روز تاسوعای حسینی هست ، متعلق به ابوالفضل العباس علیه السلام. ان شالله با نابودی این بیماری و صحت و سلامت کنار ضریحش عرض ارادت کنیم ، و از نردیک آنجا سلام بدهیم به آن قبر شریف به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
یکی از رجزهایی که از حضرت عباس معروف هست و همه تان شنیدید ولی غالباً توی روضه می خوانیم و از کنارش عبور می کنیم ، این رجز است:
و اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني. آنچه که از تاریخ کربلا استفاده می شود بعد از قطع دست راست توسط دشمن از پشت نخلستان این رجز خوانده شد. اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني، من دستم هم که قطع شود ابداً یعنی تا همیشه از دینم حمایت می کنم . یک کمی این را بازش کنیم که یعنی چی؟ حمایت از دین یعنی چی که ابوالفضل ع با وجود اینکه دستشان از بدن قطع شده می فرمایند من از دین حمایت می کنم. این شش هفت موردی که می گویم نشان از حمایت دین هست. اگر ابوالفضل العباس می فرماید : اِنّي اُحامي، پیام دارد دیگر. یعنی مردم ! شما هم از دین حمایت کنید من دست و بدن دادم فرقم شکافت. یک وظیفه هست برای همه ی شما در همه حال حمایت از دین و حفظ دین و نگهداری دین.
اگر این رجز را بازش کنیم ؛ اِنّي اُحامي ابداً عَن دینی ؛ حمایت از دین به چه شکل هست؟
این مواردی که عرض می کنم را باید کنار هم بچینیم که بشویم حامیِ دین و مدافع دین بشویم یک دیندار حقیقی.
۱. اولین شاخصه ی حمایت از دین ، فهم دین است. لیتفقَّهُ فی الدّین. لِكُلِّ شَيءٍ عِمادٌ ، وعِمادُ هذَا الدّينِ الفِقهُ؛ هرچیزی یک ستونی دارد ستون حمایت از دین فهم دین است. ما اگر نفهمیم دین چیه آقایان آنجا امام حسین را به شهادت رساندند می گویند این دین هست .
امام سجاد فرمود: کلُُ یَتَقَرَّبُ الی الله بِدَمِه، هر کسی با کشتن امام حسین می خواست عبادت کند به خدا برسد. صبح عاشورا عمر سعد ملعون گفت حسین را بکشید بهشت در انتظار شماست. اگر ما تشخیص ندهیم دین حقیقی چیه معاویه می آید نماز جمعه را چهارشنبه می خواند می گوید دین است، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید معاویه بخشنامه کرد کسانی که می خواهند کدو حلوایی بخورند باید ذبح کنند . مثل گوسفند سر ببرند همه گفتند باشد.
از فردا هرکه می خواست کدو بخورد چاقو می گرفت مثل شرایط ذبح گوسفند.... خبر به امیرالمومنین رسید آقا بخشنامه صادر کرد: القرعُ لیس یُذکّی فَکلوهُ و لا تذبحوهُ، وقت علی را با چی می گیرند؟ اگر دین را مردم نشناسند معاویه بخشنامه کدویی صادر می کند. اگر دین را مردم نشناسند اینکه روایت می فرماید لِكُلِّ شَيءٍ عِمادٌ ، وعِمادُ هذَا الدّينِ الفِقهُ؛ و لیَتَفَقَّهُ فی الدین.
چرا حضرت عبدالعظیم جلوی امام هادی زانو می زد؟ می خواست دینش درست باشد . کشتن پسر پیغمبر را دین تلقی می کند. الان در امارات که با اسرائیل قرارداد بسته مفتی بزرگ امارات گفته ایشان ولیِ امر مسلمین است حاکم دینی است کارش برای ما حجت است. کسی حق اعتراض ندارد تمام شد. یعنی ارتباط با یک دولت جعلی خائن آدم کش کودک کش ، این خطر هست حالا آن غلطی که حاکم امارات کرده هیچ تو که مفتی هستی تو که حاکم دینی هستی تو چرا تایید می کنی؟ من رایَ سلطاناً جائراً چی می شود؟ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا چی می شود؟ اینها آیات قرآن است خیلی فهم دین مهم هست .
