روز عاشورای حسینی است متعلق به سرور و سالار شهدای کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام. امام امروز خیلی صحبت کردند خطبه خواندند، نصیحت کردند ، از صبح در صحبت هایشان با آیات قرآن با روایات با دعوت به مسلمانی و دین این حرف ها را می زدند فرمودند: فلا تغرنکم الحیاه الدنیا دنیا به کسی وفا نکرده، گوش ندهید گول دنیا را نخورید. فرمود: خدا غضب می کند بر کسانی که پسر پیغمبرشان را به شهادت برسانند .
فرمود: ظاهرا شما می گویید مسلمانیم و بنده ی خدایی و پیغمبرهم قبول دارید اکر قرآن و پیغمبر را قبول دارید به چه دلیلی من را به شهادت می رسانید مگر من در دین تغییر ایجاد کردم؟ من سنت پیغمبر را عوض کردم؟ قرآن را با خودش آورد عمامه ی پیغمبر را گذاشت شمشیر پیغمبر دست گرفت قسم داد ، قسمتان می دهم به خدا که به چه دلیلی ...اینها همه اتمام حجت هست اینها را می گویم می خواهم به یک چیزی برسم ، اینها تقریبا تا عصر عاشورا امام این حرف ها را زده : شیطان دارد بر شما حاکم می شود یاد خدا را از دلتان بیرون می کند. این آیه را خواندند : وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ، فکر نکنید ادا دوستتان دارد خدا مهلتی می دهد فرصتی می دهد ببیند شما چه می کنید؟
اما امروز بعد از ظهر امام در یک لحظه لحن را عوض کرد. موضوع سخنرانی ام همین هست. لحظه ای که حمله کردند به خیمه هایش، و امام در گودی قتلگاه دیگر امکان دفاع نداشت از خودش و از خیمه ها، فرمود: اصلا دین هیچی قیامت هم هیچی، مسلمانی هیچی، خدا و پیغمبر را هم می گذاریم کنار، آزاد باشید آزاده باشید حُر باشید انصاف داشته باشید. با کافر هم این کار را نمی کنند که زنده هست بروند به خیمه اش حمله کنند، گوشواره از گوش بچه بکشند و آتش بزنند خیمه ها را. این جمله را توضیح بدهم.
تا امروز عصر صحبت از خدا و پیغمبر و قرآن بود اما امروز فرمود: إن لم یکن لکم دین، ما اصلا فرض می کنیم شما مسلمان نیستید ولا تخافون المعاد از قیامت هم نمی ترسید، فکونوا أحراراً فی دنیاکم ارجعوا الی احسابِکم؛ آدم که هستید به حسب و نسب خود برگردید کجای دنیا این کارها را انجام می دهند؟
این جمله تو منابع معتبری آمده که حرّیت و آزادی کاری به دین ندارد، معروف هست مثلا راهزن ها دزدها در قدیم اگر کسی امانتی بهش می سپرد می گفت من دزد هستم ولی به امانت خیانت نمی کنم. اگر به یک عیاری یا کسی در این قصه ها ناموسش را می سپرد، نمک از کسی می خوردند نمکدان نمی شکستند. من نه کار با دینتان دارم نه کار با قیامتتان دارم ، این خلاف انسانیت هست خلاف آزادی هست ، این خلاف منطق هست که شما انجام می دهید.
اینجا شش تا از علامت های انسان های حر را یادداشت کردم برایتان می گویم. کاری با دین طرف ندارم اصلا مسیحی کافر و هندو باشد یا مسلمان باشد اکر کسی انسان و حر هست آزاد است آزاده است ، اگر کسی حریت دارد باید اینها علامتش باشد و الّا مسلمان باشد و اینها را نداشته باشد ذلیل است. غیر مسلمان باشد و اینها را داشته باشد آزاد است.من از جنبه ی مذهبی بحث نمی کنم.
