پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی دکتر رفیعی؛ ویژگی های مشترک اصحاب امام حسین(ع) و اصحاب امام زمان(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم الحمد لله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره و سببا لمزید من فضله و دلیلا علی آلاله و عظمته (نهج البلاغه خطبه 157) ثم الصلاه و السلام علی حبیبه و خیرته ابالقاسم المصطفی محمد الطاهرین المنتجبین سیما بقیه الله فی الارضین

قال الله تبارک وتعالی: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون» (سوره آل عمران، آیه102 )

صبح جمعه است متعلق به وجود مقدس ولی الله الاعظم امام زمان ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء انشاءالله خداوند به همه ما توفیق درک دولت آن حضرت را عنایت بفرماید و همه ما را جزء ملازمین رکابش قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

بحث روزهای گذشته مان که راجع به اسامی قیامت و به طور خاص راجع به یوم الحسره بود را امروز مطرح نمی کنیم و چند جمله ای را با توجه به اینکه روز جمعه است و متعلق است به امام زمان ارواحنافداه نکاتی را در رابطه با آن حضرت عرض می کنیم

نکته اولی که من راجع به امام زمان ارواحنا فداه می خواهم امروز عرض کنم رابطه بین امام زمان و امام حسین علیه السلام است رابطه بین ظهور و عاشورا رابطه بین یاران حسین و یاران امام زمان ارواحنا فداه عاشورا و انتظار دو خط پشت سر هم و دنبال هم است انتظار و ظهور در امتداد عاشورا و کربلا است ما هم منتظر حسین هستیم منتهی حسین دیگری که مهدی نام دارد کما اینکه کربلاییان انتظار امام حسین علیه السلام را می کشیدند اگر کسی نبود آن روز در خیمه حسینی ثبت نام کند امروز در کلاس انتظار باید اسمش را بنویسد.

رابطه عاشورا و ظهور
اگر صفات و ویژگیهایی که امام حسین علیه السلام برای یارانش شمرد «انی لا اعلم اصحابا اوفی منکم»[1]

این صفات در بین یاران امام زمان هم باشد اینها هم مهدوی می شوند کما اینکه آنها حسینی شدند پرچم برافراشته امام حسین را، کار شروع کرده امام حسین را، امام زمان به پایان می برد و به انتهای می رساند لذا شما در همین دعای ندبه عنایت کنید روی همه مصیبتهایی که برای ائمه پیش آمده روی این یکی دست می گذارید «این الطالب بدم المقتول بکربلا»

خوب همه ائمه ما ظلم دیدند سختی کشیدند اما بخصوص من روایات را که بررسی کردم اخیرا هم دیدم یک آقایی یک کتابی نوشته در این رابطه کتاب خوبی بود این روابط را شاید در بیش از 25 یا 26 قسمت ایشان استخراج کرده که ارتباط بین عاشورا و کربلا و امام زمان و انتظار چیست؟ همین دعای ندبه یک نمونه اش این طالب بدم المقتول، کجاست آن کسی که انتقام خون امام حسین (ع) را بگیرد و در بعضی از نقلها هم دارد که ظهور روز عاشورا است حالا یا این عاشورا منظور عاشورای زمانی است یا اینکه نه عاشورای دیگری برپا خواهد شد با ظهور امام زمان ولی این تعبیر در بعضی از نقلها و بعضی از روایات آمده است شما در همین اعمال روز عاشورا نگاه کنید نکاتی که امروز می گویم دقت بفرمائید در اعمال روز عاشورا مرحوم حاج شیخ عباس قمی یک عبارتی نقل می کند می گوید وقتی به هم می رسید روز عاشورا اینطور به هم تسلیت بگوئید که حالا عربی اش این است فارسی اش هم طبیعتا انسان می تواند به هم بگوید می گوید بگوئید این را «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین»[2] یعنی ما به شما تسلیت می گوییم به خاطر مصیبت شهادت امام حسین خدا به ما اجر بدهد به خاطرمصیبت شهادت امام حسین(ع).

