پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 قال الله تبارک و تعالی: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا.
بحث ما این دهه در این جلسه نورانی در جمع شما عزیزان قرار شد در رابطه با ویژگی های اصحاب و یاران با وفای حضرت اباعبدالله علیه السلام باشد. شما می دانید در تعداد و وضعیت سن و قبیله اصحاب و یاران اباعبدالله اختلاف نظرهایی بین مورخین هست من نمی‌خواهم وارد اختلافات شوم و بحث های تاریخی را مطرح کنم فقط اشاره می‌کنم به دوتا زیارت نامه‌ای که داریم درباره امام حسین .

در این دو زیارت نامه نام اصحاب و شهدا آمده:
♦️یکی زیارت ناحیه مقدسه هست البته ناحیه مقدسه هم دوتا هست یکی از آنها که مرحوم مجلسی در بحار جلد ۱۰۱ آورده، در این زیارت ناحیه مقدسه که به امام زمان ارواحنا فدا منسوب هست ۸۱ شهید نامشان آمده که ۱۷ نفر از آنها از بنی هاشم هستند بقیه از اصحاب هستند.


♦️ زیارت دیگری معروف است به زیارت رجبیه که آن هم مرحوم مجلسی در بحار آورده در آنجا ۸۸ نفر شهدای کربلا آورده شده که ۱۳ نفر از بنی هاشم و بقیه از اصحاب هستند البته خود این دو زیارت با هم اختلاف دارند اسامی که در ناحیه هست در رجبیه نیست در رجبیه هست که در ناحیه نیست. مورخین هم مختلف نوشتند اصحاب را تا ۱۲۰ نفر یا حتی قدری بیشتر هم نوشتند.
 مرحوم شیخ مفید نقل می کند: ابی مخنب که نزدیک‌ترین گزارشگر کربلا هست یعنی گزارش های او تقریباً از همه مورخین نزدیک تر هست. ایشان نقل می کند از ضحاک بن عبدالله کسی هست که روز عاشورا از امام حسین جدا شده و برگشته البته از صبح خدمت آقا بوده جنگیده مبارزه کرده دشمنان را به زمین افکنده آقا برایش دعا کرده اما همان روزی که آمد به امام حسین بپیوندد با آقا شرط کرد گفت: آقا من یاری ات می کنم و می جنگم اما اگر احساس کردم اثری ندارد و می توانم فرار کنم صحنه را خالی می کنم. آقا بهش گفت اشکال ندارد بیا. ضحاک بن عبدالله نزدیک ترین گزارشگر که از نزدیک همه را دیده در روز عاشورا و تا آخرین لحظات هم بوده و برگشته . ایشان می‌گوید ۷۲ نفر بودند. هفتاد و دو نفر هم از همین جا معروف هست از گزارش ابی مخنب که در واقع ۷۲ نفر را گزارش می‌کند ۳۰ نفر از بنی هاشم ۴۲ نفر از اصحاب.


 یک کتابی نوشته است یکی از آقایان به نام انصارالحسین؛ از آقای سید مهدی شمس الدین کتاب خوبی هست ترجمه فارسی اش هست ایشان تحقیق مفصلی کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که اصحاب حدود صد و خورده ای نفر هستند منتها بعضی از آنها ممکن است اسمشان مربوط به کربلا نباشد.


 همان طور که عرض کردم حدود ۱۱ نفر شهدای پیشتاز هستند کسانی که قبل از کربلا به شهادت رسیدند مثل: مسلم بن عقیل مثل هانی بن عروه مثل سلیمان بارزین.مثل عبدالله بن یقطر.
حدود هشت نفر شهدای بعد از کربلا هستند یا مجروح شدند بعداً شهید شدند یا نه در کوفه وقتی ابن زیاد شروع می کرد به خطبه خواندن بلند شدند اعتراض کردند مثل عبدالله ابن عفیف و شهید شدند.


یا حتی فردی و افرادی را نوشتند که این ها بعد از شهادت امام حسین مستبصر شدند آگاه شدند وقتی خون امام حسین را دیدند و سر ایشان را مثل هفهاف ابن مهند نوشتند وقتی امام حسین شهید شد شمشیر دست گرفت و حمله کرد به دشمن گفت چرا پسر زهرا را به شهادت رساندید؟ و بعد از امام حسین کشته شد.


لذا دسته‌بندی که دیشب کردم؛ شهدای پیشتاز قبل از کربلا مثل مسلم، شهدای نبرد نخستین اول صبح که تیراندازی شروع شد بیش از ۴۰ نفر شهید شدند اصلاً فرصت بالاسر شهید آمدن نبود ۴۰ نفر روی زمین ریخته شدند اول صبح، دسته سوم شهدای نبرد تن به تن بودند که اینها هم تعدادشان زیاد نیست اینها تعداد کمی از اصحاب و بنی هاشم هستند که شاید نیمی از شهدای کربلا هم نشوند مثل مسلم بن عوسجه نافع بن هلال اینهایی که تک به تک جنگیدند، و چهارم شهدای بعد، شهدای بعد مثل عبدالله بن عفیف و افرادی که نامشان توی تاریخ آمده که هشت نفر نام برده شدند.


