قال الله تبارک و تعالی: ما مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا.
بحث ما این شب ها در ویژگی ها و خصوصیات اصحاب و یاران اباعبدالله علیه السلام بود. عرض شد کربلا مصاف دو اردوگاه سعادت و شقاوت است کربلا صف آرایی نمایشگاه فضیلت و سعادت در مقابل نمایشگاه شقاوت و رذالت است. آنچه که در مقابل هم ایستاده همه خوبی ها و ارزش ها در مقابل همه بدی ها و ضد ارزشها است. برای تولی و تبری یعنی ولایت پذیری و دوری از دشمنان باید همه ویژگی های دوستان را شناخت همین ویژگی های دشمنان را وقتی میگوییم سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم، باید بدانیم حرب باکی؟سلم باکی؟ اشخاص که امروز نیستند نه یاران حسین امروز در بین ما هستند و نه سپاهیان دشمن، آنچه که ما را امروز به ولایت دوست و تبری از دشمن وا می دارد آنچه که امروز ما را به دنباله روی و معیت از اردوگاه حسین و دوری از اردوگاه دشمن می کشاند ویژگی ها و صفات و خصوصیاتی هست که در این دو لشکر و دو سپاه است .
شبهای گذشته خصوصیاتی از یاران را گفتم امشب ویژگی دشمن شناسی را می خواهم بگویم.
عزیزان یکی از خصوصیات یاران اباعبدالله این بود که دشمن را خوب شناخته بود هم خودش را هم ویژگی هایش را هم ترفندهایش را ما اگر دشمن را نشناسیم ممکن است او را دوست تلقی کنیم بسیاری از انحرافات امروز در سطح جامعه ناشی از دشمن را دوست پنداشتن است سراب را آب دیدن است خطا را ثواب دانستن است کجی را راستی خواندن است. بسیاری از انحرافات در جامعه از اینجا ناشی می شود و لذا دشمن شناسی مهم است.ـ شما ببینید حبیب بن مظاهر وقتی می آید میدان رجز بخواند دشمن را می شناسد چرا می شناسد؟ تو رجزهایش معلوم هست وَأَنتُمُ عِنْدَ الوَفاءِ أَغْدَر، وَنَحْنُ أَوْفی مِنْکُمُ وَأَصْبَرْ، شما اغدر هستید از نیرنگ و پیمان شکنی می آید و من شما را می شناسم شما نیرنگ و پیمان شکنی در زندگی تان هست اما ما چی؟ کمتر از شما هستیم شما خیلی بیشتر هستید ما باوفا هستیم شما اغدر، ما از اصبریم شما پیمان شکن فرق ما با شما در این هست. دشمن را می شناسد که این طور به مبارزه آمد.
زهیر وقتی آمد روز عاشورا به میدان بهش گفتند تو که با حسین نبودی تو که عثمانی مذهبی تو که تفکر عثمانی در زندگیت بوده و آن معنا علوی نبودی شیعه اعتقادی نبودی چی باعث شد بیایی توی اردوگاه حسین؟ گفت: فلما رأيته ذكرت به رسول اللّه، من تا حسین را دیدن گویا پیامبر را دیدم یاد رسول الله افتادم یعنی چهره امام حسین؟ نه، سیره اش منش و روش خلق و خویش من در حسین پیامبر را دیدم این یک. معرفت دشمن را شناختم موضعی که دشمن در مقابل حسین دارد را شناختم، معرفت دشمن و گاهی از ترفندهای شما مرا کشید به این صحنه که در کنار اباعبدالله بایستم.
اینها دشمن شناسی است که نافع بن هلال وقتی به امام حسین می گویند نعادی من عاداک، من با دشمن شما دشمن هستم باید دشمن را بشناسد، نوالی من والاک با دوست شما دوست هستم باید دوست را بشناسد.