عمر ابن حریث می گوید من همسایه ی برادر امام صادق بودم ، یک روز از خانه آمدم بیرون ، خانه ی ایشان خارج از مدینه بود خوش آب و هواتر بود. آمدم دیدم کفش های زیادی هست شلوغ است رفتم جلو گفتم چه خبر است امروز؟ گفتند مهمان دارد، گفتم مهمانش کی هست؟ گفتند امام صادق ع. خوشحال شدم و اجازه گرفتم رفتم خدمت آقا گفتم آقا این طرف ها تشریف آوردی ؟ فرمود: لِلنُزحَ ؛ هوا خوری. صله رحم کنم و هوایی بخورم چه اشکالی دارد؟ گفتم آقا یک خواهشی! من دینم را بر شما عرضه می کنم ببینید دین من درست است یا نه؟ فرصت را مغتنم شمرد گفت اینها دین من است و آقا تاییدش کرد.
نخستین پله ی حمایت از دین این هست انسان دین را بشناسد ؛ بداند دین چی هست ، و الا به اسم دین مطالب ضد دین به خورد شما می دهند. این عرفان های کاذب جریان های انحرافی همه از متن به اسم دین بیرون می آید این روزها در قصه ی کرونا چقدر حرف های بی ربط زده شد ؟اینها را ول کنید سلامتی چی هست دین چی هست؟ اساس دین سلامت هست ، شما وضو برای صورتت هم ضرر داشته باشد آب نمی توانی بزنی الصحه افضل النعمه. نعمتان مکفورتان السلامه و الامان .
شما ولایت بر فقیه داری ؟ بعضی ها ولایت بر فقیه دارند که این عین سفاهت هست . ولایت بر مراجع داری؟ چند ماه تمام مراجع درس و برنامه و نمازشان تعطیل هست. این هست که اگر انسان دین را نشناسد به راحتی سالها معاویه بر مردم حکومت می کند آنها را مقابل علی می کشد قرآن بالای نیزه می کند. عمار را به شهادت می رساند مالک اشتر را به شهادت می رساند سمبل های دین را به شهادت می رساند به اسم دین. تو نماز جمعه می آید صب امیرالمومنین می کند به اسم دین. این یک.
۲. دومین شاخصه ی حمایت از دین جهاد هست . ان الله فرض الجهاد، خدا جهاد را واجب کرد. و الله ما صَلحَت دنیا و لا دین الّا به، صلاح دین و دنیا با جهاد هست. دین خون می خواهد جهاد می خواهد تلاش می خواهد . جهاد نباید حتما جان باشد با مال و زبان جاهدوا باموالکم و انفسکم. دومین نشانه ی دینداری این است آدم اهل مبارزه و جهاد باشد.
خطبه ی ۲۷ نهج البلاغه را ببینید، خیلی جالب هست این خطبه ، در و دل امیرالمومنین درباره جهاد هست اسم خطبه معروف به خطبهُ الجهاد هست. معاویه حمله کرد به شهر انبار ، شهر انبار زیر مجموعه ی حکومت امیرالمومنین است صاحب الغارات هم نوشته، حمله کرد مردم فرار کردند نایستادند از شهر دفاع کنند فرماندار بنده خدا با ۳۰ نفر ایستادند دفاع کردند هم خودش و هم ۳۰ تا شهید شدند. آنها هم ریختند بیت المال را غارت کردند بردند شام.
یک کسی آمد به امیرالمومنین خبر داد آقا به شهر انبار حمله کردند استاندار و فرماندارش را کشتند مردم هم نایستادند مقاومت کنند. انقدر امیرالمومنین ناراحت شد که راوی می گوید دیدم یک طرف عبایش روی زمین کشیده می شود با عجله آمد خودش را رساند به نُخیله اصحاب جمع شدند این خطبه را خواند خطبهُ الجِهاد؛ فرمود: انَّ الجهاد بابُ من ابواب الجَنَّه، شما فکر کردید جهاد چیز ساده لی هست؟ جهاد دری از درهای بهشت هست . فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ، خدا به هرکسی توفیق مجاهد بودن نمی دهد. بابُ المُجاهدین یکی از درهای بهشت است .
