وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَة أَنْعَمَهَا اللهُ عَلَيْکَ، وَلاَ تُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللهِ عِنْدَکَ، وَلْيُرَ عَلَيْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللهُ بِهِ عَلَيْکَ. نعمتهايي که خدا به تو بخشيده نيکو دار، و نعمتهايي که در اختيار داري تباه مکن، و چنان باش که خدا آثار نعمتهاي خود را در تو آشکارا بنگرد.
واژه «نِعمت» در لغت به معنای راحتی، گشایش، دارایی، و ضدّ سختی و تنگدستی دانسته اند. تعبیرهای دیگری نیز در کتاب های واژه شناسی هست،اما ریشه همه کاربردهای این ماده به یک معنا باز می گردد؛« طيب عيش و حسن حال»؛ یعنی داشتن وضعیت رضایت بخش و زندگی دلچسب.
نقطه مقابل نعمت، «نقمت» است. واژه شناسان گاهی نقمت را به معنای مجازات و عقوبت هم بکار می برند، به همین جهت است که کیفر، نتیجه و در اثر انکار و مخالفت است.«وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ»؛ یعنی خدا توانا و صاحب انتقام است. اگر کسی خدا یا نعمت هایش را انکار کند، او را مجازات می نماید.
اما نکته مهم این است که هر کس آسایش و رفاه و خوشبختی یا گرفتاری و ناکامی و بدبختی را بر اساس اعتقادات و علاقه های خود تفسیر می نماید. پس نعمت یا نقمت بودن یک چیز بستگی به نگاه خود فرد دارد. برای انسانی که به خدا و قیامت، و به بهشت و جهنم واقعاً اعتقاد دارد، نعمت چیزی است که او را به خدا برساند و وارد بهشت کند؛ هر چند از نظر دیگران نقمت باشد. در مقابل، هر چه او را از خدا دور کند و وارد دوزخ نماید، نقمت است؛ هر چند از نظر دیگران نعمت محسوب گردد.
علی علیه السلام در نجوایش با خدا عرضه می دارد: « وَ مَا أَسْبَغَ نِعَمَكَ فِي الدُّنْيَا وَ مَا أَصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الْآخِرَةِ»؛ چه قدر نعمتهاى تو در دنيا فراوان و کامل است، و با اين حال چه كوچكند اينها در برابر نعمتهاى آخرتت. « أَسْبَغَ»؛ یعنی کامل کردن و سنگ تمام گذاشتن در چیزی. خداوند «اسباغ نعمت» کرده است؛ یعنی در دادن نعمت به یکایک ما سنگ تمام گذاشته است؛ چه در نعمت هایی که درک می کنیم و چه در نعمت های پنهان و الطاف خفیه اش. در قرآن نیز می فرماید:«أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً». با این حال حضرت می فرماید که همه این نعمت ها در مقایسه با نعمت های آخرت چقدر کوچک هستند!
نه تنها این را به خدا عرضه داشت، به ما هم آموزاند که: « مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ»؛ آن خوبى و خوشی كه جهنم بدنبال داشته باشد در حقيقت خوبى و خوشی نيست و آن بدى و مشكلى كه بهشت در پشت سرش باشد بدى محسوب نمىشود. هر نعمتى در برابر بهشت حقير و كوچك است و هر بلا و رنجى در برابر جهنم عافيت و تندرستى.
نماز، زکات، روزه و حج هم نعمت هستند؛ زیرا ما را به خدا و بهشت می رسانند، اما همین ها هم موقعی موثرند که رنگ ولایت خورده باشند. دشمنان خدا با نماز و زکات و روزه و حجی که زیر پرچم ولایت نباشد و برائت از آنان نداشته باشد، هیچ مخالفتی ندارند. این رهبر دانا و توانا و دادگر است که راه را به ما می نمایاند و جامعه را به گونه ای هدایت می کند که عبادات و همه توان ها به سود حاکمیت الله و نفی طاغوت بکار گرفته شود.
به همین دلیل است که امام باقر(ع) می فرماید: «بُنی الاسلامُ علی خَمسٍ: عَلَی الصَّلاة والزَّکاة والصّوم والحَجّ والولایة»؛ اسلام بر پنج پایه نماز، زکات، روزه، حج و ولایت استوار است. اما بعد می فرماید:« ولم یُناد بشی ءٍ کما نُودیَ بالولایة» ؛ به هیچ یک از اینها به اندازه ولایت سفارش نشده است.
