات/11 لقب همدیگر را خوب ببرید. تو چه حقى دارى به یك مرد محترم، به یك انسان وارسته، به یك مسلمان كارمند، مى‏گویى آشغالى یا نفتى، چرا مى‏گویى نفتى؟ چرا مى‏گویى آشغالى؟ این یك خلاف شرع. گناه است كه انسان به یك مسلمان اینطور بى ادبانه صدا بزند. در جنگ صفین به معاویه بد حرف مى‏زدند، امیرالمومنین(ع) فرمود: ما معاویه را مى‏كشیم اما با ادب با آن حرف مى‏زنیم. ادب مسئله‏اى است خودش. بعد شما چرا این آشغالها را در كیسه زباله دانى نمى‏كنید؟ در كیسه كه نمى‏كنید، بوى تعفن یك مسلمانى را اذیت مى‏كند و شما پیش خدا مسئول هستى، به همین مقدار اذیتى كه مى‏كنى. بعد این آشغالها را وقتى با بیل مى‏خواهند بریزند در ماشین، این گرد و غبارها كه مى‏رود، پس بابا این آیه كه «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة» بقره/195 گرچه مربوط به مسائل انفاق است در سطح اجتماع ولى یك قاعده كلى است. دیدم چند تا خلاف دستورات اسلام در همین مسئله جزئى پیاده مى‏شود. ما باید آقا الان كه انقلاب اسلامى شده است، باید یك مقدار انقلاب عملى، انقلاب فكرى، اگر در رژیم قبل مى‏گفتیم آشغالى و یا نفتى، حالا دیگه اسم آن را بگوییم، محترمانه بگوییم. یك جورى باشد كه پیدا باشد كه وضع ما هم منقلب شده است، رد شویم. اسلام در رابطه با بهداشت و نظافت خیلى سفارش مى‏كند. آب تمیز، بعد آب خنك سفارش شده است، چون مسئله نشاط در آن هم مطرح است و لذا حدیث داریم كه با آب سرد وضو بگیرید و سعى كنید با حوله خشك نكنید، هر چه آب سرد روى پوست بدنتان باشد اثر نشاط آوریش بیشتر است و لذا حدیث داریم اجر كسى كه با آب خنك وضو بگیرد و با حوله خشك نكند، سى برابر اجر كسى است كه با آب گرم وضو بگیرد و با حوله خشك كند. پس نظافت، آب تمیز و نشاط، آب خنك و با حوله خشك نكنید، بگذارید آب سرد روى پوست بدن باشد و تقرب به خدا. حدیث در وسائل شیعه كتاب طهارت. مسئله غسل را نمى‏دانم مطرح كنم و یا مطرح نكم ولى یك جمله اشاره مى‏گویم، آقایون خودشان مطالعه كنند، چون گاهى سوال مى‏شود كه در غسل چرا همه بدن را مى‏شوریم. از امام همین سوال شد و امام فرمود: براى اینكه «تَحْتَ كُلِّ شَعْرَةٍ جَنَابَةً»(فقه‏الرضا، ص‏81) سخن امام این است كه از زیر هر مویى مسئله جنابت مطرح است، این یعنى چه؟ اینطورى كه الان مى‏توانم بگویم و باید خودتان مطالعه كنید این است، ما در غسل دو مسئله مطرح است، یكى مسئله فشار خون مطرح است و یكى هم مسئله فعالیت اعصاب سمپاتیك. انسانى كه مى‏خواهد جنوب بشود، در غسل هم فشار خونش حالت تعادلش را از دست مى‏دهد، فشار خون مى‏رود بالا و هم اعصاب سمپاتیك فعالیت خاصى دارند و خون و اعصاب سمپاتیك در همه بدن هست و لذا آب باید به همه اعضاى بدن برسد، این خیلى فشرده، مفصلش را معذورم از اینكه بگویم. در جنابت اعصاب دخالت دارد و فشار خون و اعصاب و فشار خون براى یك عضو نیست و براى همه بدن است، آب باید به تمام بدن برسد. و اما مسئله تیمم، یك نوع عبادت و بندگى است كه قرآن مى‏گوید اگر آب نبود یك و یا گران بود كه نشد خرید یا ترسیدید و یا وقت نبود، به هر عاملى كه در رساله‏ها هست مى‏فرماید «فَتَیَمَّمُوا صَعیداً» نساء/43 تیمم كنید «صَعیداً» صعید دو تا معنا شده است، یكى صعید به معناى خاك معنا كرده‏اند و یكى صعید را به زمین معنا كرده‏اند. چه