پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی مکتوب دکتر رفیعی؛ عظمت ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حولَ ولا قوَّةَ الاّ بِاللهِ الْعَلِیَّ الْعظِیم، اَلحَمْدُلِلهِ الَّذِی جَعَلَ الحَمدَ مِفتَاحاً لِذِکرِهِ وَسَبَباً لِلمَزِیدِ مِن فَضلهِ وَ دَلِیلاً عَلی آلائِهِ وَ عَظَمَتِهِ؛ ثُمَّ الصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلَی حَبِیبِهِ وَ خِیَرَتِهِ اَبِی القَاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَّد وَ عَلَی آلِهِ الطَّیَّبِینَ الطَّاهِرِینَ لاسِیَّمَابَقِیَّةَاللهِ فِی الأرَضِینِ. قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًی وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ[1]

خدا را شاکریم که توفیق درک ماه رمضان دیگری را به ما عنایت نمود. امید است ان شاء الله این ماه رمضان، ماه سلامت، امنیت، آرامش، آمرزش و ماه پیوند با ولایت باشد. و ان شاءالله خداوند همۀ ما را در این ضیافت، و ماه عمل صالح میهمان خویش گرداند به برکت صلواتی بر محمد وآل محمد.

انواع سال
ماه رمضان، آغاز سال تربیتی است. ما سال های مختلفی داریم: سال شمسی، سال قمری و سال خُمسی. سال شمسی با بهار و طبیعت آغاز می شود؛ سال قمری با محرم آغاز می شود؛ سال میلادی در ایام ویژۀ خودش در زمستان – برای مسیحی ها و کسانی که این سال را قائلند – آغاز می شود و سال خمسی هر کس سال درآمدش است.

اینکه براساس روایات داریم ماه رمضان آغاز سال است و به عبارتی «أوَّلُ سَنَةٍ»[2]

شاید منظور این است که اول سال تربیتی است، اول سال خودسازی است، اول سال اصلاح و اول سال ترقی است.

همان گونه که طبیعت در بهار تازه می شود، همان گونه که دارایی انسان در آغاز سال خمسی پاک و تطهیر می شود، اینکه ماه رمضان را اول سال گفته اند، اول سال روح است، نه سال طبیعت و نه سال مال. چون روح انسان پاک می شود، لذا اول سنه گفته اند.

رمضان دانشگاه خودسازی
رمضان باز شدن درب دانشگاه خودسازی است. در این دانشگاه که همه دانشجویش هستند، حالا یکی واحد بیشتری می گیرد، واحد خودسازی، اصلاح و آمرزش، و یکی واحد کمتری می گیرد، یکی در این دانشگاه به مراتب عالی ارتقاء پیدا می کند. بالاخره باز شدن یک دانشگاه گستردۀ تربیتی است. ماه مبارک رمضان، ماه گسترش سفره است؛ آن هم چه سفره ای! رسول خدا (ص) فرمودند: «تاکنون این سفره را نه کسی دیده، و نه کسی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است».

روایت است: «إنَّ للهِ مائِدَةً» خداوند یک سفره دارد «عَلَیها مَا لا عَینٌ رَأَتْ»، چیزهایی بر سر این سفره هست که تاکنون چشمی ندیده «وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ» و گوشی نشنیده است.

ما نعمت بهشت را شنیدیم، در قرآن آمده: باغ ها، قصرها و حوریه ها؛ اما این را می گوید نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده؛ «وَلا خَطَرَ عَلَی قَلبٍ بَشَرٍ» هر چه شما فکر کنید به ذهنتان نمی آید. اما معلوم می شود این چیز دیگری است، فرمود: «لا یَقْعُدُ عَلَیهَا إلاَّ الصّائِمُونَ»، [3] سر سفره فقط یک گروه می نشینند این گروه فقط روزه دارها هستند.

گاهی که در میهمانی غذا کم است، خودی ها نمی خورند، ممکن است بچه ها را کمتر بدهند، ممکن است غذا را کم بکشند. گاهی هم زمان کم است و دیر می رسی. سفره ای با این گستردگی اگر آدم سر سفره نباشد و نتواند چیزی از آن تناول کند خیلی محروم است، خیلی غافل و مغبون است. سفره ای که یک ماه گسترده و همه چیز فراوان است، اگر انسان نتواند از این سفره بهره ببرد، ضعف است!!