بعد آن که مد نظرم است این است ادامه اش دارد «و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع الامام المهدی من آل محمد صلی الله علیه و آله»[3] چرا باید ما در تسلیت روز عاشورا این دو مطلب را کنار هم بگذاریم اعظم الله اجورنا اولا سخن از مصیبت حسین است بعد جعلنا من الطالبین یعنی خدا ما را از منتقمین خون حسین قرار بدهد با امام زمان که از آل پیامبر است.

ببینید خود همین عبارتی که در روز عاشورا مردم به هم می گویند و حالا معمول است و نقل شده، و خود «این الطالب بدم المقتول بکربلا». در زیارت عاشورا شما حداقل دو جای زیارت عاشورا صحبت از امام زمان می کنید «و اسئله ان یرزقنی طلب ثارک مع امام المنصور» مگر نمی گوئید خدایا از تو می خواهیم طلب خونخواهی امام حسین را به ما نصیب کنی با آن امام منصور امام زمان ارواح نافداه و در معرفی امام حسین هم شما زیاد دیدید غالبا دارد من ولد الحسین از فرزندان حسین است یعنی وقتی می خواهند معرفی کنند امام زمان را انتصاب می دهند به امام حسین از فرزندان حسین است اولین امامی که در رجعت بر می گردد بعد از امام زمان، حسین است. مصیبت برای حسین می خواند صبح گریه می کند شام گریه می کند برای حسین گریه می کند این می رساند ارتباط بین عاشورا و انتظار بین امام زمان و امام حسین علیهما السلام را.

حتی در بعضی از نقلها دیدم وقتی آن آقا ظهور کند کنار خانه کعبه یکی از حرفهایی که می زند بعد از آنکه خودش را معرفی می کند امام زمان اولین جمله ای که می گوید «یا اهل العالم ان جدی الحسین الذی قتلوه عطشانا» شروع میکند روضه خوانی امام زمان برای جد بزرگوارش امام حسین کنار کعبه یا اهل العالم ان جدی الحسین الذی قتلوه عطشانا این چند موردی که اشاره کردم از دعای ندبه از زیارت عاشورا از تسلیتی که در روز عاشورا به هم می گوئیم از اینکه ظهور را بعضی روایات دارد روز عاشورا است مهدی فرزند حسین است اولین امامی که رجعت می کند حسین است اینها می رساند رابطه بین ظهور و عاشورا را.

توجه به این نکات بوده است که خود امام حسین هم در فرمایشاتشان اشاره به این مطلب دارند که یاران مهدی و یاران امام حسین وجه مشترکشان این است که هر دو انتظار می برند آنها انتظار حسین و اینها انتظار مهدی طبیعتا عزیزان باید یک صفاتی مشترکی هم اینها داشته باشند باید یک ویژگیهایی مشترکی هم داشته باشند که اینها در کنار هم و با هم رعایت بشود حالا من به دو سه تا از این ویژگیها اشاره می کنم و این نکته اول را رد می شوم و می روم سراغ نکته دومی که می خواهم اشاره کنم.

نکته اول: ویژگیهای مشترک اصحاب عاشورا و اصحاب ظهور
ویژگی اول: وفاداری
یکی از این ویژگیها که هم درباره ای یاران امام زمان آمده هم درباره ای یاران امام حسین صفت وفا است شب عاشورا امام حسین فرمودند «انی لا اعلم اصحابا اوفی منکم»[4] من یارانی با وفادارتر از شما نمی شناسم.

حق هم این است من گاهی گفتم این را، درجنگ احد یک کمی که کار سخت شد اکثرا فرار کردند خیلی از اصحاب پیغمبر (موسی بن عمران) به او گفتند خودت با خدایت برو بجنگ ما می ایستیم اینجا خبر پیروزی را برای ما بیاور تنهایش گذاشتند

داوود به یارانش گفت از این چشمه نخورید یک مشت آب بخورید می خواهم شما را امتحان کنم رسیدند کنار آب خنک در جنگ داوود و طالوت و جالوت در قرآن است گفت این آب گوارا که می بینید جلوی چشمتان یکی یک مشت بیشتر نخورید اکثرا خوردند و توجه نکردند به حرف اما شما بیائید ببینید عباس دست زیر آب می برد و بر می گرداند کسی هم به او نگفت نخور داوود به آنها گفت نخورید و خوردند شما ببینید یاران احد خیلی هایشان پیامبر را تنها گذاشتند یاران موسی همینطور.