من بحثم پیرامون افراد نیست چون نمی رسیم وارد زندگینامه آنها شویم ویژگی های کلی اینها را بحث می کنیم چون اینها بی نظیر هستند، نه کم نظیر.
ما در اصحاب پیامبر معترض داشتیم فراری داشتیم در حدیبیه به صلح پیغمبر اعتراض کردند در حنین به تقسیم غنائم اعتراض کردند گفتند شما عادلانه تقسیم کنید اعدل. چندین بار رسول خدا از اینها گله کرد. سپاه امیرالمومنین در نهج البلاغه هست آقا گاهی می‌فرماید خدایا من را از اینها بگیر مَلولی خسته ام کردند. گفتم بروید جنگ در زمستان گفتند سرد است در تابستان گفتند گرم است به هر شکلی با من مقابله کردند. در صفین دورش را گرفتند نگذاشتند مبارزه کند. ما نداریم همچین اصحابی مثل اصحاب امام حسین که همه مطیع بودند آنهایی که شب عاشورا ماندند و قطعی شدند. خودش فرمود: من نمیشناسم مثل شما دیگر که صد در صد باشند. در اصحاب امیرالمومنین عمار و مالک و اینها بودند اما صددرصد همه نبودند. اشعث بن قیسی هم بوده که اعتراض می‌کرد تو اصحاب شهدایی مثل حمزه و مثل مصعب بن عمر و حنظله هم بودند اما کسانی هم بودند که پیغمبر می گفت اَینَ تَفرّوا؟ کجا در می روید؟ بایستید.


اما اصحاب امام حسین اینطور نیست یکپارچه و یکدست هستند این ویژگی ها را می خواهم از کلمات خود اصحاب و امام بیرون بیاورم:
♦️ یکی از ویژگی ها که خیلی مهم هست مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی قم و تهران تاکید کردند بصیرت و آگاهی است ببینید من اول شاهدش را بگویم: یکی از شهدای کربلا نافع بن هلال هس گاهی اشتباهی می گویند هلال بن نافع این ها دو تا هستند هلال جزو سپاه عمر سعد هست، همانی هست که آمد توی گودی قتلگاه و دید سر اباعبدالله را جدا کردند جزوه اصحاب عمر سعد بود. ولی نافع بن هلال در مسیر به امام حسین پیوسته بسیار خوش هیکل شجاع جوان رشید بسیار با استقامت تیرانداز ماهر آمده کربلا با امام حسین، از کسانی هست که رفت برای امام حسین آب آورد.

اینها چند بار آب آوردند و آب به صورت کامل مسدود نشده بود نوشتند این آدم کسی بوده که وقتی رفت کنار شریعه مشک را پر کرد آب ننوشید همانطور که در حالات ابوالفضل العباس شنیدید گفت من آب نمی نوشم اول آب به امام حسین برسد، ظاهراً شب هفتم بود آمد برای آب آوردند و ایشان کسی هست که شب عاشورا با امام حسین توی صحرای کربلا قدم می زد، می‌گوید من دیدم آقا دارد قدم می زند صحرا را بازرسی می کند خیمه اش هم نزدیک خیمه بنی هاشم بود شب عاشورا وقتی اباعبدالله سخنرانی کرد نافع بلند شد گفت: یابن رسول الله حسین پسر زهرا پسر پیامبر! إِنَّا عَلَى نِيَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا ، این کلمه منظورم هست ما با انگیزه و بصیرت آمدیم نُعادی مَن عاداک هرکه با تو دشمن هست با او می جنگیم نُوالی مَن والاک، هرکه با تو رفیق است رفیق ماست، مَا كَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا؛ از مرگ هم نمی ترسیم. لذا نوشتند روز عاشورا وقتی که تیر خورد ابتدا عده ای را کشت و از بین برد بعد زدند بازوهایش را شکستند دیگر نتوانست شمشیر دست بگیرد دستگیرش کردند جزو شهدایی هست که اول اسیر شده بود وقتی آوردند در مقابل عمر سعد، همین طور که خون از دست هایش می چکید دست شکسته و بدن مجروح، عمرسعد یک نگاه بهش کرد گفت چه کردی؟ گفت آنی که شمردم دوازده تای شما را کشتم و ما اَدری نمی دانم چندتا را مجروح کردم و روی زمین انداختم. که عمرسعد به شمر گفت کار این را تمام کند. از کسایی هست که شمر او را به شهادت رسانده . نافع بن هلال که نگاه تاریخ بهش همین هست که که اشاره کردم.


