نشانه های بیماری قلب (۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
نشانه بیماری قلب (۲)
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
صحبت در تبیین ویژگیهای عباد صالح خدا بود، بندگانی که از صلاح قلب و سلامتی دل برخوردار هستند. نقطه مقابل این افراد، بیماران معنوی هستند. بیماری قلب نیز مانند سلامتی آن، نشانههایی دارد که در جلسه قبل، مورد اشاره قرار گرفت.
مهمترین نشانه بیماری دل این است که انسان ظرفیت پذیرش حق از او سلب میشود. یعنی در اثر کارهای زشتی که انجام داده است، نه تنها ظرفیت پذیرش حق را ندارد؛ بلکه از حق نفرت پیدا میکند. این افراد به تعبیر قرآن کریم، دچار «ضیق صدر» میشوند:
﴿... وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِى ٱلسَّمَاءِ﴾.[۲]
و هر کس را که بخواهد گمراه کند، سینهاش را سخت، تنگ میدارد گویی در آسمان بالا میرود.
امام صادق(علیهالسلام) نیز طبق نقل، میفرماید:
و إذا لَم يُرِدِ اللَّهُ بِعَبدٍ خَيراً وَكَلَهُ إلى نَفسِهِ و كانَ صَدرُهُ ضَيِّقاً حَرَجاً، فَإِن جَرى عَلى لِسانِهِ حَقٌّ لَم يَعقِد قَلبَهُ عَلَيهِ، و إذا لَم يَعقِد قَلبَهُ عَلَيهِ لَم يُعطِهِ اللَّهُ العَمَلَ بِه.[۳]
و هرگاه خداوند برای بندهای خیر نخواهد، او را به خودش واگذارد و سینهاش سخت، تنگ شود، به طوری که اگر بر زبانش حقّی جاری شود، دل به آن نبندد و چون به آن دل نبسته، خداوند توفیق عمل به آن را به او ندهد.
ممکن است کسی که مبتلا به بیماری «ضیق صدر» شده، حق را به زبان بگوید، ولی در باطن از آن متنفر است و آن را باور ندارد، از این رو، نمیتواند به آن عمل کند.
بالاتر از عدم پذیرش حق و تنفر از آن، این است که قلب در اثر آلودگیهای روانی، تمایل به پذیرش باطل پیدا میکند. این احساس را قرآن کریم، «شرح صدر کفری» نامیده است:
﴿مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَـٰنِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْءِيْمَانَ وَ لَـٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾.[۴]
هر کس پس از ایمان به خدا کفر ورزد ـ به جز آنکه وادار به کفرگویی شده ولی دلش به ایمان آرام است؛ یعنی آن کسانی که کفر را با سینه باز پذیرفته ـ مورد خشم الهیاند و عذابی سترگ خواهند داشت.
هنگامی که ظرفیت دل برای پذیرش باطل به تناسب آلودگیهای آن، افزایش یابد، روشنترین حقایق را انکار میکند به جای ایمان به حق، به باطل ایمان میآورد:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْبَاطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولٰئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ﴾.[۵]
و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیدهاند، زیانکارند.
دوری از حق و تمایل به باطل، موجب میشود انسان به مرحلهای برسد که از یاد خدا هم نفرت داشته باشد:
﴿وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُون﴾.[۶]
و چون خداوند به یکتایی یاد شود، دلهای آنان که به آخرت ایمان ندارند، متنفر میشود و چون جز او را [که به پرستش گرفتهاند] نام بَرند، ناگهان شاد میشوند.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲]. سوره انعام، آیه۱۲۵.
[۳]. الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۸، ص۱۴، ح۱، ط ـ الإسلامیة.
[۴]. سوره نحل، آیه۱۰۶.
[۵]. سوره عنکبوت، آیه۵۲.
[۶]. سوره زمر، آیه۴۵.