پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

ویژگی ها و خصوصیات اصحاب امام حسین مورد بحث و گفتگوی ما بود ویژگی ها و خصوصیاتی که اصحاب اباعبدالله را شاخص قرار داده و بی نظیر قرار داده است. خصوصیت و ویژگی نشاط و شادابی را اشاره کردم و عرض کردیم که یکی از خصوصیات یاران اباعبدالله نشاط و شادابی آنها بود و گفتم نشاط و شادابی به حدی مهم است که امیرالمومنین علیه السلام در صفات متقین یکی از ویژگی ها را می فرماید: یُصبِحُ فرحا، اهل تقوا کسانی هستند که شاداب صبح می کنند برمی‌خیزند.


عوامل روانی نشاط را گفتم چهار عامل را شمردم دوتا عامل هم عرض می کنم. عاملی که نشاط می آورد چون این مسئله مبتلا به هست فراوان به ما می‌گویند گاهی جوان ها می گویند خانم ها و پسرهای جوان، خانواده هایی که گاهی تازه زندگی تشکیل داده‌اند می گویند: افسرده و نگرانیم احساس اضطراب می کنیم آرامش نداریم. این آرامش و نشاط و شادابی را چطور می شود پیدا کرد؟


دو عامل می‌گویم خوب دقت کنید.
۱. تقویت باورها؛ ببینید باور مثل بتن زیر ساختمان هست هرچه این بتن محکم تر باشد بنا را بیشتر می شود رویش بنیان گذاشت، باورهای ما ‌هرچه قوی تر باشد باید و نبایدها را بهتر انجام می‌دهیم.
 یک مثال می‌زنم: یک کسی می‌رود پیش پزشک می‌گویند شما فلان بیماری را دارید باید این را بخوری نباید آن را بخوری، چون باور می کند حرف پزشک را هم پرهیز می‌کند هم دارو می‌خورد چون باور کرده آزمایش دستش هست. شما ببینید یک جوانی که استخدام می شود یک جا ، جوانی که می خواسته تا ۱۰ صبح بخوابد بهش می گویند اگر ۷ و نیم صبح کارت نزنی اخراجت می‌کنم همین جوان که در دوران بیکاری تا ساعت ۱۰ صبح می خوابید حالا هفت صبح بلند می شود آماده می شود برای اینکه باورش این هست آن اداره بیرونش می کند کارش را از دست می‌دهد. چرا چون باور کرده باید ۷ و نیم آنجا باشد تا ۳ بعد از ظهر حضور داشته باشد. یک دانشجو وقتی باورش می شود یک جلسه دیگر غیبت کند کلاس حذف می شود یک نمره زیر ۱۲ دیگر بگیرد نمره و ترم مشروط و اخراج می شود سعی می کند درس می خواند .


 باور هرچه قوی تر شود اعمال ما محکم‌تر می‌شود یکی از کارهایی که دشمنان هم می کنند همین امروز افرادی که می‌روند خودشان را منفجر می‌کنند این برای دنیا این کار را نمی‌کند این هم دارد می‌میرد خودش هم با این کمربند روی عملیات انتحاری منفجر می شود، باور این را خراب کردند بهش گفتند این باعث بهشت رفتن تو می شود این باعث می شود که تو با رسول الله محشور شوی انقدر شستشو داده شده که این منافق می رود امام جمعه پیرمرد ۸۰ ساله را در محرابش بغل می کند.