ماه رمضان، ماه فرصت
ماه رمضان، ماه فرصت یابی است. فرصت آشتی با خدا است، هر کس قهر بوده به فکر آشتی با خدا باشد. فرصت نظم و برنامه ریزی است، هر کس بی نظم بوده این جا باید منظم شود.

به موقع بیدار شویم، به موقع بخوریم و به موقع بیاشامیم؟ ماه فرصت ازدیاد تقوا و ماه فرصت تقویت اراده است. آن هایی که می گویند: نمی توانیم اراده مان را تقویت کنیم، تصمیم می گیریم اما دوباره ترک می کنیم، پی در پی زمین می خوریم، به خدا قول می دهیم اما زیرش می زنیم.

رمضان ماه تقویت اراده است. شما که روز ماه رمضان از همسر حلالت اجتناب می کنی، پس می توانی از زن حرام در غیر ماه رمضان هم اجتناب کنی. تو که اراده ات، اراده است به خصوص هنگام غروب که چشمت سیاهی می رود، نزدیک آب نمی روی! اراده ات می گوید نرو؛ پس می توانی دنبال مواد مخدر نروی، می توانی دنبال لقمۀ حرام نروی، می توانی دنبال شراب نروی.

حدیث از پیامبر (ص) است که می فرماید: هرگاه «صائم» و روزه دار در جواب کسی که به او فحاشی می کند، بگوید: «إنّی صَائِمٌ، سَلامٌ عَلیک» ببخشید من جوابت را نمی دهم، فرمود: این در واقع حجابی از نور است که به شکل مانع و سدّی از رحمت خدا می آید و او را از آتش باز می دارد.[4] می گوید: او خودش را کنترل کرد. تویی که خودت را از فحش و نگاه به نامحرم باز می داری، ماه رمضان فرصت تقویت اراده، فرصت حسن خلق و حسن برخورد است. آقا این سفره خیلی گسترده است!

عظمت ماه رمضان
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَةَ»[5] اگر بنده ارزش ماه رمضان را می دانست، آرزو می کرد که سراسر سال رمضان باشد.

لذا بزرگان ما مقید بودند روز اول ماه رمضان دو رکعت نماز شکر بخوانند که زنده ماندند تا رمضان را درک کنند. این ماه چقدر اجر دارد اگر چه نتواند تا آخرش را انسان درک کند – شاید عمرش کفاف نداد – درک شب اولش چقدر اجر دارد! اگر وقت کنم روایتش را می خوانم که چه اجر و درجۀ ویژه ای دارد.

عزیزان من! همۀ کتاب های آسمانی در ماه رمضان نازل شده اند. قرآن که مشهور است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآن». [6] پیامبر (ص) فرمودند: همۀ کتاب های آسمانی در ماه رمضان نازل شده اند، حضرت فرمود: تورات، ششم ماه رمضان بر حضرت موسی (ع) نازل شد. این روایت که منبع آن قوی است هم در کافی و هم در وسائل الشیعه است، نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: دوازدهم ماه رمضان انجیل بر حضرت عیسی (ع) نازل شد، سپس فرمود: هیجدهم ماه رمضان زبور بر حضرت داود (ع) نازل شد و فرمود: بیست و سوم رمضان نزول قرآن صورت گرفت.[7]

این ماه، ماه نزول کتب آسمانی است. ماه نزول قرآن و ماه گسترش کتب آسمانی است. ماه، ماه باز شدن و بسته شدن است.

غل و زنجیر شدن شیطان در این ماه
یک چیز باز می شود و یک چیز بسته می شود. فرمود: شیطان بسته می شود. خیلی عجیب است چرا شیطان بسته می شود؟! شیطان که خیلی فعال است. آدم ابوالبشر را فریب داد، چطور؟! قشنگ معنا کردند. شیطان چگونه در این ماه بسته می شود؟ گفتند: به دو جهت – خوب دقت کنید – روایت داریم که شیطان در این ماه ضعیف می شود. وقتی دشمن حمله می کند، اگر نیروی کمکی زیادی جلویش ریختند، خود به خود عقب نشینی می کند. حدیث داریم در این ماه شبانه روز فرشته ها «یَعلَمُ عَدَداً إلاَّ الله» که تعدادشان را جز خدا کسی نمی داند؛ «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَّلَ مَلاَئِکَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِینَ»[8] موکلند و وظیفه دارند در ماه رمضان فقط برای روزه دار دعا کنند، فقط دعا کنند.