درود و رحمت خدا بر شهید سلیمانی که سال گذشته در بیت رهبری ما منبر بودیم ایشان تشریف داشتند امسال جایشان خالی بود دستش را داد ارباً اربا شد از این شهر به آن شهر ، سوریه بوکمال عراق ، تو دنیا خودش را نشان داد یک تنه جهاد کرد مبارزه کرد ، چه تجلیلی مردم ازش کردند؟ این باب المجاهدین مال این آدم ها است .
دومین شاخصه ی دینداری و حمایت از دین جهاد هست. وقتی خطری برای دین پیش می آید امیرالمومنین فرمود شما در قرآن خواندید لباس تقوا؟ لباس تقوا یعنی لباس جهاد یعنی لباس مبارزه. همین خطبه ی ۲۷ هست. تمامش راجع به جهاد است من فرازی را عرض کردم.
انّی اُحامی ابداً عَن دینی ، حمایت از دین چگونه ممکن است؟ من اول باید دین را بشناسم حمایت کنم، بعد جهاد .
♦️۳. اتَّقوا اللّهَ و صُونو دینَکُم بِالوَرَع؛ سومین شاخصه ی حمایت از دین ورع و خویشتنداری است. کنترل. مال می بینی اختلاس نکنی ریاست می بینی دروغ نگویی خدعه نزنی. شهوت پیش می ِید پایت نلغزد.
امام سجاد فرمود (روایت در کافی هست): هیچ گاه گول تیپ کسی را نخورید به تعبیر امروز. سمت و قیافه ی کسی روزه و نماز و عبادت کسی ، فرمود صبر کنید یک ریاستی پیش بیاید. همچین زبیر خودش را نشان بدهد. نگاه نکن تلاش ها و کوشش های زمان پیغمبرش را .
چند هزار آدم را تو جمل کشاند از اصحاب پیغمبر کشته شدند فقط برای یک کلمه؛ اَطلُبُ ما تَطلُب. من حکومت را می خواهم چرا علی باشد من نباشم؟ اگر ریاست تشد بازهم صبر کنید شهوتی پیش بیاید ؛ برصیصای عابد ۷۰ ساله را زمین می کشد. چقدر آدم ها در این کشور در اثر این قصه های شهوانی و زن و اینها انحراف پیدا کردند آبرویشان رفت؟ اگر این هم نشد صبر کنید پولی پیش بیاید، خبر اختلاسش دنیا را بر می دارد. فرمود این جور جاها ببینید.
ورع یعنی امیر بر ریاست ،امیر بر مال، امیر بر شهوت خویشتنداری.
در نهج البلاغه فرمودند: من را با دوچیز یاری کنید : اَعینونی بورعِِ و اجتهاد.
در ماه رمضان رسول خدا، راجع به ماه رمضان سخنرانی می کرد ، امیرالمومنین بلند شد گفت یا رسول الله افضل اعمال در ماه رمضان چیه؟ قرآن بخوانیم روزه بگیریم خب وظیفه هست اما از همه بالاتر چیه؟
فرمود: افضلُ الاعمال الورعَ عن مَحارمِ الله، کاسب روزه داری نامحرم می آید نگاهش نکند، این بالاتر کار در ماه رمضن هست. شب های ماه رمضان در فصای مجازی فیلم مبتذل نبینیم. فقط بک یا الله نیست . گران ندهد، کلاه سر مردم نگذار ،حدیث دروغ نخوان ،حالا ورع هرکسی به شغل خودش هست. بنده مواظب باشم روایت دروغ نخوانم اینها می شود بالاترین عمل.
خدا رحمت کند آیت الله مشکینی خدمت ایشان درس اخلاق می رفتیم خیلی به طلبه ها سفارش می کرد می گفت: مستحبات شد خوب هست اما نشد غصه نخورید بروید سعی کنید گناه نکنید. ورع یعنی مدیریت معصیت. امیری بر گناه. این سومین شاخصه ی حمایت از دین هست. انّی اُحامی ابداً عن دینی ؛ اگر کسی خواست از دین حمایت کند اینها را نیاز دارد: تفقه، جهاد، ورع .