چهار امام جمعه ما را اینطوری کشتند آدم‌هایی که واقعاً مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الجنّه؛ اگر یکی می خواست یک چهره بهشتی ببیند باید آیت الله دستغیب را می دید آیت الله مدنی امام جمعه تبریز را می دید آیت الله اشرفی اصفهانی آن پیرمرد رزمنده که امام علاقه خاصی به او داشت این چه عقیده ای هست که این پیرمرد را قطعه قطعه می کنند؟ پیرمردی که یک عمر روی منبر ها و سخنرانی ها درس های اخلاق و کتاب هایش بود. مرحوم آقای دستغیب چقدر آدم‌ها را ارشاد کرد؟ معاویه کاری که کرده بود این بود؛ حدیث جعل می‌کرد در فضائل خودش البته خودش این کار را نمی کرد جاعل داشت و خلفا حدیث جعل می‌کردند در مذمت امیرالمومنین شایعه بی نمازی علی شایعه قاتل خلیفه سوم بودن علی شایعه اینکه امیرالمومنین فلان کار را انجام داده این ها که نمی توانستند بگویند به مردم قرآن نخوانید.

معاویه گفت تفسیر قرآن ممنوع است ابن عباس بهش گفت مردم می خواهند قرآن را بفهمند چطور تفسیر نکنند؟ گفت نمی‌گویم تفسیر نکنند تفسیرش را از علمای ما بپرسند بیایند پیش کعب ابن ثور، بیایند پیش کعب الاحبار ما تفسیر می کنیم. اگر ما تفسیر کردیم نمی گوییم انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس منظورش خاندان پیغمبر هستند می گویم انما یرید الله مال همه خانواده پیغمبر هست زنانش را هم شامل می شود. اگر ما تفسیر کردیم اطیعُ الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، اولی الامر منکم یعنی فرمانده های جنگی یعنی قاضی ها اینها که حکم می کنند اطاعت کنید. من نمی‌گویم اولی الامر یعنی امیرالمومنین و فرزندانش. اگر ما تفسیر کردیم آیه و من الناس من یشری، که امیرالمومنین شب جای پیامبر خوابید و این آیه نازل شد نمی گویم این آیه درباره امیرالمومنین هست می‌گوییم درباره ابن ملجم هست.


من یک وقتی پایان نامه دادم به آقایی کارکرد خوب هم کار کرد تحت عنوان روایات جعلی در اسباب نزول، که آیات قرآن سبب نزول دارد این آیه راجع به غدیر هست این آیه راجع به داستان خوابیدن حضرت امیر جای پیغمبر هست دهها آیه در قرآن در فضائل اهل بیت است. باورهای مردم شام را که خراب کردند سی چهل هزار آدم را توی صفین کشاندند کاری ندارد باورهای مردم کوفه را که خراب کردند راحت انسان‌ها را کشاندند به صحرای کربلا.


عزیزان این خیلی مهم هست من حدیث بخوانم برایتان که از کجا می گویم این شادمانی و شادابی در تقویت باورها هست،
این حدیث از رسول خداست:
 ان الله جعل الراحه و الفرح، فرح یعنی چی؟ یعنی شادی، راحت هم یعنی آرامش. خدا آرامش و شادی را در دو چیز قرار داده: یقین یکی باور و رضا به قضا الله؛ راضی به قضا باشد به تقدیر الهی، این همان هست که من عرض می کنم خدمت شما .


اصحاب اباعبدالله این ویژگی در آنها موج می زد، حنظله از شهدای کربلا هست حنظله شامی روز عاشورا آمد مقابل امام حسین عرض کرد: آقا جان اجازه می‌دهید من بروم اینها را نصیحت کنم؟ آقا فرمود برو! آمد مقابل سپاه کوفه ایستاد از خودش چیزی نگفت آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره غافر را خواند این آیات چی هست؟ این آیات راجع به کسی نقل قول می‌کند که می‌رفت درباره فرعونی ها این حرف‌ها را می‌زد، این آیات راجع به مومن آل فرعون هست مومن آل فرعون یک نفر بود در مقابل فرعونیان می ایستاد از دین دفاع می‌کرد این آیات آن را بیان می کند.

