احیای سیره پیامبر در نهضت عاشورا (محرم ، دکتر رفیعی)
نویسنده:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثُمَّ الصَّلوه و السَّلام علی حَبيبه و خِيَرتهِ حافِظِ سرِه و مُبَلغِ رسالاتِه سَيِّدِنا و نَبيَّنا اباالقاسم محمد علی آلِهِ الطّيبين الطّاهرين المُنْتَجَبين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين ولعن علی اعدائهم أعدا الله أجعين».
سیره پیامبر در نهضت عاشورا
قال الله تبارک و تعالی: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکم لِمَا يُحْيِيکمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»؛ (انفال: 24) بحث ما این شبها در رابطة با سیرة پیامبر گرامی اسلام در نهضت عاشورا بود عرض کردیم اباعبدالله ـ علیه السلام ـ فرمودند: من میخواهم سیرة جدم را احیا کنم (أسیر بسیرة جدی)؛ امامزمان أرواحنا فداء هم که ظهور کنند یسیر بسیرة جدی؛ روششون روش رسولخداست اصولاً آقایان، خواهران، جوانان عزیز ائمة ما در طول زندگیشون تکیهاشون رو این دو محور بوده قرآن و سنت پیامبر همواره به دنبال إحیای این دو رکن عظیم این دو عمود استوار بودند لذاست که أباعبدالله ـ علیه السلام ـ هم وقتی قیام کردن بحث اسلام را مطرح کردن بحث شیعه مطرح نیست یعنی من معتقدم همة ادیان امروز مدیون امامحسیناند همة مسلمانها شیعه و سنی فرقههای دیگه مدیون امامحسیناند چون ابیعبدالله نفرمود: اگر من با یزید بیعت کنم غدیر از بین میره ولایت پدرم از بین میره یا مسئلة عرض میکنم که تشیع از بین میره وجود مقدس أباعبدالله ـ علیه السلام ـ فرمودند: علی الإسلام أسلام؛ فاتحة اسلام خونده است یعنی اگر من دست بیعت با یزید بدم اذان از بین میره نماز از بین میره توحید از بین میره لذا دنیای اسلام مدیون امامحسیناند نه فقط شیعه دهة محرم را همة مسلمانها باید مراسم داشته باشند همه باید تجلیل کنند صاحبان ادیان مدیون امامحسیناند مسیحیت یهودیت اگر حاکمیت یزید استمرار پیدا کرده بود و ابیعبدالله بیعت میکرد توحید از بین میرفت اساس کتب آسمانی از بین میرفت لذا فرمود: من حرکت کردم سیرة پیامبر را در جامعه پیاده کنم ببینید
کلمات ائمه (ع)برای ما مثل کلمات پیامبر(ص) است
آقایان خواهران یه نکتهای بگم ما کلمات ائمه برامون مثل کلمات پیغمبر است لذا ما از نظر زمانی حالا حکومت امامزمان غیبت ایشون میذارم کنار از نظر زمانی 273 سال معصوم را در جامعه نبوت و امامتش داشتیم 23 سال پیغمبر بعثتشون بوده 250 سال هم یازده امام یعنی وقتی امامعسکری یه چیزی بفرماید مثل اینکه رسولخدا فرموده برا ما فرق نمیکنه قال: علیبنموسیالرضا مثل قال رسولالله چون یکپارچه معصوماند این از اختصاصات شیعه است که عصمت را تا قیامت تعطیل نمیکند میگه همواره یک معصوم تو جامعه است امروز هم اون معصوم غایبه ولی هست روزی که کرة زمین شروع شده با یه معصوم حضرت آدم خاتمه هم پیدا کنه با یه معصوم و این عصمت خیلی نکتة مهمی است و لذا همة ائمة ما روششون روش رسولخدا بوده هیچ تضادی بین سیرة اونها و سیرة پیغمبرگرامی اسلام نیست چرا تو فرقههای دیگه شاید شما بگید این اذان مثلاً با اون اذان فرق داره این وضو این مثلاً حکم این روش رسماً بعضیها میگفتن ما فلان حلال پیغمبر را ایشون فرموده حلال منتهی بنده میگم حرام ما میگیم حرام ولی در فرهنگ اعتقاد به امامت اینطور نیست کاملاً سنت پیغمبر و سیرة امامحسین و ائمه با هم منطبق است خب دیشب یک مورد گفتم سیرة پیامبر چی بود؟ خروج از ظلمت به نور «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ»؛
زنده کردن جامعه و مردم
