پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

توفیقی شد دیروز بحثی را با عنوان تحول آفرینی امام حسین شروع کردیم. هدفمان این بود ببینیم نهضت عاشورا چه تحولاتی در افراد روحیه ها، جامعه ایجاد کرده؟ خیلی از اینهایی که تغییر کردند وقتی زندگیشان را مطالعه می کنی خب دلایلی برای خودشان دارند . یکی از عمده ترین دلایلشان قصه ی کربلا است.

یک کتابی را آقایی در سوریه نوشته که به نظرم تا حالا ده دوازده جلد چاپ شده، آقای هاشم آل قطیت، اسم کتاب المُتحوّلون هست یعنی آدم هایی که عوض شدند. گشت در سایت ها و این طرف آن طرف مصاحبه کرده و عکش هایشان را گذاشته و آدم هایی که شیعه شدند. اینها را که فهرست می کند یک بخش عمده ای از اینها دلیل تحولشان را داستان کربلا و امام حسین ذکر می کند.

البته یک کاری این مرکز ابحاث قم کرده ؛ مثل همین هست موسوعهُ من حیات المستبصرین ، یعنی یک مجموعه ای از زندگی نامه ی اینها که استبصار برایشان پیدا شده آمدند کشورهای مختلف، عمان تونس لبنان ، تغییر کردند اینها را کنار هم‌می گذارد. خیلی از اینها به خاطر جریان کربلا که دیروز یک نمونه را عرض کردم. آقای ادریس مغربی که یکی از دوستان گفت من ایشان را در مراکش دیدم مالکی هست ، کتابی نوشته که ترجمه ی فارسی شده: لقد شیَّعنی الحسین ، یعنی امام حسین مرا شیعه کرد یکی از افرادی که هست ایشان هست. خیلی از جریان ها زمینه ی تحول روحیشان ، تحول روحی کربلا با حر و با زهیر شروع شد ادامه دارد و ادامه خواهد داشت در آینده که چقدر آدم ها تغییر کردند.


خود امام حسین هم روز اولی که قیامش را آغاز کرد نامه ای نوشت به سلیمان ابن صرد خزاعی و چند نفر از سران کوفه این نامه غیر از نامه ی مسلم هست ، این نامه را قیس بن مُسهر صیداوی آورده، از این سفیر خاص امام حسین بعد از مسلم خیلی یاد می شود، اینها چهار نفرند شهید شدند چهارتا نائب و سفیر امام قبل از کربلا شهید شدند. یکی همین قیس هست که امام خیلی برایش گریه کرد. پرتش کردند از بالا و به شهادت رساندند. یکیش سلیمان ابا رزین هست ، توی بصره ابن زیاد اعدامش کرد. یکی عبدالله نامی هست و یکی هم مسلم. آن نامه ای که امام حسین برای سلیمان بن صرد فرستاده خیلی جالب هست. یک تکه اش را عرض کنم:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ قال رسول الله ص : امام حسین اول نامه نوشتند پیغمبر جد ما فرمود: من رأی سلطانا جائراً، اگر کسی یک حاکم ستمگری دید مثل آل سعود و نتانیاهو و یزید ؛مُستحلاً لحرام اللَّه، حرام خدا را حلال می کند ، مظلومین را از بین می برد شرابخواری را جایز می کند حرام خدا را حلال می کند، نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ ، دارد عهد و پیمان خدا را می شکند ، مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّه، دارد سنت پیغمبر را زیر پا می گذارد ، فلم یغیّر ، اگر کسی اینها را دید و تحول و تغییر ایجاد نکرد مسئول هست و جایگاهش جهنم هست.


همه ی حرف ما ، بحث تحول هست.