یک انسان آزاد و حر در دنیا این صفات را دارد:
۱. مَنْ اَوْحَشَ النَّاسِ تَبَرَّأَ مِنَ الْحُرِّيَّةِ؛ هرکسی وحشت در مردم ایجاد کند این از حریت و آزادی و انسانیت به دور هست. در یازده سپتامبر که هواپیما به برج ها زدند همان موقع خیلی ها خوشحال شدند ولی من ناراحت شدم گفتم ما با آمریکا بد هستیم و خدا اسرائیلی ها را ریشه کن کند ولی این مسافر بدبختی که تو هواپیما نشسته با آن آدمی که تو بازار دارد در هتل قدم می زند یک لحظه بمب آمده او گناه دارد انسان هست کاری نداشته که. ترور در اسلام به همین جهت غلط هست ایجاد وحشت، بمب گذاری. نگاه کنید شما چند هزار آدم توی حلبچه صدام به شهادت رساند در بمباران شیمیایی؟ چقدر در کشور ما یا در یمن ؟ مردم بیچاره عروسی گرفتند آل سعود بمب می زند وسط عروسی شان ! تو انسانی بیا تو میدان جنگ بجنگ.
تو خیلی قدرت داری با شهید سلیمانی تو میدان جنگ... ده تا جاسوس از این فرودگاه از آن فرودگاه رصد می کنی چه ساعتی به طرف فرودگاه بغداد می رود موشک می زنی روی ماشین ارباً اربا می کنی؟ اینکه هنر نیست . انسانی با علی تو میدان جنگ بجنگ نه بروی پشت سرش بایستی بسم الله الرحمن الرحیم به اسمنماز فرق علی را بشکافی انسان مسلم هست که هرچه بهش گفتند پشت پرده بود ابن زیاد تو خانه ی هانی بود با یک ضربه می توانست ابن زیاد را نصفش کند . هرچه سرفه کردند بیا بیرون، وقتی رفت گفت من تو مکتبی بزرگ نشدم که از پشت خنجر بزنم. نوه های ابوطالبیم آزاده و حرّیم. حرّ وحشت ایجاد نمی کند.
شخصی می گوید من کسی را دیدم تو کوفه که دستش از کار افتاده بود، گفتم من تو را می شناسم دستت فلج نبود و سالم بود گفت من قَطَعتُ اذُن ام کلثوم بِحَلقِه ، من وقتی رفتم گوشواره ی دختر علی را بکشم گوش را پاره کردم ، دستم از نفرین آنجا اینطور شد. این انسانیت نیست. همین آب بستن، اصلا کافر، امیرالمومنین در صفین وقتی رسید به میدان صفین معاویه آب را محاصره کرده بود آقا دستور داد را باز کردند و چندتا شهید دادند . یک کسی به آقا گفت حالا شما ِب را به روی معاویه ببندید، آقا گفت من این کار را نمی کنم خودت که پیشنهاد دادی برو به عمرعاص بگو آب باز هست بیایند ببرند. ما آب به روی کسی نمی بندیم.
حر علامت هایی دارد ، یک علامت انسان حر این هست که؛ وحشت در مردم ایجاد نکند. مَنْ اَوْحَشَ النَّاسِ تَبَرَّأَ مِنَ الْحُرِّيَّةِ.
خوارزمی در مقتلش نقل می کند که:(ایشان شیعه هم نیست ولی مقتل نسبتا خوبی نوشته نقلهایی هم دارد ولی بیشتر نقل تاریخی هست ) خیمه ی امام سجاد علیه السلام را در حالی که امام نشسته بود روی یک سجاده ای آتش زدند. امام مبطون بود دل درد شدید داشت دل درد زمین گیر کرده بود امام را، نه اینکه در صحنه های کربلا نباشد ، اینکه گفتند هیچ خبری نداشت درست نیست امام از همه ی قضایا باخبر بود و ناقل کربلا هست اما میدان نمی توانست برود. چرا امام حسین بهشان فرمود آزاده باشید؟ اگر کسی آزاده باشد ترس ایجاد نمی کند. به همین جهت در اسلام ترور ضربه ی از پشت بمبگذاری ساخت سلاح هسته ای و اتمی چون نسل بشر را تهدید می کند و ممنوع هست با آزادی و مبانی جور در نمی آید.