ایستاد در مقابل لشکر عمر سعد فریاد زد آیات را شروع کرد به خواندن آیات عذاب قیامت را به حرفش گوش نکردند فریاد سر صدا کردند. آمد خدمت امام حسین،یابن رسول الله اجازه می دهید من به لقاء رب بروم و به ملاقات خدا بروم آقا فرمودند برو ان شالله به لقا رب برسی و لقاء رب را دریافت کنی. اجازه گرفت و آمد میدان تعبیری که درباره حنظله هست این هست به وجهی و نحری، یعنی با گلو و صورتش تیرهایی که به امام حسین می‌خورد را می گرفت یک وقت آدم با سینه اش تیر را می گیرد این دارد با صورت و گلو تیرهایی که به امام حسین می خورد را می گیرد.در میدان مبارزه کرد و شهید شد. این ها شادابی است مزاح هم می کنند شب عاشورا در رجزهایشان نشاط به چشم می خورد.


 امام حسین یکی از از کارهایی که روی اصحابش پیاده کرد تقویت باور بود البته کاری که شب عاشورا کرد دیگر نقطه صد و آخرین کار بود که از بین انگشت ها جایشان را نشان داد اگر آن را از اول می گفت خیلی هنر نبود طرف می دید توی بهشت عجب قصری دارد عجب جایی دارد ممکن بود راحت حاضر شود خدمت امام حسین بیاید اما وجود مقدس اباعبدالله یکی از کارهایی که کرد باورها را تقویت کرد که برایشان استدلال کرد از قرآن استفاده کرد یکی یکی اینها را بیان کرد تا باور این ها تقویت شود و روز عاشورا بیایند التماس کنند سبقت بگیرند برای شهادت در رکاب اباعبدالله.


 باورهای تان را تقویت کنید ممکن است بپرسید چه جوری؟ با مطالعه با مراجعه و راه های دیگر هم دارد با زیارت با توسل حضور در همین مجلس. اگر این عقیده ما محکم شد دیگر اعمال برای ما سخت نیست نماز صبح سخت نیست روزه سخت نیست مبارزه سخت نیست افسردگی نداریم نگرانی نداریم شاداب هستیم بانشاط هستیم.


 یک آقایی بود به نام محمد طیار این آدم گیر کرده بود در باورش کدام فرقه مذهبی را تایید کند؟ چون آن زمان چند تا فرقه جان گرفته بود یکی زیدیه بودند که معتقد به امامت زید بن علی بن الحسین بعد از امام سجاد بودند اینها یک گروه بودند. گروه دیگر بودند حروریه همان خوارج هستند به خاطر منطقه‌ای که در آن بودند حروریه می گفتند این ها هم برای خودشان حرف هایی داشتند. گروه دیگر مرجئه بودند کسانی بودند که قائل به سهولت در دین بودند می گفتند دلت پاک باشد عملت مهم نیست خیلی مهم نیست نماز روزه ها چطور هست، بعضی ها می گویند با نامحرم ارتباط دارد می گوید دلت پاک باشد این چه دل پاکی هست گناه مرتکب می‌شود؟ می‌گوید دلت پاک باشد.

هارون و رشید می‌گفت الارجاء دین الملوک، مرجئه خوب دینی هست دین پادشاهان است. شما شراب بخور دلت پاک باشد خلاف کن دلت پاک باشد این در طرف سهولت. خوارج از آن طرف افتاده بودند مرتکب گناه کبیره را کافر می دانستند این ها می گفتند اشکال ندارد آنها می گفتند کافر هست. مرجئه و زیدیه و حروریه گروه دیگری بودند قدریه. می گوید در میان این عقاید مانده بودم همین طور که گیر کردم امدم توی خانه فکر می‌کردم با خودم یک شب تا صبح نخوابیدم هی دعا کردم می‌خواهم بگویم دعا هم باور را تقویت می کند توسل، شما یک زیارت مشهد می روی یا یک سلام کنار قبر حضرت معصومه می دهی به تو افاضات می شود، تقوا باور ها را تقویت می‌کند. فقط علم نیست چون ما عالم هایی داشتیم مثل بلعم باعورا مثل کعب این ثور، عالم بودند ولی باور نداشتند باور راه های معنوی هم می خواهد.

