برخورد والدین با فرزندان
بحث امروز من راجع به برخورد والدین با فرزندان است با جوانان و نوجوانان بحثی که هم جوانها و هم نوجوانها گله میکنند و هم پدرها و مادرها توقع دارند میدانید که دوران جوانی و دوران نوجوانی نه دوران کودکیست که امر بپذیرد و نه دوران بزرگسالیست که پخته و اشنای با مسائل باشد دوران هیجان و احساسی است نه میشه در این دوران امر کرد و نه میشه توقع پختگی داشت و لذاست که شناخت و معرفت رفتار با فرزند در این دوران خیلی اهمیت داره
در روایت داریم که هر فرزندی با فطرت پاک متولد میشوند این پدر و مادرند که او را یهودی مسیحی مجوسی یا سایر ادیان میکشانند غالبا براساس دین پدر هست چون والدین خیلی تاثیر دارند
حسن بصری گفت :فرزند بد چیزیست اگر باشد کمر انسان رو خم میکنه و اگر هم بمیرد غمش انسان رو پیر و ناتوان میکنه خبر به امام سجاد رسید حضرت فرمود این حرف اشتباهیست فرزند خوب نعمتی هست اگر باشه دعای حاضر هست بالاخره خدمت میکنه مردم میگن خدا پدرتو بیامرزه و اگر از دنیا بره شما یک شفیع برای خودت فرستادی زودتر از خودت به اون عالم ،امام این حرف رو تصیح کرد
به دو سه تا از اون راهکارهایی که در تعامل فرزند موثر هست اشاره میکنم
1-تمرین و عادت : اگر در خانه ایی یک رفتار خوب یا یک رفتار بد تمرین و عادت بشه خودبخود بچه ها اینو فرا میگیرند العاده علی کل انسان سلطان – مشکلترین کار این هست که عادات رو از مردم بگیری
امیرالمومنین امام حسن رو فرستاد مسجد و گفت برو جلوی نماز تراویح رو بگیر مردم فریاد زدند وا سنه عمرا –لذا حضرت نتوانست جلوی این سنت غلط رو بگیره
پدری که تو خونه بد دهان هست چطور توقع هست که فرزندش بددهان نباشه
پدري بيست و شش ساله ، فوق العاده مذهبی به بنده گف : فرزندی دارم با دو سال و نيم سن ، اين فرزند آبروی بنده را برده گفتم : چرا ؟ گفت : هر موقع اين بچه را بغل می گيرم ، می روم برای خريد ؛ شروع به گفتن حرفهايی مي كند که نمی توانم به شما بگويم . همه به من می گويند : فلانی ! تو واين بچه ! ؟ البته برادرخانم اين آقا فردی فوق العاده بی توجه به حساسيت کودکان بود و مشهور به هرزه گويی . به عنوان دايی اين فرزند ، او را هم تعليم داده بود! پدرش گفت : هيچ راهی به ذهنم نمی رسد . تنها کاری که تا به حال کرده ام ، بچه را می گذارم لای پتو و به صورت سر و ته مدتها نگه می دارم، و در دهانش پارچه می گذارم تا حرفش قطع شود! کتک بسيار زدم ، ولی روز به روز بدتر می شود . واقعاً خسته شده ام . مشاوره ای در منزل ايشان انجام شد و حدود دو ، سه ساعت راهکار جديد و روش برخورد صحيح ارائه و يادداشت شد . مدتی بعد ايشان را ديدم . گفت : مشکل كاملاً برطرف شد.
د) يکی ازبستگان ، ماجرای جالبی را تعريف کرد . موضوع مربوط به سالها قبل است . گفت : من به دليل ناراحتی معده نمی توانستم روزه بگيرم . دريکی ازشبهای ماه مبارک ، منزل دايی ام به افطار دعوت شديم بنده هم طبق معمول در حضور فرزندم نهار خورده بودم. آن شب وقت افطار رفتيم، همين که سرسفره نشستيم و چند لقمه خوردم، پسر شش ساله ام درحضورجمع گفت : بابا اگر روزه بودی ، پس چرا نهارخوردی ؟ من درآن جمع خيلی خجالت کشيدم ، چون قبلش ازمن پرسيده بودند : روزه هستی ؟ گفته بودم : بله . خيلی از والدين در اين مواقع فرزند را مورد سرزنش قرار داده يا گاهی کتک می زنند . به نظرشما پدر بايد سرزنش شود يا فرزند ؟!