همین ایام بود ابوثمامه نشسته بود در مقابل خیمههای اباعبدالله یک وقت دید یک کسی دارد از طرف سپاه عمر سعد می آید عمرسعد وقتی رسید به کربلا یکی از کارهایی که کرد این بود که پیک می فرستاد افراد را می فرستاد بروند از امام حسین بپرسند می خواهد چه کار کند قصدش چی هست؟ یک کسی را پیدا کرد بهش گفت تو برو نامه هم نوشته بود از امام بپرس قصد شما چی هست هدف شما چی هست بیعت می خواهی بکنی یا می جنگی؟ این شخص وقتی آمد کثیر بن عبدالله، همان طور که از عقب می آمد امام حسین علیه السلام به ابوثمامه فرمود: می شناسیش؟ گفت بله یابن رسول الله شرُّ اهلِ الارض اگر یک آدم شرور به من بگویند معرفی کن این را معرفی می کنم. او میگوید شما اغدر و شر اهل ارض هستید. خود اباعبدالله حسابی صفات اینها را در خطبه هایش معرفی کرد: شما حدود را تعطیل کردید فساد را آشکار کردید لقمه حرام خوردید شما دین خدا را به تعطیلی کشیدید.
اینها همان هست که عرض می کنم، جوانان عزیز دشمن شناسی.
یک حدیث قدسی بخوانم، مرحوم شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع این کتاب آورده، خدای تبارک و تعالی وحی کرد وقتی می گوییم خدا فرمود به این احادیث می گویند قدسی.
خدا به یکی از پیامبرانش وحی کرد: أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ ، به کسانی که خدا را قبول دارند و متدینین بگو قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لاَ يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي، سه تا کار نکنید:
۱. لباس دشمن را نپوشید گاهی یک لباس تبلیغ دشمن است یک تیپ تبلیغ تیپ غربی هست. الان بعضی تیپ ها تبلیغ چهره های غربی است بعضی آرم ها تبلیغ شعار های غربی هست بعضی حجاب ها متاسفانه بر گرفته از صحنههای ماهوارهای است اینها لباس اعدا هست. فرمود لباس دشمنان ما را نپوشید این یک.
۲.غذای دشمنان ما را نخورید شاید منظور از غذای دشمن همین شراب باشد گوشت خوک باشد غذای حرام باشد . شاید نه با یک نگاه وسیعتری غذایی که رنگ و بوی دشمن را می دهد تبلیغات دشمن پشتش هست غذای دشمنان را نخورید.
۳. و سوم که مهم هست؛ لا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي ، روش دشمنان ما را نروید ، روش دشمن در کربلا چه بوده پیمانشکنی تجاوز به گناه شراب نوشیدن لهو و لعب و موسیقی اگر یک کسی آمد زیر اردوگاه حسین اما اخلاقش اخلاق دشمنان امام شد، دشمنان امام حسین چه کار کردند؟ بی رحمی ردند پیمان شکنی کردند بدقولی کردند حق الناس را زیر پا گذاشتند به امام توهین کردند اگر یک کسی این اخلاق ها را به خودش گرفت فرمود لباس دشمنان را نپوشید غذای دشمنان نخورید روش دشمنان را نروید. فَيَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي، شما هم می شوید دشمنان من همان طور که آنها دشمن من هستند حالا ولو شما بگویید ما دوست هستیم و با لباس دوست بیاید.
عزیزان، دشمن شناسی مهم هست اگر مار را کسی نشناسد او را می گزد اگر بچه حرارت آتش را نبیند دست داخلش میگذارد و می سوزد اگر کسی سراب را آب بپندارد بی خود می دود هرچه برود به آسفالت گرم می رسد. امروز بعضی ها تو لباس دوست تبلیغ و ترویج افکار شبههناک می کنند در تبلیغ مسائل مذهبی گاهی ریشه مبانی دینی را می زنند به اسم جلسات عرفانی به اسم جلسات معنوی به اسم جلسات یاد خدا جوان ها را به سمت بی نمازی میکشند به اسم پیشبرد در مباحث گاهی افراد را به انحرافات فکری و اعتیاد می کشند دشمن را باید شناخت.
ببینید من دوتا آیه و یک حدیث بخوانم دقت کنید راجع به دشمن چه چیزی را باید توجه کرد؟
قران کریم آیه اول سوره ممتحنه می گوید: یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّى وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَآءَ، چقدر زیباست این آیه. دشمن خودتان و دشمن خدا را دوست نگیرید اولین خطر این هست که آدم دشمن را دوست پندارد.
