نامه 69نهج البلاغه که امیرالمومنین مکتوب کردند برای حارث همدانی ،حارث همدانی از فقیهان دوران امیرالمومنین و از خواص امیرالمومنین بوده.خیلی علاقه مند به حضرت بوده یه روز وسط گرما و ظهر میره در خانه ی حضرت:
الحارثِ الهَمْدانی: أتَیتُ أمیرَ المؤمنینَ(ع) ذاتَ یومٍ نِصفَ النّهارِ فقالَ: ما جاءَ بک؟ قلتُ: حُبُّک و اللّهِ، قالَ(ع): إن کنتَ صادِقا لَتَرانی فی ثلاثةِ مَواطِنَ: حَیثُ تَبلُغُ نَفسُک هذهِ و أومأَ بیدِهِ إلی حَنجَرَتهِ و عندَ الصِّراطِ، و عندَ الحَوضِ.
حارث هَمْدانی: نیمروزی نزد امیر مؤمنان(ع) رفتم. فرمود: چه چیز تو را بدین جا کشانده است؟ عرض کردم: به خدا قسم که محبّت به تو. فرمود: اگر راست بگویی، بی گمان در سه جا مرا خواهی دید: زمانی که جانت به این جا رسد و با دست خود به حنجره اش اشاره کرد و هنگام گذشتن از صراط و در کنار حوض [کوثر].
اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: روزي حارث همداني مرا به مهماني منزلش دعوت نمود. به او گفتم: به شرط اين که چيزي براي من اضافه نکني و تنها مرا به آنچه در منزل داري، پذيرايي نمايي و خود را به زحمت نيندازي و چيزي از بيرون خانه برايم فراهم نياوري. حارث قبول کرد که از حضرتش به اين شرط پذيرايي نمايد. وقتي امام عليه السلام بر او وارد شد، ديد حارث ناراحت است و دوست دارد چيزي خريداري کند، اما گمان دارد به خاطر شرطي که شده براي او خريد از بيرون خانه جايز نيست، لذا حضرت فرمود: اي حارث تو را چه مي شود؟ گفت: يا علي، من اين دراهم را دارم، اما نمي توانم براي شما چيزي که ميل دارم، خريداري نمايم. حضرت فرمود: آيا مگر من به تو نگفتم خودت را براي خريد به زحمت نينداز و اينک که تو پول داري، گويا به آنچه در خانه داري مي باشد، پس خريد از بيرون مانعي ندارد.
از اين حديث استفاده مي شود که پذيرايي از ديگران و مهماني ها بايد در حد توان و قدرت مالي انسان صورت گيرد و با قرض و نسيه خريدن و پذيرايي از مهمان منطبق با اسوه و الگوي اسلام و اميرالمؤمنين علي عليه السلام نيست.
یه روزی حارث همدانی عصا زنان و ناراحت خدمت حضرت رسید عرضه داشت اقا مردم درباره شما دو دسته شده اند:عده ای درمورد شما تفریط میکنند و عده ایی هم شما رو کافر میدانند،اونهایی هم که پیرو شما هستند اندک هستند(امروزه هم با همین مشکلات درگیر هستیم یک سری میگویند حسین خدای ماست و یکسری هم میگویند عزاداری رو جمعش کنید قدیمی هست) حضرت عليه السلام فرمود:يا أخا همدان، اَلا اِنَّ خَيْرَ شيعَتِي النَّمَطُ الاَوْسَطُ اِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الغالِي وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالِي اي برادر همداني، همين قول تو را بس است، بدان که بهترين شيعه من جماعتي هستند که حد وسط را رعايت کنند و طريق وسط را از دست ندهند و غالي و دوست افراطگر بايد بازگردد و به جماعت حد وسط رجوع کند و دشمن و مبغض بايد برگردد و خود را به همين جماعت حد وسط ملحق کند.
در زیارت جامعه کبیره هم میگوییم: المُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ ، وَ المُتَأخِّرُ عَنهُم زَاهِقٌ وَ اللّازِمُ لَهُم لاحِقٌ
خب به اندازه کافی شخصیت حارث را شناختیم ایشان مدتی کارگزار حضرت بوده و حضرت نامه ایی رو براش مینویسه بحث ما همین نامه 69نهج البلاغه هست.
اولین نصیحت حضرت به حارث همدانی میفرماید چنگ بزن به قرآن: وَتَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرآنِ، وَاسْتَنْصِحْهُ، وَأَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَحَرِّمْ حَرَامَهُ، وَصَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَي مِنَ الدُّنْيَا لِمَا بَقِي مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا يُشْبِهُ بَعْضاً، وَآخِرَهَا لاَحِقٌ بِأَوَّلِهَا! وَکُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ
راجع به قران سه سفارش کرده:در این شرایط سخت بهترین چیز قران هست که ما را نگه بدارد: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «الْمُؤمن بَين خَمْسَة شَدَائِد: مُؤْمِنٍ یَحْسُدُهُ وَ مُنَافِقٍ یُبْغِضُهُ وَ کَافِرٍ یُقَاتِلُهُ وَ شَیْطَانٍ یُضِلُّهُ وَ نَفْسٍ تَنازعُه؛ مؤمن با پنج گرفتاري دست به گريبان است: مؤمني ديگر که به او حسادت مي ورزد، منافقي که با او دشمني مي کند، کافري که با او ميستيزد، نفسي که با او کشمکش دارد و شيطاني که براي گمراهي اش مي کوشد.
اگر انسان رفت سراغ قران ،قران براش یه نورانیتی ایجاد میکند:مثل زازان،پیامبر به ابن مسعود میگفت برای من قران بخوان ،کسانی که با یه ایه قران تغییر میکردند.سوره قران خوانده میشد(سوره قارعه) غش میکرد ،سلمان دید در بازار جوانی غش کرده روی زمین افتاده آمد بالای سرش ......
امیرالمومنین میفرماید حلال قران را حلال و حرامش رو حرام بدان،داستانهای قران رو تصدیق کن(داستانهای قران رمان یا خیال پردازی نیست)
این اولین نصیحتی هست که امیرالمومنین به حارث همدانی داره