«قَالَ زُرَارَةُ: فَقُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ»؟ زراره که راوی این حدیث است، می گوید: از آن حضرت پرسیدم: کدام یک از این ارکان بالاتر است؟ « فَقَالَ الولایةُ أفضل، لانّها مفتاحُهنَّ والوالیُّ هو الدلیلُ علیهنَّ»؛ امام فرمودند: ولایت برترین است؛ زیرا ولایت کلید دیگر ارکان و امام، دلیل و راهنما بر آنهاست.
آنچه نماز، زکات، روزه، حج و دیگر عبادات را که همگی نعمت هستند، مفید و موثر می کند، آن است که تحت پرچم امامی از جانب خدا باشد؛ نه خودسرانه؛ وگرنه یا بی خاصیت می شود یا زیان آور. خوارج، و از جمله ابن ملجم هم کم عبادت نکرده بودند. مشکل آنها نداشتن ولایت بود.
بعد هم فرمود:اگر مسلمانی تمام شبها را به نماز ایستد، همه روزها را روزه بگیرد، تمامی اموالش را صدقه بدهد و هر ساله حج بجا آورد، اما ولیّ خدا را نشناخته تا از وی پیروی کند، و در تمامی کارهایش از او راهنمایی جوید، هیچ ثوابی نمی برد و از اهل ایمان نخواهد بود.
از اینجا معلوم می شود که چرا در روز غدیر نعمت تمام می شود. نعمت های خدا بدون نعمت ولایت ناقص است، به آخر نرسیده است و اثر لازم را ندارد. غدیر، چون روز تعیین این ولایت است، بزرگ ترین نعمت و بزرگترین و با فضیلت ترین عید است.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است. چرا؟ علت این است که: در آن روز خداوند بزرگ دستور داد برادرم، علیّ بن ابی طالب را به عنوان پرچم و هادی امّتم منصوب کنم، تا بعد از من، مردم توسط او هدایت شوند و آن، روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
اینکه غدیر اعظم و اشرف نعمت ها و اعیاد ما است، تعجبی ندارد، این روز اکبر اعیاد خدای ما هم هست؛ چرا که هدفش از خلقت که همانا معرفت یافتن بندگان و در نتیجه عبادت کردن آنها است، در همین روز تضمین شد. در روایتی از امام رضا علیه السلام است که: « يَوْمَ الْغَدِيرِ فِي السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِي الْأَرْضِ»؛این روز در میان اهل آسمان مشهورتر از آن در زمین است. آنها بیشتر و بهتر می فهمند که برکت این روز چیست.
مطلب مهم دیگر آن است که نعمتْ ماندنِ نعمت یا تبدیل آن به نقمت هم بستگی به عمل خود ما دارد. خداوند از دادن نعمت دریغ نمی کند؛ اما این دیگر دست خود ما است که از آن نعمت درست استفاده کنیم یا آن را به ضدّ خود تبدیل نماییم.
یکی از هشدارهای مهم و تکان دهنده قرآن همین است که تبدیل نعمت به نقمت دست خود شما است. خداوند نعمتی را که میدهد، پسنمیگیرد؛ مگر اینکه خود انسان موجب آن شود؛ «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛سنت و قانون الهی آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.
خداوند از هیچ نعمتی بر بنی اسرائیل فروگذار نکرد، اما آنان این نعمت ها را به دست خود تبدیل به نقمت کردند. قرآن می فرماید: از خود بنی اسرائیل بپرس که تاچه اندازه نشانههای روشن به آنها دادیم؟ولی آنان، نعمتها و امکانات مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند. و کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبدیل کند و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد، که خداوند شدید العقاب است.
علی علیهالسلام نیز در گلایه از اوضاع و احوال روزگار خویش چنین می فرماید: به هر سو که مى خواهى نگاه کن! « فَهَلْ تُبْصِرُ إلاَّ فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِیًّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْراً»، آيا جز فقيرى که با فقر دست به گريبان است، يا ثروتمندى که نعمت خدا را کفران کرده است می بینی؟!
ثروتمندی که از مال خویش به فقیران کمک نمی کند، نعمت دارایی خویش را کفران، و آن را به نقمت تبدیل کرده است. يا بخيلى که بخل را در اداى حقوق الهى سبب فزونى ثروت شمرده است. این هم مصداق تبدیل نعمت به نقمت است.
نمونه دیگر از کسانی که نعمت را به نقمت تبدیل کردند، طلحه و زبیراست. امام در خطبه 137 می فرماید: من پيش از جنگ از آنها درخواست کردم که دست بردارند و بازگردند و انتظار بازگشتشان را نيز مى کشيدم. ولی آنان چه کردند؟ « فَغَمَطَا النِّعْمَةَ، وَرَدَّا الْعَافِیَةَ»؛ آنها از فرصت استفاده نکردند، پشت پا به نعمت زدند و دست رد بر سينه عافيت نهادند!