خاك، چه ریگ، چه سنگ، هر چیزى، «فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً» نساء/43 طیب عربى است یعنى دلپسند. خاك دلپسند، یعنى خاكى كه آلودگى ندارد، بنابراین بعضى از تیمم‏ها هم كه بعضى از افراد مى‏كنند به خاك كوچه، به خاك خیابان، این تیمم‏ها هم شرعى نیست. حدیثى در كافى داریم، «نَهَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنْ یَتَیَمَّمَ الرَّجُلُ بِتُرَابٍ مِنْ أَثَرِ الطَّرِیقِ»(كافى، ج‏3، ص‏62) یك مردى در كوچه تیمم مى‏كرد، حضرت على(ع) دیدش، گفت: پا شو، پا شو، گفت چى آقا. گفت: با این خاك كوچه كه نباید تیمم كنى، اسلام و قرآن كه مى‏گوید تیمم كن به خاك، بعدش مى‏گوید خاك طیب، خاك دلپسند، نه خاكى كه مملو از آلودگى‏ها باشد، خوب. تقرب به خدا در همه مطرح است. طهارت و اما مقدمه دوم قبله. اما چگونه باید وضو گرفت، وضو گرفتن را دیگه هر مسلمانى بلد است و بر هر پدر و مادرى است كه وضو گرفتن را به فرزندش یاد بدهد، ولى آنكه زیاد بعضى آقازاده‏ها دیده‏اند، آن است كه گاهى وقتى وضو مى‏گیرند آب را كه مى‏ریزند روى دستشان، هى آب را همچین، همچین مى‏كنند. به آن مى‏گوییم داداش شما كه دارى، آب ریختى اینجا چرا اینجاها را نشستى، چرا دستت را نشستى، مى‏گوید اینها را قبلاً شسته‏ام. فقط یك تذكرى بدهم كه این شستن قبلى جزء وضو نیست. آب را كه ریختى بالا باید آب را بكشى تا بیاید تا سر ناخن، اینكه آب مى‏ریزیم و مى‏آوریم تا مچ و بعد مى‏گویى این مچ را قبلاً شسته‏ام، این جزء وضو نیست، این شستن دو مرتبه لازم است، حالا باید ظرف و آب غصبى نباشد، حالا آنها، مسلمات را كه مى‏دانید رد شویم، اما قبله. چرا روبه قبله مى‏ایستیم. مسئله قبله هم یك ماجرایى دارد در قرآن مفصل بیان شده است. اجازه مى‏خواهم این را به یك نحوى بیان كنم. فرض كنید كه این كعبه هست و بت‏هاى زیادى روى كعبه بود، اینها را فرض كنید بت، پیغمبر وقتى مبعوث شد به پیغمبرى، بت‏هاى در كعبه بود، همه رو به بت‏ها سجده مى‏كردند، پیغمبر این صحنه را دید و دستورى آمد كه تو بر خلاف مسیر عمومى عمل كن، چون مى‏دانى كه ما سه رقم جوان داریم. در قرآن جوان‏ها سه رقم هستند. جوانان در قرآن. در قرآن سه رقم آدم داریم، حالا جوانان بگوییم و یا مردم. یك دسته مردم هستند كه در جامعه ما فاسد هضم مى‏شوند، در جامعه فاسد هضم مى‏شوند، شعارشان این است، خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو، در جامعه هضم مى‏شوند، قرآن مى‏گوید اینها «كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» مدثر/45 روز قیامت وقتى سوال مى‏كنند، چرا شما دچار شكنجه خدا شدید «كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» یعنى دیدیم یاوه سرایان، یاوه مى‏گویند، ما هم جلسه آنها را به هم نزدیم، ما هم نشستیم جزو آنها، در جامعه فاسد، آب مى‏شوند. یك دسته هستند كه در جامعه فاسد تنها خود را حفظ مى‏كنند، مثل اصحاب كهف، اصحاب كهف چند تا جوانمرد بودند، همینكه دیدند جامعه خراب است، خودشان رفتندو به غار پناه بردند و به سرنوشت خواب، كه این را قرآن نقل مى‏كند، . . . . . . . . . .