می گوید تا صبح فکر می‌کردم دیدم در خانه‌ را می‌زنند در را باز کردم دیدم یک آقایی گفت: بیا اباجعفر امام باقر علیه السلام کارت دارد زود بیا. خوشحال شدم سریع لباس پوشیدم خودم را رساندم خدمت آقا تا نشستم آقا فرمودند لا إلي المرجئة و لا إلي القدرية و لا إلي الخوارج و لا إلي الزيدية، الینا الینا. می گوید من نگفته بودم دیشب تا صبح نخوابیدم گیرم چه بوده فکرم چه بوده فقط روی این چهار تا فکر می کردم آقا فرمودند نه مرجئه نه حروریه نه قدریه الینا. گفتم اشهد انّک حجت الله، شهادت می‌دهم شما حجت خدایی.


این آدمی که خودش شاک بوده در باورهایش، به حدی در باور قوی شد یک شخصی می گوید ما نشسته بودیم خدمت آقا امام علی علیه السلام یک مرتبه یک کسی از اهالی شام آمد اهالی شام عموماً باورهایشان ضعیف بود با دیدگاه امویان بزرگ شده بودند به حدی این ها ضعیف بودند که بعضی ها نسبت حضرت امیر و پیغمبر را نمی دانستند هنوز نمی دانستند پیامبر دامادش علی بن ابیطالب هست خودشان بعضی ها به ابوالعباس سفاح شامی ها گفتند ما فامیلی برای پیامبر غیر از امویان نمی‌شناسیم. در ایام حج می آمدند ائمه را می دیدند صحبت می کردند شخصی می گوید خدمت امام نشسته بودیم یکی از اهالی شام آمد گفتند یابن رسول الله من می خواهم در علم تجوید و قرائت با یک کسی گفتگو کنم بحث کنم آقا فرمودند: با حمران بن اعین بحث کن،

گفت آقا می خواهم با خود شما بحث کنم آقا فرمود: اگر ایشان به تو چیزی گفت حرف هایشان حرف من هست و بحث کن. گفت چشم دقایقی گذشت گفت یا رسول الله می خواهم توی لغت بحث کنم آقا فرمودند: با ابان ابن تغلب با یک شاگرد دیگرم بحث کن دقایقی گذشت گفت می خواهم تو جبر و اختیار بحث کنم آقا فرمود: با محمد طیار همین آدمی که خودش در باورهایش گیر داشت شد یک قطب و یک شاگردی که بحث و گفتگو می‌کرد با مخالفین گفت آقا می خواهم در توحید بحث کنم فرمود با هشام ابن سالم گفت می خواهم در امامت بحث کنم آقا فرمود هشام بن حکم.


علوم تخصصی هست شما به اهلش باید مراجعه کنید الان این سایت ها اینترنت ها شبهات و کتاب ها هست. اگر بعضی ها که متاسفانه راحت شدند کارشناس دین شدند، مغازه دار بوده رشته اش نیست دو تا کتاب دانشگاهی خوانده شده متخصص دین. باید در مباحث تخصصی دین حتی در هر زمینه ای به یک نفر مراجعه کرد. ممکن است بنده در بحث جبر و اختیار نتوانم پاسخ شما را بدهم ممکن است تخصص بنده توی یک رشته باشد امام صادق امام باقر دریای علم اینها هم به شاگردانش می گوید توی امامت با هشام بن حکم توحید هشام بن سالم جبر و اختیار محمد طیار مباحث مربوط به تجوید حمران بن اعین تو لغت ابان بن تغلب. تخصصی هست علوم. در شبهه نمانید مواظب باشید باورهایتان اگر تقویت شد شاداب می شوید.