خوب گوش بدید یکیاشم امشب براتون بگم پیغمبر چه کار میخواست بکنه که حالا امامحسین میخواهد آن کار را تکرار بکند آقایان، خواهران، جوانان قرآن میفرماید: یکی از روشها و سیرة پیغمبر زنده کردن جامعه و مردم بود آیهاشم خوندم سورة انفال آیة 24 «لِمَا يُحْيِيکمْ»؛ پیغمبر میخواست جامعة مُرده را زنده کند آدمهای مرده را زنده کند امامحسین هم میخواست همین کار را بکند لذا فرمود: (إِنِّیْ لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً؛ مرگ سعادت است وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ إِلّا بَرَما)؛ زندگی با ظالم ننگ و عار است پس اگر بپرسید امشب بحث ما چیه دومین نکته در سیرة پیغمبر دیشب گفتم نورانی کردن جامعه امشب میگم زنده نگهداشتن جامعه بذارید یه کمی توضیح بدم عزیزان ما چهار جور حیات داریم خوب گوش بدهید یک: حیات گیاهان (يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛ زمستان درختان میمیرن تابستان و بهار زنده میشن دو: حیات حیوانی (إنْ رَبِّیَ الَّذِی يُحْيِی وَ يُمِيتُ)؛ که الان همة ما زندهایم اینجا نشستیم یه عده هم تو قبرستانند مُردن به اونا میگن مرده به ما میگن زنده اینم میگن حیات حیوانی سه: حیات به معنای حیات اُخروی (قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي)؛
حیات طیبه
ما با این سه تا کار نداریم یه حیات چهارمی داریم که قرآن بهش میگه حیات طیبه یعنی شمایی که اینجا نشستید کرة زمین آدمها این حیات بعضیها دارن بعضیها ندارن جفتشون هم راه میرنآ غذا میخورنآ یعنی أبوجهل این حیات نداره أبوذر داره أبولهب نداره سلمان داره أبوسفیان نداره مقداد داره لذا قرآن میفرماید: پیغمبر سراغ مردهها نرو «إِنَّک لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ»؛ (نمل: 810) من از شما سؤال میکنم یعنی پیغمبر میرفت قبرستان با مردهها حرف میزد نه این موتی یعنی کسانی که حیات عقلی حیات معنوی حیات دینی ندارند امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: میفرماید: بعضیها مُرده متحرکاند میتة الأحیاء؛ الصورة صورة انسان؛ قیافهاشون قیافة انسان است والقلب قلب حیوان؛ درونش حیوان ذلک میت الأحیا؛ من امشب بحثم اینه چه کنیم این حیات پیدا کنیم چه کنیم ما خدای ناکرده جزو اموات نباشیم «إِنَّک لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي»؛ چه کنیم که ما جزو حیات طیبهدارها باشیم چه کنیم زهیر میدونید زهیر روزی که امامحسین دعوتش کرد ایشون خانمش اسمش دُلْهُمِ خانمش خواست گفت من شمارو طلاق میدم که خیالت راحت باشه بتونی عرض میکنم که به زندگیت بپردازی شروع کرد گریه کردن گفت نه منو طلاق نده من زن تو باقی بمانم گفت میخوام تعلق خاطرم از تو جدا بشه دیگه وابستگی نداشته باشم غصه نخورم زنم پشت سر انتظارمُ میکشه حالا بعضیها نوشتن این طلاق پیشنهاد عاطفی بوده نه طلاق فقهی من نمیخوام بگم این اتفاق افتاده یا نه بالأخره راه افتاد آمد دنبال اباعبدالله ـ علیه السلام ـ خطیب بوده سخنران بوده خیلی قشنگ صحبت میکرده روز عاشورا آمد میدان سخنرانی کردن شروع کرد صحبت کردن شمر ملعون بلند شد گفت اینا چیه میگی این حرفهارو برا چی میزنی یه جملة قشنگی گفت گفت: (ما اِيّاکَ اُخاطِبُ)؛ منکه با تو حرف نمیزنم (اِنَّما اَنْتَ بَهيمَهٌ)؛ تو حیوانی من با انسانها دارم حرف میزنم مخاطب من تو نیستی تو مُردهای تو انسان نیستی (ما اِيّاکَ اُخاطِبُ اِنَّما اَنْتَ بَهيمَهٌ)؛ واقعاً اینطوره بعضیها بهیمهاند انسان میتونه بگه نتانیاهو تو این عالَم انسان است آلسعود انساناند ایناییکه اینطور جوانان مردم را با کارهای انتحاری و جنایتکارانه به شهادت میرسانند اینها انساناند اینا اسم انسان را یدک میبرند «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛ گفت: (اِنَّما اَنْتَ بَهيمَهٌ)؛ تو یک حیوانی من با تو حرف نمیزنم هآ نکنه آدم تو زندگیش به این مرحله برسه این خیلی مهمه آقایان، خواهران، جوانان پیغمبر آمد مارو زنده کنه قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکم لِمَا يُحْيِيکمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»؛ خدا و پیغمبر آمدن شمارو زنده کنن وإلا اگه خوردن و خوابیدن و بازی کردن و پا شدن و نشستن اینو که حیواناتم دارن چه کنیم زنده بشیم هآ نه زندگی با نبض و قلب اون کار پزشکهاست نه اون زنده شدنی که کار امامحسین اون زنده شدنی که کار پیغمبر اون زنده شدنی که کار علما و عالمان دینی است عزیزان من پنج تا راهش براتون عرض میکنم اگه میخواهید زندة اینطوری باشید حیات طیبه زندهای که امامحسین دنبالش بود با چی زنده میشیم هیچ بحث غذایی نداریم فلان غذارو بخوری یا فلان دارو و نه پنج تا راه معنوی پیدا کردن حیات عقلی زندگی عقلی زندگی معنوی که اگر کسی اینو نداشت مرده است