اما اینها مطمئن بودند به شهادت می رسند اینها می دانستند سر انجام کار را.

موسی تقاضا کرد بمانید، پیغمبراسلام فرمود کجا فرار می کنید بمانید... .

اما امام حسین(ع) می گفت بروید «فلیخذ کل رجل منکم بید رجل من اهل بیته فتفرقوا فی سواد هذا الیل و زورنی و هولاء القوم»[5] شب عاشورا فرمود هر کس دست یکی را بگیرد برود تنها هم نرود دست یکی را هم بگیرد فلیخذ کل رجل بید رجل من اهل بیته دست یکی از فامیل هایش زن و بچه اش را بگیرد برود.

جمعی فرمود، فردی فرمود به نافع بن هلال فرمود برو اینجایی که داری می بینی راه باز است تپه است کسی هم نیست اما گفتند: «درندگان ما را قطعه قطعه کنند اگر ما شما را تنها بگذاریم» انی لا اعلم اصحابا اوفی منکم من نمی شناسم یارانی باوفاتر از شما.

درباره امام زمان(ع) هم خودش در آن نامه به شیخ مفید نوشت «و لو ان اشیاءنا علی اجتماع من القلوب فی الوفا بالعهد»[6] این پیامی است که امام زمان به شیخ مفید داد

در دعای عهد هم می خوانیم یابن الحسن ما اجدد له فی صبیحه یومی هذا عهدا و عقدا در دعای ندبه هم می گوییم در پیام امام زمان هم هست یاران من باید وفا دار باشند بمانند به پیمانشان متعهد باشند آن طرفش مطمئن است آن که ما دستگیری می کنیم ما عنایت می کنیم ما کمک می کنیم اما وفادار باشند بمانند این یکی از ویژگیهای مشترک یاران امام زمان و یاران امام حسین علیهما السلام هست که من شاهد هم آوردم «انی لا اعلم اصحابا اوفی منکم ولو ان اشیاءنا علی اجتماع من القلوب فی الوفا بالعهد» هم در فرمایشات امام زمان آمده هم در فرمایشات امام حسین(ع).

این صفت وفا، شما زیارت ابالفضل العباس(ع) را باز کنید در مفاتیح این زیارتی که وجود مقدس امام معصوم خوانده امام صادق چه می گوید آنجا که می فرماید : عموجان «اشهد لک بتسلیم و تصدیق و الوفاء و النصیحه»[7] عموی بزرگوارم من شهادت می دهم تو چهار ویژگی داشتی بتسلیم تسلیم محض امامت بودی و التصدیق او را تصدیق کردی هیچگاه حاضر نشدی حرفش را نفی کنی و الوفا وفادار بودی ایستادی و النصیحه خیر خواه بودی این اولین ویژگی یاران امام زمان و یاران امام حسین.

ویژگی دوم: استواری و استقامت
ویژگی دوم که باز در روایات آمده، ثبات قدم، استواری و استقامت بوده است.

امام سجاد به ابا خالد کابلی فرمودند: «طوبی للثابتین»[8] خوشا به حال آنهایی که در ولایت و پیروی امام زمان ثابت باشند استوار باشند بمانند ثابت قدم باشند یاران امام حسین هم همینطور بودند ثابت قدم بودند استوار بودند.

«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر»[9] مکرر امام حسین این آیه را می خواندند وقتی بالای سر شهدا می آمدند روز عاشورا روز ثبات قدم استواری ایستادن دفاع کردن رها نکردن صحنه بود، این یکی از ویژگیهای یاران امام زمان و یاران امام حسین(ع) است.

شما ملاحظه بفرمائید وقتی حبیب بن مظاهر آمد بالای سر مسلم بن عوسجه در حالی که خود امام حسین علیه السلام هم حضور داشت تا سوال کرد سفارشی نداری راجع به خودت راجع به زندگیت گفت چرا: «اوصیک بهذا الرجل»[10] جان تو و جان امام حسین اوصیک بهذا بر تو باد دفاع از اباعبدالله.

این را ثبات قدم می گویند این را استواری می گویند که بریر روز عاشورا وقتی آمد میدان بریر معلم قرآن است آقا عاشورا صحنه عجیبی است برادر در مقابل برادر ایستاد شاگرد در مقابل شاگرد در این صحنه ها فامیل در مقابل فامیل ، عمر بن غرزه و علی بن غرزه برادر هستند در دو سپاه یکی این طرف یکی آن طرف.

