پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
لاحَولَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله العَلیِ العَظیم
بحث ما این شب ها راجب عزت و حریت در نهضت عاشورا است، بحث عزت بحث مهمی است
همانطور که اسلام به شخص انسان اهمیت داده، به شخصیت انسان هم اهمیت داده است، چطور خودکشی در اسلام جایز نیست؟ چون شخص از بین می رود، حیات انسان نابود می شود، آنقدر اسلام نسبت به کشتن دیگران حساس است که می فرماید : ما نوشته ایم ، " کَتَبنا "، این را ثبت کردیم، " مَن قَتَلَ نَفساََ بِغَیرِ نَفسِِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعََا "، اگر کسی را بی دلیل بکشد، بله یک وقت قصاص است، یک وقت حکم الهی است، اما نفس کسی را ، جان کسی را کسی بگیرد ، حالا این " مَن قَتَل نفسََا "، خودش هم باشد فرق نمی کند،

حق حیات را اسلام انقدر مهم می داند، با ارزش می داند؛ می گوید یک نفر را اگر کسی به قتل برساند، " فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاََ "، گویا جهانی را از بین برده است، گویا خلقی را نابود کرده است ، اینقدر گناهش بزرگ است، همین طور اسلام به شخصیت افراد اهمیت داده است و لذا امام صادق فرمود : " مومن اختیار خودش را دارد "، می خواهد این غذا را بخورد ، بخورد ، می خواهد روزه بگیرد، می خواهد ازدواج کند، می خواهد ازدواج نکند، به هرحال مختار است، بله ازدواج یک ارزش است ولی شاید کسی نخواهد زن بگیرد، نخواست شوهر کند

فرمود : " اَنَّ اللهَ فَوَّضَ الی المُومِن جَمیعَ اُمورِه "، مومن را خدا امورش را به خودش واگذار کرده است، تصمیم گیری هایش با خودش است اما یک چیز به مومن اجازه نداده است، فرمود : " لا یَنبَقی لِمُومِن اَن یُذِلَّ نَفسَه "، حق ندارد خودش را خوار کند، حالا یا کارهایی انجام بدهد که خوار می شود، اموری را انجام بدهد که پست می شود، ذلیل می شود، حالا خود اینکه چه چیز ادم را ذلیل می کند یک بحثی است، من چندتایش را برایتان می گویم ولی این مومن تکبر نباید داشته باشد ولی ذلت هم نباید داشته باشد، عزیز باید باشد،

خدا مومن را عزیز قرار داده است به همین جهت یک وقتی یک فقیری خدمت امام حسین امد، وقتی امد مشکلش را مطرح کند، اقا فرمود : " صُنع وَجهَکَ عَن بَذله لِلناس "، ابرویت را از اینکه پیش هرکسی بریزی ، مطرح کنی حفظ کن، به زبان بیاوری خجالت می کشی، " اُکتُب "، بنویس ، برای من در یک کاغذ بنویس ، خیلی خوشش امد، رفت و نوشت و گفت اقا من پانصد دینار گرفتارم چون ظاهرا یک دیه ای به گردنش امده، اقا داخل منزل رفتند هزار دینار برایش در یک پاکتی ، ظرفی ، به او دادند ، بعد هم فرمودند که : پانصد دینارش برای قرض است بقیه اش هم برای امور زندگی ات،

خب البته این ها خاندان کرم اند، این ها خاص هستند دیگر، " اِن ذُکِرَ الخیر کنُتم مَن اَوَّلَه وَ اَصلَح عادَتُکُمُ الاِحسان "، این ها مادرشان کسی است که سه شب با نان افطار کرد نان به یتیم و مسکین و اسیر داد، ببینید این تعبیری که " سُن وَجهَک "، خودت را خوار نکن لذا خیلی عجیب است امام سجاد (ع) ، من یک وقتی این روایت را یک جا نقل کردم یک کسی گفت اقا بعید است اینطور باشد، امشب رفتم سندش را هم پیدا کردم که امام سجاد(ع) وقتی پول به فقیر می داد دست فقیر را می بوسید، " قَبَّلَ یَدَ السّائِل "، خیلی حرف است بعد می فرمود : می دانید چرا؟ چون خدا در سوره ی مبارکه ی توبه این ایه اش است : خداوند توبه را قبول می کند " وَ یَاخُذُ الصَّدَقات "،در سوره ی توبه است ، " وَ یَاخُذُ الصَّدَقات "، در قرض هم می گوید می گوید شما به برادرو قرض می دهی ولی به من می دهی، " مَن ذَالَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضََا حَسَنََا "، شما عرض می کنم اگر به کسی وام دادی به من دادی صدقه دادی به من دادی، امام می فرمود که : " تَقَعُ فی یَدِ الرَّب قَبلَ اَنطَقُ فی یَدِ العَبد