عوامل تحول را بشمارم:
۱. تفکر: هرکه می خواهد عوض شود باید فکر کند باید بیاندیشد باید تامل کند و الّا اگر فکر و اندیشه نباشد انسان تحول و تغییر در او ایجاد نمی شود. بعضی ها جامد و راکد هستند نمی خواهند تغییر درشان ایجاد شود.
یک آقایی هست به نام یزید ابن حسین، می گوید: وقتی به عمر سعد گفتم چرا آب را به روی امام حسین بستی؟ گفت من می دانم اینها مقامشان بالا هست إنّی أعلم حرمة أذی أهل البیت، ولی من تصمیم گرفتم حسین را به قتل برسانم و به حکومت ری برسم . این آدم نمی خواهد فکر و تامل کند . زحمت اندیشه به خودشان نمی دهند . این که قرآن می فرماید در افاق یعنی عالم در انفس یعنی خودتان تفکر و اندیشه کنید ، این دلیلش همین است که التفکرُ یدعوا الی البرّ، و العمل بِه ، الفکرُ یهدی الی الرشد ، تفکر و اندیشه آدم را به رشد می رساند.
من هفت قسم تفکر را برایتان می گویم. هر کدام در ما تحولی ایجاد می کند. بحثم امروز ؛ تفکر منشا تحول و تغییر، هست. اندیشه منشا حرکت.


۱. تفکر در خدا : أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفكُّرِ في اللّه ِ و في قُدرَتِهِ؛ بالاترین عبادت این هست که انسان در توحید فکر کند نه در ذات خدا، مثلا میز و منبر ذاتش چوب هست. خدا هستیِ محض است و چیستی ندارد. سوال از چیستی و ذات خدا غلط هست. خیلی چیزها در عالم هست از چیستی اش خبر نداریم خدا در راس است. و لذا گفتند لا تتَفکَّروا فی ذات الله، خدایی که در ذهن شما بیلید خدا نیست. آن محصول فکر شما هست.


امیرالمومنین می فرماید : تفکر در ذات خدا موجب توهم‌می شود.
اما تفکر در قدرت درآثار . ابوشاکر دیصانی آمد خدمت امام صادق ، ایشان کافر هست گفت : دُلَّنی علی معبودی، به من یاد بدهید ، می خواهد تحول پیدا کند عقیده اش را بگذارد کنار. یاد دهید خدا چیست؟ یک بچه از در وارد شد تخم مرغی دستش بود . گفت به همین تخم مرغ دقت کن خدا شناس می شوی. کی این زرده و سفیده را کنار هم گذاشته قاطی نمی شود ؟ انظُر الی هذه البیض ، لازم نیست همه از طریق برهان صدیق مثل ملاصدرا به خدا برسند، لازم نیست همه از برهان امکان و وجوب و علت و معلول برای عموم مردم کارایی ندارد.


 امام صادق مفضل را خواست فرمود من یادت بدهم برو با ابن ابی العوجاء بحث کن . چون مفضل با ابن ابی العوجاء نتوانست بحث کند . ابن ابی العوجاء منکر خدا بود . دعوایشان شد. ول کرد امد خدمت امام اقا فرمودند بیا صبح زود پیش من قلم و کاغذ بیاور تا خداشناسی بهت بگویم. همین توحید مفضل که الان چاپ شده بخش هایی از فرمایشات امام صادق هست. این در واقع تفکر و اندیشه ی در رابطه با خدا موجب تحول می شود. الان می دانید که خیلی جریان ها می خواهند جوانان را سمت لائیک بکشند ، بی خدایی بی دینی. آسان تر هم هست عدم باور به خدا بار هم ندار انسان نباید کاری انجام دهد. و لذا من حتما به دوستان منبری می گویم بخشی از منبرها را به اعتقادات اختصاص دهید به تقویت باورهای جوان ها، استدلالات . خدا رحمت کند مرحوم سید رضا صدر را . یک کتاب خواندنی دارد نشانه هایی از او، پر از قصه هست. از زندگی گوزن ها بوقلمون ها مورچه ها،

چون قرآن می گوید ما برای خداشناسی سه تا راه داریم :


♦️فطرت: فِطْرَ‌تَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ‌ النَّاسَ عَلَیهَا.
♦️عقل: کان فیهما آلهة إلّا اللَّه .
♦️از همه راحت تر حس هست. سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ؛ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ. این نظم در عالم انسان را به خدا می رساند.