خیلی آدم باید حواسش جمع باشد عزیزان اگر در خیمه حسینی نبودید در خیمه انتظار اسمتان را بنویسید عاشورا و انتظار در راستای هم هست در ادامه هم است استمرار هم هست همینهایی که بودند بعضی هایشان فامیلهای مادری ابالفضل العباس بودند امان نامه آورد شمر گاهی اتفاق افتاده بود شاگرد در مقابل استاد رفیق در مقابل رفیق قره بن قیس وقتی آمد پیش حبیب بن مظاهر حبیب می گوید من تعجب کردم این هم محلی ما بود می شناختمش در سپاه عمر سعد چه می کند.

بریر روز عاشورا آمده میدان یک کسی آمد به جنگش به نام معقل که می شناخت این را گفت بریر من تو را می شناسم تو معلم قرآن هستی تو به بچه های ما قرآن یاد دادی تو اینجا چه می کنی گفت اینجا چه می کنم خوب معلوم است این پسر فاطمه است این نوه رسول الله است تو در سپاه عمرسعد چه می کنی تو آمدی ایستادی برای کشتن پسر پیغمبر شروع کردند برای هم تبلیغات کردن یک وقتی بریر گفت من با تو حاضرم مباهله کنم بیا همدیگر را نفرین کنیم هر کدام ناحق هستیم از بین برویم نفرین کردند و با هم جنگیدند همان اوایل جنگ معقل به درک واصل شد و صدای الله اکبر بریر در میدان بلند شد بعضی از تواریخ دیدم نوشتند یک کسی آنجا بود این صحنه را تماشا می کرد وقتی دید نفرین بریر به اجابت رسید سوار اسبش شد از صحنه جدا شد رفت گفت من نمی ایستم معلوم می شود اینها بر حق هستند معلوم می شود اینها حرفشان درست است سپاه عمر سعد را رها کرد.

حالا عرضم اینجاست یاران امام زمان و یاران امام حسین صفات مشترکی دارند یک وفاداری دوم ثبات قدم استواری علی بن مظاهر آمد خدمت امام حسین علیه السلام یابن رسول الله من می خواهم بمانم کنار شما با خانم جوانش آمده بود آقا فرمود همسرت را ببر برسان به خانواده اش چون قبیله بنی اسد نزدیک بودند به کربلا خودت بمان آمد پیش همسرش گفت: اباعبدالله به من اجازه داده بمانم شما آماده شو من شما را ببرم تحویل خانواده ات بدهم، نوشتند آنچنان این زن پیشانیش را کوبید به این چوبه خیمه گفت برای چه من بروم؟ زینب بماند رباب بماند فرزندان اهل بیت بماند یا با هم می رویم یا با همان می مانیم برو از مولایت امام حسین اجازه بگیر من هم بمانم یا با هم برویم می گوید آمدم خدمت آقا گفتم همسرم حاضر نیست برگردد یابن رسول الله ساعد الله قلبک یا اباعبدالله، فرمود بماند اینها یاران امام بودند کم بودند اما استوار بودند ثابت قدم بودند ببین آقا« مثل کلمه طیبه کشجره الطیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء»[11] شما یک بار قرآن را ببینید ما شبهای احیا یک جمله ای می گوییم در دعاهایمان می گوییم بکل مومن مدحته می گوییم اللهم انی اسئلک بحق هذا القرآن شبهای احیا می گوییم: دیگر خدایا به حق این قرآن و به حق من ارسلته به به حق پیغمبری که این قرآن را به او دادی و به حق کل مومن مدحته فیه

این مومن مدحته فی چه کسانی هستند؟ آسیه ثابت قدم بود کنار موسی ایستاد در مقابل فرعون مومن آل فرعون حبیب نجار مادر موسی اینها ثابت قدمها بودند

