میانهروی (۶)
و مَتِّعني بِالاقتِصاد.[۱]
در تبیین معنای دوم «اقتصاد»، یعنی اعتدال و میانهروی در همه کارها، اشاره شد که قرآن، جامعه معیار در جهان را با همین صفت توصیف فرموده است:
﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً﴾.[۲]
امت وسط یعنی امت میانهرو و معتدل. در ادامه این آیه، مسلمانان راستين گواه جهانيان ناميده شدهاند:
﴿لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ﴾.
تا بر مردم، گواه باشيد.
روشن است كه همه مدّعيان اسلام، مصداق اين آيه شريف نيستند؛ بلكه تنها پيروان واقعى اسلاماند كه شاهد و الگوى كمالات انسانى هستند و در صدر آنها اهلبيت عصمت ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ هستند. از اين رو، از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده كه در تبيين آيه ياد شده مىفرمايد:
إلَينا يَرجِعُ الغالى وَ بِنا يَلحَقُ المُقَصِّرُ.[۳]
پيشتاخته، به سوى ما باز مىگردد و عقبمانده، به ما مىپيوندد.
کسی که تندروی کرده، اگر بخواهد راه درست را برود، باید به سوی اهلبیت باز گردد و کسی که کُندروی کرده و عقب مانده، اگر بخواهد منطبق با جامعه معیار باشد، باید خودش را به ایشان برساند.
همچنين در حديثى از امام صادق(علیهالسلام) که مرحوم کلینی آن را نقل کرده، آمده است:
نَحنُ الاُمَّةُ الوُسطى، وَ نَحنُ شُهَداءُ اللهِ عَلى خَلقِهِ وَ حُجَجُهُ فى أرضِهِ.[۴]
ماييم آن امّت ميانه و ماييم گواهان خدا بر مردمان و حجّتهاى او در زمين.
این روایت و روایات مشابه آن، در صدد محدود كردن مفهوم وسيع آيه نيستند؛ بلكه مقصود، بيان مصداقهاى كامل امّت نمونه و ارائه الگوهايى هستند كه در صف مقدّم قرار دارند و ديگران را به صراط مستقيم الهى دعوت مىنمايند و آنان را از انحراف به چپ و راست باز مىدارند، چنان كه در نهج البلاغه در توصيف اهل ذكر از امام علی(علیهالسلام) نقل شده كه فرمود:
بِمَنزِلَةِ الأَدِلَّةِ فِي الفَلَواتِ. مَن أخَذَ القَصدَ حَمِدوا إلَيهِ طَريقَهُ، و بَشَّروهُ بِالنَّجاةِ، و مَن أخَذَ يَميناً و شِمالاً ذَمّوا إلَيهِ الطَّريقَ، و حَذَّروهُ مِنَ الهَلَكَةِ.[۵]
آنان به منزله راهنمايان در بيابانها هستند. هر كس را كه راه میانه را در پيش گيرد، به رفتن آن راه، [تشويق و] ستايش مىكنند و به وى نويد نجات مىدهند و هر كس را كه به راست و چپ منحرف شود، به سبب كجراههاى كه در پيش گرفته، نكوهش مىكنند و او را از هلاكت بر حذر مىدارند.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲] سوره بقره، آیه۱۴۳.
[۳] تفسیر العیاشی، محمد بن المسعود العیاشی (۳۲۰ ق)، ج۱، ص۶۳، ح۱۱۱.
[۴] الكافى، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۱، ص۱۹۰، ح۲.
[۵] نهج البلاغة: الخطبة ۲۲۲.