اگر كسى آب به شما مى‏دهد براى وضو، ولى مى‏دانى كه اگر وضو بگیرى از آبش، فردا منت مى‏گذارد بر تو. - من بودم كه به تو آب دادم. و منتش سنگین است، اسلام مى‏گوید تیمم كن، تیمم كن و نماز بخوان و با آبى كه منت در آن هست وضو نگیر. اصولاً همیشه شخصیتتان را حفظ كنید، حدیث داریم، هفت تا حدیث را شمردم، در كتاب وسائل الشیعه داریم كه اگر خواستید مسافرت بروید، با یك كسى مسافرت بروید كه خرجى خودتان را خودتان بدهید، با یك آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او كه خرجى تو را داد، شما باید كفشهایش را جفت كنى و در پستى را هم قبلاً برایش باز كنى و همین كار تو را ذلیل مى‏كند. با هم بروید كه هم در پول دادن شریك و هم در كار كردن شریك، شریكى كه شد ذلتى نیست. دنبال آن كسى مى‏روى كه خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى و روایتى داریم كه ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نكنید، خودتان را خورد مى‏كنید. حدیث داریم مسلمان «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ»(نهج‏البلاغه، حكمت‏333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى كسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید. امیرالمومنین در جنگ با معاویه فرمود: «وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَة»(كافى، ج‏7، ص‏460) به خدا معاویه را مى‏كشم، بعد یواش گفت انشاء الله، یك نفر آمد و گفت آقا انشاء الله آن را یواش گفتى، گفت رهبر اگر ان شاء الله را هم بلند بگوید، این پیروان مى‏گویند خودش هم شك دارد، باید قاطعیتى داشته باشد باید چنان قوى دل باشد تا آنها هم از حرارت این، انشاء الله هم هست، منتها در مقام رهبرى باید قاطعیت باشد. من وقتى این حدیث امیرالمومنین را به آن برخوردم كه مى‏گوید «وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَة» یاد امام افتادم كه وقتى از پاریس تشریف آوردند به بهشت زهرا، با یك كلمه: من در دهان این دولت مى‏زنم، همچین گفت من در دهان این دولت مى‏زنم كه ما به هم نگاه كردیم و گفتیم: خیلى قوى است، البته انشاء الله هم دارد، منتها روابط خاصى كه بین ایشان و خدا هست، آن روابط سر جاش مفصل است، باید قاطعیت باشد. گاهى یكجورى نباشد كه كسى احساس كند اینها ضعیف هستند. پیغمبر در ارتش فرمود: پیر مردها ریش هایتان را رنگ بگذارید، چون آنها نگاه مى‏كنند اگر ریش سفید باشد مى‏گویند این سربازهاى پیغمبر همه پیرمرد هستند، یك جورى باشید كه عظمت داشته باشید. شب شد، پیغمبر فرمود چند جا آتش روشن كنید، چون دیدبان دشمن دید مى‏زند، بگوید، جمعیت و ارتش رسول الله به قدرى است كه چند جا آتش روشن كرده‏اند براى آشپزى، فرمود: چند جا همینطورى آتش روشن كنید تا آنهاى كه دید مى‏زنند خیال كنند جمعیت زیاد است، اینها همه براى این است كه انسان لباس گرانش باید فرق داشته باشد با لباس داخل، اینها یك حسابهایى است كه اسلام گفته است. حالا، پس قبله براى چى است، قبله رمز جهت‏گیرى است، ما اگر این طرف بایستیم نازكش باید باشیم، ابداً ما نمى‏خواهیم تكیه به آنها بدهیم. یك حدیث جالب برایتان بخوانم، پیغمبر(ص) را در مكه سنگباران كردند، رفت چند كیلومترى شهر طائف، آنجا هم سنگبارانش كردند، دوید و از طائف هم رفت بیرون، پشت به طائف و رسید به یك دیوارى خسته شد، تكیه داد به این دیوار، افتاد به دیوار، پیغمبرى كه دویده، خسته، تشنه، سنگ خورده، خسته، افتاده، تك تك نفس مى‏كشد، یك كسى آمد بیرون از در باغ، پیغمبر گفت