اگر شب احیا ما خدا را قسم می دهیم بکل مومن مدحته فیه اینها مدحته هستند علی بن مظاهرها مسلم بن عوسجه ها حبیب بن مظاهرها، آمد گفت آقا همسرم نمی رود آقا فرمود بماند آمد به همسرش گفت باشد اباعبدالله اجازه دادند که شما بمانید گفت پس حالا که من هم قبول کرده بمانم تو هم قرار است بروی میدان و شهید بشوی ما هم دنبال این خانواده به اسارت برویم و تو اولین کسی هستی که طبیعتا تو قبل از من بروی ملاقات پیغمبر می روی باید یک قول به من بدهی زن جوانی که حاضر شده شوهرش را میدان بفرستد خیلی کار مشکلی است آقا ببینید بچه شهید شاب قتلوه فی المعرکه وهمسر جوان، حالا که من حاضر شدم تو بروی میدان یک قول بده و آن این است که پیش جدت رسول الله شفاعت مرا بکنی و از من یاد کنی.

این است که عرض می کنم دومین ویژگی یاران امام زمان ارواح نافداه و امام حسین علیه السلام عبارت است از ثبات قدم و استواری.

ویژگی سوم: ولایت پذیری
یاران اباعبدالله ولایت پذیر بودند شما همین وجود مقدس ابالفضل العباس علیه السلام را نگاه کنید شب عاشورا عصر تاسوعا امان نامه می آید بر می گرداند برادر از او می خواهد برو از دشمن مهلت بگیر چشم می رود مهلت می گیرد صبح عاشورا می آید برادر میدان بروم می فرماید انت صاحب لوائی(بحارالانوار ج45 ص21) تو صاحب پرچم من هستی.

بمان بمان که این بچه ها آرام باشند می ماند عصر عاشورا می آید برو آب بیاور چشم می روم آب می آورم ببینید شما یک جا بگوید نه این پیشنهادی که شما می دهید نه یک چیز دیگر شما گفتید برو آب بیاور یکی دیگر برود آب بیاورد یا اصلا حالا که ممکن است نگذارند آب بیاورم من می خواهم بروم میدان هر آنچه برادر می گوید این همان ولایت پذیری است تنظیم امام ترسیم امام برنامه ریزی که امام علیه السلام مدیریتی که امام در عاشورا دارد همه اینها تن در می دهند یاران مهدی هم باید اینطور باشند ولایت پذیر باشند که این یکی از مسائل مهمی است که در روایات ما روی این مسئله تاکید شده توصیه شده که نسبت به ولی خدا و حجت خدا هم معرفت داشته باشید هم عمل کنید هم اطاعت کنید هم پیروی کنید هم تخطی نکنید هم مقدم نشوید بر آنها.

ذیل آیه «یا حسرتا علی ما فرطتم فی جنب الله» که سوره زمر است آیه 56 بعضی ها حسرت می خورند روز قیامت به خاطر کوتاهی هایی که کردند در بعضی روایات دارد امیرالمومنین می فرماید این حسرت ولایت ماست «انا الحسره الناس یوم القیامه» وقتی می آیند ارزش و جایگاه ولایت ما را می بینند حسرت می خورند پس یاران مهدی و یاران امام حسین باید همانطور که آنها ولایت پذیر بودند اینها هم ولایت پذیر باشند.

ویژگی چهارم: رضایت
که این بحث را جمع کنم مسئله صفت رضا، راضی بودن به رضای الهی. اصحاب اباعبدالله خود اباعبدالله همیشه ابراز رضایت الهی بر زبانشان جاری بود.

یاران مهدی هم باید صفت رضا که بالاترین صفت در میان صفتهای اخلاقی و ارزشهای اخلاقی است را دارا باشند. در روایت داریم راحت و آرامش در رضاست نگرانی و اندوه در عدم رضا و راضی نبودن به رضای الهی ست.

خوب این بخش اول عرایض من که تقدیم شد راجع به وجود مقدس امام زمان و امام حسین که هر دو فرزندان رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و قیام امام زمان در راستای نهضت عاشورای حسینی است.