راه های زنده ماندن
1- علم
خوب گوش بدهید یک: لا حیاة إلا بلعلم؛ اولین راه زنده ماندن علم است جهل مرگ علم حیات است (الجهل موت و الجاهل میت)؛ هر چی آدم بیشتر بفهمه زندهتر است منظورم از علم کلاس و مدرسه نیست که بگید اونکه دکترآ داره زندهتر از فوقلیسانس فوقلیسانس زندهتر از کارشناسی نه این علم یعنی آگاهی این علم یعنی فهم این علم یعنی درک چرا تو حدیث داریم مجالسة العلماء حیات القلوب؛ با علما بنشینید قلبت زنده میشه یک راه کسب حیات علم است جوانها این فضای مجازی علم از شما میگیره سطحی بار میاره مخهارو بسیط قرار میده بسته قرار میده من اینقد غصه میخورم بعضی از جوانها قرآن بلند نیستن بخونن روانخوانی قرآن بلد نیستن بماند معناش دو تا کلمه تاریخ بلد نیست دو تا کلمه چرا وقتتون صرف چیزهای بیهوده میکنید فرصت در این در واقع عظمت جوانیتون با مطالعه ساعتها میبینی تا دو نیمة شب سه نیمة شب بعضی مشغول این فضاهای مجازی و این تهدید جدی است برا جامعه نباید جوان اینقد وقتش صرف این چیزها بشه بزرگان ما ببینید گاهی تو بیست و پنج سالی به درجة اجتهاد رسیدن شیخصدوق مگه چقدر عمر کرده 300 جلد کتاب نوشته مرحوم مجلسی مگر چقدر عمر کرده که فقط 110 جلد بحار نوشته مرحوم علامة طباطبایی فرمود: 12 سال نجف بودم 12 روز درس تعطیل کردم یعنی یه روز عاشورا فقط روز عاشورا لذا با این عمر ببینید شما المیزان نوشته بد یه جوان قرآن بلد نباشه بخوانه بد یه جوان قرآن نفهمه معناش بعضیها فکر میکنن قرآنخوانی و قرآنفهمی مال حوزههای علمیه است مال علماست نه عزیزان تفسیر تاریخ توحید پاسخگویی به شبهات آنوقت دو تا شبهه که تو اینترنت میاد میلرزید نمیتوانید جواب بدهید علم حیات است یک گردشگر آلمانی در عراق آمد پیش مرحوم سید هبة الدین شهرستانی هبة الدین شهرستانی وزیر معارف عراق بود البته خیلی قبل از انقلاب فوت کرده خیلی سال مرده این گردشگر آلمانی یه مجلهای رو که تو عراق چاپ میشد برداشت اُورد پیش مرحوم سید هبة الدین شهرستانی وزیر معارف عراق که خودش هم عالم بودگفت آقا این مجله مال شماست گفت: بله اینو وزارت معارف عراق چاپ میکنیم گفت چهار تا جمله اینجا نوشته خیلی منو تکون داده اینآ مال کیه چیه چه زمانی گفته شده این حرفها چهار تا حدیث چهار تا گوشة این مجله چاپ شده بود یعنی رو جلدش هر هفته هر ماه یا هر فصلی که چاپ میشد این حدیثها چاپ میشد حدیثها این بود یک: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ؛ علم یاد گرفتن بر هر مسلمانی واجب است دو: اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ؛ علم یاد بگیرید ولو چین اون زمان خب چین دور بوده مثلاً برای مردم اون زمان سه: اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَى اللَّحْدِ؛ از گهواره تا گور دانش بجوی چهار: الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُومِنِ؛ علم گمشدة مؤمن است باید برود دنبالش پیدا کنه گفت این چهار تا از نظر زمان گهواره تا گو از نظر مکان تا چین از نظر دایرة علوم هر چی که دوس داری (الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُومِنِ)؛ از نظر حکم وجوب از این قشنگتر نمیشه که مرحوم شهرستانی گفت: اینآ حرفهای پیغمبر آخرالزمانه رسول گرامی اسلام این چهار تا را فرمودن گفت عجب پس چرا اینقد مسلمانها عقب افتاده است از نظر علمی اون زمان چرا از نظر علمی گوش نکردن به حرفهای رهبرانشون بعد ایشون فهرستی از روایات پیامبر و ائمه را در مورد علم براش اورد 779 بار تو قرآن کلمة علم آمده آغاز وحی با علم «اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ»؛ «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»؛