ر) دختری بود دانشجو ، بسيار لجباز و ناسازگار با والدين . مادربه بنده گفت : با ايشان صحبت کنم . موضوع نگرانی والدين، عدم رعايت حجاب دختر بود ، زيرا خانواده مذهبی و وابسته به اهل علم ) علوم ديني )بود. علت را از دختر پرسيدم ؛ چرا مراعات حرمت والدين را نمی کنيد ؟ گفت از پدرم سؤال کنيد . پدرم فردی است به ظاهر اهل هيئت ، اما کارهايی می کند که نه با هيئت همخوانی دارد ، نه با دين . به من می گويد جلوی هيئتی ها حجابت را رعايت کن .به او گفتم : من بدترمی کنم. تو اول خودت را درست کن ، بعد ازمن بخواه. مولا اميرمؤمنان درنهج البلاغه چه بحث روان شناسی و تربيتی منحصر به فردی دارند . افسوس که نهج البلاغه ، اين کتاب روان شناسی و تربيتی ، درجامعه ی ما ناشناخته مانده .
در اين خصوص مطلب زيبايی دارد که ديدنی ،خواندني وآموختنی است : «من نصب نفسه للناس اماما فعليه ان يبداء بتعليم نفسه قبل تعليم غيره و ليکن تاديبه بسيرته قبل ان تاديبه بلسانه ومعلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم» کسی که خودش را مربی ديگران می داند ، بايد اول به تعليم و آموزش وتربيت خودش بپردازد ، قبل از اينکه بخواهد ديگری را بسازد.[1] ساختن هم نبايد صرفاً شعاری ، زبانی وظاهری ، بلکه بايد باطنی وحقيقی باشد.
( زيرا کسی که عمل می کند ، نياز به گفتن ندارد . خودِ عمل بهترين اثر تربيتی را دارد ) معلم خود بودن ، خود را ادب و تربيت کردن و از نظر روان شناسی قابل احترام و تعظيم بودن ، به مراتب لازم تر است از تعليم و تأديب ديگران. و به قول مرحوم سعدی" دو صدگفته چون نيم کردار نيست "
ز) برخورد فيزيکی (کتک کاری) (: بين زن و شوهری در اوايل زندگی ، درگيري ها و برخوردهای فيزيکی بسياری بود تا آنجا که خسته شده بودند . وقتی برای مشاوره آمدند ، پرسيدم : آيا فرزند هم داريد ؟ گفتند: بله ؛ پرسيدم آيا در مقابل او هم کتک کاری داريد ؟ گفتند: بله ؛ گفتم: يکی از صحنه ها را تعريف کنيد . توضيح داد : آخرين باری که مشغول زد و خورد بوديم ، من ديدم فرزند سه ساله ام به ديوار تکيه زده . آنچنان جيغ می زد و از ته دل گريه می کرد که احساس کردم قلب بچه ام درحال ايستادن است . فقط ما را تماشا می کرد و از ته دل گريه می کرد . خيلی دلم سوخت . به شوهرم گفتم : بايد مشکل را حل کنيم . «بای ذنبٌ قتلت »
[2] به کدام گناه (چرا بی گناه) کشته شديد؟ اين بچه ها در آينده روحشان می ميرد و عامل فشارهای عصبی بعد -پرخاشگری در دوران جوانی و نوجوانی- والدين هستند . ه ) خاطره ی تلخ : در يکی از مشاوره ها ، بين پدر و مادری اختلاف شديد بود ، به طوری که هرروز جنگ اعصاب و دعوا داشتند و مدتی بود جدا ازهم زندگی می کردند . دختر يازده ساله ای داشتند که ازمن پرسيد : می توانم با شما تنهايی صحبت کنم ؟ گفتم : ايراد ندارد ، رفتيم دراتاقی ؛ به من گفت : ديشب از فشار استرس تشنج کرده بودم . اگرپدر بزرگم نبود ، نمی دانم چه بلايی سرم می آمد . می خواهم اين سؤالم را پاسخ دهيد ، تابه حال کسی نتوانسته من را قانع کند . گفتم: بپرس . گفت : من چه گناهی کرده بودم که بايد درچنين خانواده ای و با چنين پدر و مادری که همه اش دعوا ، کتک کاری دارند به دنيا بيايم ؟ شما بگو گناه من چيست ؟؟؟
2-احترام فرزند: پدر نسبت به جوان آمر نباشه تحقیر نکنه-اگر کسی با کرامات بالا بیاد گناه نمیکنه-اگر انسان باورش شد که دروغ بد هست دروغ نمیگه اگر ادم باورش بشه که رابطه با نا محرم خطرناکه رابطه برقرار نمیکنه