۲. الحرّیتُ منزهتُ منَ الغِل، انسانی که حُر هست دغل و کلک و خدعه تو کارش نیست، این خیلی مهم هست. انسان حر کار به مذهبش ندارد مسلمان یا ارمنی و یهودی هست اگر کسی حر و آزاده باشد کلک نمی زند خدعه نمی کند . کار به اسلام ندارم. انسان حر نمی آید برنج خارجی و ایرانی را قاطی کند بگوید ایرانی هست ، این خلاف حریت هست کلک و خدعه هست . لذا در اسلام نیرنگ دغل و کینه ، لا تجعل فی قلوبنا غل لِلذین آمنوا نداریم.
محمدابن اشعث خبیث که خواهرش قاتل امام حسن مجتبی هست پدرش هم آدم خبیثی بوده ، اشعث خودش وقتی با مسلم درگیر شد امان داد به مسلم، گفت ما قول می دهیم با تو کاری نداشته باشیم به محض اینکه مسلم را آوردد شروع کرد به زدن و مجروح کردن و خون از دهان مسلم جاری کرد و بعد هم سر از بدن مسلم جدا کردن . این چه امانی هست؟ می گویند عبدالملک مروان اوّلُ مَن قَدَر امان نامه می داد بعد می کشت . می گفت اگر بیایی خودت را تحویل بدهی در همه ی دنیا اینطور هست اگر کسی امان داد تا این تاریخ اکر سلاحتان را آوردید کاریتان نداریم تا این تاریخ هرکسی تسلیم شد کاریش نداریم، امان می داد و می کشت. این با کدام منطق جور در می آید انسان حر اهل دغل نیست.
اینکه حضرت زینب س در دروازه ی کوفه فرمود : اهل کوفه شما اهل کلک هستید اهل دغل هستید شما دعوت کردید . سوم محرم عمرسعد رسیده کربلا با چهارهزار نفر البته قبل از ایشان یک عده آمده بودند. پنجم محرم گفت یک کسی برود از امام حسین بپرسد چکار می خواهد بکند؟ عمرسعد هیلی مایل نبود کار با جنگ تمام شود اولش می خواست از راه صلح تمام شود ولی بعد تصمیمش عوض شد چون دید ابن زیاد برش می دارد و شمر را جایش بگذارد گفت خودم می ایستم. به هر که می گفت تو برو می گفت من نامه نوشتم یا امضا کردم . بروم اول جوابی که امام می دهد می گوید امضایت پای این نامه هست. آخرش یک کسی را پیدا کرد به نام قره ابن قیس گفت تو برو .
ایشان آمد از امام حسین سوال کرد .حبیب ابن مظاهر گفت دیگر برنگرد و بمان ، گفت بروم پیام امام را برسانم برمی گردم ولی برنگشت دیگر. آمد آقا بهش فرمود دعوت شدیم ما و ما را در این سرزمین پیاده کردی جواب روشن است.
انسان حر و آزاده خیانت نمی کند به پیمانی که بسته به قراردادی که بسته. خیلی ها در صفین به امیرالمومنین گفتند: آقا شما قرارداد را زیرپا بگذار . گفت این کار را نمی کنم ولو مورد رضایتم نبوده ولی امضا شده.
۳. ترکُ الحقوقِ مذلَّه ؛ انسان های ذلیل و غیر آزاده حقوق مردم را نادیده می گیرند. از خود متشکرند می خواهند تافته ی جدابافته باشند. حقوق مردم فرق نمی کند حقوق اجتماعی یا قضایی یا سیاسی باشد حقوق خانوادگی باشد. حقوق مردم را اگر کسی نادیده گرفت یکی از نشانه های ذلت و عدم خریت هست. تمام اینها در سپاه عمرسعد جمع است و لذا امام حسین به اینها می گوید اگر دین ندارید و معاد را قبول ندارید لااقل آزاده باشید.
۴. من توفیق الحر اکتسابُهُ المالَ من حلّه؛ انسان حر حرام خوار نیست. کار با دینش نداریم مال حرام سعی می کند در زندگی اش نباشد. یکی از قصه هایی که در کربلا اتفاق افتاد ، امام حسین فرمود: شکم های شما از حرام پر شده ، مَلَات بُطونکم من الحرام لقمه ی حرام حقیقت را از انسان می گیرد حق گویی را از انسان می گیرد .