یک کسی گفت اقا چرا شما دست فقیر را با این مقام فرمود : نه اینکه من این فقیر را بخواهم من چه کنم، گفت این صدقه قبل از انکه به دست این برسد در دست خدا رفته، چون خدا می گوید : " یَاخُذُ الصَّدَقات "، ببین با چه کرامتی با چه تکریمی لذا قران می فرماید می گوید : اگر به کسی کمک نمی کنی دیگر تحقیرش نکن، قولا معروف و مغفره "، یک چیزی بگو، ندارم حالا پیشم نیست ، ببخشید عذرخواهی می کنم، و نغفره انشاءالله خدا برای شما گشایش ایجاد کند خدا شمارا بیامرزد ، یک چیز اینطوری بگو، فرمود : " قولا مَعروفُُ وَ مَغفِرَه خَیرُُ مِن صَدقه یَتبعها اذن "، بهتر از ان صدقه ای است که پشتش ناسزا و اذیت و ازار باشد، خدمتی که با ان منت باشد، خدمتی که با ان عرض می کنم که تحقیر باشد

لذا امیر المومنین فرمود در نهج البلاغه است ، فرمود : " به کسی می خواهید کمک کنید با سه ویژگی کمک کنید "، کمک با این سه ویژگی کامل می شود، کمک با این سه ویژگی در واقع دیگر نهایت زیبایی و عزت را دارد،

اولا تعجیل کن، "سارِعو اِلی مَغفِره "، عجله در کار خیر خوب است، " سارِعو اِلی مَغفِره من ربکم"، اگر می خواهی یک جهیزیه ای بدهی، وسیله ای بدهی، وسیله ی ازدواح فراهم کنی، تعجیل،

دوم؛ اقا فرمودند که " ستخر "، بپوشانید، برای چی بدانند، ما ادم داریم در این کشور کمک های فراوان احدی هم نمی شناسد، امام صادق پول می داد به یک کسی می گفت به فلانی بده نگو من دادم نمی خواهم بداند البته دانستن عیب نیست ولی چرا وقتی خدا می داند ، " اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری "، می بیند 

سومی اش فرمود : منت نگذارید این کارتان را کوچک بشمارید چیزی نیست این در مقابل نان دادن حضرت زهرا، این در مقابل انفاق امام حسین ، این در مقابل انفاق شهدا که جانشان را می دهند فرمود اگر تعجیل کردی گوارا می شود به موقع رسید اگر پوشاندید اشکار می شود، خدا بزرگش می کند، کسی نمی داند حضرت زهرا در دل شب دم افطار، مگر دوربین فیلم برداری انجا بود، خبرنگار انجا بوده؟ حالا الان یک خون طرف می خواهد بدهد بیست تا خبرنگار می ایند که این اقا می خواهد خون بدهد عیب ندارد نمی خواهم بگویم اشکال دارد، تشویق است گاهی اوقات،نمی خواهم بگویم عیب دارد ولی انجا کسی نبود، خدا بزرگش کرد،

هجده ایه، هجده ایه نازل کرد در سوره ی علق ، فرمود وقتی عجله می کنی گوارا می شود وقتی می پوشانی خدا اشکارش می کند، بزرگ می کند، چه کسی می دانست حضرت علی جای پیامبر خوابیده؟ پیامبر به ایشان گفت و پیامبر هم رفت، همه فهمیدند ، ایه نازل شد، و سوم وقتی که کار را منت نمی گذاری، کوچک می شماری، خدا بزرگش می کند، ببینید خیلی مهم است خیلی باید مواظب باشید، ادم نه خودش را، نه دیگران را، خار نکند، ذلیل نکند، حالا دیشب چندتایش را برایتان گفتم، مثلا در روایت داریم : " مَن فَحَشَ عَلی اخیه المُسلم "، انشاءالله در جلسه ی ما نیست مصداق این حدیث ، این هایی که فحش می دهند، حالا بعضی ها به زن و بچه فحش می دهند، در کار فحش می دهند، در رانندگی گاهی فحش می دهند، بالاخره فحش برایشان خیلی راحت است، فحش یعنی هر حرف زشتی، هر حرف ناپسندی،

فرمود کسی که فحش بدهد دو تاثیر منفی در زندگی اش می اید، یکی " نَزَعَ الله عَنهُ بَرَکَهُ الرِّزقَه "، خدا برکت رزق را از او می گیرد، یعنی رزقش بی برکت می شود، هرچه این راننده می دود، هرچه این کاسب می دود، هرچه این کارمند می دود، چون بد دهان است و خدا از فحش خیلی بدش می اید، خدا از عفت و حیاء و کرم و این ها خوشش می اید،چون خودش اینطور است، " اِنَّ الله کَریم یُحِبُّ الکَرَم "، ان الله حی یُحِبُّ الحَیاء "، اِنَّ الله عَفیف یُحِبُّ العِفاف "، چون خودش عفیف است عفاف را دوست دارد،