این آدم کلامش را نگاه کنید إِنَّا عَلَى نِيَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا. جوانهای عزیز بصیرت یعنی چی؟ یک جوانی جلوی من را گرفته بود گفت حاج آقا بصیرت یعنی چی؟
من ساده به شما بگویم: اگر الان ۵ تا جوان به شما بدهند راهنمایی نوجوان دبیرستان بگویند اینها را بصیر بار بیاورد شما چه می کنی؟ هی بگویی بصیرت بصیرت؟ باید این را باز کنی یعنی چی؟ گفت مثلاً قرآن یادشان می دهیم نماز یادشان می دهیم احکام یادشان می‌دهیم؛ خوب خوارج که حافظ قرآن بودند شما می گویید بصیر نبودند.
وقتی ابن عباس آمد پیش خوارج و برگشت به آقا امیرالمومنین عرض کرد: آقا کسانی را دیدم که پیشانی و کف دست و زانو هایشان، مثل زانوهای شتر، دقت کرده باشید زانوهایش پینه بسته محکم هست گفت آقا من را فرستادی پیش کسانی که پیشانی و دست‌هایشان مثل پینه های شتر بود از بس نماز خواندند و عبادت کردند. آقا چهره هایشان از زهد خشک شده بود لباس هایشان لباس ساده ای است زبانشان به قرآن... پس چرا می گویند اینها بصیر نیستند؟ اگر قرائت قرآن و نماز هست که اینها داشتند پس چرا بصیر نبودند ؟بصیر چی هست به چی می گویند؟
خیلی بحث مهمی هست و سوال دقیقی هست، وقتی می گوییم بصیرت شاخصه اش چی هست؟ من یک داستان برایتان بگویم بعد سه قسم بصیرت را می شمارم. بصیرت اخلاقی و بصیرت دینی و سیاسی.


 امام صادق شهید شد وصیت نامه آقا را باز کردند جانشین کی هست؟ آقا نوشته یکی از این ۵ نفر چون منصور دوانیقی گفته بود هر کسی را آقا وصیت کرده او را بکشید. وصیت نامه را باز کردند نوشته یکی از این ۵ نفر جانشین هستند:
۱. منصور دوانیقی، قرار شد بکشند خود این آقا رو باید بکشند امام جلوی توطئه را بست.
۲.حاکم مدینه که آدم ستمگری بود.
۳. عبدالله ابطح پسر امام که از نظر جسمی متعادل نبود امام جسمش هم جسم متعادلی هست جسمی که در آن عیب نیست.
۴.همسرش و
۵. پنجم موسی بن جعفر.


خوب بصیرت را می شود اینجا مثال زد اگر دست ما باشد می گوییم این که ابهام دارد قضیه چی هست؟ ابوحمزه ثمالی همین که دعایش در مفاتیح هست و پدر سه شهید هست، کنار قبر امیرالمومنین نشسته بود در نجف تفسیر می‌گفت، یک کسی آمد گفت مات جعفر بن محمد علیه السلام، امام صادق از دنیا رفت. بلند شد ناله ای کرد و روی زمین افتاد، وقتی به هوش آمد گفت مَن وصیُّ؟ جانشینش که شد؟ گفت ما نمی‌دانیم در وصیت نامه‌اش را پنج نفر مشخص کرده گفت یکی از این ها، تا پنج نفر را گفت ابوحمزه گفت: الحمدالله الذی هدانا، خدا را شکر که ما را هدایت کرد وصی و جانشین امام صادق را معین کرد. گفت از کجا معلوم؟ گفت معلوم است منصور که ظالم است حاکم مدینه که ظالم است زن در میان ائمه نیست عبدالله ابطح هم جسمش جسم سالمی نیست عیب ظاهری دارد از نظر فکری هم اشکال دارد هم فکر ضعیف بود هم جشمش مشکل داشت معلوم است موسی بن جعفر علیه السلام هست. به این می‌گویند بصیرت.


 امام هشتم از دنیا رفت تو خانه ی امام جمع شدند ببینند امام کی هست؟ یونس بن عبدالرحمان که از اصحاب امام بود بهش گفتند امام جواد امام هست گفت نمی شود مگر می شود امام هفت ساله باشد؟ قبول داریم امام است، اما الان نمی توانیم به حرفش گوش دهیم چون بالغ نشده یک قائم مقام برایش تعیین می کنیم تا به بلوغ جسمی برسد. یکی دیگر از اصحاب گلوی این را گرفت زد به دیوار با عصبانیت گفت یونس ساکت باش مگر امام کوچک و بزرگ دارد؟
ببینید قصه ابوحمزه و بصیرتش قصه یونس هم، هر دو هم آدم های خوبی هستند اما بصیرت قدرت تشخیص هست.