نکته دوم امیرالمومنین فرمود: «لا تستصغرن عدوا و ان ضعف، دشمن را کوچک نشمار ولو ضعیف باشد نگو حالا این که چیزی نیست یک لحظه هست یک جرعه هست یک نفر هست یک بار تو آن جلسه رفتن هست با یکبار که آدم اعتیاد نمی گیرد با یک نگاه که آدم مبتلا نمی شود با یک جلسه که گرفتار نمی شود. دشمن را کوچک نشمار نگو عروسی هست نگو یک شب که صد شب نمی شود چهار تار مو بیرون باشد به عالم لطمهای نمیزند دشمن با همان چهار تا تار مو وارد می شود بی حجاب می کند با همان یک نخ وارد می شود معتادت می کند با همان یک شب وارد می شود.
گاهی زنگ میزنند بعضی ها من تاسف می خورم خانواده ها می گویند بچه های مان فاصله گرفتند از مذهب و نماز توی دبیرستان نماز میخواندند دانشگاه رفتند نماز را کنار گذاشتند هیئتی بودند مسجدی بودند فاصله گرفتند. دشمن را کوچک نشمار ولو ضعیف باشد. دشمن را دوست مپندار.
سوم از دشمن برائت بجو، نگو خب باشد ما تو این جلسه می رویم ولی ما نمی کشیم ما نمی خوریم ما نمی نوازیم ما فیلم را نگاه نمی کنیم وقتی پخش می شود سرمان را پایین می اندازیم، نه پاشو بیا بیرون.
ابراهیم پیغمبر تلاش کرد عمویش را مسلمان کند عمویش بت پرست بود و بت می تراشید یک وقت دید نه فایده ندارد.بعضیها میگویند چرا روحانیون و طلاب با این همه حرف که می زنند روی بعضی ها اثر نمی کند؟ ابراهیم پیامبر نتوانست عمویش را تغییر دهد نوح پیامبر پسرش را نتوانست تغییر دهد خدا بهش فرمود رهایش کن پیغمبر گرامی اسلام عمویش ابولهب را نتوانست، توقع نداشته باشید. پیغمبر خدا فرمود من مبلغ هستم و حرفم را می زنم یکی میشود ابولهب یکی میشود حمزه. این دیگر به ظرفیت خودشان هست. ابراهیم وقتی دید تلاشش به جایی نمی رسد در قرآن کریم در سوره توبه می فرماید فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ، وقتی روشن شد فهمید عمویش دشمن خداست دیگر گفت: بین من و تو هیچ ارتباطی نیست با همه اهمیتی که به صله رحم دارد عمویش هست فامیلش هست اما تبت یدا ابی لهب دستهای این عمو باید بریده شود. فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ؛ وقتی ابراهیم فهمید عمویش نمی آید توخط دین بلکه دشمن خدا هست تَبَرَّأَ مِنْهُ.
پس یک، دشمن را دوست نگیریم. دو، دشمن را کوچک نشمارید. سه، از دشمن برائت بجوییم. مسامحه و یکی به نعل یکی به میخ و حالا باشد ازش استفاده کنیم نه، از این دشمنی آشکارتر جلوی نظام ایستاده جلوی دین ایستاده جلوی اباعبدالله ایستاده محکم باید مثل عباس بایستیم بگوییم لعنت خدا بر خودت و امان نامه ات به شمر گفت شمر فامیل مادری اش مگر نبود؟ باشد دشمن است.
سوره تغابن را نگاه کنید میفرماید: گاهی همسر و اولاد دشمن شما هست إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ.
عدی ابن حاتم پدر سه تا شهید هست پسر حاتم طایی که شخصیت بسیار متدین و مومن هست فانی در امیرالمومنین بود دنبال امام حسن می دوید این آقا یک پسرش در جنگ صفین به نام زید همین طور که میان کشتهها قدم می زد دید دایی اش کشته شده در سپاه معاویه بود، به دست سپاهیان امیرالمومنین به درک واصل شد تا نگاهش به دایی افتاد یک مرتبه حس فامیلیش گل کرد و شروع کرد فحش دادن و بد و بیراه گفتن به سپاه امیرالمومنین؛ قاتلش را می کشم چنین می کنم چنان می کنم شمشیر دست گرفت حمله کرد به سپاه امیرالمومنین و بعد هم پیوست به معاویه.