روایت داریم از امام صادق فرمود : اگر کسی معتقد به قضای الهی باشد محزون نمی‌شود اگر کسی معتقد باشد رزق تقسیم شده است غصه نمی خورد اگر کسی بداند دنیا فانی هست دل بهش نمی بندد به امام صادق گفتند آقا رمز موفقیت شما چی هست؟ فرمود: هشت چیز؛ من همه را نمی خواهم بگویم.
فرمود: من یقین کردم دنیا قابل اعتماد نیست بهش دل نبستم،
من یقین کردم خدا تقدیر و قضای بندگانش را مقدر می کند البته جبر نیست به اختیار ما است و لذا حزن و اندوه مرا نگرفت
من مطمئن بودم که رزق مرا دیگری نمی خورد حرص نزدم.
چه کنیم شاداب باشیم؟ خواهری که می گویی افسردگی دارم برادری که می گویی نشاط ندارم کسل هستم باورهایتان را تقویت کنید با زیارت با دعا با نماز با توبه با توسل با مطالعه و نماندن توی شبهات با شرکت نکردن در هر کجا یک حدیث بخوانم این را بیشتر توضیح دهم.


 امام سجاد علیه السلام از سه چیز نهی کرد آیه قرآن هم برایش خواند پشتوانه اش، فرمود:
♦️لا تقل ما شئت، هر چیزی به زبان جاری می شود نگو، مسئولیت دارد گرفتاری دارد خدا در قرآن می فرماید لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا؛ چیزی که ازش اطلاع نداری پیروی نکن چرا آبروی مردم را می ریزی حرف برای دیگران در می آوری؟ هر چیزی به زبان جاری می شود نگو


♦️لا تقعد مع من شئت؛ با هر کسی نشست و برخاست نکن چرا چون خدا در قرآن می فرماید: فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّــلِمِينَ ؛ توی هر جلسه به هر شبهه گوش ندهید ، هر کتابی را نخوانید یکی از چیزهایی که در مکاسب مرحوم شیخ انصاری می‌گوید خرید و فروشش حرام هست کتب ضاله هست حالا آن زمان کتب بوده شبکه سی دی اینترنت اینها نبوده. می‌گوید خرید کتب ضال برای کسی جایز هست که بتواند جواب بدهد. علامه امینی کتب را می‌خرد الغدیر بنویسد جواب بدهد آن عیب ندارد، مرحوم میرحامد حسین کتب مختلف را می خواند عبقات الانوار بنویسد عیب ندارد، سید شرف الدین کتاب های مخالفین را بخواند المراجعات بنویسد اما توی جوان دیپلم سوم دبیرستان یا سال اول دانشگاه... من اسم بعضی کتابها را روی منبر ببرم تبلیغ می شود ولی دیدم چقدر راحت از اینترنت دانلود می شود راحت می آورند صفحاتش را و ساعتها بعضی جوان‌ها و مصرفش می کنند. این آدمی که خودش اینها را نوشته آدم منحرفی بوده خودش عاقبت بخیر نشده خودش دست به خودکشی زده چرا دنبال آثارش می گردی؟ باید حواس جمع باشد آثار و کتاب هایی که می خوانیم.


امام سجاد از سه چیز نهی کرد یکی هر چیزی نگو دو با هرکسی ننشین. بدترین گرفتاری‌ جامعه که خدا را می خوانم به عظمت این ایام انشالله ریشه هرچه گرفتاری هست در جامعه مخصوصاً اعتیاد که به جان برخی خانه‌ها افتاده باعث جدایی فرزند از پدر باعث بی عاطفگی همسر نسبت به همسر باعث بیماری و بی غیرتی بعضی از خانواده ها شده این مواد مخدر صنعتی، امیدوارم ریشه این مواد و سازنده اش را خدا بکَند. سالها ملت مسلمان حکومت داشت با فساد از هم پاشیدنش. قوم سبا را با فساد از هم پاشیدند مطمئن باشید آمریکا اسرائیل و دشمنان با جنگ نظامی بر این کشور غلبه نمی توانند بکنند چیزی که می تواند آنها را قالب کند، در تاریخ ببینید اندلس چه بر سرش آمد ببینید قوم سبا چه بر سرش آمد ببینید حکومت عثمانی بعد از ۸۰۰ سال حکومت چطور از هم پاشید تمام اینها به خاطر فساد هست.