جهل منشأ بدبختی
تمام بدبختیهای بشر از جهل است وقتی یوسف برادراش شناختنش بهشون گفت: میدانید چه بلایی سر من اُوردید 30 سال منو از بابا جدا کردی میدانید چرا اینکار کردید رو حسادت «قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ»؛ جهل باعث شد که منو تو چاه بیندازید وقتی قوم موسی رفتن گوسالهپرست شدن چهل روز موسی رفت میقات و برگشت دید هزاران نفر دارند گوساله میپرستن خیلی غصه خورد گفت: «أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»؛ آدمهای نادانی هستید که بعد از این همه معجزه که از من دیدید حالا دارید گوساله میپرستید همین امروز این داعشیها چرا باید یه آدم 16 ـ 17 ساله خودش منفجر کنه بگه من میرم با پیغمبر غذا میخورم آخه این حرفه مخ اینارو با چی شستشو دادن که زن و بچة مردم منفجر میکنه وهابیها کاری که محمدبنعبدالوهاب کرد و امروز وهابیت یه خطر جدی برای دنیاست تو همة دنیا نفوذ کردن تو کشور ما نفوذ کردن تو مرزهای ما نفوذ کردن دهها شبکة فارسی دارن محمدبنعبدالوهاب از گردة جهل مردم استفاده کرد امروز مردم عربستان اگر تفکر و اندیشه داشتند نباید سؤال کنن از رهبرانشون شما یکسال و نیم است به چه جرمی مردم یمن را بمباران میکنید به چه جرمی اینگونه علیه مردم مظلوم تلاش میکنید خب این گردة جهل بسته نگهداشتن است معاویه این کار کرد با مردم که نماز جمعه مردم چهارشنبه خوند کسی اعتراض نکرد تو جنگ جمل 18 هزار کشته داده جمل اینا غصه است 18 هزار کشته از کافرآ نبوده تمامشون اصحاب پیغمبر بوده بیشترشون اصحاب پیغمبر بوده اوناییکه تو جمل کشته شدن کیان؟ طلحه است زبیر است عرض میکنم کعببنصور است اکثراً کسانی بودند که پیغمبر درک کردن رهبران جمل از جهل مردم استفاده کردن مردم مقابل امیرالمؤمنین قرار دادن خیلی اینا فتنه است میگن فتنه چیه فتنه از جهل ناشی میشه فتنة 88 چرا تو این کشور اینقد هزینه داد چرا اینقد نظام را به چالش کشید چرا اینقد دردسر برا نظام ایجاد کرد که هنوز هم ما گرفتارشیم از جهل استفاده شد این همه مقام معظم رهبری فرمود: بیائید بنشینم گفتگو کنیم رأی بشماریم اما تن ندادن یک عدهای و لذا علم و آگاهی وقتی میگم علم و آگاهی مدرسه و درس منظورم نیست یعنی قدرت تحلیل یعنی قدرت فهم یعنی درک داشتن امامهادی ـ علیه السلام ـ نشسته بود یه آقایی وارد شد ظاهراً سادات پیش امامهادی نشسته بودن این آقا سید نبود شخصی بود به امامهادی گفته بودن که ایشون رفته با یه ناصبی ناصبی اونایی هستند که ضد اهلبیت هستند به اهلبیت ناسزا میگویند گفتن ایشون رفته با یه ناصبی بحث کرده محکومش کردن به آقا قبلاً گفته بودن تا از در وارد شد تمام قد امامهادی بلند شد فرمود: بیا جلو اُوردش کنار خودش مقدم بر سادات نشوندش خب سادات احترامشون بر ما لازمه فرزندان پیامبر است اما ایشون اُورد مقدم بر سادات نشوند یه خورده بر خورد به اینا یکیاشون اعتراض کرد آقا فرمودند که من اینو بالا نبردم قرآن بردتش بالا آیه قرآن است «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَکرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»؛ (زمر: 9) «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنکمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»؛ (مجادله: 11) خدا بگه من عالم بالا بردم یرفع این یک راه حیات است جوانها میخواهید زنده بمانید علم مطالعه تحلیل بسته نگه ندارید این فضاهای مجازی ذهنتونُ بسته نگه میداره این ورود ساعتها به بازیها و عرض میکنم که برخی از این سایتها موجب میشود اطلاعات سطحی به دستتون بیاد حیف است یک جوان مسلمان از قرآن و تاریخ اسلام و احکام و عقائد بیاطلاع باشه فرهنگ مطالعه را ببرید بالا خب بذارید یک داستانی هم از امامحسین براتون بگم به شرط یک صلوات بر محمد و آل محمد.