عدی ابن حاتم پدر سه شهید ایستاد وسط میدان دستش را آورد بالا گفت اللهم انّی ابرَءُ منه، خدایا من از این بچه برائت جستم بچه من نیست. بعد گفت پیدایش کنم خودم می کشم او را، خودم او را از بین خواهم برد و دیگر زید را به اسم عدی نشناسید بچه ی من نیست دیگر کسی این پدر را متهم نمیکند جدا شد خط را روشن کرد.
محمد بن عتبه پدرش به دست سپاه اسلام کشته شد به دست امیرالمومنین و حمزه، پدرش در جنگ بدر مشرک بود کشته شد این آدم عاشق امیرالمومنین بود بارها این حدیث را خواندم، حضرت امیر فرمود: من سه تا محمد نام را دوست دارم یکی محمد بن ابی بکر پسر خلیفه اول که حضرت گریست در سوگ او، در نهج البلاغه هست، تاثر آقا بر مرگ محمد بن ابی بکر استاندار مصر. یکی همین محمد بن عتبه هست، یکی هم محمد بن جعفر پسر برادرش. فرمود این سه تا محمد نام را دوست دارم.
آن وقت این محمد بن عتبه جالب است بدانید پسر دایی معاویه هست پدرش تو جنگهای صدر اسلام کشته شده معاویه دستگیرش کرد آوردش تو دربار خودش در شام گفت تو از مایی چرا دفاع از علی می کنی چرا مرا رها کردی؟ پدرت را این ها کشتند چه کار می کنی در سپاه و اردوگاه علی بن ابیطالب؟ گفت: معاویه من یک نگاه به اطرافیان تو کردم یک نگاه به اطرافیان علی کردم، دیدم هرچه زاهد و هرچه عابد و هرچه متدین هرچه سالم هست دور علی است اویس عمار هاشم مرقال.
و هرچه آدم کلک آدم بد سابقه مطرود پیغمبر و هر چه آدم فاسد مثل ولید و مروان و عمروعاص دور تو هست آدم را از رفقایش میشناسند، چی شده مگس یک جا جمع شده و زنبور عسل یکجا؟ زنبور دنبال گل می گردد مگس دنبال کثافات می گردد آنجایی که مگس حلقه زده ببینید چه کثافاتی هست چه چرک و دُملی هست و این جایی که زنبور حلقه زده مثل زنبور عسل باش كُن ْ كَالنَّحْلَة؛ دنبال پاکیزه ها می رود دنبال گل خوشبو می رود چرا زنبورهای عسل كُن ْ كَالنَّحْلَة، چرا زیبا دوستان چرا افراد سالم دورعلی هستند؟ یکی از اینها در اردوگاه تو نیست یک آدم علیه السلام نشان بده دور تو باشد. معاویه چه بگوید حرف استدلالی هست گفت باشد اگر دست از علی بر نداری تو را می کشیم، گفت من از شهادت باکی ندارم محمد بن عتبه را به شهادت رساندند اما چون دشمن شناس بود حاضر نشد گرایش به دشمن پیدا کند.
جوان ها دشمن را دوست ندارید هر ندایی را توجه نکنید برائت من و شما و دشمنشناسی من و شما مکمل ولایت ماست.
سوال دشمن کی هست؟
ما دو دشمن داریم یک دشمن درونی که مال خودمان هست از درون خودمان لطمه می زند دشمن درونی کی هست؟ حدیثی بخوانم.
♦️غضب و شهوت دشمن هستند که درون ما غضب و شهوت است. شهوت خطرناک است انسان را به حرام می کشاند انسان را به معصیت می کشاند انسان را به نگاه شهوت آلود می کشاند انسان را به دوستی های ناپسند می کشاند. غضب هم خطرناک است آدم که عصبانی شد فحش می دهد غیبت می کند می زند سخن چینی می کند تو عصبانیت انسان کنترل عقلش را از دست می دهد اول با دشمن های درونی مان کنار بیاییم بعد برویم سراغ آمریکا و اسرائیل و دشمن های بیرونی. اول خویش را اصلاح کنیم أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ، اول ببینم خودم اسیر دشمن درون نیستم آن وقت سراغ دشمن بیرون برویم. غضب و شهوت.