اصلا خلق الهی است عفت ، خلق الهی است کنترل ، چرا ببینید، ماه رمضان خیلی عجیب است، ما این همه عبادت داریم ماه رمضان، مثلا عبادت نماز ،حج، جهاد، فقط راجب روزه داریم که روزه مال من است ، " الصُّم لی "، روزه مال من است، خب نماز مال کیست؟ همه اش برای توست، خواستند این حدیث را توجیه کنند، بعضی ها گفتند بقیه ی اعمال را از طریق فرشته ها ثوابش را می دهم، روزه را خودم مستقیم می دهم ولی ما یک استاد داشتیم خدا حفظش کند می فرمود : می دانید چرا روزه برای خداست؟ چون روزه تشبه به خداست، روزه دار نمی خورد، خدا هم نمی خورد، نمی اشامد، خداهم نمی اشامد، یعنی یک جور، روزه، ریا در ان نیست، نماز معلوم است می خوانی یا نه ولی روزه الان ظهر ماه رمضان چه کسی می فهمد چه کسی روزه است و چه کسی نیست؟ چون یک عبادتی است بی ریا ، بی حرف، بی قضاء، بی حلال، حلال هم ادم نمی خورد، این تشبه به خالق است

فرمود کسی که فحش می دهد دو اثر منفی در زندگی اش است، یکی برکت از رزقش می رود، دومی " وکله عَلی نَفسِه "، ذلیل می شود ، خوار می شود، خدا به خودش واگذارش می کند، و شما می دانید چیزی زیر اسمان از این اسمان بدتر نیست که ادم به خودش واگذار شود، بیچاره می شود ادم، مثل این بچه هایی که از خانه بیرون می روند برنمی گردند، فورا معتادان می روند دنبالشان، فورا ضد انقلاب می روند دنبالشان، فورا این مجرمان این ها را جذب می کنند یک دختر خانمی خدایی نکرده یک اقا پسری، ول کند از خانه برود، در پارک شب سراغش می ایند، کسی که خدا ولش کند اول از همه شیطان می اید سراغش، می گوید تو برای منی، جذبش می کند، نیروهای ریزشی از سوی خدا رویشی است برای شیطان، جذب شیطان،

اقایان ، خواهران، خیلی مهم است که انسان مواظب باشد،به هیچ وجه، من خیلی دلم می خواست بیشتر در این مسئله وار شوم، عوامل ذلت نفس را بگویم که چه باعث می شود که انسان خوار شود، پست شود، یکی اش حالا فحش است، یکی اش ابرو به مردم انداختن است، یکی اش معصیت است، مواردی که حالا در روایات دیشب چندتایش را گفتم ، نفاق است، ظلم است، " اِنَّمَا الذَلیل مَن ظَلَم

خیلی مهم است که انسان عزت، اباعبدالله شعارش این بود، " هَیهات مِنَّا الذِّلَّه "، فرمود " لا اعطین النبیدیه الطاعَه الذلیل "، من ذلیلانه خودم را دست شما نمی دهم، بالاخره شما از من بیعت با یزید می خواهید، اگر بیعتم نکنم می خواهید بکشید، یعنی امام حسین را اگر در ندینه هم می ماند می کشتند، حالا که قرار است کشته شوم، بگذار خطبه ام را بخوانم، بگذار حرفم را بزنم،بگذار دفاع کنم، والا دو دوتا چهارتا است، کسی نگوید امام حسین برای حکومت امده بود، معلوم است هفتاد نفر حریف سی هزار نفر نمی شوند، یکی سنگ هم بیندازند امام حسین به شهادت می رسد،

اصلا کاملا مشخص است، ولی اگر قرار است بالاخره یک کسی را این گونه یا به شهادت برسانند یا بیعت، این بیعت را نمی پذیرد، خب بگذار شهادت دیگر به بالاترین وجه باشد، من پارسال هم شاید همینجا گفتم، چرا ابی عبدالله قصه را روز عاشورا انداخت؟ این ها می خواستند شب تمامش کنند، اگر شب بود تاریک بود، کسی نمی فهمید چی به چیست، کسی ثبتش نمی کرد، اما اوردند روز، یعنی شب عاشورا را مهلت گرفت کشاند به روز عاشورا، روز عاشورا هم شروع نکردند تا هوا روشن شود که مشخص شود، رجز ها معلوم است، حالا من امشب یک مقتلی برایتان معرفی می کنم که معلوم شود از کجا معلوم است، رجزها معلوم است، تیر بر گلو خورده معلوم است، تیر سه شعبه خورده معلومه، امام در یک جملاتی گفته معلوم است، چه موقع عباس نهر علقمه رفته، چه کسانی ظهر شهید شدند، چه کسانی قبل از ظهر شهید شدند، چند خطبه امام حسین خوانده، بالاخره این ها در تاریخ ثبت شود، یک پشتوانه ی پر ابهت و عظمتی بماند،