♦️۴. در راویات داریم: اِعلَم انَّ اوّلَ الدّین التَّسلیم؛ حمایت دین در پرتو تسلیم در مقابل خدا و اطاعت از خدا و آنهایی که خدا گفته اطاعتشان لازم است. باید به اینها بگویی چشم.الدّین شجرهُ دین یک درخت است ریشه اش چیه؟ اصلُها التسلیم و الرّضا. همانی که امام صادق در زیارتنامه ی ابوالفضل العباس می گوید اشهد لک بالتسلیم ، المطیع لله و لرسولِه و لامیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهم السلام.
ما سه جور اطاعت داریم :
♦️اطاعت واجب: چون و جرا ندارد گفت زنت را بگذار کنار باید بگذاری. محض هست.
♦️اطاعت ممنوع: اصلا نباید گوش بدهی.
♦️اطاعت مشروط.
اطاعت واجب بی چون و چرا بی قید و شرط فقط برای خدا و پیامبر و ائمه هست. اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.
اطاعت ممنوع مال کافر و منافق هست ؛ لا تطع الکافرین . لا تطع المنافقین. منافق و کافر هم اصلا گوش نده.
بقیه اطاعت ها مشروط هست . پدر مادر را اطاعت کنم؟ بله اما اگر گفت نماز نخوان چی؟ لا تطعهم. از فقیه از عالم مرجع دینی ؟ بله آن هم در مسیر دین اما اگر از عدالت خارج شد ، شرط فقیه عدالت هست شرط مرجعیت شرط امام جماعت عدالت هست.
یک وقتی رسول خدا با اصحابشان یک جایی بودند یک جنگی پیش آمد حضرت یک کسی را فرمانده کرد فرمود بروید برلی این جنگ و خودش نیامد ، این آقای فرمانده جوان لشکر را برداشت و آمد خارج از مدینه و ایستاد. گفت پیغمبر من را بر شما فرمانده قرار داده حرف من را بگویید چشم. راست هم می گوید باید بگویند چشم ولی نباید مخالف حرف خدا و پیغمبر و دین باشد در راستای دین ؛ من کان من الفُقَها حافظاً لدینه صائناً لنفسِه.
گفت من یک امتحان از شما می گیرم اگر قبول شدید برویم برای جنگ . یک آتش بزرگی درست کرد هیزم جمع کرد. در قصه ی طالوت و جالوت آن با آب امتحان کرد گفت از این ِب نخورید. یک آتش بزرگی درست کرد گفت هرکه رفت در این آتش آمد بیرون معلوم هست من در جنگ بهش بگویم برو جلوی دشمن، می رود. و الّا ممکن است من را در میدان جنگ تنها بگذارد. صف بکشید یکی یکی بروید تو آتش بیایید بیرون. آتش زبانه کشیده و داغ اینها پایشان میسوزد.
یکی گفت برویم نماینده ی پیامبر است یکی گفت نرویم. یک جوانی خودش را رساند به پیغمبر گفت یا رسول الله بیا بحران شده. پیغمبر خودش را رساند گفت: قصه چیه؟ گفتند آقا فرمانده ی شما آتش روشن کرده می گوید بروید تو آتش بیایید بیرون من شما را ببرم به جنگ. حالا به تعبیر ما بیخود کرده. خوب کردید به حرفش گوش نکردید. لا طاعهَ لمخلوقِِ فی معصیه الخالق، احدی سخنش اگر معصیت خدا بود گوش ندهید. تو آتش رفتن به طور طبیعی حرام هست.
بله یک وقت امام صادق به آن شخص می گوید برو تو تنور امام بلد هست سردش کند او امام هست و اطاعتش محض هست. یا نارُ کونی بَرداَ وَ سلاماَ ازخدا دارد.یک وقت میدان جنگ هست ، عزیزان ما گاهی می گفتند بروید روی مین باز شود. بله جنگ هست باید بازکنیم برویم با دشمن بجنگیم. اما به چه دلیل در شرایط عادی تو اینجور داری انتحان می گیری. حضرت بهش تشر زد: لا طاعهَ لِمَخلوقٍ فی مَعصیَهِ الخالِقِ.
عباس ویژگی دیگری که داشت تسلیم بود. المطیعُ لله، امام صادق می خواهد بگوید عموجان تو عامل به این آیه بودی: أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ.
انّی اُحامی ابداً عن دینی .کِی می شود از دین حمایت کرد؟ این ویژگی ها را داشته باشیم:
لِیَتَفَقَّهُ.
جهاد.