بنابراین یک دلیلی که شیطان عقب می کشد، نیروی کمکی زیاد است، یعنی رحمت خدا گسترده می شود، نفس انسان عبادت و تسبیح محسوب می شود، دعای انسان استجاب می گردد.

دلیل دومش بیان امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه است که خیلی زیباست:

حضرت می فرماید: «شیطان عقده، عقده پیش می آید» یعنی گره، گره.[9] دیده اید اگر یک جایی را بخواهید باز کنید، گره گره باز می کنید و یا اگر یک جایی را بخواهید فتح کنید، وجب وجب فتح می کنید.

به گفتۀ یکی از بزرگان که می فرمود: «ابتدا شیطان، گرۀ تعلق به مستحبات را از دل آدم باز می کند. آرام آرام مستحبات را کنار می گذاری. دوم شیطان گرۀ تنفر از مکروهات را باز می کند؛ می گوید: مکروه عیبی ندارد و مکروه را مرتکب می شوی. در مرحلۀ سوم گرۀ علاقه به واجبات را باز می کند. پس نسبت به واجبات سست می شوی. چهارم گرۀ تنفر از حرام را باز می کند و حرام را مرتکب می شوی».

قرآن می فرماید: «شیطان گام به گام پیش می آید». مستحب، مکروه، حرام و واجب.

حالا چرا شیطان در این ماه دستش بسته می شود؟! دلیلش این است که آدم یا مستحب انجام می دهد یا واجب. می خوابی، خوابت عبادت محسوب می شود. نفس می کشی نفست تسبیح محسوب می شود. (تسبیح مستحب است). مسجد می آیی، قرآن می خوانی و یا از تلویزیون سخنرانی گوش می دهی؛ چون در این ماه این گره ها را سفت می کنی شیطان نمی تواند به تو راه پیدا کند. حدیث داریم علت اینکه شیطان در این ماه دستش بسته است[10] مغلوق است، همین است.

البته اینکه گفته اند شیطان بسته است، نسبی است، در همین ماه رمضان انسان هایی هستند که جنایت می کنند، عرق می خورند، معصیت می کنند، حتی نماز هم نمی خوانند.

این آیه قرآن خیلی گویاست: «وَمَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَنِ»[11] «عَیَشَ» به معنای کم فروغ شدن و ضعیف شدن است. شما اگر یک نور قوی در شب تاریک داشتید دزد نمی تواند بیاید؛ ولی اگر این نور کم فروغ شد سرقت راحت صورت می گیرد. قرآن می فرماید: «وَمَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَنِ»، هر کس نور خدا در زندگی اش کم رنگ شود «نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»[12] شیطان ایمانش را سرقت می کند و شیطان همراهش می شود. لذا تا هنگامی که نور خدا قوی است، او نمی تواند بیاید. در ماه رمضان نور خدا قوی است. در همۀ خانه ها قرآن تلاوت می شود و زبان ها مشغول ذکر خداست. طبیعتاً می گویند که دست شیطان بسته است و درهای رحمت باز است.

البته ممکن است جایی صد تا در باز باشد و یک نفر هم نرود. در جادۀ اتوبان بعضی ها به نرده می زنند جاده باز است، راه گسترده است، خطر جلویش است ولی از آن غافل است، خواب است. لذا رمضان ماه بسته شدن شیطان است به شرطی که عرض کردم. من دو حدیث خدمتتان نقل می کنم سپس بحث روزهای بعد را خواهم گفت. این دو حدیث از نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) است نام یکی را ارزش روزه می گذارم و دیگری را شرایط روزه.

ارزش و جایگاه روزه
اول می گوید: فلان بانک ده میلیون وام می دهد، دوم اینکه این بانک جایزه می دهد. حالا شرایط قسطش زیاد است، سفته می خواهد، فلان قدر باید سپرده گذاری کنی. همیشه اول ارزش یک کاری را بیان می کنند، بعد شرایطش را می گویند. حدیث اول جایگاه را گفته و دومی شرایط و ضوابط را بیان کرده است.