اما نکته دوم: توسل گیری
نکته دومی که عرض کنم و دیگر مقدمه روضه مان هم باشد آن است که یکی از مسائلی که باید ما در دوران غیبت روی آن توجه داشته باشیم مسئله ارتباط و توسل به امام زمان ارواح نافداه است البته از آسیبهایی که متاسفانه در مسئله مهدویت دچارش شدیم ادعاهای ملاقات گرایی ادعاهای ارتباطهای نادرست که متاسفانه بعضی ها از این طریق می خواهند دکان باز کنند خودشان را مطرح کنند یا می خواهند سروصدایی ایجاد کنند این را من کاری ندارم آن جای خودش باید بحث بشود اما شما این کتاب عبقری الحسان که اخیرا ترجمه خوبی هم از آن شده و فارسی هم ترجمه شده و تلخیص شده تنقیح شده اگر ملاحظه ای بفرمائید مرحوم آقای نهاوندی که هنوز هم آن شبستان صحن گوهرشاد به اسم ایشان معروف است می گویند شبستان نهاوندی شیخ علی اکبر نهاوندی ایشان کتابی دارد عبقری الحسان که نامش را از همان نام سوره الرحمن گرفته این کتاب با تنقیح و ترجمه چاپ شده ایشان در آن کتاب می گوید در دوران غیبت 7 نوع رابطه با امام زمان ممکن است. برای هر کدامش هم داستانها و جریاناتی می آورد که حالا من همه این 7 نوع را نمی خواهم بگویم ایشان می گوید:

یک: کسانی که خدمت آقا رسیدند و هنگام رسیدن آقا را شناختند؛

دو: کسانی که خدمت آقا رسیدند و آقا را نشناختند؛

سه: کسانی که در رویا آقا را دیدند و پیامی از ایشان دریافت کردند؛

چهار: کسانی که آقا به آنها طوقی نوشت نامه نوشت مثل شیخ مفید؛

پنج: کسانی که در مکاشفاتشان و در حالات ویژه شان امام را درک کردند و مشکلشان حل شد؛

شش: کسانی که توسل به امام پیدا کردند و با توسل به امام مشکل و در واقع گرفتاریشان حل شد؛

هفت: کسانی که مدتی ملازم رکاب امام بودند و متوجه این مسئله نشدند.

هفت شاخه کرده ایشان ارتباط با امام زمان ارواح نافداه که حالا من یکی دو موردش را اشاره می کنم و بحث را جمع می کنم.

توسل آقای نجفی اصفهانی به امام زمان
در حالات مرحوم آقای نجفی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه ایشان نقل می کند که می گوید من در یکی از سالهایی که مشرف بودم به مکه مکرمه آمدم از مکه بیرون در بیابانهای اطراف عبادت کنم نماز بخوانم جاهایی که بالاخره پیغمبر حضور پیدا کرده می گوید در یکی از روزهایی که مشغول نماز و عبادت بودم این شیخ بزرگوار و این شخصیت گران سنگ می گوید یک وقت دیدم یکی از این تندروها از این وهابیها در حالیکه یک نیزه ای دستش است به طرف من حمله ور شد یقین کردم کشته می شوم با این نگاهی که ایشان داشت و با این تندیی که می آمد به طرف من می گوید من دیدم که هیچ راهی ندارم بیابان است و من و تنها و این شمشیر به دست و نیزه به دست یک وقت گفتم یابن الحسن ما فقط شما را داریم آقا خودت اگر صلاح می دانی ما را نجات بده می گوید پای این بنده خدا همانطور که از بلندی داشت می آمد گیر کرد به یک سنگی غلطید روی این کوه و افتاد کف دره رفتم بالای سرش دیدم به درک واصل شده قبل از آن که موفق بشود ضربه ای به من بزند.

خوب این مورد برای خیلی های ما پیش می آید یعنی که گاهی توسل به امام پیدا می کنیم و امام علیه السلام عنایت می کند خودش فرمود ما یاد شما را از خاطر نمی بریم ما به یاد شما هستیم ما به اندوه شما اندوهناک می شویم به شادی شما شاد می شویم.

گاهی هم عده ای توفیق داشتند در خدمت امام و رکاب امام مستقیم رسیدند در این کتابی که از سخنرانیهای حضرت آیه الله ناصری که در اصفهان ایشان گاهی تلویزیون سخنرانیهایشان را می گذارد چاپ شده به نام آب حیات کتاب خوبی است یک جلد مجموعه سخنرانیها راجع به امام زمان ارواح نافداه هست هم شبهات را ایشان مطرح کرده هم بعضی از نکاتی که بوده در این کتاب آب حیات.