۲. دومین تفکری که باعث تحول می شود تفکر در مرگ و معاد هست ؛ افضل التفکر ذکرُ المَوْت. یک جلسه ای تشکیل شد در محرم ، چون عمرسعد ملعون سوم محرم وارد کربلا شد ، بدش نمی آمد جنگی نشود. دیگر وقتی دید فرماندهی را از او می گیرند و به شمر می دهند دیگر خبری از امتیازات نیست نگذاشت و گفت خودم‌می ایستم. یک ملاقاتی دارد با امام حسین بیست نفر مسلح او اورد بیست نفر امام حسین. شب هم بود کنار فرات مسلحان رفتند کنار امام حسین نشست و عمر سعد، با چهار نفر دیگر. کنار امام حسین ابوالفضل العباس و علی اکبر کنار عمر هم حفص پسرش و لاحق غلامش شدند شش نفر. اولین جمله ای که امام به عمر گفت همین بود که فرمود:
أما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟ از معاد نمی ترسی از خدایی که آخرش باید بروی سمت او. این که ائمه ی ما یکی از رازهای تحول تو افراد را همین موضوع مرگ انتخاب می کردند.


امام کاظم کنار قبر آمد به افراد گفت ببینید اینجا سالن خروجی دنیا است.امیرالمومنین اصحابش را در صفین کنار قبرستان می آورد. پیامبر اکرم بارها و بارها. امیرالمومنین بعد از هر نماز عشا برمی گشت به سوی جمعیت می فرمود: تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّه. امام جماعت های ما پنج دقیقه بعد از نماز یادآوری مرگ و معاد کنند . خیلی موثر هست. یکی از اندیشه های مهم اندیشه در مرگ هست. چون مرگ یک چیز قابل انکاری نیست ما منکر خدا داشتیم ولی منکر مرگ نداشتیم.

کسی در عالم نگفته مرگ وجود ندارد. حتی فرعون قبر برای خودش می ساخت. چون می بینیم حقیقتی هست که خیلی می تواند موثر باشد در تحول انسان یاد معاد . (این باید موضوع پایان نامه باشد: شیوه ی یاد آوریِ معاد در ایجاد تحول در مردم )خیلی پیامبر لز این روش استفاده می کرد. مثلا زیر درخت نشسته ، حضرت برگ درختی که دارد می ریزد فرمودند : اگر استعفار کنید گناهانتان این طور می ریزد. بروید هیزم جمع کنید ، می گویند نیست . جمع کردند فرمودند: ببینید گناه هم اینطوری جمع می شود. به اشکال مختلفی مسئله ی فرجام و معاد و قیامت را متذکر می شدند.


یک کسی آمد خدمت امام صادق، گفت آقا افسردگی گرفتم بهم ریختم، روایت جالبی هست ، آقا فرمودند به یاد بیاور موقعی که بدنت را توی قبر می گذارند ، همه می روند اول عضوی که از بین می رود چشمت هست، گفت اقا تمام شد ارام شدم. یعنی یاد معاد نه تنها مخدر نیست بلکه سازنده هم هست. قرآن می فرماید:پو روایت هم داریم : ذکر الموت ذکر مرگ يقلع منابت الغفلة؛غفلت را از بین می برد.


۳. تفکر دیگر که در تحول موثر هست ، تفکر در تاریخ هست، عبرت. امام حسین دو جور روز عاشورا و در مسیر نسبت به تاریخ تذکر داد: یکی تاریخ گذشتگان یکی تاریخ آیندگان. البته آیندگان را بهش تاریخ می گوییم جون اتفاق نیفتاده یعنی حوادث گذشته و حوادث آینده. مکرر در مسیر می فرمود : یحیی ابن الزکریا. ما صدو بیست و چهار هزارتا پیغمبر داریم چرا یحیی ابن زکریا؟ یحیی پسرخاله ی حضرت عیسی، به خاطر یک حاکم زناکار و حرام زاده سر از بدنش جدا شد . سرش تو تشت طلا و مقابل حاکم امد حاکم در کنار این سر شراب نوشید سر بریده صحبت کرد.