عزیزان من! پیغمبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «أُعْطِیَتْ أُمَّتِی فِی شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِیٍّ قَبْلِی»؛ خداوند به امت من در ماه رمضان پنج جایزه داده که امت های پیشین این جایزه را به این شکل نداشتند. این پنج جایزه چیست؟ فرمودند: «أمَّا وَاحِدَةٌ»، یکی از این جایزه ها این است: «فَإِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»، وقتی شب اول ماه رمضان و روز اول ماه رمضان آغاز می شود «نَظَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اللهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذَّبْهُ أَبَدا»، خدا به آنها نگاه و نظر لطف می اندازد، این خیلی مهم است. شما در مناجات شعبانیه چه می گفتید؟ می گفتید: «اُنْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَک»؛ خدایا به من نگاه کن.

تفاوت نظر با رؤیت
نظر با رؤیت فرق می کند، رؤیت و نظر هر دو به معنی نگاه کردن است. در قرآن گاهی می فرماید: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأنَّ اللهَ یَری»[13] خدا همه را می بیند. اما نظر غیر از رؤیت است. من همۀ شما را دارم می بینم، این رؤیت است. به یکی توجه می کنم می گویم: آقا بعد از منبر بیا کارت دارم. این نظر می شود، نظر یعنی توجه خاص.

صاحب کتاب «التحقیق» مرحوم آقای مصطفوی (ره) می گوید: «نظر» یعنی «رُؤیَت عَنْ تَحقِیقِ»، یعنی نگاه با دقت و نگاه با توجه. لذا ببینید خدا می فرماید: «أَفَلَا ینظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ»[14] نمی گوید به شتر نگاه کنید، شتر را که همه می بینند. الان اگر یک کاروان شتر در خیابان بیاید و همه او را می بینند. روز عزاداری، تعزیه دارها شتر سوار می آیند،[15] همه شتر را می بینند، آن «یَرَی» نگاه کردن است. اما «یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ» نظر کردن به شتر یعنی نظر کردن به خلقت و آفرینش آن.

نمی گوید غذایت را نگاه کن، چه کسی غذا می خورد بدون اینکه به آن نگاه کند؟! الان برای افطار جلوی شما غذا می گذارند به آن نگاه می کنید، پنیر می گذارید و بعد می خورید. این را نمی خواهد بگوید. می گوید: «فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ»[16] ای انسان! به غذایت نگاه کن، نه اینکه نگاه کن ببین لقمه بزرگ است یا کوچک، و یا مثلاً از کدام قسمت مرغ استفاده کنید؟ از کدام قسمت گوشت استفاده کنید؟ چقدر برنج برایتان بکشند؟

حضرت موسی (ع) نگفت: خدایا من می خواهم رؤیت کنم. گفت: خدایا می خواهم تو را ببینم. گفت: «رَبَّنَا»؛ خدایا افرادی که با من هستند، درخواست رؤیت کرده اند. خطاب شد: «لَن تَرَانِی»؛ رؤیت نمی شود ولی نظر و توجه می شود. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبَّها ناظِرَةٌ»[17] در روایت داریم که روز قیامت مردم به خدا توجه می کنند.

در حدیث دیگر داریم که وقتی شهید بر زمین می افتد «یَنْظُرُ فی وَجْهِ اللهِ»[18]؛ به چهرۀ خدا نگاه می کند. نظر، رؤیت حسی نیست. به عنوان مثال من الان دارم همۀ شما را می بینم. این رؤیت حسی است. ولی نظر، توجه و عنایت به کسی است. عنایت، غیر از نگاه حسی است. فرمود: اول ماه رمضان که فرا می رسد خداوند به روزه دار واقعی نظر می کند.

حضرت شعیب (ع) دید که جوانی غرق در گناه و معصیت است، عرضه داشت: خدایا! این جوان با اینکه معصیت می کند، ولی می گوید امکانات خوبی دارد و از لحاظ جسمی سالم است؟ گاهی بعضی ها می پرسند: فلانی آدم بدی است ولی وضع زندگی اش خوب است، سالم است، خانه دارد. و یا مثلاً فلان منطقه با اینکه معصیت می کنند ولی وضع خوبی دارند، باران هم آمده است. و یا چرا من که مؤمنم بچه ام مریض است و گرفتارم؟! خطاب شد: «ای شعیب! به او بگو نظر و توجه ام را از قلبت گرفته ام، [19] قلبت واژگون است و قلبی که واژگون است دیگر شیرینی گفت و گو با من را احساس نمی کند». این همان بحث نظر و توجه است.