 من یک روایت در نهج البلاغه برایتان بخوانم خیلی زیباست امیرالمومنین فرمود: بصیر این ویژگی ها را دارد: فإنّما البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّر، بصیر کسی هست که وقتی می‌شنود اول فکر می کند فورا رای نده، فورا تصمیم نگیر فوراً اظهار نظر نکن شاید دروغ می‌گوید این آقا شاید حرفی که پشت سرش زده شده درست نیست. اولین ویژگی بصیر این هست وقتی می شنود تفکر می کند، می‌اندیشد سبک سنگین می کند تا یک شبه در اینترنت دید یا کسی سوال کرد فورا دین را کنار نمی‌گذارد.
و نَظرَ فأبْصرَ، وقتی نگاه می کند با دقت نگاه می کند. جریان های سیاسی جریانهای فکری یا تاریخی را با دقت نگاه می‌کند نگاهش سطحی نیست نگاهش قشری نیست


سوم، و انْتَفعَ بالعِبَرِ، بصیر از تاریخ عبرت می گیرد. چی باعث شد سقیفه پیش بیاید؟ چی باعث شد نهضت علوی تبدیل شود به نظام اموی؟ چی باعث شد مسلمان ها کنار پیغمبر علی را حذف کنند بنی امیه را جانشین کنند؟ چی باعث شد حکومت معصوم تبدیل شود به حکومت افراد خبیثی مثل عبدالملک و یزید؟ چی باعث شد اردوگاه فضائل حسینی در اقلیت واقع شود اردوگاه رذائل اموی در اکثریت؟ این عبرت می گیرد نمی گذارد تاریخ تکرار شود نمی گذارد دوباره جملی برپا شود دوباره صفینی بر پا شود دوباره قرآنهایی بالای نی برود عبرت می گیرد فرمود وقتی اینطور شد ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا؛ بصیر هرکجا راه روشن باشد می رود وارد می شود اما راهی که تاریک است کجی دارد شفاف نیست می ایستد توقف می کند. چیزی نمی گوید اگر روشن و واضح است که وارد می شود.


عزیزان سوال قشنگی است، انقدر کلی‌گویی نکنیم که بصیر بودن خوب است.
 سوره ص آیه ۴۵ را نگاه کنید خدا از ابراهیم اسحاق و یعقوب تعریف کرده البته خدا از انبیای زیادی تعریف کرده از جمله در این سوره می فرماید: وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ، مردم! سه تا پیغمبر یاد کنید ابراهیم و اسحاق پسرش و یعقوب نوه اش، پدر یوسف . چرا چه کار کردند این سه تا؟
♦️ أولِي الْأَيْدِي ، قدرت داشتند ابراهیم بت شکست، اسحاق در مقابل مشرکین ایستاد، یعقوب جامعه را به هدایت دعوت کرد.
♦️ و الْأَبْصارِ دوم اینکه بصیر و آگاه بودند. حالا عزیزان ممکن است شما امشب بفرمایید که ما می‌خواهیم بصیر شویم یا هستیم می‌خواهیم بیشتر شویم.

سه قسم بصیر بودن را برایتان امشب می‌گویم:
 ۱. بصیر اخلاقی. یعنی چی بصیر اخلاقی؟ حدیث بخوانم مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
أبْصَرُ النّاسِ مَن أبْصَرَ عُيوبَهُ و أقْلَعَ عن ذُنوبِهِ، نخستین نشانه انسان بصیر و اولین معرفت عمیق این است که آدم عیب های خود رابشناسد. این را می‌گویند بصیر بودن اخلاقی. من عیب همه را ببینم و عیب خودم را نبینم یعنی کورم. من عیب همه مردم را علم کنم عیب خودم را رفع نکنم.
عزیزان بصیر نخستین شاخص و اولین قسمتش همین هست من ببینم اشکالم کبر هست سستی نماز هست اشکالم شهوترانی است، اشکالم بی ارادگی هست رفع کنم اشکالم را، اشکالم زود گول خوردن است، به هر ندای بیرونی توجه کردن هست. حر این بصیرت را داشت.


 حدیث دیگر داریم اعقلُ النّاس من کان بعیبه بصیراً؛ عاقل ترین مردم، هر دو حدیث از علی بن ابیطالب علیه السلام است عاقل ترین مردم کسی هست که به عیوب مردم کور باشد و به عیوب خودش بصیر باشد البته الان برعکس است به عیوب مردم بصیر است به عیوب خودش کور. نمی بیند خودش ده تا اشکال در زندگی اش دارد به دنبال پیدا کردن عیوب دیگران است.
 حدیث داریم کسی که بگردد عیوب دیگران را علم کند مورد مکر خدا واقع می شود یعنی خدا همان بلا را سر خودش می آورد.مَن تتبَّعَ عیوب النّاس ، ناسیاً لذنوبِه، فقد مُکرَ بِه، به کسی که عیب های مردم را بگوید با کی رفت کجا رفت با چه کسی رفیق بود؟ هی بزرگ کند و عیب های خودش را فراموش کند مشمول مکر الهی می شود. یکی از دعاهای ما این هست که می گوییم خدایا ما را مشمول مکر نکن، مکر خدا شامل هرکی شود زمین می خورد. وَ مَکَروا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَیرُ الماکِرین؛ این بصیرت اخلاقی هست.