بیا ببینم. آمد و گفت این باغى كه به آن تكیه داده‏ام باغ چه كسى است، گفت باغ فلان مشرك است. تا پیغمبر فهمید باغ فلان مشرك است، خواست بلند شود، دید طاقت ندارد، خون از بدنش آمده، گرما، خسته، دید طاقت ندارد بلند شود، خودش را به خاكها كشید، همینطور خودش را به خاك كشید و رفت چند مترى و تكیه به درخت داد و فرمود: مسلمان تكیه به دیوار مشرك نمى‏دهد، این خواست پیغمبر ما است كه در نماز مى‏گوید جهت‏گیرى كن، یك سمتى وایسا كه كسى ناز به تو نكشد، اما ما گاهى وقتها مى‏رویم دكان آرایشگاهى، از ما مى‏پرسد چه جورى درست كنم صورتت را. مى‏گوییم والا شمال شرقى زلف من را آلمانى، جنوب غربى آن را فرانسوى، سبیلمان را روسى و ریش ما را آمریكایى، یعنى دیگه اختیار ریش و سبیلمان دست خودمان نیست. آقا ببین چه جور خوب هستى، همانجور كه خوب هستى، درست كن. پیغمبر نمى‏تواند بلند شود، خودش را به خاك مى‏كشد، كه تكیه به دیوار آن ندهد، اما اگر یك وقت یك كسى به ما بگوید كه آقا به نظرم این نمكدان ایرانى است، داد مى‏زنیم كه نه آقا ایرانى كجاست، خارجى است. نه، آقا معذرت مى‏خواهم. اگر كسى به ما بگوید ایرانى است ناراحت مى‏شویم و این روى ما كار كرده‏اند، مغز ما را شستشو داده‏اند كه ایرانى یعنى بد، هى تبلیغ كردند، تبلیغ كردند، ایرانى بد است اما خارجى خوب است. یك جورى كه من اختیار ریش و سبیلم باید غربى باشد، لباس و كفشم، سرود و شعرم، افكار و عوالم، سیگار كشیدنم باید غربى باشد. این. . . . خالى كردن است. قبله چى شد؟ قبله یعنى جهت‏گیرى، اینطرف، ابداً. اینطرف، ابداً. یا اینطرف، یا اینطرف، میان این دو طرف، اینطرف، چون زادگاه پیغمبر هست، مركز توحید است، خاطرات فداكارى حضرت ابراهیم‏ها و اسماعیل‏ها هست، چون سابقه توحیدى بیشتر دارد، قبله این است. پس دوستان اگر كسى از شما پرسید كه چرا روبه قبله مى‏ایستیم، مگر خدا اینطرف است، جواب مى‏دهیم نه، خدا هیچ طرف نیست، هر كجا بایستیم روبه خداست، اما اگر یك جهت هایى بایستیم كه رنج دیگران را ببریم، مسلمان باید جبهه خودش را حفظ كند، پس مى‏توانیم در یك كلمه بنویسیم قبله، رمز استقلال، رمز جهت‏گیرى است. قبله یعنى در جامعه دیگران هضم نشدن و اینست فشرده‏اى از بحث طهارت و قبله. تا جلسه بعد شما را به خدا مى‏سپارم.
ضمناً اینرا هم در یك دقیقه بگویم. یكى از رفقا در جلسه قبل كه ما صحبت كرده بودیم، بحث فوتبال بود، گفتم ساعتهایى كه ما مى‏نشینیم تا ببینیم توپ فلان كشور كجا مى‏رود، تا نفهمیم كه نفس خودمان كجا مى‏رود، اسلام با فوتبال و والیبال نظر مخالفى ندارد، اصولاً نظر اسلام با ورزشهاى سالم، موافق است. بحث این است كه ورزش باید هدف نباشد، وسیله باشد، مثل آچار، پیچ گوشتى، هدف نیست، وسیله است و ما از پیچ گوشتى بتوانیم پیچ‏ها را باز كنیم. بازى و ورزش جنبه مقدمه‏اى داشته باشد، مثل پله نردبان، ما از این پله مى‏خواهیم برویم بالا، ورزش مى‏كنیم تا به كار بالاترى برسیم اما ورزش نباید هدف باشد، ولى عده‏اى با تلاشهایى، ورزش را براى ما هدف كرده‏اند، غرض ما این بود و الا غرضم نبود كه در جلسه قبل كه مثالى زدم، نمى‏خواستم، بگویم كه اسلام با ورزش نظر مخالفى دارد. دوستان هم هر توضیحى خواستید وسط جلسه مى‏توانید كه سوال بكنید.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group