نکته این است، ما اقایان نباید خودمان را خوار کنیم، عبادت عزیزتان می کند، بندگی خدا عزیزتان می کند، حرام ذلیلتان می کند، اختلاد، موسیقی های مبتذل، شرکت در مجالس معصیت، ربا، شراب، همه ی این ها عوامل ذلت است، مومن نباید خودش را خوار کند، من یک حدیث است ، نمی رسم همه اش را بخوانم ولی ادرس می دهم حالا ان هایی که هم اهل مطالعه اید پیدا کنید هم در فضای مجازی پیدا کنید، خیلی روایت قشنگی است، چقدر اسلام دقیق است!! پیامبر فرمود : ثمانیه اَن اُهینو فَلا یَلومو اِلّا اَنفُسَهُم "، اگر به ان ها اهانت شد خودشان مقصرند، دیدی با بعضی ها می گویی تقصیر خودت است چه کسی به تو گفت بروی، خیلی روایت زیبایی است، در خصال مرحوم صدوق است، در فضاهای عرض می کنم اینترنتی هم سرچ کنید حدیث می اید، هشت گروهی که بهشان اهانت شد جز خودشان کسی را ملامت نکنند : اگر ذلیل شدند، اگر خوار شدند، تقصیر خودشان است، حالا همه اش را عرض نمی کنم من چندتایش را خدمتتان می گویم،

فرمود : " الذّاهِب اِلی مائِده لَم یَدعُ اِلیها "، کسی که سر سفره ای برود که دعوتش نکردند، نوشته است با همسر، بچه هایت را هم ببریدعروسی، اگر دم در نگاه چپ چپ به بچه هایت کردند کوچک شدید تقصیر خودت است، پشت کاغذش نوشته بود , نوشته بود عرض می کنم با همسر، ننوشته بود با اولاد ، با خانواده،

دوم، طالِبُ الخَیر مِن اَعدائه..کسی که از دشمن حیر بطلبد، بابا دشمن اصلا اسمش رویش است، عدو یعنی تجاوز، ببینید گاهی ممکن است با دشمن کنار هم بنشینید ، اصلا ذات دشمن ، اصلا صلح هدیبیه را هم خود ان ها نقض کردند پیامبر گفت من نقض نمی کنم ده سال قرار داد بستیم ، با اینکه بیشتر بند هایش هم به نفع مشرکین بود مثلا یکی از بند های صلح هدیبیه سال ششم بسته شد این بود که اگر مشرکی امد مسلمان شد برش گردانند یعنی برش گردانند پیش مشرکین، تا این حد یکی اش این بود هزار و چهارصد نفر اند برای عمره، امسال برگردند به مدینه پانصد کیلومتر راه امدند عمره را انجام ندادند برگردند که پیامبر با یک روشی این هارا با احرام بیرون اورد، بندهایش ان اقا چرا نوشتی رسول الله، اسمت را اینجا باید بنویسی ابن عبدالله ، بالاخره خیلی پیامبر با این ها راه امد،

دو سال بعد خود این ها نقض کردند پیامبر فرمود من صلح را نقض نمی کنم ان ها نقض کردند که بعد هم دیگر حالا نتیجه ی فتح مکه شد ، ذات دشمن ممکن است یک وقت ادم ناچار شود جاهایی کنار بیاید اما در ذات دشمن ،اگر کسی از دشمنان طلب خیر کرد و تحقیر شد بداند تقصیر خودش است، تباید اعتماد کرد،

سوم فرمود : " الجالِس فی مَجلِس لیس له باهل "، ادمی که در مجلسی برود که در شان او نیست، بابا شما با این تیپ با این لباس نباید در این عروسی می رفتی، اگر مسخره ات کردند یا در این جلسه می رفتی یا در این تیم سیاسی می رفتی، یا در این حزب می رفتی، اگر تحویلت نگرفتند تقصیر خودت است، تو جزو این ها نیستی، عرض می کنم که " المُتَعَمّر عَلی رَبِّ البَیت "، مهمانی که به صاحب خانه دستور بدهد ، اگر به او توهین شد تقصیر خودش است، او صاحب خانه مثلا حالا غذا اورده است ، ببخشید شما نعنا هم دارید برای ما بیاورید؟ خب شاید بنده خدا نداشته باشد خجالت بکشد، هرکجا می گوید بنشین ، هرچه می گذارد بخور، امر و نهی نکن ، اگر یک چیزی بهت گفتن، مهمانی که امر با صاحب خانه کند،

حدیث خیلی قشنگ است حالا من چند ماده اش را برایتان گفتم حالا بقیه اش را خودتان ببینید، این ها همه اش برای این است که انسان ان عزت نفس خودش را حفظ کند، خب ، من چهار قسم عزت را امشب برایتان می گویم، خوب گوش بدهید، ما عزیز باید باشیم، عزیز به زمین هایی که کلنگ می زنند، سوراخ نمی شود نمی شکافد می گویند : " ارض العِزاز "، یعنی زمین شکست ناپذیر، عزت یعنی استواری ، یعنی استحکام، یعنی محکمی، همانی که در یاران اباعبدالله موج می زد که حالا برایتان می گویم، اولین عزت ، عزت سیاسی است، ایه اش را برایتان می خوانم، " لَن یَجعَلُ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُومِنین سَبیلا "، خیلی علمای ما در این ایه بحث می کنند، خدا اجازه نداده است کافر بر مومن دسترسی پیدا کند،