فرزدق به امام عرض کرد اینها شمشیرشان علیه شماست ولو دلهایشان با شماست چون لقمه ی حرام این اقتضا را دارد. قرآن هم تعبیرش راجع به لقمه ی حرام تعبیر سُحت است سحت یعنی پوست کندن لقمه ی حرام حقیقت را از انسان می گیرد. انسان های حر اهل حرام نیستند.
۵. اَلشَّجاعَةُ عِزٌّ حاضِرٌ، اَلجُبنُ ذُلٌّ ظاهِرٌ؛ انسان های حر شجاعند، ممکن است دین هم نداشته باشد اما ترسو نیستند از پشت خنجر نمی زنند. انسان های شجاع رو در رو مبارزه می کنند. اینها نتیجه ی برداشتی هست که از کلام امام حسین که امروز آخرین لحظات فرمودند: إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَکُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً ؛ اکر احرارید اصلا امروز کسی جرات نمی کرد مقابل امام حسین بیاید.
به قول سید حیدر حلی می گوید: امروز جنگ دو لشکر نبوده جندُ بِجُند نبوده جنگ خانواده با یک لشکر بود چون هفتادو دو نفر یا صدو پنجاه نفر در مقابل سی هزار نفر که نمی شود لشکر، یک خانواده بودند.
آن وقت وجود مقدس ابی عبدالله امروز وقتی آمد میدان عمرسعد فریاد زد : هذا ابن قتّال العرب، پسر علی هست شما حریفش نمی شوید، محاصره اش کنید، سنگ بارانش کنید . یعنی شهادت امام حسین هم آزاد مردانه نبود. من در تاریخ ندیدم جز یک مورد که کسی آمده باشد دو به دو با امام حسین جنگیده باشد در عاشورا. در تاریخ نیست حتی خود شمر خود عمرسعد خود خولی و اینها که ادعا داشتند .
یکی از دلایل اینکه در تاریخ جدا شدن سر امام حسین از بدن مورد اختلاف قرار گرفته همین هست ؛ که گروهی تو قتلگاه ریختند لذا وقتی نزاع می کردند او می گفت من جدا کردم او می گفت نه من جدا کردم . عمرسعد گفت شلوغ نکنید هیچکدامتان عرضه ی این کار را نداشتید مجموعه بودید . انقدر ابی عبدالله شجاع هست همان طور که امیرالمومنین می فرماید : ما در جنگ ها به پیامبر پناه می بردیم ، علی با آن شجاعتش. امروز تو کربلا دارد وقتی یاران امام حسین کمی کار بهم می پیچید به هم می گفتند: انظروا الی الحسین، یک نگاه به ابی عبدالله کنید آرام می شوید لا یُبالی من الموت ، با اینکه ابوالفضل العباس خیلی شجاع بود علی اکبر خیلی شجاع هست ولی شجاعت امام با هیچ کس قابل مقایسه نیست. الامامُ اشجعُ الناس، شجاع ترین مردم هست. لذا امروز گاهی اصحاب به هم می گفتند وقتی کار به هم می پیچد اُنظروا الی الحسین لا یُبالی منَ الموت.
راوی می گوید امروز رفتم قتلگاه به خدا ندیده بودم یک داغدیده ای انقدر آرام و بشاش، فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً.
حضرت امام ره فرمود: هرچه به عصر عاشورا نزدیک می شد امام حسین بشاش تر می شد بهجتش بیشتر می شد. إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَکُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً.
انسان حر : وحشت در مردم ایجاد نمی کند. اهل دغل و مکر نیست. حقوق دیگران را زیر پا نمی گذارد. حرام خور نیست . ترسو نیست.
۶. من ترک الشَّهوات کانَ حرّا؛ انسان حر اسیر شهوت نیست اسیر الشهوت رقُُ، ممکن است دین نداشته باشد اما اگر حر باشد شهوتران نیست اگر آزاده باشد و حریت در زندگی اش باشد می داند شهوت انسان را به بردگی می کشد.