وَرع. خودت را بسازی که در دینداری گناه زمینت نزند.
تسلیم .
۵. اِنَّ افضل الدین الحب فی الله و البغض فی الله. اگر از دین می خواهی حمایت کنی باید محبت و بغض داشته باشی. تولی و تبری. یک چیزهایی را دوست داشته باشی یک چیزهایی بدت بیاید به خاطر خدا. از کافر بدت بیاید لله. از عالم خوشت بیاید به خاطر خدا. ائمه را دوست داشته باشی ، رسول خدا فرمود : خدا را دوست داشته باشید برای خودش، ما را دوست داشته باشید برای خدا. چون ما شما را به خدا نزدیک می کنیم. هل الدّین الّا الحبّ و البغض؟
۶. التزام عملی. چه دینداری هستی که نماز نمی خوانی لکل شیءِِ وَجه ؛ هر چیزی نما دارد ، ساختمان نما دارد آدم نما دارد ماشین نما دارد. هرچیزی صورتی دارد؛ و وجهُ دینُکم الصَّلاه ، نماز هست. چه دینداری هستی که اهل خمس نیستی اهل صله رحم نیستی اهل عدالت نیستی ؟ دینداری یک بایدها و نبایدهای رفتاری هم دارد. اگر کسی اینها در او جمع بود این می تواند از دین حمایت کند. اقیموا الدِّین . نگذارید ستون دین بیفتد. الدّین الخالص الدّین القَیِّم.
خدا در سوره ی شوراء می فرماید: اقیموا الدّین و لا تتَفرّقُوا فیه . دین اگر ستونش بیفتد همه ی مبانی از بین می رود.
عباس ستون بدنش را در مقابل دشمن قرار داد، تا ستون دین حفظ بشود. اگر می خواهید دین حفظ شود باید هزینه کنید. لذا فرمود سفری که برلی دینت خطر دارد نرو. ازدواجی که برای دینت خطر دارد انجام نده. من این سفر را بروم دینم در خطر هست. هرکجا هرچیزی دینت را تهدید می کند کنار بگذار. چون دین اساس هست مبنا هست. ذلک الدین القَیّم دین استوار هست.
ما خیلی از زندگی نامه ی حضرت ابوالفضل خبر نداریم . خدا رحمت کند مرحوم باقر شریف را؛ ایشان کتابی نوشته عباس ابن علی ع، مرحوم مقرّم یک کتاب دارد ولی زیرورو که می کنید خیلی از زندگی حضرت ابوالفضل توش نیست چون حضرت ابوالفضل در طی این ۳۴ سال نه خطبه ای دارد نه سخنرانی دارد . عمدتاً ما ایشان را در غالب کربلا می شناسیم و همین هم کافی هست حرف هایش و جملاتش و رجزهایش. و الله اِن قطعتموا یَمینی انّی اُحامی ابداً عَن دینی. خیلی حرف توی این جمله و رجز هست. یا نفس مِن بعد الحسین هونی؛ و بعدهُ لاکنت ان تکونی، خیلی حرف توش هست.
چقدر امام صادق مدال قشنگی بهش داد؛السلام علیک ایُّها العَبدُ الصّالِح ، همه ی حرف ها در همین یک کلمه جمع هست. علامه ی طباطبایی می گوید عبد صالح یعنی خالص در عمل صالح. یعنی مصداق ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات، عبد صالح خدا .
وقتی یک امامزاده ای را امام مدح کند خیلی مهم هست . امام صادق بگوید أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ ، سست نشدی وَلَمْ تَنْكُل ، مقابل دشمن خضوع نکردی. اشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحَه لخلف النبی.
ان شاءالله قسمتتان کربلا شد زیارت را با دقت بخوانید که کلام معصوم هست . بعضی زیارتنامه ها معصور نیست. این زیارت از امام صادق هست که دارد تعلیم می دهد برو جلوی درب بایست السلام علیک ایها العبد الصالح .
شجاع بود آقا ، قوی بوده یل ام البنین هست. فرزند علی و بطل کربلا هست. یک جایی قرارش دادند امام هست که می گوید باشد ، اما از دو ناحیه دارد اذیت می شود: یکی صدای غربت ابی عبدالله از میدان ، یکی صدای العطش بچه ها از داخل خیمه خیلی برای یک آدم شجاع سخت هست یک جایی باشد در مرز بحران از آن طرف امام دارد م یگوید هل من ذاب یذبُ امام تکیه بر نیزه ی غربت از این طرف بچه ها، مشک های خالی را به سینه گرفتند العطش العطش.