♦️ دیگر چی بَطنُ المَرءِ عَدوُّهُ، شکم انسان دشمنش است ، چطور شکم دشمن است؟ شکمی که انسان را به پرخوری به حرام خوری شکمی که انسان را به لقمه شبهه ناک بکشاند دشمن هست لقمه که حرام باشد حلاوت نماز می رود لقمه که خوردی حرام، شیرینی ذکر خدا می رود. لقمه که خوردی حرام امام کش می شوی. مگر روزعاشورا نفرمود ملئت بطونکم من الحرام.
دشمن درون کیه؟ أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ، دشمن ترین نیروها درون خودت هستند نفس خودت هست کسی که تو را فرمان به زشتی می دهد. البته جوانان می دانید ارتکاب گناه لذیذ هست ارتکاب گناه تحریک نمیخواهد خود به خود انسان بهش کشیده می شود این که گفتند بهشت با سختی همراه است و جهنم با راحتی منظور همین هست. برای گناه مبلغ نمی خواهد شیطان تبلیغ نمی کند رسول خدا فرمود شیطان مزین هست.
انما بعثت مُبلّغا، فرمود من مبلغ مبعوث شدم و شیطان مزین هست. فقط زیبا جلوه می دهد گناه را. و لذا این که می بینید نماز صبح برای بعضی ها سنگین هست چون عبادت اگر شیرینی اش احساس نشود سنگین است این که می بینید عبادت برای بعضی ها کسالت می آور است، این که می بینید صداقت و لقمه حلال خوردن نگاه حرام نداشتن زحمت دارد وقت میبرد انرژی می برد به خاطر همین میگویند دنیا سجن زندان مومن هست چون می گوید،نخور نبین نگو، نه دارد. این نخور نرو نگو ندارد اما بی دین هرچه بخواهد می خورد هر چه بخواهد میگوید میبیند راحت هست اینجا بهشت است جنه الکافر است اما برای مومن زندان هست برای زبانش زندان قائل شود.
ما دو دشمن داریم: درونی غضب شهوت شکم. اما دشمن بیرونی چون خیلی گسترده هست این بحث، من هم نمی خواهم شب های دیگر صحبت کنم. یک حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام خدمتتان می خوانند که مولی الموحدین علیه السلام در این حدیث که خیلی روایت زیبا هست خوب است این روایت در ذهن ما بماند یادداشت کنیم ببینیم نگاه کنیم. من از شما سوال می کنم کی از منافق خوشش میآید هیچکس، قرآن میگوید با منافقین شدید باشید. کی اگر بگویی بهش منافق خوشحال می شود؟ هیچ کس، نفاق صفتی هست که در بعضی روایات از کفر هم بدتر شمرده شده.
امیرالمومنین در نامه ای به محمد بن ابی بکر نوشت پسر ابی بکر رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله به من فرمودند: یا علی من از مومن و از کافر برتو نمی ترسم مومن تو را دوست دارد کافر هم موضعش روشن هست تو را قبول ندارد. من از منافق بر تو می ترسم. قرآن به پیغمبر میگوید ۷۰ بار برای منافق طلب استغفار کنی قبول نیست. البته مادامی که منافق باشد اگر خوب شد یک بحث دیگری هست موضوع منتفی است. بیش از ۳۰۰ آیه در قرآن و یک سوره مستقل در قرآن راجع به منافقین و صفات منافقین است. کسی دوست ندارد منافق باشد کسی دوست ندارد نامش جزو منافقین ثبت و ضبط شود چون منافقین فی درَکِ الاسفَل، جهنم خودش مراتب دارد در طبقه پایین جهنم هستند.
اگر گرفتید من چه می خواهم بگویم یک دشمن منافق هست. امیرالمومنین فرمود منافق ۵ ویژگی دارد شما یک نگاه به خودتان بکنید ان شالله هیچ کدام در من و شما نیست. اگر یک وقت دیدید یک درصد دو درصد یک خورده دارد در زندگی ات می آید بدان
اینها علائم منافقین است.
فرمود: المُنافِقُ إذا نَظَرَ لَها ، و إذا سَكَتَ سَها ، و إذا تَكَلَّمَ لَغا ، و إذا استَغنى طَغا ، و إذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا؛ امیر بیان و امیر کلام است تمام بندهای آخر حدیث را با آ ختم کرده. منافق این ویژگی ها را دارد.