در یک کلمه إِنَّ اَلْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ، آدم حر کسی هست که در همه ی حالاتش حر هست وَ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا، امام صادق ع فرمود: انسان حر در زندکی اش صبور هست شجاع هست تعبیر روایت را خواندم برایتان لقمه ی حرام نمی خورد مروم را به وحشت نمی اندازد حقوق را زیر پا نمی گذارد. این جمله ی امام حسین امروز پیام را برای همه ی ما دارد .
خوارزمی در مقتلش می گوید امروز امام حسین یک لحظه آمد در مقابل قوم و لشکر ایستاد ، کانّهم السِّیل مثل موج آب، سی هزار تا آدم خیلی زیاد هست، مثل سیل ، و نظَرَ الی ابن سعد و هو عندَ عظَمائهم و سنادید العرب عمر سعد دورش اشراف کوفه گرفته بودند امام یک نگاهی کرد فرمود : الحمدالله الذی جعل الدنیا دار فناء خدا را شکر که دنیا را دار فنا و نیستی قرار داد و آخرت را دار بقاء و حقیقت قرار داد. این آیه را هم خواندند: اسْتَحْوَذَ عَلَيْهمُ (امام علیکم خواندند.)الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ العظیم، این آیه را خواندند ولی کلمه عظیم در قرآن نیست امام اینجا اضافه کردند به این آیه در واقع تفسیر و توضیح آیه هست. فرمود شیطان بر شما حاکم شد.
امروز روز آخر این دهه و روز عاشورا هست این اتفاقات در هر جانعه می تواند بیفتد، جامعه ای که دنیاپرست بشود جامعه ای که لقمه ی حرام توش بیاید جامعه ای که پیرو نفس بشود حقوق امام را نادیده بگیرد این اتفاقات ممکن است بیفتد . لذا خیلی حواسمان جمع باشد، معارف حسینی بر مصائب حسینی مقدم هست. بله مصیبت ابی عبدالله باید به تفصیل خوانده شود اما قبل از آن معارف و درسهای حسینی و پیام های عاشورا .
امروز دو جبهه در مقابل هم قرار گرفت: جبهه فائزین اهل فوز ؛ جبهه خائزین یعنی اهل سقوط. جبهه شقاوت و جبهه سعادت . جبهه ای که دیشب در آن ، بینَ الراکعِِ و الساجدِِ و العابدِِ عده ای رکوع عده ای سجده عده ای در حال عبادت. و جبهه ای که جبهه ی هلهله و جبهه ی شقاوت و معصیت بود. امروز لحظه ای خواب ابی عبدالله را در آغاز صبح ربود، وقای از خواب بیدار شد فرمود: دیدم گویا کلاب بیابان سگ های بیابان دارند به من جمله و می شوند و سگ ابلغی که منظور شمر هست در میان اینها بود ، جدم رسول خدا را در خواب دیدم فرمود : حسین جان بیا به پیش ما.
ما در افطار امشب منتظر تو هستیم. امروز تا ظهر اصحاب همه شهید شدند بنی هاشم کسی قبل از ظهر میدان نرفته چون اذان ظهر حبیب ابن مظاهر به شهادت رسید سعید ابن عبدالله نماز ظهر به شهادت رسید زهیر ظهر به شهادت رسید. اما از بعد از ظهر دیگر میدان رفتن بنی هاشم فرزندان عقیل. با اینکه دیشب امام حسین بچه های عقیل را صدا زد ، تعدادشان زیاد بود داداش های مسلم و پسر مسلم و فرزندان جعفر اینهارا جمع کرد فرمود: من بیعتم را از شما برداشتم شما یک مسلمی دادید کافی هست و برگردید. گفتند: اَ نترُکُ سیّدَنا اَخانا؟ ما آِقایمان را رها کنیم؟ آقا شما تنها باشی و ما برویم؟ ماندند جان فشانی کردند تا بلاخره نوبت خود ابی عبدالله شد .