چه باید کرد که نعمت، نعمت بماند و به نقمت تبدیل نشود؟ پاسخ نهج البلاغه در حکمت330 این است که وقتی نعمت را دادند، حداقل آن را در راه دشمنی با مُنعم مصرف نکنیم: «أقلُّ مايَلزَمُكُم للّه ِ ألاتَستَعينوابنِعَمه ِعلی مَعاصيهِ»؛ كمترين وظيفه شما در قبال خداوند اين است كه از نعمت هاى او در راه معصيتش كمك نگيريد.
این که خیلی زشت است که نمک بخوریم و نمکدان را بشکنیم. نعمت را بگیریم و در مسیر خشم او مصرف کنیم. جوانی و مال و جاه و علم و زبان و گوش و .... را از خدا بگیریم و به شیطان هدیه کنیم. زشت نیست؟!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: اى پسر آدم! با من به انصاف رفتار نمى كنى! من با نعمت ها به تو اظهار محبّت مى كنم و تو با گناهان با من دشمنى مى ورزى. خوبى من بر تو فرود مى آيد و بدى تو به سوى من بالا مى آيد.
حضرت امیر صلوات الله علیه در جملاتی که نقل شد می فرماید: ثروتمندی که میتواند از دارایی خود، پلی برای رسیدن به رضوان الهی بسازد، اما از آن چنین استفادهای نمیکند، نعمت خدا را به نقمت تبدیل کرده است؛ چه رسد به اینکه از آن مال، در جایی که خدا راضی نیست، بهره ببرد! آنکه بخیل است، یعنی از مالش در جایی که باید استفاده کنداستفاده نمی کند، کفران نعمت کرده است.
وقتی معطل گذاشتن نعمت، نقمت است، تکلیف استفاده از نعمت در راه حرام روشن است. اینها مطالبی است که امام علیه السلام در این قسمت از نامه به ما یادآوری کرده اند. اول می فرمایند که از نعمت به بهترین شکلی که خدا می خواهد استفاده کن، و بعد می فرماید که نعمت ها را ضایع نکن و بیهوده مگذار. عدم مصرف در راه غیر خدا هم که گفتن ندارد.
نخستین توصیه این است که «وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَة أَنْعَمَهَا اللهُ عَلَیْکَ»؛ از هرنعمتی که خداوند به تو داده است به طورصحيح بهره بردارى کن. استصلاح ضد استفساد و به معنای سالم نگه داشتن و رشد دادن به کار می رود.
در ابتدای نامه حضرت به مالک اشتر آمده است که او را برای چند کار به مصر می فرستم؛ از جمله «اِستِصلاحِ اَهلِها، و عِمارَةِبِلادِها»؛ تعلیم و تربیت مردم و هدایت درست آنان و نیز آباد کردن شهرهایشان. «اِستِصلاحِ اَهلِها»؛ یعنی توجه به منابع انسانی. زمامدار باید نه تنها نیروهای انسانی را بکار بگیرد و معطل نگذارد، که در فکر رشد و تربیت آنان نیز باشد. در بطن کلمه استصلاح، مفهوم رشد و تربیت نیز نهفته است. در اینجا نیز به ما دستور داده اند که از نعمت ها درست و در راهی که تعیین شده، استفاده کنید و این خودش بالاترین و بهترین نوع از شکر نعمت است که اتفاقاً موجب زیاد شدن و بقای آن نیز می گردد.
در قرآن است که موسی به قومش گفت: نعمت خدا را برخود به یاد داشته باشید. نعمت ها را فراموش نکنید. بعد هم اضافه کرد که « وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»؛ به یاد آورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد: اگر شکرگزاری کنید، نعمت خود را برشما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!
گفتیم که نعمت را به انسان مؤمن میدهند تا با آن راه بهشت را برای خود هموار کند و خانه آخرتش را آباد نماید. پس باید همه تلاش او در همین راه باشد که با آنچه به او دادهاند، قیامتش را تعمیر و از طریق استعمال نعمت در راه طاعت و اجتناب از معصیت، آن را برای خود، استتمام کند.