♦️ المُنافِقُ إذا نَظَرَ لَها؛ یعنی وقتی نگاه می کند نگاهش نگاه لهو و بیهوده است یعنی نگاه به نامحرم اگر نگاه به نامحرم کردی نگاه لهو کردی اگر نگاه کردی از سر و راز کسی سر در بیاوری افشا کنی نگاه لهو است، اگر نگاه به خانه مردم انداختی از پشت بام یا پنجره که چه کار می کند این نگاه لهو است. نگاه لهو یعنی نگاه به آنچه که مجاز نیستی. این دختر مردم هست زن مردم هست این همسر دارد برادر دارد پدر دارد این ناموس دیگران هست تو چرا نظر می کنی به ناموس دیگران؟ این نگاه نگاه لهو هست. این اولین ویژگی منافق که ان شاالله در ما نیست.
♦️ دوم و إذا سَكَتَ سَها ،وقتی ساکت هست غافل هست آدم وقتی سکوت می کند دو جور می تواند ساکت باشد یکی می تواند تفکر کند ساکت هست دارد فکر می کند در آینده به گذشته، توبه کند از گناه فکر می کند برنامه ریزی کند برای زندگی اش. اما منافق وقتی ساکت هست سکوتش غفلت و سهو هست اگر بعد از یک ساعت بهش بگویی کجا بودی می گوید هیچ جا به چه چیز فکر می کردی؟ به هیچی همین طور خیال پردازی می کردم. منافق سکوتش خیال پردازی هست.
♦️ سوم و إذا تَكَلَّمَ لَغا، حرف می زند حرف هایش لغو هست. یک شب تا صبح اگر حرف هایش را بنویسید واقعاً بعضی ها ضبط بگذارند حرف خودشان را ضبط کنند خجالت میکشند گوش بدهند این حرف ها را ما زدیم؟ دیشب ما گفتیم در فلان عروسی فلان شب نشینی. حرفهایش لغو هست حرفی که هدف و برنامه ندارد حرفی که مشکلی را حل نمیکند حرفی که توش غیبت و تهمت هست توش ایجاد فتنه هست به هم ریختن روابط هست سخنش لغو است.
♦️چهارم اگر یک روز پولدار شود طغیان می کند، إذا استَغنى طَغا، إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى. اگر پولدار شود نه کمک می کند نه بار از روی دوش کسی بر می دارد نه ضعیف می شناسد و نه فامیل می شناسد نه به ضعیفهای فامیل سر می زند فکر می کند مدل ماشینش رفت بالا خانه اش رفت بالا علمش رفت بالا مدرکش رفت بالا مهندس و دکتر پیشوند اسمش شد همه باید به این سر بزنند دیگر خانه فامیل نرود، نه عزیز من، بزرگتر بزرگتر است ولو علامه دهر باشی.
در تشییع جنازه مادر مرحوم شیخ انصاری آن عالم بزرگ مدرس صدها مجتهد مثل بچه ای که مادر از دست داده فریاد می زد روی سر خودش می زد شاگردها رفتند جلو آقای شیخ انصاری استاد و زعیم حوزه نجف، شما با این حال مادر پیرت از دنیا رفته این چه حالی هست؟ فرمود آنچه که من دارم از شیر این مادر هست از تربیت این مادر هست، از آموزش این مادر هست. جوان لیسانس گرفتی مادر بی مادر پدر بی پدر؟ مهندس شدی پزشک شدی آیت الله شدی مدرک دانشگاه و حوزه گرفتی مادر برای تو مادر است پدر برای تو پدر است ولو این که تو عالی ترین سطوح را داشته باشی. گفت آنچه من دارم از جنازه ای هست که روی دست شما دارد تشییع می شود. خودم را می زنم اشک می ریزم. مادر از دست دادم.
امیرالمومنین وصی رسول خدا یعسوب الدین حجت الله در تشییع جنازه مادرش فاطمه بنت اسد فریاد می زد یا اُمّاه!
جوان ها مواظب باشید به مادرانتان احترام کنید این رشد و این ترقی و این تعالی این شخصیت را از او دارید. فرمود وقتی بی نیاز می شود ثروتمند می شود تغییر می کند.