اتقی الله به حاکم گفت از خدا بترس. خدا رحمت کند یک وقت ما می رفتیم پای منبر بعصی بزرگان ، آقای برقعی ، ایشان گاهی ده پانزده تا تشابه بین حصرت یحیی و امام حسین . هردوی این بزرگوار سر از بدنشان جدا شده. هردو سرشان توی تشت رفته هردو سرشان صحبت کرده هردو را حرام زاده کشته ، هردویشان برای نهی از منکر بوده . یحیی می خواست جلوی ازدواج حاکم را با برادرزاده اش بگیرد ، این حرام است. و امام حسین هم‌می خواست جلوی یزید را بگیرد. هردویشان مبارزه با منکر هست. چرا قصه ی حصرت یحیی را می گفت؟ چرا تاریخ می‌گوید؟ روز عاشورا آمد میدان محاسنش را گرفت توی دستش به طرف آسمان. آنجا که همه ی یارانش شهید شدند تکیه داد بر نیزه ی غربت ، دست برد زیر محاسنش زیر آسمان غربت ، علی لِحیتهی، بعد چهارتا تاریخ را یادآور شد .


فرمود: اِشْتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَى الْيَهُودِ اذْ قالوا عُزیرُ ابنُ الله ، تاریخ را بخوانید چرا خدا به یهودی ها غضب کرد؟ چون گناه کردند ، گفتند عزیر پسر خدا است. عزیر پیغمبر هست و پسر خدا نیست . شریک برای خدا گرفتند یهود سقوط کرد.
وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى النَّصارى قالوا الْمَسيحُ ابْنُ اللهِ ‌، خدا بر مسیحیان غصب کرد کتابشان از بین رفت و دینشان نسخ شد . جرا؟ چون مسیح را پسر خدا گرفتند. انی عبدالله .
وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى الَْمجُوسِ اذْ عَبَدُوا النار ؛ خدا بر مجوسیان، یعنی همان زرتشت هستند که موحد بودند و پیغمبر داشتند ، زرتشت پیامبر خدا است آثار هست و کتاب داشته . اینها آمدند گفتند انحراف پیدا شد در دین و رفتند سراغ آتش پرستی. وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى الَْمجُوسِ اذْ عَبَدُوا النار.


این سه تا تاریخ مال یهود و مجوس و نصاری را بخوانید.


یک نتیجه گیری: تحول ، و اشتد غضبه علي قوم اتفقت كلمتهم علي قتل ابن بنت نبيهم؛ خدا بر کسانی که پسر پیغمبرشان را بکشند غضب خواهد کرد. این می شود تفکر در تاریخ. اگر از آینده می خواهید غلام سقیف بر شما حاکم می شود .
مسعودی در مروج الذهب و ابن عسیر در الکامل ، می گوید یک روز حجاج تو این کوفه یازده هزار نفر را گردن زده. شما شهرهایی که امام حسین را یا تنها گذاشتند یا آمدند مقابلش ، مدینه که به خاک و خون کشیده شد که اینها نیامدند. کوفه و بصره ... حجاج استاندار دوتا استان هست یکی بصره و یکی کوفه. بین این استان ششصد کیلومتر فاصله هست و سابقه ندارد یک استاندار این دو را اداره کند . یک مقطعی ابن زیاد که برش داشت یزید و گذاشت کوفه. حجاج دوتا استان کلیدی دستش بوده بصره و کوفه با ششصد کیلومتر فاصله.

لذا خودش شهری درست کرد بین این دوتا به نام واسط ، وسط آنجا نشسته بود و کنترل می کرد این دو شهر را. یوم الزاویه ، که معروف هست در تاریخ یازده هزار نفر را در کوفه گردن زد. می دانید کشتنش قتل صبر بود یعنی طرف را می بست می زد و آب و نان بهش نمی داد. از شلاق و از گرسنگی می مرد. آدم هایی را کشت: کمیل ، سعید بن جبیر ، قنبر. خیلی جنایت کرده حجاج در پرونده عبدالملک خبیث که بیش از بیست سال حکومت کرده این حجاج یک چیز عجیبی هست. بگویم صدّام عصر ما که به نظرم از صدام هم پست تر بوده. امام حسین فرمود من را می کشید یک همچین ادمی شما را خار می کند که خارشان هم کرد. تفکر باعث تحول می شود. در خدا تفکر کنی توحیدت قوی می شود. در مرگ تفکر کنی وابستگی به دنیایت کم‌می شود. در تاریخ تفکر کنی درست تصمیم می گیری. گوش بده امام حسین می گوید یهود و نصاری اینطور شدند یحیی اینطور شد آینده اینطور می شود. چرا ادم باید جامد باشد. چقدر باید آدم حرف در او نفوذ نکند؟


به عمر سعد فرمود مگر تو مرا قبول نداری؟ در این حد که من دروغ نمی گویم؟ گفت بله آقا، فرمود ری را به تو نمی دهند ، خیالت راحت مگر تو دنبال ری نیستی؟ من می بینم سرت بالای نیزه تو کوچه کوفه بچه ها بهت سنگ می زنند. آدم‌نانجیب از این روشن تر و شفاف تر ؟ راهت را بکش برو لااقل. مثل عبیدالله حر جحفی برو.