حالا از ائمه گاهی سوال کرده اند خب ما در طول تاریخ می بینیم کافران همیشا بر مومنان مسلط هستند، حتی بر ائمه، ائمه ی بزرگوار ما توسط چه کسانی به شهادت رسیدند؟ ظالمان همیشه ، الان هم در دنیا همینطور است، امام صادق یک معنایی از این ایه کردند ، به این ایه می گویند ایه ی نفی سبیل، اگر از شما سوال شد ایه ی نفی سبیل چیست این ایه است، " لَن یَجعَلُ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُومِنینَ سَبیلا "، کافر، لام انتفا است، کافر نمی تواند بر مومن تسلط داشته باشد،امام صادق فرمودند : منظور از نظر حجت است، یعنی اگر کافر و مومن باهم بحث کنند راهی به محکومیت مومن ندارد کافر ، خدا شهید مطهری را رحمت کند، به دکتر اریان پور که تئوریسین لائیک و کمونیست بود، به ایشان گفت که اگر مرا محکوم کنی من هم مثل تو منکر خدا می شوم، اصلا خودم مروجت می شوم، همه ی سخنرانی هارا علیه خدا انجام می دهم می گویم خدا، اما اگر محکومت کردم تو خدا را قبول کن، خیلی با هم بحث داشتند، دکتر اریان پور دانشکده ایالت تهران بود اقای مطهری مرتب با او در این مباحث ورود پیدا می کرد،

مومن حجت دارد، کافر بر او تسلط ندارد ولی این ایه را من اسمش را می گذارم عزت سیاسی یعنی نباید راه نفوذ به دشمن داد، مومن نباید پیش کافر، پیش دشمن خوار شود، ولو ببینید موسی بن عمران از مصر گریخت اما عزیز بود، نمی خواهم بگویم عزت ظاهری است حالا توضیح می دهم، ایثار را خواستم سر دار کنند؛ نتوانستند خدا اورا بالا برد، عزیز کرد، ابراهیم در اتش عزیز بود، یوسف در چاه عزیز بود، در چاه بود، فکر نکنید وقتی عزیز مصر شد عزیز شد، نه! در چاه هم عزیز بود، من بارها گفته ام، گفته ام قتلگاه گودال نیست،قتلگاه ارتفاع است، چون شرف المکان بالمکین، شرف هر کجایی به ان کسی است که انجاست،

بله شما یک منطقه ای می ایید، اینجا مثلا فلان ایت الله زندگی می کند، فلان مرجع زندگی می کند، فلان شخصیت است، شرف المکان، الان شما مثلا منطقه ی پاسدار تهران می روید اقا مقام معظم رهبری اینجا زندگی می کند، این مکان شرافت دارد، شرف مکان به ان کسی است که.. چه کسی گفته است قتلگاه؟ گودال بود اما ارتفاع بود، این گودال در اوج ارتفاع بود، در قعر چاه یوسف عزیز بود، در اوج اتش ابراهیم عزیز بود، بله! این عزت است،من یک داستانی برایتان نقل کنم چون بنا است

بحث را یک مقداری از کربلا بگوییم خوب دقت کنید، یک مقتلی هم گفتم معرفی می کنم این را پیدا کنید بخوانید این مقتل را، این داستانی که می گویم ابی مخنف نقل کرده است، ابی مخنف سال 157از دنیا رفت، یعنی کمتر از صد سال بعد از کربلا، کربلا سال 51 است دیگر، 57 صد سال نمی شود، اولین مقتل رسمی را ابی مخنف نوشته است و ابی مخنف مقتلش صحیح ترین مقتل است، به دلیل اینکه از دو گروه سوال کرده است گزارش گرفته نوشته است، یک گروه خبرنگار های عمر سعد، یک گروه خبرنگاران امام حسین، حالا اسم هایشان را هم برایتان می گویم ، خبرنگار عمرسعد و ابن زیاد،حمید بن مسلم است و کثیر بن عبدالله ، ابی مخنف این هارا دیده است این ها هم کربلا بودند، از این ها پرسیده است خیلی چیزهارا، خبرنگاران امام حسین ضحاک بن عبدالله مشرقی است، ضحاک بن عبدالله از اول با امام حسین تمام کرد، گفت اقا من می ایم ،می جنگم، یاری ات هم می کنم، هرچقدر هم که خواستی در خدمتتان هستم تاجایی که کار از من بر اید اما اگر جایی ببینم مفید نیستم من برمی گردم، من نمی خواهم کشته شوم، اقا گفت بیا! حتی روز عاشورا برایش دعا کردهمانطور که می جنگید فرمود : خدایا به دستش قوت بده دیگر عصر عاشورا امد گفت: اقاجان من بمانم ، نمانم شمارا می کشند می گوید اثری در ان نیست، اجازه بدهید من بروم، فرمود : می توانی بروی؟ گفت : بله ، من اسبم را فلان جا بسته ام، سپاه دشمن هم اگر کسی فرار کرد کاری به او نداشتند چون می گفتند یکی هم کم شود یکی است، دیگر خسته هم شده بودند،

