نشانه های سلامتی قلب (۴)
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث اخلاقی
نشانه سلامتی قلب (۹)
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
صحبت درباره ویژگیهای انسانهای صالح بود که از سلامتی قلب برخوردار هستند. گفتیم از ویژگیهای آنان احساس خوف و خشیت الهی و نیز احساس محبت به خداوند است. این دو احساس، نه تنها با هم منافات ندارند؛ بلکه هر دو از لوازم معرفت حقیقی هستند. کسانی که معرفت آنها نسبت به حقتعالی حقیقی است، هم او را دوست دارند و هم از او بینماک هستند و هر چه معرفت بیشتر باشد، محبت خدا و خشیت از او افزونتر میشود.
طبق روایتی که در جلسه قبل خواندیم، فرشتگان یکی از مصادیق کسانیاند که معرفت، محبت و خوف الهی در آنها جمع است.
اهلبیت(علیهمالسلام) در بالاترین این مراتب قرار دارند. مرحوم کلینی از امام صادق(علیهالسلام) اینگونه روایت کرده است:
كَانَ يَقُول: اللّهُمَّ املَأ قَلبي حُبّا لَكَ و خَشيَةً مِنكَ و تَصديقاً و إيماناً بِكَ و فَرَقاً مِنكَ و شَوقاً إلَيكَ، يا ذَا الجَلالِ وَ الإِكرامِ. اللّهُمَّ حَبِّب إلَيَّ لِقاءَكَ، وَ اجعَل لي في لِقائِكَ خَيرَ الرَّحمَةِ وَ البَرَكَةِ.[۲]
همواره میفرمود: بارالها! ای صاحب کرامت و جلال! قلبم را از دوستیات، بیمت، تصدیقت و ایمانت، هراست و اشتیاق به خودت سرشار کن. بارالها! دیدارت را محبوبم ساز و برایم در دیدارت، بهترین رحمت و برکت را قرار ده.گفتنی است، این مضمون در دعای ابوحمزه ثمالی از امام زینالعابدین(علیهالسلام) نیز نقل شده است.[۳]
مطلب دیگر در این رابطه این است که هر کس ایمان و معرفت حقیقی داشته باشد، خوف از خدا و محبت به او را در خود احساس میکند؛ ولی ماهیت این احساس و شدت و ضعف آن برای کسانی که در مراتب مختلف معرفت قرار دارند، متفاوت است.
برخی از مراتب خشیت و محبت برای ما قابل درک نیست. برای نمونه میتوان به این فراز از دعای کمیل اشاره کرد که امیر مؤمنان(علیهالسلام) خطاب به خداوند سبحان عرضه میدارد:
فَلَئِن صَيَّرتَني لِلعُقوباتِ مَعَ أعدائِكَ و جَمَعتَ بَيني و بَينَ أهلِ بَلائِكَ و فَرَّقتَ بَيني و بَينَ أحِبّائِكَ و أولِيائِكَ، فَهَبني يا إلهي و سَيِّدي و مَولايَ و رَبّي صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ؟![۴]
اگر مرا با دشمنانت هم کیفر گردانی و مرا با سزامندانِ گرفتاری و بلایت در یک جا گِرد آوری و بین من و دوستان و اولیایت جدایی افکنی، گیرم که ـ ای معبود و آقا و سَرور و پروردگارم ـ بر عذابت صبر کردم؛ امّا چگونه بر جدایی از تو شکیبایی کنم؟!
مرحوم ملا احمد نراقی در تبیین این جملات این گونه سروده است:
گفـت شـاه اولیـا روحـی فـداه
در دعـا: کای سیّد من، وی اله!
صـبـر گـیرم آورم در آتشــت
گو: چسـان صبر آرم از خوی خوشت؟
در عذابت، گـیرم آوردم شکـیب
چون بسـازم با فراقت، ای حبـیب!
دایه ترسـاند ز آتـش کـودکـان
هین مکن بازی و گـرنه ای فلان!
میگذارم آتشت بر دست و پای
مینهم داغت به رخسار و قفای
لیک ترسانند از زجر فراق
شیرمردان با هزاران طُمطُراق.[۵]
این سخن را که آتش فراق خدا بیش از آتش دوزخ او ترس دارد، هر کسی نمیتواند ادعا کند، تنها کسانی میتوانند در بیان آن صادق باشند که معنای فراق خداوند و وصال او را درک کنند. به همین جهت امام خمینی(رحمةاللهعلیه) در باره جملات یادشده از دعای کمیل میفرماید:
من کوردل تا کنون نتوانستم اين فقره و بعض فقرات ديگر اين دعای شريف را به جِدّ بخوانم؛ بلکه آن را از زبان علی(علیهالسلام) میخوانم و ندانم آن چيست که صبر بر آن از عذاب خدا در جهنم مشکلتر است... ما کوردلان نمیتوانيم اين معانی فوق فهم بشری را ادراک و تصديق کنيم، بگذار و بگذاريم آنها را برای اهلش که بسيار کم است.[۶]
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲]. الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۲، ص۵۸۶، ح۲۴.
[۳]. ر. ک: مصباح المتهجّد، الکفعمی (۹۰۰ ق)، ص۶۰۱.
[۴]. مصباح المتهجّد، الکفعمی (۹۰۰ ق)، ص۸۴۷.
[۵]. مثنوی طاقدیس، ملا احمد نراقی (۱۲۴۵ ق)، ص۲۱۵.
[۶]. صحیفۀ امام خمینی، ج۱۸، ص۴۵۲ و نیز ر. ک: ج۱۹، ص۶۴ و ج۲۰، ص۲۱.