ماجرای دو نامه برای مرحوم فلسفی (ره)
خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که زبان گویای اسلام است. خوب است روز اول منبر یادی از ایشان بکنم. می فرمود: «یک روز دو نامه برای من آمد یکی از جانب حضرت امام (ره) از قم و دیگری از جانب حضرت آیة الله العظمی خویی از نجف – خدا همۀ ایشان را با صاحب این ماه محشور کند – ایشان می فرمود: «من هر دو نامه را دارم. حضرت آقای صدیقی که منبری هستند خدمتشان رسیده بود و گفتند: من نامه ها را دیدم. خلاصه دو نامه آمده بود شاید هر دو بی اطلاع از هم نوشته بودند. جالب این بود که مضمون هر دو نامه هم یکی بود. ایشان فرمودند: هر دو بزرگوار در نامه هایشان نوشته بودند: زبان گویای اسلام! حوزۀ نجف دارد از هم می پاشد، وضع طلاب و شیعیان در نجف خیلی خراب است. بازاری ها و پول دارها را جمع کن و به آن ها بگو که کمک کنند تا در مقابل حمله ای که دشمنان به اسلام دارند حوزه نیفتد. چیزی از حوزۀ نجف باقی نمانده و در حال فرو پاشی است و فقر بیداد می کند.

آن زمان ایشان فرمودند: من هر دو نامه را برداشتم و آمدم قم خدمت حضرت آیة الله بروجردی – أعلی الله مقامه الشریف – که این مسجد و این محل به هر حال از برکات توجه و آثار ایشان ساخته شده است.[20] گفتم: صلاح می دانید من پول دارها و بازاری ها را جمع کنم؟ - آقای فلسفی در کارشان متبحر بودند – تا با یک سخنرانی یک عنایتی و یک توجهی به اینها بدهم. می گفت: ایشان سرش را پایین انداخت و گفت: خود می دانید. من مانع کار شما نمی شوم ولی دوست ندارم برای کار دین به کسی رو بیندازم. این حوزه صاحب دارد، ما هم صاحب داریم بالاخره خودشان توجه می کنند. حوزۀ شیعه نباید این طور ضعیف بماند.

فرمودند: من از این سخن آیة الله بروجردی برداشت کردم که ایشان راضی نیست. چند روز بعد دوباره خدمت ایشان رفتم و دیدم خیلی شاد و خوشحال هستند، فرمودند: آقای فلسفی خوب شد نگفتید، الحمدلله حل شد. محترمانه هم حل شد. آن که باید می رساند، رساند. ما هم فرستادیم و ان شاءالله حوزۀ نجف از این وضعیت بیرون می آید».

این همان توجه و نظر است. در طول تاریخ، مناعت طبع علما و بزرگان ما اجازه نداد به کسی رو بیندازند. به قول آن آقا که خودش هم روحانی نیست، در یکی از آثارش می گوید: روحانیون هیچ قرارداد استعماری را امضاء نکردند، علمای دین امضاء نکردند آزاد بودند. درِ خانۀ هیچ کس را نزدند که آقا بیا خمست را بده! کدام نمایندۀ مرجع درِ خانۀ شما آمده؟! بحمدالله این سیر خودجوش بوده و هست.

این همان است که اگر کسی اول رمضان را درک کند خدا به او نظر می کند. عزیزان، قدر این کلمه را بدانید در مناجات شعبانیه می گوییم: «فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ»؛ خدایا نظر تو برنگردد. در حدیث داریم کسی که خدا از او رو برگرداند شیطان زود به او نظر می کند. چرا؟ اینهایی که از انقلاب بر می گردند و می روند به کشورهای بیگانه پناهنده می شوند مخصوصاً اگر کسی سرش به تنش بیارزد دانشمندی باشد فوری جذبش می کنند. اگر نظر خدا برگشت به خودت واگذار می شوی و شیطان جذبت می کند. نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: «فرد روزه دار پنج جایزه دارد:

1- نظر خدا؛

2- اشاره کردم که «الْمَلاَئِکَةَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِی لَیْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ»، تمام شبانه روز ماه رمضان ملائکه برای روزه دار طلب مغفرت می کنند و می گویند: خدایا او را بیامرز؛

3- فرمود: «یَأْمُرُ جَنَّتَهُ» خداوند در اول ماه رمضان به بهشت فرمان می دهد: «تَزَیَّنِی لِعِبَادِی»؛ خودت را برای بندۀ من زینت کن.