سوار شد امد این خبرنگار است، از ایشان نقل کرده، یعنی خیلی جاها نیز می گوید : ضحاک بن عبدالله مشرقی گفت : امام حسین شب عاشورا این ایه را خواند، او گفت، چون بعضی ها از من می پرسند، می گویند این جزئیات کجا امده است در کربلا، ابی مخنف حدود پنجا سال بعد از کربلا این را نوشته است ، با این ها ملاقات کرده، معلوم نیست شیعه باشد، ایشان جد دومش ، عامل امیر المومنین در همین اصفهان بوده است ، مخنف جد دوم ایشان، کارگزار امیر المومنین و فرماندار امیر المومنین در اصفهان بود، پدر یحیی از یاران امیر المومنین است، مورخین می گویند تشیعش معلوم نیست کلی هرکسی هست ادم خوبی است، علاقه مند به اهل بیت بوده است،صاحب قاموس الرجال مرحوم اقای تستری که علم رجال را نوشته است می گوید من تشیعش برایم ثابت نشده است ولی خطبه ی حضرت زهرا را نوشته ، صفین را نوشته، مختارنامه نوشته است، خب خیلی کتاب قدیمی است، ببینید در تاریخ اقایان دانشجو در جلسه ی ما هستند هرچه قدمت باشد ارزش بیشتر است، متاسفانه مقتل تبری از بین رفته است، به دست ما نرسیده است، منتها یکی از اقایان در قم زحمت کشیده است رفته حرف های ابی مخنف را از قدیمی ترین کتاب های تاریخی استخراج کرده یک مقتل نوشته الان در بازار هست اسمش این است : " نخستین گزارش از عاشورا " . این را اگر در بازار پیدا کردید بخرید بخوانید، معتبرترین مقتل است، البته عربی اش هست، وقعه الطف "، اقا یوسفی غربی نوشته است، من ایشان را می شناسم ادم فاضلی است، کتاب بسیار خوبی است،

در مقدمه اش هم می گوید من خیلی زحمت کشیدم، حالا من وقت نیست وگرنه می گفتم چقدر زحمت کشیده است برای اینکه فقط بدانید چقدر زحمت کشیده است، برای فضلا، برای اقایان دانشجو می گویم این را ، قدیمی ترین تاریخ ما تبری است ، تبری سیصد و ده از دنیا رفته، ایشان از تاریخ تبری حرف المخنف را اورده است بیرون، بعد از تبری ابو الفرج اصفهانی است، ابوالفرج اصفهانی سیصد و پنجاه شش مرده است، خیلی قدیمی است، یک کتاب دارد مقاتل الطالبیین، از ان هم بیرون اورده است، بعد از ان ارشاد مفید است که چهارصد و خرده ای، من حالا هفته ی پیش سر قبر شیخ مفید بودم خواندم روی قبرش ، چهارصد و بیست و سه و این ها است که از دنیا رفت، سه تا کتاب چاپ شده، مقتل ابی مخنف، با این اسم این اقایی که گفتم پیدا کنید چون الان در بازار مقتل های دیگر هم به اسم ایشان است، این معتبر است، نخستین گزارش مستند از عاشورا، اسم کتاب ترجمه اش این است، کوتاه هم است، شاید صد صفحه باشد، ایشان خیلی مطالب را نقل کرده، چون متاسفانه می دانید مقتل های ما، هرچه جلو امده بعضی مطالب ناپسند قاطی اش شده است، مخصوصا دیگر از قرن یازدهم دوازدهم دوران صفویه به بعد، چون دوران صفویه خیلی روضه خوانی گسترش پیدا کرد، کتاب نویسی خیلی گسترش پیدا کرد و چیزهایی که سابقه در یازده قرن قبلش نداشت بعضی هایش در کتاب ها امد لذا ما به اقایان مداح هم گاهی توصیه می کنیم، دقت کنید ، هرچه بتوانید، مقام معظم رهبری فرمود : لحوف ، سید بن طاووس دارد، لحوف کتاب خوبی است

یا در این متاخرین نفس المحموم اقا شبخ عباس قمی ، کتاب خوبی است، البته الان یک چیزهایی ادم گاهی می شنود که در هیچ کتابی نیست، اقایان بالاخره از شبکه ی سه این برنامه پخش می شود؛ اقایان هم صدای مرا می شنوند ، دقت کنید ، به خدا لازم نیست برای امام حسین روضه ی دروغ بخوانید، به خدا لازم نیست، انقدر مصیبت اباعبدالله جانسوز است، خدا رحمت کند میرزای شیرازی را،نشسته بود یکی روضه می خواند، گفت : دخلت زینب بنا علی علی ابن زیاد بالارض سیابها "، گفت دختر علی را با لباس مندرس و پاره شده از این مسیر جلو اوردند چشم ابن زیاد نامحرم ، ناله زد گفت : اقا بس است، گفت بگذار حق این را ادا کنیم، این خودش تا شب برایش گریه کنیم همین یک خط بس است، دختر علی که نامحرم ها دورش را می گرفتند می رفت کنار قبر پیامبر، دختر علی که پدرش آنقدر اورا دوست داشت مواظبت کرده بود که همسایه ی شان می گفت من نمی دانستم علی دختر دارد، دختر علی که وقتی امد در کربلا پیاده شد اورا بیاورند جلوی ابن زیاد! این خودش روضه است کسی خوب روضه را ادا کند لازم نیست دروغ بخواند،