السلام علیک یا اباعبدالله
روز عاشورا است روز عزای ابی عبدالله است . آمد برای وداع. چندتا وداع داشته امروز. یک وداع با امام سجاد دارد، امام سجاد را در آغوش گرفت ، خودش می گوید: خون از بدن بابایم غلیان می کرد. به من فرمود : پسرم بیا دعایی که مادرم حضرت زهرا بهم یاد داده باهم بخوانیم . (این دعا را بخوانید در مفاتیح هم هست) بحقِّ یس والقرآن الحکیم و بحقِّ طه والقرآن العظیم که ما غالبا شبهای احیا می خوانیم. این دعا را خواندند. بعد فرمود پسرم ! مواظب باش در زندگی ات به کسی ظلم نکنی. مخصوصا کسی که یاوری جز خدا بر تو ندارد.
امدند جلوی خیمه ها با اهل حرم وداع کند. صدا زدند زینب و رباب و سکینه را دورتادور ابی عبدالله حلقه زدند، فرمود: مبادا به صورتتان بزنید مبادا صدایتان را به ناله بلند کنید مبادا نامحرم شما را ببیند مبادا از خیمه ها بیرون بیایید. امام حرکت کرد به طرف میدان. یک موضعی را در میدان انتخاب کرده بود حمله می کرد آنجا می ایستاد صدا می زد: لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، تا بچه ها آزام شوند. تشنه بود خون از بدنش رفته بود خسته بود اما مبارزه می کرد. در روایت دارد همین طور که سوار بر ذوالجناح هست یک لحظه توقف کرد استراحت کند فوقَفَ لیَستَریحَ السّاعَه، یک استراحت یک نفسی بگیرد ِب که نبود بنوشد. اینجا بود که
فلک سنگی فِکند از دست دشمن
به پیشانیِ وجه الله الاحسن
نمی دانم این سنگ چه کرد آقا نفرین کرد آن فرد را ، می گویند کسی که سنگ را زد تا آخر عمرش سرگیجه گرفت و به درک واصل شد.آنچنان خون از پیشانی و جای سجده جاری شد پیراهن بالا زد خون پاک کند تیر به قلب مقدسش زدند. هنوز تیر به سینه برخورد نکرده سهمُ فی فَمه، تیری به لب های مبارکش، هنوز این تیر را نگرفته سهمُ فی نحره تیری به گلوی مبارکش. تیرها به پشتش مثل خارپشت، به اندازه ی نگین یک انگشتر جای سالم نگذاشتند تیر روی تیر. کار دیگر به جایی رسید امام دید دیگر نمی تواند
نه ذوالجناح تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر قتال طاقت داشت
امام زمان امروز کجا گریه می کنی؟ خدا شمارا حفظ کند ! شما در طول سال گریه می کنی امروز زجه می زنی!
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
با صورت روی زمین کربلا آمد
با اینکه دست در بدن داشت خدا رحمت اقای آل طاها را از ایشان شنیدم فرمود عباس دست در بدن نداشت که با صورت به زمین آمد، اما ابی عبدالله چرا با صورت به زمین آمد ؟ ایشان که دستش قطع نشده ! ایشان می فرمود: این تیر قدرت دستها را گرفت ، دیگر دست بالا نمی آمد. میان گودیِ قتلگاه . یا بقیه الله. لحظاتی در گودال افتاده ، خون از بدن رفته ، کسی جرات نمی کند جلو برود، چه کنند آیا حسین زنده هست یا جان داده ؟ نانجیبی گفت به خیمه هایش حمله کنید اگر حسین زنده باشد عکس العمل نشان می دهد. حسین غیور هست غیرت الله هست . تا رفتند به طرف خیمه ها بلند شد :
یا شیعه آل ابی سفیان ای پیروان ابی سفیان من زنده ام . برگشتند دور تا دور قتلگاه را محاصره کردند. عده ای با سنگ عده ای با شمشیر عده ای با نیزه ، امام رضا فرمود: قتل صبر بود یعنی با سختی حسین مارا به شهادت رساندند.
آقاجان یابن الحسن من را ببخشید. اگر امام سجاد این جمله را نگفته بود من هم جرات نمی کردم بگویم. فرمود : انا ابن المذبوح من القفاء ؛ پدرم را از پشت سر بریدند. از قفا سر از بدنش جدا کردند. از جلو سر راحت جدا می شود اما از پشت سر ...