شرايط اکمال زيورهاي متقين (۲)
وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ.[۱]
گفتيم اين جمله در ادامه هجده ويژگي انسانهاي با تقوا و صالح آمده است. اين جمله و دو جمله بعدي، بيانگر سه شرط براي تکميل زيورهاي نيک و صفات نيکوي اهل تقوا است.
درباره شرط اول، يعني دوام اطاعت الهي چند نکته قابل توجه است:
نکته اول اين است که در قرآن از اين شرط با عنوان «قانت» ياد شده است. مثلا در سوره نساء، بانوان شايسته اينگونه توصيف شدهاند:
فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ.[۲]
پس زنان شايسته، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند.
«قنوت» به معناي اطاعت و خضوع دائمي است،[۳] يعني زنان شايسته، همواره از شوهران خود اطاعت ميکنند. در مجمع البيان درباره اين کلمه آمده است:
أصل القنوت دوام الطاعة و منه القنوت في الوتر لطول القيام فيه.[۴]
اصل در «قنوت» دوام اطاعت است و از همين معناست قنوتي که در نماز وتر خوانده ميشود، زيرا ذکر و دعاي آن طولاني است.
چنانکه در سوره زمر ميخوانيم:
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً.[۵]
آيا [آن كافر ناسپاس بهتر است يا] كسى كه در طول شب شب در سجده و ايستاده بافروتنى به نيايش مىپردازد؟
در آيه ديگر نيز ميخوانيم:
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيما. [۶]
بي گمان، خداوند براي مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردان فرمانبردار [فروتن] و زنان فرمانبردار [فروتن]... آمرزش و پاداشى سترگ آماده كرده است.
«قانت» در اين آيه نيز به معناي کسي است که دائماً خدا را اطاعت ميکند.
نکته دوم پاسخ به اين سؤال است که چرا «دوام طاعت الهي» مکمل صفات نيکو دانسته شده است؟ پاسخ اين است که هر کدام از اين صفات هجدهگانه که در اين مقطع بيان شده است، از هر کس که سر بزند، خوب و نيکوست، چه ديندار باشد چه بيدين. مثلا عدالت في ذاته خوب است، چه شخص مؤمن باشد چه کافر، چه اينکه در ستايش «انوشيروان» نيز گفته شده «انوشيروان عادل»؛ اما براي اينکه اين صفات خوب، کامل شوند، نياز به پشتوانه اعتقادي دارند. اگر کسي عدالت بورزد؛ ولي بدون پشتوانه اعتقادي، عدالتش معنا و مفهومي نخواهد داشت. ارزشهاي اخلاقي بدون اعتقاد به خدا ، خيالي بيش نيست.
در ديداري که با «فيدل کاسترو» رئيس جمهور فقيد کوبا داشتم، به او گفتم: شما که کمونيست هستيد و دين نداريد، چگونه مردم را به ارزشهاي اخلاقي دعوت ميکنيد؟ زيرا وقتي کسي انسان را نبيند، چه فرقي دارد که مؤدب بنشيند يا بي ادب؟ اگر جهان شعور ندارد و خدايي نيست؛ معناي اخلاق چيست؟ مثلا بر چه پايه و اساسي انسان خود را فداي ديگري کند؟ دفاع از مستضعفين و فقرا بدون اعتقاد به آخرت چه معنايي دارد؟ بالاخره همه انسانها چه عادل و چه غير عادل، خوب يا بد، از دنيا ميروند، پس عدالتورزي و انجام کارهاي نيک چه ثمري خواهد داشت؟ او که پاسخي نداشت ، گفت بايد فکر کرد !
زيربناي اساسي کارهاي نيک پشتوانه اعتقادي آن است که موجب دوام و تکميل آنها نيز ميشود .
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الدعاء ۲۰.
[۲] سوره نساء، آيه ۳۴.
[۳] ر. ک: مفردات ألفاظ القرآن، ص. ۶۸۴.
[۴] مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج?۳، ص. ۶۸.
[۵] سوره زمر، آيه ۹.
[۶] سوره احزاب، آيه ۳۵.