برای همین است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میفرماید: « اى مردم شما را به تقواى الهى و شکر بسيار خداوند در برابر نعمتهاى معنوى و مادى که به شما بخشيده و در برابر آزمايشهايش سفارش مى کنم. چه بسيار نعمتهايى که خداوند ويژه شما قرار داد و شما را مشمول رحمت خاص خود گردانيد، شما عيبهاى خويش را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض عذاب و بازخواست قرار داديد؛ اما او به شما مهلت داد.»
بعد هم سفارش فرموده اند که از مرگ و ناگهانی بودن آن غفلت نکنید، و در نهایت دستور داده اند که: «َسَابِقُوا، رَحِمَکُمُ اللهُ، إِلَى مَنَازِلِکُمْ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِی رُغِبْتُمْ فِیهَا، وَ دُعِیتُمْ إِلَیْهَا»؛ شما ، خدايتان رحمت کند، به سوى منازلى که مأمور عمران آنها هستيد و به آن ترغيب و دعوت شده ايد، بشتابيد. هرچه به ما دادهاند برای تعمیر آخرت است و نباید در غیر آن مصرف شود. اگر این را رعایت کردیم، شکر عملی و واقعی نعمت را بجا آوردهایم و زمینهسازاستتمام آن است، لذا حضرت در ادامه میفرمایند: « وَاسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ»؛ نعمتهاى خدا را با صبر و استقامت در طاعت و دورى از معصيت بر خويش کامل کنيد. طاعت همان استفاده صحیح از نعمت است، و معصیت هم استفاده نادرست از آن.
نکته جالب و هشدار آمیز در این عبارات آن است که امام علی (علیهالسلام) میفرمایند که در این راه، یعنی به کارگیری صحیح نعمتها، سرعت بگیرید و مسابقه بدهید.چرا؟ چون فرصت عمر بسیار کوتاه است و ممکن است ناگهان مرگ گریبان ما را بگیرد و دیگر نتوانیم از نعمت استفاده کنیم . لذا بعد اضافه فرمودهاند: « فَإِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ. مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ، وَ أَسْرَعَ الاَْیَّامَ فِی الشَّهْرِ، وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ، وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ»؛چرا می گویم سبقت بگیرید؟ زيرا فردای مرگ و قیامت به امروز نزديک است. چقدر ساعات در روز با شتاب و سرعت مى گذرد و روزها در ماه و ماه ها در سال و سال ها در عمر!
عدهای خیال میکنند و عده ای دیگر هم میخواهند این طور تلقین کنند که دینداری و ایمان مستلزم محرومیت از مواهب و نعمت های دنیا است. این، حرف درستی نیست. اسلام نمیگوید و نمی خواهد که ما از نعمتهای دنیا استفاده نکنیم. بر عکس، اسلام میگوید در استفاده هرچه بیشتر و بهتر از نعمت عجله کن و از دیگران سبقت بگیر؛ منتها استفاده صحیح و مشروع. بیشتر و بهتر از هر کسی، مؤمن از نعمتهای دنیا بهرهمندمیشود. غیر مؤمن بی بهره از نعمتهای همین دنیا است، آخرتش هم که معلوم است.
مردم دو دسته هستند؛ یک دسته از نعمت ها استفاده ناصحیح می کنند و در حقیقت نعمت خدا را کفران می کنند. دسته دوم هم مومنند و از نعمت درست بهره می برند. قرآن خطاب به پیامبر عظیم الشأن سرنوشت هر دو دسته را درآیات 28 تا 31 سوره ابراهیم تبیین فرموده است.
می فرماید: آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! اینها از نعمت ها که در دنیا بهره نبردند، در قیامت هم به دوزخ پرتاب می شوند؛ سرای نیستی و نابودی، همان جهنم است که آنها در آتش آن وارد میشوند؛ و بد قرارگاهی است!
در نقطه مقابل، به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند؛ و از آنچه به آنها روزی دادهایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند؛ پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است، و نه دوستی!
نماز و انفاق بارزترین مصداق طاعات بدنی و مالی است. می فرماید که از نعمت بدن و مال اینگونه استفاده کنید؛ اما پیش از رسیدن مرگ و قیامت. چون پس از آن دیگر نه خرید نعمت و سعادت ممکن است و نه قرض گرفتن آن از دوستان صمیمی.
پس مؤمن فرصت استفاده از هیچ نعمتی را از دست نمیدهد؛ چنانکه در همین عبارت هم حضرت میفرماید: « وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةأَنْعَمَهَااللهُ عَلَیْکَ ». تأکیدشان روی « کُلَّ نِعْمَة » است؛ یعنی از تک تکنعمتها و لحظه به لحظه فرصتها باید در راهی که مورد رضای منعم است، استفاده کنیم.