 یک وقتی یک کسی گفت چرا امام حسین روز عاشورا نصیحت می کرد؟ گفتند معذرتاً یا ربکم ؛ فرمود: اسمعوا قولی، و لا تعجلوا بِقَتلی حتی اعِظُکم . در کشتن من عجله نکنید من از کربلا فرار نمی کنم. صد نفر هستیم شما سی هزار نفر.
یکی می گوید آقا اثر نداشت چرا امام حسین حرف زد؟ چرا اثر ندارد؟ اثرش امروز هست تحلیل هست . اگر امام حرف نزده بود و ایستاده بود مثلا یزید اینها را گردن می زد در مکه امام بیرون نمی آمد و کربلا نمی آمد طولش نمی داد جنگ نمی شد می گفتند آقا اگر نامه می نوشت و حرف می زد شاید اثر می کرد. همه ی این کارها را کرد . سه چهار بار با عمر سعد ملاقات شخصی کرده ،باهاش حرف زده. ده ها خطبه خوانده تو مسیر تو کربلا، بالغَ فی الموعِظَه. تا لحظه ی آخر هم امام؛ هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟


۴. تفکر در آیات قرآن: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، قرآن می گوید بخوانید من را فاَقروا، اما بر نخواندن محاکمه نکرده بر عدم تدبر . چرا تدبر نمی کنید؟ فضیل در یک آیه تفکر کرد عوض شد. اکثم صیفی در یک آیه تامل کرد و مسلمان شد. خدا رحمت کند آقای سلطان الواعظین،(صاحب کتاب شبهای پیشاور) من ایشان را ندیده بودم ولی آقای صالحی خوانساری می گفت: در قطار از هند می آمدم دیدم یک کسی خیلی قرآن می خواند گفتم آقا قرآن خواندن خیلی ثواب دارد ولی بگذار کنار یک مقدار حرف بزنیم تو مسیر، گفت من تازه به این کتاب رسیدم ، گفتم چطور؟ گفت من هندو بودم ، مسلمان شدم . گفتم به چه دلیلی؟ گفت با یک آیه :
 بلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ ؛ خدا می گوشد ما اثر انگشت شما را در قیامت بر می گردانیم. تو این ایه فکر کردم اثر انگشت چهارده قرن پیش علم پزشکی به اینجا رسیده بود که ما اثر انگشت داریم؟ پیامبر خدا اگر شاگردی هم جایی کرده باشد که نکرده اگر معلم هم باشد که کسی یادش یادش داده باشد ، این علم را کسی بلد نبود. بَلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ ، این باعث شد من اسلام بیاورم. یک تفکر در قرآن ، أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؟


۵. تفکر در نعمت های خدا: التَّفَکُّرُ فی آلاءِ اللّه ِ نِعمَ العِبادَةُ؛ شما بنشین به یک گل فکر کن انار باز کن همین عبادت هست. شما برو دریا را نگاه کن و فکر کن عبادت است. النظر الی البحر عباده. شما شنیدید ابوذر خیلی عبادت می کرد؟ فکر نکنید خیلی نماز و روزه می گرفت، نه؛ بیشتر عبادت ابوذر تفکر بود. التَّفَکُّرُ فی آلاءِ اللّه ِ نِعمَ العِبادَةُ.


۶. تفکر در انفُس: أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ؟ در خودتان هم فکر کنید که چی هستید ؟ اَتَزعَمُ أَنَّكَ‏ جِرْمٌ‏ صَغِيرٌ؛ این آدم به کجا می تواند برسد چقدر می تواند سقوط کند؟ تفکر در خویشتن هم موجب تحول می شود.