اهمت دادن به علم
اهمیت به علم میخوام بگم یه آقایی آمد پیش اباعبدالله گفت یابنالرسولالله دیگه به گردنم آمده دیه خب سنگینه الان بیمه داریم سابق که بیمه نبود اگر کسی به هر دلیلی مرتکب قتلی میشد که عمد نبود و باید دیه پراخت میکرد نمیتوانستند بدهند گفت یابنالرسولالله آمدم از شما کمک بگیرم برای این کمک دیه که در واقع هزار دینارم بوده خیلی پوله آقا یه نگاهی بهش کرد فرمود: سه تا سؤال ازت میکنم هر کدامش جواب بدی یه سومش میدم اگه یکی جواب دادی یک سوم اگر دو تا جواب دادی دو سوم اگر همه را جواب دادی هزار دینارو میدم این یه خورده ترسید گفت یابنالرسولالله امثلک یسئل عن مثلی؛ شما از من سؤال کنی معلم به این بالایی شاگرد به این پایینی عبارت دقت کنید یابنالرسولالله امثلک یسئل عن مثلی و أنت من أهل العلم و الشرف؛ شما اهل علمی اهل شرافتی من میترسم گیر کنم آقا فرمودن نه حالا من از تو میپرسم یه جملة قشنگی گفت گفت: سل اما بدالک؛ آقا بپرس اگه بلد بودم جواب میدم اگه نه از شما میپرسم بعد جواب میدم بازم جواب دادم دیگه منتهی از شما پرسیدم آقا فرمود: این زرنگه ببینید آگاهه آقا فرمودند:
سؤال اولم اینه أی الأعمال الأفضل؛ بالاترین کار تو این عالم چیه؟ یه تأملی کرد گفت آقا الإیمان بالله؛ ایمان به خدا آدم ایمانش ضعیف باشه دیگه ایمان به خدا نباشه ایمان به پیغمبر نیست ایمان به امام نیست ایمان به قرآن نیست تمام ائمه و أنبیاء اومدن مردم خداپرست بشن «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي کلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ»؛ (نحل: 36) آقا فرمود: درسته خوشحال شد یک سوم هزار دینار هم سخته البته تأکید کردنش چون کسری میبره آقا فرمودند یک سومش بهت میدم آقا فرمودند:
سؤال دوم: فمن نجاة من الهلکه؛ ببینید این داره آموزش میده اگه کمکم من گاهی به این دوستانی که کمک میکنن برا جهیزیه برا اینآ میگم مثلاً میخواهی برای این دخترخانم یه یخچال بخری بخر محترمانه هم بخر تحقیرم نشه کسی هم نفهمه اما بهش بگو به شرط اینکه این کتاب شهید مطهری هم کنارش بخون میخواهی به کمک شهریة این جوان دانشگاه کمک کنی یا مثلاً افرادی هستند قسطشون عقب افتاده کمک کنید اما در کنارشم یک کتابم بخوانه یه سوره قرآن هم بخوانه عیبی نداره کمکهای مالی با کمکهای فرهنگی آمیخته بشه این داستان داره به ما یاد میده اینو کمیتة امداد علاوه بر اینکه کمک مالی میکنه به نیازمندانش کتابم بده مطالعهام بکنن اگه این کتاب امتحان دادی بیشتر به شما پول میدیم این حدیث داره به ما یاد میده اینو آقا فرمود: نجات در چیه؟ گفت: السقطه بالله؛ آدم توکلش به خدا باشه، تکیه به مردم نکنه، آقا فرمود: درسته خیلی خوشحال شد دو تاش تا اینجا حل شد
سؤال سوم: فما یزین الرجل؛ آقا فرمود: یه آدم با چی زیبا میشه؟ با چی زیبا میشه؟ نه ظاهرشآ ظاهرش که با لباس و مو و نمیدونم عطر و این چیزآ نه زینت یک انسان زینت واقعی به چیه؟ گفت آقا علم معه الحلم؛ آدم علم داشته باشه بردبارم باشه وإلا عالِم کم حوصله به درد نمیخوره عالِم باید حلیم باشه حوصله داشته باشد تحمل داشته باشه وقت بذاره گفت آقا علم داشته باشه با حلم چند تا سؤال شد سه تا آقا فرمود: خب حالا اگر یک کسی این دو تارو نداشت نه علم داشت نه حلم فإن اختأ ذلک؛ گفت: آقا مال معه المروه؛ پول داشته باشه انصاف هم داشته باشه مروت هم داشته باشه جوانمرد باشه خرج کنه آقا فرمود: حالا یک کسی پیدا شد اینم نداشت نه مال داشت نه علم داشت گفت: آقا فقر معه صبر؛ فقر داره دیگه وقتی مال نداره فقر داره فقر داشته باشه با صبر اینآ که دیگه هزینه نمیخواد علم باید بری یاد بگیری مال باید بری کسب کنی اما فقر و صبر جفتش حالتی که آدم بدون هزینه میتواند داشته باشد گفت: آقا اگر علم با حلم نداشت فقر با عرض میکنم مال با مروتم نداشت فقر و صبر داشته باشه آقا فرمود: حالا اومد اینم نداشت گفت: آقا بمیره آدمی که اینطوره بمیره فضحک الحسین؛ ابیعبدالله خندید بهگونهای که این انتهای دندوناش میدونید خندوندن معصوم خودش هنرآ اگر کسی پیغمبر میتونست بخندانه جبرئیل فوراً یه امتیاز براش میاُورد حالا وقت نیست براتون بگم کسانی که پیغمبر میخنداندن یه آقایی بود به نام نعمان گاهی پیغمبر را میخندوند گاهی که پیغمبر ناراحت میشد میفرمود: نعمان کجاست لیت عند لیته عندنا؛ کاش الان اینجا بود فضحک الحسین؛ ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ خندید و رمی بسرة إلیه فیه ألف دینار؛ هزار دینار دیهرو بهش داد ولی سؤالها یه خورده بیشتر شد دیگه از سه تا رفت بالا آمارش یه انگشترم بهش داد فرمود: این انگشترم دویست درهم میأرزه اون هزار دینار مال دیهات این دویست درهم هم مال خرج زندگیت که حالا به تعبیر من سؤالها یه خورده افزایش پیدا کرد ببینید پول داد کرم کرد لطف کرد اما به این بفهمه این چند مَردِه حلاجه ایناییکه کمک میکنن به فقرا این خودش یه خط کمک فرهنگی و علمی هم باشه تو جامعه یک سویه نباشه
حیات به چیه؟
یک: به علم گفتم پنج تا چهارتاشو فقط میشمارم
دو: لا حیاة الا بدین؛ دین حیات میاره هر کی بیدینه بیحیاته زنده نیست مُرده است دین حیات میاره دین چیه؟ نماز، روزه، حج، جهاد سوم: روایت میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر حیات میاره اگه تو جامعه بهم بیتفاوت بودیم هر کی بیحجاب شد شد هر کی مشروب خورد خورد هر کی دروغ گفت گفت هر کی این نمیشه منکر تو جامعه آدم امامباقر ـ علیه السلام ـ فرمود: خدا از مؤمن ضعیف بدش میاد ان الله یبغض المؤمن الضعیف؛ گفتن آقا مؤمن ضعیف کیه؟ فرمود: بیتفاوت براش مهم نیست به کی ظلم میشه به کی ظلم نمیشه دقت کنید تا میگم امر به معروف و نهی از منکر فقط مثال حجاب نیستآ حجاب یه منکر کمفروشی منکر ربا منکر دروغ منکر اداراتی که خطا میکنند منکر دولتیها اگر خدای ناکرده کوتاهی میکنن منکر اگر حقوق نجومی میگیرند منکر اگر جایی بانکها بیتوجهی در دریافت مقایس مالی دارن که بوی ربا میده اینآ همه منکر ما تا میگیم منکر فوراً ذهن میره رو بیحجابی نه بدحجابی یه منکر منکر گاهی اعتقادی گاهی اخلاقی گاهی اجتماعی گاهی سیاسی وجود داعش امروز تو دنیا منکر وجود کسانی که جلوی خط و نظام شهداء و امام میایستن وجود اینها منکر منکر اقسامی دارد
سومین عاملی که حیات به جامعه میدهد منکر است
