انواع القائات شیطانی (۱۲)
اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي الشَّيطانُ في رُوعي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي.[۱]
در تبیین این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق صحبت در سوء ظن بود. توضیح دادیم که سوء ظن به خدا و به مردم نکوهیده است؛ ولی سوء ظن به خود و به دشمن نیکو است.
معیار خوب یا بد بودن «سوء ظن» متعلقِ آن است، یعنی اگر متعلق بدگمانی انسان، خودش یا دشمن او باشد، خوب است و اگر خدا یا مردم باشد، بد است؛ ولی در حکمت ۱۱۴ نهج البلاغة میان خوب یا بد بودن سوء ظن یا حُسن ظن، تفصیل زمانی داده است:
إذا استَولَى الصَّلاحُ على الزَّمانِ و أهلِهِ ثُمّ أساءَ رَجُلٌ الظَّنَ برَجُلٍ لَم تَظهَرْ مِنهُ حَوبَةٌ فقد ظَلَمَ، و إذا استَولى الفَسادُ على الزَّمانِ و أهلِهِ فَأحسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ برجُلٍ فَقَد غَرَّرَ.[۲]
هر گاه درستى و پاكى بر روزگار و مردمش حكمفرما شد، اگر كسى به ديگرى بىآن كه گناهى از او آشكار شود گمان بد بَرد ستم كرده است؛ و هرگاه فساد و ناراستى بر روزگار و مردم آن چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان نيک بَرد و خوشبين باشد، فريب خورده است.
در این روایت علوی معیار سوء ظن و حُسن ظن، زمانه و حاکمیت صلاح و فساد دانسته شده است، پس اگر دوره، دوره صلاح باشد که غالباً مردم وظیفهشناس و صالح هستند، تا از کسی گناهی ندیدیم، نمیتوانیم به او سوء ظن داشته باشیم و اگر سوء ظن داشته باشیم، ظلم کردهایم؛ ولی اگر دوره فساد باشد که بیشتر مردم اهل گناه هستند، خوشبین بودن، موجب فریب خواهد بود.
نظیر این روایت از امام کاظم و امام هادی (عَلَیْهِما السَّلامِ) نیز با تعبیرهای دیگر نقل شده است. در روایت نقل شده از امام کاظم (عَلَیْهِالسَّلامِ) آمده است:
إذا كانَ الجَورُ أغلَبَ مِنَ الحَقِّ لَم يَحِلَّ لأحَدٍ أن يَظُنَّ بأحَدٍ خَيراً حتّى يَعرِفَ ذلكَ مِنهُ.[۳]
هرگاه ستم و ناراستى، از حق و راستكارى بيشتر بود، بر هيچ كس روا نيست كه به كسى گمان خوب برد، مگر آن گاه كه خوبى او بر وى معلوم شود.
و در روایت منقول از امام هادی (عَلَیْهِالسَّلامِ) آمده است:
إذا كانَ زَمانٌ، العَدلُ فيهِ أغلَبُ مِن الجَورِ فَحَرامٌ أن تَظُنَّ بأحَدٍ سُوءاً حتّى يُعلَمَ ذلكَ مِنهُ. و إذا كانَ زَمانٌ، الجَورُ أغلَبُ فيهِ مِن العَدلِ فليسَ لأحَدٍ أن يَظُنَّ بأحَدٍ خَيراً ما لَم يَعلَمْ ذلكَ مِنهُ.[۴]
هر گاه روزگارى بود كه عدالت در آن بر ستم غالب باشد، حرام است كه به كسى گمان بد برى، مگر اين كه بدى او بر تو معلوم شود و هرگاه روزگارى بود كه درآن بيداد بر دادگرى غالب باشد، هيچ كس نبايد به كسى گمان نيك برد، مگر اين كه خوبى او بر وى معلوم شود.
[۱] . الصحيفة السجّاديّة، دعای ۲۰.
[۲] . نهج البلاغة: حکمت ۱۱۴.
[۳] . الكافي، شیخ کلینی (۳۲۹ ق): ج۵ ص۲۹۸ ح۲.
[۴] . أعلام الدين، الدیلمی (۷۱۱ ق): ص۳۱۲.