توسل شیخ انصاری به امام زمان در کربلا
ایشان نقل می کند از ملا زین العابدین سلماسی از شاگردان شیخ انصاری می گوید آمدم کربلا و یک شب چراغ بغدادی دستم در کوچه های کربلا می رفتم دیدم شیخ انصاری دارد می رود تعجب کردم شیخ و کربلا و چراغ را فتیله اش را کشیدم پائین متوجه من نشود آهسته می گوید تعقیب کردم دیدم آمد مرحوم شیخ جلوی یک خانه ای وارد شد در دالان خانه شروع کرد زیارت جامعه کبیره خواندن السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موعظ الرساله و مختلف اللملائکه تعجب کردم بابا زیارت جامعه در حرم ائمه می خواندند بالای سر امام می خواندند این خانه کیست؟

چیزی نگفتم از کربلا آمدم نجف شیخ هم آمد مدتی گذشت یک روز که سر ایشان خلوت شد و سر درس کسی نبود بعد از درس رفتم خدمت ایشان گفتم آقا کربلا چه می کردید؟ در آن خانه جامعه کبیره می خواندید خیلی تعجب کرد برافروخته شد مگر تو آنجا بودی گفتم بله آقا من دنبال کردم و دیدم شما را که آنجا مشغول این زیارت بودید فرمودند من همیشه که گرفتار می شوم متوسل می شوم به شخصیت بزرگوار امیرالمومنین علیه السلام آن شب وقتی متوسل شدم به آقا فرمودند فرزندم مهدی کربلاست فلان خانه فلان آدرس و لذا من آمدم آنجا خدمت آقا رسیدم و مطالبم را مطرح کردم ولی تا زنده هستم راضی نیستم این مسئله را و این داستان را برای کسی و جایی نقل کنی.

خوب ببینید این قضایا و مسائل که حالا ایشان هم بعد از مرگش شیخ مطرح کردند. برای بسیاری از شخصیتها و علامه حلی ها مقدس اردبیلی ها منتهی عرض کردم اجازه دکان باز کردن ندادند این روایاتی که هم می گویند آقا نپذیرید ادعا را منظور همین است که کسی بخواهد از این طریق برای خودش منسبی جایگاهی نه بیشتر این شخصیتهای ما که این مسائل برای آنها پیش آمده کتون بودند مطرح نکردند بعدها مشخص شده والا به تعبیر آقا شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه می گوید من وقتی کتاب سید بن طاووس را خواندم کشف المحجه را فهمیدم ایشان با امام زمان ارتباط دارد از این کتاب و از این نوع گفتار سید بن طاووس در کتاب کشف المحجه که این کتاب هم ترجمه شده فهمیدم باب سید به امام زمان مفتوح است.

باز خود صاحب النجم الثاقب هم جریانهای متعددی از این دست را نقل می کند امید داریم انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به همه ما توفیق عنایت کند که بتوانیم هم با امامان ارتباط داشته باشیم و هم یاران خوب و وفاداری در رکاب آن حضرت باشیم.

خدایا به همه ما توفیق درک حکومت امام زمان و دولت حضرتش را عنایت بفرما

ذکر مصیبت حضرت عباس
خوب صبح جمعه است و متعلق به وجود مقدس امام زمان ارواح نافداه من هم اجازه بدهید دو سه جمله از عموجانش ابالفضل العباس ذکر مصیبت کنم این طور نقل شده است که امام زمان ارواح نافداه جایی که روضه عباس خوانده شود عنایت دارد و این حرف هم درست است بعضی از جاهای دیگر من دیدم این تعابیر را مرحوم علامه امینی در جلد 7 الغدیر اشعاری را نقل می کند از ابن ارندس خیلی جالب است این اشعار.