 یک شخصی بود کارگزار بنی امیه بود ازنیروهای بنی امیه بود طبیعتاً لقمه حرام بود حقوقش حرام بود کسی که با دستگاه ظلم همکاری می‌کند معلوم هست. یک مرتبه تصمیم گرفت عوض شود پیغام داد خدمت آقا امام صادق آقا بهش فرمود: شرطش این است تمام مال هایی که از حرام به دست اوردی رد کنی به صاحبانش. گفت چشم. عیبش را تشخیص داد مالش را رد کرد روزی که از دنیا می رفت امام صادق پیغام دادند بهش فرمودند: ما بهشت را برای تو ضمانت می کنیم چون تو بصیرت اخلاقی پیدا کردی!
عزیزان اولین بصیرت بصیرت اخلاقی هست بصیرت اخلاقی یعنی تشخیص عیوب اخلاقی غضب هست عصبانیت هست اسراف و شهوترانی هس.


۲. بصیرت دینی: چقدر دین در دنیا داریم؟ فراوان همه اینها شبکه دارند و تبلیغ می کنند از بودیسم تا هندوئیسم مکاتب بشری بیایید در مسیحیت بشیری که به شدت فعال شده و تبلیغات می کند و متاسفانه افراد را به سمت خود کشانده با سهولتی که در مباحث دینی دارد. بیایید در فرقه های مذهبی اسلامی از تبلیغات گسترده وهابیت که به مرزهای ما نفوذ پیدا کردند در کتاب ها با پول و فرقه های مختلفی که در دنیا تبلیغ مذهب خودشان را می کنند شیعه هم به حمدالله امروز قدرت دارد امکانات دستش هست شبکه هایی تاسیس کرده البته به در مقابل شبکه‌های آنها هیچ هست. بصیرت دینی یعنی اینکه انسان دین صحیح را تشخیص بدهد از میان ادیان اسلام را اگر معرفی می کند بداند چرا از میان مذاهب؟ اگر پیرو امیرالمومنین باشد، این می شود بصیرت. بصیر دینی کسی هست که تردید در دفاع از اعتقاداتش پیدا نمی‌کند.


 یک خانومی آمده بود حرم یک کاغذ نوشته بود. به مناسبتی این بحث را در حرم مطرح کرده بودم نکته‌ای گفته بودم راجع به حق و باطل ایشان می گفت حاج آقا زمان ائمه حق معلوم بود الحق مع العلی العلی مع الحق زمان امام حسین معلوم بود امام حسین پسر پیامبر است اگر یک کسی اشتباه کرده است در تشخیص خیلی پرت بوده، زمان امام هادی اگر امام معصوم بیاید... امروز چی؟ مشکلمان در زمان غیبت هست در دورانی که امام نیست. من بگویم آقا این امام زمان است این هم جبهه اش، روشن است این امام هادی است این هم حرف هایش روشن است. امروز چطور امروز که نداها و فریادهای مختلف هست.


 من عرض کردم و اشاره کردم : امام نیست معیارهای امام که هست حرف های امام حسین هست حرف های امیرالمومنین هست حرفهای ائمه هست اگر یک جبهه سخنانش مطابق سخنان ائمه هست اگر یک جبهه ای حرف هایش دفاع از ائمه هست اما یک جبهه حرف هایش دفاع از اسرائیل است دفاع از دشمن است دفاع از مواضعی هست که ضد دین هست ضربه می‌زند به دین و بی دینی را ترویج می‌کند. امروز هم روشن است. مگر نفرمود من جالِسِ الْعُلَماءَ استبصَرَ، هرکه با علما نشست و برخاست کند بصیر می شود . عالمان دینی یعنی شخصیت‌هایی که در دین با زهدشان با تقوایشان با عبادتشان و قلمشان. مرحوم آیت الله بهجت که الگو بود مرحوم آیت الله بهاءالدینی الگو بود امام یک الگو بود.