حالا حاشیه نروم، این را بگویم و تمام؛ ابی مخنف می گوید، عبدالله بن جعفر، داماد امام حسین رفت پیش فرماندار مکه، گفت : اقای فرماندار امام حسین دارد از مکه می رود، ایام حج است، برای اینکه می خواهند اورادر مکه ترور کنند، جانش را تهدید کنند، نمی خواهد در مکه سرزمین مقدس کشته شود، شما یک امان نامه بنویس به عنوان فرماندار که با حسین کسی کاری نداشته باشد امان نامه، همین چیزی که امروز مثلا تحت عنوان سند می گذارند طرف را بیرون می اورند، مثلا! خب او هم خیلی با عبدالله بن جعفر ارتباطش خوب بود، ادم بدی هم نیست، عمر بن سعید گفت : پسر جعفر! " اُکتُب ما تَشاء "، هرچه دلت می خواهد بنویس؛ من امضاء می کنم، نخوانده امضاء میکنم، بنویس خودش، بنویس برادرهایش، بنویس زن و بچه اش، زمان، هرچه، خیلی حرف بلندی است، " اُکتُب ما تَشاء "، هرچه می خواهی بنویس ، من امضاء می کنم،فورا یک متن را تهیه کرد، عبدالله جعفر متنش در تاریخ است ، ابی مخنف هم بخشی از ان را اورده است داد دست ایشان بلافاصله امضایش کرد؛ گفت : تنها نرو، برادر من را هم بگیر و برو که خیالت امام حسین راحت شود و بداند من این نامه را دادم، یحیی بن سعید، عبدالله بن جعفر دوتایی بلند شدند خدمت ابی عبدالله نامه را تقدیم کردند اقا نامه را باز کرد، تشکر کرد، بالاخره زحمت کشیدید، هم تو هم او، ولی جوابی که نوشتی بود،

فرمود : بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، خَیرُ الاَمان اَمانُ الله"، بهترین امان این است که خدا به ادم امان بدهد، من اینجا بمانم خوار می شوم، ذلیل می شوم، درست است با امان نامه ی این اقا بمانم بعد هم منت حکومت مرکزی سر من داشته باشد بعد هم شایع کنند امام حسین کوتاه امد امان نامه پذیرفت، این به منزله ی بیعت است نخیر!! کسی که در دنیا از خدا نترسد روز قیامت امنیت ندارد، برگردان! این را می گویند عزت! عزت این که رهبر عظیم الشان، امام عزیز، امام وقتی کاپیتولاسیون را به این کشور تحمیل کردند در فیضیه ان سخنرانی که کرد در قم فرمود : عزت مارا سرکوب کردند، عزت مارا لگد کردند، مراجع مارا تحقیر کردند، کاپیتولاسیون معنایش این بود دیگر، همه چیز در اختیار امریکایی ها ، با ان سخنرانی امام دفاع از عزت سیاسی کرد، بله، عزت سیاسی استقلال است، روی پای خود ایستادن است، نمی گوییم تعامل با دنیا نباشد، چه کسی این حرف را می زند اما ملت تحقیر نشوند، این یک!

دوم عزت ، عزت اجتماعی است، در جامعه هم ادم باید عزیز باشد، کاری نکن بچه ات به تو توهین کند، کاری نکن رویت به زنت باز شود، خانم پیش شوهرت می خواهی عزیز باشی زبانت را کنترل کن، " اِحفِظ لسانک "، به مادرش چیزی نگو، به پدرش چیزی نگو، تو به مادر این توهین می کنی می خواهی احترامت را هم حفظ کنی، اقا می خواهی خانم دوست داشته باشد مادرش را احترام کن، پدرش را احترام کن، ان هایی که او دوست دارد را دوست داشته باش، کاسب پسش شاگرد، فرق نمی کند، استاد پیش دانشجو،هرچقدر هم ادم باید صمیمی باشد، الان یکی از مشکلات در خانواده ها روی زن و شوهر ها به هم باز شده، روی بچه ها و بابا ها نیز باز شده، یا در روی هم می ایستند، لذا یکی از این شهر های استاد شما بودم ، یک اقایی که محضر دارد می گفت اقای رفیعی، طلاق وحشتناک است، ما نداشتیم یک وقوی می گقو روزی نیست که ما در این محضر طلاق ثبت نکنیم، این ها به خاطر از بین رفتن این حیاء است، حیاء ، عفاف، احترام، این ها عزت اجتماعی می اوردند، عزت انسان دست خودش است، من این هارا بحث می کنم، من نزدیک بیست عامل عزت دارم، البته اینجا سه چهارتایش را بیشتر نمی گویم ، چندتایش را انشاءالله ادامه می دهم در قم، پنج شب اینده می گویم، همه ی این بحث امسال کامل نمی شود اما دومین عزت ، عزت اجتماعی است،