♦️ پنجم تا یک مصیبتی پیش می آید اتفاقی تصادفی داغی ورشکستگی پیش می آید فریاد می زند ناله می کند کم صبر هست و إذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا.
چقدر زیباست آخرش را بخواهم بگویم لها سها.... یعنی چی؟ یعنی منافق نگاهش لهو، سکوتش سهو، کلامش لغو، دربی نیازی طغیان و در مصیبت فریاد و ناشکیبایی دارد. ما که هی میگوییم دشمن دشمن، دشمن که یک غول نیست نه، دشمن هم لباسش مثل من و شماست قیافش مثل من و شماست ابوذر و ابولهب تفاوتشان در چهره که نیست تفاوتشان در صفاتشان هست. او که شده ابوذر چون صادق هست چون وفای به عهد دارد چون پیرو رسول خداست. او که شده ابولهب چون دروغگو هست چون خائن هست چون پیغمبر را قبول ندارد.
عزیزان همه حرفهای من در یک کلمه جمع می شود: دشمن شناسی یعنی اخلاق دشمن را بشناسید و اگر اخلاقش را شناختید ازش اجتناب کنید. اخلاق دشمن را بخواهید بشناسید دعای هشتم صحیفه سجادیه را بخوانید ۴۴ تا از ویژگی دشمن را امام سجاد آنجا شمرده حرص غضب شهوترانی دروغ. اخلاق دشمن را اگر می خواهید همین ۵ تا که امشب گفتم. می خواهید نفاق در زندگیت نباشد نگاهت به لهو نباشد کلامت لغو نباشد سکوتت سهو نباشد برای زندگیت برنامه داشته باش.
امیدوارم خداوند به همه ما و شما توفیق شناخت دشمن توفیق برائت از دشمن و توفیق این که دشمن را دشمن بدانیم عنایت بفرماید.
یاران اباعبدالله دشمن شناس بودند چون دشمن را می شناختند خوب در مقابلش موضع میگرفتند. عزیزان فردا هفتم ماه محرم هست پیکی رسید فردا به سوی عمر سعد لعنت الله علیه نامهای از ابن زیاد آورده بود وقتی نامه گشوده شد پسر زیاد نوشته بود به فرمانده لشکر به عمرسعد خبیث که آب را به روی خیمههای اباعبدالله ببندید.
لذا چون دستور عبیدالله هست رسما عده ای را فرستاد به فرماندهی عبدالله ابن حُصین که دور تا دور آب را فردا محاصره کنید وجود مقدس اباعبدالله وقتی رسید برای برداشتن آب دید آب محاصره شده این نانجیب عبدالله ابن حصین فریاد زد: حسین! دیگر روی این آب را نخواهی دید و دیگر این آب را نخواهی چشید تا تشنه از دنیا بروی. زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است امام حسین به این هایی که زخم زبان زدن نفرینشان کرد، یک وقت آقا دستش را آورد بالا اللهم اَمِتهُ، خدایا او را تشنه بمیران.
شخصی می گوید من رفتم خانه همین عبدالله ابن حصین بعد از قضایای کربلا، گفتند مریض هست تو بستر افتاده بود دیدم شکمش باد کرده آمده بالا ظرفهای آب دور تا دورش است همین طور آب مینوشید شکمش باد کرده می گفت تشنه ام تشنه ام هر چه آب نوشید تشنگی اش برطرف نشد و در شدت آب خوردن به درک واصل شد آنقدر آب نوشید که این شخص می گوید شکمش آمده بالا همین شخصی که این جمله را به اباعبدالله علیه السلام گفت در اثر بیماری تشنگی به درک واصل شد. علیرغم ظرفهای آبی که دور تا دورش بود.