خدا رحمت کند مرحوم آقا سید احمد خوانساری را – که قبرش همین بالا سر حرم حضرت معصومه (ع) است – بسیار آدم بزرگ و عجیبی بود، حالات زیادی داشت. ایشان فرموده بود: من در جلسه ای عزرائیل را دیدم، خیلی زیبا بود. گفته بود: چطور است که مردم از عزرائیل خوششان نمی آید. من در عمرم کسی را به زیبایی عزرائیل ندیده بودم. مرحوم آقا سید احمد خوانساری که سند این مطلب است فرموده بود که: من با عزرائیل گفت و گو کردم، گفتم: چرا سراغ من نمی آیید من خیلی پیر شده ام؟ - نود و هشت سال عمرش بود و زمان امام (ره) از دنیا رفت – ایشان گفت: نگاهی کرد و گفت: آن فرشته ای که رزق تو را می دهد هنوز ته صندوقچه اش مقداری از رزق تو هست؛ تا تمام نشود من مأموریت ندارم».

4- فرموده است: وقتی ماه تمام شود و بنده از این ماه عبور کند «فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ»؛ آخرین شب ماه رمضان «غَفَرَ لَهُمْ جَمِیعاً»، خداوند همه گناهانش را می آمرزد. کسی بلند شد و گفت: آیا منظورتان شب قدر است؟ فرمود: نه، شب عید؛ چون مزد کار را آخرش می دهند.

5- فرمود: بوی دهان آنها که به ظاهر بوی خوشی نیست نزد خدا مانند مشک و عنبر است.[21]

اما شرط این پنج جایزه: پیغمبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) فرمود: «مَن تَمَسَّکَ فی شَهرِ رَمَضانَ». این وام مبلغش خیلی بالا است ولی ضامن می خواهد تا به بهشت بگویند آماده شو، ملائکۀ شب و روز برایت دعا کنند، نظر لطف به تو بیندازد، و شب آخر ماه رمضان بخشیده شوی. اولی اش کافی است «ینظرالله» خدا لطف می کند.

شرایط روزه
پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «اِنَّ مَن تَمَسَّکَ فی شَهرِ رَمَضانَ بِسِتً خِصَالٍ»، شش ضامن می خواهد، شش شرط دارد، شش مدرک می خواهد، حال اگر کسی شش مدرک را ارائه کرد: «غَفَرَاللهُ لَهُ ذُنوبَهُ»، آن جایزه ها را به او می دهیم. آن شش مدرک عبارتند از:

1- «أن یَحفَظَ دینَهُ»، دینش را حفظ کند و نگذارد دین و اعتقاداتش ضعیف شود؛

2- «وَ یَصُونَ نَفسَه»؛ خودش را کنترل کند. در بازار، در خیابان، در کوچه، در این دنیایی که فتنه ها و آماج معصیت رو آورده، خودش را حفظ کند؛

3- «وَ یَصِلَ رَحِمَهُ»؛ در ماه رمضان به رحمش سر بزند، ماه رمضان ماه رفع کدورت است. تنظیم کند شب ها به خانۀ بستگان برود و کدورت ها را دور بریزد؛

4- «وَ لا یُؤذِیَ جَارَهُ»؛ همسایه اش را اذیت نکند. با بوق ماشینش، و با داد و فریاد بچه اش در کوچه، آزار ندهد؛

5- «یَرعَی إخْوانَهُ»؛ حقوق مردم را رعایت کند؛

6- «وَ یَخزُنَ لِسَانَهُ»؛ زبانش را کنترل کند.[22]

سه مورد از این شش مورد که بیان شد به حق مردم بر می گردد: رحم، همسایه و مراعات مردم، و سه مورد دیگر مربوط به خود انسان می شود: کنترل زبان، حفظ دین و نگهداری خویش. حضرت فرمود: اگر کسی در ماه رمضان به این شش ویژگی دست یابد جایزه هایی را که گفته شد می برد و بهره مند می شود.