سوم عزت فرهنگی، ببینید فرهنگ ما نباید وابسته باشد،من نمی گویم یونسکو اشکالی در کارش است، یونسکو یک سازمان فرهنگی است، خیلی هم زحمت می کشد حتی این سند بیست سی را هم که نوشته اند من خوانده ام، خب نکات مثبتی دارد، مطالب خوبی دارد اما تعبیر رهبری ، تعبیر قشنگی است، همان چرا باید یونسکو برای ما سند بنویسد؟ خب ما قران داریم، ما هزار و چهارصد سال پیش امیر المومنین ستد فرهنگی نوشته است، نامه ی سی و یک نهج البلاغه، نامه ی سی و یک نهج البلاغه سند فرهنگی است، نیازی نیست، اصلا، اقا دست شما درد نکند خیلی ممنون، زحمت هم کشیدید، کاری هم با شما نداریم، خودتان اجرا کنید، در همه ی کشور ها اجرا کنید، ما قران داریم، ما سندمان سند هزار و چهارصد ساله است، عزت فرهنگی این است، نباید کتاب های دانشگاهی ما، درسی ما وابسته به غرب باشد، بله، درس هایشان را بخوانند، بالاخره لازم است،

در علوم اجتماعی ، سیاسی اما الان متاسفانه، یک وقتی رهبری هم به دانشگاه ها تذکر دادند، علوم انسانی بسیاری از محصولانش واردات فرهنگ غرب است، یعنی خود ما نتوانسته ایم از شکم قران بحث مدیریت بیاوریم، بحث حقوق بیاوریم، بحث روانشناسی بیاوریم و این ها همه زمینه دارد در منابع دینی ما، زمینه دارد، حقوق زن در اسلام، حقوق مرد، بابا اسلام، حالا ان جرج جرداق، من طلب رحمت می کنم برایش، خدا رحمتش کند مسیحی بود چند سال پیش فوت کرد، یک مقایسه ای ورده است بین اعلامیه حقوق بشر و نامه ی امیر المومنین به مالک اشتر، نامه ی پنجاه وسه ، ببینید شما اعلامیه حقوق بشر را اول نویسنده ها زیر پا گذاشتند ولی نامه ی به مالک اشتر اول خود علی عمل کرد فرمود : من چیزی را عمل نکنم نمی نویسم، ان را حقوق دان های دنیا نوشته اند این را امام معصوم نوشته است ، شما رساله ی حقوق امام سجاد یک وقت یک پایان نامه من دیدم یک دانشجو دفاع کرد مقایسه ی اعلامیه حقوق بشر با رساله ی حقوق امام سجاد، شما اعلامیه حقوق بشر را در فضاهای مجازی بزنید بخوانید اگر حق دست در ان بود، حق پا در ان بود، حق گوش در ان بود، حق زبان در ان بود.

امام سجاد از حق دشمن، حق زن، حق معلم، حق اولاد، حق گوش ، حق دست،ما وقتی رساله ی امام سجاد داریم به سند بیست سی نیازی نداریم، چه نیازی داریم؟ این نکته ی مهم است و چهارم عزت اقتصادی که خیلی من در ان حرف دارم، یک دهه منبر بروم کم است، اینقدر دارد رهبر عظیم الشان داد می زند، عزت اقتصادی یعنی استقلال، یعنی تولید یعنی اشتغال، یعنی ورود قاچاق ممنوع، یعنی خودمان، کالای خودمان را، کلاس نگذاریم به وسایل غیر ایرانی، عزت اقتصادی این است که یک کسی بتواند خودش، حالا من می گویم، انشاءالله شب های بعد بحث می کنم، فرمود : طلب الحوائج الی الناس، استثنا ء الی للعز "، دست دراز کنی پیش بیگانگان عزتت از بین می رود، " وَ اَعِدّو لَهُم مَاستَطَعتُم مِن قُوَّه "، من این چهار قسم عزت را که امشب گفتم فردا شب باز می کنم انشاءالله یک مقداری ریز می کنم عوامل و اسباب عزت را.

خدایا تو منشاء عزت هستی، تو عز و من تشاء و تذل من تشاء "، همانطور که امام حسین را عزیز کردی، یوسف را عزیز کردی، همانطور که جواب ایوب را دادی، جواب یعقوب را دادی یوسفش را برگرداند، همانطور که ابراهیم را از اتش نجات دادی، موسی را از فرعون نجات دادی، عزت دادی؛ خدایا به ما و ملت ما عزت عنایت بفرما، شر این دشمنان را به خودشان برگردان، شرشان را از سر مظلومان کم بگردان، خدایا کشور ما، امنیت ما، رهبر عظیم الشان محافظت بنما، بیمارانی که به من سفارش کردند لباس عافیت بپوشان، بالنبی و آله صلواتی عنایت بفرمایید

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group