مرحوم علامه می نویسد هر کجا این اشعار خوانده بشود امام زمان حاضر می شود می گوید مجرب است تعبیر یک آدم عادی نیست تعبیر علامه امینی است در جلد 7 الغدیر وقتی اشعار ابن ارندس را نقل می کند میگوید هر کجا این اشعار آن اشعاری که ایقتل حسین ظمان بکربلا یک بیتش این است می گوید هر کجا این اشعار خوانده شد امام زمان حاضر شد آنوقت شیخ عبدالزهرای کعبی می گوید من امتحان کردم یک بار این اشعار ابن ارندس کامل که علامه امینی می گوید یک جایی خواندم و اواخر اشعار دیدم وجود مقدس امام زمان در جلسه نشسته اند و اشک می ریزند این تعبیر مال علامه امینی است اشعار ابن ارندس را وقتی نقل می کند می گوید جایی خوانده شود امام زمان ارواح نافداه حضور پیدا می کند ما هم امروز یابن الحسن متوسل می شویم به عموجان شما ابالفضل العباس

«السلام علیک أیها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمومنین» عبد صالح خدا مطیع محض امام حسین مطیع محض امیرالمومنین مطیع محض رسول خدا بعضی از ارباب تاریخ و مقتل بعضی از اهل ذوق نوشتند امام حسین روز عاشورا در کنار ابالفضل العباس و به مناسبت مصیبت عباس چند جا گریه کرده من این مراحل گریه امام حسین را برای شما امروز بشمارم همین باشد روضه من با شما.

یکی نوشتند عصر تاسوعا وقتی امان نامه را عباس برگرداند فرمود شمر خدا خودت را لعنت کند و امان نامه ای را که آوردی اشک در چشمان اباعبدالله حلقه زد عباسم برادرم می دانستم وفاداری اما برای دیگران هم ثابت شد این وفاداری یکی شب عاشورا وقتی عباس را فرستاد برود از دشمن مهلت بگیرد برادر را در آغوش گرفت عباسم بنفسی انت حسین به قربان تو برو امشب را از دشمن برای ما مهلت بگیر.

سومین جایی که اباعبدالله اشک ریخت صبح عاشوراست همین طور که ایستاده یک وقت عباس آمد صاحب لواء آمد برادر اجازه بده میدان بروم او را در آغوش گرفت اشک ریخت برادرم تو بمان تو بمانی زینبم آرام است تو بمانی بچه هایم آرام هستند تو بمانی من راحت تر کنار بدن اکبر و قاسم می روم چون تو نگهبان خیمه ها هستی

جای چهارمی که اشک ریخت عصر عاشورا آن لحظه ای که آمد او را فرستاد برود آب بیاورد همین طور که می رفت اشک می ریخت اباعبدالله علیه السلام.

جای پنجم آن جایی بود که صدا زد یا اخا ادرک اخاک اینجا دیگر با ناله گریه کرد اینجا دیگر اباعبدالله ندانست چه کند حرکت کرد به طرف خیمه اما نقل مقتل این است همین طور که می آمد گاهی بر می گشت خیمه هایش را نگاه می کرد. وقتی کنار بدن اکبر می آمد اینطور نگاه نمی کرد چون عباس بود مطمئن بود خیمه هایش را حفظ می کند اما حالا عباس خودش صدا زده خودش را رساند کنار بدن برادر جای بعدی که گریه کرد کنار بدن عباس بود دید نه دست در بدن دارد نه سر و بدن سالمی دارد خون چهره عباس را گرفته اما آخرین جا با زینب گریه کرد آنجایی بود که از کنار علقمه برگشت بان الانکسار فی وجه الحسین بچه ها دویدند زینب دوید برادر چه شده؟ صدا زد وا عباسا زینب هم آمد بچه ها هم آمدند با اباعبدالله با هم شروع کردن گریه کردن برای عباس رفت به طرف خیمه عباس عمود خیمه را خواباند یعنی بچه ها دیگر منتظر نمانید دیگر این خیمه سالار ندارد.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.

 

پی نوشت ها:

[1]. بحارالانوار، مجلسی، ج 44، ص 392.

[2]. البلدالامین، ص 269؛ وسائل الشِعه، شیخ حر عاملی، ج 14، ص 509.

[3]. وسائل الشِعه، شیخ حر عاملی، ج 14، ص 509.

[4]. بحار الانوار، مجلسی، ج 44، ص 392.

[5]. لهوف، سید بن طاووس، ص90.

[6]. بحارالانوار، مجلسی، ج 53، ص 177.

[7]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت حضرت عباس.

[8]. بحارالانوار، مجلسی، ج 52، ص 145.

[9]. احزاب: 23.

[10]. بحارالانوار، مجلسی، ج 45، ص 20.

[11]. ابراهیم: 24.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group