 ما وظیفه مان در دوران غیبت این نیست که خودمان را بکشیم کنار چون امام نیست یعنی هزاران سال باید تکلیف تعطیل شودنه. دومین بصیرت بصیرت دینی هست اینکه انسان در دینش بصیر باشد.
۳. بصیرت سیاسی البته این مقداری مشکل هست به روشنی آن دوتا نیست. بصیرت اخلاقی را آدم می نشیند با خودش فکر می کند عیب هایش را پیدا می کند بصیرت دینی تحقیق می کند حرف‌های پیامبر را می‌بیند حرف‌های قرآن را می‌بیند حرف‌های ائمه را می بیند. بصیرت سیاسی یک مقدار مشکل هست اینکه انسان در موضع گیری هایش چه جوری عمل کند؟ آن هم باید شاخص داشته باشد شاخص ها چی هست؟


 در جنگ صفین یک جوانی ناسزا می‌گفت به امیرالمومنین علیه السلام، هاشم مرقال هاشم بن عتبه، از اصحاب آقا امیرالمومنین هست و اینها فدایی آقا بودند آمد این جوان را متوقف کرد نگذاشت بجنگد گفت چرا فحش می‌دهی چرا ناسزا می‌گویی؟ گفت به دو دلیل؛ بَلَغَنی أنَّ صَاحِبَکُم لا یُصَلِّی، به ما گفتند علی نماز نمی خواند وَ إنَّهُ قَاتِلُ عُثمَان، فرمانده شما علی ابن ابیطالب قاتل خلیفه ی سوم هست، چون قاتل خلیفه هست من با اعتقاد دارم باهاش می جنگم.


عزیزان گاهی یک شایعه پراکنی علیه یک کسی یک باور برای آدم درست می کند ولی وقتی می رود در عمق قضیه می بیند اینطور نیست از خواص و نزدیکانش بپرسد از خودش سوال کند واقعاً اینطور هست؟ موضعش این هست ؟
هاشم مرقال می‌گوید دست آقا را گرفتم آوردم پیش صحابه امیرالمومنین گفتم اینها را نگاه کنید این عمار هست عمار از یک بی نماز دفاع می کند؟ این اویس قرن هست اویس قرن شب تا صبح توی کوه می رفت سجده می رفت، ویژه بود جزوه زُهاد ثمانیه هست، هشت زاهد داشتیم در صدر اسلام یکی اویس بود از آن هایی هست که پیغمبر اکرم می فرمود: چقدر دلم می خواهد ببینمش. یک مرد سیاسی به معنای خاص که شما فکر کنید نیست یک آدم متعبد که الان عرفا و صوفیه خیلی ازش تجلیل می‌کنند چون اویس را به عنوان یکی از سرمنشأهای عرفان می دانند این آدم راه پیموده گشته تا عراق را پیدا کرده صفین را پیدا کرده و آمده به امیرالمومنین پیوسته. یک آدم اینطوری که یک شب تا صبح را در سجده می گذراند دنبال یک بی نماز می آید؟ جوان دروغ است این علی و این هم اصحابش شایعه هست کی گفته قاتل عثمان هست؟ حضرت امیر راضی نبود این کار واقع شود خلیفه کشی باب شود مانع شد حتی افرادی را فرستاد این اتفاق نیفتد. همین هایی که الان تو را کشاندند به جنگ صفین خیلی ها در خانه ی عثمان بودند خیلی ها باعث قتل خلیفه سوم شدند. این می‌شود بصیرت سیاسی که خط را یک کسی به آدم نشان دهد روش را نشان دهد البته این یک مقداری ارتباط می‌خواهد شرح حال افراد، خط های سیاسی جریان ها اینها را آدم ببیند و توجه کند.


سه قسم بصیرت داریم: بصیرت اخلاقی، بصیرت دینی و بصیرت سیاسی اما یک نکته دیگر بگویم:
چه کنیم بصیرت پیدا کنیم؟
فهمیدیم بصیرت اخلاقی یعنی عیب مان را پیدا کنیم و بصیرت دینی یعنی اعتقادات صحیح و باورهای صحیح را انتخاب کنیم. بصیرت سیاسی یعنی با شاخص خطی که خط صحیح و درست هست دنبالش برویم. فهمیدیم بصیرت قطب نمای حرکت دین هست شما دیدید هواپیماها وقتی می روند بالا یک مقداری که حرکتشان اوج گرفت افتادند تو ارتفاع سه هزار پا دیگر هواپیما را به صورت خودکار قرار می دهند خودش راه می رود و خودش مسیر را پیدا می کند دیگر خلبان باید کنترل چندانی ندارد جز نظارت دستگاه‌ها. با مسیرنما راه را می رود یا کشتی هایی که در آب حرکت می کنند مسیر را غالباً این طور پیدا می‌کنند . بصیر بودن و بصیرت قطب نمای حرکت است آدم بگذارد جلویش و راحت برود هر چه می‌خواهد فتنه بشود هر چه می‌خواهد حادثه شود هیچ اتفاقی نمی‌افتد راحت. یک قطب نما دارد به نام بصیرت و می رود جلو. قبول داریم بصیرت ویژگی انبیا هست ویژگی اصحاب امام حسین است اما چطور می شود بصیرت را کسب کرد؟