یک جمله بگویم در روضه، خدا رحمت کند میرزای شیرازی گفت یک کلمه کافی هست کسی درک کند و بگیرد روضه را. آمد خدمت برادرش، می دانید چه گفت؟ گفت حسین جان از زندگی خسته شدم. از صبح تاحالا ایستادند اینها به پدرم علی ناسزا م یگویند علی را من می شناسم به امام من جسارت می کنند ایمها برادر زاده ام را جلویم ارباً اربا کردند .سخت است برای انسان متدین ببیند این چیزها را. زندگی برایم سخت است مگر چند سالش هست؟ ۳۵ سال. حسین جان ضاغَ صدری ، سینه ام تنگ شده نم یتوانم من بایستم و این بچه ها بگویند تشنه ام؟ سکینه بگوید آب؟
لذا ابی عبدالله برای اینکه التیامی بدهد ، امام حسین نمی خواست عباس را از دست بدهد ، فرمود برادر تو همه لشکر منی ، تو همه کس منی ، تو بروی تفَرَّقَ عَسکَری، اگر تاحالا هم دشمن سراغ زینب نیامده چون تو زنده بودی. اگر تا حالا هم دست به گوشواره ای برده نشده چون تو اینجا بودی. اگر تاحالا رباب علی اصغر را راحت تو خیمه ها لالایی داده تو اینجا بودی اگر تو بروی دیگر امنیتی نیست. انت صاحبُ لِوایی، برو اما برو آب بیاور. خوشحال شد ، آمد .
خدا رحمت کند نیر اصفهانی را ، می گوید: عباس از اول قصد نوشیدن آب نداشت عباس دست برد زیر آب بگوید: آب خجالت بکش موج داری می زنی حسین تشنه هست ، بچه ها تشنه هستند، مشک را پر از آب کرد. شجاع هست راه را دور کرد اما نانجیب ها مگر جرات می کنند جلو بیایند ؟ شیر وقتی می آید گورخر در میدان نمی ماند. رفته بودند از پشت سر دستش را قطع کردند. از پشت سر دست دیگرش را انداختند. وقتی دست قطع شد مشک آب افتاد . مشک آب ریخت عمود، تیر به چشم، دیگر ارباً اربا شد شما بدن شهید سلیمانی را دیده بودید؟ ارباً اربا شد دست یک طرف بدن یک طرف حتی هر دو پاهم قطع شده پاها یک طرف. ابی عبدالله وقتی آمد کنار بدن خب امنیت خیمه که تمام شد از خیمه ها می ترسد لذا یک نگاه به علقمه م یکرد یک نگاه به خیمه ها، طرفه بينه و بين الخيام متقسموا، نشست کنار برادر، سختم هست این جمله را بگویم : عباس داشت جان می داد اما دست که نداشت بازوهایش را روی زمین می زد.
کمتر بزن بازوی خود را بر زمین عباسم
کمتر بزن بازوی خود را بر زمین
شرمنده ام کردی گل ام البنین
عباسم ،
برخیزُ با آن چشم خون آلود خود
رخت اسیری بر تن زینب کن
پاشو ببین زینب دارد می گوید : وا ضیعتاه.
ای زور و بازوی حسین
سرت رو زانوی حسین
حرفی بزن علمدار
عباسم یک جمله بگو
برگو چه سازم با دو چشمان رباب؟
رباب به امید آب جلوی خیمه ایستاده عباسم!
وقتی عمود خیمه ات را می کشم
بعد تو طعم بی کسی را می چشم
خیلی نماند کنار بدن، خودش را رساند به خیمه ها، دویدند جلویش. کی برود از ابی عبدالله بپرسد؟ اینجا جای فرستادن بچه های کوچک و دختر کوچکا هست دخور آمد جلو بابا بابا این عمی العباس؟ بابا عمویم عباس چه شد ؟
ابی عبدالله صدا زد وا عباسا! یعنی دیگر منتظر نمانید. عمو ارباً اربا شده.