تا چشم روی هم بگذارید ماه رمضان تمام می شود، تا به خود بجنبید می بینید رجب رفت، شعبان رفت. و روز اول رمضان آغاز شد. رمضان آداب دارد دو رکعت نماز شکر بخوانید. عزیزان من! حدیثی داریم که اگر افطار و سحر را با خواندن «انّا اَنْزَلناه» شروع کنید، خداوند میان سحر و مغرب پاداش شهدا را به شما می دهد.

روایت داریم هر کس وقت افطار صدقه بدهد اگر چه به اندازۀ یک قرص نان، برای او تبدیل به حجابی از آتش می شود.

حالت پیامبر (ص) در ماه رمضان
روایت داریم پیغمبر اکرم (ص) وقتی ماه رمضان می شد، «تغیَّر لونه»؛ رنگشان عوض می شد، نمازشان زیاد می شد. باید در ما یک تحولی پیدا شود. رمضان دانشگاه انسان سازی و خودسازی است به شرط اینکه در دانشگاه ثبت نام کنی، واحد بگیری و به قول دانشجوها خوب هم واحد بگذرانی وگرنه دانشجویی که واحد نگذراند حذف می شود و اگر واحد بگیرد، ولی نمره نیاورد باز هم حذف می شود. در این دانشگاه انسان سازی خودمان را برای اصلاحات آماده کنیم.

من چون روز اول ماه بود این مطالب را گفتم. بحث ما در این نیمۀ ماه رمضان که در خدمت شما هستیم، بحث قرآن درمانی است. می خواهیم ان شاءالله دردهای اجتماعی و فردی را مطرح کنیم و راهکارش را از قرآن بگوییم. از این رو بحث ما امسال با عنوان: قرآن و درمان دردهای روحی است.

سیره علامه طباطبایی
ماه رمضان، ماه ولایت هم هست. مرحوم شهید مطهری (ره) می فرماید: «علامه طباطبایی (ره) هنگام افطار می آمد کنار ضریح حضرت معصومه (ع) ضریح حضرت را می بوسید و بعد می رفت خانه افطار می کرد. ایشان می فرمود: علامه طباطبایی (ره) همۀ افطارها را با بوسه به حرم حضرت معصومه (ع) باز می کرد».

ذکر مصیبت علی اصغر (ع)
عزیزان من! همین روز اول ماه از همین جا دلهایمان را روانۀ کربلا و مضجع شریف ابا عبدالله (ع) می کنیم. عزیزانی که بچه های تازه به تکلیف رسیده دارند، دختر هشت نه ساله، پسر چهارده پانزده ساله دارند، امسال روزه می گیرند می دانند من چه می گویم. روزها کمی طولانی شده حدود شانزده ساعت است و هوا هم گرم است به خصوص غروب که می شود این بچه ها خیلی تشنه می شوند. تشنگی سخت است ولی آدم بزرگ غالباً تحمل می کند. شما دیده اید وقتی آدم بزرگ نگاهش به آب می افتد می گوید روزه ام. تحمل می کند و دم بر نمی آورد. اما اگر بچۀ سال اولی داشته باشید که امسال روزه گرفته به خصوص دختر بچه ها مرتب لیوان آب را بر می دارند، شکمشان را به ظرف آب می زنند، مدام سؤال می کنند: مادر کی افطار می شود؟ می شود آب بخورم؟ چون تأثیر تشنگی در بچه ها زیاد است. نمی دانم به روضه من منتقل شدی؟

من می خواهم عرض کنم یا ابا عبدالله (ع)! شما تشنه بودید، علی اکبر (ع) تشنه بود، عباس (ع) تشنه بود و همه شهدای کربلا که شهید شدند تشنه بودند اما تحمل می کردند، کسی نمی گفت من تشنه ام، کسی اظهار نمی کرد؛ حتی عباس که آب را دید، آب را روی آب ریخت و آبی که می توانست بخورد نخورده و با لب تشنه از شریعۀ فرات بیرون آمد.

یا ابا عبدالله (ع)! من می خواهم همان روضه ای را بخوانم که خودت خواندی. خودت پیغام دادی: ای شیعیان! مصیبت های من زیاد است ولی یک مصیبت خیلی بر من سخت گذشت.

لَیتَکُم فِی یَومِ عَاشُورا جَمیِعاً تَنظُرُونِی کَیفَ اَستَسقَی لِطِفلِی فَأبو أن یَرحَمُونِی[23]

حسین جان، کدام مصیبت؟ مصیبت طفل شش ماهه ام.