من یک وقتی خدمت حضرت آیت الله فاضل رضوان الله تعالی علیه بودم ایشان فرمودند به من که: امریکایی ها از عراق و افغانستان هم که بروند فرهنگشان را آنجا گذاشتند در کتاب‌های درسی تعبیه کردند. خیلی ناراحت بود ایشان و یک گزارشی برایشان کسی داده بود نقل می کرد می فرمود: اینها دارند توی کتاب های افغانستان تو شبکه های تلویزیونی افغانستان و عراق فرهنگ خودشان را القا می کنند و این خطر هست. حتماً لازم نیست که حضور نظامی باشد این بودجه‌های سنگینی که الان میلیاردی دارد برای کشور هزینه می کنند دشمنان ما در مقابل بودجه های فرهنگی ما که اندک هست بسیار اندک است اینها کجا هزینه می شود؟ در همین موارد و در همین مصادیق .


امام سجاد فرمود با هرکسی ننشینید، هر چیزی نگویید،
♦️سوم که شاهد عرض من هست لا تسمع ما شئت، هر که هر چه می گوید گوش نده این گوش باید در واقع پایه باشد یعنی حرف حق را بگیرد و بپذیرد استماع اذُن باید استماع حق باشد موسیقی به این گوش نخورد غیبت به این گوش نخورد فرمود می دانید چرا لا تسمع؟ چون خدا در قرآن می فرماید : إنّ السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا.


خوب دوتا راه شادابی: یکی تقویت باورها،


۲. دومین راه شادابی اصلاح ساختار اخلاقی است یعنی چی ساده تر بگویم؛ آدمی که سوءظن دارد شاداب نیست آدمی که حسود هست شاداب نیست آدمی که کینه ای هست شاداب نیست آدمی که توی دلش حقد دارد اینها همه شادابی را می برد حدیث دارد این ها، فرمود: کسی که غضبناک و عصبانی هست کسی که وابستگی به دنیا دارد کسی که نگاه شهوت آمیز می کند رُبَّ شَهوَةِ ساعَةٍ تُورِثُ حُزنا طَويلاً ، نگاه شهوت آمیز، کینه، حسادت ضعف های اخلاقی این ها باعث به هم ریختگی می شود.


 یک کسی آمده بود پیش پزشک من هم آنجا بودم، یک خانم جوان بود آزمایشش را آورده بود آزمایش های متعدد عکس های متعدد عکس رنگی و مختلف جلوی پزشک گذاشت گفت خانم عکسهایت سالم است آزمایش هایت سالم است گریه می کرد می گفت آقای دکتر افسرده ام. ایشان گفت من هر چه نگاه می کنم هیچ علامت بیماری و افسردگی در آزمایش شما نیست برو پیش یک دکتر روانپزشک ببین کدام صفت اخلاقی باطل در درون تو باعث این غم و اندوه شده.
مَن نَظرَ إلى ما في أيْدي النّاسِ طالَ حُزنُهُ؛ آنهایی که چشم به هم چشمی می‌کنند محزون هستند این هایی که حسادت دارند محزون هستند اینهایی که کینه دارند محزون هستند
رو خویش را صد آب شوی از کینه ها.
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
شادابی و نشاط در پرتو این دو عاملی که عرض کردم هست تقویت باورها و اصلاح ساختار اخلاقی. حالا شما با این الگویی که بهتان دادم یک نگاهی به شهدای کربلا بکنید چرا انقدر شاداب هستند؟ چرا انقدر با نشاط هستند؟