امامحسین ـ علیه السلام ـ فرمود: من خارج شدم برا امر به معروف إنما خَرجتُ؛ من خارج شدم برای اینکه امر به معروف کنم و نهی از منکر کنم چهارمیش که حالا شما دارید انشاءالله موعظه است أحی قلبک بالموعظه؛ اگه آدم بشینه پا موعظه زنده میشه آقایان، خواهران، جوانها بحث من امشب اینه چی آدم زنده نگه میداره چی مُرده جهل مرده نگه میداره علم زنده نگه میداره دین زنده نگه میداره بیدینی مُرده امر به معروف تو جامعه زنده نگه میداره ترک امر به معروف جامعه را مرده میکنه نهجالبلاغه است حضرت میگه: جامعهای که بیتفاوت باشه میت الأحیان؛ موعظه جامعهرو زنده نگه میداره حرفهای بیربط موسیقی مبتذل غیبت تهمت مرده نگه میداره و پنجمیشم ذکر است الذکر حیاة القلوب؛ یاد خدا یاد خدا فکر کنم همهاش براتون عرض کردم دعا کنید تو جامعه علاوه بر حیات جسمی که دارید اینجا نشستید حیات معنوی هم داشته باشید چرا قرآن میگه شهید زنده است شهید که حیات حیوانی نداره نفس نمیکشه دفنش کردن دو بار خدا تو قرآن میفرماید: امام رهبر کبیر انقلاب میفرمود: اگر دربارة شهداء آیهای نداشتیم تو قرآن جز همین آیه کافی بود در عظمتشون دو بار یه جا میگه «لاَ تَقُولُواْ»؛ یه جا میگه « وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛ حیات شهید چیه؟ حیات شهید حیات جسمی نیست حیات معنوی است سالها گذشته از شهادت ابیعبدالله هنوز زنده است شهید همت زنده است شهید زینالدین امروز زنده است شهید بابایی زنده است شهید کلهر اینآ زندهاند چون خطشون زنده است چون فکرشون زنده است کی گفته شهیدمطهری مُرده کی گفته شهید دستغیب مرده آثار آقای مطهری همه جا پره اینکه عرض کردم از خدا بخواهید یکی از نکات مهمی که پیغمبر دنبالش بود مردم زنده کنه البته بعضیها زنده نشدن مثل ابوجهل مثل ابولهب خدا هم به پیغمبر میگه ول کن اینارو بچرن «ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»؛ (انعام: 91) «سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ»؛ (بقره: 6) حرف رو اینا اثر نداره ولی خیلیها زنده شدن سلمان، مقداد، اباذر، عمار، مالکاشتر، ابیعبدالله هم عدهایرو زنده کرد حر، حر زنده شد یزید بن سبیر زنده شد زهیر زنده شد لذا چهارده قرن رو منبرآ میگن زهیر میگن حبیببنمظاهر میگن حر این زنده کردن از خدا بخواهید با این پنج عاملی که امشب عرض کردم علم و دین و امر به معروف و نهی از منکر و موعظه و یاد خدا انشاءالله حیات معنوی داشته باشید.
خدایا به همهامون توفیق عمل به این کلمات نورانی را عنایت بفرما.
حیات به سن و سال نیست
این حیات سن و سال هم نمیبره عرض کردم نه مدرسه میخواد نه کلاس اونم خوبه مؤثر اما سن و سال نمیبره یه وقت میبینی یه بچه این حیات داره یه آدم مسن نداره روز عاشورا یه آقایی تو کربلا شهید شد خانمش همراهش بود بچهاشم همراهش بود به نام جناده شهید شد میان خون خودش غلطید خب ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ بالا سر همة شهداء نیامده روز عاشورا نشده بیاد نُه تا شهید بالا سرشون اومده خبر شهادت این آقارو به ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ دادن لحظاتی نگذشته یه وقت آقا دیدن یه آقازادة ده یا یازده سالهای شمشیر دست گرفته لباس رزم پدر شهیدش پوشیده هآ این
روضه