من دو سه تا راه کوچک برایتان بگویم آدرس می دهم:
 سوره حدید آیه ۲۸ قرآن مجید خطاب به رسول گرامی اسلام می فرماید: پیغمبر اگر کسی تقوا داشته باشد (تقوا یعنی مدیریت نفس خودش را مدیریت کند غضبش را شهوتش را غرایزش را و تقوا یعنی قدرت پرهیز اراده در ترک گناه) اگر کسی تقوا داشته باشد ما نور بهش می‌دهیم که راه را پیدا کند  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ؛ مدیریت خود را داشته باشید و ایمان محکم به پیغمبر داشته باشید. يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ؛ خدا دوتا رحمت به شما می دهد یکی در دنیا یکی در آخرت نور به شما نشان می دهد.
بعضی از مفسرین گفتند این نور در قیامت هست ولی علامه طباطبایی مفسر بزرگ می گوید: نه نور قیامت جای خودش هست کسی تقوا داشته باشد همین جا خدا بهش بصیرت می دهد.


 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا، قرآن می فرماید اگر تقوا داشته باشید. وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا؛ راه خروج می دهد. لذا آدم های با تقوا و متدین، نه تقوای خشک تقوای خوارج نه، تقوایی که شکم زن حامله را بدرند که خوارج اینطور بودند شخصی را کشتند خانمش را کشتند شکمش را دریدند به جرم دفاع از ولایت امیرالمومنین آن وقت همین ها یکی‌شان خرمایی برداشته بود توی کوچه کلی باهاش دعوا کردند گفتند مال مردم را برداشتی غصب کردی! آن آقا را کشتی خانمش را کشتی بچه اش را کشتی این حرام نبود؟ این تحجر نه، تقوای متحجرانه تقوایی هست که بسته هست تقوایی هست که امام حسین را تنها می گذارد می رود توی غار عبادت می کند تقوایی که رو به امیر المومنین می کند می گوید آقا من با مسلمان‌ها نمی جنگم بگذار بروم از مرز نگهبانی کنم. تقوایی که عمار داشت می گفت شمشیر از این طرف بزنم از آن طرف بیرون بیاورم خدا راضی باشد نمی ترسم. تقوا ، بصیرت می آورد.


 نکته دوم: مَن ذَکَر الله اِستَبصَرَ، هر کسی که ذکر خدا و یاد خدا در زندگی اش باشد بصیرت پیدا می‌کند یعنی چی؟ یاد خدا یعنی حرف می‌خواهد بزند حواسش باشد خدا از این حرف ناراضی نباشد کاری انجام می خواهد بدهد موضع می‌خواهد بگیرد این کسانی که در موضع گیری سیاسی خدا را فراموش می کنند می گوید فقط من و به قیمت اختلاط دختر و پسر و به قیمت زیر سوال بردن ارزش ها و خون شهدا و به قیمت زیر سوال بردن امام و به قیمت زیر سوال بردن فرضیه‌ای که امام بنیان گذاشت ولایت فقیه، برایش مهم نیست چی قربانی می شود مهم این هست که من بالا بیایم این معلوم هست که باعث تاریکی می‌شود.
فلذا در روایت داریم کسی که از خدا می ترسد ترس ندارد چون خدا ترس هست، آنکه از خدا نمی‌ترسد هر جنایتی می کند. یاد خدا بصیرت می آورد تقوا هم بصیرت می آورد.


اشاره کردم من جالسَ العُلما استَبصَرَ، مطالعه زندگی علما نشست و برخاست با علما برخورد با علما. من همیشه به هیئت های دینی و مذهبی که الحمدلله روز به روز رو به رونق هست می گویم یک عالم در میان کارتان باشد یک روحانی یک کسی که تحصیل کرده است یک عالمی که آشنا به مباحث دینی هست یک وقت خط هیئت انحراف پیدا نکند. بصیرت یک پشتوانه عالمانه می خواهد و لذا اینکه در روایت داریم علما مرزبانان ظهور اسلام هستند معنایش همین است.
بحث من راجع به شاخصه بصیرت تمام شد هم اهمیتش را گفتم هم علتش را گفتم چرا این بحث را مطرح کردم و هم به اقسامش پرداختم.


آدم بصیر تردید ندارد؛ بُریر روز عاشورا وقتی آمد به میدان در مقابل شخصی به‌نام معقل که از سپاه کفار بود وقتی ایستاد یک جمله گفت معلم قرآن بود سپاهیان او را می‌شناختند گفت: بیا همدیگر را نفرین کنیم مباهله، من انقدر یقین دارم که اگر من بر حق نیستم تو نفرین کنی من کشته شوم. آدمی که مثل پیغمبر در ۲۴ ذی الحجه با مسیحیان نجران مباهله کرد یقین داشت به اینکه آنها از بین خواهند رفت و پیامبر حق هست و می ماند چون یقین داشت آمد مباهله. بریر نفرین کرد او هم نفرین کرد با اولین ضربتِ بریر، به درک واصل شد و کشته شد. ببینید این بصیرت هست که حتی حاضر هست کار به نفرین و مباهله بکشد که یکی نابود شود. این بصیرت هست که به این جرأت می ایستد در میدان کربلا و اظهار نظر می کند. کسانی هم بودند این صحنه را دیدند دفاع بریر را دیدند قتل آن شخص را دیدند اما درس نگرفتند آدم بصیر درس می گیرد آدم اعمی عبرت نمی گیرد فکر نمی کند.
همانطور که عرض کردم امیرالمومنین فرمودند: بصیر وقتی می شنود فکر می کند وقتی می بیند عبرت می گیرد دقت می کند و موضع گیری می کند انشالله خداوند به همه ما این صفت ارزشمند را عنایت بفرماید.