عمرابن خالد سیداوی از شهدای کربلا هست آمد خدمت امام حسین چهار تا بودند خودش هست غلامش هست با دو تا از رفیق هایش شما شنیدید در کربلا نبرد ها تن به تن بوده اما ایشان گفت یا اباعبدالله چهار تایی با هم می خواهیم به میدان برویم، آقا فرمود بروید جزاکم الله خیرا، خدا به شما جزای خیر دهد. برخلاف اینکه مثل زهیر حبیب مسلم ، تک‌تک می‌آمدند میدان اینها ۴ تایی با هم شمشیر گرفتند تا رفتند وسط میدان عمر سعد فریاد زد محاصره شان کنید یک مرتبه ۳۰۰ ۴۰۰ نفر ریختند دور این‌ها گیر کردند تو حلقه محاصره دیگر نتوانستند بجنگند و نتوانستند بیرون بیایند آن وقت تعبیر تاریخ این هست فجاء العباس ابن علی ، عباس فرزند رشید امیرالمومنین به این حلقه زد. راجع به ابوالفضل العباس بیشتر شنیدیم ساکت بوده در کربلا رفته آب بیاورد اما اینطور نیست ایشان متعدد روز عاشورا از محاصره و خطر یاران را نجات داده تاریخ را ببینید اینجا تعبیر این هست است استنقص، عباس فرزند امیرالمومنین حمله کرد تا دیدند می آید این ۲۰۰ نفر یکی گفت عباس ابن علی آمد همه فرار کردند. چهارتایی از حلقه محاصره آمدند بیرون خدمت آقا اباعبدالله عرض سلام کردند مجدد رفتند میدان به رشادت و شجاعت تا به شهادت رسیدند. شجاعت و این نشاط این استقبال با چی پیدا می شود؟


اول عرائض گفتم امام‌حسین باورهای این ها را تقویت کرد البته از اول بهشان معجزه نشان نداد از اول با کلام با سخن با استدلال با دعا و قرآن ولی شب عاشورا قبل از سخنرانی نَه، وقتی سخنرانی تمام شد،یکی گفت ۷۰ بار کشته شویم، یکی گفت تا بین دستان شما کشته نشویم نمی‌رویم، فرمود حالا جایگاه خودتان را ببینید این جایزه اش بود. یقینی که اینها داشتند مال قبل از دیدن بهشت و صحنه هایش بود این یقین با تقویت باور بود.


باورتان را تقویت کنید اخلاقتان را اصلاح کنید تا شاداب باشید اگر شاداب شدید تنتان سالم می ماند تفکرتان قوی می شود یادگیری و بازدهیتان بیشتر می شود قدرت تعاملتان بیشتر می شود با مشکلات هم راحت کنار می آیید مشکلات برای شما سهل می شود آسان و یسر میشود یسر شدن عسرها در پرتو این تقویت باورها و اصلاح نفس هست.


 یکی از شهدا که اصرار می‌کرد برای شهادت قاسم ابن الحسن هست. شما ببینید این نوجوانی که بین ۱۳ تا ۱۶ سال سنش را نوشتند نوجوان های زیر ۲۰ سال باید برای قاسم تجلیل کنند نوجوانی که همه هستی اش را فدای راه اباعبدالله علیه السلام کرد. یتیم امام مجتبی علیه السلام، شما ببینید آدم بیفتد رو دست و پای عمو دست ببوسد پا ببوسد التماس کند برای اینکه بهش اجازه دهند برود میدان. تعبیر این هست فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ الحسین،هی دست می بوسید هی پا می بوسید التماس اصرار گریه. تازه داغ علی اکبر اتفاق افتاده هنوز امام حسین عزادار داغ علی اکبر هست تازه بدن علی را بر روی زمین گذاشته و یک مرتبه قاسم بن الحسن آمد مقابلش سلام کرد عمو جان اجازه بده من بروم میدان.