روضهرو امشب هدیه میکنم به روح شهدای مدافع حرم به روح اون شهدایی که چه از ایران چه از افغانستان چه از سایر کشورها این روزها دارن از حریم زینبکبری ـ سلام الله علیها ـ دفاع میکنن از حریم اهلبیت دفاع میکنن خدا انشاءالله همهاشون حفظ کنه سالم برگردونه اوناییکه دارن مبارزه میکنن شهداشون هم با رسولالله انشاءالله محشور کنه یک نوجوان لباس بابارو پوشیده شمشیر دست گرفته عمربنجناده آقا اجازه میدی من برم میدان؟ ابیعبدالله یه نگاهی به چهرهاش کرد فرمود: برگرد پدرت الان شهید شد شاب قتل أبوه فی المعرکه؛ مادرت چقد بخواد تورو یادگار نگه داره منتظرت باشه گفت: یابنالرسولالله مادرم این لباس بر تنم کرده مادرم منو فرستاده اگه برگردم ناراحت میشه اجازه بده برم میدان ببینید خیلی شاید کار ازش نیاد این کار علیاکبر که از این نمیاد کار عباس که از این نمیاد ده سال سنشه میخواد اسمش جزو شهداء باشه شما تو همین گلزار شهداء ببینید بعضی از این بچهها سیزده سال چهارده سال زیر پانزده سال بعضیها حسین فهمیدهها این فهم این درک مگه او زندگی کردن دوست نداره مگه او ازدواج دوست نداره مگر اون با رفقا بیرون رفتن دوست نداره این تشخیص مسئولیت آقا بهش فرمود: برو اجازه بهش داد اجازة میدان گرفت ساعدالله قلبک یا أباعبدالله؛ اینآ همه برا اباعبدالله سخت بودآ خیلی سخته رهبر یک جریان این حوادث ببینه لذا زینبکبری وقتی اومد قتلگاه یه جملهای فرمود: اشاره داره به اینآ فرمود: حسین جان قربان دل داغدیدهات بأب المهموم؛ نه فقط ابیعبدالله شمشیر دیده بود داغ دلم دیده بود خیلی سخته یک کسی جوانش نوجوانش اصحابش آقایان جوانان اجازه گرفت اومد میدان نگفت بابام کیه نگفت مادرم کیه همهاتون حفظید گفت: أَميرِی حُسَيْنٌ وَ نِعْمَ الاَْميرُ سُرُورُ فُؤادِ الْبَشيرِ النَّذيرِ؛ جوانها این حرف شما باشه امشب آقام حسینه اگه تو قبرم گذاشتنتون بعد از پایان عمر اگه بهت گفتن اسمت چیه بگو: (أَميرِی حُسَيْنٌ)؛ اگه گفتن کارت چیه بگو گریهکن ابیعبدالله هستم من تو مجلس حسین شرکت میکردم گفت: (أَميرِی حُسَيْنٌ وَ نِعْمَ الاَْميرُ سُرُورُ فُؤادِ الْبَشيرِ النَّذيرِ)؛ وقتی شهید شد دشمن برای اینکه تحریک عاطفه کنه سَرِ این نوجوان پرتاب کرد به طرف خیمه مادر جوان شهید سَرُ برداشت به سینه چسبانید یا ثمرة فؤادی یا قرة عینی؛ نور چشمم عزیزم میخوام از این روضه یه کلمهام برم شام کنار سه سالة اباعبدالله ـ علیه السلام ـ عرض کنم این یه سر بود به طرف مادر پرتاب شد تحمل داره مادر سر برگردوند قالب تهی نکرد اما تو خرابة شام سر پدر مقابل فرزند سر ابیعبدالله مقابل سه ساله من اگه بچه شهید تو مجلس هست عذر میخوام خدا میدونه این دو شب دو سه مورد این بچههای شهدای مدافع حرم اُوردن من حالم متأثر شد خیلی سخته هر شبم عکس باباهاشون تو بغلشون بود اینجا تحمل سخته با عکس پدر شما فکر کنید یه دختر سه ساله سر خونآلود بابا، لبهای چوب خیزران خوردة بابا، پیشانی شکستة بابا نمیدونم چیکار کرد همین قد نگاه کرد بابا کی پیشانیاتو شکسته، بابا کی رگهای حلقومتُ بُریده خیلی زود قالب تهی کرد نوشتن لحظاتی نگذشت زینب دید بلبل شام خاموش شد سر یک طرف نازدانه یک طرف (فَلَما حَرکوها فارغت روحها مِن جَسد الشَريف) (لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ).
دو سه تا دعا میکنم کوتاه
خدایا به نازدانة اباعبدالله به شهیدة مظلوم شام قسمت میدم رزمندگان جبهة شام پیروز بگردان.
داعشیان و تکفیریان در سراسر عالَم سرنگون بفرما.
مظلومان یمن، بحرین، افغانستان، سوریه، عراق سایر بلاد اسلامی یاری بفرما.
به مقربان درگاهت این کشور و این امنیت و این استقلال تمامیت عرضی رهبری عظیم الشأن در پناه امامزمان از خطرات محفوظ بدار.
بالنبی و آله صلواتی عنایت بفرمائید.