شب دوم ماه محرم است فردا روز ورود کاروان حسینی بعد از ۲۴ روز حرکت، که البته امام حسین مجموع سفرش نزدیک چند ماه طول کشیده چون دو سه ماه در مکه توقف کرده بود در مسیر مدینه تا مکه ایامی طول کشیده بود و همچنین مسیری که امام علیه السلام از مکه تا کربلا آمده این مسیر را ۲۴ روز طول کشیده به سرزمین کربلا رسیدند. فردا کاروان رسید به سرزمین موعود سرزمینی که رسول خدا ازش خبر داده بود امیرالمومنین خاکش را بوییده بود و بوسیده بود و در این سرزمین توقف کرده بود و پیاده شده بود. سرزمینی که ابن عباس می گوید از صفین که برمی گشتیم آقا در این سرزمین پیاده شد و خاک را برداشت بویید و بوسید.


مثل فردایی کاروان اباعبدالله رسید به سرزمین کربلا
بار بگشایید یاران اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
نمیدانم عتبات رفتید یا نه؟ نجف می‌روند کاظمین می روند اما همه حواسشان هست کی به کربلا می رسند. به سرزمین کربلا می رسند نگاه به گنبد حسین می‌افتد نگاه به گنبد ابوالفضل العباس می‌افتد می‌گوید مسافران و زائران از خود بیخود می شوند دستها را روی سینه می گذارند:
السلامُ علیک یا اباعبدالله السلام علیک و علی اخیک العباس. اصلا خاک کربلا یک ویژگی خاص دارد حزن می آورد اندوه می آورد و لذا زینب کبری سلام الله علیها فردا وقتی در این سرزمین پیاده شد بنی هاشم پیاده شدند اصحاب پیاده شدند احساس کردند این سرزمین یک سرزمین حزن آوری هست غم آوری هست. اباعبدالله دستها را بالا آورد اللهم انی اعوذ بک من کرب بل بلاـ یکی یکی خیمه ها کنار هم نصب شد اول خیمه های بنی هاشم خیمه های اصحاب کنار هم نصب شد خیمه زنها پشت بود همین طور مرتب ابا عبدالله علیه السلام دستور داد خیمه ها کنار هم نصب شود.


یا اباعبدالله روز دوم محرم در سرزمین کربلا فرود آمد خیمه ها کنار همدیگر نصب شد خیمه ی عقیله بنی هاشم به گونه‌ای قرار گرفته بود که محرمها دور تا دورش باشند نگاه می‌کرد یک طرف خیمه عباس و برادرانش یک طرف خیمه امام حسین یک طرف علی اکبر یک طرف قاسم زنها و کسانی که از خانواده امام حسین علیه السلام بودند. زینب احساس آرامش می کرد احساس طمانینه می کرد وقتی که شش برادر را دورش می دید عزیز برادر را می دید فرزندان خودش را می دید با بچه های خودش هم آمده بود اما خیلی دوام پیدا نکرد. چند روزی گذشت شب عاشورایی گذشت صبح عاشورایی گذشت یکی یکی اصحاب رفتند بنی هاشم رفتند.


زینب یک وقت نگاه کرد دید تو همه محارم فقط امام حسین مانده همه مدافعین فقط امام حسین مانده لذا جلو آمد یا بقیه الله، ای یادگار گذشتگان.نه نه صبح یازدهم دیگر حسین هم نبود وقتی آمدند از این سرزمین بروند یک نگاه کرد دید هیچ کدام نیستند نگاهی به طرف نهر علقمه کرد یا عباس برادرم تو مرا سوار کرد ای برادر برخیز ببین حسینم تنها مانده یک نگاه به کشته های روی زمین کرد. راوی گفت یک وقت دیدم آمد تو گودی قتلگاه صدا زد شروع کرد گریه کردن، فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق؛ گریه کرد و گریاند، دیدم دشمن دارد گریه می‌کند دوست دارد گریه می کند مگر چی گفت؟
صدا زد: حسین جان قربان لبهای تشنه ات برادر قربان دل داغ دیده است بعد رو کرد به مدینه:
یا رسول الله هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء، مَسلوبُ العِمامَة و الرِّداء.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group