۷. تفکر در فرجام کار: إذا أنتَ هَمَمتَ بِأَمرٍ فَتَدَبَّر عاقِبَتَهُ؛ ما یک بحثی داریم می نویسیم برای ماه رمصان که انشا الله چاپ می شود و آن ویژگی های اولوا الالباب و خردمندان . اولین ویژگی خردمندان تفکر و اندیشه هست، الوالالباب يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ. این موضوع خوبی هست ؛ خردمندان در قرآن و روایات. اولولالباب کی هستند؟ ان شالله آماده شود بتوانیم بحث هایش را تقدیم کنیم.


یکی از عوامل تحول ، تفکر هست، یکیش امید هست . یکیش حوادث و مصائب هست. یکیش ارتباط با عالم هست، چقدر ارتباط با عالمان تحول ایجاد کرده؟ نشست و برخواست با یک عالم تحول ایجاد کرده .
سید مهدی قزوینی صدهزار نفر را در حِلِّه شیعه کرد و تحول ایجاد کرد.


اگر دائماً می گوییم : اللهم غَیِّر سوء حالنا بحسن حالِک ، حوِّل حالنا الی احسنِ الحال، باید عوامل تحول را پیدا کنیم که یکیش تفکر هست .
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلّت بفنائک.
الان که می آمدم منبر، یک آقایی جلوی مدرسه ی امام ، جلوی من را گرفت خیلی متاثر بود ، دیدم چشمشان پر از اشک. گفتند عروسم سرطان تیرویید گرفته بردیم به تهران و حالا دارند معالجه می کنند. یک بچه ی شش ماهه داردگفتند این را از مادرش جدا کنید شیر بهش ندهد و بغلِش نکند. فرمود نمی دانی ما چه مکافاتی داریم یک بچه شش ماهه را از مادر جدا کردیم ، حالا شاید یک ماه و بیست روز. من خیلی متاثر شدم وقتی ایشان این جمله را گفت که بچه ای یک انس پنج شش ماهه با سینه ی مادر و بغل مادر پیدا کرده به خاطر یک بیماری که پرتودرمانی می شود و.. نباید شیر بدهد، چقدر سخت است برای دیگران این بچه را نگه دارند. .


رباب سالم بوده ولی شیر نداشت، بچه مادر را ببیند و شیر نداشته باشد این سخت تر هست. شما دورش می کنی مادر را نمی بیند. لذا قصه ی علی اصغر خیلی قصه ی سختی هست در کربلا. امام حسین خیلی با این قصه تکان خورد خدا آرامش کرد دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ. ولیُّ الله است آیت عظما هست علی اصغر. اگر من بخواهم یک اطلاق آیت الله العظمی به یک شش ماهه بدهم درست گفتم. آیت الله اعظمی هست.


ای ولی الله گهواره نشین
دست هایت پرچم فتحُ المبین
گریه هایت خطبه های حیدری
تو حرف نمی زنی ولی گریه می کنی گریه ات مثل خطبه ی امیرالمومنین اثر دارد.(چقدر این شاعر قشنگ سروده)
گریه هایت خطبه های حیدری
حجت کبرای محشر محشری
مراجع به متوسل می شوند در گرفتاری
باقیات و صالحاتی یا علی
حسرت آب فراتی یا علی
این جماعت با علی ها دشمنند
اصغر و اکبر ندارد می زنند
جان مادر تیر خوردی پر نزن
مبادا جلوی دشمن احساس کنند کم می آوری!
جان مادر تیر خوردی پر مزن
دست و پا پیش این لشکر مزن
پسرم
غم مخور خونت شفاعت می کند
حضرت زهرا عنایت می کند
چه کرد این آزاده با این خونش؟ دودمان بنی امیه را برباد داد. ابی عبدالله هم تو همه ی حوادث کربلا این همه سختی دید وقتی خواست به شما شیعه ها پیام یدهد نفرمود: اکبرم قاسمم عباسم، فرمود لیتکم فی یوم عاشورا جمیعاً تَنظرونی، کاش همه تان بودید ، کیف استستقی لطفلی فأبوا أن یرحمونی؛ چجور طلب آب کردم اما به من رحم نکردند. فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group