ایشان لحظه ای که بیرون آمدند صورت علی را دیدند، لب های خشکیدۀ علی را دیدند، بزرگ ها تحمل می کردند حتی بچه های کوچک را می شد یک جوری آرام کرد؛ اما این نازدانه با لب های خشکیده. . . ! من نمی دانم بر اباعبدالله چه گذشت؟!

قتلگاهت می شود آغوش من

یک وقت دید گوش تا گوش علی اصغر (ع) دریده شد، قطرات خون در دامان ابا عبدالله (ع)... نازدانه را میان قنداقه ای خودش کفن کرد.[24]

مختار به آن شخص گفت: روز عاشورا کجا خیلی دلت سوخت؟ گفت: من روز عاشورا همۀ مصیبت های حسین را دیدم. دلم جایی نسوخت اما یک جا دلم سوخت و آن جایی بود که شش ماهه اش را در بغل گرفت و به سوی خیمه می آمد. یک وقت دید مادرش رباب ایستاده، عمه اش زینب ایستاده، خواهرش سکینه ایستاده، مرتب راهش را عوض می کرد می آمد و بر می گشت. «ساعَدَاللهُ قَلْبَکَ یا ابا عبدالله» یک وقت دید نه، اینها ایستاده اند، حسین هم نمی تواند بیاید. راهش را عوض کرد به پشت خیمه، با دست خودش قبر کند.[25]

غم مخور ای کودک نیکو وشم

من خودم تیر از گلویت می کشم

«وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبُونَ»[26]

 

پی نوشت ها:

[1] . یونس، 57.

[2] . بحارالانوار، ج 95، ص 334.

[3] . حکم النبی صلی الله علیه و آله و سلم، ج 37، ص 6.

[4] . الکافی، ج 4، ص 88. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مَا مِنْ عَبْدٍ صَالِحٍ یُشْتَمُ فَیَقُولُ إِنِّی صَائِمٌ سَلامٌ عَلَیْکَ لاَ أَشْتِمُکَ کَمَا شَتَمْتَنِی إِلاَّ قَالَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اسْتَجَارَ عَبْدِی بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِی فَقَدْ أَجِرْتُهُ مِنَ النَّار.

[5] . بحارالانوار، ج 93، ص 346.

[6] . بقره، 185.

[7] . وسائل الشیعه، ج 10، ص 311. عَن أبِی عبدالله (ع) قَالَ: نَزَلَتِ التَّوْرَاةُ فِی سِتٍُ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الإِنْجِیلُ فِی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الزَّبُورُ فِی لَیْلَةِ ثَمَانَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْفُرْقَانُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر.

[8] . الکافی، ج 4، ص 64. پیغمبر (ص) فرمودند: إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَّلَ مَلاَئِکَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِینَ وَ قَالَ أخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ (ع) عَنْ رَبَّهِ أَنَّهُ قَالَ مَا أَمَرْتُ مَلائِکَتِی بِالدُّعَاءِ لأَحَدٍ مِنْ خَلْقِی إِلاَّ اسْتَجَبْتُ لَهُمْ فِیه.

[9] . نهج‌البلاغه، خطبه 121.

[10] . مستدرک الوسائل، ج7، ص 426.

[11] . زخرف، 36.

[12] . همان.

[13] . علق، 14.

[14] . غاشیه، 17.

[15] . در قم و برخی شهرها مرسوم است که در ایام عزاداری حضرت ابا عبدالله (ع) کاروانی از شتر راه می‌افتد.

[16] . عبس، 24.

[17] . قیامه، 23 – 22.

[18] . التهذیب، ج 6، ص 121.

[19] . داستانهای معنوی، ص 363.

[20] . مراد مسجد اعظم حضرت معصومه (ع) می‌باشد.

[21] . بحارالانوار، ج 93، ص 364؛ خصال، ج 1، ص 317.

[22] . مستدرک الوسائل، ج 7، ص 370.

[23] . سوگنامه آل محمد، ص 328.

[24] . منتهی الآمال، ص 533؛ در کربلا چه گذشت، ترجمه کتاب نفس المهموم، ص 312؛ سوگنامه آل محمد، ص 325.

[25] . منتهی الآمال، ص 532؛ در کربلا چه گذشت، ص 314.

[26] . شعراء، 227.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group