چه جوری آقا بهش اجازه داد؟ این شخصیتی که ۱۰ سال ۱۱ سال تمام با امام حسین بوده و بزرگ شده شب و روز امام را می شناخته بابایش بوده عمویش بوده امامش بوده چطور بهش اجازه بدهد؟ امام حسین دستش را باز کرد این نوجوان را گرفت توی بغل انقدر گریه کردند. خدایا می‌شود موقع جان دادن امام حسین بالای سر ما هم بیاید نگاهی به ما کند دست و پاهایش را ببوسیم یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ، بگوییم آقا جان خوش آمدی اول محرم لباس مشکی پوشیدیم آمدیم توی مجلست مجلس را خالی نگذاشتیم آقاجان، که مادرت زهرا قنداقه ات دستش بود گریه می کرد و پیامبر روضه می خواند برایش که حسین من کشته می شود یک زجه ای می زد گفت بابا یا رسول الله کی برای حسین عزا می گیرد؟ فرمود فاطمه جان من و تو نیستیم اما مردم های امت جمع می شوند دور هم برای حسین عزا می گیرند گریه می کنند.


یا رسول الله شما آن روز گفتی زن ها جمع می شوند مثل زن فرزند مرده گریه می کنند یا اباعبدالله صاعدالله قلبک یا حسین! چقدر داغ دیدی آقاجان چقدر مصیبت دیدی همه چیز دادی خدا همه چیز بهت داد عزت داد مقام داد محبت توی دلها بهت داد.
گفت عمو بگذار بروم و در آغوش گرفت هردو شروع کردند به گریه کردن عمو گریه کرد قاسم گریه کرد انقدر گریه کردند حتی غُشیَ علیهما، هر دو غش کردند روی زمین افتادند.


شخصی می گوید من یک وقت دیدم قاسم بلند شد ظاهراً لباس رزمی هم تنش نبوده با همین لباس معمولی سوار شد شمشیر دست گرفت آمد میدان دیدم از گوشه های چشمش دارد اشک می ریزد چی شده ایم همه آدم این جوان را ترسانده گریه می‌کند؟ وقتی رجز خواند دیدم نه، برای غریبی عمویش دارد گریه می‌کند می‌گوید: خدا شما را از رحمت محروم کند عمویم را محاصره کردید. یک نفر هست سیل دشمن هست. همین قدر بگویم راوی حدیث می‌گوید وقتی شروع کرد مبارزه دشمن حمله کرد اباعبدالله را صدا زد،آقا آمد برای دفاع می گوید غبار جنگ بالا گرفت اما لحظاتی گذشت وقتی غبار جنگ نشست من دیدم این غلام دارد پاهایش را روی زمین می کشد دیدم قاسم دارد جان می دهد. خدا نکند یک عمو جان دادن یادگار برادرش را ببیند خیلی سخت هست.


گفتند مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری روضه خوان به اینجا که رسیده بود یفحصُ برجلَی، ایشان حالش بد شد گفت پیش من دیگر این را نخوانید. همین طور که پاها را روی زمین می کشید امام حسین هم بالای سرش ایستاده صدا زد عمو جان به خدا سختم است صدایم بزنی نتوانم برایت کاری انجام بدهم شاید می خواهد بگوید: عموجان یک روز بدن بابایت را تیرباران کردند آن روز نشد کاری کنم امروز هم نشد.


دوست و دشمن ایستاده اند دارند تماشا می کنند ببینند حسین چه می کند؟ عباس را صدا می زند؟ بچه‌های عقیل را صدا می زند؟ مثل علی اکبر به جوانها می گوید بیایید؟ اما دیدند خم شد دوتا دست هایش را برد زیر بدن قاسم و وضع صدره علی صدره، سینه قاسم را به سینه چسبانید. راوی گفت من دیدم آمد بدن قاسم را کنار بدن علی اکبر گذاشت نشست میان این دو تا بدن یک نگاه به صورت علی یک نگاه به صورت قاسم واغربتا واحسینا.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group