مگر دل ولی خدا را شکستن شوخی است؟ دل ولی خدا را شکستن عادی هست؟ مگر می شود طفل ولی خدا تو بغلش پرپر شود آن وقت حرمله سر پا باشد؟ امام سجاد نفرینش کرد: خدایا او را توی آتش بسوزان. وقتی مختار انتقام گرفت از حرمله خوشحال شد از این جمله امام سجاد گفت خدایا شکر که این دعای امام به دست من تحقق پیدا کرد علیه حرمله. مگر مسئله عادی هست؟ اباعبدالله حجت خدا دل امام حسین بشکند نفرین کند کسی بتواند زنده بماند؟
امشب شب علی اصغر هست شب هفتم به نام و یاد این نازدانه اباعبدالله که خیلی باب الحوائج هست نمی دانم چه چیزی از خدا می خواهید خواهرانی که می گویید اولاد می خواهیم عزیزانی که مشکلات جسمی و بیماری دارند توی خانه فرزندانتان خودتان عزیزانی که نگران جوانها هستید امشب دوتا دست کوچک علی اصغر را بگیرید، بیاورید بالا طفل رضیع یعنی شیرخوار دست هایش را بگیرید، بزرگان علما شخصیتها در گرفتاری ها به این آقازاده متوسل می شدند هر وقت گرفتار می شدند سفارش می کردند.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی مکرر اشاره میکرد بسیاری از شخصیت ها با توسل به علی اصغر مشکلات بزرگ راه حل میکردند. من همین جا گفتم یک سال مرحوم شیخ عبدالکریم حائری هر سال اول درسش روضه ای خوانده میشد بعد درس را شروع می کرد تبرک میجست به روضه . ازش سوال میکردند آقا چه روضه ای امسال بخوانیم؟ فرمود روضه علی اصغر اباعبدالله. آقاجان چرا؟ فرمود نمی دانید این کودک چه دلی از بابایش شکست.
خیلی سخت هست اینهایی که کربلا شهید شدند، یا جنگیدند یا لااقل با کلام از خودشان دفاع کردند. عبدالله ابن الحسن حرف زده ولو کوچک هست قاسم ابن الحسن رجز خوانده اطفال و نوجوان های کم سن و سال ۱۱ ساله توی کربلا شهید شدند اما میدان آمدند ولی این نازدانه دستهای کوچکش توان شمشیر نداشت لب های کوچک و خشکیده اش توان سخن نداشت. اباعبدالله علیه السلام نیامده بود که این اتفاق بیفتد نوشتند آمده بود خداحافظی کند خداحافظی هم کرده بود آقا با ام کلثوم با زینب با زنها و با امام سجاد، من نمیدانم آنهایی که بچه کوچک دارند می دانند من چه می گویم؟ اباعبدالله عازم شد برود خداحافظی اش تمام شد اما یک وقت برگشت گفت: ناولینی ولدی الصغیر، خواهرم طفلم را بده ببینم حتّی اُودّعَ، من با او وداع کنم. می دانید این در علم تربیت امروز یعنی چی؟ وداع یک پدر با بچه ی چند ماهه که تشخیص نمی دهد،سنی ندارد چرا امام حسین با او جدا وداع می کند؟ در مسئله وداع و خداحافظی اهمیتی قائل هست برای طفل شیرخوار، البته مادرش هم کربلا بود. نمیدانم چرا نگفت رباب فرزندم را بیاور؟ نمی خواست نگاهش تو نگاه مادرش بیفتد شرمنده بشود یه خورده با زینب راحت تر حرف می زد خواهر هست آدم بعضی حرفها را به خواهرش راحتتر میتواند بزند. خواهرم طفل کوچکم را بیاور خداحافظی کنم.
راوی گفت اباعبدالله نازدانه را روی دست گرفت خم شد لبهایش را بگذارد روی صورت علی اما هنوز لب ها نیامده رو صورت تیر حرمله گلویش را شکافت و وذبحَ من الاُذُنِ الی الاذن، یک وقت نگاه کرد دید خون علی اصغر رو دست های اباعبدالله چکه می کند.
اباعبدالله شهدا را می برد تو خیمه ای در روز عاشورا، علی اکبر قاسم و دیگران اما این بچه را اگر توی خیمه بگذارد مادرش جان می دهد خواهرش جان می دهد تنها بدنی که به خاک سپرد بدن علی اصغر بود با نوک شمشیر یک قبر کوچکی کند عزیز و ناز دانه اش را میان قبر گذاشت.
صاعدَالله قلبک یا اباعبدالله!
خدایا به آن گلوی خشکیده علی اصغر به دست های کوچک نازدانه اباعبدالله قسمت می دهیم در ظهور امام زمان تعجیل بفرما.